جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4570
نقد مبانی انسان شناختی جداانگاری معنویت از دین با تأکید بر آثار علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: عاطفه قاضی زاهدی استاد راهنما: علی عسگری یزدی استاد راهنما: حسین رهنمایی استاد مشاور: سید احمد غفاری قره باغ استاد مشاور: سیدمحمدرضا موسوی فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معنویت با عنوان عام «فراروی از چارچوب زندگی روزمره» یکی از موضوعات مورد توجه مکاتب معاصر است که در دهه‌های اخیر، اقبال فراوانی به آن شده است. جریان جداانگای معنویت از دین با شعار معنوی هستم اما دینی نه، رویکردی است که برای پاسخگویی به نیاز معنوی انسان مدرن و عصر جدید، در رقابت با ادیان نهادینه و سنتی شکل گرفته و دین و کاربردهایش را کمرنگ نموده است. مبانی و نظام اعتقادی این جریان را می‌بایست در بسترها و زمینه‌هایی جست و جو کرد که این رویکردهای معنوی از آنها نشأت گرفته‌اند. از آنجایی که بررسی مبانی هر دیدگاه در ارزیابی نظری و کارایی عملی آن تأثیری به سزا دارد، این تحقیق در صدد است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی، مبانی انسان‌شناختی جداانگاری معنویت از دین را ذیل سه عنوان اومانیسم، فردگرایی و آزادی نقد و بررسی کند. در این راستا بر آراء و نظرات علامه طباطبایی که از شارحان مکتب صدرا و مفسر آیات قرآن است، تأکید و استفاده می‌شود. هریک از این مبانی ذکر شده، پیامدهایی را نیز در معنویت‌گرایی نوین به دنبال دارند. اصلی‌ترین مبنا در رویکرد جداانگاری معنویت از دین اومانیسم است که ریشه در نگرش مونیستی داشته و ابتنای معنویت نوین بر آن لوازمی چون خودالوهیتی، خودشیفتگی، تغییر در نظام ارزش‌شناسی و نگرش نجات‌شناسی و نفی عالم غیب به عنوان عالمی مستقل را در پی دارد. طبق آراء علامه طباطبایی مهمترین نقد وارد بر اومانیسم، فهم نادرست جداانگاران معنویت از دین، از جایگاه وجودی انسان و غفلت از ساحت مجرد انسان است. ساحتی که حیات معنوی انسان در گرو توجه به آن است. مبنای فردگرایی نیز ملازم با اموری چون سوبژکتیویسم، خودآیینی و خودخواهی، برابری‌طلبی و نسبیت ارزش‌ها، نفی اشتراک مقصد معنوی، نفی رضایت خاطر و نادیده انگاشتن نقش نهادهای اجتماعی است. در مقابل علامه با تکیه بر معارف وحیانی انسان، را دارای فطرتی الهی می‌داند که مهم‌ترین رهنما برای زندگی معنوی انسان است. آزادی‌طلبی سومین مبنا از مبانی جداانگاری معنویت از دین است که ریشه در تفرد اومانیستی دارد و نسبیت ارزش‌ها و از بین رفتن اخلاق انسانی، تبدیل شدن آزادی به هدف فی نفسه و حق‌گرایی از جمله مهم‌ترین پیامدهای آن است. در مقابل علامه آزادی را ابزاری برای رسیدن به آزادگی و زندگی معنوی می‌داند که فی نفسه هدف و ارزش نیست.
بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی
نویسنده:
پدیدآور: محمود درستی استاد راهنما: اکبر رهنما استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی کارل یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی می باشد. برای تبیین دیدگاه های این دو صاحبنظر در زمینه مبانی انسان شناسی ،ماهیت ،ویژگی ها و مراتب نفس از روش تحلیل مفهومی، شامل تفسیر مفهوم،مفهوم پردازی و ارزیابی مفهوم، استفاده شده است.همچنین برای تطبیق این دو دیدگاه و تشریح وجوه افتراق و اشتراک آنها از روش مطالعات تطبیقی (روش هشت مرحله ای فرامرز قرا ملکی) استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش نقادی دیدگاه یاسپرس را از نگاه علامه طباطبایی مورد نقد قرار داده ایم و در انتها با استفاده از روش استنتاج عملی پیش رونده و پس رونده ویلیام فرانکنا دلالت های تربیتی که شامل مبانی ،اهداف و اصول تربیتی است، را در پرتو مقایسه این دو دیدگاه به دست آورده ایم. دلالت های تربیتی به شرح ذیل است : مبانی تربیتی: 1.سعادت انسان دارای دوجه جسمانی و روحانی است.2. بین فطرت و آزادی در حقیقت جود انسان ،تنافی و تعارض وجود ندارد.3. مرگ و نیستی پایان حقیقت انسان نیست ، بلکه عوض کردن نشئه وجودی و تعالی بخشیدن به ظرفیت های وجودی آدمی است.4. نفس انسان امری است که قبل از دنیا و بعد از آن باقی است.5. بعد روحانی نسبت به بعد جسمانی دارای اصالت است.6.انسان موجودی اجتماعی بوده و با دیگران در ارتباط است . اهداف تربیتی :1.متربی باید به توحید در مرحله ی اعتقاد و عمل برسد. 2.متربی باید فطرت الهی خود را شکوفا کند. 3.متربی باید برای آگاهی از منشأ هستی و وجودی خویش نسبت به حقیقت مرگ آگاهی یابد. 4.متربی باید به شناخت نفس دست یابد. 5.متربی باید به پرورش بعد روحانی بپردازد. 6.متربیان باید با همدیگر ارتباط و همدلی داشته باشند. اصول تربیتی : 1. اصل توحید گرایی 2.اصل اصلاح موقعیت محیطی 3.اصل مرگ اندیشی 4.اصل گذر از ظاهر به باطن 5.اصل تزکیه نفس 6.اصل رعایت حقوق همدیگر یاسپرس و علامه طباطبایی گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند و از رویکرد و روش متفاوتی در مباحث مربوط به نفس استفاده کرده اند اما هردو بر ضرورت شناخت انسان تأکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس که بیانگر حقیقت انسان است ، اشاره داشته اند. این دو فیلسوف گرچه نفس انسان را حقیقتی سیال و همواره در حرکت و صیروت و مرتبه ای می دانند، اما نظر مشترکشان نشأت یافته از مبانی و علل متفاوتی است که یاسپرس بر اساس امکان استقبالی و وجود آزادی اگزیستنز و علامه بر اساس حرکت جوهری نفس به آن اصل رسیده اند. مراتبی که علامه برای نفس در نظر می گیرد با مراتبی که یاسپرس به آن معتقد است کاملاً از همدیگر متمایزند. علامه به وجود نفس قبل و بعد از دنیا نیز باور داشته و مراتبی هم سنخ بااین عوالم برای نفس در نظر می گیرد، ولی یاسپرس فقط به عالم دنیا توجه داشته و مراتبی هم که برای اگزیستنز در نظر می گیرد این جهانی است.
تبیین آموزه لاجبر و لاتفویض بل امرُبین الامرین از دیدگاه چهارمتکلم معاصر شیعه علامه محمدحسین طباطبایی،شهید مرتضی مطهری،علامه محمدتقی جعفری،علامه محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
پدیدآور: بهروز قربانی استاد راهنما: حسین اترک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث درباره محدوده قدرت انسان همواره یکی از دغدغه های اندیشمندان ادیان الهی بوده است. در سنت اسلامی نیز بحث بر سر میزان قدرت انسان نظریات مختلفی را در بین عالمان مطرح ساخت. چنانکه برخی با استناد به نصوص دینی الهی به ویژه قرآن جانب اختیار، برخی جبر و عده ای نظریه دیگری با عنوان «کسب» را بیان نمودند. ائمه شیعه به عنوان مفسران متن قرآن و مرجع دیگر اندیشه های شیعیان پس از قرآن، آموزه «لاجبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» را به عنوان مرامنامه شیعه در تنازع بین جبر و اختیار معرفی نمودند که به ویژه در کلام امام ششم شیعیان امام جعفر صادق آمده است. آموزه «لاجبر و لاتفویض» می کوشد تا موضع میانه جبر و اختیاررا برگزیند. به گونه ای که آدمی در عین اینکه در اعمالش مختار است در عین حال و در هر آن و لحظه وابسته به خداوند است و خداوند هر زمان که بخواهد می توان قدرت و اختیار را از او بگیرد و به موجودی بدون هرگونه قدرت و اختیار بدل کند. این پایان نامه می کوشد تا دیدگاه ها ی چهار تن از عالمان معاصر و ایرانی شیعه را دراین آموزه بررسی نماید. این دانشمندان شامل علامه محمدحسین طباطبایی(1281- 1360ش)، شهید مرتضی مطهری(1298- 1358ش)، علامه محمدتقی جعفری(1302- 1377ش) و استاد محمدتقی مصباح یزدی(1313- 1399ش) می شود. آنها دارای تألیفات متعدد در علوم مختلف اسلامی از جمله، تفسیر قرآن، فلسفه، کلام و عرفان اسلامی هستند. از طرفی دیگر، شاید در سده اخیر بیشترین تلاش را در جهت تبیین و دفاع از اندیشه های شیعه داشته اند. به طور خلاصه می توان گفت این اندیشمندان بنا به رویکردهای معرفتی شان به جستجو و بحث در این باره پرداخته اند. چنانکه برای نمونه علامه مصباح و علامه طباطبایی رویکرد فلسفی به این مسأله داشته اند و شهید مطهری و علامه جعفری به ترتیب رویکرد کلامی و عرفانی در این باره اتخاذ کرده اند. این پایان نامه پنج فصل دارد. در فصل نخست مباحث واژگانی حوزه جبر و اختیار آمده است. افزون بر این، اندیشه های معارض هم معرفی و بررسی شده اند. در فصل های دوم تا چهارم به ترتیب و با توجه به تقدم و تأخر تاریخی این چهار دانشمند بزرگ شیعی، اندیشه های آنها درباره جبر و اختیار تبیین و بررسی شده است. در بخش نتیجه گیری نیز خلاصه ای از دیدگاه های این بزرگان و رویکرد آنها در جبرو اختیار آمده است.
تبیین فلسفی و عقلی حیات طیبه از دیدگاه ملاصدرا (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: جری حیدر؛ استاد راهنما: ابوالفضل روحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم حیات طیبه از کلیدی ترین مفاهیم دینی است که در آثار دو نفر از بزرگ ترین فیلسوفان مسلمان ملا صدرا (ره) و علامه طباطبائی (ره) بطور ویژه مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تاثیر مبانی فلسفی و کلامی در تبیین و تشریح مساله حیات طیبه و نیز نقش باورها و رفتارهای انسان در شکل گیری یا بطلان آن بررسی این مساله از نگاه دو اندیشمند حکمت متعالیه می تواند نقش مهمی در سازمان دهی آن در جامعه کنونی و فراهم نمودن مقدمات تحقق آن باشد. در این نوشتار به دنبال تبیین، بررسی و پژوهش درباره ی این حقیقت مهم از دیدگاه دو فیلسوف و متکلم برجسته حکمت متعالیه هستیم. از نظر این دو متفکران، حیات انسان دارای مراتب و مراحلی است و این مراتب با توجه به رویکردهای مختلفی که به حقیقت انسان و جهان می شود معنا می یابد. از نگاه ایشان انسان دارای ابعاد مادی و غیر مادی است که اصالت برای بعد مجرد است. آنها حیات طیبه را زندگی شایسته انسانی می دانند که مرتبه ای بالا و والا از حیات عمومی که دارای آثار بسیاری است و از طریق ایمان و عمل صالح و دینداری، قابل حصول است. همچنین مرحوم صدرا و علامه طباطبایی سه طائفه از طوائف انسانی یعنی: انبیاء، معصومین و اولیاء خدا را به عنوان الگوهای برتر را هم معرفی میکنند و بحث از این الگوها کارکردی بسان معیارهای پاکی حیات میباشند. پزوهش حاضر چون متعلق به تبیین عقلی و فلسفی حیات طیبه است لذا در این تحقیق به مبانی فلسفی حیات طیبه از نظر ملا صدرا و علامه طباطبایی از جمله مبانی معرفت شناختی، مبانی هستی شناختی، مبانی روش شناختی، مبانی انسان شناختی پرداخت میشود. از آن جهت که حیات مساوق با وجود است، ما از امکان و وقوع شناخت یقینی وجود به شناخت یقینی از حیات و زندگی پی میبریم. عقل، شهود، فطرت الهی انسان و وحی منابع شناخت حیات طیبه هستند. شکوفایی فطرت انسان، ایمان، عمل صالح و معرفت و عقلانیت مهم ترین عوامل حیات طیبه هستند که انسان از طریق آنها میتواند به حیات طیبه دست یابد. همچنین، تکامل روحی، کسب کرامت، قرب الهی از مهمترین آثار حیات طیبه هستند که بعد از حصول آن در وجود انسان نمایان میشوند.
نظریه ولایت عمومی مومنان در اندیشه سیاسی علامه سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین طالبیان استاد راهنما: محمدصادق نصرت پناه استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت همواره در کتب فقه و کلام شیعی یکی از مهم‌ترین اصول اساسی دین اسلام شمرده شده است و برای آن معانی و سطوح گوناگونی ذکر کرده‌اند که یکی از آنها ولایت سیاسی است. آنچه که در میان علمای شیعه رایج است، تنها سطح محدودی از ولایت است که در زمان غیبت به افراد خاصی تفویض شده است. اما نظریه ولایت عمومی مؤمنان که ابتکار علامه طباطبایی و برآمده از نصوص و خطابات قرآنی و ادله عقلایی می‌باشد، با مبانی حکمی خاص ایشان، سطح دیگری از ولایت را نه صرفاً برای فقها بلکه برای عموم مؤمنان قائل می‌شود. این نظریه معتقد است که با اثبات ولایت عمومی مؤمنان بسیاری از گره‌های حکومتی و غیرحکومتی زندگی اجتماعی مؤمنین حل شده و از جمله الزامات تشکیل یک حکومت دینی، پایبندی به کارکردهای این نظریه است. از مهمترین مبانی استفاده شده در استخراج این نظریه، ابرنظریه استخدام و نظریه ادراکات اعتباری می باشند. این پژوهش در سه سطح مبانی، ادله و الزامات، به تبیین نظریه سیاسی اجتماعی علامه طباطبایی درباره ولایت عمومی مؤمنان پرداخته و از سنخ پژوهش‌های بنیادی است. روش انجام این پژوهش استخراج تفسیری متن محور است.
نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی از دیدگاه علامه طباطبایی، آقای جوادی آملی وامام فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: سمیه شاهکوچکی استاد راهنما: مجید صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رخدادهای جهان را می‌توان ازآن جهت که بشر از آن بهره‌مند یا متضرر می‌شود به دو دسته خیرات و شرور تقسیم کرد. مسئله شر یکی از موانع مهم برای توجیه اعتقاد به خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق است که فیلسوفان درمورد آن نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. از نظر قرآن و روایات عقاید، اخلاق یا اعمال ناشایست انسان‌هاست که منجر به حوادث ناگوار طبیعی و اجتماعی می‌گردد. برای فلسفه این شرور می‌توان علل مختلفی همچون تأدیب، ارتقاءدرجه و ....بیان نمود. هدف از انتخاب این موضوع بررسی دیدگاه فخر رازی به عنوان یک اشعری مسلک با علامه طباطبایی و آقای جوادی آملی است؛ زیرا ایشان در باب نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی، خداوند رافاعل شرور معرفی می‌کند و معتقد است که خداوند افعال را می‌آفریند و انسان آن را کسب می‌کند در حالی که علامه طباطبایی وآقای جوادی آملی بر این عقیده اند که انسان با اراده و اختیار خود مرتکب این معاصی و گناهان می‌شود و عاملی برای ایجاد شرور طبیعی در عالم می‌گردد. ما قصد داریم در این نوشتاردر حد بضاعت با چند دلیل فلسفی و با الهام از آیاتی همچون آیه 11 سوره رعد، 53 انفال، 41 روم و آیات دیگری از کتاب الهی، همچنین بیان روایاتی در این باب به تبیین و تحلیل درست این مسئله بپردازیم وراهکاری که قران و سنت برای رهایی از این شرور رابیان نموده معرفی کنیم. این پایان‌نامه به روش توصیفی، تحلیلی و مسئله محور و به روش کتابخوانی جمع‌آوری شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های حیات اخروی در قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی و سید قطب در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن
نویسنده:
پدیدآور: سیده ماندانا صالحی استاد راهنما: قربان جمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات اخروی و مسئله معاد، به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکانی ایمانی، جایگاه بسیار مهمی در قرآن کریم و آیات الهی دارد. در این میان، برخی ویژگی‌های این حیات از جمله بحث معاد جسمانی در آخرت، موضوع شفاعت و ... بعضاً مورد اختلاف برخی از مفسّران و قرآن‌پژوهان قرار گرفته است. تفسیر وزین المیزان اثر علامه طباطبایی و نیز تفسیر «فی ظلال القرآن»، اثر عالم مشهور اهل سنت، سید قطب، به عنوان دو تفسیر مهم اجتماعی در میان فریقین، در بررسی از آیات مربوط به آخرت، دارای مباحث و سخنان ارزشمندی هستند که می‌توان ضمن آشنایی با آراء و دیدگاه‌های این دو اندیشمندِ جهان معاصر در باب حیات اخروی، با اشتراکات و تشابهات فکریِ آن دو به مثابه دو شخصیّت و مفسّر بارز در میان شیعه و اهل سنّت، آگاهی یافت که این خود، سبب همگرایی و تقریبِ بیشتر میان دو مذهب در این حوزه خواهد گردید. رهیافت این تحقیق گویای آن است که هر دو تفسیر با قبول معاد جسمانی در آخرت، مسئله شفاعت و خلود در جهنّم و بهشت را به کمک آیات مربوطه، بررسی نموده و دارای نقطه‌‌نظرات مشترکی در این حوزه هستند. رویکردِ مشابه تفسیری دو مفسّر - تفسیر قرآن به قرآن- سبب شده است تا در بسیاری از مسائل مربوط به حیات اخروی، تلاقی فکری یکسانی داشته باشند. البته علامه و سید قطب از روایات و احادیث نیز در این زمینه غافل نبوده و با توجّه به نوع آیات، از این روایات نیز بهره می‌گیرند. این پایان‌نامه در صدد آن است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی و با استناد به دو تفسیر و «فی ظلال القرآن»، مسئله حیات اخروی را از گذرِ آراء این دو مفسّر مورد بررسی قرار دهد.
أثر اسباب نزول در فهم آیات قرآن نزد علامه طباطبایی و آیت‌الله معرفت
نویسنده:
پدیدآور: مالک کاظم عبدعلی خیکانی؛ استاد راهنما: زهرا اخوان صراق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اقوال علما در نیاز ما به اسباب نزول برای فهم قرآن، از غیرممکن بودن فهم مراد خداوند بدون دانستن اسباب نزول تا بی-نیازی مطلق تفسیر از اسباب نزول گسترده‌است. پژوهش حاضر به منظور آشنایی با: جایگاه روایات اسباب نزول، میزان نیاز ما به آن در فهم آیات قرآن، معیارهای پذیرش یا رد روایاتِ اسباب نزول و راه‌های درمان ضعف روایات، بر آرای دو تن از دانشمندان معاصر، سیدمحمدحسین طباطبایی و شیخ محمدهادی معرفت که نقش بزرگی در مطالعات قرآنی معاصر دارند تمرکز می کند. در این پژوهش، بعد از معرفی دو دانشمند و منهج علمی ایشان در فهم قرآن، از طریق تحقیق و بررسی در آثارشان، آشکار می‌شود که علامه طلاطبایی در تفسیر خود، به اسباب نزول چندان اعتماد نمی کرد به دلایلی: یکم اینکه اعتبار اکثر این روایات اثبات نمی‌شود. دوم اینکه اسباب نزول مذکور، عمدتاً برداشت مفسران نخستین از آیات بوده و نه سبب نزول واقعی، یعنی آنان با حدس و گمان آیه‌ای را به مورد و مصداقی مربوط کرده‌اند نه اینکه شاهد - یا ناقل معتبر- نزول آیه در آن ماجرا بوده باشند. سوم آنکه غایت قرآن که کتاب هدایت بندگان است و به گواهی خودش تبیان همه چیز است، نمی‌شود متوقف بر چیزی باشد که در دسترس نیست. نیز آنکه هر آنچه ممکن است از این روایات بدست آید، از راه سیاق و قرائن داخلی و خارجی آیات بدست می‌آید. علامه معرفت با آنکه برای روایات اسباب نزول نقش مهمی در فهم آیات می‌بیند ولی برای روایات تفسیری -که اسباب نزول هم از آنهاست- آفاتی بر می‌شمرد. با این وجود راه‌هایی برای ارزیابی و علاج این روایات ارائه می کند؛ از جمله: سند روایت به ویژه آخرین نفر در سند مورد اطمینان باشد، تواتر یا استفاضه روایت - ولو در معنی و نه درالفاظ - ثابت شود، یا اینکه روایت به طور قطعی اشکال آیه را حل و ابهام آن را رفع کند که این خود شاهد صدق روایت خواهد بود حتی اگر از جهت سندی، صحیح یا حسن نباشد.
ارزیابی انتقادی مکتب اثبات گرایی حقوقی مبتنی بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: علی جلیل زاده استاد راهنما: هادی طحان نظیف استاد مشاور: مرتضی جوانعلی آذر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مکتب اثبات‌گرایی حقوقی، جزو مهم‌ترین مکاتب حقوقی در عالم حقوق به شمار رفته و عمده نظام‌های حقوقی دنیا کم و بیش از آن تاثیر گرفته‌اند. با این حال همواره چالشی بر سر شناخت دقیق و مبنایی این مکتب پیش روی محققان حقوقی وجود داشته و دارد و آن عبارت است از اینکه عمده نظریه پردازان این مکتب، از شرح و بسط مبانی فلسفی اثبات‌گرایی حقوقی خودداری کرده و حقوق را به سان یک علم کاملاً مستقل تحلیل نموده‌اند. عدم وضوح این مبانی و تکیه بر مطالعه حقوق از آن جهت که در واقعیت اجتماعی چیست -و نه اینکه چه باید باشد-، راه را برای تحلیل های دقیق و عمیق فلسفی و نقد این مکتب دشوار می‌سازد. از طرفی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، که دلالت‌های مهمی در هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، ارزش‌شناسی و انسان‌شناسی ادراکات اعتباری که قانون و مفاهیم حقوقی از آن جمله‌اند، داشته و براین اساس، ظرفیت گسترده-ای در نقد و بررسی مبانی و نتایج مکتب اثبات‌گرایی دارد. از این رو سوال پژوهش حاضر این است چه نقدهایی بر مبانی و نتایج مکتب اثبات‌گرایی حقوقی بر اساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی وارد است؟ این پژوهش از منظر هدف، پژوهشی نظری ـ بنیادی و روش انجام‌ این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات آن، از روش کتابخانه‌ای استفاده شده است و نهایتاً به این نتایج می‌انجامد که مکتب اثبات گرایی حقوقی علی‌رغم تصریح و تبنّی عالمان آن به مبانی مشخص فلسفی، ارتباط وثیق با پیش‌فرض‌های فلسفی و میراث انباشته علمی عصر روشنگری داشته و نتیجه آن بنا نهادن علم حقوق به صورت یک نظام نظریه‌پردازی خودبسنده و منقطع از هر امر فراحقوقی و با آثار و ظواهر مشخصی است، در حالیکه مبتنی بر نظریه اعتباریات، قانون و مفاهیم حقوقی، از آن جهت که اعتباری‌اند، نمی‌توان آن‌هارا خودبسنده دانسته و ماهیت آن-ها در ربط و نسبت با امور فراحقوقی قابل تعریف می‌باشد که این مبنا به نوبه خود دارای مظاهر و آثار مشخصی در نظریه حقوقی مبتنی بر مبانی نظریه اعتباریات می‌باشد.
کرامت انسان در قرآن و عهدین با محوریت نظرات علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا
نویسنده:
پدیدآور: ذکرالله شیخ عبد القادر استاد راهنما: مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله کرامت انسان یکی از مسائل اساسی مهم است که اهمیت آن در این است که یکی از مبانی واصول فکری وفلسفی است که مبانی مختلف وقوانین وسایر حقوقی که زندگی وجامعه انسان را تنظیم می کند، بر آن بنا شده است مراد از کرامت صفتی است که انسان به عنوان انسان از آن برخوردار است یا این که خداوند متعال به ذات انسان عنایت کرده و او را به آنچه منحصر به اوست و در سایر موجودات جهان یافت نمی شود، اختصاص داده است. بر این اساس، این رساله با رویکردی تحلیلی، توصیفی و روش تطبیقی، در صدد است تا به این موارد بپردازد: 1_ مبادی و مبانی کرامت انسانی در قرآن کریم و عهدین 2- وجود کرامت انسانی و حقیقت آن در قرآن و عهدین. 3 - عوامل و موانع کرامت انسان در قرآن و عهدین با تمرکز بر دیدگاه علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا در تبیین این موضوعات. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که قرآن کریم و عهدین در اصل مسئله کرامت انسان تفاوتی با هم ندارند، یعنی در این که انسان از بقیه مخلوقات در آفرینش، شکل و شمایل و مقام و منزلت متمایز می شود، تفاوتی ندارند. و اینکه خداوند متعال به او استعدادها و توانایی ها داده و سخت ترین کارها را به او محول کرده است که آن چیزی است که او را واجد مقام والا و منزلت واقعی می کند که در انتظارش است اما تفاوت در نحوه تبیین این موضوع است که باعث شده تا امروز در جهان شاهد از بین رفتن کرامت انسانی باشیم.
  • تعداد رکورد ها : 4570