جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حكمت و فلسفه > 1399- دوره 16- شماره 63
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
مسعود الوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفت‌شناختی است که معرفت تحت استلزام‌های معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان می‌دهد که بستار معرفت نمی‌تواند اصلی راستگو باشد: اول آن­که عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزاره‌های مورد باورمان نفوذ نمی‌کند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمی‌تواند برای باور به استلزامات پر وزن آن گزاره قطعی محسوب شود. بنابراین، اگر همچنان بر پایبندی تمام به بستار معرفت اصرار داشته باشیم، ناگزیر از پذیرش شکاکیت خواهیم بود و راهی جز کنارگذاردن این اصل معرفت‌شناختی و رد اصل K نیست. اما کنارگذاشتن بستار معرفت و در نتیجه رد اصل K بدین معنی خواهد بود که تمام منطق­های موجهه‌ای که شامل این اصل هستند، نمی‌توانند نظام­های صوری مناسبی برای بررسی استدلال­های معرفت­شناختی باشند. در این مقاله نشان می‌دهیم که منطق توجیه، به عنوان منطقی وجهی، ضمن برآوردن نظرات درتسکی، می‌تواند نظام صوری موجهه مناسبی برای بررسی استدلال­های معرفت­شناختی باشد.
صفحات :
از صفحه 35 تا 60
نویسنده:
احمد ابراهیمی پور ، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرگاه گفته شود که حقیقتی وجود ندارد، این سؤال پیش می‌آید که پس خود این حقیقت وجود دارد یا ندارد؟ به این سوال به دو شکل می­توان پاسخ داد. اول این­که حقیقتی وجود ندارد، ­جز این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ­گرایی مدرن). دوم این­که حقیقتی وجود ندارد، حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ­گرایی پسامدرن). این مقاله پاسخ دوم را با تشریح مصادیق آن واکاوی می­کند؛ یعنی نشان می­دهد منظور از پوچ­گرایی پسامدرن چیست و مصادیق آن در پسامدرنیته کدام­اند؟ درحالی­که تکثرگرایی می­گوید هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، پوچ­گرایی می­گوید که مطلقاً حقیقتی وجود ندارد و پوچ­گرایی پسامدرن می­گوید خود این حقیقت هم حقیقت ندارد. پس پوچ­گرایی پسامدرن به‌تعبیر حقیقت­باور، خودمتعارض و به‌تعبیر پوچ­گرا خودبازتابی است. پساساختارگرایی از لحاظ معرفت­شناختی پوچ­گراست، زیرا مدعی است هیچ معرفتی قابل تعمیم و قابل انطباق بر جهان نیست. اما از لحاظ نشانه‌شناختی احتمالاً پوچ­گرا نیست، زیرا اصل دلالت را نفی نمی­کند. شالوده­شکنی برای کسی که پیرو مولف­محوری و مرکزمحوری است، پوچ­گرایانه و مخرب است اما مفهوم غیاب نزد دریدا مترادف نیستی نیست. پوچ­گراییِ هسته­ای نگران نیستیِ نهایی توسط یک فاجعة هسته­ای است، با این حال برخی معتقدند که پوچ­گرایی آسیب­زننده نیست. پوچ­گرایی پسااستعماری هم نشان­دهندة نابودی و نفی هویتِ سرزمین استعمارزده است و هم نشان­دهندة نفی هویت اقلیت­های نژادی مثلاً سیاه­پوستان. پوچ­گراییِ جنسیتی به نفی جنسیت می­پردازد و پوچ­گراییِ نظریة نابهنجاری، هر گونه بهنجاریِ جنسی، جنسیتی و هویتی را نفی می­کند.
صفحات :
از صفحه 87 تا 112
نویسنده:
حسین سلیمی ، لیلا آهار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تحلیل پدیده‌های جهان اجتماعی آن‌هم برمبنای ایده، هدفی است که این مقاله دنبال می­کند. تلاش مقاله بر این است تا نشان دهد ایده­ها به عنوان یک عامل تبیینی می­توانند در مطالعۀ مسائل اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شوند. ما برای توضیح نقش تحلیلی ایده، نگاهی برساختی­تفسیری با محوریت پرسش «چگونه ممکن است؟» به آن انداخته­ایم. بر این اساس، انسان متفکر در کانون توجه قرار می‌گیرد. طبق رویکرد برساختی­تفسیری ویژگی­هایی در انسان متفکر است که به او امکان برساخت ایدۀ معنامند و سپس اثرگذاری آن را می­دهد. این ویژگی­ها عبارتند از: 1. ساختار ذهنی انسان 2. ادراک ایده­پردازانه در انسان 3. نقش بازنمودی مفاهیم و زبان در انسان 4. علیت در انسان 5. عقلانیت در کنش انسان. این مقاله با توضیح ویژگی­های مذکور در انسان نشان می­دهد که ایده چگونه می­تواند بر پدیده­های جهان اجتماعی تأثیر بگذارد. همچنین با فهم چگونگی تأثیرگذاری ایده نشان می­دهیم که ایده­ این قابلیت را دارد که به عنوان عاملی تبیینی برای تحلیل پدیده­های اجتماعی، از جمله حوزۀ سیاست، به کار گرفته شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 34
نویسنده:
محمود صوفیانی ، محمد اصغری ، محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انقلاب فرانسه به‌مثابة نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته می‌شود، جایی‌‌که او از برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه می‌ایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایش‌های بسیار از این انقلاب به آسیب‌شناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان می‌پردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و به‌خصوص عصر ترور می‌پردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهی‌مطلق، آزادی‌مطلق، ارادة جزئی و ارادة عمومی به پیکار برمی‌خیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات می‌رساند. هگل در پس این نقد خود به‌صورت ضمنی، به‌نقد روسو به‌عنوان ایجاد‌کنندة پیش‌زمینة تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز می‌پردازد. هگل پس از آنکه نتیجة آزادی مطلق و تمامی تعینات آن‌ را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرح‌شده در بخش ترور می‌پردازد و چگونگی متحقق‌شدن آزادی و ارادة عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش به‌تصویر می‌کشد. جایی‌که با نفوذ به درون قدرت و ارادة مطلق، نه‌تنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمی‌گرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجی‌ها در خارج متحقق می‌سازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل می‌آید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز می‌گرداند.
صفحات :
از صفحه 61 تا 86
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«واسازی» در تفکر دریدا نه «روش» بلکه به مثابة «رهیافتی» است که کل انگاره‌های متافیزیکی و سنت فلسفة غربی را از افلاطون تا هوسرل به پرسش می‌کشد. وسعت نگاه او، مفاهیم دینی را نیز‌ به جهت صبغة متافیزیکی آن شامل می‌شود. این جستار، نقش اصطلاح «واسازی» و کاربست و تبیین‌گریِ آن را در حوزة الهیات نشان می‌دهد؛ برای این مقصود ضمن اشاره به تفسیرهای بدیلی که واسازیِ دریدا را با نیست‌انگاری پیوند داده است و نقد این ادعا؛ با استمداد از شواهد واسازانة تفکرِ او از قبیل مفهوم هدیه، پارادوکسِ ایمان، موعودباوری و عدالت کوشیده است از قرابت میان واسازی و امکان تفکر دینی سخن بگوید. با این بیان، در کنار خوانش نیست‌انگارانة برخی شارحین او، از امکان تفکر دینی در دریدا و نسبت ایجابیِ واسازی در تحلیل مفاهیم دینی نیز می‌توان سخن گفت. و وجه ایجابی و سلبیِ توأمانی که در دیفرانس و امکان‌ناپذیری به مثابة أمارات واسازی وجود دارد می‌تواند راه را برای امکان و فهم گونه‌ای از الهیات سلبی در تفکر فلسفی دریدا و پرسش از امر قدسی در دورة معاصر باز کند.
صفحات :
از صفحه 135 تا 164
نویسنده:
حسین مصباحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله، طرح و توسعه این مطلب است که مدرنیته وجود ندارد، بلکه مدرنیته‌ها وجود دارند و چون چنین است صورت­بندی نظریة جدیدی در مورد مدرنیته، فراتر از چهارچوب‌های نظری مدافع اصلی پروژه مدرنیته یعنی یورگن هابرماس ضرورت دارد. چنین رویکردی که ذیل عنوان «تنوع مدرنیته‌ها» پیش می­رود، ضمن توجه جدی به ادبیات انتقادی غیر غربی در مورد پروژه ناتمام مدرنیته‌هابرماس ،تلاش می کند تا چهار ویژگی اصلی تنوع مدرنیته‌ها که خود حاصل تنوع فرهنگ‌ها است را به کمک ادبیات انتقادی غیر غربی مورد بحث قرار دهد. نخست این­که، تنوع مدرنیته‌ها به­مثابة آلترناتیوی در مقابل مدرنیته منفرد، نظرگاه­های همه‌شمول تاریخ را عمدتاً با ارجاع به تنوع تاریخ­ها به چالش می­کشد. دوم این­که، تنوع و تعدد کارگزاران یا فاعلان مدرن­سازی به­مثابه امری در توسعه مدرنیته‌های مختلف مورد توجه جدی قرار می گیرد. سوم این­که، مدرنیته می­تواند با دیدگاه­ها و بصیرت­های متفاوتی ظهور کند، تفاوت­هایی که خود نتیجۀ تفاوت­های فرهنگی و تفاوت در عاملان و کارگزاران تغییر است. چهارم این­که، دیدگاه «تنوع مدرنیته‌ها»، بی­هیچ تردیدی پیوند بین مدرنیته و تمدن را مورد توجه قرار می دهد و یک عامل مهم در تعریف و تشخیص عاملان مدرنیزاسیون را میراث تمدنی­ای می داند که پروژه­ها بر مبنای آن ساخته شوند و سامان می­گیرند، و چون چنین است مطالعه تنوع مدرنیته‌ها، همزمان یک مطالعه تمدنی نیز هست.
صفحات :
از صفحه 165 تا 188
نویسنده:
خاطره سبحانیان ، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زندگی انسان به گونه­ای اجتناب­ناپذیر با محیط زیست و طبیعت پیوند خورده است؛ انسان بر زمین اقامت دارد و بنابراین وابستگی و تعلق او به زمین و موجودات دیگر پیش فرض همۀ نسبت­های دیگر او محسوب می‎شود. اما عمدتاً این نسبت به تدریج به صورت نادیده گرفتن یک طرف؛ یعنی محیط زیست و بهره‎وری از آن در جهت خواستِ طرف دیگر، انسان، درآمده است. این نسبت، نسبتی مبتنی بر تفکر سوژه-ابژه و دیگر‌بودگی محیط زیست است. ادامۀ این وضعیت به حیات زمین و همۀ موجودات آن آسیب جدی خواهد رساند. هیدگر که تاریخ تمدن غرب را تاریخ غفلت از وجود می داند، ریشه های عمیق نسبت کنونی بشر با طبیعت و در‌ نتیجه بحران زیست‎محیطی را در تلقی خاصی از موجودات می داند که بر‌اساس آن موجودات به متعلقات صرف شناسایی بشری، جهت تسلط بر آنها تنزل یافته اند. هیدگر چنین نسبتی با موجودات و کل طبیعت را نسبتی سوبژکتیو دانسته و می­کوشد با طرح مسألة وجود و در-جهان-بودن و هم جواری آدمی با موجودات و سکنی گزیدن او در زمین براساس دوستی و نفی دوگانه­انگاری، تقابل انسان با طبیعت را منتفی سازد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 134
  • تعداد رکورد ها : 7