جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4261
تحلیل تطبیقی – انتقادی ماهیت بداء و مسائل مربوط به آن از دیدگاه ملاصدرا، شعرانی، سید محمد کاظم عصار و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:طاهر کریم زاده؛ استاد راهنما:ابراهیم نوئی؛ استاد مشاور :عباس میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی- انتقادی ماهیت بداء و مسائل اعتقادی مربوط به آن از جمله، رابطه بداء با علم، اراده و تقدیر الهی و امکان وقوع آن در علم معصومان (ع) از دیدگاه ملاصدرا، شعرانی، سید محمد کاظم عصار و علامه طباطبایی است. این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی، دیدگاه این چهار حکیم متأله را بررسی کرده و یافته های آن از این قرار است: ملاصدرا از طریق نفوس جزئی فلکی که از دیدگاه او همان ملائکه عالم برزخ هستند، امکان وقوع بداء و نحوه اِسناد حقیقی آن به خداوند را تبیین می کند. شعرانی، بداء به معنای شایع آن در بین اندیشوران شیعی را رد کرده و آن را از باب تأثیر علل و اسباب بر حوادث می داند. از دیدگاه او اِسناد بداء به خداوند، مجازی و به شرط تأویل، جایز است. سید محمد کاظم عصار نیز با بهره گیری از مبانی عرفان نظری، بداء را به ظهور مظهری که در بطون بوده، تعریف و اِسناد حقیقی آن به خداوند را توسط بساطت حقیقت وجود، اثبات می کند. علامه طباطبایی، بداء را به ظهور امری از ناحیه خداوند بر خلاف مقدمات ظاهری آن تعریف کرده و آن را از طریق رابطه امور و حوادث برحسب اقتضای اسباب ناقص آنها تبیین می نماید. وی اِسناد بداء به خداوند را حقیقی دانسته و آن را به واسطه سلسله طولی علل و اسباب و مسبّبات، تحلیل می کند. تحلیل رابطه بداء با علم خداوند، از جمله ابداعات ملاصدرا در تبیین آموزه بداء است. وی رابطه بداء با علم الهی را از طریق تبیین مراتب علم خداوند و وقوع آن در مراتبی از این علم و رابطه آن با اراده خدا را نیز توسط تقسیم آن به اراده ذاتی و فعلی و وقوع بداء در اراده فعلی خداوند، تحلیل می کند. تطبیق اصطلاحات شرعی مانند قلم، لوح محفوظ، لوح محو واثبات و... بر اصطلاحات فلسفی مانند نفوس کلی و جزئی افلاک و...یکی از انتقادات وارد شده بر این دیدگاه است. از دیدگاه شعرانی، تمام صفات خداوند از جمله، علم و اراده او عین ذات و بسیط محض بوده و وقوع مراتب در آنها محال است؛ لذا وقوع بداء در صفات الهی، مساوی با وقوع تغیّر در ذات بوده و محال می باشد. بهره مندی از مبانی حکمت متعالیه در اثبات علم و اراده خداوند و عدول از آنها در نتایج بحث و عدم تطابق با احادیثی که علم الهی را به «منه البداء» و «فیه البداء»، تقسیم و وقوع بداء در قسم دوم را جایز دانسته اند، از جمله انتقادات اساسی وارد بر دیدگاه وی است. عصار در تحلیل رابطه بداء با علم الهی، تابع ملاصدرا است؛ ولی رابطه آن با اراده را با استفاده از مبانی عرفان نظری، مانند وحدت شخصی وجود، تشکیک خاصی و اصل ظهور و بطون، تحلیل می کند. علامه طباطبایی، مراتب علم الهی را بدون اشاره به نفوس افلاک که یکی از کاستی های دیدگاه ملاصدرا به شمار می رود، تبیین و رابطه بداء با آن را تحلیل می کند. از دیدگاه او وقوع بداء در اراده خداوند که از صفات فعلی خداوند به شمار می رود، جایز است. در تحلیل رابطه بداء با تقدیر الهی، ملاصدرا و عصار، وقوع بداء در قضاء را غیر ممکن دانسته و وقوع آن را در قدر، جایز می دانند. شعرانی، وقوع تغییر و تبدیل در تقدیر الهی را رد کرده و بداء را نه از باب تغییر در تقدیر، بلکه از باب قضاء سابق بر می شمارد. عدم تطابق با روایاتی که قضاء را به قضاء محتوم و غیر محتوم، تقسیم و وقوع بداء در قضاء غیر محتوم را جایز دانسته اند، از جمله کاستی های این سه دیدگاه است. علامه طباطبایی، وقوع بداء در قضاء فعلی که از ابداعات او در این بحث می باشد و نیز امکان وقوع آن در قدر را جایز می داند. ملاصدرا وقوع بداء در علم معصومان (ع) را پذیرفته و آن را با تقسیم بداء به بداء ثبوتی و اثباتی که از جمله ابداعات وی در تبیین حقیقت بداء است، تحلیل می کند. سید محمد کاظم عصار نیز این امکان را قبول داشته و آن را از طریق وحدت ذاتی و کثرت عنوانی انسان کامل، تحلیل می نماید. در مقابل ایشان شعرانی و علامه طباطبایی، وقوع بداء در علم معصومان (ع) را محال دانسته و دلایلی بر رد آن اقامه نموده اند. در فصل پایانی پژوهش، هر کدام از دیدگاهها تحلیل و دیدگاه مختار در هر بحث، مشخص گردیده است. به نظر می رسد دیدگاه علامه طباطبایی به خاطر جامعیت و تطابق بیشتر آن با آیات و روایات از امتیازات بیشتری برخوردار است.
آیه استخلاف از نظر مفسرین شیعه وسنی با تکیه بر نظرات علامه طباطبایی ومرحوم قرطبی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه برزگری دهج؛ استاد راهنما:محمد سعید فیاض؛ استاد مشاور :محمد جواد کوچک یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه مهدویت از جمله سنت‌های قطعی و تخلف‌ناپذیر اسلام است و از نظر ماهیت، جزو سنت‌های «مقید»، از نظر رویکرد جزو سنت‌های «تـبعی‌» و از‌ لحـاظ‌ کـارکرد، جزو سنت‌های «اجتماعی» به شـمار مـی‌آید؛ زیـرا‌ اولاً‌ تحقق اندیشه مهدویت و بروز و ظهور آن، متکی به رفتار و کردار بشر بوده و اراده و اختیار بشر در فعلیت‌بخشی به آن‌، نقشی‌ مؤثر‌ دارد. از آن‌جا که ضرورت اندیشه‌ مهدویت‌ در‌ پرتو ضرورت سنت «استخلاف» دست‌یافتنی است و سنت استخلاف به عنوان مـبانی و پایـه‌گذار‌ انـدیشه‌ مهدویت‌ تلقی شده و مهدویت به تبع آن‌ها به منصه ظهور مـی‌رسد، انـدیشه مهدویت تابع و فرع‌ آن‌ است‌؛ از این‌رو می‌توان سنت مهدویت را سنت تبعی خطاب کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی آیه استخلاف از نظر مفسرین شیعه و سنی با تکیه بر نظرات علامه طباطبایی و مرحوم قرطبی می باشد. روش اصلی تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات نیز بر اساس روش کتابخانه ای و رایانه ای جمع آوری گردیده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ اهل‌سنت کوشیده‌اند مفاد آیه را به‌گونه‌ای تحلیل کنند که از یک سو این آیۀ شریفه فقط بر خلفا منطبق شود و از سوی دیگر به رد و ابطال هر نوع تحلیل و تفسیری که امکان تطبیق بر غیرخلفا وجود داشته باشد بپردازند. بنابراین، معتقدند که در عبارت (وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات) خطاب به صحابه و حاضران در عصر نزول است. اما بر اساس مفاد آیه و احادیث شیعی هماهنگ با ظاهر آیۀ شریفه، قوم موعود، ائمۀ اطهار(ع) و امام مهدی(عج) و یاران آن حضرتند. این احادیث، وقوع این وعده در صدر اسلام را باطل می‌دانند و وعده را به عصر ظهور امام مهدی(عج) اختصاص می‌دهند.
تشکیک در وجود و موجودات واسطه از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)و نو افلاطونیان با تاکید بر دیدگاه پروکلس و افلوطین
نویسنده:
نویسنده:ریحانه مرادی‌پور؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :حوران اکبرزاده,احمدعلی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه ی تشکیک در وجود از جمله راهکارهایی است که نزد فلاسفه ی عارف مسلک به منظور حفظ وحدت در هستی وایجاد ارتباط میان واحد و کثیر از دیرباز طرح و مورد نظر قرار گرفته است. نوافلاطونیان به عنوان نماینده ی اصلی تفکر فلسفی – عرفانی غرب با طرح درجات و سلسله مراتب موجود، خود را از پیشگامان ورود این نوع نگرش در فلسفه مطرح کرده‌اند. نزد آنان احد بسیط، غیرقابل-شناخت و توصیف ناپذیربوده و هیچ محدودیتی را شامل نمی‌شود. بر این اساس، افلوطین و پروکلس به استعاره فیضان و صدور متوسل شده و تکثر موجودات را بر این‌مبنا توضیح می‌دهند وکثرات را فیضان احد و هستی را صادر از احد می‌دانند. از نگاه آنان هر موجودی به علت "واحد" موجود است وکثرات عالم طبیعت را تصویر احد نامیده و پایین‌تر از وجود می‌دانند. علامه طباطبایی به عنوان یکی از برجسته ترین نمایندگان حکمت متعالیه با تکیه بر اصالت وجود، همچون حکمای متعالیه مدعی است؛ واقعیت‌ یک‌ حقیقت‌ مشککه ذو‌ مراتب‌ می‌باشدکه‌ به‌‌واسطه قوّت‌ و ضعف‌، أوّلیت‌ و ثانویت‌، تقدّم‌ و تأخّر، اختلاف‌ دارند؛ اختلافی‌ که‌ به مابه الاشتراکشان بازگشت دارد؛ و چون غیر از این‌ حقیقت‌، حقیقتِ دیگری‌ نداریم‌؛ و هر چه‌ جز او فرض‌ شود، یا عین‌ اوست‌ یا غیر او؛ و غیرباطل‌ است‌ پس‌ عین‌ او خواهد بود. این‌رساله در پی آن است که در عین بررسی تشکیک در وجود با توجه به اوصاف و ویژگی‌های احد، در نهایت با بررسی و مقایسه ی دیدگاه افلوطین، پروکلس و علامه طباطبایی در مبحث ربط وحدت و کثرت قوت و ضعف نظریات ارائه شده را مورد ارزیابی قرار دهد.
نقد نظریه قانون طبیعی جان لاک بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:رضا احدپور؛ استاد راهنما:قاسم روانبخش؛ استاد مشاور :مهدی امیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعات مهم در مباحث فلسفی که به هویت انسان مربوط می شود، قانون است. فیلسوفان زیادی به تعریف قانون و جنبه های آن در زندگی اجتماعی پرداخته اند، یکی از این جنبه ها «قانون طبیعی» است که به عنوان معیاری به قانون وضعی تعبیر می شود. ضرورت توجه به مبانی فلسفی علوم انسانی در خوانش صحیح علوم انسانی و تمدن سازی براساس آن، ایجاب می کند که به هر تفسیری از این نظریه به طور نظام مند نگاه کرد. بر اساس نظریه جان لاک، قانون طبیعی موهبتی عقلی است که توسط خدا به انسان داده شده است که ناظر به وضع طبیعی انسان است که در آن وضع، ذات پاک انسان دارای امتیازاتی است که اساس حقوق طبیعی را شکل می دهند، از آن جایی که انسان از وضع طبیعی خارج می شود و امکان نزاع هست، باید به جامعه روی آورد و برخی از امتیازات طبیعی را به هیئت حاکمه اعطا کرد تا ضامن اجرای قوانین مبتنی بر قانون طبیعی باشد که صدقش با توجه به اثبات وجود خدا و صفات نیکوی او احراز شده است؛ و این امر براساس مبانی معرفت شناختی لاک و مبناگرایی تجربی او تبیین می شود. در مقابل، علامه طباطبایی به این باور است که انسان با توجه به بداهت و تجرد علمش به این نکته می رسد که عین الربط به خدای کامل مطلقی است که وجود انسانِ دارای بعد فردی و اجتماعی را حکیمانه آفریده است و انسان را به سوی هدف خلقت که ذات واجب تعالی است براساس قوانین عام خلقت که مبنای باز تفسیر قانون طبیعی از منظر علامه است راهنمایی می کند. در نتیجه، اساس قوانین وضعی اجتماعی برای زیست اجتماعی انسان که برایش ضروری می باشد، براساس قانون طبیعی گفته شده تبیین می شود و نظام تقنینی و سیاسی و حکومتی براساس مطالب گفته شده و در زیر عنوان ربوبیت تکوینی و تشریعی مطلق خدا شکل می گیرد. اهمیت لاک در تمدن غرب و تأثیر علامه بر تمدن اسلامی و ضرورت توجه به اسلامی سازی علوم انسانی و نقش آن در زندگی اجتماعی بر اساس این دو دیدگاه مجزا، نگارنده را مجاب به نگارش این رساله کرده است. امتیاز این تحقیق این است که ضمن توجه به مبانی فلسفی منتج به قانون طبیعی لاک، به بررسی و تبیین نظریه علامه در تبیین ماهیت فلسفی قوانین هنجاری اجتماعی پرداخته است. در این تحقیق ثابت شده است که علی رغم وجود شباهت هایی که بین این دو وجود دارد، خوانش لاک از قانون طبیعی با نقدهای مهمی مثل عدم خود بسندگی عقل بشر، ذاتی بودن زندگی اجتماعی حتی بدون لحاظ وضیعت نزاع و نسبی نبودن تمام گزاره های ارزشی و اجتماعی و عدم سکولار بودن قوانین اجتماعی مواجه است که اساس اندیشه فلسفی علامه طباطبایی را شکل می دهد.
تحلیل تطبیقی رابطه پیامبر با خدا و وحی در اندیشه اقبال لاهوری و علامه طباطبائی
نویسنده:
نویسنده:فریده میرزایی چشمه؛ استاد راهنما:سهراب حقیقت قره قشلاقی؛ استاد مشاور :معروفعلی احمدوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ازنظر اقبال ‌لاهوری متفکر برجسته پاکستانی و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر قرآن کریم، پرداختن به مولفه‌هایی چون خدا، وحی و نبوت یکی از مسائل مهم دین پژوهی به شمار می‌رود. بنابراین، اقبال‌ لاهوری با نوشتن کتاب احیای تفکر دینی در اسلام تلاش می‌کند طرح نوینی در حوزه دین پژوهی ارائه دهد. علامه طباطبایی نیز در آثار متعدد خویش از تفسیرالمیزان گرفته تا آثار کلامی عمیقاً اعتقاد داشت که دین هزاران شئون اجتماعی دارد و می‌توان مبتنی برآموزه‌های دین اسلام، جامعه اسلامی مترقی بنیان گذاشت. از این را، تأمل در حوزه دین پژوهی این دو متفکر را واداشته است تا در مورد مسائل مربوط به دین پژوهی نظراتی را ارائه بدهند. این پژوهش در صدد است ضمن ارائه تعریفی جامع از مولفه‌های مهم نظرات دو متفکر بزرگ اقبال ‌لاهوری و علامه طباطبایی را پیرامون این مولفه‌ها به صورت تطبیقی بررسی کند. به نظر اقبال اساس دینداری و نبوت تجربه‌ی دینی است. این تجربه سرآغاز و در حقیقت قابلیت نبی در دریافت وحی و حقایق دینی می‌باشد. پیامبر به دلیل وجدان انرژی روانی می‌تواند به خودآگاهی باطنی برسد. پیامبر کسی است که به خودآگاهی باطنی رسیده باشد و در آن تجربه‌ی اتحادی میل به فیضان و لبریز شدن و گذر از حدود خویش دارد تا نیرو‌های زندگی اجتماعی را از نو توجیه کرده یا شکل تازه‌ای به آنها بدهد علامه طباطبایی نیز براین باور است که عقل عامل اختلاف بود، و وحی عامل رفع آن عقل نشانه و دلیلی بر اتمام حجت بندگان نبود و حضور فرستاده‌گان الهی عامل رفع اختلاف و حاکمیت قانون وحی باعث برقراری جامعه تعادلی شده است. در واقع از نظر وی، وحی وظیفه دارد در حدودی که عقل، ناقص است جبران کند، مکمل و متمم عقل است. در بحث مقایسه بین اقبال و علامه طباطبائی نکته‌ای که این دو متفکر را از هم متمایز می‌کند، بعد معرفتی نظام فکری آن است. رویکرد اقبال‌ لاهوری و تفسیر ایشان در خصوص خاتمیت، بیانگر نوعی تعارض جدی بین عقل و دین است و ایشان به دنبال سلطه دادن عقل حداکثری بر جهان و هستی است؛ در حالی که رویکرد علامه در خصوص خاتمیت دین نوعی رویکرد اعتدالی به عقل را به نمایش می‌گذارد و تفسیر وی این است که عقل بشری به تنهایی نمی‌تواند تمام ملزومات خود را درک کند، ناگزیر مطیع امر قدسی و اتصال به امر وحی است. این پژوهش به شیوه تحلیلی- تطبیقی فراهم آمده است.
روش‌شناسی اجتماعی از منظر علامه طباطبایی (ره) با تأکید بر روش‌شناسی انفسی
نویسنده:
نویسنده:محمد علی فائضی؛ استاد راهنما:محمدرضا روحانی؛ استاد مشاور :مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روش شناسی، شناخت شیوه های اندیشه و راه های تولید علم و دانش در عرصه معرفت بشری است و موضوع این دانش، روش علم و معرفت است. روش شناسی، علمی است که موضوعش علم و روش یا روشهای کسب آن علم است؛ فلذا درجه دوم محسوب می شود. در علوم اجتماعی مدرن، روش شناسی های مختلفی وجود دارد که میتوان آن ها را به 3 بخشِ 1. عینی گرا و واقع گرا (اثباتی، منفی گرایی و...)، 2. ذهنی گرا و نسبی گرا (تفسیری، برساختگرایی، پدیدارشناسی و...) و 3. انتقادی (مارکسیسم، فمینیسم، پست مدرنیسم، رئالیسم انتقادی) تقسیم کرد. هرکدام از روش شناسی های گفته شده، دارای مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و... متفاوتی هستند که باعث میشود روش های متفاوتی نیز برای مطالعه جامعه و حیات اجتماعی پیشنهاد دهند. از آنجا که محرز است مبانی فلسفی بر روش ها و روش شناسی های مطالعه حیات اجتماعی تأثیرگذارند، مبانی فلسفی اسلامی که در بسیاری امور از جمله انسان شناسی و معرفت شناسی تفاوت مُعظمی با مکتب های فلسفه غرب دارند، میتوانند باعث ایجاد روش شناسی ها و روش های متفاوتی در مطالعه حیات اجتماعی شوند. یکی از بزرگترین اندیشمدان اسلامی معاصر که با طرح نظریاتی بدیع، ابزارهای مفهومی خوبی برای ورود به وادی علوم اجتماعی و تولید علم انسانی اسلامی ایجاد کرده است، علامه طباطبایی است. طرح مباحثی همچون اعتباریات و بسط آن در کنش انسانی توسط ایشان و اقبال جامعه حوزوی و دانشگاهی در دهه های گذشته به این مباحث برای استفاده از آن در دیگر علوم همچون فلسفه، جامعه شناسی، حقوق و...، سیلی از پژوهش ها را در این باب ایجاد کرده است. پژوهش حاضر تلاش میکند با استفاده از همان مباحث یعنی اعتباریات، نگاهی جدید و مغفول را مطرح کند. علامه طباطبایی با طرح «توهم مجرد» برای اعتبار کردن، به روشی غیربرهانی اشاره میکنند که انسان ها در هنگام اعتبار از آن سود میجویند. در این روش، که در این پژوهش تلاش شده به وسیله آن، روش شناسی ای برای علوم اجتماعی پیشنهاد شود، فرد با درون کاوی و مبتنی بر فطرت مشترک انسان ها، به سطحی عرفی و رویین از حقیقت و معرفت حضوری دست می یابد که بین انسان ها مشترک است.
تبیین مبانی انسان‌شناختی معنا‌درمانی فرانکل و ارزیابی آن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:رقیه یزدانی چهاربرج؛ استاد راهنما:غلامحسین گرامی ؛ استاد مشاور :اقای اقای
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مکتب معنا‌درمانی به عنوان یکی از روان درمانی‌های اگزیستانسیالیسم، توسط ویکتور فرانکل، روان شناس هستی‌گرا ابداع شد. اصلی‌ترین رسالت این مکتب تاکید بر اهمیت معنای زندگی و نقش بی بدیل آن در رهایی از خلا وجودی و پوچی در زندگی است. این نظریه دارای مبانی انسان‌شناختی خاصّی است که موجب تمایز آن از سایر مکاتب می‌شود. هدف اصلی این پژوهش، پایش مبانی انسان‌شناختی در نظریه معنا‌درمانی فرانکل و سپس ارزیابی مبانی یاد‌شده، از منظر علامه طباطبایی است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس داده‌های کتابخانه‌ای، استخراج شده است. مبانی انسان‌شناختی نظریه معنادرمانی فرانکل، در سه حوزه انسان و هستی، انسان و جامعه، انسان و مابعدالطبیعه قابل طرح است. مبانیِ ناظر به هستی انسان عبارتند از، هویت، ساحات وجودی، صیرورت، سرنوشت ویژه، آفرینش، ناخودآگاه روحانی، خودآگاهی، معناجویی، آزادی و اختیار و اضطراب. مبانی انسان‌شناختی مرتبط با انسان و جامعه عبارتند از، روابط انسانی و اجتماع، مسئولیت، ارزش‌مداری، نفی سرنوشت مشترک، تفرّد و مثبت‌اندیشی. مبانی انسان شناختی مرتبط با ما بعدالطبیعه نیز شامل، ارتباط انسان با خدا، دین، مرگ و ابدیّت طلبی است. أهمّ نقد‌‌‌هایی که براساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره) بر مبانی انسان‌شناختی نظریه معنا‌درمانی فرانکل می‌توان طرح کرد عبارتند از: عدم تبیین صحیح از تجرد روح، توصیف این جهانی از بحث صیرورت، انکار فطرت انسانی و تناقض گویی در آن، تقلیل جایگاه ارزش‌ها و محدودکردن کارکرد آن به معنا بخشی در زندگی، تعریف حداقلی از دین و نگاهی پلورالیستی و ابزارگرایانه به آن و عدم توجه به حقیقی بودن سعادت. بر اساس نگاه علامه طباطبایی، مهم‌ترین نقطه افتراق دیدگاه ویکتور فرانکل در حوزه مبانی انسان شناختی، نسبت به دیدگاه اسلامی، انسان محوری بودن در برابر خدا محوری بودن است.
آزمایش های الهی و کارکرد های تربیتی آن از منظر علامه طباطبایی رحمه الله علیه و شاگردان، استاد مطهری رحمه الله علیه استاد مصباح رحمه الله علیه و استاد جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:ابوالفضل بیک زاده؛ استاد راهنما:علی رمضانی؛ استاد مشاور :محمد حسین رضایی زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
خداوند متعال هیچ موجودی رو بدون هدف نیافریده است. در بین موجودات عالم، انسان به عنوان اشرف مخلوقات با هدف دستیابی به کمال و تعالی آفریده شده است و برای رسیدن به کمال واقعی خود و پرورش استعدادهای بالقوه‌اش در طول زندگی گاه با سختی‌ها و ناملایمات و گاه با نعمت‌ها و خوشی‌ها مورد امتحان واقع می‌شود. از آنجایی که علامه طباطبایی( و شاگردان وی از مفسرین و اندیشمندان برجسته معاصر بوده و ضمن درک فضای عصر حاضر و آزمایش‌های الهی در این زمانه پر تلاطم، در آثار خود به سنت ابتلاء پرداخته اند و از سویی در زمینه تربیتی نیز نظریات قابل توجهی دارند در این پژوهش کارکردهای تربیتی آزمون‌های الهی از دیدگاه ایشان بررسی گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که از دیدگاه علامه و شاگردان وی خداوند متعال از آزمایش بندگان سه دسته اهداف اعتقادی، اخلاقی و تربیتی را دنبال می‌کند که اهداف تربیتی در این میان اهمیت ویژه‌ای دارند. مهم‌ترین هدف تربیتی آزمون‌های الهی از دیدگاه ایشان تکامل و ارتقای ذات بشر عنوان گردیده است. آزمایش‌های الهی گاه با تکالیف دینی و شرعی، گاه با ابتلائات طبیعی و انسانی و گاه بروز سختی و ناملایمات اتفاق می‌‎افتد. از منظر علامه و شاگردانش امتحانات الهی بر خلاف امتحانات بشری غیر‌قابل پیش‌بینی، گسترده و همه جانبه، متناسب با سطح رشد معرفتی و به صورت مستمر و تدریجی انجام می‌شود و کارکردهای تربیتی آن در دو حیطه فردی و اجتماعی جلوه گر خواهد شد. در حیطه فردی انسان را به خودشناسی، حقیقت پذیری، خرد محوری، تحکیم عزم و اراده خواهد رساند و از جهل و دنیازدگی و گناه دور نموده و استعداد بندگی وی را شکوفا خواهد نمود. در عرصه اجتماعی نیز کبر و نخوت را از جامعه زدوده و به شکوفایی فضایل اخلاقی در جامعه کمک خواهد نمود. در مواجهه با این امتحانات رمز پیروزی از دیدگاه علامه و شاگردانش؛ صبر، تقوا، تسلیم، توجه به گذرا بودن سختی‌ها و استمداد از نیروی ایمان جمعی و نیز الگو گرفتن از مواجهه اولیا و اوصیای الهی و توکل و توجه به حضور مداوم الهی است.
علامه طباطبایی و گفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی
نویسنده:
نویسنده:حسین شاهوردلو؛ استاد راهنما:حمید احمدی حاجیکلائی؛ استاد مشاور :یعقوب توکلی,حسن پناهی‌آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث درباره مواجهه اندیشمندان و صاحب‌نظران مسلمان با گفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی همچون: لیبرالیسم و مارکسیسم از مباحث مهم تاریخ معاصرایران و جهان اسلام می‌باشد. علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) از جمله متفکران جامع و برجسته معاصر جهان اسلام است که می‌توان مواجهه ایشان با گفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی را در دو حوزه «عمل و نظر» کشف و ارائه نمود. تحقیق حاضر براساس روش توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر داده‌های کتابخانه‌ای و با توجه به مبانی نظری (هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی) علامه طباطبایی؛ مواجهه ایشان را در دو حوزه «عمل و نظر»کشف و تبیین می‌نماید. بر اساس یافته‌های این تحقیق علامه طباطبایی با دارا بودن دو مؤلفه: الف) آگاهی لازم و کافی به آرا و نظریه‌ها و طرح شبهات و سؤالات بنیادی از سوی گفتمان‌های نوپدید. ب) برخورداری از سرمایه و پشتوانه سترگ و کارآمد علمی از محتوا و ابعاد مختلف مبنایی و قواعد معرفتی اسلام در عرصه مواجهه نظری با گفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی؛ به مواجهه پرداختند. وجود این دو مؤلفه در کنار هم در نزد علامه توانست منشأ ارائه اندیشه و گفتمان جدید و توانمند و راه‌گشای «عقلانی ـ وحیانی» در مقابل گفتمان وارداتی شود تا در کنار مقابله با تزلزل پایه‌های اندیشه دینی در جامعه، خود منبع و منشأ ارائه الگوهای ترویج اندیشه دینی در سطوح جامعه باشد. این مهم، رهاورد جهاد علمی و معنوی علامه طباطبایی بود که نه تنها در مقام نظر و اندیشه فردی، بلکه در صحنه‌های فکری ـ فرهنگی جامعه به ویژه در ابعاد مختلف انقلاب اسلامی ایران، نقشی مبنایی و کانونی ایفا کرد. و توانست پشتوانه و زیر ساخت فکری یک نهضت بزرگی را در کنار اندیشه‌های امام خمینی(ره) به وجود آورد. همچنین، براساس یافته‌های این تحقیق علامه طباطبایی در مواجهه با گفتمان‌های رقیب در حوزه «عمل» نیز ورود کرده و با تشکیل حلقات فکری همچون: «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، «مرجعیت و زعامت»، «هانری کربن»، «تفسیر المیزان» و «پژوهش و نویسندگی»؛ و تبیین ابعاد اجتماعی و سیاسی اسلام در آن حلقات و تربیت شاگردانی همچون شهید مطهری به مواجهه عملی باگفتمان‌های رقیب انقلاب اسلامی پرداخته است.
تحلیل تطبیقی انسجام در نظام معنایی قرآن از دیدگاه ایزوتسو و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:فهیمه جفرسته؛ استاد راهنما:کیوان احسانی؛ استاد مشاور :فاطمه دست رنج,علیرضا طبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداوند حکیم، آیات قرآن را در انسجام و هماهنگی کامل قرار داده است تا بیانگر مقاصدش باشند. پیوستگی و پیوند معنایی آیات قرآن، انسجام آیات در چینش کلمات را برملا می‎سازد و از اعجاز قرآن پرده برمی‎دارد. در فرآیند فهم و تفسیر قرآن نیز اهتمام بر کشف و پرده برداری از مقصود خداوند است؛ از این رو با توجه به نیازهای عصر کنونی، فهم و تفسیر قرآن در کنار استفاده از روش‎های سنتی، نیازمند بهره‎گیری از شیوه‎های نوپدید و کارآمد است. پژوهش‎های معناشناسی قرآنی، برخاسته از ضرورت روزآمد کردن مطالعات قرآنی است و باور به وجود ارتباط معنایی میان کلمات و آیات قرآن از پیش‎زمینه‎های مهم علم معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‏شود، علامه طباطبایی معتقد است معارف قرآن همچون حقایق هستی، پیوسته مصدق و مفسر یکدیگرند و در هدفی واحد با هم پیوند دارند و این پیوند معنایی نه تنها در آیات بلکه میان واژگان قرآن نیز وجود دارد. پیوند معنایی میان واژگان قرآن مورد توجه ایزوتسو زبان‎شناس ژاپنی هم قرار گرفته است. ایشان همچون علامه معتقد است که زبان قرآن دارای نظام ارتباطی قاعده‎مندی است که در آن جایگاه هر واژه در شبکه به هم پیوسته مفاهیم قرآن قابل بازیابی است. لذا ایده اصلی نوشتار حاضر، بررسی انسجام و پیوستگی در نظام معنایی قرآن از دیدگاه ایزوتسو و علامه طباطبایی با هدف کشف نظام‎ هماهنگ قرآنی است. تحقق این هدف منوط به یافتن پاسخ سوالات زیر است: در مطالعات قرآنی ایزوتسو و علامه طباطبایی پیوستگی و انسجام شبکه معنایی قرآن بر چه مبانی و روش‎هایی استوار است؟ و چه نقاط اشتراک و افتراقی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سؤالات مبانی ایزوتسو و علامه طباطبایی در محور زبان‏شناسی و معناشناسی مورد بررسی تحلیلی-تطبیقی قرار گرفت و سپس روش‏های مبتنی برآنها بیان شده است. مبانی ایزوتسو از جمله: وجود ارتباط وثیق بین زبان و تفکر، اندیشه جهان‎بینی زبانی، وجود نظام زبانی، در نظر گرفتن نص به عنوان نظام تصوری، تشکیل میدان‎های معناشناختی و توجه به بافت و... می‏باشد که در دو روش هم‏زمانی و درزمانی به بررسی آنها پرداخته است و مبانی علامه از جمله: استقلال قرآن، پیوند معنایی آیات قرآن، انسجام معنایی و اختلاف‎ناپذیری قرآن، جامعیت و جاودانگی معارف قرآن، بلاغت واژگانی و رویکرد سیاق‏مدار به کلمات و آیات قرآن و... و همچنین روش‏های تفسیری ایشان مانند فهم محتوای آیه و درک ارتباط مفهومی آیات، تبیین مفردات و تحلیل واژگان آیات، ابهام زدایی از زوایای مبهم تفسیر آیات و... می‎باشد و یافته‏ها نشان داد؛ آن‏ها نقاط همسویی فراوانی همانند نگاه نظام‏واره به متن، استقلال دلالی متن قرآن در افاده معنا، توجه به پیوند وروابط معنایی در متن، توجه به کارکرد بافت زبانی و موقعیت در فهم گفتمان قرآن، اعتقاد به تأثیر محوری پارادایم توحیدی در فهم گفتمان قرآن، ارتباط اندراجی معانی واژگان در متن، توسعه معنایی واژگان در نظام معنایی قرآن، ساخت میدان‏های معنایی و وحدت شبکه‏ای، مهار پیش‏فرض‎ها و عدم تحمیل آراء شخصی و... دارند و در عین حال در مسائلی همچون تأثیرپذیری زبان از فرهنگ، نگاه کلمه‏محور و نگرش آیه‎محور، وحیانی بودن الفاظ وعبارات قرآنی، فقدان معیار مشخص در تعیین کلمات کلیدی و کانونی، شیوه کشف معنای پایه و نحوۀ استفاده از منابع، بررسی سیر تحول واژگان اختلاف دارند. در مجموع؛ قرابت میان دو روش قرآن به قرآن و معناشناسی بیش از غرابت آنها به نظر می‏رسد و این امر زمینه به کارگیری نظریه‏های معناشناسی در امر تفسیر با روش قرآن به قرآن را مساعد می‏سازد و تأکید می‏کند که معناشناسی با تفسیر قرآن به قرآن ارتباط دارد چرا که هر دو ضمن تاکید بر نظام واره بودن زبان قرآن از بافت درونی سخن و روابط بینامتنی در کشف مراد خداوند بهره می‏گیرند و انسجام و پیوستگی قرآن را اثبات می کنند و همین دیدگاه موجب نوآوری پژوهش و تفاوت آن با سایر دستاوردهای موجود در این زمینه شده است.
  • تعداد رکورد ها : 4261