جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3102
عدالت به مثابه تبعیت از حقیقت
نویسنده:
عبدالرئوف افضلی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله عدالت به ویژه از بعد فلسفی ـ سیاسی بحث مهمی است که نگارنده با تکیه بر مبانی نظری اندیشه آیت‌الله جوادی آملی و با تحلیل دیدگاه‌های ایشان در آثار مختلف، ایده ایشان در این باب را اصطیاد کرده است. از نظر آیت‌الله جوادی، عدالت همان تبعیت از حقیقت است. این نظریه، علاوه بر اینکه با شاکله فلسفه وی که همان حکمت متعالیه است، سازگاری دارد، شواهد و مؤیدهای فراوانی در آثار ایشان دارد. این نظریه دارای لوازم و تبعات خاص خود است که برآیند آن در حوزه فلسفه سیاسی، ارائه و تأیید نظریه حکومت معصوم و نیز حکومت ولی فقیه در امتداد آن است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 127
تبیین برخی از مطالب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی
نویسنده:
عبدالله جوادی آملی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
نسبت میان «عقل و ایمان» یا «علم و دین» موضوعی است که از گذشته‌های دور ذهن اندیشه‌ورزان را به خود مشغول داشته و دیدگاه‌های متنوع و مختلفی از سوی صاحب‌نظران در این باب ارائه شده است. یکی از نظریات مهم و بدیع در این باب، از آنِ حضرت استاد آیة الله جوادی آملی است که در کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی بازتاب یافته است. پس از نشر این اثر، مقاله‌ای با عنوان «جایگاه عقل و وحی در هندسه معرفت بشری» در فصلنامه معرفت فلسفی، شماره 24 منتشر گردید که در آن تأملات و پرسش‌هایی در خصوص این کتاب مطرح شده بود. مقاله حاضر حاوی نکات و توضیحاتی ناظر به آن تأملات و پرسش‌ها است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 40
هویت تعلقی نفس و آثار آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
عبدالله محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلهٴ نحوه تعلق نفس به بدن یكی از مهمترین مباحث در علم النفس فلسفی است. طبق دیدگاه ابن سینا و غالب مشائیان، نفس جوهری عقلی است كه ارتباط با بدن بر آن عارض می شود. حقیقت نفس و اضافه آن به بدن دو حقیقت مستقل هستند. رابطه نفس و بدن مانند رابطه ناخدا و كشتی و بنا و ساختمان است كه دو حقیقت مستقل هسند كه با هم مرتبط شده اند و در عین حال میتوان هر یك را بدون دیگری فرض كرد. اما ملاصدرا برخلاف مشائیان معتقد است كه ارتباط و اضافه نفس به بدن ذاتی نفس بوده، قوام نفس متقوم به آن است، از اینرو، نمی توان نفسی فرض كرد كه تعلق به بدن نداشته باشد. ملاصدرا ضمن اقامه برهان بر مدعای خود نتایج این دیدگاه در علم النفس فلسفی خویش را بیان می كند. طبق نظر وی بدن حكم علت مادی برای نفس را داشته و نفس نیز شریك العله برای بدن است. «نظریه جسمانیت الحدوث»، «حركت جوهری اشتدادی نفس»، «تاثیر و تاثر نفس و بدن» و «تباین ذاتی عقل و نفس در تقسیم بندی جواهر» با این تلقی از رابطه نفس و بدن دفاع پذیر است. میتوان گفت این نگاه صدرالمتالهین به نحوه اضافه نفس به بدن همچون اصالت وجود در نظام هستی شناسی وی نقشی محوری دارد. هدف از این مقاله توضیح مبانی، نتایج و مقایسه دیدگاه دو مكتب مشائی و صدرایی در نحوه اضافه نفس به بدن است. در این تحقیق از روش اسنادی و تحلیلی استفاده شده است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 110
تبیین ارزش شناخت صدرایی با نقد دیدگاه دیوید هیوم
نویسنده:
حمیدرضا ورکشی، حمیدرضا رضانیا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
مسئله «ارزش شناخت»كه قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می سنجد، اساسی ترین مسئله شناخت شناسی به شمار میرود كه سابقه طرح آن به آغاز فلسفه باز می شود.صدرالمتالهین موسس حكمت متعالیه همانند دیگر فیلسوفان مسلمان در باب «ملاك شناخت» معتقد به تئوری مطابقت است و دربارهٴ «معیار شناخت» نیز مبناگرا است؛ یعنی معتقد است همه معرفتهای انسان به بدیهیات تصدیقی كه بینیاز از اثباتند منتهی می شود. از نظر وی رمز عصمت بدیهیات تصدیقی از خطا دو چیز است؛ برخی از قضایا، تحلیلی هستند و انكارشان امكانپذیر نیست و برخی از قضایای بدیهی منشا پیدایش آنها علم حضوری است و چون در علم حضوری خطا راه ندارد، در این بدیهیات نیز خطا راه ندارد. كه اصل استحاله اجتماع نقیضین به عنوان مبدا تمام معارف بشری از این نمونه است. این مقاله بر اساس این رهیافت معرفتی به نقد دیدگاه دیوید هیوم (كه به اعتقاد تجربه باوران نوین،پدیدآورنده تجربهگرایی نوین است)، در خصوص این مسئله می پردازد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 130
نقد نظریهء تحویل قضایا به موجبهء کلیه بتّاته در منطق اشراقی
نویسنده:
عسكری سلیمانی امیری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیخ اشراق با بیان تحویل همه قضایای شرطی، همه حملیهای سالبه و همه حملی های جزئیه به كلیه و همه موجهات غیر ضروری به موجبه كلیه ضروریه مدعی منطق اشراقی در حوزه منطق صورت است. او با روش افتراض، تمام ضروب جزئیه را به كلیه و با روش عدول، تمام سالبه ها را به موجبه معدوله و با روش اشراب موجهات در محمول تمام موجهات را به ضروریه بر گرداند. طبق این روش هر شكلی تنها یك ضرب بیشتر نخواهد داشت. شیخ اشراق در روش اشراقی خود سایر اشكال را به شكل اول تحویل نبرد و نیز قیاس های استثنایی را به اقترانی حملی برنگرداند، ولی با این روش به ضمیمه عكس یا عكس نقیض می توان سایر اشكال را به شكل اول و نیز قیاس های استثنایی را به شكل اول برگرداند و در این مقاله این دو مهم به انجام رسید. بر این اساس با اعمال روش اشراقی و تحویل همه قضایا به موجبه كلیه ضروریه (بتاته) و تحویل همه قیاس هاس استثنایی به اقترانی و همه اقترانی به شكل اول و همه ضروب شكل اول به ضرب اول شكل اول، تمام استدلال ها منحصرا به ضرب اول شكل اول بر می گردد. تنها مشكل در روش اشراقی تحویل سالبه به انتفای موضوع در كلیه ها به معدوله است كه البته این اشكال مانع از اعمال این روش در استدلال ها در علوم نمی شود؛ زیرا سالبه های علوم معمولا ناظر به امور موجودند. بنابراین می توان روش اشراقی را در خصوص سالبه های به انتفای محمول جاری دانست.
صفحات :
از صفحه 65 تا 94
قاعده الواحد و قدرت مطلق خداوند
نویسنده:
حسن عاشوری لنگرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
از سویی حکما، قاعده «الواحد» (از یکی جز یکی صادر نگردد) را بدیهی می دانند و از سوی دیگر معتقداند خداوند یکتا، قادر مطلق است. لازمه قدرت مطلق خداوند، صدور کثیر از خدای یکتاست، آیا این، با قاعده الواحد متعارض است؟ چگونه می توان همزمان، قاعده الواحد و قدرت مطلق خداوند را پذیرفت؟ در این مسئله می گوییم: در پذیرش این قاعده، وفاق حکیمان، عارفان و متکلمان ادعا شده است که اساسی نداشته، پشتوانه قاعده الواحد، سنخیت علّی و معلولی است. به مقتضای قاعده «سنخیت»، عقل نمی پذیرد از علت دارنده یک کمال، بیش از یک معلول پدید آید؛ اما اگر علتی، چند کمال داشته باشد، پیدایش چند معلول از آن محال نیست؛ ازاین رو، قاعده مزبور درباره خدا جاری نمی گردد؛ زیرا خداوند بسیط الوجود است و بسیط الوجود کلّ الاشیا؛ و صدور کثرات از او نافی قانون سنخیت نیست. بنابراین، قاعده مزبور، تضادی با قدرت مطلق خداوند ندارد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 27
حرکت توسطیه و قطعیه از دیدگاه حکیم سبزوارى
نویسنده:
عبدالجواد ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
حرکت توسطیه و قطعیه، از مباحث عمیق فلسفه است. ژرفای بحث، باعث اختلاف نظر فیلسوفان بزرگی، همچون شیخ‌الرئیس، محقق داماد، صدرالمتألهین، حکیم سبزواری و علامه طباطبایی رحمه‌الله علیهم شده است. از این‌رو، برای اصطیاد نظریه‌ای که به واقعیت، نزدیک‌تر به نظر می‌رسد، لازم است در آغاز، سیر و تاریخچه بحث بررسی شود، آن‌گاه، اقوال حکمای قبل از حاج ملاهادی سبزواری؛ تبیین گردد و سرانجام، نظر ایشان، در مقایسه با آرای دیگران ارزیابی شود.
مُثُل افلاطون از ديدگاه بوعلي سينا، شيخ اشراق، ملاصدرا
نویسنده:
‫محمد سنوسي هارون
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫افلاطون از فيلسوفان يونان باستان، نظريه جامعي در مورد اصالت عالم غير محسوس يا عالم غيب با عنوان عالم مُثُل ارائه کرده و با اين نظريه، مسائل هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي فلسفه خود را حل و فصل نموده است. اين نظريه که چند قرن پيش از ميلاد مسيح ارائه شده، همواره مورد تضارب افکار بوده و از زمان ورود فلسفه به جهان اسلام، فلاسفه مهم اسلامي در باره آن نظر داده‌اند. در اين ميان ديدگاه ابن سينا به عنوان سردمدار فلاسفه مشاء و شيخ اشراق به عنوان رئيس فلاسفه اشراقي و ملاصدرا به عنوان نظريه‌پرداز حکمت متعاليه، از اهميت بيشتري برخوردار است. نگارنده موضوع مُثُل افلاطوني را که هم در مباحث فلسفي تأثيرگذار است و هم در مباحث معرفت‌شناسي، از نگاه اين سه فيلسوف اسلامي مورد مطالعه قرار داده و ابتدا به تبيين نظريه افلاطون پرداخته است. طبق اين نظريه آنچه در اين جهان مشاهده مي‌شود، اعم از جواهر و اعراض، اصل و حقيقتشان در جهان ديگر وجود دارد و افراد اين جهان، به منزله سايه‌ها و عکس‌هاي حقايق آن جهان مي‌باشند. مثلا افراد انسان، همه داراي يک اصل و حقيقت در جهان ديگر هستند. وي رابطه مُثُل با افراد طبيعي را از نوع رابطه علت و معلول مي‌داند و مُثُل را علت افراد طبيعي ذکر مي‌کند. به اعتقاد وي معرفت و شناخت تنها از راه مشاهده مُثُل حاصل مي‌شود و از مشاهده محسوسات تنها وهم و پندار حاصل مي‌گردد. شيخ الرئيس با اين نظريه مخالفت مي‌کند و مي‌گويد: آيا فرد محسوس وجود دارد يا نه؟ اگر وجود ندارد، ما هيچ تصور، تخيل، تفکر و تعقلي در باره آن نداريم؛ پس بايد وجود داشته باشد. حال آيا فرد محسوس با فرد معقول شما از نظر نوعيت يکي است، يا نه؟ اگر ماهيت آنها متفاوت باشد، پس اين مثال آن نيست. اگر يکي باشد، پس چگونه مي‌تواند آن مثال که عين خود اين فرد محسوس است، علت براي فرد محسوس باشد؟ وي برهان ديگري براي رد مُثُل ارائه نموده و نظريه عقول را جايگزين مُثُل افلاطون مي‌کند. پس از وي، شيخ اشراق به شدت نظريه مثل افلاطون را تأييد مي‌کند و ملاصدرا نيز در حکمت متعاليه دوباره اين نظريه را احيا کرده و از آن دفاع مي‌کند.
وجود در تفکر ارسطو و ابن سينا
نویسنده:
‫عبدالخالق فصيحي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫يکي از مسائل مهم و اساسي که هميشه ذهن انسان را به خود مشغول داشته ، مسئله وجود و هستي است؛ آن هم در قالب اين پرسش که چرا موجودات، به جاي اينکه نباشند، هستند؟ در اين ميان، ارسطو و ابن سينا، جزء شاخص‌ترين کساني هستند که همواره سرگشته در پي دريافت اين حقيقت بوده و از آن، پرسش داشته‌اند. برخي از محققان مانند ابن رشد و ژيلسون به عمق انديشه‌هاي اين دو رفته و عقايد آنان را عميقاً شرح کرده‌اند؛ ولي با اين نگرش که نظام فلسفي ابن سينا، بسط تفکر ارسطو و حاشيه فلسفه اوست. از اين رو، استقلال بوعلي در حد مسئله‌شناسي فلسفه باقي مانده و کليت تفکر وي را به عنوان يک نظام مستقل نشان نمي‌دهد. نگارنده با اين ديدگاه مخالف است؛ لذا در اين پژوهش، با تکيه بر مباني هر يک، ديدگاه‌هاي اين دو فيلسوف بزرگ را به صورت مقايسه‌اي بررسي کرده است. او به اين نتيجه رسيده است که وجود در تفکر فلسفي ارسطو، بر محوريت جوهر فرد که همان وجود محسوس است، تفسير مي‌شود و در انديشه بوعلي بر محوريت وجود عام مفهومي که وجود حق تعالي و وجود ممکن از مصاديق آن به حساب مي‌آيد، تبيين ميگردد. نگارنده در آغاز، برخي از اصطلاحات فلسفي مورد استفاده مانند وجود، جوهر، صورت، ماهيت و موجود بما هو موجود را تعريف کرده، سپس به شرح ديدگاه ارسطو، فلوطين، فارابي و ابن سينا مي‌پردازد. وي وجه اشتراک ارسطو و ابن سينا را در موضوع فلسفه يعني «موجود بما هو موجود» مي‌داند. البته وي نگرش اين دو فيلسوف را به موضوع، متفاوت ذکر کرده؛ چرا که شخصيت هر فيلسوف متفاوت از ديگري است و شيوه تبيين آنها نيز فرق مي‌کند. در انديشه ارسطو جوهر مساوي با وجود است و حتي شامل خدا هم مي‌شود؛ در حالي که در نظر بوعلي، جوهر ماهيتي است که اگر موجود شود، نيازي به موضوع ندارد و يکي از موجودات ممکن به حساب مي‌آيد. صورت نزد ارسطو همان جوهر نخستين است؛ ولي در نظر ابن سينا جزء مقوم ماده است. ابن سينا وجود را به مطلق و خاص تقسيم مي‌کند و وجود مطلق را داراي مفهوم مشکک و عارض و زائد بر ذوات خاصه که همان ماهيات هستند، مي‌داند.
ادله اثبات خدا از ديدگاه لايب‌نيتس و ابن‌سينا
نویسنده:
‫محمدرسول احمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسئله اثبات وجود خداوند دغدغهاي است که در ضمير انسانها وجود داشته و با سپري شدن زمان، موجب به وجود آمدن نحلهها و مکاتب گوناگون شده است. عدهاي از وجود خداوند دفاع کرده و گروهي نيز عليه آن مطالبي بيان کردهاند. ابنسينا و لايبنيتس از جمله فيلسوفان موحد هستند که با توجه به مباني فلسفي خود، براهين متعددي را براي اثبات وجود خداوند اقامه کردهاند. از جمله براهيني که ابن سينا بيان کرده، برهان صديقين است. وي در اين برهان از طريق تحليل وجود، وجود واجب را ثابت نموده است که در واقع، خود واجب دليل خودش قرار گرفته است. برهان ديگر، برهان امکان و وجوب است که در آن از طريق ممکن و وجود مخلوقات، وجود خداوند را ثابت کرده است. همچنين از طريق برهان حرکت و برهان وسط و طرف، وجود واجب را ثابت نموده است. مهمترين آنها برهان صديقين و امکان و وجوب است. لايبنيتس نيز دلايل متعددي براي اثبات وجود خداوند اقامه کرده است. از جمله آنها برهان وجودي است که در آن از طريق مفهوم وجود، وجود خداوند را ثابت کرده است. برهان ديگر، برهان جهان شناختي است که از طريق وجود مخلوقات و وجود ممکن، وجود خداوند را ثابت کرده است؛ به اين معني که وجود هر يک از ممکنات نيازمند تبيين چيزي خارج از وجود خودشان است و آن خداوند است. همچنين از طريق برهان حقايق ازلي و برهان هماهنگي، وجود خداوند را ثابت کرده است. به نظر ميرسد، مهمترين آنها برهان وجودي و برهان جهان شناختي است. بين برهان وجود شناختي ابنسينا و لايبنيتس شباهتي وجود ندارد؛ مگر در موارد اندک و جزئي؛ زيرا منظور ابنسينا از وجود، مصداق آن است؛ بر خلاف لايبنيتس که مقصود وي از وجود، مفهوم وجود است. اما در برهان امکان ابنسينا و برهان جهان شناختي لايبنيتس، از سويي در هر دو از وجود ممکنات براي اثبات واجب استفاده شده است و از سوي ديگر، لايبنيتس براي اثبات برهان خود از تجربه مدد ميجويد؛ اما ابنسينا براي اثبات آن از تجربه بهره نميبرد.
  • تعداد رکورد ها : 3102