آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مبانی عقلی امامت از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد محرّمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار چهار دلیل به عنوان ادلّه عقلی ضرورت امام مطرح گردیده است . که دو تا از آنها ادلّه عقلی محض و دو تای دیگر ادلّه عقلی غیر محض محسوب می شوند.قاعده لطف و دفع ضررهای محتمَل به عنوان ادلّه عقلی محض و دلیل مقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام و حافظ دین اسلام بودن امام به عنوان ادلّه عقلی غیر محض طرح شده اند. قاعده لطف یکی از مهم ترین ادلّه وجوب امامت به شمار می رود. متکلّمان امامیه از طرفی با توجّه به این قاعده، سه تقریر مختلف از لطف بودن وجود امامارائه داده اند.که علامه طباطبایی همچون فاضل مقداد، بدون محور قرار دادن تکالیف شرعی یاعقلی، به تقریر لطف بودن وجود امام پرداخته است.و از سوی دیگر متکلّمان وجوب لطف رابراساس حکمت الهی تبیین کرده اند. فخررازی در مورددلیل لطف هم مقدّمه اول (لطف بودن وجود امام ) و هم مقدّمه دوم(وجوب کلامی لطف بر خدا)را مورد تشکیک قرار داده است.دفع ضررهای محتمَل اگرچه یک دلیل عقلی محض به حساب می آید لیکن فخررازی آن را به عنوان دلیل غیر عقلی مطرح می کند.به همین جهت مورد نقد جدّی علمای شیعه همچون خواجه نصیرالدین طوسی قرار گرفته است.دلیلِ مقدّمه واجب مطلق بودن امام ،هم با توجه به اینکه اشاعره مُنکِر حُسن و قُبح عقلی اند؛با مبانی اشاعره سازگاری ندارد.بلکه این دلیل اگر از جانب قائلین به حُسن و قُبح عقلی (امامیه، معتزله)طرح گردد،موردقبول واقعمی شود.دلیلِ حافظ دین اسلام بودن امام یکی از بهترین ادلّه عقلی غیر محض وجوب امامت است که علامه طباطبایی به احسن وجوه آن را تقریر و تبیین کرده است. در این نوشتار با توجه به آرا و اندیشه های فخررازی و علامه طباطبائی این چهار دلیل تقریر شده و اگر اشکالی این دو بزرگوار مطرح کرده اند؛ طرح اشکال گردیده است.به این ادلّه اشکالاتی وارد شده است؛ که بر اساس مبانی فخررازی و علامه طباطبایی ،این اشکالات مورد نقد و بررسی قرار گرفته استدر نهایت به دو نتیجه مهمّ می رسیم: (1) اگر این ادلّه اربعه از سوی اندیشمندان اشاعره مطرح شوند، قابل خدشه و مناقشه می باشد زیرا با مبانی آنها ناسازگار می باشند و اگر از سوی اندیشمندان امامیه مطرح شوند، پذیرفتنی و مقبول می باشد.(2) به غیر از دلیلِ مقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام ، مقتضای سایر ادلّه ضرورت امامت، وجوب نفسی امامت است. ∙
بررسی رابطه عالم برزخ و قیامت از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش
نویسنده:
مریم مظاهری شورابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهاین تحقیق بر آن است که به بررسی رابطه عالم برزخ و قیامت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) و شاگردان ایشان بپردازد. در این تحقیق حقیقت نفس از دیدگاه علامه و شاگردانش مورد بررسی قرار گرفته و بعد از آن به بررسی عالم برزخ و قیامت در کتاب و سنت پرداخته شده که عالم برزخ با عنوان حائل و حدفاصل بین عالم دنیا و آخرت تعبیر شده است وقیامت هم با عنوان روز رستاخیز که همه انسان‌ها در چنین روزی از قبرها به اذن خدا برای حسابرسی برانگیخته خواهند شد تعریف می‌شود و در آخر هم رابطه‌ای که بین برزخ و قیامت وجود دارد از دیدگاه علامه و شاگردانش بررسی شده است. وجه مشترک همه این بزرگان این است که رویکرد نقلی دارند و در خصوص برزخ و قیامت بیشتر به آیات و روایات تمسک می‌کنند چون کم و کیف عالم برزخ وقیامت بیشتر بر اساس نقل می‌باشد، لذا هر یک به دسته ای خاص از آیات و روایات و یا بیان خاصی پرداخته‌اند، اما برخی از بزرگان از دیدگاه عقل نیز این مباحث را مورد بررسی قرار داده‌اند که در فصل سوم بیان شده است. روش این تحقیق کتابخانه‌ای، تحلیلی و توصیفی می‌باشد. ونتیجه‌ای که از این تحقیق گرفته می‌شود این است که انسان‌ها پس از مرگ و مفارقت روح از بدن، با متلاشی شدن جسدشان، روح و نفسشان باقی خواهد ماند و به سرایی ما بین عالم دنیا و آخرت، که از آن به عالم قبر و برزخ تعبیر می‌شود منتقل خواهند شد و تا برپایی قیامت در آن‌جا بسته به عملکرد آن‌ها در دنیا از زندگی با سعادت بهره‌مند و یا به زندگی پر‌شقاوتی گرفتار خواهند شد و حکمت الهی اقتضاء می‌کند که در آن سرا که حکم معبر و دالان ورودی برای سفر آخرت دارد با تعالیمی که کسب می‌کنند روحشاناستکمال یافته وبا حوادث پیش‌روی نوعی آمادگی برای رویارویی با وقایع قیامت در آن‌ها ایجاد خواهد شد، در حقیقت عالم برزخ برای آدمی هم نحوه‌‌ای ازاستکمال است و هم جنبه تمهیدی برای اومی‌باشد پس می‌توان بیان کرد رابطه‌ای که بین عالم برزخ و قیامت وجود دارد یک رابطه وجودی است نه اعتباری. روح انسان‌ها با ورود بهعالم قبر و مواجه شدنبا حوادث از جهت وجودی نسبت به دنیاکامل‌تر خواهد شد و برای استکمال نهایی که در قیامت محقق می‌شود کسب آمادگی می‌کند. واژگان کلیدی این تحقیق عبارت است از: برزخ، قیامت، علامه طباطبائی، شاگردان علامه طباطبائی، نفس
حقیقت بهشت و جهنم از دیدگاه حکمت متعالیه (ملاصدرا، علّامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
معصومه یاوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زندگانی پس از مرگ از جمله ابهاماتی است که همواره ذهن بشر متفکر را به خود مشغول کرده است. البته سخنان و گفته‌هایی که از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده و یا در قرآن آمده، تاحدی این ابهامات را برطرف می‌سازد. بهشت و جهنم نیز گوشه ای از این ابهامات است که قسمت اعظم فهم آن به روایات و آیات قرآن باز می‌گردد. و عقل تا حد بسیار اندکی قادر به فهم آن می‌باشد. وجود بهشت و جهنم، چگونگی خلقت آنها، اوصاف، لذایذ و آلام آنها، کیفیت خلود و امثال آن از فروعات بحث بهشت وجهنم است که با بررسی برخی از کتاب‌ها، پایان نامه‌ها و مقالات در این رساله تاحدی به آن‌ها پرداخته شده است. ابتدائاً نظر برخی از حکما و متکلمان قبل از ملاصدرا بیان شده و در ادامه نظریات ملا صدرا، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی که برگرفته از آیات و روایات می‌باشد گفته شده است. از دیدگاه ملاصدرا بهشت و جهنم مانند درختی هستند که اصل آنها اکنون موجود است، اما شاخ و برگ آن را انسان‌ها با اعمال و رفتار خویش به وجود می‌آورند. یعنی بهشت و دوزخ هر کسی بستگی به اعمال او در این دنیا دارد و خود شخص آنها را در این دنیا می‌سازد. اما حجاب طبیعت مانع از درک آن می‌شود. ایشان اکثر مباحث بهشت و جهنم را تأویل می‌برد و با ذوق فلسفی خویش آیات و روایات را تفسیر می‌کند. مثلاً در مورد درهای هفت‌گانه دوزخ می‌گوید آنها قوای هفت‌گانه انسان است. وی در بحث خلود قائل است که خلود و دوام در بهشت و دوزخ برای بهشتیان و دوزخیان ابدی است اما این بدان معنا نیست که عذاب هم برای دوزخیان دائمی باشد، بلکه پس از مدتی عذاب با طبعشان عجین شده و برای آنها گوارا می‌گردد.علامه طباطبائی نیز درباره مکان بهشت و جهنم می گوید، ممکن است آن دو در بطن آسمان و زمین باشند، اما درک آن در این جهان به دلیل وجود ماده ممکن نیست. ایشان در بحث خلود قائل است بهشتیان دائماً در بهشت اند، اما ممکن است جهنمیان با لطف و کرم پروردگار از دوزخ خارج شوند.در پایان آیت الله جوادی آملی با دلایلی از قرآن و روایات خلقت فعلی بهشت و جهنم را امری حتمی می‌داند و معتقد است خلقت دوزخ یکی از نعمت‌های الهی و عامل بازدارنده‌ای از خلاف و معصیت است برای انسان هایی که به معرفت حقیقی نرسیده‌اند. نظر وی در باب خلود نیز مانند نظر علامه می‌باشد. وی برخلاف ملاصدرا قائل است که عذاب هیچگاه برای دوزخیان گوارا نخواهد شد. زیرا خلاف فطرت است.
بررسی نقش عقل در فهم دین از دیدگاه شیخ مفید و فیض کاشانی
نویسنده:
علی چهرقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام فکری شیخ مفید، عقل بنیاد است که درآن می توان از راه احتجاجات عقلی، عقاید وآموزه های دینی را تبیین نمود. ایشان نه تنها در مباحث کلامی و اعتقادی از استدلال های عقلانی بهره برده است بلکه در مباحث نقلی نیز از عقل، بهره فراوان جسته و مطابقت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت حدیث و مخالفت مفاد آن را با عقل، دلیل بر ضعف وعدم صحت آن می داند.ایشانهمچنین فهم حدیث و درک لوازم آن را بدون نظر عمیق و توجه دقیق عقلانی در آن امکان پذیر نمی داند. به واسطه همین اعتقاد است کهشیخ مفید با اصحاب حدیث، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مقابله برخاسته و در ابطال روش و نفی شیوه سلوک دینی آنان سعی بلیغ نموده است. شیخ مفید این رویکرد عقلانی خود را نه از دیگر مکاتب همچون معتزله گرفته است بلکه آن را برخواسته از آموزه های اصیل شیعی می داند که با پیروی از آنها، در پی انسجام ونظم هر چه بیشتر کلام شیعی کوشیده است. همچنین فیض کاشانی به عنوان دیگر متکلّم برجسته شیعی، اندیشمندی است که به دین،نگاه عقلانی داشته و با استناد به آیات و روایات برای عقل جایگاه ومنزلتی والا قائل شده و آن را هم سوی شرع می داند و بلکه در مواردی فهم شرع را نیز متوقف بر عقل می داند.گرچه او در احکام عملی، شأن و منزلت صدور حکم را از عقل سلب کرده اما در عین حال بر خلاف اخباریون که برای عقل ارزشی قائل نبوده و تنها به ظواهر آیات و روایات می نگرند، در تبیین احکام نظری و اعتقادی دین وتفسیر آیات و روایات به روش عقلانی پرداخته و تلاش خود را به این مسئله معطوف کرده است تا معرفت حاصل از طریق فلسفه را- که نزد ملاصدرا آموخته بود - از طریق اخبار و احادیث تبیین نماید.
بررسی تطبیقی حیات پس از مرگ از دیدگاه علامه طباطبایی و توماس آکویناس
نویسنده:
محسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خلود نفس یکی از مباحث مطرح در میان اندیشه ها و تفکرات گوناگون است. در این بینادیان ابراهیمی و به خصوص دین اسلام و مسیحیت، بخش قابل توجه ای از تعالیم خود را در رابطه با این اصل قرار داده است. اصلی که بیان می-کند برای دریافت پاداش و مجازات اعمال، انسان پس از مرگ در عالمی دیگر ، به حیات شخصی خود ادامه می‌دهد. و حیات انسان را شامل سه مرحله دنیا ، برزخ و عالم آخرت می دانند . فیلسوفانی هم چون علامه طباطبایی و توماس آکویناس با الهام گرفتن از وحی و مدد گرفتن از عقل در صدد اثباتجاودانگی مطلوبادیان اسلام و مسیحیت و رداقسام دیگر آن بر آمده اند و رساله حاضر در صدد بررسی دیدگاه فلسفیاین دو اندیشمند دراین مسئله می‌باشد . وجود چارچوب‌های کلیمشترک میان این دو فیلسوف ، با وجود اختلاف ها،زمینه مناسبی برای بررسی تطبیقی دیدگاه آنان فراهم آورده است که تاکید بر ترکیبانسان از مجموع نفس و بدن و استفاده ازاصول فلسفه ارسطویکی از مهم‌ترین وجوهاشتراکاین دو دیدگاه می‌باشد . با این حالآکویناس درتاکیدمدوام بر اصلوحدت نفس و بدن ورددو گانه انگاریافلاطونسعی در توجیه عقلانی آموزه های مسیحیت درباره جاودانگی می‌کند در حالیکه علامه طباطبایی با تبیین اصول حکمت متعالیه همانند حرکت جوهری، میان این دو نظر آشتی می دهد ومعاد جسمانی را بر همین اساس تبیین می‌کند.از ثمرات مهم بحث، یافتندیدگاه مشترک کلی میان این دو اندیشه در تبیین عقلانی جاودانگی ادیان ابراهیمی است به نحوی که در بررسی تطبیقی مشخص می‌شود که عمده دیدگاه این دو اندیشمند دارایهماهنگیقابل توجه می-باشد
بررسی جایگاه یقین در ایمان از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدرضا علم هدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وظیفه اولیه هر دینداری که با الفبای تدین و دینداری آشناست، ایمان به خداوند و سائر اموری است که او ایمان به آنها را طلب نموده است. این امر ضرورت شناخت حقیقت ایمان را به همراه دارد. از طرف دیگر اولین پرسشی که توجه به حقیقت ایمان در پی دارد، سوال از جایگاه معرفت و شناخت، در ایمان است. آیا اساسا ایمان با معرفت قابل جمع است؟ اگر چنین است آیا معرفت در تحقق آن ضرورتی هم دارد؟ اگر ضرورت دارد، چه نوع معرفتی شرط لازم ایمان است؟ در این تحقیق کوشیده شده است تا از جایگاه یکی از مراتب شناخت یعنی یقین در حقیقت ایمان پرده برداشته شود و پاسخی به بنیادین ترین سوالات ایمانی داده شود. طبعا و با توجه به عنوان تحقیق تکیه گاه اساسی در یافتن پاسخ به سوالات اساسی مطرح شده، نظریات علامه طباطبایی به عنوان پرچمدار تفکر فلسفی سنتی در عصر حاضر، می باشد.از منظر وی، ایمان با نوعی احتمال خلاف قابل جمع است و در تحقق ایمان وجود یقین ضروری نمی نماید، گرچه هر شخصی مکلف است که به ایمانی دسترسی پیدا کند که در آن هیچگونه شائبه تردید و شکی وجود نداشته باشد.
برهان نفس بر اثبات خدا در حکمت متعالیه
نویسنده:
محمدتقی یوسفی، مجتبی افشارپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم علیه‌ السلام,
چکیده :
در میان ادله اثبات وجود خدا در فلسفه اسلامی، برهان‌ های غیرمشهوری هم هستند که در عین صحت و اتقان کمتر مورد عنایت فیلسوفان قرار گرفته‌اند. یکی از این برهان‌ ها برهان نفس بر اثبات خدا است. در این برهان، با استفاده از نفس انسانی و برخی اوصاف و عوارض آن بر وجود خداوند سبحان استدلال می شود. صدرالمتالیهن (ره) در برخی از آثار خود به‌صراحت این برهان را یکی از براهین مستقل اثبات واجب‌الوجود دانسته است. ملاصدرا و برخی از پیروانش چهار تقریر از این برهان ارائه کرده‌اند: با استفاده از علت حرکت نفس، حدوث نفس، علت غایی حرکت نفس و حرکت نفوس فلکی. این برهان به نحو مستقل در حکمت مشاء مطرح نبوده است؛ برخی اشراقیان به بعضی تقریرهای آن اشاره کرده‌اند؛ ملاصدرا با بهره‌گیری از اشارات پیشینیان و همچنین مبانی فلسفی خود در مسئله نفس، حرکت جوهری، نحوه ارتباط حادث با محدث و... چنین برهانی را بیان کرده است. او همچنین در این برهان، راه و رونده را متحد می‌داند و عینیت سالک و مسلک را از ویژگی‌های این برهان می شمارد و همین امر را دلیل شرافت این برهان بر سایر ادلۀ اثبات واجب‌الوجود ـ به جز برهان صدیقین ـ می‌داند. او معتقد است: در عین اینکه معرفت حضوری نفس شهود باطنی رب را در پی دارد، معرفت حصولی به نفس و دقت در عوارض آن نیز وسیله صعود به معرفت خداوند است.
صفحات :
از صفحه 157 تا 182
نقد و بررسی دلایل مشائیان بر ابطال تناسخ
نویسنده:
محمد تقی یوسفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
تناسخ آموزه‌ای است که از دیرباز، فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته است؛ بحثی که هم در فلسفه نفس، بازتاب‌های درخور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی؛ علاوه بر اینکه نمی‌توان از بازتاب‌های کلامی آن نیز غافل شد. از اینرو اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش به بررسی آن پرداخته و عمدتا به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده‌اند. فیلسوفان مشائی نیز بر امتناع عقلی تناسخ تأکید کرده‌اند و گاه تقریرهای جدیدی از دلایل گذشتگان ارائه نموده و گاه به دلایل جدیدی دست یافته‌اند. در این مقاله، تلاش شده تا دیدگاه مشائیان درباره تناسخ ارائه شود. ابتدا نگاهی به تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش‌های گوناگون در این‌باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن می‌شود و در نهایت مبانی انکار تناسخ طرح می‌گردد. بررسی دلایل ایشان، تعیین مقدار دلالت آنها و نقد و بررسی هر یک از آنها محور بحث‌های‌ بعدی است.
صفحات :
از صفحه 175 تا 202