عطار در منطقالطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی میداند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی میکند. ه
... هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان میکند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی میرسد.در دومین مثنوی عطار که مصیبتنامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز میکند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی میکند که عبارتند ازحس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه میشود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق میشود و برای ادامه سفر خود آماده میشود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است.آن کتاب الهینامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر میگیرد در واقع شش وادی که سالک باید از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه میکند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بیاهمیت میرود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را میطلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم میخواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت میرسد و دیگر خود را در میان نمیبیند.درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان میرساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر میکند و از صفات و افعال الهی خبر میدهد اما به مقام نبوت نمیرسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی میرسد و پند و اندرز میدهد و میتواند از ذات و صفات الهی خبر دهد.شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنویهای خود نیاورده است.
بیشتر