در قرون اخير مسلمانان با مسئلهاي به نام تجدد روبهرو شدهاند. در ميان انديشمندان ديني سه موضع عمده، در برابر جريان تجدد در جهان اسلام به وجود آمد: 1. جريان تجدد
... دگرا: اين گروه از متفکران مسلمان، زنجير را به پاي دين بسته و تمام آموزههاي ديني را به نفع تجدد هزينه کردند. از اين رو، هميشه تلاش کردند تا تمام مؤلفههاي فرهنگي غرب را محصول مدرنيته معرفي کرده و وارد جهان اسلام کنند؛ زيرا به خوبي فهميدند که مسائلي مانند حقوق بشر، تساهل و تسامح و پلوراليزم ديني، اگر محصول فرهنگ غرب دانسته شود، فرهنگهاي ديگر در برابر آن مقاومت خواهند کرد. 2. بنيادگرايي ديني: بنيادگرايان ديني در يک سطح نيستند؛ بر اين اساس، بايد از آن به جريانهاي بنيادگرايان ديني تعبير کرد. با اين وجود، همگي بر اين ياورند که دين مهمتر است و اين تجدد است که بايد به نفع دين انعطاف يابد؛ در غير اين صورت، بايد کنار گذاشته شود. 3. جريان معتدل عقلگراي فلسفي: اين جريان معتقد است که با حفظ مباني کلامي و اعتقادي خود ميتوان از جريان تجدد به روش معقول، در دين استفاده کرد؛ به گونهاي که تجدد در خدمت تدين باشد. رساله حاضر در طي سه فصل، به مقايسه ديدگاه دو شخصيت برجسته معاصر، آقاي محمد مجتهد شبستري و آيتالله عبدالله جوادي آملي، از دو جريان متفاوت، در باره رابطه ايمان وآزادي پرداخته است. شخصيت نخست، نماينده جريان تجددخواه، و شخصيت دوم، نماينده جريان بنيادگرايي است. در اين رساله، نخست ديدگاه آقاي شبستري و ديدگاه آقاي جوادي آملي در باره رابطه ايمان و آزادي بررسي قرار شده است. پس از آن، مقايسهاي بين دو ديدگاه انجام شده، و هدف يا اهداف دو شخصيت از طرح اين مسئله بررسي شده است و نقدهاي برخي از چهرههاي برجسته بر اين دو ديدگاه، بيان شده است. در پايان، بيان شده است که بر اساس مباني فطرت، حقيقت آزادي با حقيقت ايمان رابطه بسيار نزديکي دارد و بين آن دو در يک مصداق خارجي (انسان) پيوند عميقي برقرار است؛ به گونهاي که ايمان يک عمل قلبي است که آزادي مقدمه آن به حساب ميآيد، نه عين آن. همچنين در باور آقاي شبستري ايمان و آزادي عين يکديگرند و در بستر واحد قرار دارند و ايمان بدون آزادي نه امکان دارد و نه معنا؛ ليکن از نظر آيت الله جوادي آملي ايمان اعتقاد و تصديق قلبي است و آزادي مقدمه ايمان است.
بیشتر