جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4303
جایگاه عقل در نظام اخلاقی علامه طباطبایی و کانت
نویسنده:
نویسنده:مریم قلاسی؛ استاد راهنما:محمد کاظم علمی سولا؛ استاد مشاور :مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل عملی و کارکرد آن یکی از کهن‌ترین مسائل تاریخ تفکر بشری است که تا عصر حاضر همواره مورد توجه و چالش اندیشمندان غربی، شرقی و اسلامی بوده است. این رساله، رسالت عقل در اخلاق را از جنبه‎های مختلف ازجمله تکون مفاهیم اخلاقی ، تأثیر انگیزشی آن و بررسی کفایت آن برای اخلاقمند شدن را از دیدگاه دو فیلسوف اسلامی و غربی، علامه طباطبایی و کانت، مورد بررسی و تحلیل و نقادی قرار می‌دهد. و مدعی است که علامه طباطبایی در حوزه اخلاق، چه در مقام شناسایی احکام و فضائل اخلاقی و چه در مقام عمل کردن بدان‌ها، علاوه بر عقل عملی، بر نقش دین تأکید می ورزد در نتیجه عقل بشر را برای اخلاقمند شدن کافی ندانسته و علاوه بر عقل، دین را در این زمینه راه گشا می‌داند. در حالیکه کانت در اخلاق چه در حوزه شناسایی و چه در حوزه انگیزشی قائل به خودبسندگی عقل عملی است و در نتیجه قائل به کفایت عقل در اخلاقمند شدن است و به این ترتیب به استقلال اخلاق از دین اذعان می‌کند. این رساله درصدد است با توصیف مستند و جامع وجوه تفارق و تشابه نظریات علامه طباطبایی و کانت درباره جایگاه عقل در اخلاق، به تحلیل و نقادی نظرآن‌ها پرداخته و معلوم دارد که ادعای کدام فیلسوف درباره چنین رسالتی برای عقل از استحکام بیشتری برخوردار است.
تلقی علامه طباطبایی از فلسفه و پیامدهای آن در مقایسه با ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:رضیه سادات امیری؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛ استاد مشاور :علی فلاح رفیع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نگرش متفاوت یک فیلسوف به موضوع فلسفه و قلمرو آن، بر گسترهو کارکرد دانش فلسفی اثرگذار است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با محوریت چیستی فلسفه، به این پرسش پاسخ می‌دهد که قلمرو هستی‌شناسی در نگاه علامه‌طباطبایی چه تفاوتی با قلمرو این علم نزد ملاصدرا دارد؟ در این راستا برخی پیامدهای استنباط شده از برداشت متفاوت علامه نیز ذکر می‌گردد. رهیافت به‌دست‌ آمده نشانگر توسعۀ دامنۀ فلسفه نزد علامه به نحوی است که می-توان برای هستی‌شناسی قسمی گسترده‌تر از الهیات بالامعنی الأعم تعریف نمود؛ قسمی که موضوع آن علاوه بر اصل هستی به نحو مطلق، تمام واقعیات اعم از «ظاهری»، «باطنی»، «انتزاعی»، «انضمامی» و «وجودات خاص و جزئی» را شامل ‌شود. روش به‌کارگیری ابزارها و منابع متعدد معرفتی در اثبات فرضیات فلسفۀعامه یا فلسفۀالهی نزد ملاصدرا و علامه‌طباطبایی نیز متفاوت است. ملاصدرا علاوه بر مسئله‌سازی، روشن‌سازی مسئله، کشف حد وسط و تأیید استدلالات، در مقدمات برهان نیز از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره می‌برد، درحالی‌که علامه‌طباطبایی نه ‌فقط در مقدمات، بلکه در تأیید براهین فلسفی نیز از این شیوه استفاده نمی‌کند. هر چند آثار علامه در شاخه‌های دیگر فلسفه نشان می‌دهد نه تنها از مقدمات وحیانی و تجربی و...در براهین خود استفاده می‌کند، بلکه روش وی در این موارد منحصر به برهان نیست. به نظر می‌رسد نگرش متفاوت مذکور، دست‌کم سه ره‌آورد مهم در پی دارد. اولین آن‌ها گسترش میزان نقش‌آفرینی فلسفه در علوم است. برداشت علامه از فلسفه در حوزۀ موضوع، مسائل، هدف و روش، به خلاف برداشت ملاصدرا، امکان هستی‌شناسی پدیده‌های عینی و جزئی را فراهم می‌کند. شکل‌گیری نظریۀ اعتباریات و تبیین فلسفیِ کنش‌های انسانی را می‌توان دومین ره‌آورد قلمداد نمود. به نظر می‌رسد سومین پیامد امتداد علمی-عملی مهم‌ترین اصل حکمت نظری یعنی؛ «توحید» است. واژۀ «واقعیت» علاوه بر اثبات ذات احدیت به نحو مستقیم، قابلیت خلق مفاهیم مرتبط با رفتار و اعمال مرتبط با مخلوق را دارد؛ بنابراین واژۀ مذکور امکان پیوند نظر و عمل را بیش از پیش فراهم می‌کند و ظرفیت تبیین اصول عملی با محوریت مهم‌ترین اصل حکمت نظری؛ یعنی توحید را فراهم می‌سازد.
بررسی تشبیه انسان به حیوانات در قرآن مجید با تکیه بر آرای علامه طباطبایی ره در تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:سیدعباس موسوی؛ استاد راهنما:علی‌ رضا محمد رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت و سعادت، برای رساندن پیام خود به انسان‌ها از بهترین تعابیر و شیرین‌ترین ترکیب‌ها بهره می‌برد. یکی از این تعبیرات و جلوه‌های جذاب زبانی، تشبیه است. البته آنچه در این نوشتار مورد بحث و تحقیق قرار می‌گیرد، تمام مصادیق تشبیهات قرآنی نیست؛ بلکه صرفا تشبیه‌هایی است که در آنها، انسان به حیوان شبیه شده باشد! یعنی قرآن وصفی را در برخی انسان‌ها می‌بیند، که برای ابراز نظر خود درمورد آنها، تصمیم می‌گیرد آن وصف را به حیوانی تشبیه کند، که این حالت در آن حیوان نمود بیشتری نسبت به دیگر حیوانات دارد. مثلا بدصدا بودن به الاغ، بی‌خبری از باری که می‌کشد نیز به همان حیوان، بی‌تفاوتی به گاو و گوسفند، ولع و حرص به شتر، سست‌بنیان بودن به عنکبوت و... تشبیه شده‌است. ولی چنین نیست که تمام اوصافی که قرآن در حیوانات یافته و برخی انسان‌ها را به آن تشبیه می‌کند، اوصاف ناپسند و ناهنجار باشد! بلکه بعضا اوصاف جالب و خوبی نیز در آنها دیده می‌شود! مثلا کنجکاوی در کلاغ برای قرآن جالب توجه بوده‌است. درکل قرآن در این اوصاف و این تشبیهات سعی کرده با یادآوری اینکه انسان از حیوانات برتر است و جانشین خدا بر زمین است، و اینکه مبادرت به انجام برخی گناهان و برخورداری از رذایل اخلاقی، او را از مقام برتری و خلافت خدا پایین آورده و هم‌ردیف حیوانات و حتی از آنها نیز پست‌تر می‌گرداند، او را به خود آورده و نصیحتش نماید. نوشتار پیش رو به این تشبیهات پرداخته و نظرات مرحوم علامه طباطبایی را نیز در این زمینه گرد آورده‌است.
بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی در «مصباح الهدایه امام خمینی و رساله الولایه علامه طباطبائی »
نویسنده:
نویسنده:اعظم سادات شریفی؛ استاد راهنما:حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار در صدد بررسی چیستی ظاهر و باطن هستی از منظر امام خمینی و علامه طباطبائی در دو کتاب مصباح الهدایه و رساله الولایه می باشد. مباحث این دو رساله می‌تواند به عنوان مکمل یکدیگر به کار گرفته شود. عمده ی مباحث کتاب مصباح الهدایه پیرامون سریان ولایت و خلافت و نبوت در کل هستی و چگونگی آن در قوس نزول می باشد. در رساله الولایه حضرت علامه با اشاره ی اجمالی به نشئات مربوط به قوس صعود نحوه‌ی سلوک انسان در قوس صعود را متذکر شده اند. طریق اصلی علم یافتن به حقیقت خود و حقیقت هستی توسط انسان طریق معرفت النفس است که هم امام و هم علامه به آن اذعان دارند. با نظر به جایگاه هر یک از عقل و قلب در فهم ظاهر و باطن عالم، در خواهیم یافت که برای وصول حقیقت و باطن عالم باید وجود انسان متحول شود و صرف اطلاع عقلی از مفاهیم برای انسان کافی نیست. توسط عقل می-توان حقایق را به صورت برهانی دریافت و از توهم نجات یافت اما برای ارتباط با خود حقایق باید اصل گوهر وجودی انسان متحول و با حقایق متحد شود. اولین منزل برای رابطه با حق معرفت النفس است. چرا که حق در کل هستی که انسان و ظاهر و باطنش نیز جزوی از این هستی است، سریان دارد. هر حقیقت غیبی به واسطه‌ی نبی ظهور می‌یابد. نبوت در تمام مراتب هستی جاری است. از آنجا که نبی خود مظهر اسم الله است، در هر نشئه متناسب با استعداد موجودات همان نشئه، هر موجودی را به کمال خود می-رساند.
بررسی و تحلیل اصول اخلاق جهانی در اندیشه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
نویسنده:زهرا ذوفقاری؛ استاد راهنما:علی ارشدریاحی؛ استاد مشاور :غلامحسین توکلی,شهاب الدین ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نیاز به پژوهش درباره اخلاق جهانی به عنوان مجموعه قواعد و اصول اخلاقی جهان‌شمول، در اثر چالش‌های جهانی‌شدن پدید آمده است. در این میان برخی همچون هانس کونگ و لئونارد سوییدلر، دو الهی‌دان مسیحی، با رویکرد اشتراک ادیان به ارزیابی اخلاقی جهانی‌شدن و ارائه اصول اخلاقی جهان-شمول پرداخته‌اند. هرچند این رویکرد در بستر تفکر غربی شکل گرفته است، اما در اندیشه برخی اندیشمندان مسلمان، همچون علامه طباطبایی، نیز ظرفیت ورود به این حوزه مشاهده می‌شود. پژوهش حاضر با هدف کاربست تحلیلی اندیشه‌های علامه طباطبایی در ارائه اصول اخلاق جهانی و به روش مطالعات توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نخست اصول و مبانی اخلاق جهانی در رویکرد اشتراک ادیان با تکیه بر آراء کونگ و سوییدلر تبیین و تحلیل شده که از مجموع دیدگاه این دو متفکر هشت اصل اخلاق جهانی به دست آمده است: عدالت، برابری، آزادی، صداقت، عدم خشونت، کمک‌رسانی، مالکیت فردی و رابطه انسان با طبیعت. در ادامه، این اصول در آثار علامه طباطبایی مورد واکاوی قرار گرفته، سپس مبانی ایشان در طرح این اصول استخراج و تبیین و در نهایت از ارزیابی دیدگاه علامه (با نظر به رویکرد اشتراک ادیان) این نتیجه حاصل شده است که فطرت اخلاقی مبنای انسانیت واقعی است و همه انسانها فارغ از دین و مکتب خویش می‌توانند به اصول حاصل از آن پایبند باشند. از نظر علامه دین از طریق آموزه توحید، نقش حمایتی ویژه‌ای در این راستا ایفا می‌نماید. همچنین دیدگاه ایشان مبنی بر حفظ هویت فرد در عین پذیرش هویت جمعی او، زمینه مناسبی برای طرح اخلاق جهانی فراهم آورده است. بر این اساس، هر یک از اقوام و ملل گوناگون به مثابه افراد جامعه جهانی، می‌توانند در عین پایبندی به اصول فرهنگی و اخلاقی خود، با تکیه بر اخلاق مبتنی بر فطرت، در وحدت‌بخشی به جامعه جهانی و حل چالش‌های اخلاقی، ایفای نقش نمایند. در نهایت، با استفاده از این ظرفیت در اندیشه علامه طباطبایی، اصول اخلاقی (مبتنی بر فطرت) برای بیانیه اخلاق جهانی پیشنهاد شده است. این طرح پیشنهادی از ویژگی‌هایی همچون ارتباط با واقعیت، نفوذ به سطوح عمیق‌تر اخلاقی، جامعیت عام و قابلیت جلب اجماع برخوردار است.
تحلیل فلسفی لذت و الم از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سیده معصومه افتخاری؛ استاد راهنما:محمود صیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت و الم دو مفهوم آشنا برای هر انسانی است که همواره در طول حیاتش با آن سر و کار دارد و شناخت این مسئله ، جایگاه مهم و نقش ویژه ای در زندگی دنیوی و اخروی و سعادت و شقاوتمان دارد. فلاسفه و علمای مسلمان چون فارابی، ابن سینا ، سهروردی و ملاصدرا به تبیین این مسئله مهم پرداخته‌اند و به نتایج گوناگونی در این مسئله رسیده‌اند. در این پژوهش به تحلیل فلسفی علامه طباطبایی که از تاثیرگذارترین فلاسفه معاصر اسلامی و صاحب آثار فلسفی، عرفانی و قرآنی بسیاری است در مورد لذت و الم و تعاریف و تقسیم بندی هایش میپردازیم. لازم به ذکر است این تحقیق از حیث هدف بنیادی می باشد و با توجه به پرسش ها و اهداف تحقیق روش توصیفی- تحلیلی در سه سطح مفهومی،گزاره ای و ساختاری به کار رفته است. علامه طباطبایی لذت را ادراک ملائم و مناسب با نفس و الم را ادراک منافی با نفس میداند و از جهتی که ادراک هستند آن را مندرج در مقوله کیف میداند. ایشان لذت و الم را به سه گروه حسی ،خیالی و عقلی تقسیم میکنند. علامه طباطبایی از آن جایی که در عوالم وجودی ، عقل را بالاترین عالم میان عوالم سه گانه میداند و آن را از لحاظ وجود و هستی نزدیک ترین به مبدأ اعلی و عالم عقول مجرد میداند ، عقیده دارد نظام عقلی بهترین و استوارترین نظام ممکن است چون فعلیت آن تام میباشد. در نهایت نتیجه اینگونه حاصل میشود که لذت و الم عقلی شدیدترین و قویترین نوع لذات و آلام است چون مجرد از ماده و دارای ثبات و دوام است.
بررسی تجسم اعمال از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبائی (مبانی و روش)
نویسنده:
نویسنده:محسن احمدی سورشجانی؛ استاد راهنما:محمد بیدهندی؛ استاد مشاور :مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله تجسم اعمال یکی از مسائل با اهمیت در بحث معاد شناسی است که در طول تاریخ همواره موافقان و مخالفانی داشته است. در این بین ما علامه مجلسی که از مخالفان سرسخت وعلامه طباطبائی را که از موافقان نامدار این مسئله هست را انتخاب و برای درک بهتر این اختلاف نظرات، مبانی و روش هردو علامه بزرگوار را مورد بررسی قرار دادیم. علامه مجلسی در فهم مسائل دینی - کلامی به روش یک اخباری معتدل و میانه برخورد میکند. به بیان دیگر مجلسی با اینکه گرایش به سمت اخباریون داشته اما در برخی از مواقع رنگی اصولی به خود گرفته و به نقد و مخالفت با اخباریون می پردازد از این جهت میتوان او را یک اخباری معتدل نامید.وی در مخالفت با نظریه تجسم اعمال ادله ای بیان میکند که میتوان در سه مورد خلاصه کرد: الف)امتناع انقلاب عرض به جوهر ب) تنافی مسئله تجسم اعمال با معاد جسمانی ج)عدم وجود دلیل نقلی صریح در موافقت با نظریه تجسم اعمال.همچنین مبانی فکری مجلسی در اتخاذ چنین رویکردی عبارتنداز: کفایت علوم وحیانی ، موهومیت مکان ، حجیت ظواهر ، اصالت توأمان روح و جسم ، توهم انگاشتن قواعد فلسفی ، این همانی شخصیت و طینت ، حدوث عالم ، اختلاف نشئات ، علم و قدرت بی نهایت خدا .در مقابل علامه طباطبائی با شیوه و روشی کاملا متفاوت به تبیین و تثبت نظریه تجسم اعمال میپردازد. وی نقد های را به نظریه علامه مجلسی وارد میکند و مدعای وی را مردود میشمارد وسپس با روش قرآن به قرآن خود و با ادله ای به اثبات مدعای خود میپردازد .ادله علامه طباطبائی به طور کلی به دو دسته عقلی و نقلی تقسیم میشود: ادله عقلی عبارت است از نظریه بقای نفس و تأثیر متقابل عمل و نفس ، و ادله نقلی عبارت است از آن دسته از آیات و روایاتی که بر چگونگی جزای اعمال در عالم اخرت دلالت دارد.
بررسی حقیقت عالم امر از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:عفت السادات هاشمی؛ استاد راهنما:علیرضا کهنسال؛ استاد مشاور :سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر چه قرآن کریم منبعی وحیانی است، اما با رعایت برخی قواعد دقیق عقلی، دارای قابلیت تفسیر از بعد فلسفی است. شاهد این مدعا، وجود موضوعاتی مانند امر و ملکوت الهی، خزائن، ملائکه، روح، أجل مسمی و.... در قرآن است که خارج از حوزه حس و تجربه‌اند و دستیابی به مفاهیم آنها نیازمند ژرف‌اندیشی، تحلیل‌های عقلانی و بهره‌گیری از استدلال‌های برهانی است در این راستا، بررسی حقیقت و چیستی امر تکوینی الهی به معنای خلق و ایجاد در آیات قرآن، محور اصلی پژوهش حاضر است. مهم‌ترین آیات در این موضوع، آیاتی چون یس/82 و83، قمر/50، حجر/21و در نهایت آیه 54 سوره اعراف است که در عبارت " الا له الخلق و الأمر"، امر به واژه خلق عطف شده و از این رو، از لحاظ معنایی نیز با این واژه پیوند خورده است؛ لذا یکی از دشوارترین آیاتی که در تفسیر آن، میان مفسران اختلاف پدید آمده، آیه 54 سوره اعراف است که با توجه به نقاط قوت و جامعیتی که تفسیر المیزان در همه ابعاد از جمله بعد فلسفی داراست، نظر علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه و نیز سایر آیات مربوطه و تبیین مراد از امر و خلق در آنها، از بعد فلسفی و وجودشناختی مهم می‌نماید. البته در پژوهش حاضر، اکثریت تفاسیر در رابطه با این موضوع بررسی شده‌اند و با تبیین دقیق نظرات پیشینیان و نیز وارد کردن اشکالات متعدد به آراء ایشان، مشخص شد که هیچ یک از آنها توانایی ارائه تفسیری صحیح و مطابق با واقع در باب امر، و نیز حقایق امری از جمله خزائن الهی، را ندارند؛ اما علامه طباطبایی به دلیل اتخاذ شیوه تفسیری قرآن به قرآن، توجه ویژه به أدبیات عرب و علوم بلاغی در تفسیر آیات، استفاده از استدلال عقلی و کلامی و بهره‌گیری از روایات به عنوان مؤید مطالب خویش، پاسخ مطلوب‌تری نسبت به سایرین به این مسئله داده است. از این رو، این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و بررسی کلام علامه طباطبایی در باب امر و حقایق امری می‌پردازد. از جمله شاخصه‌های قرآنی که علامه برای آنها برمی‌شمارد، می‌توان به اختصاص به خداوند، منزّه از ویژگی‌های مادی مثل تغییر و تبدیل، عندالله بودن، واسطه بین خداوند و عالم مشهود در امر ایجاد و خلقت، کلمه الله بودن و .... اشاره کرد. البته ایشان در ارائه دیدگاه‌های تفسیری خود در این موضوع، به شاخصه‌ها و ویژگیهای عالم مجردات در فلسفه نیز توجه داشته است. طبق نظر ایشان، با توجه به برخی از آیات، امر یک حقیقت مقول به تشکیک است و لذا مفاهیم و حقایق مرتبط با آن از جمله روح، خزائن و ... نیز، مراتب و درجات گوناگون این حقیقت واحد هستند. بنابراین علامه ضمن اینکه اصل وجود عالم مجردات را بر طبق ظواهر برخی آیات پذیرفته، در تقریر و تبیینی نوآورانه، احکام و لوازم عقلی را با نصوص دینی پیوند زده است. ایشان بر مبنای اصالت وجود صدرایی و احکام و لوازم آن از جمله تشکیک در مراتب وجود، تقریری برآمده از نصوص دینی در باب امر الهی ارائه کرده است که در این نوشتار عنوان «عالم امر» را به مثابه دیدگاه فلسفی ایشان برگزیده‌ایم.
پژوهش تطبیقی آیات ولایت از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی (با تأکید بر روش و برداشت)
نویسنده:
نویسنده:حسن شم‌آبادی؛ استاد راهنما:کامران اويسي ؛ استاد مشاور :عليرضا کمالي
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آیات ولایت در قرآن، همواره از آیات پربحث‏ و چالش‏برانگیز در تفسیر بوده‏اند، که با اعتقادات اسلامی به ویژه امامت نیز ارتباط تنگاتنگی دارند؛ ازاین‌رو، مفسران شیعه و اهل تسنن درباره آنها مباحث مفصل مطرح ساخته و با جدیت در صدد تبیین و تفسیر آنها برآمده‏ و به پاسخگویی از شبهات و اشکالهای وارده نیز پرداخته‏اند. آیات 3، 55 و 67 سوره مائده جزء مهم‏ترین آیات در موضوع ولایت در قرآن هستند که روایات فراوانی از شیعه و اهل تسنن درباره این آیات و ابعاد مختلف آنها وجود دارد. مفسران شیعی معتقدند این آیات دلالت قطعی بر ولایت امام علی (علیه السلام) و امامان معصوم (علیه السلام) دارند؛ اما مفسران اهل تسنن در تعامل با این آیات، معمولاً روش توجیه و انکار را در پیش گرفته و از پذیرش ولایت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، با ارائه دلایل خاصی سر باز زده‏اند در حالی که تمام دلایل و شبهات آنان از سوی مفسران شیعه پاسخ داده شده است. علامه محمدباقر مجلسی و علامه طباطبایی دو تن از بزرگترین عالمان شیعی هستند که در حیطه‏های مختلف دست به تحقیق و نگارش زده‏اند و آثار متعددی از خود بر جای گذاشته‏اند که مباحث تفسیری نیز از آن جمله‏اند. در دو کتاب بحار الانوار مجلسی و المیزان طباطبایی، به شرح و تفسیر آیات سه گانه مذکور پرداخته شده است و البته با توجه به ساختار متفاوت دو کتاب، شیوه‏های تفسیری هر یک از این دو نفر نیز تفاو‏ت‏هایی با دیگری داشته است. علامه مجلسی در بحار الانوار در مورد این آیات در ابواب مختلف روایات فراوانی از منابع مختلف فریقین آورده است. وی معتقد است که این آیات دلالت روشنی بر موضوع ولایت حضرت علی (علیه السلام) و امامان معصوم دیگر دارند و روایات متواتر در شیعه و اهل تسنن بر این مسئله گواهی می‏دهد. شیوه علامه مجلسی در بحار الانوار در این موضوع غالباً نقل روایات و نتیجه‏گیری از آنهاست و توضیحاتی نیز گاهی در میان مباحث، مطرح ساخته است و در صورت لزوم و گاه به گاه اما مختصر، به تفسیر این آیات پرداخته است. علامه طباطبایی در المیزان با اهتمام و دقت خاصی به تأمل در مضمون این آیات پرداخته است و با واژه‏شناسی دقیق، با کمک سیاق و با توجه نقادانه به شأن نزول، شیوه تفسیر قرآن با قرآن به تفسیر و تبیین مقصود از آیات سه گانه پرداخته است و شبهات و اشکالهای مربوط به آنها را نیز پاسخ داده است. مقایسه شیوه تفسیری علامه مجلسی و علامه طباطبایی می‏تواند نقاط اشتراک و افتراق بین آنها را روشن نماید و در شناخت سبک تفسیری این دو عالم شیعی مؤثر باشد و در فهم بهتر آیات ولایت نیز کمک خواهد کرد. بهره‏گیری از روایات شیعه و اهل تسنن، نقد روایات در صورت نیاز، لغت‏شناسی، توجه به شأن نزول آیه و مسائل تاریخی پیرامون آیه، تفسیر قرآن با قرآن از نقاط اشتراک این دو مولف است. در شیوه علامه مجلسی، محوریت روایات جلوه خاصی دارد و معمولاً بر نقل و گزارش روایات تمرکز شده است. در شیوه علامه طباطبایی بهره‏مندی از سیاق آیات و تفسیر قرآن با قرآن جلوه بارزتری دارد.
بررسی تطبیقی مفهوم خلقت ازدیدگاه مکتب تفکیک و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:فاطمه پردلی؛ استاد راهنما:علی اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در باب بررسی تطبیقی مسئله خلقت از منظر دو دیدگاه مکتب تفکیک و مرحوم علامه طباطبایی (ره) است و همانگونه که از نام این رساله برمی آید به بررسی دیدگاه های دو عقیده متفاوت درباب خلقت می‌پردازیم تا بتوانیم وجوه تمایز و اشتراکشان را دریابیم و به بیان آنها بپردازیم. در دیدگاه مکتب تفکیک با استناد بر آیات و روایات، شاهد برحضور انسان در چند عالَم هستیم که خداوند متعال در همان عوالم از آنان عهد گرفته است تا او را بپرستند و با خدا و فرستادگانش همراه باشند و همچنین اعتقاد بر "خلقت لا من شئ"و یا"خلق از عدم"دارند؛ چرا که اگر خداوند از عدم خلق نکند نتیجه اش این می‌شود که این شئ از ازل با خداوند همراه بوده است و بر یگانه بودن خداوند خدشه وارد می‌کند. در این مکتب عقیده بر این است که قوانینی همچون "عینیت، سنخیت، علیت، تشکیک وجودی و خلق از شئ"که از مسلّمات دیدگاه مرحوم علامه می‌باشند ردّ و نقض می‌شوند و در مقابل عقایدی همچون "بینونت، تباین کلی میان خالق و مخلوق و خلق از عدم" مورد پذیرش قرارمی گیرند. در دیدگاه مرحوم علامه (ره) آن دسته از مسائلی را که مورد نقض دیدگاه مکتب تفکیک هست می‌پذیرند و دلایلی را برای پذیرش آنان می‌آورند و در مقابل عقیده ای را که مورد پذیرش دیدگاه مکتب تفکیک هست را نفی می‌کنند. خلق از عدم از آن دسته مسائلی هست که در نظر مرحوم ملاصدرا بسیار محوری می‌باشد و ایشان با استناد بر قرآن وعرفان و برهان عقلی، عالم را حادث زمانی قلمداد کردند و از آن جا که عالم حادث زمانی است می‌بایست که شئ زمانی را نبوده باشد و بعد خداوند آن شئ را از چیزی خلق کرده است؛ بنابراین خلق از عدم منتفی است. مرحوم علامه طباطبایی (ره) که از پیروان مرحوم ملاصدرا در حکمت متعالیه هستند با استناد بر سخنان مرحوم ملاصدرا، خلق از عدم را باطل می‌دانند و آن را نفی می‌کنند و برای تحکیم سخن خود از بیانات قرآنی بهره می‌برند. این مطلب بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست که بیانات کلام الله مجید و روایات ائمه معصوم با عقل مطابقت دارند و هر آنجا که عقل و منطق راهشان را پیدا نکنند و یا به خطا بروند به استمداد و یاری عقل می‌آیند. این رساله به صورت تحلیلی_تطبیقی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می‌باشد و از منابع دست اول همچون کتب و مقالات مربوطه استفاده شده است.
  • تعداد رکورد ها : 4303