آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 53
تاثیر قرآن کریم در آثار فلسفی سهروردی
نویسنده:
داود ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
سهروردی از جمله فیلسوفان مسلمانی است که با روش اشراقی خود، الگویی را ارائه کرد که به طور گسترده به تلفیق و آمیزش وحی با مباحث فلسفی پرداخت و این روند تحولی در فلسفه اسلامی ایجاد کرد که پس از وی نیز تداوم یافت. مسأله این است که اولا آیات قرآن که وحی الهی و تعالیم دینی را شامل می شود، چگونه و با چه هدفی در مباحث عقلی جای گرفته است؟ و ثانیا نقش و تا.ثیر این تأویل و اقتباس از قرآن بهره برده است. قرآن کریم، در ایجاد فرضیه ها ودغدغه های معرفتی جدید و اصول مبنایی شیخ اشراق و حتی ارکان براهین و استدلال های او،نقش ویژه ای داشته است. سهروردی با مطالعه، تعمق و تدبر در قرآن کریم و دیگر اندیشه های انسان ساز، تناسب ها و حلقه مشترکی بین آنها یافته است که همان شناخت نفس و پرورش آن برای رسیدن به حقیقت گمشده ای است که اندیشه انسانی در تکاپوی رسیدن به آن است. او باتوجه به این تناسب ها و تعالیم باطن گرای نبوی به ضوابطی دست یافت که یاریگر او در تفسیر وتأویل آیات قرآن جهت توصیف بهتر حقایق معرفتی و فلسفی شد. شیوه سهروردی در استناد به قرآن تا حد زیادی ضابطه مند و از اشتباهات و تحمیل نظرهایی که دیگران داشته اند به دور است ولذا مورد قبول و الگویی برای آیندگان شد. او در تفکر فلسفی و تأمل قرآنی خود متأثر از تفکرات باطن گرا و بطور شاخص بهره مند از احادیث پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) بوده است و به همین دلیل در جریان تفکر فلسفی شیعی که با حکمت صدرایی همراه بود. متقابلا تأثیر گذاشت.
بررسی مبنای هدایت و ضلالت از دیدگاه سید مرتضی علم الهدی (ره) و فخر رازی
نویسنده:
سید احمدرضا شاهرخی ، تقی ایزدجو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تدبر و بررسی آیات قرآن مجید به دو واژه هدایت و ضلالت می رسیم که به خداوند متعال نسبت داده شده اند؛ از همین رو، دیدگاه های متفاوتی درمیان دانشمندان مسلمان به وجود آمده است. مقاله پیش رو به بررسی مبنای هدایت و ضلالت از دیدگاه سید مرتضی علم الهدی (ره) از متفکران برجسته امامیه و فخر رازی از دانشمندان اهل تسنن می پردازد. بررسی این مبنا از این جهت که این دو اندیشمند در تفسیر و کلام اسلامی صاحب نظر هستند، حائز اهمیت است. این دو اندیشمند در مبنای هدایت و ضلالت، که در نظر هر دو توحید افعالی است، معنایی ارائه می دهند که حاکی از تفاوت نظرشان است. در این پژوهش که با روش توصیف و تحلیل محتوا به بررسی دلایل دیدگاه این دو اندیشمند پرداخته ایم، مقبولیت دیدگاه سید مرتضی به دلایلی چند محرز شد، زیرا در دیدگاه وی، مجموع اسباب و مسببات عالم وابسته به اراده خداوند است؛ مؤثر اصلی خداوند است و امور دیگرتاثیر‌گذاری تبعی دارند. تأثیرات تبعی با توحید افعالی هماهنگ است. هدایت و ضلالتی هم که به خدا نسبت داده می شود، مکمل راهی است که انسان‌ها از روی اراده و اختیار انتخاب کرده‌اند. علاوه بر اشکالات نقلی و عقلی که به فخر رازی وارد است، می توان گفت که از این جهت نیز که برخی از آیات قرآن را بدون ارتباط با آیات دیگر ملاحظه کرده و به معنای هدایت و ضلالت اجباری حمل کرده، مرتکب غفلتی آشکار شده است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 128
تحلیل عقلی حقیقت نفس انسانی در کلمات امیرالمومنین علی علیه السلام
نویسنده:
علی آل‌طیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که معرفت نفس از مهم ترین و اساسی ترین مسائل فلسفی است و در کلمات حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، بر آن تاکید شده است، نگارنده را بر آن داشت تا پژوهش خود را به «تحلیل عقلی حقیقت نفس انسانی در کلمات امیرالمومنین علی علیه السلام» اختصاص دهد.ابتدا به بررسی نفس در لغت و قرآن کریم و کلمات امیرالمومنین علیه السلام و فلسفه پرداختیم و اثبات شد که مراد از آن همان حقیقت انسان است .در ادامه همخانواده بودن روح،قلب،فواد،صدر و عقل در لغت و قرآن کریم و کلمات امیرالمومنین علیه السلام و فلسفه، در برخی اطلاق ها ثابت شد.در فصل دوم با تحلیل عقلی کلمات امیرالمومنین علیه السلام،پیرامون ظرف بودن نفس برای علم ودو دلیل دیگر،وجود نفس اثبات شده است.و پس از تحقیق روایات نقل شده از امیرالمومنین علیه السلام پیرامون خلقت ارواح قبل از ابدان به این نتیجه رسیدیم که باید روایات را جزء احادیث «صعب مستعصب» برشمرد.در فصل سوم دلایل عدم امکان معرفت نفس،باطل و امکان معرفت نفس اثبات شده است وبا تحلیل معنای روح در کلام امیرالمومنین علی علیه السلام تجرد و بقای روح ثابت شد.وبا تحلیل عقلی حدیث کمیل از امیرالمومنین علیه السلام پیرامون نفس،جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و سیر نفس از جسمانی بودن آن تا رسیدن به عقل بالمستفاد ثابت گردید.و در پایان با تحلیل عقلی روایات نقل شده از امیرالمومنین علیه السلام، در ابعاد فردی و اجتماعی اموری به نفس نسبت داده شده است.در بعد فردی سه ویژگی اخلاق الهی و شیطانی، معرفتی و رفتاری به نفس نسبت داده شده است.در بعد اخلاقی محل اوصاف اخلاقی متقابلی مانند خشوع و تکبر می باشد، در بعد ادراکی هم،آن چه معرفت پیدا می کند،نفس است وانسان به واسطه نفس،به درک حق و شناخت علوم و حقائق می رسدو به خاطر همین ویژگی، نفس ظرف ایمان است و دارای حقیقتی مشکک.در بعد رفتاری، عامل اعمال و رفتار انسان، نفس است و بدن وسیله ای است که نفس عمل خود را با آن انجام دهد. در بعد اجتماعی،اتحاد و اختلاف مردم با یکدیگرونزاع حاکمان ناشی از الفت و دشمنی نفوس آنان با همدیگر است.
مبانی هدایت و ضلالت از دیدگاه سید مرتضی علم الهدی (ره) و فخر الدین رازی امام المشکّکین
نویسنده:
تقی ایزدجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق پس از نقل تعاریف و اقسام هدایت و ضلالت از دیدگاه این دو عالم برجسته به مبانی آنها که عبارت از: توحید افعالی، علم ازلی الهی، اراده مطلقه الهی و قدرت قاهره الهی است دست یافتم. البته این دو دانشمند اگر چه در ظاهر عناوین این مبانی اشتراک نظر دارند ولی هرکدام تفسیر و معنای خاصی را از این مبانی اراده می‌کنند. پس از دقت و بررسی دیدگاه های این دو دانشمند و عرضه آنها به آیات قرآن، به این جا رسیدم که هدایت به ابتدایی و پاداشی تقسیم می شود. هدایت ابتدایی از آن همه انسان هاست و هدایت پاداشی به انسان هایی تعلق می گیرد که مسیر ایمان و عمل صالح را می پیمایند. در قلمرو ضلالت، خداوند اضلال ابتدایی ندارد و اضلال کیفری او هم از آن گنهکاران و ظالمان است. از این رو تفسیری که فخر رازی از مبانی هدایت و ضلالت نموده اند با دلایل عقلی ناسازگار دیدم همانگونه که با هدف از ارسال رسل و انزال کتب و آیات قرآنی که مبتنی بر اختیار و اراده انسان است در ناسازگاری کامل است، ولی تفسیری را که سید مرتضی علم الهدی از مبانی هدایت و ضلالت ارائه نموده اند سازگار با عقل و نقل یافتم.واژگان کلیدی: هدایت، ضلالت، قضا وقدر، مرتضی علم الهدی، فخر رازی
رابطه نفس و بدن از دیدگاه خواجه نصیر و ملاصدرا
نویسنده:
حبیب رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: رابط? نفس و بدن یکی از مسائل بحث انگیز در حوز? علم النفس فلسفی است. از آنجا که در علوم عقلی و روانشناختی، حلّ بسیاری از مسائل به شیو? تبیین این موضوع بستگی دارد، بنابراین چگونگی ارتباط نفس مجرد با بدن مادّی و تأثیر و تأثّر آن دو از یکدیگر همیشه مورد توجه فلاسفه بوده است.تحقیق حاضر این مسئله را تحت عنوان «رابط? نفس و بدن از نظر خواجه نصیر و ملاصدرا» را به صورت مطالعه تطبیقی بررسی کرده است. عمده دیدگاه خواجه نصیر در باب علم النفس متمایل به دیدگاه ابن سینا است. از این رو نفس را «روحانیه الحدوث و و البقا میداند» و رابط? نفس وبدن را نیز بر اساس همین دیدگاه تبیین میکند. این نگاه که قائل به دوگانگی درباره نفس و بدن است مشکل اصلیاش توجیه این رابطه است.امّا دیدگاهی که ملاصدرا در نحو? پیدایش نفس بر میگزیند کاملاً متفاوت با دیدگاه فلاسفه قبل از خود از جمله خواجه نصیر است. ملاصدرا با ابداع مبانی فلسفی جدید از قبیل اصالت وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حدوث جسمانی نفس طرحی نو از کل مسائل فلسفی به ویژه در مسئله علم النفس ارائه داد که کلاملاً بی سابقه بوده است. او باتکیه برنظری? جسمانیه الحدوث بودن نفس آنرا جوهری سیّال میداند که از بدایت جسمانیّت تا نهایت روحانیّتش همواره در جنبش و تحرک ذاتی است. بر همین مبنا ایشان رابط? نفس و بدن را اتّحادی میداند. نتیجهای که از بررسی دو دیدگاه حاصل شده این است که: با توجه به اینکه در نظر ملاصدرا نفس در سفری، از «جسمانیه الحدوث» تا «روحانیه البقاء» را طی میکند سنخیت بیشتری با بدن دارد. از این رو در حل معضل رابطه نفس و بدن کارآمدتر و استوارتر است و با شرایط عصر حاضر، دیدگاه «فلسف? ذهن» قرابت بیشتری دارد.واژههای کلیدی، نفس، بدن، رابط? نفس و بدن، خواجه نصیر، ملاصدرا.
بررسی نظریه امامت عضدالدین ایجی و میرسیدشریف جرجانی ونقداز دیدگاه استادجوادی آملی
نویسنده:
علیرضا شمس الدین نژادمطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهپایان نامه ی پیش رو به «بررسی نظریه ی امامت عضدالدین ایجی و میرسیدشریف جرجانی و نقد آن در نگاه استاد جوادی آملی» می پردازد. به عقیده ی ایجی و جرجانی امامت مقامی دنیایی است و کسی که به آن مقام نائل می شود به قهر و غلبه، به انقیاد و رغبت، یا به حکم شورا و یا به حکم وصیت و ولایت عهدی بر مردم و کشور تسلط پیدا می کند. از این رو، مرتبه امامت را پایین آورده و آن را جز فروع وابسته به افعال مکلفین قرار دادند و به دلیل ان که منکر حسن و قبح عقلی اند صدور هیچ کاری را از خداوند لازم و ضروری نمی دانند و نتیجه ی این تفکر، عدم لزوم امام بر خداوند سبحان است و اگر انتخاب امام را بر خدا می دانستند برای آنها محذور پیش می آمد و امامت سه خلیفه ی اول، مورد خدشه قرار می گرفت. ولی در دیدگاه شیعه که ناقد(استاد جوادی آملی) از این گروه می باشد امامت را منصبی الهی دانسته و خلافت ظاهری را تنها شأنی از شئون امام می دانند.از آنجا که ابوبکر دارای شروط عصمت و افضلیت نبود، آن دو متکلم اشعری، آن شروط را رد کرده و تنها شرط «قرشی بودن» را، که ابوبکر واجد آن بود پذیرفتند. اما نویسنده دیدگاه آن دو را نقد کرده و در بررسی، بر شروط عصمت و افضلیت دلایل عقلی و نقلی ذکر نموده است. در ادامه آن دو متکلم، بدلیل اینکه انتخاب ابوبکر، عمر و عثمان، به ترتیب توسط برخی از اعضای سقیفه، امام سابق، و شورا بود، موارد اجماع، نص امام سابق و شورا را جزء ملاک های نصب قرار دادند لکن این نوشتار به نقد آنها می پردازد.در اثبات امام بعد از رسول الله، از احادیث جعلی بر افضلیت ابوبکر، استفاده کرده اند ولی نگارنده در بررسی ونقد به توضیحِ منعِ نقل حدیث، به خاطر وجود حدیث غدیر، و استدلال های حضرت به تصریحات پیامبر و برخی آیات قرآناشاره کرده و به جعلی بودن وجوه ذکر شده بر افضلیت ابوبکر پرداخته است. سپس این دو متکلم اشعری، امامت مفضول را با وجود فاضل پذیرفته اند که در نقد قبیح بودن امامت مفضول با وجود فاضل به اثبات رسیده است.در پایان آن دو، بزرگداشت همه ی صحابه را واجب دانسته ولی نگارنده با استفاده از آیات و احادیثی که در آثار استاد جوادی ذکر شده به نقد آنها پرداخته است.کلمات کلیدی: امامت، ولایت، ولی، مولی، قاضی عضد الدین ایجی، میر سید شریف جرجانی، جوادی آملی.
بررسی و تحلیل معاد جسمانی از دیدگاه مرحوم آقا علی مدرس و حکیم رفیعی قزوینی
نویسنده:
عبدالحسین رحیمی ترکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار بعد از تعریف، جایگاه و ضرورت معاد از دیدگاه بعضی از دانشمندان و فیلسوفان اسلامی به ادله امکان معاد پرداخته می‌شود که عبارتند از قدرت خداوند، زنده شدن زمین و نمونه‌های عینی معاد. از جمله مطالبی که مورد بررسی قرار می‌گیرد دلائل عقلی ضرورت معاد است که به دلیل عقلی اجمالی و تفصیلی تقسیم می‌شود در فصل دیگری از این نوشتار دلائل عقلی و نقلی معاد جسمانی مورد بحث قرار می‌گیرد. کیفیت معاد جسمانی از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و رفیعی قزوینی از مطالب اصلی این نوشتار می‌باشد که قبل از بررسی دیدگاه این دو حکیم، نظریه سه فیلسوف برجسته عالم اسلام یعنی ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدر المتألهین (ره) مورد بررسی قرار می‌گیرد که ابن‌سینا معتقد است در معاد جسمانی نفس به اجرام آسمانی تعلق می‌گیرد و بدن نفس همان اجرام آسمانی خواهد بود. حکیم سهروردی بر این باور است که نفس به بدنهای مثالی در عالم مثال یا برزخ تعلق می‌گیرد و ملا صدرا براساس اصولی که در معاد جسمانی مطرح و مبرهن کرده است اعتقادش بر این است که بدن دنیوی با حرکت جوهری به بدن برزخی و یا مثالی که الطف و اشرف از این بدن مادی است، تبدیل می‌شود در نظر ایشان بدن اخروی همان بدن دنیوی است ولی نه با وصف مادی بلکه با وصف اخروی. حکیم زنوزی براساس اصول سه‌گانه خود که عبارتند از 1- فرق داشتن مرکب حقیقی و اعتباری 2-ترکیب نفس و بدن ترکیب حقیقی اتحادی است 3- بعد از مفارقت نفس از بدن نفس به استکمال ذاتی و غایت وجودی خود رسیده، با فاعل و منشأ وجودش متحد می‌شود اما بدن از آن جهت که حامل آثار و ودایع نفس است، با حرکت جوهری به طرف نفس در حرکت خواهدبود و به تبع او حکیم رفیعی قزوینی، معتقدند که بدن با حرکت جوهری با جمیع اجزای بدن به سمت و طرف روح در حرکت است و به سوی نفس مجرد صعود می‌کند نگارنده پس از بررسی و اشکال به دیدگاه این دو حکیم، بر این باور است که در کیفیت معاد جسمانی راه حل صحیح و قابل تبیین راه حلی است که صدر المتألهین (ره) ارائه داده است و دیدگاه این دو حکیم در صورتی قابل دفاع خواهد بود که به نظریه صدر المتألهین بر گردانده شود در غیر این صورت قابل خدشه بوده و راه به جایی نمی‌برد.
بررسی مقایسه ای دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در مورد حقیقت علم و اتحاد آن با عالم ومعلوم
نویسنده:
مجتبی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث اتحاد عاقل و معقول که در فلسفه اسلامی سابقه‌ای طولانی دارد، در ذیل مباحث علم و ادراکمطرح می‌شود. در مسأله ماهیت علم که مقصود از آن در این پایان‌نامه، فرایند حصول علم برای نفس می‌باشد، نظر ابن‌سینا این است که در علم ذات به غیر، نسبت علم به نفس، نسبت عرض به موضوع است. یعنی علم عبارت است از کیف نفسانی که وقتی انسان علوم مختلف را کسب می‌کند، مرتباً بر اعراض نفس افزوده می‌شود بدون اینکه در ذات و جوهر نفس تغییری حاصل شود. و لذا شیخ در باب نظریه‌ی اتحاد عاقل و معقول، این نظریه را در علم ذات به غیر مردود دانسته و با آن مخالفت می‌کند و تنها در علم ذات به ذات است که قائل به اتحاد می‌باشد. اما صدرالمتألهین معتقد است که در فرایند ادراک، وقتی نفس تعقّل می‌کند، چنین نیست که «دارای این معلوم» می‌شود، بلکه «همان معلوم» می‌گردد. و به عبارت دیگر نفس وقتی علوم مختلف را کسب می‌کند با آن علوم متحد می‌شود. به این صورت که نفس در ابتدا علم به ذات خودش دارد و زمانی که علم به غیر پیدا می‌کند، نفس گسترش پیدا می‌کند یعنی نفس حقیقتی است که قابل توسعه و گسترش است. و البته این نظریه مستلزم مبانی از جمله: اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری و... می‌باشد که عمدتاً مبتکر این مبانی خود صدرا است. و لذا تقریر صدرا از بحث یگانه است. البته ابن‌سینا در کتاب مبدأ و معاد سخنی دارند که مثبت نظریه‌ی اتحاد عاقل و معقول در علم نفس به غیر می‌باشد که در این نوشتار به این نتیجه رسیدیم که اگر چنانچه شیخ قائل به این نظریه هم باشد، باز نمی‌تواند آن چیزی باشد که مقصود ملاصدرا می‌باشد چرا که نظریه صدرالمتألهین مبتنی بر اصول و مبانی است که در زمان ابن‌سینا اصلاً مطرح نبود و با نظام فکری وی سازگاری ندارد.
بررسی تطبیقی صدق و کذب قضایا از نظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
وحید صداقت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده یکی از مهمترین مباحث دانش معرفت شناسی بحث صدق و کذب است . صدق به معنی مطابقت داشتنقضیه با واقع و کذب به معنی عدم مطابقت آن با واقع است . امکان شناخت و رسیدن به واقعاز دغدغه های اصلی انسان به شمار می رود . برای دور شدن از جهل مرکب وگام برداشتن در فضای نورانی شناخت نیازمند به فهم واقعیت هستیم . یعنی هرگاه واقعیت برای ما پوشیده باشد قطعا دسترسی به صدق و کذب نخواهیم داشت وحرکت منطقی برای کشف مجهولات تحقق پیدا نمی کند. پژوهشهای زیادی در این زمینه صورت گرفته است اما بدلیل عمیق بودن بحث نمی توان منبع مستقلی را معرفی کرد . معیارهای متعددی برای صدق و کذب قضایا ارائه شده است .که برخی انسان را بیشتر از حقیقت دور می کند . قضایا انواعی دارند ونفس الامردر هر قضیه ای فرق می کند و ملاک صدق با همان سنجیده می شود .ملاک صدق به نظر حکمای اسلام ، مطابقت داشتن یک قضیه با واقع است .انسان قادر است به حقیقت و واقعیت آنطور که هست دسترسی پیدا کند . معرفت و ادراک در علم حصولی نیاز به اثبات میان ذهن با واقعدارد . انسان در علم حضوری به حقیقت اشیاء دسترسی پیدا می کند.این نوشته به مقایسه نحوه مطابقت قضایا با واقع از نظر سه فیلسوف بزرگ اسلام پرداخته است . از نظرابن سینا حقیقت شیء نزد درک کننده تمثل پیدا می کند و این تطابق یک تطابق ماهوی است . سهروردی قائل به مشاهده حقیقت است . برای رسیدن به واقع باید از خود و تزکیه نفس شروع کرد .ملاصدرا معرفت حقیقی را علم و یقین مطابق با واقع می داند . یقین مذکور به معنی یقین ثابت و دائمی است . ایشان حقیقی ترین بدیهیات را استحاله اجتماع نقیضین و ارتفاع آنمی داند .
  • تعداد رکورد ها : 53