جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4303
کشف نظریه اسلامی پیشرفت فرهنگی بر اساس مبانی انسان‌شناختی علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
نویسنده:فاطمه‌السادات هاشمیان؛ استاد راهنما:عبدالحسین خسروپناه,غلامحسین گرامی؛ استاد مشاور :سیداحمد غفاری قره‌باغ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جوامع گوناگون، نظریه‌های پیشرفت را به دلیل ابتنا بر مبانی متفاوت انسان‌شناختی به شکل‌های مختلفی ارائه نموده‌اند. در جامعه ایرانی-اسلامی، ضرورت ابتنای نظریه پیشرفت بر مبانی انسان‌شناختی اسلامی، امری بدیهی است. علامه طباطبایی(ره) از جمله متفکران جامع و برجسته معاصر جهان اسلام است که می‌توان با تحلیل نظریه‌ انسان‌شناختی ایشان، نظریه اسلامی پیشرفت را کشف و ارائه نمود. تحقیق حاضر بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده‌های کتابخانه‌ای و با توجه به مبانی انسان‌شناختی علامه شامل اصول حرکت جوهری نفس، تجرد، خلود، حدوث، فطرتمندی، کرامت انسانی، خلافت الهی، امانت، سعادت، اعتبارگرایی، اراده آزاد، و ...، نظریه اسلامی پیشرفت فرهنگی را که همانا تبیین علّی روابط میان مبانی و ساحت‌های سه‌گانه فرهنگ شامل بینش، منش و کنش است، کشف و تبیین می‌‌نماید. بر اساس یافته‌های این تحقیق، ابعاد فرهنگی برآمده از مبانی انسان‌شناختی علامه در بعد بینشی در چهار بخش معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، جهان‌شناختی و ولایت‌شناختی عبارت است از واقع‌‌گرایی معرفتی، اعتقاد به عدم انحصار هستی در جهان ماده، ذومراتب بودن هستی، احسن بودن نظام خلقت، قرار داشتن تحت ربوبیت و ولایت الهی و غایتمندی جهان. در بعد منشی، در چهار بخش اخلاق، تربیت، معنویت و عبادت، توجه به اخلاق مبتنی بر وحی، واقع‌گرایی اخلاقی، مسؤولیت اخلاقی، اخلاق فضیلت‌محور، امکان تحول و تربیت انسانی، لزوم توجه به تربیت وحیانی، هماهنگی تربیت با فطرت، استمرار و لزوم رعایت اعتدال در تربیت، توجه به معنویت عقلانی، لزوم ایجاد جامعه معنوی و ضرورت نظام عبادی وحیانی از مهم‌ترین بایسته‌های پیشرفت فرهنگی است. نظریه پیشرفت فرهنگی در بعد کنشی نیز، کنش‌های ساختاری و تقنینی جامعه را مبتنی بر فطرت و برگرفته از وحی و در راستای کرامت و سعادت انسان و در جهت قرب الهی ارائه می‌دهد که همسو با عقلانیت و معنویت اسلامی است. بر این اساس ابتنای اصولی هریک از ارکان فرهنگ بر مبانی صحیح انسان‌شناختی، نظریه پیشرفت فرهنگی را در تمامی ابعاد مورد نیاز زندگی انسان، تدوین می‌نماید و موجبات رشد و تعالی وجودی و تکامل اخلاقی و دستیابی به مراتب بالای انسانی و تقرب الهی انسان را فراهم نموده و سبب وصول به سعادت حقیقی و اهداف والای خلقت می‌گردد. چنین نظام فرهنگی برخاسته از کتاب، سنت، عقل و نظامی الهی، دینی و وحیانی است که منشأ و خاستگاه قواعد آن، اراده‌ خداوند است. عملیاتی نمودن این نظام ، نقش شایان توجهی در پایه‌گذاری تمدن اسلامی داشته و جامعه را به سمت تحقق اهداف والای امنیت، معنویت، عدالت اجتماعی و پیشرفت همه جانبه رهنمون می‌‌سازد و زمینه را برای تحقق حیات طیبه و زندگی گوارای انسانی فراهم می‌آورد.
تحلیل و بررسی دیدگاه مفتی محمدشفیع عثمانی در باب امامت با تاکید بر آراء علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
نویسنده:محمدکاظم حسین؛ استاد راهنما:شعبان داداشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مطالعه در حقیقت و حقانیت امامت، سابقه‏اى بسیار طولانى در تاریخ اندیشه اسلامى دارد. این مسأله از جمله نخستین مسائل بسیار مهم اسلامی است، که همزمان با رحلت پیامبر اسلام (ص) به خاطر اهمیت آن، مورد توجه فراوان و اختلاف عمیق بین مسلمانان قرار گرفت و در طول تاریخ اسلام، محور اصلی مهمترین تحولات سیاسی و اجتماعی بوده و هست. در این رساله سعی بر آن است تا ابعاد و جوانب این مسئله را از دیدگاه علامه طباطبائی و مفتی محمد شفیع عثمانی، این دو دانشمند و مفسر بزرگ جهان معاصر، به روش عقلی، نقلی و تطبیقی بررسی گردد. رویکرد علامه طباطبائی به مسئله امامت رویکرد کلامی، فلسفی و عرفانی است و بر این اساس امامت را نوعی ولایت الهی در جهت هدایت و رساندن مردم و جامعه به کمال و سعادت دنیوی و اخروی می داند و نیز او معتقد است که ریاست و پیشوایی در امور دین و دنیا از شئوون آن است. رویکرد مفتی محمد شفیع عثمانی به این مساله رویکردی فقهی است، زیرا او انتخاب امام را از افعال و تکالیف صحابه و سپس از افعال مسلمانان می داند. علامه طباطبائی امامت را استمرار رهبری نبی بدون وحی می داند که دارای ولایت تکوینی و تشریعی است، اما مفتی محمد شفیع امامت بر حق را که مورد جعل الهی است، همان نبوت می داند که مختص به انبیاء مانند ابراهیم (ع) بوده است. همچنین علامه ولایت را اولویت در تصرف و سرپرستی امت در امور مادی و معنوی می داند، اما مفتی محمد شفیع ولایت را به معنای ناصر و محب میداند و حمل لفظ ولی بر ناصر و محب را با ذکر دلایلی بهتر از حمل بر آن متصرف میداند؛ علامه امامت را ضروری عقلی می داند و با دلایل عقلی به اثبات ضرورت آن می پردازد. مفتی محمد شفیع ضرورت آن را نقلی بیان میکند و با این دلیل اثبات می کند که نصب امام توسط مکلفان واجب است و امام منصوب از جانب خدای متعال نیست و صرفا جنبه سیاسی دارد. علامه باعتبار اینکه امامت را یک منصب الهی و امر قدسی می داند صفات و شرایط آن را مانند شرایط و صفات نبی می داند که باید دارای عصمت و علم لدنی و افضل الناس و منصوب از طرف خدا و هاشمی باشد ولی مفتی محمد شفیع امامت را در حدّ یک پادشاهی دنیوی می داند که برای آن شرایط و صفات نبی را لازم نمی داند. در امامت خاصه نیز مفتی محمد شفیع مشروعیت خلفاء را بر اساس اجماع صحابه و شوری و استخلاف که بر صحت آنها به آیات و احادیث تمسک می جوید که علامه طباطبائی اساس مبانی مشروعیت خلفاء را نمی پذیرد و از آیات و احادیث مورد استدلال آنها پاسخ می دهد و بر مبانی اعتقادی خود در امامت علاوه بر ادله عقلیه به آیات و احادیث نیز تمسک می جوید.
بررسی معیار توحید و شرک در تفسیر المیزان و تفسیر الکبیر فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:محمد طاهری؛ استاد راهنما:عبدالعلی بهادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
نوشتار حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، به مباحث پیرامون معیار توحید و شرک، پرداخته است. مسئله توحید و شرک از مسائل مهم در تمام اعصار و زمان‌ها به شمار می‏رود؛ مهم‌ترین مسئله در مباحث مربوط به توحید و شرک، معیار شناخت آن دو هست تا این مسئله به‌صورت کلیدى حل نشود، بخشى از مسائلى که جنبه زیر بنایى دارد، حل نخواهد شد؛ در این تحقیق به مسئله توحید و شرک و معیار آن در ابعاد مختلف، پرداخته‌شده است. در بحث حاضر به بررسی معیار توحید و شرک در تفسیر المیزان و تفسیر الکبیر از دیدگاه علامه طباطبایی و فخرالدین رازی، در دو بخش پرداخته‌شده است، در بخش اول به کلیات و مفاهیم و به‌مراتب و اقسام توحید و شرک اشاره‌شده؛ هرچند واژه توحید و شرک دو واژه متضاد هستند که شناخت یکی متوقف بر شناخت دیگری است و در مقام بحث و تقسیم‌بندی مرتبه‌های گوناگون و مختلفی دارد که با دقت عقلی می‌توان آنها را تحلیل کرد. در بخش آخر به موضوع اصلی معیار توحید و شرک در کتاب تفسیر المیزان و تفسیر الکبیر پرداخته‌شده است که مهم‌تر ین مبحث توحید و شرک است و به اختلاف اساسی در این بحث یعنی توحید و شرک در اوصاف خداوند تبارک‌وتعالی، اشاره‌شده است که ازنظر علامه صفت خداوند عین ذات او و ازنظر فخر رازی صفات خداوند زائد بر ذات است. از بررسی مجموع آیات در مورد توحید و شرک چنین به دست می‌آید که: توحید محور تمام آموزه‌های دینی است و تمام اصول و فروع اسلام از آن سرچشمه می‌گیرد و حقیقت توحید آن است خداوند را در ذات، صفات، افعال مؤثر بداند و اگر کسی در موارد یادشده غیر خداوند را نیز دارای تأثیر بداند شرک ورزیده است. ازآنجاکه تشخیص درست مصادیق توحید و شرک، بدون شناخت معیارهای توحید و شرک (اعم از توحید و شرک علمی، عملی) میسر نیست، در اینجا از دیدگاه تفسیر المیزان و تفسیر الکبیر به مرزبندی توحید و شرک پرداخته می‌شود.
جایگاه برهان در حکمت عملی از منظر فارابی، ابن سینا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:منصوره برادران مظفری؛ استاد راهنما:حسن معلمی؛ استاد مشاور :یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان روشی قیاسی است برای علم به حقایق موجودات آن گونه که هستند. در دوران معاصر، برخی شناخت افعال ارادی انسان را به صورت برهانی ممکن ندانسته‌اند. حکمت عملی یکی از شاخههای فلسفه به معنای عام است که به افعال ارادی انسان می‌پردازد. این تحقیق به بررسی نسبت این علم با روش برهانی از دیدگاه فارابی، ابن سینا و علامه طباطبایی با مراجعه به آثار ایشان می‌پردازد. از نظر فارابی و ابن سینا، حکمت عملی، مانند فلسفه اولی، طبیعیات و ریاضیات، علمی برهانی و فلسفی به معنای عام است که در آنها از روش برهانی برای شناخت حقایق استفاده می‌شود. در حکمت عملی، حقیقت افعال ارادی انسان و آثار و نتایج آن بررسی و شناسایی می‌شوند. شواهد و دلایلی زیادی بر این مسأله در آثار ایشان یافت می‌شود. علاوه بر حکمت عملی، علوم عملی دیگری که با روش جدلی، خطابی و شعری حاصل می‌شوند نیز وجود دارند که به دنبال کشف حقیقت افعال ارادی و آثار واقعی مبتنی بر آنها نیستند. در آثار علامه طباطبایی از حکمت عملی ذکری به میان نیامده است. ایشان از علوم عملی یاد کرده است که اعتباری و غیربرهانی هستند. از این رو برخی معتقد شده‌اند که حکمت عملی از نظر علامه طباطبایی اعتباری و غیر برهانی است. در حالی که علوم عملی اعتباری با حکمت عملی حقیقی و برهانی متفاوت است؛ این مطلب را می‌توان در آثار فارابی و ابن سینا نیز یافت. با مراجعه به آثار علامه طباطبایی، دانسته می‌شود که ایشان هماهنگ با فارابی و ابن سینا، در کنار علوم عملی اعتباری، به دسته‌ای از گزاره‌های برهانی و عقلی پیرامون اعمال انسان قائل است. این گزاره‌ها با فعالیت عقلی و برهانی کردن گزاره‌های عملی موجود در دین حاصل می‌شوند. به نظر می‌رسد با انسجام بخشی و سامان دادن این گزاره‌ها می‌توان به حکمت عملی مبتنی بر آموزه‌های دینی دست یافت.
وحدت وجود و تحلیل جایگاه تکثر اشیاء از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبائی
نویسنده:
نویسنده:ندا زیرکی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن درزی؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بحث از وحدت و کثرت وجود، یکی از مباحث مهم و کلیدی است که فیلسوفان و عرفا را به خود مشغول کرده است . «وحدت وجود» یکی از دغدغه‌های آنان است. اکثر آنها در این مسئله اظهار نظر کرده‌اند که به تفاسیر مختلف از وحدت وجود انجامیده است. از مهم‌ترین آن تفاسیر، «وحدت شخصی وجود» و «وحدت تشکیکی وجود» است که محل نزاع بسیاری از فلاسفه واقع شده است. در این نوشتار به بررسی مسئلۀ وحدت وجود و نسبت دو تفسیر از آن یعنی وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود و نیز جایگاه تکثر اشیاء در هر یک از این دو تفسیر از منظر صدرالمتألهین و یکی از پیروان او، یعنی علامه طباطبائی می‌پردازیم. صدرالمتألهین در دوازده فصل پایانی مباحث علت و معلول اسفار به وعده‌ای که برای اثبات هستی مطلق و وحدت آن می‌دهد وفا می‌کند و با اثبات وحدت شخصی وجود، فلسفه را که در قلمرو کثرت حقیقی و تشکیک وجود حرکت می‌نماید، به تمامیت می‌رساند بنا بر تصریح ایشان، نظریۀ وحدت تشکیکی وجود، نظریه‌ای ابتدائی بوده و جنبۀ تعلیمی و صرفاﹰ آماده سازی دارد تا مدعای اصلی خود را که همان وحدت شخصی وجود است به اثبات برساند. علامه طباطبائی مدعی است که می‌توان از تدقیق و واکاوی برهان بر تشکیکی بودن حقیقت وجود، وحدت شخصی وجود و در نتیجه تشأن و کثرت تشکیکی ظهور را اثبات نمود. البته علامه با حفظ نظریه تشکیک و ایجاد هماهنگی میان این دو نظریه، به اثبات نظریه وحدت شخصی وجود نمی‌پردازد بلکه معتقد است از تحلیل این نظریه می‌توان نظریه فوق آن را اثبات نمود؛ همان‌گونه که برهان صدرالمتألهین با حفظ علیت، تشان را اثبات نمی‌کند و در پی هماهنگی میان علیت و تشان نیست بلکه از تحلیل علیت، به نظریۀ فوق آن یعنی تشان می‌رسد. نظریۀ وحدت شخصی وجود، وحدت تشکیکی را ابطال نمی‌کند بلکه حقیقتی را تشخیص می‌دهد که به موجب آن، نظر اولی صورت مجازیت اتخاذ می‌نماید.
نقش عقل و حس در کمال یابی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:نسرین شریعتی؛ استاد راهنما:ناصر فروهی؛ استاد مشاور :عباس عباس‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائلی که از زمان‌های گذشته مورد بحث اندیشمندان و فلاسفه بوده است، بحث ابزارهای معرفتی انسان است که به طرق مختلف مورد بررسی قرار داده‌اند که چگونه ابزارهای معرفتی می‌توانند انسان را به کمال شایسته و لایق خود برسانند. خداوند از بدو تولد، انسان را به قوایی مجهز کرد تا او به وسیله ی این قوا بتواند به کمال در خور شأن خود دست یابد. انسان به عنوان یک موجود کمال‌جو سعی می‌کند تا با استفاده از قوای ادراکی خود را به درک و فهم بالاتر برساند و با توجه به این واقعیت هست که قرآن کریم انسان را از طریق تفکر در آیات آفاقی و طبیعت مادی به سمت خالق آن‌ها دعوت می‌کند. اگر انسان بتواند از این قوا و ابزارهای معرفتی که خداوند در اختیارش گذاشته درست استفاده کند به کمال و سعادت واقعی می‌رسد. در این پایان نامه موضوع با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. علامه طباطبایی در آثار خود به جایگاه مهم عقل اشاره و آن را جزو ابزارهای معرفتی انسان تلقی کرده اند، بر اساس این دیدگاه انسانیت انسان بستگی به عقل او دارد و اگر از عقل خود به طور صحیح استفاده کند مقام او از فرشتگان هم بالاتر می‌رود والا از حیوانات پست‌تر خواهد بود همچنین علامه حس را نیز جزو ابزارهای مهم معرفتی می‌داند که به وسیله‌ی آن ها‌ انسان بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و خود را به واقعیت برساند و به وسیله آن‌ عمل حق را انجام دهد. فخر رازی نیز در اوایل عمر در آثار خود از عقل جانبداری می‌کند و منقولات را در پرتو معقولات معتبر می‌داند، اما در اواخر عمر خود چنین اظهار می‌کند که، عقل توان درک حقیقت را ندارد و باید به روش عرفانی‌‌_قرآنی بسنده کنیم و در مسئله‌ی حس نیز این-چنین است. وی همچنین معتقد است، زمانی که نفس انسان در آغاز خلقت از جمیع علوم و معارف خالی بود، خداوند حواس را به او عنایت کرد تا از این راه از علوم و معارف استفاده کند.
رابطه‌ی «معلوم بالذات» و «معلوم بالعرض» نزد علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:وحید آرزومندی؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛ استاد مشاور :سیدمحمدعلی حجتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم حصولی فرایندی ادراکی است که سه جزء در آن، زمینه‌ی تحقق علم را فراهم می‌آورند؛ جزء اول عالم یا مدرِک یعنی شخص ادراک‌کننده است، جزء دوم شیء خارجی یا معلوم بالعرض است و سومین جزء صورت ذهنی یا معلوم بالذات است. نزد علامه طباطبایی چگونگی رابطه‌ی معلوم ‌بالذات و معلوم ‌بالعرض به صورت حصول صورت شیء مادی در ذهن نیست، بلکه عبارت از حصول صورت مجرد مثالی نزد وجود مثالی مدرک است. به این ترتیب علم به معلوم‌ بالذات یا صور‌ت‌های علمی، علم حضوری و بی‌واسطه است. بر همین مبنا علم حصولی نیز به علم حضوری باز می‌گردد. تلقی خاصی که علامه طباطبایی از ماهیت دارد در تبیین نحوه‌ی ارتباط معلوم بالذات و معلوم بالعرض در فرایند علم حصولی اثر می‌گذارد. علامه طباطبایی در مسأله‌ی تمایز وجود و ماهیت، برای ماهیت نقش هستی‌شناختی قایل نمی‌شود، بر این اساس معلوم بالذات و معلوم بالعرض هر دو باید از سنخ وجود باشند. علامه معتقد است بین وجود عینی و ماهیت نزد ذهن ملازمه‌ی عقلی وجود دارد. چگونگی رابطه بین وجود عینی و ماهیت که ظهور وجود عینی نزد ذهن است، مسأله تحقیق حاضر است. حل مسأله در این تحقیق با روش تحلیلی - توصیفی صورت می‌گیرد.
وحی و اعجاز از دیدگاه امامیه و اشاعره با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده
نویسنده:
نویسنده:شیرین پاک نیا؛ استاد راهنما:صادق پور حیدری؛ استاد مشاور :محمد معینی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ماهیت پدیده وحی قرآنی و اعجاز از مباحث مهم در حوزه اسلام شناسی معاصر هستند که تحلیل سنّتی آن توسط برخی دانشمندان شرقی و غربی به چالش کشیده شده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل ماهیت وحی و اعجاز از منظر فرقه امامیه و اشاعره با تکیه بر دیدگاه دو تن از معروف‏ترین چهره‏های معاصر این دو فرقه یعنی علامه محمدحسین طباطبایی و شیخ محمد عبده است؛ چرا که این دو شخصیت نماینده دو دیدگاهی هستند که به‏رغم شباهت در وجوه متعدد، از جهاتی با یکدیگر اختلاف دارند. شیخ محمد عبده با وجود آنکه فرقه اشاعره را در دوران معاصر نمایندگی می‏کند گویا از درباره ماهیت وحی از رویکرد سنتی رایج میان متکلمان این فرقه که کلام الهی را نفسی و لفظی می‏دانستند و کلام نفسی، قدیم و غیرمخلوق و کلام لفظی، حادث و مخلوق است، فاصله گرفته و در تعریف خویش از وحی و کلام الهی به این عبارت بسنده می‏کند که «وحی معرفتی است که انسان در درون خود می یابد و یقین دارد که با واسطه یا بی واسطه از جانب خداوند است.» و از این‏رو به تلقی بزرگان امامیه از ماهیت وحی که لفظ و معنا را از جانب خدا و حادث می‏دانستند و حقیقت آن از نظر ایشان آگاهی ویژه‏ای است که خداوند آن را در اختیار پیامبران نهاده تا از طریق آن پیام‏ها و تعالیم خود را به انسان‏ها برساند، نزدیک می‏شود. اما درباره اعجاز هر دو شخصیت معتقدند اعجاز قرآن به خاطر استنادش به وحی الهی و ناشی از الفاظ و معانی خود قرآن و خصوصیت عدم اختلاف قرآن و ترکیب بندی خاص آن است و نه ناشی از تصرف الهی در قلوب مردم (صرفه). هر دو اندیشمند مسلمان وجوه اعجاز قرآن کریم را موارد زیر می‏دانند: 1. اعجاز بیانی قرآن کریم؛ 2. اعجاز قرآن در محتوا و معارف؛ 3. هماهنگی و عدم تناقض در آیات از حیث محتوا و از حیث بلاغت و نظم؛ 4. هماهنگی قرآن کریم با عقل؛ 5. اخبار غیبی قرآن کریم؛ 6. امی بودن پیامبر .با این تفاوت که علامه طباطبایی مهمترین وجه اعجاز قرآن را که باعث ماندگاری آن به عنوان معجزه همیشگی است، محتوا و معارف والای قرآن کریم می‏داند، ولی شیخ محمد عبده بر فصاحت و بلاغت قرآن کریم و امی بودن پیامبرتأاکید بیشتری دارد.
نقش قوه خیال در تشبّه انسان به خدا از منظر علامه طباطبایی و شاگردان
نویسنده:
محمد مهدی گرجیان عربی ، رقیه یوسفی سوته
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قوه خیال به عنوان مرتبه‌ای از وجود انسان از جهتی دارای وجه خدایی و از جهتی دیگر دارای وجه خَلقی است که نقش سترگی در تشبه انسان به خدا ایفاء می‌کند. این ویژگی قوه خیال، آن را در مستوایی قرار می‌دهد که بتواند حد فاصل میان دو قوس یلی الخلقی و یلی الحقی را به نیکی طی نموده و به غایت القصوای انسانی که همان تشبّه به حضرت باری است نزدیک گردد. در این راستا دیدگاه جناب علامه طباطبایی و متفکرین همسوی ایشان راجع به نقش قوه خیال در تشبّه انسان به حق سبحانه موردبررسی قرار می‌گیرد. از نظر ایشان، وجود انسان به دلیل کون جامع بودن، از جهت بدن با عالَم ماده و از جهت قوه خیال با عالم مثال (خیال منفصل) و از جهت عقل با عالم عقول مجرد تام تطابق دارد بنابراین می‌تواند به عوالم مافوق ماده، ارتقاء یابد و موفّق به خلاقیّت گردد. . . .
صفحات :
از صفحه 45 تا 59
تبیین مراحل تکامل انسان در دوران کودکی با تکیه بر ماجرای هبوط انسان از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
ابراهیم راستیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در فرآیند تکامل خود مراحلی را طی می‌کند که هر مرحله از مراحل دارای ویژگی‌های خاص به خودش هست. یکی از مهم‌ترین دوران رشد و تکامل زندگی انسان، مراحل کودکی است که می‌توان آن را از موثرترین دوران تربیت انسان نام برد. در آیات و روایات مراحل تکامل انسان مخصوصا مراحل کودکی به خوبی بیان شده است. بر اساس آیات و روایات، انسان در فر‌آیند تکامل هفت مرحله را طی می‌کند که دوران کودکی دو مرحله از این هفت مرحله را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر علامه طباطبایی ماجرای هبوط انسان به دنیا را پس از نفخ روح و دارای دو مرحله می‌داند که این دو مرحله با مراحل رشد کودک قابل تطبیق است. در این مقاله فرآیند تکامل انسان در دوران کودکی مبتنی بر ماجرای هبوط انسان به دنیا تقریر می‌شود. کودک در مرحله اول تکامل، به اوج کثرات دنیوی و عالم اعتبارات وارد می‌شود و در مرحله دوم مخاطب شریعت الهی قرار می‌گیرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
صفحات :
از صفحه 179 تا 194
  • تعداد رکورد ها : 4303