جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4261
 بررسی مفهوم، اصول و روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا اشعری، خسرو باقری، افضل حسینی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم تربیت معنوی یکی از مسائل چالش برانگیز در فلسفه تعلیم و تربیت است. در این مقاله برای دستیابی به این مفهوم، دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان مبنا مدنظر قرار می گیرد. این مقاله در دو بخش تنظیم شده است؛ در بخش اول، مفهوم تربیت معنوی مورد بررسی قرار گرفته، روش مطالعه در این بخش، تحلیل پیش رونده است؛ بدین معنی که پس از بررسی و اتخاذ پیش فرض های لازم از رویکرد فلسفی و اسلامی علامه، به سمت استنباط مفهوم تربیت معنوی پیش می رویم. در دیدگاه علامه طباطبایی تربیت معنوی، جهت دهی به فرایند تجرد نفس، متناسب با فطرت ربوبی او معنا می یابد که در پی تقویت میل، تفصیل معرفت و انجام عمل متناسب با آن است. بدین ترتیب، اهداف تربیت معنوی دارای سه جنبه شناختی، گرایشی و عملی است. در قسمت دوم، برخی از اصول و روش های تربیت معنوی با استفاده از روش قیاسی فرانکنا بدست آمده است. اصول و روش هایی نظیر اصل عدم تشبیه خدا به سایر موجودات و روش ذکر تسبیحی، اصل پالایش خیال و روش تمرکز بر یک صورت خیالی، اصل ایجاد ملکه و روش تکرار عمل.
صفحات :
از صفحه 89 تا 112
بررسی مبانی استنباطهای فلسفی علامه طباطبایی ﴿ره﴾ و تاییدات قرآنی برآراء فلسفی در المیزان
نویسنده:
سمیه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده انسان همواره در زندگی خود با سوالات و مسائل فراوانی پیرامون خود، جهان و خالق جهان روبرو است و درجستجو و تجربه ی راههایی است که بتواند از طریق آنها به پاسخ پرسشهای خود برسد. «دین » ، حقیقتی سرچشمه گرفته از منبع غیب الهی است که پاسخگوی بسیاری از پرسشها و سوالات زندگی بشر است و او را به سوی راه و روش صحیح زندگی راهنمایی می کند. برای بهره گیری از دین و آموختن آموزه های دینی که از آیات و کلام الهی و آموزه های وحیانی پیامبران و امامان معصوم تشکیل می شود و به عبارت دیگر برای دیندار بودن، ابتدا باید به فهمی صحیح و شایسته از آن دست یافت و این امر میسر نمی شود جز با بکارگیری روشی مناسب که بتوان توسط آن،به حقیقت دین و دینداری رسید. دراین راه برخی روش عرفانی را تنها راه رسیدن به معرفت می دانند و گروهی بر تعبد به ظواهر دینی اصرر می ورزند و گروهی نیز، طریق عقلی را از راه دستیابی به معارف دینی می دانند. علامه طباطبایی (ره)، با اعتقاد بر کارآمدی هر سه راه برای رسیدن به حقایق دینی،تأکید فراوانی برشناخت عقلی دین کرده است . از دیدگاه وی ، درک عقلی آموزه های دینی درمقایسه با دیگر طرق بهره برداری از متون دینی، از جایگاهی والا برخوردار است و براین باور است که معارف دینی با تفکر فلسفی و تعقل استدلالی انسان قابل فهم و هضم هستند و فهم بخشی از آیات و روایات بدون تسلط براصول فلسفی و منطقی ممکن نیست؛ چنانکه خود در تفسیر گرانسنگ المیزان ، با در نظرگرفتن این اصول و با نظر به اینکه خود از ذهنی منطقی و بینشی فلسفی برخوردار بوده است، توانسته تفسیری عمیق و کامل از آیات الهی،‌ بدون اینکه خود به ورطه ی تفسیر به رأی و تطبیق بیافتد، ارائه دهد. این نوشتار به بررسی استنباط های فلسفی و عقلی ایشان درتفسیر المیزان و بررسی تأثیرپذیری این تفسیر از اصول و قواعد عقلی و فلسفی می پردازد. کلیدواژه ها : فلسفه ،‌تفسیر، تأویل ، تفسیر فلسفی
بررسی داوریهای قاضی شوشتری در مبحث نبوت در کتاب احقاق الحق بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
طاهره همتیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده در این رساله نظر اشاعره به نمایندگی فضل بن روزبهان و امامیه به نمایندگی علامه حلی و قاضی شوشتری و علامه طباطبایی در مورد «اثبات نبوت خاصه» و «عصمت انبیاء از معاصی» با توجه به کتاب احقاق و تفسیر المیزان مطرح و در پایان هر گفتار به تحلیل نظرات شوشتری و مرحوم علامه طباطبایی پرداخته‌شده است. قاضی شوشتری عادت الله اشاعره را از طریق حسن و قبح عقلی و وجود اغراض در افعال الهی رد می‌نماید، علامه طباطبایی علاوه بر پذیرش حسن وقیح عقلی و وجود اغراض در افعال الهی، از طریق ذات و ماهیت معجزه و دخالت نفس شریف نبی در صدور معجزه که همراه با اذن الهی و مبتنی بر اسباب و مسببات است، به ابطال عادت الله پرداخت و به رابطه نفس در صدور یا عدم صدور معجزه عقیده دارد، لذا ازنظر ایشان صدور معجزه به دست کاذب ذاتاً منتفی است. شوشتری فعل الهی را دارای اغراض دانسته که این اغراض یا به‌نظام موجود یا به بندگان برمی‌گردد. علامه طباطبایی افعال خداوند را عین مصلحت و حکمت دانسته است، نه این‌که مصلحتی خارج از افعال الهی وجود داشته باشد تا افعال الهی با آن قیاس گردد بلکه ایجاد فعل همان مصلحت است ولی مصلحت در ذات او تأثیر ندارد و مصلحت افعال خداوند عاید خلقش می‌شود نه عاید خداوند. وی با توجه به آیات شریفه قرآن غرض متوسط از خلقت انسان را عبودیت و غرض اقصی را معرفت بالله می‌داند. شوشتری حُسن و قبح را ذاتی فعل دانسته و معتقد است امرونهی شارع بر حسن و قبح آن می‌افزاید. علامه طباطبایی معتقد است فعل از حیث فعل بودن، فاقد حسن و قبح است و آن را اعتباری و منطبق بر مصالح و مفاسد می‌داند. وی به عقل نظری اشاعره اشکال وارد می‌کند که آنان از احکام عقل نظری جهت اثبات وجود خدا کمک گرفته و از همین احکام عقل جهت اثبات صفات فعل خدا عدول نموده و قائل شدند کارهای خداوند، معلل به اغراض نیست و عقل را که درصدد است از طریق اوامر و نواهی الهی، به مصالح فعل خدا و مصالح و مفاسد کارهای خود پی ببرد، از تشخیص چنین امور مهمی ناتوان و معزول دانستند. شوشتری در مورد عصمت، به طرح ماهیت عصمت نپرداخته بلکه به رفع شبهات آیه‌ای و روایی اشاعره اقدام نموده و از این طریق به اثبات نبوت مبادرت ورزیده است و از طریق رد و نفی تک‌تک شبهات مطرح‌شده در کتاب احقاق، به اثبات اصل عصمت از معاصی پرداخته است و در این زمینه بعضاً از نظرات سایر اشاعره که مخالف با نظرات فضل بوده است، استفاده کرده است و روش استقرایی را در اثبات عصمت به‌کاربرده است. علامه طباطبایی نظر اشاعره را در مورد چگونگی اعتقاد آنان به عصمت انبیا ازجمله، عدم عصمت مطلق حضرت محمد (ص) و اعتقاد بعضی از آنان به صدور کبایر عمدی قبل از نبوت و اعتقاد همه‌ی آنان به کبایر سهوی، صغایر سهوی و عمدی، خطا و نسیان توسط انبیاء، رخنه افکار یهودی در مسلمانان و عدم درک صحیح از حقیقت عصمت و مقام نبوت و غفلت آنان به قرائنِ لفظی و مقامیِ آیات دانسته، ایشان حقیقت عصمت را از سنخ علم، اما مغایر با علوم دیگر دانسته که منافی با اختیار نیست. عصمت را از «مقام علم» و اختیار را از «شئون عمل» می‌داند که تأثیر متقابل بر همدیگر دارند. عصمت و مقام نبوت را هم مبتنی بر ویژگی‌های خاص روحی پیامبران و هم مبتنی بر اراده و خواست الهی دانسته که در راستای هم و منطبق باهم است. چون ظرف و مظروف هم‌سنخ باید باشد. عصمت در دریافت و حفظ و ابلاغ وحی ایجاب می‌کند نبی از ویژگی‌های خاص معنوی و عنایات خاص حق‌تعالی برخوردار باشد. لذا نبی باید دارای عصمت مطلق باشد. وی نه‌تنها شبهات آیه‌ای اشاعره را به‌طور مستدل و بر اساس مبانی فلسفی رد نموده بلکه از آن آیات شریفه، جهت اثبات عصمت بهره گرفته است. مبانی علامه در اثبات عصمت، مبانی فلسفی و بعضاً عرفانی و روش وی قیاسی برهانی است. کلیدواژه‌ها‌:شوشتری، فضل‌‌بن‌روزبهان، علامه‌حلی، طباطبایی، احقاق‌الحق، ابطال‌الباطل، عصمت، نبوت، معجزه
نقش پیش فرض در فهم متن از دیدگاه علامه طباطبایی و گادامر
نویسنده:
سهیلا آبیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده نقش و دخالت پیش داوری ، انتظارات و ذهنیت مؤلف در فهم متن ؛ از جمله ارکان هرمنوتیک فلسفی است . قرن بیستم شاهد ظهور چهره ای برجسته بود که با ارائه نظریه خاص خود در مورد « مقوله فهم » ، به تبیین هرمنوتیک فلسفی پرداخت. گادامر به عنوان پیشتاز این نحله ، معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش داوری صورت نمی گیرد. همواره انتظارات ، علایق و پیش داوری های مفسر در فهم متن دخیل اند ؛ در نتیجه در تفکر وی دستیابی به معنایی نهایی وجود ندارد.آنچه می توان در مورد آن سخن گفت وجود فهم های متکثر و مختلف است نه فهمی برتر و نهایی. علامه طباطبایی ، فیلسوف و مفسر برجسته مسلمان اگر چه در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها و پیش دانسته ها در تفسیر ، به صراحت اظهار نظر ننموده است ولی بر اساس نتایج حاصله در این تحقیق ، نوعی از پیش دانسته ها و پیش فرض ها ( از جمله پیش فرض های قرآنی و عقلانی ) را در تفسیر لازم دانسته و از آن استفاده کرده است. آنچه در این پژوهش مد نظر است ، بررسی و نقد آراءگادامر و علامه طباطبایی در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها در فهم متن می باشد ، و همچنین تبیین نسبت بین تفسیر به رأی و پیش داوری نیز ، از جمله مسائلی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. واژگان کلیدی: متن ، تفسیر ، هرمنوتیک ،پیش فرض ،گادامر ، تفسیر به رأی.
بررسی مسأله ی نجات و حقانیت از دیدگاه ابوحامد غزالی و علّامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه آقاعابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: این رساله مسئله¬ی نجات و حقانیت را از منظر علّامه طباطبائی و امام محمّد غزالی به عنوان دو تن از برجسته ترین شخصیت های شیعه و اشاعره، مورد تحلیل و مقایسه قرار می¬دهد. از نظر غزالی، دین حق فقط و فقط دین اسلام است و در دین اسلام نیز مذهب سلف، مذهب حق می¬باشد. علاوه بر آن، روش تصوّف از دیدگاه او بهترین راه برای رسیدن به کمال انسان است. وی معتقد است هر کس حضرت محّمد صلّی الله علیه و آله را تکذیب کند کافر است.مبانی جناب غزالی برای اثبات حق عبارتند از عقل، منطق، نصّ قرآن، خبر متواتر و اجماع. وی همچنین میان حق و باطل، قائل به مراتبی است. او اگرچه همه¬ی غیر مسلمانان را کافر می¬داند، امّا پیروان مذاهب مختلف در دایره¬ی اسلام را تکفیر نمی¬کند و امامیه را دچار بدعت و معتزله را گرفتار خطای در تأویل می¬داند. وی بر اساس مبانی خود از قبیل رحمت واسعه¬ی الهی و شفاعت، معتقد به نجات اکثریت می¬باشد. مشرکین و کفاری که عناد دارند و یا جاهل مقصّر محسوب می¬شوند را هالک می¬داند و معتقد است پیروان سایر ادیان در صورتی که جاهل قاصر باشند، مشمول رحمت الهی گشته و عذاب نخواهند شد. علاّمه طباطبائی در باب حقانیت، حق را منحصر در دین اسلام و مذهب تشیّع دانسته و معتقد است حق، صراط مستقیم است و همه¬ی ادیان و مذاهب دیگر به میزانی که به این صراط راه یافته باشند از حق بهره¬مند می¬باشند. ایشان برای اثبات حق از اصول عقلیه، منطق، نصّ قرآن و خبر متواتر استفاده کرده¬ و بر اساس برخی مبانی مانند توحید، رحمت خدا، شفاعت و توبه، قائل به نجات اکثریت است. وی معتقد است اکثر مردم گناهکار حتّی اگر مدّتی کوتاه هم وارد جهنّم شوند، سرانجام از آن رهایی یافته و وارد بهشت می¬شوند و شرط اصلی نجات را داشتن ایمان می¬داند. از نظر ایشان پیروان دیگر ادیان به کافر قاصر و مقصّر تقسیم می شوند که گروه اول مشمول رحمت واسعه ی الهی واقع شده و از مرتبه¬ای از نجات برخوردارند اما گروه دوم به واسطه ی عناد با حقیقت سرنوشتی جز عذاب الهی ندارند. تفاوت دیدگاه این دو متکلّم در بحث حقانیت تنها در باب امامت قابل مشاهده است. علاّمه طباطبائی معتقد است حضرت علی و اولاد ایشان جانشین پیغمبر بوده و آن¬ها را در اعتقاد و علم و عمل معصوم می¬داند. بر خلاف غزالی که اساساً عصمت امام را لازم نمی¬داند. در مسأله¬ی نجات نیز غزالی فلاسفه را به شدّت تکفیر کرده است در صورتی که جناب علاّمه فلسفه را روش مورد قبول کسب علم و معرفت می¬داند. واژگان کلیدی: نجات، حقانیت، علاّمه طباطبائی، غزالی
تبیین ولایت تکوینی اولیای الهی از دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
زهرا سرمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده: در این پایان‌نامه حقیقت ولایت تکوینی اولیای الهی از دیدگاه سه اندیشور معاصر علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی مورد واکاوی قرار گرفته است، به همین منظور در ابتدا در سه فصل جداگانه مبانی نظری هر یک به تفصیل جمع‌آوری گردیده و بعد از تحلیل، دیدگاه‌ها مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. هر سه اندیشور مفهوم قرب را در معنای لغوی ولایت پذیرفته اند اما نوع نگرش به نحوه لحاظ قرب در بین ایشان متفاوت است؛ حقیقت ولایت از دیدگاه علامه، شهود باطن، از دیدگاه شهید مطهری تقرب به خداوند متعال و از دیدگاه آیت الله جوادی آملی تجلی صمدیت حضرت حق در وجود سالک است؛ که طبق نظر هر سه دانشمند این حقیقت در نهایت درجه خود، منجر به تصرف در عالم هستی می‌گردد. بنابراین با توجه به این که الگوی سلوکی هر یک بر اساس تصوری است که از حقیقت ولایت تکوینی دارند، سه الگوی سلوکی مختلف به فراخور دیدگاه هریک شاهد هستیم، الگوی جناب علامه معرفت محور، الگوی شهید مطهری عمل محور و الگوی آیت الله جوادی آملی بر هر دو محور معرفت و عمل استوار است. البته این به معنای این نیست که با پذیرش یکی منکر دیگری شده اند بلکه مقصود این است که تاکید و اهتمام بیشتری بر یکی دارند. اما پایان راه ولایت تکوینی از دیدگاه هر سه اندیشمند رسیدن به مقام قرب الهی است و عبد با رسیدن به این مقام به فنای ذاتی و صفاتی و فعلی می رسد و قدرت تصرف در عرصه هستی را پیدا می کند. کلید واژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬‌ها:ولایت تکوینی، ولایت تشریعی، شهود، قرب، تجلی
بررسی تطبیقی حیات انسان قبل از عالم ماده در آراء افلاطون، ملاصدرا و علامه طباطبایی﴿ره﴾
نویسنده:
راضیه قنبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده افلاطون از جمله فیلسوفانی است که به حیات انسان قبل از عالم ماده ، اعتقاد دارد.وی هم به وجود نفس انسان به نحو رب النوع قائل است وهم به وجود شخصی و جزئی نفس هر انسان در عالم مجرد نیز اعتقاد دارد.افلاطون می گوید نفوس انسان ها قبل از تجسد در عالمی که وی آن را عالم مثال می نامد موجود بوده اند و نفس در آن عالم، حقایق اشیاء را مشاهده می کرده و پس از ورود به عالم ماده ، دوباره آن حقایق را به یاد می آورد . ملاصدرا نیز دیدگاه افلاطون در مورد وجود رب النوع و انسان کلی را می پذیرد و این نظریه را بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله اصالت و تشکیک در وجود اثبات می کند . وی معتقد است انسان ها قبل از عالم ماده به نحو وجود جمعی عقلانی موجود بوده و نفوس با وصف وحدت ، بساطت و تجرد در مرتبه عقول مفارق محقق بوده اند . برخی از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) نیز مؤید این مطلب است که مجموع این آیات و روایات نیز یکی از مبانی و پایه های استدلال ملاصدرا برای اثبات این نظریه است . علامه طباطبایی (ره) نیز به حیات انسان قبل از عالم ماده ، معتقد است و با ادله عقلی و نقلی آن را اثبات می کند . ایشان نحوه ی حضور انسان در عالم میثاق را به صورت فردی و معین دانسته و در عین حال به وجود جمعی و عقلی انسان در عالم مفارقات نیز اعتقاد دارد . ما با بررسی تطبیقی آراء سه فیلسوف مذکور پیرامون این مسأله تلاش می کنیم ابعاد و زوایای مختلف حضور انسان در عالم قبل از عالم ماده را ، روشن تر کنیم . کلید واژه: نفس،کینونت عقلانی،عالم ذر،عالم مثال، حدوث و قدم نفس،اطوار و نشآت نفس،نظریه یادآوری.
بررسی دیدگاه تدئوس متز در باب خدا و معنای زندگی و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
زینب کریمی قدوسی، امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه خدامحور معنای زندگی بر آن است که ربط و نسبت خاصّ با خداوند یکی از شرایط ضروری جهت معناداری زندگی می‌باشد. تفسیرهای مختلفی از این نظریه ارائه شده‌، امّا مهم‌ترین تفسیر خدامحور نظریه هدف الاهی است. براساس این نظریه، تحقّق بخشیدن به هدف خداوند تنها سرچشمه معناداری زندگی است. بر نظریه هدف الاهی نقدهای بسیاری همچون تقابل هدف خداوند با اخلاقی بودن و قدرت مطلق خداوند وارد شده، امّا به اعتقاد تدئوس متز مهم‌ترین اشکال بر این نظریه، تقابل نظریه هدف الاهی با دیدگاه خدامحور معنای زندگی می‌باشد. براساس این اعتراض اوصافی که سبب می‌شود خداوند یگانه منبع معنا باشد (یعنی فرازمانی بودن، تغییرناپذیری، و بساطت) با هدفمند بودن خداوند در تعارض است. هدف این مقاله پاسخ دادن به این اشکالات براساس اندیشه‌های علّامه طباطبایی می‌باشد. از دیدگاه علّامه طباطبایی غایت خداوند از آفرینش، ذات متعالی خداوند است و انسان با حرکت ذاتی و ارادی خود مراتب وجود به سوی خداوند را سیر می‌کند و زندگی خویش را معنا می‌بخشد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 91
تحلیلی فلسفی از مبنای انسان شناختی و انگیزش اخلاقی در اندیشۀ علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدحسین مهدوی نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
علامه طباطبایی به سه نوع اخلاق؛ یعنی اخلاق یونانی، اخلاق دینی، و اخلاق قرآنی پرداخته، تفاوت این سه مرتبه از اخلاق را در منبع انگیزش اخلاقی آنها جستجو می کند. هنگامی که مشوّق و عامل اساسی انسان برای انگیزه مند شدن نسبت به یک فعل اخلاقی، تحسین اجتماع، رسیدن به ثواب و ترس از عقاب اُخروی یا جلب محبت و رضای خداوند باشد، همه به نوعی با بحث منبع انگیزش در ارتباط است به طوری که با تغییر منبع انگیزش، نوع عمل اخلاقی نیز تغییر می کند. علامه برای هر دیدگاه یک انگیزۀ بیرونی را به عنوان پشتوانه انجام یک فعل اخلاقی معرفی می کند که این خود برخاسته از تلقی خاص از انسان است. وی بی آن که از دو دیدگاه نخست عدول کند بر اخلاق قرآنی تأکید می ورزد و بالاترین انگیزه برای افعال اخلاقی را حصول رضایت و محبت خداوند متعال می داند. از آن جا که نوع انسان شناسی، تعیّن بخش نوع اخلاق شناسی است، انسان در گرو اخلاق برآمده از قرآن نه تنها غیر خدا را اراده نمی کند، اصلاً نمی تواند غیر او را اراده کند. اخلاق قرآنی مبتنی بر محبت همراه با معرفت و اراده است. بر اساس نوعی انسان شناسی، انسان تمام عیار اخلاقی در ساحت معرفتی، حقیقت جو و در ساحت عاطفی، عشق ورز و در ساحت ارادی، خیرخواه است. علامه از میان این سه شاخص اخلاقی، بر حبّ به خدا جهت رسیدن به قرب او تأکید می ورزد و انگیزش های دیگر را مطلوب بالذّات تلقی نمی کند.در این نوشتار، پس از بیان مراتب اخلاقی در اندیشۀ علامه طباطبایی به تحلیل مبنای انسان شناسانه و تبیین انگیزش اخلاقی حاکم بر هر یک اشاره شده است و منبع انگیزش اخلاقی هر مرتبه مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 108
بررسی تطبیقی آموزة گناه نخستین از نظر اسلام و مسیحیت با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و آگوستین
نویسنده:
مریم خوشدل روحانی، رقیه بیگدلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آموزة گناه نخستین یکی از اصول اعتقادی مسیحیان است؛ بر اساس این آموزه، طبیعت بشری به علت گناه آدم، گناه آلود شده است، لذا برای نجات، لازم است عیسی قربانی شود. آگوستین این موضوع را به شکل مفصلی مطرح می کند. به نظر او، آدم برای زندگی بهشتی خلق شده بود و هویتی خداگونه داشت، اما بر اثر نافرمانی، آن را از دست داد و بر زمین هبوط کرد و با مرگ مواجه شد. گناه آدم دامن تمام انسان های بعدی را گرفت و عیسی با مرگش، خود را فدیة گناهان بشر کرد. دین اسلام اعتقادی به این آموزه ندارد. به اعتقاد علامه طباطبایی، آدم (ع) از ابتدا برای زندگی زمینی خلق شده بود و سکونتش در بهشت، مقدمه ای برای آن بوده است. آدم مخالف امر الهی عمل نکرد، زیرا مخالفت وی با نهی ارشادی بوده است. و عمل او ترک اولی محسوب می شود. با توبة آدم و قبولی آن در نزد خداوند، مقامِ آدم تغییری نکرد، بلکه مکان و کیفیت زندگی وی تغییر کرد. این تحقیق درصدد است که ضمن بررسی پیشینۀ گناه نخستین، نظر خاص آگوستین در مسیحیت و علامه طباطبایی در اسلام، و مبانی اعتقادی آن ها را در مورد این آموزه ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 19 تا 46
  • تعداد رکورد ها : 4261