جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حكمت و فلسفه > 1398- دوره 15- شماره 57
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
منیره طلیعه بخش، غلامحسین غلامحسین زاده، علیرضا نیکویی، مهدی معین زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوه‌ای که امروزه از سنت پرسش می‌شود و در آن اندیشه می‌رود، بی‌بنیاد (groundless) است. بی‌بنیادی شاخصۀ دوگانۀ سنت یا تجدد است. در حالی که بنیاد اصیل، به‌واسطۀ تجربۀ دقیقۀ «نفی» بنیادی مغاکی/ عدمی است. رویکردهای بی‌بنیادی چون «هرمنوتیک رمانتیک، تاریخ‌گری، بنیادگرایی و سنت‌گرایی» سنت را امری سپری‌شده فهم می‌کند در حالی که «هرمنوتیک فلسفی، تاریخ‌مندی و سنت‌مندی» سنت را گذشته حاضر در اکنون می‌دانند. این رویکردها مستلزم قائل شدن به بنیاد و سرآغاز مغاکی/ عدمی و محدث، فهم زمان به‌مثابۀ تکرار گذشته در حال و وجود به‌مثابۀ وجودِ پیشِ‌دست و در نتیجه مبتنی بر وقت، نقد و احضار هستند. در سنت اسلامی نخستین جرقه‌های این مواجهه اصیل را می‌توان در نقد حقیقتِ آفاقی و سنتِ فرادست و تأکید بر کشف و شهود از سوی جریان تصوف و عرفان ردیابی کرد. عارفان حقیقت رویکرد خویش به سنت را «نقد» می‌دانستند که امری مقدم بر ارزیابی است و به فراخوانی وجودی حاضر اشاره دارد.
صفحات :
از صفحه 165 تا 194
نویسنده:
مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به لحاظ معرفت شناسی، پوپر متعلق به نحلۀ عقل‌گرایی انتقادی و دریدا به رویکرد ساختارزدایی است. هر دوی این جریان‌ها بر آن هستند که هر گونه بنیادگرایی فلسفی، اجتماعی، سیاسی، زبانی... را به پرسش بگیرند. آن‌ها می‌خواهند بر فراز دوگانه رئالیسم و ایده آلیسم بایستند، اما در این مسیر هر کدام تعریف مختص خود را از ماهیت عقل و قلمرو آن ارائه می‌دهند. پوپر میان دو وجۀ ایجابی و سلبی عقل تمایز قائل می‌شود. وجۀ ایجابی عقل را بنیادگرایانه می‌داند که باید کنار گذاشته شود و وجه سلبی و منفی عقل را قوه‌ای ضروری برای تبیین هر گونه فلسفۀ علمی می‌داند. در حالی که دریدا در قالب نقد به لوگوس محوری و متافیزیک حضور غربی، تمامیت ماهیت عقل را به پرسش می‌گیرد. این مقاله در ادامه رویکرد پوپر و دریدا را در فلسفۀ علم مورد مقایسه قرار می دهد و در ضمن آن، ماهیت فلسفه علم ساختارزدایانه را تشریح خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 140
نویسنده:
حسن عباسی حسین آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث کمال در اندیشه ارسطو و ابن سینا جایگاه‌های متفاوتی دارد. هم ارسطو و هم ابن سینا کمال را به کمال اول و کمال ثانی تقسیم کرده‌اند. ایندو چه تفاوتی باهم دارند و هریک این مفاهیم را به چه معانی بکار برده‌اند و حوزۀ استفاده از آن‌ها کجاست؟ آیا ابن سینا از ارسطو متأثر شده یا از او فراتر رفته است؟ ارسطو برای بحث از کمال از دو واژه «انرگیا و انتلخیا» بحث کرده است و در جایگاه‌های متفاوتی در مابعدالطبیعه، علم النفس، طبیعیات و اخلاق از آن بحث کرده است؛ او در علم النفس و بحث حرکت از کمال اول و کمال ثانی سخن گفته است؛ برای او کمال اول مرحلۀ مقدماتی کمال ثانوی است؛ در علم النفس کمال اول جنبه‌ای از قوه دارد و در حرکت کمال ناقص است؛ ابن سینا در آثار مختلفش کمال اول و ثانی را مرتبط با موضوعات طبیعی مانند حرکت، نفس، و بعضا درباره خداوند و نسبتش با مخلوقات بکار برده است. درمورد نفس، با دو نگاه به نفس از حیث ارتباطش با بدن و نیز از حیث مجرد دانستن آن دو نگاه به بحث کمال دارد و کمال برای او وجودی و اشتدادی است و کمال ثانی تابع کمال اول است. قصد این نوشتار بحث دربارۀ این تقسیم‌بندی به کمال اول و ثانی و موضع آن در ارسطو و ابن سیناست.
صفحات :
از صفحه 141 تا 164
نویسنده:
احمد شرفشاهی، علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین در دورۀ متأخر فلسفۀ خود همچون دورۀ متقدم بر نقدی بودن روش و فعالیتِ فلسفی تأکید می‌کند، اگر چه آن را در دورۀ متأخر بسط می‌دهد. او در فقراتی از کتابِ پژوهش‌های فلسفی از این روش با عنوانِ درمانگرایانه بودن نیز یاد می‌کند که در فرآیندِ آن فیلسوف به آن چه موجباتِ مغالطی اندیشیدن و خلطِ مقولاتی را فراهم کرده است، پی می‌برد. تأسیس چنین روشی به واسطۀ نگاهی نوین به زبان فراهم می شود که زبان را جدای فعالیت‌های زبانی نمی‌داند. به عبارت دیگر مفاهیم رابطۀ درونی با فعالیت‌های زبانی و نحوۀ زیست ما دارند و نمی‌توان معنای مفاهیم را منفک از سیاقِ سخن فراچنگ آورد. سخن از کاربرد در زبان، نزدِ ویتگنشتاین در واقع می‌خواهد توجه ما را به این درهم‌تنیدگی زبان و نحوۀ زیست ما جلب کند. از نظرِ ویتگنشتاین مسائل فلسفه از عدم توجه به این بصیرت نسبت به زبان حاصل شده است زیرا که فیلسوفان، زبان را منتزع و جدای از هر فعالیتی در نظر می‌گیرند. با در نظر گرفتن چرخشِ نگاهِ ویتگنشتاین به زبان، مسائلِ فلسفی ناشی از نادیده گرفتن و خلطِ کاربردهای زبان خواهد بود که با نشان دادن آن‌ها مسائل منحل خواهند شد.
صفحات :
از صفحه 195 تا 222
نویسنده:
جمال سامع، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سال‌های ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو می‌اندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره « پدیدارشناسی در ارتباط با ارسطو» به سال ۱۹۲۲، «مفاهیم بنیادین ارسطو » به سال ۱۹۲۴ و « افلاطون: محاوره سوفسیت» متمرکز می‌شویم. استدلال مقاله این است که تفسیر هایدگر از ارسطو در این سالها در زمرۀ اولین تلاش‌ها و تمرین‌های روش‌شناسی خاص وی، پدیدارشناسی هرمنوتیک است. به طوری‌که می‌توان بالیدن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه هایدگر در هستی و زمان مانند تخریب پدیدارشناسی، پروا، وجدان را حاصل تأمل هایدگر بر روی اندیشه های ارسطو در خلال این سال‌ها دانست. سه گام اصلی این مقاله برای روشن کردن تفسیر از آن خویش کننده اخلاق نیکوماخوس عبارتند از پرداختن به حقیقت، بررسی مواجهه پدیدارشناسانه هایدگر با اخلاق نیکوماخوس و بررسی تخنه به مثابه افق آشکارگی تکنولوژی. در هر یک از این سه گام سعی می‌کنیم تأثیر تفکر ارسطو بر هایدگر را بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
نویسنده:
محمد رضا اسمخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله، ابتدا می‌کوشم توصیفِ مختصری از مسئلۀ کانونیِ فلسفۀ مدرن؛ یعنی نسبت سوژه-اُبژه و راه‌حل‌های ممکن برای آن ارائه دهم. سپس می‌کوشم با رهیافتِ مقایسه‌ای به توضیحِ نقاطِ مشترکِ راه‌حلِ دو فیلسوفِ معاصر، یعنی دیویدسن و هابرماس، به این مسئله بپردازم. این راه‌حل که بر ایدۀ اینترسوبژکتیویته تکیه دارد در این حکم خلاصه می‌شود که رابطۀ سوژه و اُبژه در بستری اینترسوبژکتیو قوام می‌یابد. نکتۀ مورد تأکیدِ این مقاله این است که هرچند این دو فیلسوف از چارچوب‌های فلسفیِ متفاوتی تغذیه می‌کنند، ولی عملاً از جهتِ نحوۀ مواجهه اشان با این مسئله همگرایی‌های زیادی دارند. بدین منظور، هدف این است که وجوهِ مشترکِ کارِ ایشان در چند بُعد تحلیل و بررسی می‌شوند: چرخش زبانی؛ ایدۀ مثلث‌بندی در برابر جهان های سه‌گانه؛ «مفاهمه/ارتباط» به منزلۀ بنیادِ زبان؛ «عقلانیت مشترکِ» سوژه‌های زبانی معرفتی: اصل همدلی در برابر ادّعاهای اعتبار؛ و درنهایت ظرفیتِ «گفتگوی بیناشخصی» برای برقراریِ ارتباط بین اندیشه‌ها یا چارچوب‌های فکریِ متفاوت.
صفحات :
از صفحه 33 تا 60
نویسنده:
مهدی اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار به بررسی دیدگاه ابن‌سینا دربارۀ دشوارۀ حیث التفاتی و صدق خبر در مورد گذشته و آینده می-پردازیم، که در آن‌ متعلَّق معرفت وجود ندارد. نشان خواهیم داد که پیوند شدیدی بین حیث التفاتی مشهور علم و صدق خبر وجود دارد و ما می‌توانیم در مشخص کردن دیدگاه‌ ابن‌سینا از هر دو بحث یاری جوییم. سپس به تعارضی در حیث التفاتی نزد ابن‌سینا اشاره می‌کنیم: در علم به معدوم‌های مثل زمان آینده، او نخست می‌گوید صورت ذهنی‌ای که از آن‌ معدوم‌ها در ذهن داریم نسبتی با واقع ندارند ولی سپس همان‌جا بی‌درنگ، به اثبات چنین نسبتی می‌پردازد! ما می‌کوشیم تا جایی که امکان دارد به حل این تعارض بپردازیم و در پایان میزان کارایی دیدگاه‌(های) ابن‌سینا؛ یعنی ذهنی محض بودن و بالقوه‌بودن علم، دربارۀ این معدوم‌ها را مشخص بکنیم.
صفحات :
از صفحه 61 تا 90
نویسنده:
امیر صمصامی، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سوبژکتیویسم به مثابۀ یک طرح معرفت‌شناختی، از مؤلفات بنیادین تفکر مدرن شناخته می‌شود. این طرح با کوژیتوی دکارتی و تلقی انسان به عنوان «جوهر اندیشنده» پایه‌گذاری شد و با فلسفة استعلایی کانت و اعطای نقش خودبنیادی به بشر در عمل شناخت اهمیتی بی‌مانند در معارف بشری دوران جدید یافت. اما با آغاز قرن بیستم و تغییرات پارادایمیکی که در فلسفه رخ داد، اندیشه‌هایی پدیدار شد که طرح سوبژکتیویسم، این بنیاد مستحکم تفکر مدرن را با چالش‌های جدی مواجه کرد. در این میان، ویتگنشتاین یکی از فیلسوفانی است که در فلسفة خود بیش‌ترین کوشش‌ها را در جهت گذار از این طرح به انجام رسانده است. این نوشتار می‌کوشد ضمن نسبت‌سنجی فلسفة متقدم و متأخر ویتگنشتاین با سوبژکتیویسم مدرن، نشان دهد که کوشش‌های ویتگنشتاین در هر دوره، تا چه حد در گذار از طرح سوبژکتیویسم کامیاب بوده است. بر همین اساس، بخش نخست مقاله با خوانش استعلایی از رسالۀ منطقی- فلسفی نشان خواهد داد که ویتگنشتاین در عین تلاش برای کنار گذاشتن طرح سوبژکتیویسم هم‌چنان پای‌بند روش سوبژکتیویستی، کانت است و بخش دوم نیز ضمن اشاره به روش بدیع ویتگنشتاین در پرداختن به مسائل فلسفی، چگونگی گذار از سوبژکتیویسم را در اندیشه متأخر او واکاوی خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
  • تعداد رکورد ها : 8