جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4570
مطالعه تطبیقی تربیت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی و ژان ژاک روسو
نویسنده:
پدیدآور: شادی نادی؛ استاد راهنما: اکبر رهنما؛ استاد مشاور: اکبر رهنما
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تربیت دارای ابعاد و گونه‌های مختلفی است که توجه به همه گونه‌ها در تربیت انسان، امری است که گریزی از آن نمی‌باشد. از میان گونه‌های تربیت، تربیت اجتماعی دارای اهمیت زیادی می‌باشد چرا که انسان موجودی است اجتماعی و باید خود را برای ‌این نهاد آماده کند. برخی از ‌اندیشمندان دینی بر‌آنند که بنای زندگی انسان، برپایه زندگی اجتماعی شکل گرفته است و این امر در فطرت و ذات او به امانت قرار داده شده و به علت نیاز او نمی‌توان انسان را از آن دور کرد. این نظر به خلاف برخی دیگر از ‌اندیشمندان است که قایلند، پیدایش جامعه و نیز تن‌دادن انسان به زندگی اجتماعی محصول تکامل طبیعی و تاریخی اوست. (طباطبایی، 1360) اخلاق و تربیت اجتماعی در عصر حاضر از بنیادی‌ترین موضوعات بشریست که همواره مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران مختلف در اقصا نقاط جهان بوده است. تربیت اجتماعی یکی از اصلی ترین و مهمترین مباحثی است که در جوامع امروزی مطرح است. تربیت به عنوان نیاز امروز و دیروز بشر درگذر زمان به شکل های مختلفی اعمال شده اند. از جمله تربیت جسمانی، اخلاقی، روانی و بحثی که در اینجا ما به دنبال آن هستیم یعنی تربیت اجتماعی. دلایل اهمیت تربیت اجتماعی برای افراد ولزوم به کارگیری این نوع تربیت توسط مدارس و خانواده ها. از این رو با بررسی مبانی تربیت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی که بیشتر بر مبنای تقرب انسان به سوی خدا می‌باشد، و دیدگاه طبیعت‌گرایانه روسو روشن می شود، که عمده هدف آن ها جامعه پذیر کردن افراد می باشد. یکی از بهترین آثار تربیت اجتماعی، تحقق مهمترین آرمان اندیشمندان و متفکران یعنی تشکیل جامعه سالم ‌نام برده شده است. در بستر جامعه رشد یافته است که می‌توان افرادی سالم و صالح ساخت و‌ این امر با جامعه‌گریزی به ‌دست نمی‌آید و این خود نشان از اهمیت و ضرورت بسیار بالای تحقیق و تفحص در این زمینه را روشن میسازد. (امیدی و همکاران؛1396). تمامی روابط نسل‌ آینده یک جامعه، متاثر از تربیتی است که در عصر حاضر حاکم بر جامعه است. اگر جامعه‌ای ظالم بوده و تعدی و خیانت در آن جامعه رواج داشته باشد، همین صفت‌ها را می‌توان در نسل‌های بعدی ‌ایشان دید و اگر جامعه‌ای راه رستگاری را بپیماید، نسلی که در آن زندگی می‌کند در زمانی‌که خود حاکم بر سرنوشت خویش شود همین راه را می‌پیماید؛ چرا که فواید زندگی همراه با عدالت را چشیده است.در تربیت اجتماعی، فرد از خود‌محوری گذشته و با خروج از سلطه‌ مدار فردی، هر دو مدار را مورد توجه قرار می‌دهد؛ یعنی هم برای اجتماع ارزش قایل است و هم برای خویشتن خویش و بیهوده هیچ‌کدام را فدای دیگری نمی‌کند. در بستر جامعه هست که صلاح خویش را بهتر می‌شناسد و با مقایسه خود با دیگر افرادی که در‌ این اجتماع هستند می‌تواند مطلوب را بشناسد و آن‌چه به‌عنوان انسان از او خواسته می‌شود را درک کند. فرد با تربیت اجتماعی می‌تواند در جامعه به‌درستی انتخاب کند و از آسیب‌های اجتماعی که ممکن است با حضور فرد در اجتماع پدید بیاید، خود را دور کند. همزیستی درست اجتماعی و زیستن آسوده در کنار هم با داشتن آرامش و امنیت‌خاطر یکی دیگر از فوایدی است که در‌ این تربیت عاید انسان می‌شود.
ابداعات علّامه طباطبایی در ادراکات
نویسنده:
پدیدآور: سیما ترابی دشت بیاض استاد راهنما: سیدمرتضی حسینی شاهرودی استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تفحّص مسأله محورانه ابداعات ویژه علّامه طباطبایی در ادراکات را شناسایی، بازنمایی و نقدهای محتمل بر آنرا گزارش و بررسی نموده است. علّامه طباطبایی با ابتناء بر مبانی فلسفه وجودگرایانه صدرایی، به این ابداعات نائل گردیده است.علّامه، حقیقت علم را حضور مجرّد نزد مجرّد و در مورد هر علم حصولی علمی حضوری را تعریف و تحدید نموده است. فرض مادّی بودن ادراک حسّی، ایدهآلیسم، شکّاکیت و نسبیت را درپی دارد. این هر سه در تضادِّ با واقعگرایی علّامه طباطبایی واقع شده است و به اثبات نوآورانه ایشان در تجرّد ادراک حسّی میانجامد. علّامه، عقل اعظم را مفیض صور کلّی و عقل اصغر را مفیض صور جزئی به نفس میداند. توجّه به عالم عقل اصغر مبنای ابداعات علّامه در ادراکات است. علّامه با ابداع علم حضوریِ افاضه شده از ناحیه عقل اصغر در ادراک حسّی اذعان داشته که علم حضوری نمیتواند خود به خود علم حصولی بار آورد بلکه در فرآیند ادراک «قوّه تبدیل کننده علم حضوری به علم حصولی» را معرّفی مینماید. قوّه متخیّله نفس، از سر اضطرار برای انتقال داده‌ها و مفاهمه با دیگران علم حصولی را از علم حضوری می‌سازد.ابداع علّامه در ارجاع علم حصولی به علم حضوری و نقش مادّه در انتقال ادراکات نکته فلسفی مهمّی است که مبنای ساخت ماشینهای هوشمند و هوش مصنوعی در انقلاب انفورماتیک قرار گرفته است. علّامه قوّه وَهم را به حسِّ مشترک نسبت داده است. لذاست که به مراتب دوگانه ادراک، یعنی ادراکات حسّی _خیالی و ادراکات عقلی قائل است. در مسأله اتّحاد عاقل و معقول تعبیر بدیع اتّحاد «ناعت و منعوت» را بکار برده، با اشکالاتی که بر برهان تضایف صدرا در اتّحاد عاقل و معقول آورده آنرا ناتمام دانسته و به اقامه برهان ویژه خود پرداخته است. علّامه از طریق درک مفاهیم ربطی در قضایا و تبدیل معانی حرفی به اسمی، درک مفاهیم ربطی مبتنی بر ادراکِ نفس و حالات نفسانی و طریق تحلیل معلومات تصوّری و تصدیقی کیفیت انتزاع معقولات ثانی فلسفی را شرح داده است که هریک، از ابداعات علّامه در ادراکات محسوب میشوند. «اعتباریات عملی» یا «اعتباریات بالمعنی الأخّص» که در آن تحدیدی بدیع از نفس الامر حاکم میباشد؛ بارزترین ابداع ویژه علّامه در ادراکات است. این بداعت مرهون تفکّر فازی و پایبندی علّامه به تشکیک در ظهورات وجود میباشد، که اسّ و اساس تفکّر ایشان در اعتباریات است ملاک‌های علّامه طباطبایی در «حسن و قبح» که ابتناءِ قضایای اخلاقی برآنست، ریشه در معیار تشخیص ابنسینا در این خصوص دارد و بازگشت همه ملاک‌ها به ملاک «ملائمت و منافرت با طبع»، واقعگرایی اخلاقی هر دو حکیم را محرز مینماید. علّامه طباطبایی به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی، اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عامند که از ملاک «ملائمت و منافرت با طبع» در حسن و قبح بدست میآید و در منطق فازی با مقادیری پیوسته ارزشگذاری میشود. استاد مطهری از جمله منتقدانی است که به نسبیگرایی اعتباریات علّامه در اخلاق رأی داده است. به نظر میرسد رمز مخالفت بسیاری از معاصران علاّمه با این بحث، نرسیدن آنان به این پایه تفکّری علّامه بوده است.اعتباریات ظرفیتی شگرف در بازخوانی فلسفه اسلامی همگام با جهان معاصر و تفکّرات پست مدرنیته و درک تکثّر فرهنگ‌ها و ارز ش‌ها در جوامع انسانی فراهم آورده است.
بازسازی نظام اخلاقی علامه طباطبائی بر اساس نظریه اعتباریات
نویسنده:
پدیدآور: محمد تاجیک جوبه استاد راهنما: سید احمد فاضلی استاد مشاور: محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه اعتباریات یکی از پرکاربردترین موضوعات در آثار مختلف علامه طباطبائی می‌باشد. در این پژوهش برای نخستین بار تلاش می‌شود با نگاهی جامع، کل‌نگر، منسجم و همه‌جانبه به تمام ابعاد این نظریه پرداخته شود. در این پژوهش برای اولین بار با روش کتابخانه‌ای و تحلیلی، نظریه اعتباریات از منظر علم اخلاق مورد واکاری قرار می‌گیرد. برای این هدف، ابتدا تبیینی جامع از این نظریه با توجه به تمام آثار علامه طباطبائی ارائه می‌شود. در ادامه نسبت اعتباریات با سه شاخه فرااخلاق و نظریات مرتبط با هر بخش آن، سنجیده شود. در اولین گامِ وجودشناسانه، اعتباریات در زمره نظریات واقع‌گرایانه حداقلی دسته‌بندی می‌شود و نسبت آن با برخی نظریات ناواقع‌گرایانه هم‌چون غیرعینیت‌گرایی و برساخت‌گرایی نیز بررسی می‌شود. نظریه معرفت‌شناختیِ اعتباریات، نوعی مبناگرویِ انسجام‌گروانه است. ایشان صدق معرفت اخلاقی را صدقی مطابقی می‌دانند و در جنبه توجیه معرفت، می‌توان در بخشی از اعتباریات علیرغم برداشت مشهور، از برهان کمک گرفت. در معناشناسی مکان‌یابی صحیحِ دوگانه شناخت‌گرایی-ناشناخت‌گرایی مشخص شده و نظریه اعتباریات در ذیل نظریات شناخت‌گرایانه تعریف خواهد شد و فاصله این نظریه با احساس‌گرایی و توصیه‌گرایی را نشان خواهیم داد. آخرین فصل اختصاص به نظریه هنجاری برخاسته از اعتباریات دارد. در ابتدا شباهات و قیاساتِ صورت‌پذیرفته میان اعتباریات با نسبی‌گرایی، سودگرایی و خودگرایی اخلاق ارزیابی شده و تفاوت جوهری اعتباریات با آنها نمایش داده خواهد شد. اخلاق فضیلت بیشترین شباهت را با نظریه اعتباریات داشته و علامه طباطبائی از شاخصه‌های آن بسیار بهره می‌برند. در نهایت علامه طباطبائی از دیدگاه اخلاق توحیدی که به نظر ایشان دیدگاه مختص به دین اسلام است، دفاع می‌کنند که مولفه‌های آن به طور مستقل و در قیاس با سایر نظریات رقیب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اثبات وجود خدا در قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش (آیت‌ا... جوادی‌آملی و آیت‌ا... مصباح‌یزدی)
نویسنده:
پدیدآور: ساعده رضایی نژاد استاد راهنما: سیدعباس موسوی استاد مشاور: حدیث رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش در باب اثبات وجود خدا در قرآن است. روش جمع‌آوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و در قالب فیش‌برداری بوده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی است. پژوهش حاضر با اشاره به تقریرهای گوناگون، نشان داده است که این‌گونه نیست که تمام مباحثی که در قرآن درباره خداوند طرح گردیده، در باب صفات و اسماء خداوند باشند؛ بلکه برخی آیات قرآن چه به صورت صریح و چه به صورت ضمنی به اثبات وجود خداوند پرداخته‌اند. از دیدگاه علامه طباطبایی قرآن کریم به طور مستقیم به اثبات وجود خدا نپرداخته است؛ اما استدلال ضمنی بر اصل وجود خدا را می‌توان در برخی آیات مشاهده کرد. قرآن درباره اثبات وجود خدا هم از طریق توجه دادن به ندای فطرت وارد شده و هم از استدلال و مطالعه در اسرار آفرینش زمین و آسمان بهره جسته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه هایدگر و علامه طباطبایی در باب معرفت
نویسنده:
پدیدآور: حسام یزدی استاد راهنما: علی فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت چیست؟ و چه مبنا و بنیادی معرفت را امکان‌پذیر ساخته است؟ علامه طباطبایی و مارتین هایدگر با آنکه در دو سنت فلسفی متفاوت می‌زیستند لکن هردو با تبیینی هستی‌شناسانه به این پرسش پاسخ داده‌ و حقیقت و بنیاد معرفت را به نحوه‌ای «حضور» بر‌گردانده‌اند. علامه طباطبایی با نظریه «بازگشت علم حصولی به علم حضوری» خود نشان می‌دهد که هرعلم حصولی مجاز و اعتباری اضطراری است که به‌پشتوان? یک علم حضوری پیدا شده است. هایدگر نیز معتقد است معرفت نظری اولین مواجهه آدمی با عالَم نیست و پیش از آن، دازاین به‌واسطه در-جهان-هستنش یک نوع فهم حضوری و شناخت عملی از عالَم دارد که معرفت نظری انشقاق و انعکاسی از این فهم حضوری او است. بنابراین هر دو فیلسوف با وجود تفاوت در مبانی، قائلند معرفت نظری مبتنی بر معرفتی حضوری است.در این پایان‌نامه، در یک فصل، با بیانی نسبتاً نو دیدگاه علامه طباطبایی در باب «علم به مادیات»، «ملاک تقسیم علم به حصولی و حضوری»، «چگونگی پیدایش معقولات اولیه و معقولات ثانیه» و «کیفیت مجاز بودن علم حصولی» تقریر شده و در نهایت «هستی» به‌عنوان بنیاد هرگونه معرفت معرفی می‌شود. در ادامه، در فصلی دیگر، دیدگاه هایدگر با تبیین «سوبژکتیویسم به‌عنوان ریش? معضل معرفت»، «هویت وجودی دازاین به‌عنوان در-جهان-هستن» و «معرفت به‌عنوان شیوه‌ای از در-جهان-هستن» شرح و بسط داده ‌شده و مشخص می‌شود که معرفت نظری در-جهان-هستنی نظری است که انشقاق‌یافت? از در-جهان-هستنِ عملی دازاین است. سپس با توجه به مسئله حقیقت از منظر هایدگر روشن می‌شود که «هستی» بنیاد نهایی حقیقت ومعرفت است. در فصل پایانی، با بررسی تطبیقی و مقارنه‌ای میان وجوه مختلف دیدگاه این دو فیلسوف همچون «طرح مسئله معرفت و مسئله هستی»، «اگزیستانس دازاین و وجود بالقوه انسان» و «پروا و عقل»، تلاش می‌شود با یافت نقاط همگرایی و واگرایی درتحلیل آنها، شناختی تازه‌ و جامع از اید? «معرفت به‌مثابه حضور هستی» به‌دست آید.
بررسی مبانی فلسفی اصالت فرد یا اجتماع از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رضا متین فر استاد راهنما: محمد بید هندی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم و تأثیرگذار در علوم انسانی به‌ویژه علوم اجتماعی، روانشناسی و فلسفه تاریخ، بحث از چگونه ترکیب شدن افراد و تشکیل اجتماع است که آیا ترکیب افراد در اجتماع از نوع ترکیب حقیقی است یعنی این افراد در ترکیب و تشکیل اجتماع هویت خود را حفظ نکرده و یک هویت جدید که اجتماع است را به وجود آورده است و آنچه حقیقت دارد اجتماع خواهد بود و فرد در اجتماع وجودی اعتباری و انتزاعی خواهد داشت یا اینکه ترکیب افراد از نوع ترکیب اعتباری خواهد بود به این معنا که تک‌تک افراد در اجتماع هویت مستقل خود را حفظ کرده و آنچه حقیقت دارد و وجود به آن تعلق گرفته است افراد در اجتماع است و اجتماع اعتباری و انتزاعی خواهد بود این بحث یکی از مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار بر علوم مختلف خواهد بود. مطلبی که کمتر به ان توجه شده این است که بحث از اصالت فرد یا اجتماع صرفا در صلاحیت فلسفه است و نه علومی همچون جامعه‌شناسی زیرا اولاً هیچ علمی متکفل اثبات موضوع خود نیست و هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می‌انگارد و به بحث در باب احوال آن می‌پردازد ثانیاً مفاهیمی که در این بحث به کار می‌آید مانند وجود، وحدت، ترکیب، اتحاد و اصالت همگی مفاهیم فلسفی است و نه جامعه‌شناختی؛ بنابراین هرکس که راجع به اصالت فرد یا اجتماع تحقیق یا اظهار نظر کند در واقع به قلمرو فلسفه پای نهاده است (مصباح یزدی، 1390: 33) بحث اصالت جامعه یا فرد یا هردو از موضوعات بسیار مهم و تأثیرگذاری است که در طول تاریخ ذهن بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است این بحث آن‌گونه که مورد اعتنای برخی فیلسوفان بوده، مورد نظر جامعه شناسان قرار نگرفته، زیرا بحث اصالت فرد و اجتماع بیش از آنکه صبغه ی اجتماعی و جامعه‌شناختی داشته باشد، در حیطه موضوعات فلسفی است. از همین رو گفته شده است که این موضوع را نخستین بار خواجه‌نصیرالدین طوسی، از فلاسفه بزرگ قرن هفتم (672-597 ق) باز گفته است اما حقیقت این است که قبل از خواجه‌نصیرالدین در اثر شریف اخلاق ناصری، ابو نصر فارابی (339-260 ق) آن را مطرح ساخته است و پس از او، اخوان صفا در قرن چهارم و ابن خلدون، در سده هشتم، موضوع را تعقیب و در زمان معاصر اقبال لاهوری، علامه طباطبایی و دیگران آن را در آثار خویش بیان کرده‌اند (جوادی املی، 1389: 288-287). در خصوص مسئله مذکور سه رویکرد وجود دارد گروهی معتقد به اصالت فرد و گروهی دیگر به اصالت اجتماع و گروه سوم به اصالت هر دو قائل شده اند.گروه سوم معتقدند اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد می باشد. به نظر می‌رسد ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه بحثی مجزا و مخصوص به این امر در آثار خود ندارد بلکه می‌توان از مبانی فکری و فلسفی آن و مباحثی که غیرمستقیم مربوط به بحث ما می‌شود این طور فهمید که ایشان اصالت را از آن فرد می‌دانند نه اجتماع ایشان در اسفار به صراحت تاکید میکنند که وجود مساوق با وحدت است و عین ان است و کثیر از ان رو که کثیر است وجودی جز احاد ندارد به این معنا که مثلا مجموعه یک و دو، چیزی جز یک و دو نیست و این طور نیست که چیزی سومی هم به نام مجموعه متشکل از هر دو انها محقق باشد«عندنا لأن الوجود یساوق الوحده بل عینها و قد علمت أن الکثیر بما هو کثیر لیس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زید و عمرو لیس إلا اثنین و لا یتحقق منهما شیء ثالث فی الوجود إلا بمحض الاعتبار فإذن لأحد أن یقول إن جمیع الممکنات لیست لها عله أخری غیر علل الآحاد فعله مجموعها عباره عن مجموع علل أفرادها فلیست بخارجه عن ذواتها الممکنه»(ملاصدرا،30:1368) درباره علامه طباطبایی نظرات مختلف وجود دارد بعضی ایشان را اصالت فردی می دانند و بعضی اصالت جمعی و بعضی هم معتقدند نظرات ایشان در کتب مختلفشان تناقض امیز است. به عنوان مثال برخی معتقدند که علامه طباطبایی اصالت فرد و اجتماع را توامان قبول دارند«دیدگاه علامه درباره فرد و جامعه،اصالت توامان هر دوی انهاست:یعنی ایشان هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را. (فریدی،بهزاد وکیل ابادی،عبدالهی عابد ،285:1399) برخی معتقدند علامه اصالت فردی است و می گویند«می توان نتیجه گرفت که رای و باور علامه در مساله اصالت فرد و اجتماع بر اصالت فرد است و اجتماع تنها اعتباری است که توسط انسان برای پاسخ به نیاز ها و غرایزش شکل می گیرد هرچند می توان وجودی بالتبع و وابسته برای اجتماع در نظر گرفت که برگرفته از وجود عینی و خارجی افراد شکل دهنده ان اجتماع خواهد بود»(جلالوند، طاهری، سعیدی مهر،221:1398) برخی معتقدند اراء علامه طباطبایی متناقض است انها می گویند علامه در اصول فلسفه معتقد به اصالت فرد است ولی در المیزان معتقد به اصالت جامعه شده است« انچه در چکیده این مقاله در تنافی ارا مرحوم علامه طباطبایی در زمینه نحوه و نوع حیات جامعه ادعا شده بود صحت دارد.نوشته ایشان در اصول فلسفه و روش رئالیسم کاملا صریح و گویاست که اجتماع/جامعه در زمره اعتباریات عملی و ریشه گرفته از عواطف و احساسات و اراده و خواست انسان است»(تقی زاده داوری ،144:1398) انچه مشخص است در وهله اول ان است که نظری واحد در باره علامه وجود ندارد و نظرات به شدت مختلف و متناقض است و محققانی که در این زمینه کار کرده اند به نظری واحد نرسیده علت ان هم این است که عبارت علامه در کتب فلسفی و تفسیر قران خود به شدت انسان را به خطا می اندازد و به نظر با یکدیگر متعارض است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران و تفسیر آیات اجتماعی قرآن نظری برخلاف کتاب اصول فلسفه می‌دهند و به صراحت تأکید می‌کنند که اصالت با اجتماع است و از وجود انسانی و حتی اراده و اختیار جامعه سخن می‌گویند «به همین جهت قرآن کریم غیر از آنچه برای افراد هست وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی برای اجتماع قائل استـ»(طباطبایی،1385 :152) ایشان در جایی دیگر این‌گونه تصریح می‌کنند «و خلاصه اینکه لازمه آنچه در این باره اشاره کردیم این
بررسی تطبیقی دیدگاه‌های ملاّصدرا و علاّمه طباطبایی درباره ذات و صفات خداوند در سنجش با آیات و روایات
نویسنده:
پدیدآور: سید علی ملکیان استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی استاد راهنما: احمد عابدی آرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بررسی ذات و صفات الهی مورد توجّه جدّی اندیشمندان مسلمان در علوم مختلفی از جمله فلسفه، کلام، عرفان و حتّی در بین مفسّرین و محدّثین می‌باشد. در این رساله منحصراً از منظر فلسفی به مسأله ذات و صفات الهی، آن هم به خصوص آراء ملّاصدرا و علّامه طباطبائی می‌پردازیم و آراء این دو فیلسوف را در سنجش با آموزه‌های دینی مقایسه می‌کنیم. ممکن است برخی تصوّر کنند که علاّمه طباطبایی شارح و تبیین کننده آراء ملاّصدرا می‌باشد، بنابراین مقایسه بین دیدگاه ایشان و ملاّصدرا بیهوده است. ولی با دقّت در آراء فلسفی علاّمه طباطبایی خصوصاً در الهیّات بالمعنی الأخصّ متوجّه می‌شویم که هرچند ایشان از فلاسفه حکمت متعالیه به حساب می‌آید، ولی در بعضی دیدگاه‌ها با ملاصدرا تفاوت جدّی دارد. در این رساله با روش کتابخانه‌ای نشان دادیم که در مواردی هر دو اندیشمند به آموزه‌های دینی تقارب دارند؛ نظیر بداهت وجود واجب، برهان صدّیقین و... و در مواردی هم مثل: توحید اطلاقی، اراده الهی و... دیدگاه علّامه طباطبائی با آموزه‌های دینی نزدیک‌تر است.
ترجمه کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی (ره) از زبان عربی به ترکی استانبولی
نویسنده:
پدیدآور: علی جانر تونجر استاد راهنما: محمد رضاپور استاد مشاور: ارکان گوموش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب‌های بدایه الحکمه و نهایه الحکمه دو کتاب ارزنده‌ای هستند که به‌وسیله مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره) در موضوع حکمت متعالیه به رشته تحریر درآمده‌اند و حاوی یک دوره کامل فلسفه اسلامی هستند. کتاب‌های علامه (ره) اندکی پس از انتشار رسماً کتاب‌های درسی فلسفه شدند و اساتید حکمت به تدریس آنها پرداختند و اکنون عملاً اصلی‌ترین و رایج‌ترین کتاب‌های آموزشی در حوزه فلسفه اسلامی در ایران هستند. در این پایان‌نامه متن کتاب بدایه الحکمه از زبان اصلی خود، یعنی عربی به ترکی استانبولی ترجمه شده است.
تحلیل استخلاف از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید محمد باقر صدر
نویسنده:
پدیدآور: رغده سکران خلیفه الرکابی؛ استاد راهنما: مهدی جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین هدایای که خداوند متعال به انسان عطا فرموده، این است که او را جانشین در زمین قرار دهد و با آیات فراوان از جمله «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» و «وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ» و «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» به آن تصریح فرموده است. خداوند تبارک و تعالی استخلاف انسان را اعلام و در آیاتی تصریح فرمود است. که علما و مفسران به تبیین این جانشینی و چگونگی آن پرداخته اند از جمله علامه طباطبایی(ره) که مفسر و دارای آرای اجتماعی است و همچنین شهید صدر (ره) که نظرات اجتماعی جدیدی دارد که برگرفته از قرآن به ویژه در مسئله استخلاف است. خلافت و جانشینی مهمترین نقش انسان روی زمین است و ایجاد روابط اجتماعی بر اساس مفهوم جانشینی الهی است، زیرا خداوند متعال برای انسان فضایی برای خلاقیت، توسعه و تکامل گذاشته است. محقق بر آن است که به برسی و تحلیل استخلاف با توجه به آرای علامه طباطبایی و شهید صدر بپردازد. و هدف این پژوهش برسی آرائ این دو اندیشمند و نمایش آرائ ارزشمند علامه طباطبایی (ره) و شهید محمد باقر صدر(ره) بدست می آید. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در توصیف و تحلیل متون قرآنی استخلاف، و آرائ دو اندیشمند در باره این آیات است.از مهم ترین نتایج این پژوهش این است که ، علامه طباطبایی معتقد است که خلافت منحصر به حضرت آدم (علیه السلام) نیست، بلکه فرزندانش بدون تخصص از آن بهره می برند. آیات قرآن کریم، دلالت بر این دارد که خلافت به انسان می رسد و منحصر به یک نفر که حضرت آدم (علیه السلام) باشد، نیست.شهید صدر استخلاف را با چهار رکن بیان کرد: المستخلِف که خدای سبحان است والمستخلَف یعنی انسان والمستخلف علیه یعنی زمین و آنچه در آن است ، و رکن چهارم که در آن رابطه معنوی بین انسان و زمین برقرار می شود که انسان و هم نوعش را به خلافت پیوند می دهد که ارزش های جامعه را در بر می گیرد.
بررسی مستندات قرآنی «توحید» در منظومه کلامی اباضیه از منظر تفسیر «تیسیر التفسیر» أطَّفَیَّش و مقایسه آن با دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی
نویسنده:
خدیجه احمدی ، حسین ستار ، محسن قاسم پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اباضیه فرقه‌ای وابسته به خوارج است که تا به امروز باقی مانده است. نظام اعتقادی آنان نظامی تقریباً مستقل است که عالمان و مفسرانی چون أطَّفَیَّش تلاش کرده‌اند آن را تبیین و حفظ نمایند. مسأله مهم، تحلیل تصورات توحیدی اباضی و مقایسه آن با برداشت‌های مفسری چون علامه طباطبایی است که توحید قرآنی را با روش قرآن به قرآن تبیین کرده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی، به مطالعه تطبیقی بین برداشت‌های تفسیری أطَّفَیَّش و علامه طباطبایی درباره توحید الهی پرداخته است. هر دو به وحدت ذات خدا و عینیت صفات با ذات رسیده‌اند؛ اما برداشت‌های تفسیری أطَّفَیَّش، مبتنی بر روش عقلی، روایی و قرآنی و متأثر از سابقه تاریخی و تلفیق بین عقاید معتزله و اشاعره و تعدیل عقیده خوارج است درحالی‌که برداشت‌های علامه، بر روش قرآنی و فارغ از تعلقات فکری شخصی مبتنی است. برداشت أطَّفَیَّش تنزیه محض و برداشت علامه جمع بین تشبیه و تنزیه است. نگاه آنان درباره رؤیت پروردگار در دو سطح متفاوت است. أطَّفَیَّش اختیار را در قالب نظریه خلق و کسب قرار می‌دهد، ولی علامه با نگاه طولی به اراده خدا و انسان، اختیار انسان را می‌پذیرد.
  • تعداد رکورد ها : 4570