چکیده :
چکیده: این رساله مسئله¬ی نجات و حقانیت را از منظر علّامه طباطبائی و امام محمّد غزالی به عنوان دو تن از برجسته ترین شخصیت های شیعه و اشاعره، مورد تحلیل و مقایسه قرار می¬دهد.
از نظر غزالی، دین حق فقط و فقط دین اسلام است و در دین اسلام نیز مذهب سلف، مذهب حق می¬باشد.
علاوه بر آن، روش تصوّف از دیدگاه او بهترین راه برای رسیدن به کمال انسان است.
وی معتقد است هر کس حضرت محّمد صلّی الله علیه و آله را تکذیب کند کافر است.مبانی جناب غزالی برای اثبات حق عبارتند از عقل، منطق، نصّ قرآن، خبر متواتر و اجماع.
وی همچنین میان حق و باطل، قائل به مراتبی است.
او اگرچه همه¬ی غیر مسلمانان را کافر می¬داند، امّا پیروان مذاهب مختلف در دایره¬ی اسلام را تکفیر نمی¬کند و امامیه را دچار بدعت و معتزله را گرفتار خطای در تأویل می¬داند.
وی بر اساس مبانی خود از قبیل رحمت واسعه¬ی الهی و شفاعت، معتقد به نجات اکثریت می¬باشد.
مشرکین و کفاری که عناد دارند و یا جاهل مقصّر محسوب می¬شوند را هالک می¬داند و معتقد است پیروان سایر ادیان در صورتی که جاهل قاصر باشند، مشمول رحمت الهی گشته و عذاب نخواهند شد.
علاّمه طباطبائی در باب حقانیت، حق را منحصر در دین اسلام و مذهب تشیّع دانسته و معتقد است حق، صراط مستقیم است و همه¬ی ادیان و مذاهب دیگر به میزانی که به این صراط راه یافته باشند از حق بهره¬مند می¬باشند.
ایشان برای اثبات حق از اصول عقلیه، منطق، نصّ قرآن و خبر متواتر استفاده کرده¬ و بر اساس برخی مبانی مانند توحید، رحمت خدا، شفاعت و توبه، قائل به نجات اکثریت است.
وی معتقد است اکثر مردم گناهکار حتّی اگر مدّتی کوتاه هم وارد جهنّم شوند، سرانجام از آن رهایی یافته و وارد بهشت می¬شوند و شرط اصلی نجات را داشتن ایمان می¬داند.
از نظر ایشان پیروان دیگر ادیان به کافر قاصر و مقصّر تقسیم می شوند که گروه اول مشمول رحمت واسعه ی الهی واقع شده و از مرتبه¬ای از نجات برخوردارند اما گروه دوم به واسطه ی عناد با حقیقت سرنوشتی جز عذاب الهی ندارند.
تفاوت دیدگاه این دو متکلّم در بحث حقانیت تنها در باب امامت قابل مشاهده است.
علاّمه طباطبائی معتقد است حضرت علی و اولاد ایشان جانشین پیغمبر بوده و آن¬ها را در اعتقاد و علم و عمل معصوم می¬داند.
بر خلاف غزالی که اساساً عصمت امام را لازم نمی¬داند.
در مسأله¬ی نجات نیز غزالی فلاسفه را به شدّت تکفیر کرده است در صورتی که جناب علاّمه فلسفه را روش مورد قبول کسب علم و معرفت می¬داند.
واژگان کلیدی: نجات، حقانیت، علاّمه طباطبائی، غزالی
abstract: this thesis issue of salvation and legitimacy in terms of allameh tabatabai and imam ghazzali as two of the most prominent shiite figures and ash'ari, analyze and compare the offers.
for ghazali, islam is the only true religion and the religion of islam, the religion of self, religion is right.
furthermore, from the perspective of sufism is the best way to achieve perfection.
he believes that anyone who denies the prophet muhammad is an infidel.
mr.
ghazali to prove the following fundamental principles of reason, logic, koran, the frequent and consensus.
he also between right and wrong, consider the steps.
although he knows all non-muslims as infidels, but followers of different religions in the islamic circle of excommunication does imami to develop innovation and fallacies in the interpretation sees the mu'tazilites.
according to his own principles, such as the vast mercy of god and intercession, he is to save the majority.
to prove him right, qlyh principles, logic, koran and the frequent use, according to some principles such as unity, mercy, repentance and intercession, grant to save the majority.
he believes that most people are guilty, even if briefly entered the hell, it will eventually break and enter and save your original bet is faith.
the difference of the two speakers in the debate about the legitimacy of the imamate is visible.
allameh tabatabai believes ali and his descendants and successors of the prophet of their belief and practice of science is infallible.
unlike the infallible imam ghazali basically not required.
the problem of saving the philosopher al-takfir but has strongly tabatabai, believes that philosophy is the correct way to acquire knowledge.
key words: salvation, legitimacy, allame tabatabaei, ghazali