جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4261
بررسی بداهت وجود خدا با تأکید بر برهان صدیقین علامه طباطبایی (ره) بر مبنای قرآن و دعای عرفه
نویسنده:
نویسنده:مصطفی باقری؛ استاد راهنما:احمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله وجود خدا بشر را به دو گروه خداباوران و ملحدین تقسیم می کند. ملحدین پیوسته وجود خدا را انکار می کرده اند و خدا باوران به دنبال راه هایی برای اثبات وجود حق تعالی بوده اند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله) به واسطه وحی و کتاب آسمانی قرآن عالی ترین درجات خداباوری و خداپرستی را به بشریت عرضه کردند. پس از ایشان امامان معصوم که جانشین او بودند راهش را ادامه دادند. فلاسفه و حکمای اسلامی برای اثبات وجود خداوند متعال در پرتو آموزه های اسلامی و قرآنی و کلام معصومین به این مطلب دست یافتند که باید خداوند را با خودش شناخت و شناخت او به وسیله آثار و مخلوقاتش شناختی ناقص است. ایشان برای اثبات مدعای خویش برهانی ارائه کردند و نام آن را صدیقین گذاشتند. برهان صدیقین علامه طباطبایی (ره) که الهام گرفته از وحی و کلام معصومین است گامی فراتر گذاشته و مدعی است که اساسا وجود خداوند متعال بی نیاز از اثبات است. ادعای ایشان این است که براهین اثبات خدا در حقیقت تنبیهاتی هستند که برای هشیاری و توجه افراد به کار گرفته می شود و در واقع برهان نیستند و وجود خدا را بدیهی می دانند. همچنین ایشان در آثار و تألیفات خویش، با استشهاد به آیات قرآن و کلام معصومین به این مطلب تصریح می کنند که از منظر کتاب آسمانی قرآن و روایات معصومین نیز وجود خداوند متعال امری بدیهی و بی نیاز از اثبات است. مناجات امام حسین (علیه السلام) در دعای عرفه گویای همین مطلب است. علامه طباطبایی (ره) همچنین با تبیین معنایی از توحید و یگانگی خداوند که فقط در آموزه های ناب و اصیل اسلامی یافت می شود بر این مطلب تأکید می کنند. در این تحقیق تلاش شده است تا مطلب مذکور تبیین گردد.
بررسی تطبیقی نظریه ی خیال از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:زینب حسنوند؛ استاد راهنما:عین الله خادمی؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش سعی شده است تا حد امکان دشواری های بیان در جریان شرح موضوع ، تسهیل شده و یک بررسی همه جانبه را در حیطه ی این موضوع داشته باشیم که ارائه بسیاری از مطالب تا پیش از این، در هیچ پژوهشی انجام نپذیرفته است.در یک دید کلی باید گفت که پرسش اصلی این پژوهش این است که در بررسی تطبیقی آراء سهروردی و علامه طباطبایی، در حیطه ی نظریه ی خیال چه نکات تشابه و تفارقی را داریم؟سهروردی و همچنین علامه طباطبایی به اقسام نظریه ی خیال اشاره داشته اما سهروردی آن را قسم نمی نامد و اساسا در مقام قسم تنها قسم منفصل خیال را قبول دارد. همچنین به نظرمی آید منظور از خیال به معنای عام آن در آراء دو فیلسوف همان قسم منفصل آن باشد که این نکته را می توان مهمترین وجه تشابه آراء دو فیلسوف در باب اقسام تلقی کرد. در باب ادله ی این نظریه در خلال کلام هر دو فیلسوف مطالبی را در اسناد ایشان می یابیم که مهر تاییدی بر اثبات نظریه ی خیال از منظر ایشان است که به تفکیک این ادله بیان شده است و از این جهت وجه تشابه به نظر می آید.اما در خصوص کارکردها، از جمله مهمترین وجه افتراق کارکردها از منظر سهروردی و علامه طباطبایی سبک و سیاقیست که دو فیلسوف برای ارائه ی کارکردها به آن متوصل می شوند. نوع جهان بینی دو فیلسوف موجب شده تا مشابهات آراء ایشان در آرائشان به ویژه در باب نظریه خیال بیشتر باشد.در پایان لازم است به اهم دستاوردهایی که مختص این پژوهش بوده و برای نخستین بار مطرح می گردد اشاره کرد: - ارائه دسته بندی به صورت متصل و منفصل در هر کدام از مباحث نظریه خیال از منظر سهروردی و علامه طباطبایی(ره) -بررسی تطبیقی روش پرداختن به موضوع نظریه خیال از منظر دو فیلسوف به صورت جزیی -پرداختن به نظریه ی خیال در دو قسم متصل و منفصل و بررسی تطبیقی آن از منظر دو فیلسوف
تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم از نظر امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:زهرا خاکپورلاهرودی؛ استاد راهنما:اشرف میکائیلی؛ استاد مشاور :علی بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن کریم حقیقت لفظی و کتبی عالم وجود می باشد و به همین نسبت، عالم هستی نیز حقیقت عینی و تکوینی قرآن است.بدین لحاظ «بسم الله الرحمن الرحیم» سر آغاز کلمات خداوند در کتاب آسمانی و سر سلسله کلمات وجودی حق در نظام تکوین عالم است. از این رو بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان به تبیین و تفسیر این آیه شریفه پرداخته اند. در این پژوهش بناست به تحلیل و تبیین تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» از نظر امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی و بیان نکات مهم و ارزشمند تفاسیر این بزرگان و همچنین تبیین نقاط اشتراک و اختلاف این سه فیلسوف و مفسر بزرگ بپردازیم. روش‌شناسی پژوهش:این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با راهبرد کیفی بوده که از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی ملی صورت گرفته است. یافته‌ها: این پژوهش به تفصیل آراء امام خمینی (س)، علامه طباطبایی و دیدگاه نوینی که آیت الله جوادی آملی بر اساس ساختارهای زبانی (بسمله) بیان کرده اند، تبیین شده است و تطبیق و مقایسه هستی شناختی و انسان شناسی بین نظرات این سه دانشمند انجام شده است. تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» از نظر این سه دانشمند، با وجود تفاوت‌هایی که با هم دارند تا حدودی قابل انطباق با یکدیگرند. نتیجه‌گیری: در تبیین عرفانی بسم الله، همه عالم اسماء الله و آیات حقّند که مطابق با کمال وجودی در مراتب وجود مرتّب شده اند؛ اسم اعظم، اولین، بزرگترین و محیط ترین آیه و تجلی خداوند است و در هر مرتبه از مراتب ذات و صفات و افعال به تناسب همان مرتبه تعریف می گردد. بسم الله در هر سوره و بلکه در هر قول و فعل با بسم الله دیگر سوره ها و افعال و اقوال متفاوت است. باء بسم الله به اعتباری تجلی اول یا حقیقت محمدیه است که مصداق عینی اسم اعظم می باشد. همچنین رحمان، ظهور بسط وجود و رحیم، ظهور کمال وجود است.
نقش محبت در سعادت از منظر آیات و روایات با تکیه برآراء علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:مرضیه صادقیان؛ استاد راهنما:سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ استاد مشاور :محمدعلی وطن دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت، گوهری است که انسان‌ها از دیرباز به جهت فطرت کمال‌جو ولذت طلب خود همواره در جستجوی آن بوده‌اند. محبت نیز یکی از امیال فطری انسان است که در نهاد او قرار دارد به ویژه محبت به موجودی کامل که در واقع رب و پرورش‌دهنده وجود انسان است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش محبت در سعادت انسان بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین، با تکیه بر آراء علامه طباطبایی است که با بررسی جداگانه سعادت و محبت، تأثیر محبت در وصول انسان به سعادت را بررسی کردیم. به اعتقاد علامه، سعادت انسان که موجودی مرکب از جسم و روح است در رسیدنش به کمالات جسمانی و روحانی وجودش است که به واسطه آن کمالات، متلذذ شود. محبت نیز تعلق و جذبه شعوری است که بین انسان و کمالاتش وجود دارد و همین جذبه، عامل حرکت انسان به سوی رشد و کمال و سعادت است. محبت و سعادت هردو امری وجودی و از سنخ وجود هستند و تمام احکام وجود بر آنان مترتب است. محبت به خداوند مقدمه‌‌ای برای معرفت و شناخت اوست و تمامی راه‌های وصول انسان به سعادت از جمله ایمان، عمل صالح، اخلاص، تقوا و نظیر آن، از طریق حب خداوند و در مجرای آن عبور می‌کند و نقطه وصل و ربط این اعمال و عبادات به خداوند، محبت خداوند است و این محبت حقیقی است که سیر انسان را در مسیر کمال سرعت و دقت بیشتری می‌بخشد و او را به سلامت در صراط مستقیم عبور می‌دهد. در نهایت بالاترین مقام سعادت برای انسان مقام قرب و رضوان الهی است و همین مقام، منتها درجه و مرتبه محب خدا نیز می‌باشد.
نقد و بررسی نظریه علامه طباطبایی در مورد قرائات
نویسنده:
نویسنده:محمد نصیر المهدی؛ استاد راهنما:محمد امینی تهرانی؛ استاد مشاور :طاهر غرباوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توجه به مسئله قرائات قرآن کریم از سوی مفسران فریقین در تفسیر قرآن کریم، از مسائل مبنایی و تاثیرگذار در دانش تفسیر و برداشت از آیات قرآن کریم می باشد. در میان مفسران شیعه، علامه طباطبایی رحمت الله علیه صاحب تفسیر گرانقدر المیزان، توجه خاص و فراوانی به این امر داشته اند. بسیار ارزشمند است تا دیدگاه های ایشان در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد تا نشان دهد که مفسران شیعه به چه میزان به مبحث قرائات قرآن کریم و میزان تاثیر آن در تفسیر توجه داشته اند. موضوع رساله حاضر بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره قرائات است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی تحلیلی است و در آن از منابع کتابخانه ای بهره برده شده است. از اهم یافته های تحقیق می توان به این نکات اشاره کرد که از نطر علامه تفاوت اساسی بین قرائات سبعه با قرائات مشهور قراء عشره بلکه اربعه عشر و حتی قرائات نقل شده از ائمه(ع) وجود ندارد و هیچ یک از آنها متواتر نبوده و حجیت مطلق ندارند. لذا هر یک از این قرائات که با قواعد ادبیات عرب، قواعد ادبی، مرجحات قرآنی و روایی همخوانی و همسویی بیشتری داشته باشد، می تواند مبنای تفسیر قرآن قرار گیرد. طبق دیدگاه علامه قرائت نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) از سوی خداوند یک قرائت بیشتر نبوده است ولی قرائت نبوی در مواردی که اختلاف قرائت وجود دارد برای ما غیر معلوم است و در میان تعدادی قرائت پنهان شده است. لذا با تکیه بر مرجحات معتبر باید کوشید تا به قرائت اصلی دست یافت. از میان شیوه های مختلف علامه طباطبایی در مواجهه با اختلاف قرائات، می توان از توجه به سیاق آیات به عنوان مهمترین شیوه نام برد که به وضوح در تفسیر المیزان دیده می شود. پس از آن مطابقت با قواعد علم ادبیات عرب، ذکر موید قرآنی، موید روایی و قواعد نحوی از مهم ترین ملاک های ایشان در ترجیح قرائت می باشند. همچنین توجه به معنای آیه و عدم ترجیح یک قرائت بر دیگری به دلیل افاده معنای یکسان از دیگر شیوه های پر کاربرد است که در این تفسیر به چشم می خورد.
بررسی غیب و شهادت با تکیه بر آثار علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:محبوبه اقتداری؛ استاد راهنما:عباس جوارشکیان؛ استاد مشاور :علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جهان هستی تنها منحصر به این عالم محسوس نیست، بلکه متشکل از عالم محسوس و عوالمی است که با این حواس ظاهر ادراک نمی‌شوند و به لحاظ رتبه بالاتر از این عالم محسوس قرار دارند. بشر نیز همواره نسبت به عالم غیب و موجودات آن کنجکاو بوده است. هدف از پژوهش پیش رو بررسی معنای غیب و شهادت از دیدگاه عرفا، قرآن و فلاسفه به ویژه علامه طباطبایی است. در محور نخست که محور فرعی پژوهش است، به بیان مفهوم و مصادیق غیب و شهادت و همچنین مراتب هستی از دیدگاه عرفا، قرآن، فلاسفه و علامه طباطبایی می‌پردازیم. بررسی مفهوم لغوی غیب و شهادت نشان می‌دهد غیب به چیزی گفته می‌شود که از حواس به ویژه چشم پنهان است، شهادت نیز بر عکس غیب، چیزی است که به حواس درآید. با توجه به تقسیم بندی عوالم هستی از دیدگاه فلاسفه، عرفا و علامه نیز معلوم می‌شود تنها عالم ماده که پست‌ترین عوالم در بین مراتب هستی است مشهود است و سایر عوالم غیبند. غیب مصادیق متعدد دارد که از جمله آن می‌توان به ملائکه و وحی و قیامت اشاره کرد. محور دوم پژوهش که محور اصلی است نیز دو بخش است در بخش اول به بررسی واژه غیب و شهادت در قرآن، در دیدگاه فلاسفه عرفا و علامه می‌پردازیم؛ و در بخش دوم به بررسی ملاک، مرز و نسبت بین غیب و شهادت. دیدگاه فلاسفه، عرفا، قرآن و علامه طباطبایی نشان می‌دهد اصلی‌ترین مولفه غیب این است که حواس انسان قادر به ادراک آن نباشد. دو عالم غیب و شهادت به لحاظ وجودی مغایر یکدیگرند اما مرز واضح، روشنی میانشان نیست، بلکه همان مرز مادیات است که برای برخی بنا به تمرین و مجاهدتشان این مرز شکسته و فراتر می‌رود. نسبت میان غیب و شهادت نسبت حقیقه و رقیقه، اصل و ظل و اصل و فرع است.
ویژگی‌های سیرۀ نبوی در تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:انتصار خلف عبد‌ السعیدی؛ استاد راهنما:مرتضى ايروانی نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسلمانان به بررسی سیره پیامبر اکرم(ص) اهتمام ورزیده‌اند، به طوری که محققان پژوهش‌های متعددی در این باره تألیف کرده‌اند. برخی مفسران به سیره ایشان(ص) پرداخته‌اند و زمانی که آیاتی را روایت می‌کنیم که نام پیامبر در آنها ذکر شده و به ویژگی‌ها، خصوصیات وی و مواردی از این خصوص درباره ایشان پرداخته شده است. از جمله مفسرانی که در تفاسیر خود به این مسأله پرداخته‌اند، علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی است که سیره پیامبر(ص) را تا آنجا که در این جایگاه به او کمک کرده، بیان کرده است. این پژوهش از همان منظر این موضوع را مورد بررسی قرار داده که علامه طباطبایی بدان پرداخته است و پژوهش کنونی به روش گردآوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل و مقایسه آنها با منابع دیگر بوده است. بواسطه این پژوهش مشخص شده که علامه طباطبایی وقایع را به صورت متوالی و پی‌درپی روایت نکرده است؛ زیرا وی مورخ نبوده است. وی همچنین تلاش کرده تا ازدواج پیامبر(ص) با بیشتر از چهار زن را توضیح دهد. تفسیر المیزانِ سید طباطبایی یکی از پخته‌ترین و جدیدترین تفاسیر قرآنی به شمار می‌رود؛ زیرا نویسنده تلاش بسیاری به منظور ارائه آن بدین شکل کرده است. ما در این پژوهش به یکی از جوانب آن که بخش کوچکی از سیره پیامبر است، پرداخته-ایم که طباطبایی در آیات شریفه‌ای که سند موثقی از سیره است، آن را مورد بررسی قرار داده است. طباطبایی به صورت واضح، خصوصیات شخصی پیامبر را با یک روایت تاریخی متین و استوار و با پایبندی به مسیر اهل بیت(ع) در روایت مورد تأیید در قرآن توضیح داده است. ما همچنین بدین نتیجه دست یافته‌ایم که طباطبایی در حین جمع‌آوری خصوصیات جهاد رسول الله در تفسیر خود، از جنبه‌های بحث‌انگیز که احتمال خطا و درست بودن روایت آن می‌رود، دوری کرده و به روایات واقع‌گرایانه‌ای که عقل، نقش اصلی را در آنها دارد نزدیک شده است. همچنین از بیان روایات غیرواقعی در کتب حدیث که از دو جهت شبیه به اسطوره و افسانه هستند، اجتناب کرده است. طباطبایی بر جنبه مهمی از زندگی شخصی پیامبر(ص)، خصوصا ازدواج ایشان با بیشتر از چهار زن بعد از وفات حضرت خدیجه(سلام الله علیها) متمرکز شده و در رابطه یا این مسأله توضیحی اختصاص داده است و آن را تکلیفی از جانب خداوند (عزوجل) دانسته که بر پیامبرش واجب کرده است. طباطبایی در روایت کردنِ وقایع سیره پیامبر، روش متمایزی در پیش گرفته است، به طوری که خصوصیت او دقت، فراگیری و زیبایی عباراتش بواسطه پرداختن او به حوادث تاریخی است. قابل توجه است که او در این شیوه خود به ذکر روایات تاریخی بواسطه ترتیب و توالی زمانی آن وقایع در دوره پیامبر(ص) استناد نکرده است. علت این مسأله آن است که او یک مورخ نبوده است، بلکه به آنچه در قرآن کریم ذکر شده و مواردی که آیات قرآن در بسیاری از موضوعات بر آن تأکید و تصریح داشته‌اند، تکیه کرده است که آن موضوعات تأثیر بسیار زیادی در روند حوادث آن دوره داشته است.
تحلیل آیات علمی از منظر علامه طباطبایی و موریس بوکای
نویسنده:
نویسنده:منور علی؛ استاد راهنما:سیدعیسی مسترحمی؛ استاد مشاور :سیدعیسی مسترحمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم در راستای اهداف تربیتی اش از روش های گوناگونی استفاده کرده است که یکی از آنها ذکر مطالب علمی است. مباحثی در زمینه پزشکی، بهداشت، نجوم، فیزیک و زیست شناسی از این جمله هستند. بسیاری از دانشمندان و مفسران مسلمان و غیر مسلمان همواره به دنبال فهم دقیق این معارف بوده‌اند و برخی با استفاده از روش تفسیر علمی به شرح و توضیح این آیات پرداخته‌اند و حتی در برخی موارد ذکر این گونه مطالب در قرآن کریم را معجزه ای علمی دانسته‌اند. در دوران معاصر، علامه طباطبایی همچون بسیاری دیگر از مفسران مسلمان و نیز موریس بوکای مانند بسیاری از مستشرقان، به مطالعه و تفسیر آیات علمی قرآن همت گمارده اند. مقایسه دیدگاههای تفسیری این دو دانشمند درباره آیات علمی قرآن می تواند کمک فراوانی به فهم دقیق تر آیات علمی قرآن داشته باشد. موضوعاتی همچون آغاز و مراحل آفرینش جهان هستی، فیزیک آسمان و زمین و اجرام آسمانی و نیز پایان جهان مادی از جمله مباحث نجومی است که این دو مفسر به تبیین آن پرداخته‌اند. زوجیت عام موجودات و نیز آموزه های قرآنی درباره محیط زیست از مباحث زیست شناسی هستند که مورد توجه این دو مفسر قرار گرفته اند. این دو شخصیت علمی به بیان مراحل خلقت انسان و نیز بهداشت غذایی، شخصی و جنسی از منظر قرآن کریم پرداخته اند و برتری قرآن کریم در این گونه مباحث بر دانش بشری را به صراحت اعلام کرده اند. البته علامه طباطبایی به نحو گسترده تر و با استفاده از روایات و بهره گیری از دیدگاه های تفسیری گذشتگان و به طور محدود با بهره گیری از علوم تجربه بشری به تفسیر این آیات پرداخته است؛ ولی موریس بوکای با نگاهی تطبیقی بین قرآن کریم و دانش بشری و نیز مقایسه آن با محتوای عهدین، به تفسیر آیات قرآن پرداخته است.
قصه‌های قرآنی نزد علامه طباطبائی در تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:سجاد عبد‌الکریم متعب الغزاوی؛ استاد راهنما:محمدعلی رضایی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قصه‌های قرآنی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی، نخست بیان جنبه‌های زندگی علمی و اجتماعی علامه است و سپس بیان دیدگاه‌ها و ایده‌های او در مورد این قصه‌ها می باشد. سوال این است که آیا او فقط داستان‌های واقعی را بیان نموده و یا اینکه داستان‌های نمادین با واقعیت خارجی و به دور از تخیل، توهم و افسانه نیز مورد نظر وی بوده است. همچنین در این پایان‌نامه با زندگی پیامبران و سایر افراد صالح و با برخی از جنبه‌های زندگی و معجزات آن‌ها تا حد امکان آشنا شویم و به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا این معجزات برای عقل بشری قابل درک است و یا خارق‌العاده و مافوق آن می باشد. از جمله مهم‌ترین نتایج :این مطالعه این است که قصه‌های قرآنی عالی‌ترین الگو و نمونه به شمار می رود که باید در زمینه‌های مختلف به آن توجه داشت. به همین ترتیب، مفسر در ارائه قصه قرآنی از روش قرآنی بهره می‌برد به این صورت که ابتدا به آیات مرتبط با داستان می پردازد وقصه را به ترتیب تاریخی بیان می‌کند و سپس مسائل روایی مرتبط با آن و همچنین جزئیاتی از قصه که در قرآن کریم به آن اشاره نشده باشد، را ذکر می‌کند. علاوه بر این، رویکرد سوم علامه نسبت به قصه‌های قرآنی، پرداختن به وجه نمادین و رمزی قصه قرآنی است که در عالم خارج واقعیت می‌یابد و در مصداق خارجی نمود پیدا می‌کند. همچنین قصه‌های قرآنی در زمره آیات متشابه قرار دارد که این مسئله به مفسران امکان مطالعه وسیع و بیان نظرات متعدد را فراهم می سازد. به همین ترتیب، قرآن قانون علیت عام را تأیید می‌کند و بر آن صحه می‌گذارد، به نحوی که تحقق هر یک از اسباب با شرایط لازم و وجود تاثیر، بدون وجود هر گونه مانع، وجود مسببی را اقتضا می‌کند. همچنین، نقش اصلاح در جامعه و معجزه تنها به پیامبران (علیهم‌السلام) محدود نمی‌گردد، بلکه به سایر بندگان صالح که به درجه‌ای از کمال الهی رسیده‌اند، نیز قابل تسری است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های کلامی علامه طباطبایی و فخر رازی در آموزه های تقیّه، رجعت و عصمت
نویسنده:
نویسنده:سیدمهدی موسوی؛ استاد راهنما:سیدلطف‌الله جلالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله موضوعاتی که شیعیان با اهل تسنن اختلاف نظر دارند، می‌توان به تقیّه، رجعت و عصمت اشاره کرد. این موضوعات علاوه بر استدلالات عقلی، با آیات قرآن نیز قابل اثبات است. از بزرگان شیعه و اهل تسنن می‌توان به علامه طباطبایی و فخر رازی اشاره کرد که اثری گرانبها برای مذهب خویش، در تفسیر قرآن از خود بر جای نهاده‌اند. هدف از این پژوهش تطبیق نظریات این دو مفسر در موضوعات یاد شده، برای مشخص شدن ضعف و قدرت دیدگاهشان است. قرآن با ذکر داستان‌هایی از جمله تقیّه مؤمن آل فرعون، اصل تقیّه را امری جایز دانسته است. علاوه بر آیاتی که صراحت در تقیّه دارد، از آیات نفی حرج و اکراه و کتمان نیز می‌توان این حکم را استخراج کرد. فخر رازی تقیهّ را محدود و منحصر به میان کفار دانسته است. شیعیان اعتقاد دارند که رجعت قبل از وقوع قیامت صورت می‌گیرد. آیات زیادی از رجعت و زنده شدن مردگان در گذشته خبر می‌دهد، که وقوع این حادثه بهترین دلیل بر امکان عقلی آن است. فخر رازی این آیات را پذیرفته ولی این باور شیعیان را هرگز قبول نمی‌کند و برای آیاتی همانند حشر گروهی از امت، توجیهاتی را آورده است. علامه طباطبایی بارها در تفسیر آیات قرآن به عصمت پیامبران اشاره کرده است. همچنین ایشان علاوه بر آیات عصمت، از آیاتی که خداوند امر به اطاعت محض از پیامبران الهی کرده است، عصمت آنان را نتیجه گرفته است. پیامبران الهی از مرحله دریافت و حفظ و ابلاغ وحی، مصون از اشتباه و خطا هستند و به اصطلاح معصوم هستند، وگرنه نقض غرض الهی از هدایت انسان‌ها پیش می‌آمد. فخر رازی عصمت انبیاء را برای زمان بعد از بعثت لازم می‌داند و خطای سهوی از پیامبر را جایز می‌داند. روش کار ما در این تحقیق، مطالعات کتابخانه‌ای است.
  • تعداد رکورد ها : 4261