كتاب توحيد مفضل و سند آن:
«كتاب توحيد مُفَضَّل و كتاب إهْليلَجَه منسوب به مولانا الامام جعفر بن محمد الصّادق عليهما افضل الصّلاة و السّلام»
مجلسى؛ گويد: و اينك
... ك ذكر مىكنيم توحيد مفضَّل بن عمر و رسالۀ إهَليلَجَه را كه از حضرت امام صادق عليه السلام روايت شدهاند به جهت اشتمال آن دو، بر براهينى در اثبات صانع تعالى. و مرسله بودن آن دو روايت ضررى نمىرساند، زيرا انتساب آن دو به مُفَضَّل بن عُمَر مشهور است و بدين مطلب سَيِّد بن طاووس و غير او شهادت دادهاند، و نيز ضررى نمىرساند ضعف محمّد بن سنان و مفَضَّل، زيرا حكم به ضعفشان ممنوع است، بلكه از اخبار كثيرهاى علوّ قدرشان و جلالتشان.
1) به اين روايت عبد الحليم جندى در كتاب «الامام جعفر الصادق» ص 285 در لزوم استدلال عقلى اشاره كرده است.
2) - معلِّق در تعليقه گويد: ابن طاووس در ص 9 از كتاب «كشف المحجة» گويد: و نظر كن به كتاب مفضّل بن عمر كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بر او املاء نمودند در آثارى كه خداوند جلّ جلاله خلق كرده است! و نظر كن به كتاب «اهليجه» و اعتباراتى كه در آن مىباشد زيرا آنكه اعتناء به گفتار سبقت گيرندۀ بر انبياء و اوصياء و اولياء عليهم أفضل السّلام * موافق فطرت عقول و افكار خردمندان است. و در ص 78 از كتابش: «الامان من اخطار الاسفار و الازمان» گويد: و با خود همراه بردارد كتاب اهليلجه را كه مناظرۀ مولانا الصّادق عليه السلام مىباشد با طبيب هندى در معرفت الله جلّ جلاله به طريق غريب و عجيب و ضرورى. حتّى آنكه طبيب هندى اقرار به الاهيّت و وحدانيّت خدا نمود. و همچنين با خود همراه بردارد كتاب مفضّل بن عمر را كه او از امام صادق عليه السلام روايت كرده است در شناسائى وجوه و طرق حكمت در ايجاد عالم پائين و اسرار آن، زيرا اين كتاب در مفاد و محتوايش عجيب مىباشد.معلِّق گويد: نجاشى از جمله كتب وى (مفضّل) حضرت را كتاب فكِّر: كتاب فى بدء الخلق و الحثّ على الاعتبار به شمار آورده است كه وصيّت مفضّل مىباشد. و طريق خود را بدين كتاب بدين طريق ذكر نموده است: اخبرنى ابو عبد الله بن شاذان، قال: حدّثنا احمد بن محمد بن يحيى از پدرش، از عمران بن موسى، از ابراهيم بن هاشم، از محمد بن سنان، از مفضَّل. (انتهى) و شايد مراد او همين كتاب توحيد باشد.* مراد حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مىباشد ظاهر شده است. با اينكه متن آن دو خبر دو شاهد صدق بر صحتشان مىباشند. و ايضاً آن دو خبر مشتملند بر براهينى كه علم بهم رسانيدن از آنها متوقّف بر صحّت خبر نيست./////
بيان علامۀ طباطبائى در سند خبر توحيد مفضل:
حضرت استادنا الاكرم علَّامۀ طباطبائى - قدّس الله تربته - در تعليقۀ خود بر عبارت مجلسى بر صحّت خبر چنين آوردهاند: امّا متن خبر اوّل كه مشتهر است به توحيد مفضَّل مطابق است با جُلِّ اخبار مرويّۀ از ائمّۀ اهل البيت عليهم السلام كه مطابق است با معارف كتاب الله العزيز، و ادلّهاى كه اين خبر بر آن اشتمال دارد براهينى هستند تامّ و تمام، و غبارى از ايراد و اشكال بر چهرهاش نمىنشيند.
و اما خبر اهليلجه محصّل آن اثبات حجيّت حكم عقل مىباشد، و عدم كفايت حسّ در احكام، و اثبات وجود صانع از طريق سببيّت، و اثبات وحدت صانع از طريق اتّصال تدبير. و در اين امور ابداً شكّى و ترديدى نمىباشد نه از جهت حكم عقل، و نه از جهت مطابقيّت آن با ساير ادلّۀ نقليّه، مگر آنكه مشتمل است بر تفاصيلى كه شاهدى بر آنها از احكام نقليّه و عقليّه نداريم. بلكه مطلب در آنها برعكس مىباشد، مثل اشتمال آن خبر بر آنكه علوم هيئت و احكام نجوم مستند به وحى خدائى هستند. و همچنين علم طبّ و قرابادين (داروشناسى) استناد به وحى دارند. و در اينجا استدلال نموده است بر آنكه انسان واحد قدرت بر اين تتبّع عظيم و تجارب وسيع را ندارد.
در حالى كه مىدانيم: آن علوم استناد دارند به رَصَدهاى بسيار، و محاسبات علميّه و تجربههاى ممتدّه از امَّتهاى مختلفه در أعصار و قرون طويله كه همگى آنها بر روى هم انباشته و متراكم شدند و به صورت فنّى درآمدند كه نتيجه و حاصل آن مجاهدتهاى عظيمه بوده است.
و دليل بر اين گفتار آن است كه نهضت علمى أخير، دو علم طبّ و هيئت را در قالب جديدى ريخت كه از آن قالب قديمىاش به مقدار غير قابل إحصاء و شمارش، وسيعتر و گستردهتر مىباشد و مىدانيم كه: استنادشان فقط به رَصَدْها و تجربهها و محاسبههاى علميّه است.
و همچنين علومى نظير علم هيئت و طبّ مانند علم شيمى و طبيعيّات و علم گياهشناسى و حيوانشناسى و غير ذلك كه بسيار گستردهتر و وسيعتر گرديدهاند. آرى ممكن است استناد أصل علم طبّ و هيئت به وَحْى و بيان پيامبر بوده باشد.
و از جمله چيزهائى كه خبر اهليلجه بر آن مشتمل است آن است كه درياها هميشه بدون زياده و نقصان باقى هستند و دائماً بر يك حال مساوى و يكسان بوده و خواهند بود، با آنكه تغييرات كلّى در آنها امروزه از امور واضحه محسوب مىشود، و علاوه بر اين كتاب و سُنَّت با اين تغييرات مساعد است.
و آنچه را كه من گمان دارم - و الله أعلم - اصل خبر از آن اخبارى است كه از حضرت امام صادق عليه السلام صادر شده است، و ليكن از تصرّفِ تصرّف كنندگان محفوظ نمانده است. در آن زيادتيهائى و نقيصههائى را اعمال نمودهاند كه آن را از استقامت اصلى خود خارج كرده است. و شاهد بر اين نظريّه، نسخههاى مختلفۀ عجيبهاى است كه مُصَنِّف رحمه الله آنها را نقل مىنمايد. به علّت آنكه نسخهها ممكن است در يك كلمه و دو كلمه، و يك جمله و دو جمله با هم اختلاف داشته باشند به جهت سهو كردن راوى در ضَبْط آن، و يا سهو كاتب در استنساخ آن؛ و اما اختلاف به مقدار يك ورقه و دو ورقه، و پنجاه سطر و يكصد سطر، جدّاً مستبعد به نظر مىرسد مگر آنكه مستند به تصرّف عمدى بوده باشد. و از آنچه كه شاهد بر كلام ما مىباشد مندمج بودن مطلب و مشكل بودن بيان و گفتار است كه در اوائل خبر و اواسط آن مشاهده مىگردد. وَ اللهُ أعلم.
(منبع جلدهجدهم کتاب امامشناسی علامه طهرانی: درس دويست و پنجاه و ششم تا دويست و شصت و پنجم: صفحه 465 - به نقل از حوزه نت-)
بیشتر