جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4303
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه عسکری بیاز؛ استاد راهنما:فرهاد زینلی بهزادان؛ استاد مشاور :حامد مصطفوی فرد,محمد نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی به مقایسه‌ی مبانی‌ای که این دو مفسر معاصر در امر تفسیر قرآن کریم اتخاذ کرده‌اند پرداخته می‌شود. در این مقایسه دو مسئله بررسی می‌شود یکی توضیح مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی و دیگری بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های مبانی این دو مفسر. مبانی تفسیری امین الخولی عبارتند از: تفسیر موضوعی قرآن، مطالعه پیرامونی و درونی قرآن، اهتمام به سیاق آیات، اصل عدم‌ترادف در آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در مطالعه و تفسیر ادبی قرآن اما مبانی تفسیری علامه طباطبایی عبارت هستند از: لحاظ کردن مجموعه قرآن در تفسیر آیات، تفسیر هماهنگ آیات با سنت معصومین، مدد خواستن از آیات دیگر برای معنی آیه‌ی دیگری، توجه به سیاق در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به مفردات قرآن می‌باشد. از این مقایسه این نتایج گرفته می‌شود که علامه طباطبایی که متأخر از امین الخولی می‌باشد در مواردی از وی تأثیر پذیرفته و دارای اشتراک هستند و هر دو به این موارد توجه داشته‌اند مانند مباحث تفسیر موضوعی قرآن کریم، ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر و عدم‌ورود به محدوده مبهمات قرآن یعنی مواردی که به‌صورت مفصل بیان نشده‌اند، توجه به سیاق آیات و تأثیر قراین در تفسیر قرآن، اهتمام به واژگان و مفردات قرآن کریم و توجه به معنای اولیه واژگان قرآن در زمان نزول. اما در تطبیق مبانی تفسیری این دو مفسر این‌گونه برداشت می‌شود که نظرات امین الخولی و علامه طباطبایی در رابطه با تفسیر دارای افتراقاتی نیز می‌باشند ازجمله: ۱- خولی معتقد است که قرآن متنی ادبی به زبان عربی است اما علامه تأکید دارد که متن قرآن ماورایی و معجزه است. ۲- خولی بر این باور است که نباید به محدوده مبهمات قرآن وارد شد اما علامه اعتقاد دارد که باید با آیات دیگر مبهمات را فهمید و درک کرد.۳- در رابطه با تأویل نیز امین الخولی معتقد است که باید ظاهر قرآن را اصل دانست و تأویل ر را به حداقل رساند اما علامه طباطبایی معتقد است که مفسر باید از ظاهر آیات عبور کند و به باطن قرآن برسد. ۴- در خصوص بهره گرفتن از روایات نیز امین الخولی بنا دارد که روایات را باید کنار گذاشت و آن‌ها را داخل تفسیر نکرد اما علامه از روایات تفسیری که از معصومین (ع) رسیده در تفسیر خود استفاده‌ی زیادی کرده و توجه ویژه‌ای به روایات نشان داده است.
شاخصه های تفسیر فلسفی قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و میزان بکارگیری آن در المیزان
نویسنده:
نویسنده:عباس پناهی؛ استاد راهنما:ناصر محمدی؛ استاد مشاور :علیرضا پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر درصدد است تا استدلالات و تحقیقات فلسفی علامه طباطبائی از قرآن در تفسیر المیزان را مورد بررسی قرار داده و با تامل و تحلیل برخی از مباحث فلسفی تفسیرالمیزان، برداشتها و مبانی فلسفی ایشان را به نگارش درآورد. نظر به اینکه بسیاری از آیات قرآن کریم ماهیت برهانی داشته و فهم صحیح آن آیات منوط به داشتن درک و آگاهی عمیق فلسفی است و نیز از جهتی دیگر، علامه طباطبائی فیلسوف طراز بالا و والا مقامی است که علاوه بر دارا بودن شأنیتی الهی در فلسفه ، مفسر توانمند و جامع نگری است که از ذخایره عظیم علمی و معنوی برخوردار می باشد لذا لازم است تا شیوه استنباط فلسفی این شخصیت الهی از آیات قرآن و این مصحف شریف به درستی تبیین و تشریح گردد. نوشتار حاضر مانند همه مسائل عقلی از روش تحلیلی و توصیفی بهره گرفته است. لازم به ذکر است که تحقیق حاضر مشتمل بر برخی مباحث فلسفی است که تحت عنوان بحث فلسفی در تفسیر شریف المیزان به طور پراکنده آمده است و لذا اندراج مباحث مزبور بصورت متوالی نبوده بلکه صرفا به شکل گزینشی صورت گرفته و می توان مباحث را که هرکدام موضوع مستقلی می باشند از حیثیات دیگری نیز طبقه بندی نمود. نتایج تحقیقی تحلیلی نشان می دهد که وجه امتیاز اصلی المیزان از تفاسیر دیگر آن است که بر مبنای تفسیر آیه به آیه استوار گشته است. اما هدف این پایان نامه اولاً ایجاد آشتی بین دین و فلسفه است و ثانیاً درصدد ترویج فهم کلام الهی قرآن با ابزار عقل و برهان میباشد. و حضرت علامه در بحث های فلسفی برهان را در خدمت قرآن به کار گرفته است. روش علامه در قبال آراء فلسفی مکاتب مغایر، اینگونه است که نظریات مختلف را در موضوعی خاص طرح نموده و با نظری صائب و محققانه به نقد و تحلیل و بررسی آنها می پردازد و موارد نفی و اثبات یا رد و تصویب را مشخص می سازد. همچنین یادآور میشویم ایشان قواعد عقلی را برای توضیح و تفسیر قرآن کریم بکار نبرده است، بلکه مباحث فلسفی را بهانه ای قرارداده اند تا بدان وسیله بر اعتبار قواعد عقلی بیفزاید.
رویکرد فلسفی و عقلی علامه طباطبایی (ره) به آیات قرآن در تفسیر المیزان ‏
نویسنده:
نویسنده:مسعود یزدان‌پرست؛ استاد راهنما:سعید حاتمی تاجیک ؛ استاد مشاور :محمد حسین مهدوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش باهدف بررسی رویکرد فلسفی و عقلی علامه طباطبایی (ره) به آیات قرآن در تفسیر المیزان ‏ تدوین شده است علامه طباطبایی علاوه براینکه فیلسوفی عقل‌گرا در تاریخ جهان اسلام مطرح بود، خود را در قامت یک ‏مفسر قرآن نیز به خوبی نشان داد، تفسیر المیزان ایشان سند و دستاوردی مهم برای این مدعاست. تفسیر ‏المیزان یکی از مهم‌ترین میراث معنوی و فکری علامه طباطبایی است که برای جهان اسلام به عنوان یک ‏دستاورد مهم قلمداد می‌شود. ‏ مسائل اصلی این پژوهش بدین صورت بودند که رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) در المیزان شامل کدام نوع از آیات قرآن کریم می باشد ؟ وبیشترین آیاتی که شامل رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) می باشد مربوط به کدام موضوع است ؟ این پژوهش به شیوه توصیفی وتحلیلی وبا استفاده از متون معارف اسلامی وکتابخانه ای به این نتیجه رسید که رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) شامل آیات خداشناسی ، راهنما شناسی و معاد شناسی می باشد. ورویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) در المیزان بیشتر ناظر به آیات خداشناسی است . از سویی یافته های پژوهش نشان می دهد که اصل علیت به عنوان محوری ترین اصلی که امکان تبیین فلسفی ‏وعقلی کتاب تکوین و تشریع‎ ‎را فراهم می آورد ، مورداستفاده ی فراوان علامه در المیزان است. علامه ‏طباطبایی در المیزان در تبیین آیات مربوط به مبدأ شناسی از اصل اصالت وجود ،وحدت و ‏تشکیک خاصی حقیقت وجود ، ‏مفهوم علی وجود رابط ، قاعده ی بسیط الحقیقه و صرف الوجود استفاده ‏کرده است و دربیان معانی آیات مربوط به معاد نیز ‏از مبانی حکمت متعالیه چون اصل تجرد نفس، اصل ‏حرکت جوهری و تکامل جوهری نفس انسانی،محالیت رجوع فعلیت به ‏قوه در رد تناسح ، تجسم اعمال ‏در تبین نظام پاداش و عذاب و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا ء بودن در مواضع مختلف ‏بهره گرفته ‏است .
مبانی و اصول تربیت اجتماعی از منظر علامه طباطبایی و سیدبن قطب (ره)
نویسنده:
نویسنده:فرشته رضیان؛ استاد راهنما:محمدرضا ضمیری؛ استاد مشاور :قربان جمالی,علی سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف جهانی اسلام، تربیت می باشد و خداوند متعال در قرآن کریم این هدف اصلی را معرّفی کرده است. هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ و الحِکمَهَ وَ اِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ (جمعه 62/2) اوست آن‌کس که در میان بی‌سوادان فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (فولادوند، 1378) قرآن کریم آیینه‌ی تمام‌نمای مباحث تربیتی است و در آیات شریف به مبانی و اصول تربیت اجتماعی پرداخته‌شده است و مفسّران بزرگی چون علّامه طباطبایی و سیّد قطب (ره) با رویکرد اجتماعی به این مبانی و اصول و تفسیر قرآن پرداخته‌اند. در این پژوهش به روش غیرمداخله‌ای توصیفی (مشاهده‌ای) به استخراج مبانی و اصول تربیت اجتماعی از تفاسیر موردنظر پرداخته و نقاط افتراق و اشتراک مفسّران را به رشته‌ی تحریر درآورده شده است. مهم‌ترین مبانی تربیت اجتماعی که همان هست‌های وجودی انسان در تربیت می‌باشد، هفت مورد است که شامل: مبانی فطری، تربیت‌پذیری، تعقّل و تفکّر، آزادی تکوینی، تفاوت‌های فردی، ضعف محدودیت‌ها و شنیدن بهترین‌ها می‌باشد؛ و در نقطه‌ی مقابل انسان دارای ضعف‌های درونی می‌باشد که از نهاد او سرچشمه گرفته و بارزترین آن‌ها شامل: تنگ‌نظری و کوته‌بینی، لجبازی و غرور، نسیان و پافشاری و دشمنی، خُسران، ناسپاسی و حق‌نشناسی، جدال، حرص، غرور، یأس، بُخل، ظلم ، جهل ، ضعف و عجله می‌باشد. بعد از شناخت ویژگی‌های درونی انسان به بررسی اصول پرداخته‌شده که همان بایدها در تربیت اجتماعی است که شاخص‌ترین این اصول، اصول تربیت علمی جامعه، اصول تربیت اقتصادی جامعه و اصول تربیت فرهنگی جامعه می‌باشد که در تربیت علمی جامعه به اصل بزرگداشت دانشمندان و فرهیختگان و اصل طلب علم و دانش پرداخته‌شده است. و در اصل تربیت اقتصادی جامعه، اصل تعادل اقتصادی، اصل قرض‌الحسنه و اصل کار و تولید بیشترین تأثیر را در تربیت اجتماعی جامعه دارد و اصل تربیت فرهنگی جامعه که زیرمجموعه‌های زیادی را شامل می‌گردد مؤثّرترین آن، اصل خدامحوری و ایمان به توحید، اصل هماهنگی تربیت با فطرت، اصل صبر و شکیبایی، اصل بهترین بیان‌ها و بیان بهترین‌ها، اصل تعادل، اصل حیا و عفّت، اصل تدریج، اصل احسان، اصل تواضع و فروتنی، اصل اولویت می‌باشد؛ بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد اگرچه مبانی و اصول تربیت اجتماعی بسیار گسترده است امّا می‌توان مبانی را در چهار حوزه و اصول را در سه حوزه طبقه‌بندی نمود. . صاحب فی ظلال القرآن، مبانی و اصول تربیت اجتماعی را به طور صریح با نگاه به لایه‌های اجتماعی شرح و بسط داده است و المیزان با توجّه به سیاق آیات به بیان علمی مبانی و اصول تربیت اجتماعی پرداخته است. هدف این پژوهش مقایسه و تحلیل راهبردهای رسیدن به اصول تربیت اجتماعی از نگاه این دو مفسّر است.
بررسی تطبیقی معاد جسمانی از نظر علامه طباطبایی (المیزان) و سید محمود آلوسی (روح المعانی)
نویسنده:
نویسنده:محمد کلوانی؛ استاد راهنما:محمدرضا آقاجانی قناد؛ استاد مشاور :رجب اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد جسمانی و اعتقاد به آن از ملزومات و ضروریات دین مبین اسلام می باشد، به طوری که بنابر نظر برخی علمای اسلام عدم اعتقاد به آن از ‏موجبات کفر است. درباره ی کیفیت معاد، اندیشمندان اسلامی نظریات گوناگونی را ارائه کرده اند. متکلمین از منظر ‏کلامی و فلاسفه از منظر فلسفی و محدثین از منظر روایات بدین موضوع نگریسته اند. در ‏این پایان نامه که به روش توصیفی مقایسه ای انجام می شود، سعی شده است که دیدگاه های دو مفسر بزرگ عالم تشیع و تسنن، یعنی علامه طباطبایی و آلوسی ‏در روح المعانی و المیزان، در آیاتی که دال بر معاد جسمانی هستند، بررسی شود. رویکرد آلوسی، رویکردی کلامی ‏است و آن اینکه در قیامت، انسان بعد از تالیف اجزای متفرق او، عین انسان دنیوی خواهد بود،به عبارت دیگر ایشان معاد جسمانی را باتوجه به دلایل نقلی می پذیرد در حالیکه از نظر عقلی دلیلی بر آن ذکر نمی کند .‎آلوسی‎ ‎معتقد‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎روز‎ ‎قیامت،‎ ‎اجزای‎ ‎انسان‎ ‎بعد‎ ‎از‎ ‎تفرق‎ ‎دوباره‎ ‎تألیف‎ ‎می‎ ‎گردند‎ ‎و‎ ‎عیناً‎ ‎پا‎ ‎به‎ ‎عرصه‎ ‎ی‎ ‎محشر‎ ‎می‎ ‎گذارند؛‎ ‎یعنی‎ ‎انسان‎ ‎اُخروی‎ ‎از‎ ‎لحاظ‎ ‎بدن،‎ ‎عین‎ ‎انسان‎ ‎دنیوی‎ ‎خواهد‎ ‎بود ولی علامه ‏طباطبایی، رویکردی فلسفی دارد و آن اینکه آنچه در قیامت اتفاق می افتد، تبدل است نه تالیف و عینیت انسان ‏اخروی با توجه به روح اوست وگرنه بدن اخروی عین بدن دنیوی نخواهد بود؛ بلکه مثل آن است.
حجیت روایات تفسیری با تاکید بر آرای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:ایمان براتی؛ استاد راهنما:علیرضا دل‌افکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در حوزه معرفت اسلامی، روایات پس از قرآن کریم، از اهمیت ویژهای‌ برخوردار‌ است‌. به دلیـل پیـوندی کـه پیامبراکرم(ص) و ائمه اهل بیت(ع) با قرآن دارند، سخنان آن بزرگواران همواره‌ مورد استفاده مفسّران در کار تـفسیر قرآن بوده است. حجیت روایات تفسیری یکی از مسائل مهمی است که در حوزه روایات تفسیری درباره آن بحث شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی حجیت روایات تفسیری با تاکید بر آرای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی با روش توصیفی – تحلیلی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ علامه طباطبائی، معتقدند روایات تفسیری ذیل آیات غیرفقهی حجت و معتبر نیستند. دلیل ایشان نیز بی اعتباری ظن در مباحث غیرعملی است، به گونه ای که نمی توان از خبر واحدی که قرینه ای بر اعتبار به همراه ندارد، در تفسیر آیات غیرفقهی بهره جست و اگر هم در حوزه های فقهی از اخبار آحاد استفاده می شود، از ناچاری برای لزوم عمل کردن در احکام است. همچنین آیت الله جوادی آملی معتقدند بهرهگیری از روایات در تفسیر، برای‌ خروج از سطح ظاهری‌ قرآن‌ و فهم بهتر پیامهای آن ضـروری اسـت؛ بـنابراین از دیدگاه استاد جوادی آملی، رجوع به سخنان معصومین(ع) فقط برای تقیید یا تخصیص اطلاق یـا عـموم آن و نـیز برای برطرف شدن ابهام در‌ تطبیق، ضروری است و نه در اصل مفهوم یابی، زیرا قـرآن، خـود تبیان و مبیّن خویش است. به همین دلیل، حجم وسیع روایات در تسنیم، منافاتی با استقلال قرآن نـدارد، زیـرا بخش عمده روایات‌ تنها‌ مؤیداتی بر برداشت تفسیری به شمار می آیند.
تاثیر احسان بر سبک زندگی مومنانه از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:اعظم سپهرنوش حاجتی؛ استاد راهنما:سیداحمد هاشمی علی‌آبادی؛ استاد مشاور :زکریا بهارنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
احسان ازجمله مفاهیم بلندی است که درآیات قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این واژه در قران 12 مرتبه تکرار و از ریشه آن 194 کلمه استعمال شده است. خداوند درآیات متعددی از واژه «یحب» نسبت به انسان‌ها استفاده کرده است که در مورد محسنین این واژه پنج مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار بوده و نشان‌دهنده جایگاه محسنین نزد پروردگار می‌باشدعلامه طباطبایی معتقد است احسان دارای دو مفهوم است؛ گاهی معنای بخشش به دیگران را افاده می‌کند و گاهی نیز در یک مفهوم عام و به معنی انجام کار نیک به کار می‌رود و در این صورت شامل تمام‌کارهای مثبت و ارزشمندی اخلاقی می‌شود ، از سوی دیگر معتقد است که در آیین مقدس اسلام، روش زندگى طورى تنظیم‌شده که زندگى اجتماعى و مادى انسان به‌منزله گاهواره‌اى است که زندگى معنوى در آن پرورش مییابد؛ بنابراین زندگی مؤمنانه آن زندگی است که سبک آن بر پایه ایمان توحیدی در باور و محبت درونی به ذات حق‌تعالی و رفتار محسنانه که بر خواسته از این دو عنصر است، چیده شود، همان مفهوم ایمان و عمل صالح که بارها درآیات الهی بدان اشاره‌شده است. آدمی همواره به دنبال سعادت دنیوی و اخروی خویش است و احسان می‌تواند این امر را محقق کند چراکه خداوند درآیات متعددی محسنین را با واژه‌های محبت، معیت، بشارت، هدایت، رحمت و رضایتمندی خود مقارن کرده است. پژوهش حاضر «تأثیر احسان بر سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی» ست و به روش توصیفی - تحلیلی و استمداد از اسناد کتابخانه‌ای و مراجعه به کتب تخصصی، در چهارفصل تنظیم‌شده است؛ در فصل اول؛ به مفهوم شناسی احسان و ایمان و نظر علامه طباطبایی دراین‌باره پرداخته‌شده و در فصل دوم سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی بررسی‌شده است. فصل سوم به تأثیر احسان بربُعد فردی سبک زندگی مؤمنانه( سه ساحت معرفتی، گرایشی و گزینشی) اختصاص دارد و در فصل چهارم به تأثیر احسان دربُعد اجتماعی سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی پرداخته‌شده است. از داده‌های به‌کاربرده شده به این مطلب دست‌یافتیم که احسان تأثیر بسزایی را در جنبه فردی و اجتماعی دارا بوده و مؤمنین اگر خواهان ارتقا ایمان و رضایت اتم و اکمل الهی و زندگی ایدهآل هستند باید احسان را سرلوحه زندگی خویش قرار دهند و در نشر و گسترش این امر پسندیده الهی بکوشند.
مبانی و شواهد أثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:حدیث شهرکی؛ استاد راهنما:عباس یوسفی تازه‌کندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از روش‌های تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است و از مفسّران معاصر علامه طباطبایی با این روش، تفسیر المیزان را نوشته‌اند. به باور علامه قرآن در بیان مراد خود به غیر حتی روایات نیاز ندارد و همچنین علامه قائل به عدم حجیّت اخبار واحد بدون قرینه در تفسیر است لذا قائل بر این است که قرآن در تفسیر بی‌نیاز از غیر حتّی روایات معصومان(علیهم السّلام) است. همین مسئله باعث شده که علامه از سوی برخی در معرض اتهام به قرآن بسندگی قرار بگیرد. یعنی دربارۀ جایگاه روایات و اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری وی شبهه پیش آید و محققان در این مورد برداشت های مختلفی ارائه داده اند. لذا استخراج مبانی و شواهد اثر بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه با هدف نشان‌دادن هماهنگی نظرات تفسیری علامه طباطبایی با روایات ضرورت دارد که در این تحقیق با توجه به روش توصیفی و تحلیلی با دقّت در نظرات تفسیری علامه طباطبایی و روایات تفسیری رسیده از اهل بیت(علیهم السّلام) شاهد ارتباط عمیقی بین نظرات تفسیری علامه با روایات شده است. از جمله مبانی اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) می‌توان به عدم افتراق قرآن از عترت، مبین قرآن بودن اهل‌بیت، حجیّت سنّت و سخنان معصومان، عدم دسترسی به بلندای معارف جز مطهّرون و یکسان بودن روش علامه در تفسیر با روش معصومان(علیهم السّلام) اشاره کرد. نوشتن تفسیرالبیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن قبل از تفسیر المیزان، تدریس و تعلیقه بر احادیث بحارالانوار، تصحیح وسائل الشیعه، نگارش تفاسیر موضوعی بر اساس روایات، هماهنگی نظرات علامه با روایات در تفسیر المیزان و اعتقاد علامه مبنی بر اینکه تفسیر صحیح نیازمند تسلّط به روایات هست از مهمّ‌ترین شواهد اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) هست.
بررسی وجوه اعجاز قرآن نزد علمای متقدم و متأخر امامیه با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و سید مرتضی
نویسنده:
نویسنده:سمیه گیوه‌کی؛ استاد راهنما:علی حسن‌بگی؛ استاد مشاور :علیرضا طبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قرآن کریم به عنوان برترین معجزه آخرین رسول خدا، با آیات تحدی و فراخواندن مخاطبانش به همانندآوری، خود، پرده از اعجازش برداشته است. از آنجا که جنس این معجزه از نوع کلام بوده و کلام، وجوه مختلفی را در بر می گیرد، در این باره که به راستی کدام وجه از این کلام، اعجاز به شمار می‌رود و دیگران از آوردن مانند آن ناتوانند، دیدگاه‌های مختلفی از سوی عالمان دینی بیان شده و همین اختلاف دیدگاه‌ها سبب شده تا پژوهش‌های مختلفی، چه به صورت تطبیقی بین دیدگاه عالمان دینی، از اهل تسنن گرفته تا شیعه، و چه به صورت موردی، انجام شود. اما با بررسی‌های انجام گرفته این نتیجه حاصل شد که تا کنون پژوهشی که به بررسی دیدگاه عالمان متقدم و متأخر امامیه، و به طور خاص بررسی تطبیقی دیدگاه سید مرتضی، به عنوان یکی از عالمان دینی امامیه متقدم، و علامه طباطبایی، به عنوان یکی از عالمان دینی معاصر امامیه بپردازد انجام نشده است. بدین سبب این پژوهش در راستای فهم این مطلب، با روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه‌ای انجام شد و این نتیجه حاصل گردید که هر چه از سده‌های ابتدایی به سمت زمان حال پیش می‌رویم علاوه بر اینکه در کنار اعجاز لفظی، وجوه متعددی از اعجاز غیر لفظی از سوی عالمان دینی مورد توجه قرار گرفته، دایره وسعت این وجوه در نگاه عالمان متأخرتر نیز گسترش یافته و وجوه متعدد جای وجوه تک‌بعدی و ساده را گرفته است. علاوه بر این، وجه صرفه که تنها وجه مورد توجه عده‌ای از عالمان متقدم می‌باشد رفته رفته در دیدگاه عالمان امامیه به دیدگاهی شاذ تبدیل شده است. این وجه تنها وجه مورد پذیرش عالمانی چون سید مرتضی است. در مقابل، این وجه تنها وجه مردود، نزد عالمانی چون علامه طباطبایی می‌باشد. علامه طباطبایی به عنوان یکی از عالمان معاصر امامیه در این باره قائل به عمومیت اعجاز قرآن از قبیل: مقررات و احکام عبادی، قوانین مدنی، سیاسی، قضایی و اقتصادی، سرگذشت انبیاء و ملت‌ها، اخبار غیبی، شیوایی بیان، گیرایی تعبیر و بلندی معارف و ... می‌باشد.
مقایسه تطبیقی دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله خویی پیرامون آیات مشهور به نسخ
نویسنده:
نویسنده:مهران علیزاده؛ استاد راهنما:فاطمه السادات حسینی ؛ استاد مشاور :مرتضی عرب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نسخ در قرآن کریم به عنوان یکی از مباحث مهم و بحث بر انگیز علوم قرآنی، قدمتی به طول عمر قرآن دارد، این مسئله از نخستین سال‌های نزول؛ مورد بحث و جدل راویان و محدثان شیعه و سنی و همچنین کلام اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) قرار گرفته و پس از گذر از تحولات علمی دنیای اسلام به عنوان یکی از مباحث مستقل علوم قرآنی مطرح شده است و در کتب مربوط به این رشته قرار گرفت. اختلاف نظر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی پیرامون تعریف نسخ و همچنین شرایط وقوع نسخ در قرآن کریم سبب بروز اختلاف نظرات دامنه داری در این بحث شده، تا جایی که برخی نسخ در قرآن را بسیار محدود می‌دانند و در مقابل عده‌ای آیات بیشماری را به عنوان آیات ناسخ منسوخ معرفی می‌کنند. این پژوهش سعی دارد با استفاده از روش بررسی تطبیقی و با جمع آوری و بررسی نظرات علامه طباطبایی و آیت الله خویی پیرامون آیات ناسخ و منسوخ اختلاف نظرات ایشان را راجع به این مسئله بررسی و تحلیل کرده و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه‌های این دو دانشمند شیعی را مشخص نماید.ازدیدگاه آیت الله خویی نسخ درلغت به معنای «استنساخ» و «انتساخ»؛«نقل» و «تغییر»و«ازاله» و نسخ در اصطلاح خاص علما و دانشمندان دینى با الهام از معناى لغوى آن، عبارت است از برداشته شدن حکمى از احکام ثابت دینى در اثر سپرى شدن وقت و مدت آن، یعنى تغییر یافتن حکم چیزى یا سپرى شدن وقت و دوران آن حکم.ایشان نسخ رابه سه قسم تقسیم می کنند،نسخ درتلاوت ونه درحکم،نسخ درتلاوت وحکم،نسخ درحکم ونه درتلاوت.علامه طباطبایی هم نسخ نسخ رادرلغت به معنای زایل کردن واستنساخ معنا می کنند،ازنظرایشان استنساخ به معنای تبدیل است،هم چنین نسخ دراصطلاح ازنظرایشان به معنای کشف ازتمام شدن عمرحکمی ازاحکام است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد نظرات این دو دانشمند علوم قرآنی به جز مواردی اندک یکسان و مشابه بوده، اما نحوه تفسیر آیات و همچنین استفاده از علوم قرآن در مشخص نمودن آیات ناسخ و منسوخ از موارد اختلافی دیدگاه‌های ایشان است.
  • تعداد رکورد ها : 4303