جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 14
نگاهی نقادانه به کتاب نقد مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان
نویسنده:
سمانه عسکری
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رنامۀ فلسفه برای کودکان با هدف پرورش تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی کودکان و نوجوانان توسط متیو لیپمن طراحی شده و یک دهه است که در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است. تألیفاتی در زمینۀ نقد و بررسی این برنامه از منظر فلسفه و تربیت اسلامی صورت گرفته است، از جملۀ این تألیفات، کتاب نقد مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان، نوشتۀ آقای دکتر علی ستاری است که با ادعای رویکرد به مبانی فلسفی تربیت اسلامی و با تأکید بر مبانی فلسفی حکمت متعالیه، به بررسی و نقد مبانی برنامۀ فلسفه برای کودکان پرداخته است. وقتی با نگاهی نقادانه، به ادعاها و نقدهای بیان شده در این کتاب نگاه می‌کنیم، به سوءبرداشت‌ها، مغالطات و ارجاعات نادرستی از جانب نویسنده مواجه می‌شویم، از جمله سوءبرداشت‌ها و مغالطات صورت گرفته مغالطۀ تفسیر نادرست، تعمیم شتاب‌زده، حمله به پهلوان پنبه، آوردن ادعای بدون دلیل، تناقض‌گویی و ضعف ارجاعات است که این مغالطات سبب شده است نتیجه‌گیری‌های نویسنده خلاف واقع باشد. در این مقاله ابتدا برای به دست دادن اطلاعات لازم به خواننده، مروری اجمالی به فصل‌های کتاب شده و سپس با ارائۀ شواهد و نمونه‌هایی از این کتاب، مغالطات و سوءبرداشت‌های نویسنده بررسی و نقد شده است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 121
استفاده کاربردی علامه طباطبائی از قواعد محالات در حل مسائل فلسفی
نویسنده:
زکیه آذرمهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قواعد محالات در فلسفه یکی از پر کاربرد ترین قاعده‌های مباحث فلسفی و از ارکان ضروری شناخت محسوب می‌شود که با ارجاع به وجود شناسی مجوز ورود به مباحث فلسفی یافته و فیلسوفان با این قاعده‌ها توانسته‌اند به بسیاری از پرسشهای کلامی و فلسفی پاسخ دهند. قاعده‌های مهم محالات که پژوهش حاضر به آنها پرداخته عبارتند از: قاعده «استحاله اجتماع مثلین»، قاعده «استحاله تناقض»، قاعده «استحاله دور»، قاعده «استحاله تسلسل»، قاعده «استحاله علیه کل شیءِ لِنفسه»، قاعده «استحاله انفکاک معلول از علت تامه»، قاعده «استحاله توارد العلتین علی معلول واحد»، قاعده «استحاله ترجیح بلامرجح»، قاعده «استحاله اعاده معدوم»، قاعده «استحاله انتقال الاعراض». که علامه‌طباطبائی از این ده قاعده در حل مباحثی نظیر تجرد نفس ناطقه و علم حضوری آن به خود، اثبات واجب‌الوجود و صفاتش، افعال واجب‌الوجود و معاد استفاده نموده است. او با این کار نشان داده که قاعده‌های محالات قابلیت این را دارند که در حلّ بیشتر معضلات فلسفی به کار گرفته شوند. در راستای همین هدف در ابتداء برای ایضاح مفهومی محالات مراد از محال و کاربرد آن روشن شده است و سپس کاربرد این محالات در حل مسائل فلسفی از آثار علامه‌طباطبائی اخذ و گزارش شده است.
مقايسه ديدگاه علامه طباطبايی و ملاصدرا دربارة معاد جسمانی
نویسنده:
محسن ایزدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
چکیده :
در سنت حكمي ـ‌كلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غير‌معقول يا غير‌مشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كرد بيشتر فيلسوفانِ متأخر، نظرية وي را پذيرفتند. گرچه برخي از صاحبنظران، كه تفسير او را منطبق با شرع نيافتند، با ديدگاه او مخالفت كرد‌ه‌اند. در اين ميان، علامه طباطبايي ـ‌‌كه از پيروان حكمت متعاليه است‌‌ـ دربارة كيفيت معاد جسماني با صراحت اظهار نظر نكرده است. بر همين اساس، عده‌يي او را مخالف معاد جسماني صدرايي و عده‌يي او را موافق آن ميدانند. بررسي هندسه معرفتي علامه طباطبائي گوياي اين حقيقت است كه وي معتقد به معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا بوده است چراكه، اولاً مباني فلسفي، تفسيري و عرفاني علامه طباطبايي و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانياً علامه مخالفتي با معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا و موافقتي با معاد جسماني مورد نظر ديگران ابراز نكرده است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 48
بررسی مبانی استنباطهای فلسفی علامه طباطبایی ﴿ره﴾ و تاییدات قرآنی برآراء فلسفی در المیزان
نویسنده:
سمیه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده انسان همواره در زندگی خود با سوالات و مسائل فراوانی پیرامون خود، جهان و خالق جهان روبرو است و درجستجو و تجربه ی راههایی است که بتواند از طریق آنها به پاسخ پرسشهای خود برسد. «دین » ، حقیقتی سرچشمه گرفته از منبع غیب الهی است که پاسخگوی بسیاری از پرسشها و سوالات زندگی بشر است و او را به سوی راه و روش صحیح زندگی راهنمایی می کند. برای بهره گیری از دین و آموختن آموزه های دینی که از آیات و کلام الهی و آموزه های وحیانی پیامبران و امامان معصوم تشکیل می شود و به عبارت دیگر برای دیندار بودن، ابتدا باید به فهمی صحیح و شایسته از آن دست یافت و این امر میسر نمی شود جز با بکارگیری روشی مناسب که بتوان توسط آن،به حقیقت دین و دینداری رسید. دراین راه برخی روش عرفانی را تنها راه رسیدن به معرفت می دانند و گروهی بر تعبد به ظواهر دینی اصرر می ورزند و گروهی نیز، طریق عقلی را از راه دستیابی به معارف دینی می دانند. علامه طباطبایی (ره)، با اعتقاد بر کارآمدی هر سه راه برای رسیدن به حقایق دینی،تأکید فراوانی برشناخت عقلی دین کرده است . از دیدگاه وی ، درک عقلی آموزه های دینی درمقایسه با دیگر طرق بهره برداری از متون دینی، از جایگاهی والا برخوردار است و براین باور است که معارف دینی با تفکر فلسفی و تعقل استدلالی انسان قابل فهم و هضم هستند و فهم بخشی از آیات و روایات بدون تسلط براصول فلسفی و منطقی ممکن نیست؛ چنانکه خود در تفسیر گرانسنگ المیزان ، با در نظرگرفتن این اصول و با نظر به اینکه خود از ذهنی منطقی و بینشی فلسفی برخوردار بوده است، توانسته تفسیری عمیق و کامل از آیات الهی،‌ بدون اینکه خود به ورطه ی تفسیر به رأی و تطبیق بیافتد، ارائه دهد. این نوشتار به بررسی استنباط های فلسفی و عقلی ایشان درتفسیر المیزان و بررسی تأثیرپذیری این تفسیر از اصول و قواعد عقلی و فلسفی می پردازد. کلیدواژه ها : فلسفه ،‌تفسیر، تأویل ، تفسیر فلسفی
مبانی فلسفی و کلامی مدیریت اجتماعی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
مهدی محمدرضایی، محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله مبانی فلسفی و کلامی مدیریت اجتماعی از دیدگاه اسلام بحث و بررسی می شود. از دیدگاه اسلام و عقل، انسان اجتماعی است و تنها در اجتماع می تواند به سعادت و کمالات نائل شود. در هر اجتماعی، از جمله اجتماع اسلامی نیاز به حکومت، یک ضرورت است و بدون آ ن، جامعه نظم و قوام پیدا نمی کند. هر حکومتی بر دو پایۀ اساسی استوار است: قانون و مدیران. از نظر مبانی عقلی و دینی، مدیر یک جامعۀ اسلامی باید از مدیریت و کمالات و فضایل لازم برخوردار باشد تا بتواند جامعه را به سعادت مطلوب برساند. در این مقاله دربارۀ چهار مبنای عقلی و فلسفی مدیریت اجتماعی اسلام بحث شده است. سپس بر اساس آ یات قرآنی و روایات معصومین به ویژگی های مدیر در اجتماع اسلامی اشاره خواهد شد که عبارتند از: 1. ایمان؛ 2. تقوا؛ 3. عدالت؛ 4. کمالات و فضایل اخلاقی؛ 5. مدیریت و توانایی ادارۀ جامعه؛ 6. اهل مشورت بودن؛ 7. انتخاب او بر اساس رأی مردم؛ 8. مدافع حق؛ 9. حافظ بیت المال و دور بودن از مال اندوزی؛ 10. زاهد و ساده زیست؛ 11. پاسدار کرامت انسانی.مدیریت اسلامی، با توجه به مبانی فلسفی و کلامی و به تبع آن ویژگی های مدیر و مدیران به گونه ای است که هر عاقلی اگر آن را تصور کند، می پذیرد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 186
مبانی فلسفی منطق ارسطوئی
نویسنده:
پریسا مهرخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم پیرامون منطق ارسطویی، طرح این مسأله است که آیا ارسطو نظریّات منطقی خویش را با تکیه بر مبانی نظری خاصّی بنا نهاده است، و به عبارت دیگر منطق ارسطویی علمی تأسیسی بوده و تنها در قالب متافیزیک ارسطویی می تواند کاربرد داشته باشد و اگر فلسفه‌ای با متافیزیک ارسطو هم راستا نباشد، این منطق نمی‌تواند پاسخگوی نیازهایش باشد، و یا اینکه تعلیمی بوده و صرفاً به عنوان علمی ابزاری، هر گونه قواعدی را که برای مصون ماندن اندیشه از خطا مورد نیاز است، در اختیار متفکّران قرار می‌دهد؟ هرگونه پاسخی به این سوال می‌تواند جهت‌گیری و نگاهی خاص به مباحث منطقی را در پی داشته باشد. اکثریّت محقّقین منطق بر این امر اذعان دارند که منطق ارسطو متأثّر از مبانی متافیزیکی وی می‌باشد و مقولات دهگانه حدّ واسط منطق و متافیزیک وی هستند. همین امر علّت فقدان بسیاری از مباحث، همانند قضایا و قیاسهای شرطی، قضایایی که ساختار موضوع محمولی ندارند و موجهات زمانی در این منطق گشته است. هر چند داشتن مبانی متافیزیکی، منطق ارسطویی را برای مدت طولانی یکّه تاز عرصه مطالعات منطقی نمود ولیکن افرادی همچون ابن‌سینا که ابتدا با پذیرش این منطق به شرح و تفسیر آراء مرتبط با آن اقدام نمودند، با ناتمام یافتن آن در بررسی بسیاری از اشکال تفکر، چاره امر را در ایجاد حد فاصل میان این منطق و مبانی متافیزیکی آن دیدند، هر چند بعد از ابن‌سینا، پیروانش در جهان اسلام نتوانستند به نحو شایسته‌ای سنت وی را ادامه دهند. ما در این تحقیق با طرح برخی مسائل متافیزیکی همچون نظریّه‌ی مقولات، نظریّه‌ی کلّی‌طبیعی و نظریّه‌ی تعریف که می‌تواند جهت‌گیری مباحث منطقی را معیّن کند، آثار این نظریّات را در آراء منطقی ارسطو و پیروانش، به‌ویژه در جهان اسلام بررسی کرده و با ارائه شواهدی از متون منطق اسلامی، علّت طرح برخی از مباحث ناسازگار با نظام متافیزیک ارسطویی در این متون را بیان می‌کنیم.
اضلاع تربيت در هندسة صدرايی؛ با تأكيد بر چهارگانه مراحل، اهداف، اصول و روشها
نویسنده:
محمدرضا شمشيری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
چکیده :
حكمت صدرايي، حاوي ديدگاهي نوين دربارة انسان و ابعاد وجودي اوست كه ميتواند مبناي تبيينهاي تربيتي مبتني بر رويكرد اسلامي باشد. بدين‌منظور، اين جستار در صدد است با شيوة تحليلي ـ استنتاجي، ضمن تبيين ديدگاه صدرالمتألهين دربارة تربيت اخلاقي‌ ـ همراه با توضيح و تبيين اجمالي مقوله‌هاي مطرح در اينباره، بر اساس نظريات او دربارة نفس، بعنوان مبناي تعليم وتربيت ـ به دلالتهاي تربيتي و نتايج بدست آمده با تأكيد بر چهار بخش مراحل، اهداف، اصول و روشهاي تعليم وتربيت بپردازد. در اينجا توجه به هدف غايي تربيت اخلاقي يعني مكاشفة حق و اهداف واسطه‌يي شامل تربيت انسان در مراحل نفس نباتي، حيواني و انساني، بررسي تلازم مباني فلسفي موجود در حكمت متعاليه با اصول تربيتي و نيز پرداختن به روشهاي تربيت اخلاقي شامل پرورش قواي حسي، تخيل و عقل اجتناب‌ناپذير خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 49 تا 68
نسبت خیال با هویت در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
مهدی میرهادی ، حسنعلی بختیار نصرآبادی ، محمد نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله تلاش شده است که با استفاده از روش تحلیل و استنتاج، طرحی از دیدگاهِ فلسفی ملاصدرا دربارۀ رابطۀ خیال با هویتِ انسان، ارائه شود. چنین طرحی می‌تواند چارچوب و چشم اندازی از چگونگی مداخلات تکوینی خیال در ساخت و شکل‌گیریِ هویت، ارائه کند. صورتِ نوعیه (انسانی)، صورتِ سیال (حال) و صورتِ نهایی (مَلَکات)، مفاهیمِ کلیدی برای تبیین چیستیِ هویت و سیالیت ذاتی آن هستند. خیال به مجموعۀ ظرفیت‌های نفس برای مواجهه و کار با صورت‌های خیالی، اعم از حفظ (مصوره)، دستکاری (متصرفه)، صورت‌سازی معقولات (متخیله) و معقول‌سازی صور (متفکره)، اطلاق شده است. اعتقادِ ملاصدرا مبنی‌بر تجردِ صورت‌های خیالی، صدوری و وجودی بودن این صورت‌ها،و ماده (استعداد) بودن نفس برای قبول و اتحاد با این صور، به‌عنوانِ مبانی فلسفی برای تبیین رابطۀ خیال و هویت، در نظر گرفته شده‌اند. خیال، رابطه‌ای ذاتی، اتحادی و متقابل با هویت دارد. خیال با دخالت و حضوری سه وجهی، عاملِ ساخت، منشأ بقا و واسطۀ آگاهی از هویت است. هویت نیز پس از شکل‌گیری اولیه در فرآیندهای خیال، اعم از انشا، نگهداری، دستکاری و فراخوانِ صورت های خیالی(تخیل)، دخالتی تام دارد.
صفحات :
از صفحه 68 تا 88
تفاوت‌های مبانی فلسفی- کلامی فخر رازی و علامه طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به علم الهی و پیامدهای آن
نویسنده:
سعیدرضا مشگینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان‌نامه به دنبال شناخت مبانی فلسفی- کلامی فخر رازی و علامه طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به علم الهی و تأثیر این مبانی در برداشت آنها از آیات مربوط به علم الهی است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی و اسنادی با تکیه بر تحلیل محتواست.علامه طباطبایی علم را «حصول امر مجرد از ماده برای امر مجرد» می‌داند. ‍‌او علم را به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می-کند. در علم حضوری، وجود معلوم نزد عالم حاضر است، و عالم بدون واسطه، معلوم را ادراک می‌کند. در علم حصولی صورت علمی معلوم مادی نزد عالم حاضر است. صورت علمی وجودی مجرد از ماده است که نسبت به معلوم مادی، قوی‌تر از آن و واجد همه‌ی کمالات آن و مبدأ فاعلی آن است. عالم معلوم مادی را به واسطه‌ی این صورت علمی مجرد درک می‌کند، اما خود صورت علمی به علم حضوری برای عالم معلوم است. علم حصولی مختص به نفس، و علم مجردات تام فقط علم حضوری است.از نظر فخر رازی علم عبارت است از نسبت و اضافه‌ی مخصوصی که در هنگام مقابل هم قرار گرفتن عالم و معلوم بین آنها ایجاد می‌شود. ملاصدرا و حکمای دیگری بر این نظر او اشکالاتی وارد کرده‌اند. در کلمات فخر رازی تقسیم علم به حضوری و حصولی دیده نمی‌شود. البته در اکثر مواردی که سخن از علم به میان می‌آورد، و حتی در بحث علم خداوند، کلمات او با علم حصولی می‌سازد.علامه طباطبایی سه علم برای خداوند اثبات می‌کند. یکی علم واجب تعالی به ذات خودش است که این علم در مرتبه ذات او و عین ذات اوست. دیگری علم واجب تعالی به دیگر موجودات در مرتبه‌ی ذات اوست. این علم که آن را اصطلاحا «علم پیش از آفرینش» می‌نامند، علمی است اجمالی در عین کشف تفصیلی. علم سوم علم خداوند به سایر موجودات در مرتبه‌ی ذات آنهاست. این علم که «علم پس از آفرینش» است، بیرون از ذات خداوند است. او علم خدا را به هر نحو که تصور شود علم حضوری می‌داند.فخر رازی در آثار خود از دو علم, به عنوان علم خداوند سخن به میان آورده است: یکی علم او به خودش و دیگری علم او به مخلوقات. او خصوصا در مورد علم خداوند به مخلوقات، و در مقام تصدیق، از ادله‌ی متعدد کلامی و فلسفی استفاده نموده است. درعین حال در مقام تصور، توضیحی درباره‌ی چگونگی آن نداده است، و حتی به حضوری یا حصولی بودن این علم هم اشاره-ای نمی‌کند. از طرف دیگر او اشکالات متعددی بر علم واجب تعالی مطرح کرده، و درصدد پاسخ‌گویی به آنها برآمده است.از مسائل مهم در تفسیر آیات مربوط به علم الهی مسئله‌ی علم خداوند به حوادث زمانی است، که در آیاتی از قرآن به علم خدا پس از حادث شدن حوادث اشاره می‌کند. برخی این آیات را دلیلی بر عدم علم خدا به حوادث، قبل از حادث شدن آنها می-دانند. اما علامه طباطبایی این علم را علم فعلی که همان ظهور شیء و حضور آن با وجود خاصش نزد خداست، تفسیر می‌کند، و آن را علمی غیر از علم ذاتی خدا به اشیا می‌داند. فخر رازی هم این علم خدا را به معنای ظهور علم ازلی او می‌گیرد. می‌توان این معنا را به معنایی که علامه کرد برگرداند.فخر رازی آیاتی مثل آیه‌ی 89 اعراف که بر عمومیت داشتن علم خدا به هم چیز اشاره دارد، دلیلی می‌داند بر این که خدای تعالی در ازل به همه‌ی اشیا عالم بوده است، و با توجه به این که تغییر معلومات خدای تعالی را محال می‌داند، بیان می-کند که باید احکام ثبت، و قلم‌ها خشک شده باشد، و سعید کسی است که در علم خدا سعید باشد، و شقی هم کسی است که در علم خدا شقی باشد. این کلام او ظهور در اعتقاد او به جبر دارد.علامه طباطبایی این استدلال را مخدوش می‌داند, و معتقد است دلیل این اشتباه این است که گمان کرده‌اند علم خداوند هم مانند ما علم حصولی است، در حالی که علم او حضوری است. گذشته از این، آنها توجه ندارند که اگر علم ازلی خدا به فعل انسان تعلق گرفته است، تمام خصوصیات این فعل مشمول علم خداست، و یکی از این خصوصیات, اختیاری بودن فعل است. در نتیجه باید فلان عمل اختیاراً از او سر بزند، نه این‌که فلان عمل از او سر بزند چه با اختیار و چه بی اختیار، زیرا اگر در چنین فرضی فلان عمل بدون اختیار از او سر بزند، در این صورت است که علم خدا جهل می‏شود.
اشتراکات فلسفی ملاصدرا و امام خمینی(س) در اثبات اثر پذیری نفس از باور دینی
نویسنده:
نفیسه ساطع، مریم رفیعا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امام خمینی و ملاصدرا با استفاده از سه اصل: اصالت وجود ذهنی، اتحاد عاقل و معقول و اثبات معاد جسمانی، توانستند اثرگذاری باورهای دینی را به نحو عقلانی اثبات کنند. ملاصدرا به عنوان پایه گذار مکتب متعالیه و امام خمینی به عنوان مدافع این مکتب معتقدند باورها و تفکرات انسان، به صورتی ذهنی تبدیل شده و در قوة متخیله و به تبع آن در نفس ناطقة شخص ذخیره می شود. این صورت ذخیره شده، در عالم دنیا، اثربخش بودن خود را در قالب اتحاد با متعلق خود نشان داده؛ و در عالم آخرت نیز بر اساس قدرت عینیت بخشی و تجسم آفرینی نفس، با ظهور و تجسم عینی و خارجی تصورات نفسانی، می تواند بهشت و دوزخ اخروی را ایجاد کند. با دقت بر مبانی فلسفه امام خمینی و اصل اتحاد عاقل و معقول، مشخص می شود نحوة اثربخشی باورها و صور ذهنی انسانی را متعلق باور او تعیین می کند. به همین دلیل می توان اثبات کرد که تأثیرات باور فردی، می تواند بی نهایت باشد، اگر به موجودی بی نهایت تعلق بگیرد. به عبارت دیگر، باور فردی، به معنای حقیقی کلمه، اگر به باور دینی و توحیدی ناب، تبدیل شود، می تواند با متعلق خود، که ساحت خداوند متعال است، اتحاد برقرار کند.
  • تعداد رکورد ها : 14