جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4261
بررسی تحلیلی روش تفسیری علامه طباطبایی و قدیس آگوستین
نویسنده:
نویسنده:محسن تنها؛ استاد راهنما:محمد حسین طاهری آکردی؛ استاد مشاور :امیر خواص
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متون مقدس از جایگاه ویژه‌ای در میان ادیان برخوردار هستند. این جایگاه در ادیان ابراهیمی به عنوان ادیان متن‌محور اهمیت مضاعفی دارند و افزون بر منبع اعتقادی باورمندانش، مبنای اعمال و رفتار ایشان نیز می‌باشد. عالمان و متفکران این ادیان نیز به دنبال فهم دقیق و ارائه آموزه‌های دینی از این منابع اصیل و انتقال آن به جامعه دینی هستند. به همین منظور برای فهم نظام‌مند و روش‌مند، نیازمند اتخاذ روشی مؤثر و کارآمد هستند. بر اساس همین اصل، عالمان مسیحی و مسلمان نیز به دنبال تحقق این امر خطیر در خصوص متون مقدس دینی خود بوده و از همان ابتدای ظهور دین خود به آن اهتمام ورزیده‌اند. رساله حاضر نخست در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که چه روش‌های تفسیری توسط جامعه دینی مسیحی و اسلامی به کار گرفته شده و مؤلفه‌های اصلی و ویژگی بنیادی این روش‌ها چیست؟ در امتداد تحقق این هدف متوسط، هدف اصلی این رساله بررسی تحلیلی میان روش تفسیری به کارگرفته شده توسط قدیس آگوستین، یکی از بزرگان و چهره‌های مؤثر در عالم مسیحیت و علامه طباطبایی، مفسر معاصر و برجسته اسلامی است. این رساله با استفاده از روش تحلیلی و مطالعه کتابخانه‌ای در گام اول با استقرای روش‌های تفسیری متداول در میان مسیحیت تا عصر قدیس آگوستین و روش‌های تفسیری در میان مفسران اسلامی و ارزیابی آنها و در گام دوم به بررسی و نقد روش تفسیری ایشان پرداخته است. در گام نهایی نیز پس از بیان ارکان مهم در تفسیر متن به ویژه متون دارای منشأ الاهی به این نتیجه رسیده است که هر چند دو متفکر بزرگ مورد مطالعه از روش تفسیر متن به متن و با تکیه بر قرائن داخلی متن به تفسیر متون مقدس خویش پرداخته‌اند؛ شرایط و ویژگی‌های متن مقدس اسلامی یعنی قرآن کریم، راه را برای تحقق تفسیر متن به متن فراهم‌تر و پایبندی به آن را امکان پذیرتر کرده است.
مطالعه تطبیقی پیدایش هستی و پایان جهان از دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ
نویسنده:
نویسنده:سید عیسی موسوی مطلق؛ استاد راهنما:علی کربلایی؛ استاد مشاور :مهدی اخوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر که به موضوع آغاز و فرجام جهان طبیعت از دیدگاه دو اندیشمند معاصر دین و علم علامه سید محمد حسین طباطبایی، و استیون هاوکینگ اختصاص دارد، بر آن است تا به دعاوی و مسائل مطرح شده در دو قلمرو علم و دین، که گاه متعارض، متمایز و یا مکمل یکدیگر است و رابطه‌ی علم تجربی و اندیشه‌ی دینی در این حوزه بپردازد. به این منظور، با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و استیون هاوکینگ مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاه علامه با دو رویکرد تفسیری و عقلی بیان شده است که بنا بر دیدگاه تفسیری، جهان طبیعت مخلوق خداوند و پایان آن تحول و تبدلِ حیات از نظام مادی به نظام اخروی است؛ بنا‌بر دیدگاه عقلی، عوالم وجود(عقل، مثال، ماده)، فعل خداوند است و سرانجام عالم ماده نیز در سیر استکمالی، بازگشت به سوی خداوند است. در قلمرو علمی، دیدگاه استیون هاوکینگ با رویکرد علمی- الهیاتی در دو دوره‌ی فکری وی مورد بررسی قرار گرفته است. بنا‌بر دیدگاه متقدمِ هاوکینگ که مبتنی بر نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین است، جهانِ طبیعت آغاز و پایانی محتمل دارد، از این‌رو، امکان وجود خالقی برای آن نیز محتمل است. بنا بر دیدگاه متأخرِ هاوکینگ که مبتنی بر مکانیک کوانتومی است، جهان خودبسنده است، از این‌ رو، نیازمند خالق نیست. بررسی و سنجش دیدگاه این دو اندیشمندِ معاصر دین و علم نشان می دهد که علیرغم اشتراک نظرهایی در چگونگی پیدایش زمان و مکان به عنوان دو ویژگی جهان طبیعت؛ و اشاره هایی به رویدادهای پایان جهان همچون بی‌فروغ شدن ستارگان، این دو اندیشمند در روش ورود به موضوع، منابع شناختی و حدود آن، ماهیت گزاره‌های دینی و علمی، و نحوه‌ی کاربرد اصول فلسفی برای اثبات دعاوی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. علامه طباطبایی استفاده از یافته‌های اثبات شده‌ی علم تجربی و تفسیر علمی را برای فهم بهتر آیات الهی پذیرفته است. از دیدگاه هاوکینگ، یافته‌های علم تجربی و پیرو آن نظریه‌های علمی در حوزه‌ کیهان‌شناسی، معیار تشخیص اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خدا هستند. از برآیند این دو نگرش می‌توان گفت یافته‌های علمی که حاصل تجربه است، در معرض آزمون و خطا قرار دارد، و گزاره‌های مبتنی بر آن با حدس و احتمال بیان می‌شود، از این رو، قطعیت آن همواره مورد تردید است. در حالی که گزاره‌های دینی برخاسته از وحی و مصون از هر گونه خطا و اشتباه بوده، بنابراین یقینی است. بر این اساس یافته‌ها و نظریه‌های علم تجربی نمی‌توانند سرچشمه معرفت دینی قرار بگیرند. بر اساس توصیه‌های دین (کتاب و سنت) به پژوهش در طبیعت، علم تجربی نه تنها ممکن است معارض یا متمایز با دین نباشد بلکه می‌تواند به فهمِ بهتر گزاره‌های دینی یاری رساند؛ هر‌چند از این مطلب مهم تاریخی نمی‌توان غافل شد که زایش علوم بیش از آنکه وام‌دار تلقی فلسفی باشد پرورش یافته‌ی دامان اندیشه‌ی دینی بوده است.
بررسی نسبت حیات دنیوی با حیات اخروی در اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه حیدری؛ استاد راهنما:سید عباس موسوی؛ استاد مشاور :شهناز شایانفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات از واژگان پرکاربرد در قرآن و احادیث و از مفاهیم چالشی قابل‌تأمل در فلسفه است؛ علامه طباطبایی در آثار خویش، به مفهوم حیات آدمی در ظرف دنیا، برزخ و آخرت توجه کرده و حیات را منحصر به دنیا نمی‌داند که با مرگ پایان پذیرد، بلکه انسان با قطع تعلّق روح از بدن از عالم ماده وارد عالم برزخ شده و با فرارسیدن رستاخیز به عالم آخرت جهت حسابرسی ورود پیدا می‌کند. علامه معتقد است بین حیات دنیوی انسان (حیات پیش از مرگ) و حیات اخروی و برزخی (حیات پس از مرگ)، رابطه‌ای عمیق حکمفرماست که از نوع اعتباری نیست بلکه از نوع تکوینی است. بدین‌معنا که اندیشه، گفتار و کردار انسان یک سیمای ظاهری فناپذیری دارد که در دنیا قابل‌رؤیت بوده و یک وجه ملکوتی دارد که در دنیا آشکار نمی‌باشد، بلکه در آخرت در سیمای یک واقعیت اخروی ثابت در قالبی زیبا و هیئتی دلپذیر چون بهشتی دل‌انگیز یا شکلی زشت و نفرت‌انگیز نظیر آتش جهنده، غلّ و زنجیر، مار و عقرب و خنزیر تجلی می‌یابد و فاعل خویش را مسرور یا محزون می‌سازد. رابطه‌ی علی و معلولی از دیگر مؤلفه‌هایی است که علامه به کمک آن حیات دنیوی و اخروی را به هم پیوند می‌زند و بر این باور است که رابطه علیت بین دنیا و آخرت به شیوه‌ی کمال و نقص بوده و هر معلولى نسبت به علّت خود مانند سایه نسبت به صاحب سایه است و نقص‏ و کاستى‏ از لوازم مرتبه معلولیت است؛ این نوشتار درصدد است به شیوه‌ی توصیفی- تحلیلی به روش کتابخانه‌ای ضمن به تصویر کشیدن حیات- دنیوی و حیات طیّبه به عنوان ارزشمندترین مصداق آن- حیات برزخی و حیات اخروی از نگاه علامه طباطبایی به بیان رابطه بین حیات پیش از مرگ و حیات پس از مرگ بپردازد.
بررسی و تحلیل مبانی و ادله موافقان و مخالفان نسخ در قرآن با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی و سید هبه الدین شهرستانی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه عسگری؛ استاد راهنما:ابراهیم ابراهیمی؛ استاد مشاور :فاطمه دست رنج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نسخ یکی از دانش های مهم قرآنی است که از گذشته مورد توجه دانشمندان و مفسران بسیاری بوده است. در واقع درباره ی نسخ و امکان یا عدم امکان وقوع آن دیدگاههای مختلفی ارائه شده است اما اثر دانشمندان در امکان وقوع نسخ قرآن باهم هم نظر و متفق بوده و اختلاف نظر آنها فقط در در مواردی چون تعداد و چگونگی این آیات میباشد. افراد بسیاری چه در میان متقدمین و چه متاخرین راجع به نسخ و موافقان و مخالفان نسخ در قرآن تحقیق و موارد بسیاری در این باره نگاشته اند.اما به طور کلی مطلبی که به طور ویژه به دیدگاه علامه طباطبایی و سید هبه الدین شهرستانی ومقایسه نظرات ایشان پرداخته باشد در این منابع به چشم نمیخورد. علامه طباطبایی معتقد به این است که در باب نسخ آیه 106 سوره ی بقره از جمله آیات منسوخ است.و نسخ این آیه در حکم است و تلاوت همچنان باقی است و مراد از نسخ در آیات این است که جنبه علامت و آیه بودن آن ازبین برود ، نه وجود آیه.در واقع ایشان از موافقان نسخ در قرآن با توجه به مبانی تعریفی خود میباشد. اما در دیدگاه سید هبه الدین شهرستانی میبینیم که ایشان از منکران نسخ در قرآن میباشد و مراد از نسخ حکم را نسخ حکم شریعت پیشین میداند ، نه نسخ حکم یا آیه در خود قرآن کریم.
اطلاق و نسبیت در فلسفه اخلاق ازدیدگاه کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:صادق شهرکی؛ استاد راهنما:حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اینجا ما به دنبال تبیین اصول اخلاقی و آموزه‌های اخلاقی و رابطه آن با بحث اطلاق و نسبیت اخلاق هستیم و با بررسی اصول اخلاقی کانت و مرحوم علامه طباطبایی دیدگاه های این دو اندیشمند را در ذیل این مساله توضیح می‌دهیم. همانطور که می دانید مبحث اخلاق دارای اهمیت فراوانی است و دیدگاه مختلفی در این باره بیان شده و اکنون ما به دنبال این هستیم که بیان کنیم مباحث اخلاقی چه رابطه ای با بحث مطلق گرایی و نسبی گرایی اخلاق و مبحث ارزش شناسی گزاره‌‌‌های اخلاقی و کارکرد عقل عملی دارد. در ادامه به صورت مختصر دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را بیان می کنیم و با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به مفهوم احکام اخلاقی، آیا می‌توان هر یک از این دو اندیشمند را قائل به مطلق گرایی اخلاق یا نسبیت گرایی اخلاق دانست، زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقلانی خود می‌تواند خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهد. در عین حال چنین به نظر می‌رسد که این دو اندیشمند عقل را به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی می دانند که باعث شناخت امور اخلاقی می‌شود. در اینجا باید گفت دیدگاه کانت بر اساس مطلق گرایی پایه گزاری شده و همچنین وی امر مطلق را به عنوان یگانه اصل اخلاقی می داند. در صورتی که در دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی چنین به نظر می رسد که وی اخلاق را به صورت نسبی می داند که از مقوله اعتبار است و تاکید می کند افراد بر اساس مقصد و هدف خود ، یک امر را خوب و یک امر را بد می دانند. در پایان به کاستی‌ها و انتقاداتی که به این دو دیدگاه وارد شده است می پردازیم و نتایج حاصل شده از بررسی این دو دیدگاه، کانت و مرحوم علامه طباطبایی در بحث اخلاق را نشان می دهیم.
عدالت جنسیتی درقرآن کریم ازدیدگاه علامه طباطبایی وابن عاشور
نویسنده:
نویسنده:جهانبخش جعفری؛ استاد راهنما:فیروزه کرمی؛ استاد مشاور :زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این تحقیق شناسایی ابعاد عدالت جنسیتی در قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور بود.روش اجرای این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش انجام تحقیق تحلیل محتوای کمی وکیفی و مطالعه تطبیقی «جرج بردی» بود.اهم یافته های پژوهش به قرار زیر بود: برخی از موارد اشتراک دیدگاه علامه طباطبائی و ابن‌عاشور درتفسیرآیات عدالت جنسیتی، عبارت اند از:آفرینش مشترک بین زنان و مردان، در اصل انسانیت،درحقیقت بشریت وخلق نفس واحد یکسان هستند و به همسانی میان وحدت نوع و وحدت اعتقاد دارند. در تفاوت های میان زنان ومردان، ملاک ازدواج بین زن ومرد را توجه به ایمان دانسته ومعتقدند، زن با ایمان هر چند که کنیز باشد بهتر است از زن مشرک، ولو آزاد باشد ودر ورود به بهشت متناسب باصلاحیت های وتوجه به شایستگی فرزندان، همسران و دودمانشان، در صله ارحام هر دو اتفاق نظر دارند. در وظایف و مسئولیت های متقابل زنان و مردان، این دو مفسرمدت شیردادن فرزند راحق مادر وتا دو سال دانسته اند .همچنین به مشورت کردن وتوافق دوجانبه دراینکه فرزند را از شیر بگیرند و بدون اینکه یکى از دو طرف ناراضى و یا مجبور باشد،تاکید داشته‌اند. درآداب، مراسم و کارکردهای زنان ومردان هر دو مفسردر تحیت وسلام کردن هنگام ورود به خانه، و همچنین به مجاز بودن طلاق (جدایی)، وبی نیاز شدن زنان و مردان در امور مربوط به ازدواج، که همگی از آداب ومراسم اسلامی است، اتفاق نظردارند. ، و در آموزش بین زنان ومردان، هردو معتقدند، پسرودختر ازبدو تولد هیچ شناخت و معلوماتى نداشته اند واز طریق حواس پنج گانه به تدریج آنها راکسب کرده اند و به برتر بودن کسانی که می دانند بر کسانی که نمی دانند اشتراک نظر داشتند.برخی از موارد اختلاف دیدگاه علامه طباطبائی و ابن‌عاشور در تفسیر آیات عدالت جنسیتی نیز عبارت اند از:«دربعد آفرینش مشترک به نظرعلامه همه افراد بشر باید تقوای الهی را پیشه خود سازند واختصاص به مؤمنین ندارد درصورتی که ابن عاشور تقوا را پرهیز همراه با هشدار به مومنان می داند و همچنین علامه نشات گرفتن کل بشررا از آدم و حوا دانسته(نفس واحده)، درصورتی که ابن عاشور اشاره ای به این موضوع نکرده است. در توجه به تفاوت های میان زنان ومردان علامه به تحریم ازدواج با زن و مرد بت پرست توجه کرده و ملاک شایستگى را در ازدواج، ایمان دانسته است. اما ابن عاشور، ضمن حرام دانستن به ممنوع بودن ازدواج فرد مسلمان با زن مشرک و همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد مشرک اشاره کرده است .در وظایف ومسئولیت های متقابل زنان ومردان علامه به وظایف ومسئولیت های متقابل زنان ومردان درزمینه طلاق اشاره دارد، علامه معتقد است، شوهران زنان مطلقه به طلاق رجعى در ایام عده سزاوارترند، اما ابن عاشور نظر دیگری دارد وآن این است که خداوند مدت عده را طولانی کرده تا شوهر نسبت به بازگشتن به همسرانش پشیمانی و رغبت نشان دهد.به علاوه علامه بیان می کند که دردین اسلام احکام له که به نفع زنان است با احکامی که علیه و بر ضد ایشان است مساوى در نظر گرفته است.درمراسم،کارکردهای زنان ومردان و فرزندان علامه آداب خوردن را به عنوان حقى برای مؤمنین به مقدارى احتیاج، نه به حد اسراف و افساد قائل شده است، اما ابن عاشور آداب خوردن را اشتراک عمومی در رفع تنگنا دانسته است . ودرآموزش زنان ومردان علامه زنان ومردان دانا ونادان را به عالمان و جاهلان تشبیه کرده است ولی ابن عاشور آنان را به مومن دانا (اهل ایمان) و کافرجاهل(مشرکان جاهل) مشابهت داده است.
بررسی توحید در ربوبیت در اندیشه علامه طباطبایی و اندیشمندان معاصر زرتشتی
نویسنده:
نویسنده:رضا ربیعی؛ استاد راهنما:عباس ایزدپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توحید در ربوبیت یکی ازبحث‌های مهم و با اهمیت در حوزه الهیات می‌باشد. زیرا که از منظر فلسفه اسلامی مسئله توحید، مهم‌ترین مسئله فلسفه اسلامی پس از اثبات واجب است.مسئله توحید در ربوبیت که یکی از مراتب توحید است، باور به کارگردانی و تدبیر باری تعالی و از مهمترین عوامل هدایت بشر در انتخاب و اختیار نوع زندگی است. دقت در زندگی بشر نشان می‌دهد که یکی از مشکلات اصلی، در پذیرش ربوبیت الهی است. بنابراین مساله اصلی این تحقیق، بررسی ماهیت و مفهوم توحید در ربوبیت و بررسی ابعاد آن از زاویه نگاه فیلسوف الهی علامه طباطبایی و اندیشمندان معاصر زرتشتی است. روش پژوهش در این مسئله، تبیینی-تحلیلی است که در ضمن استناد حداکثری به آثار هر دو اندیشه، به تبیین و تحلییل آن‌ها پرداخته شده است. خلاصه اندیشه علامه طباطبایی که برگرفته از آیات و روایات اسلامی در این بحث است، این است که ایشان این اصل اعتقادی را از لوازم فطرت انسانى می‌داند. و لذا فردى نیست که فاقد آن باشد، مگر بخاطر شبهه‏اى که عارضش شده و از الهام فطریش منحرف شده باشد. ایشان ربوبیت را ملازم با مالکیت حقیقی خداوند متعال و ایجاد الهی می‌دانند. ایشان با ابتناء بر مقدماتی من جمله انحصار علیت حقیقی و مالکیت حقیقی و خالقیت در خداوند متعال، براهینی بر این اصل اعتقادی اقامه کرده‌اند. درنگاه اندیشمندان معاصر زرتشتی نیز بالاترین مقام الوهی از آن اهورامزداست. پس از او سپنتامینو (روح مقدس وخرد پاک) قرار گرفته است و بعد از او شش وزیر که هر کدام بخشی از امور عالم را تدبیر می کنند، واقع شده اند. در نتیجه می‌توان هر دو اندیشه را در پذیرش توحید ربوبی متفق دانست.
بررسی نقدهای آیت الله جوادی آملی بر آراء تفسیری علامه طباطبایی در سوره های یونس، هود و یوسف
نویسنده:
نویسنده:محمد عسکری؛ استاد راهنما:محمد علی همتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مطالعه تفسیر تسنیم و دقت در آراء تفسیری آیت‌ الله جوادی آملی به وجود اختلاف ‌نظرهایی بین دیدگاه ایشان و علامه طباطبائی پی می‌بریم، با توجه این‌که هر دو از مفسران معاصر و صاحب‌نظر در تفسیر قرآن کریم می‌باشند، متوجه این نکته می‌شویم که المیزان علامه با همه ارزش و اعتباری که برخوردار است، در برخی موارد توسط شاگرد ایشان مورد نقد قرار گرفته است. با بررسی آثار موجود در این زمینه چون رساله مستقلی در این موضوع در دست نبود از این جهت نگارنده بر آن شد که موضوع پایان‌نامه خویش را بررسی این اختلاف ‌نظرها در سوره های یونس، هود و یوسف قرار دهد تا ضمن آشنایی هرچه بیشتر با این اختلاف آراء، خواننده را برای دقت بیشتر و دریافت نظرات جدید در تفسیر کلام وحی به تأمل و تکاپوی علمی وا دارد و به نظرات جدید در تفسیر دست یابد که موجب گسترش مفاهیم قرآن در بین پژوهشگران گردد تا زمینه تحقیق بیشتر در این حوزه فراهم شود. روش کار در انجام این تحقیق به این صورت است که در هر موضوعی ابتدا نظر برخی از مفسران نقل‌شده و در ادامه دیدگاه تفسیری علامه و در نهایت نقد آیت‌الله جوادی آملی به ‌عنوان یکی از آراء مطرح و قابل‌قبول در تفسیر ارائه می‌شود. موارد اختلاف در سوره یونس و هود و سوره یوسف از جمله موضوعاتی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
جایگاه عقل در نظام اخلاقی علامه طباطبایی و کانت
نویسنده:
نویسنده:مریم قلاسی؛ استاد راهنما:محمد کاظم علمی سولا؛ استاد مشاور :مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل عملی و کارکرد آن یکی از کهن‌ترین مسائل تاریخ تفکر بشری است که تا عصر حاضر همواره مورد توجه و چالش اندیشمندان غربی، شرقی و اسلامی بوده است. این رساله، رسالت عقل در اخلاق را از جنبه‎های مختلف ازجمله تکون مفاهیم اخلاقی ، تأثیر انگیزشی آن و بررسی کفایت آن برای اخلاقمند شدن را از دیدگاه دو فیلسوف اسلامی و غربی، علامه طباطبایی و کانت، مورد بررسی و تحلیل و نقادی قرار می‌دهد. و مدعی است که علامه طباطبایی در حوزه اخلاق، چه در مقام شناسایی احکام و فضائل اخلاقی و چه در مقام عمل کردن بدان‌ها، علاوه بر عقل عملی، بر نقش دین تأکید می ورزد در نتیجه عقل بشر را برای اخلاقمند شدن کافی ندانسته و علاوه بر عقل، دین را در این زمینه راه گشا می‌داند. در حالیکه کانت در اخلاق چه در حوزه شناسایی و چه در حوزه انگیزشی قائل به خودبسندگی عقل عملی است و در نتیجه قائل به کفایت عقل در اخلاقمند شدن است و به این ترتیب به استقلال اخلاق از دین اذعان می‌کند. این رساله درصدد است با توصیف مستند و جامع وجوه تفارق و تشابه نظریات علامه طباطبایی و کانت درباره جایگاه عقل در اخلاق، به تحلیل و نقادی نظرآن‌ها پرداخته و معلوم دارد که ادعای کدام فیلسوف درباره چنین رسالتی برای عقل از استحکام بیشتری برخوردار است.
روش‌های تهذیب نفس در قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:ناظم بابایو؛ استاد راهنما:مصطفی احمدی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس آیات قرآن کریم، «تهذیب نفس» از مهم‌ترین راهکارهای نجات انسان از بدفرجامی و گرفتار شدن در گمراهی است. این پژوهش بر آن است با بررسی آیات قرآن کریم و بررسی آرای مفسران به ویژه علامه طباطبایی با روش تحلیلی، استنتاجی، مهم‌ترین روش‌های تهذیب نفس را مورد احصاء و بررسی قرار دهد تا از این طریق، گامی را در جهت نیل به ترسیم راهکارهای تربیتی از منظر قرآن کریم به دست آورد. بررسی مبانیِ تهذیب نفس نشان می‌دهد انسان موجودی است مختار و تربیت‌پذیر که می‌تواند با روش‌های مختلف به تهذیب نفس خود بپردازد. بر اساس یافته‌های پژوهش، تهذیب نفس دارای پیامدهای مؤثر فردی و اجتماعی است که البته در مسیر تحقق با موانع بیرونی و درونی نیز در رویارویی است. مطالعه و بررسی منابع تحقیق نشان می‌دهد، هر چند به صورت مستقیم، سخنی از «روش» تهذیب نفس در آن‌ها به میان نیامده است، اما روش‌های «یاد خدا»، «شناخت نفس»، «عبرت‌آموزی»، «یادآوری نعمت‌ها»، «انذار»، «تبشیر» و «یاد مرگ» از مهم‌ترین روش‌های تهذیب نفس به شمار می‌روند که از این منابع قابل استنباط و استنتاج هستند و در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی سه مکتب «روش انذار» دارای آثار بیشتر و مؤثرتری نسبت به «روش تبشیر» است و «یاد مرگ» یکی از مهم‌ترین روش‌هایی است که در زندگی انسان تأثیرگذار است. علامه طباطبایی بر این باور است که در مباحث اخلاقی سه مکتب رایج وجود دارد؛ مکتب متأثر از آرای اندیشمندان یونانی و حکمای الهی، مکتب انبیای پیشین و مکتب و روش قرآن. از این میان نیز روش قرآن در پرورش اخلاقی انسان شیوه‌ای منحصر به فرد و بدیع است.
  • تعداد رکورد ها : 4261