جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 130
ویژگی‌های دین‌شناسی سید حسین نصر
نویسنده:
ندا مقصودی مود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی حاضر در جستجوی « ویژگی های دین شناسی سید حسین نصر» است. این مقصود را در قالب چهار محور و زیر عنوان مورد بررسی قرار دادیم ؛ دین و معرفت دینی، دین و علم جدید، فلسفه و دین و بحث تکثر ادیان. در این پژوهش با طرح چهار مبحث فوق، اهم نظرات نصر در باب مکتب سنت گرایی نیز، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در رسیدن به نتایج مورد نظر از برخی مباحث میانی استفاده کرده ایم، مواردی چون بیان تمایزاتی کهنصر میان دین و معرفت دینی می گذارد، همینطور تفاوت هایی که میان علم دینی و علم جدید قائل شده است؛ همچنین طرح نظریه وحدت متعالی ادیان که نصر در باب کثرت گرایی دینی، بدان معتقد است. از مهمترین دستاوردهای تحقیق این است که نصر، معرفت دینی را معرفت به ذات قدسی می داند که ثابت و لایتغیر است، و سنت را مشتمل بر دین می داند، از این رو معتقد است سنت امری ازلی و الهی است که همه مراتب هستی را در بر می گیرد و مشتمل بر وحی و عقل شهودی است؛ و معرفتی را معرفت دینی می خواند که با تکیه بر سنت باشد. نصر در بررسی دین و علم جدید در اردوگاه طرفداران علم دینی قرار می گیرد و راه نجات انسان مدرن را، بازگشت به علم دینی می داند. نصر فلسفه را بخش و قطعه ای از کلیّت جهان بینی دینی می داند که بدون آن فهم کاملی از جهان میسر نیست. وی همچنین در طرح نظریه وحدت متعالی ادیان معتقد است، پیروان همه ی ادیان الهی، با پایبندی به آئین ها و اعتقادات و آموزه های ادیان خود می توانند به رستگاری برسند.
تحلیلی از نظریه های ترکیبی در اخلاق اسلامی (بررسی موردی نظریه مصباح یزدی و سروش)
نویسنده:
جهانگیر مسعودی، زهرا آل سیدان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس تقسیم بندی مشهور تاریخی در مساله ی حسن و قبح، متفکران مسلمان در حوزه ی مباحث اخلاقی یا باید طرفدار روی کرد معتزله باشند، یا روی کرد اشاعره. اما این برداشت دقیقی نیست. دیدگاه های معتزله و اشاعره در مساله ی حسن و قبح، دیدگاه های مرکبی است که می توان با نگاه های تحلیلی مناسب، به تجزیه ی آن ها به مولفه های کوچک تری پرداخت. بالمآل با ظاهر شدن آن مولفه های خردتر، می توان با ترکیب برخی مولفه های دیدگاه معتزله و برخی مولفه های دیدگاه رقیب، به دیدگاه های ترکیبی جدیدی دست یافت. این همان اتفاقی است که در حوزه ی اخلاق اسلامی، به ویژه در میان متفکران گذشته و معاصر امامیه پدید آمده است. دیدگاه های اخلاقی محمدتقی مصباح و عبدالکریم سروش دو نمونه ی معاصر از این نظریه های ترکیبی به شمار می آیند. مصباح یزدی هم چون معتزله، اصول کلی اخلاق را عقلی می داند، ولی در مقام تبیین و یا تعیین مصادیق اخلاقی، جانب وحی و شرع را نگاه می دارد (هم چون اشاعره). سروش در روی کردی دیگر، ارزش های اخلاقی را در مقام ثبوت، شرعی و متکی بر اراده و فرمان الاهی می داند (هم چون اشاعره)، اما در مقام اثبات، آن ها را عقلی تلقی می کند (هم چون معتزله). نظریه های ترکیبی یادشده در بحث پراهمیت «اخلاق و دین» نیز به دیدگاه های ترکیبی و میانه ای روی می آورند، به نحوی که نه اخلاق را کاملا دینی می دانند و نه کاملا آن را منفصل و منقطع از دین برمی شمارند.
صفحات :
از صفحه 107 تا 130
مطهری و نواندیشی دینی
نویسنده:
جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نواندیشان دینی (اسلامی) به مسئله انحطاط و احیای تمدن اسلامی فراوان پرداخته اند و از همین رو درگیر مسئله سنّت و تجدد هستند. آنها در برخورد با این دو مسئله، دو رویکرد متفاوت اخذ کرده اند؛ گروهی طرفدار رفتاردرمانی و گروهی به رویکرد شناخت درمانی گرویده اند. طرفداران رویکرد دوم می گویند برای حل مشکلات جامعه اسلامی باید اندیشه های دینی ما پالایش و تغییر یابد. استاد مطهری از این گروه است در عین حال مدل نواندیشی و شناخت درمانی او ویژگی های خاص خود را دارد. او به یک نوع شناخت درمانی پالایشی و پیرایشی با ابتناء بر اصول و مبانی ثابت دینی و با تکیه بر عقلانیت اجتهادی گرایش دارد. سعی او در این مدل بر این است که به خوبی میان امر متغیر و ثابت و نیز میان سنّت و تجدد تعادل برقرار کند.
صفحات :
از صفحه 149 تا 172
رابطه اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی و کانت
نویسنده:
مدینه تاتار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حو زه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
رابطه عقل و دین از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
نجمه خراشادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه پیش رو، بررسی افکار دو فیلسوف شرق وغرب (ابن سینا و توماس آکوئیناس)، درباره رابطه عقل و دین است. برای ورود به بحث رابطه عقل ودین ابتدا تعریفی از عقل و دین، از نظر آن‌ دو، ارائه می‌گردد.ابن سینا قائل به عقل نظری و عقل عملی است که عقل عملی در اعمال مستلزم تامل ،مبدء حرکت و عمل است . ابن سینا معتقد است که عقل و وحی، در گزاره‌های خود بر هم منطبقند. به تعبیر دیگر، گزاره‌های عقل مورد تأیید وحی است؛ و بایدها و نبایدهای وحی با عقل قابل تائید و اثباتند. حتی عقل خدمتگزار و ابزار وحی دانسته می شود.این تطابق عقل و وحی در نظر ابن سینا استثنائاتی دارد، و آن در مسائلی همچون مسأله معاد جسمانی و همچنین مسأله قِدَم عالم است. این نوع گزاره‌ها عقل‌گریزند. به اعتقاد او قضیه‌ای که عقل‌ستیز باشد وجود ندارد. او تعارض میان عقل و دین را ظاهری می داند. توماس آکویناس که بسیار متأثر از ابن سینا می‌باشد، در تعریف عقل بیان می دارد که: منظور از عقل، عقلی است که امور روزانه را تدبیر و امر معاش را سامان می دهد. او در تعریف وحی معتقد است که منظور از وحی آئین مقدس مسیح است که شامل بایدها و نبایدهایی می باشد که عمل به آنها سعادت را بدنبال دارد.در بیان رابطه عقل و دین ، توماس هم به تطابق و تعامل آنها معتقد است و او هم گزاره های دینی را عقل پذیر می داند. اما برای آنها استثنائاتی قائل است که از آن جمله در باب تثلیث توماس معتقد است که وحی به تثلیث حکم می کند و حال آنکه عقل به توحید و وحدانیت دستور می دهد. توماس را بیشتر از آنکه یک فیلسوف بدانیم می توانیم یک متدین بخوانیم زیرا که در مقام تعارض عقل و دین، احکام وحی را یقینی می داند و گویی عقل را بعنوان وسیله برای توجیه دین معرفی می کند.از نظر توماس هم تعارض عقل و دین ، یک تعارض ظاهری است یعنی این که در واقع تعارضی میان آن دو وجود ندارد. ا ز نظر او نیز راه حل تعارض، تأویل می باشد. لذا دراین باب بسیار متأثر از ابن سیناست. در این تحقیق بعد از بیان تفکرات و آراء توماس و ابن سینا، نگاهی تطبیقی به موضوع خواهیم داشت.
بررسی معاد مقبول ابن سینا
نویسنده:
جهانگیر مسعودی، فاطمه کبری طالبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: جامعه المصطفی العالمیه,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد از اصول دین و ضروریات اسلام است که پذیرش آن از شروط مسلمانی است. این مقاله با تحلیل دقیق آرای ابن‌سینا پیرامون معاد، در پی اثبات این مطلب است که ایشان فقط معاد روحانی را می‌پذیرد. از نظر ابن سینا به دلیل دشوار بودن فهم حقیقت معاد روحانی برای عوام، شارع به تشبیهات و تمثیلات روی می‌آورد تا عوام بدانند که معادی در کار بوده و اعمال صالح انجام دهند. ابن سینا این دیدگاه را در کتاب مهم خود الهیات شفا و رساله الاضحویه مستقیماً مطرح می‌نماید و در سایر آثار خود از جمله اشارات و نجات فقط معاد روحانی را اثبات می‌نماید. مبانی فلسفی ابن سینا نیز تنها قادر است معاد روحانی را اثبات نماید و از عهده اثبات معاد جسمانی ناتوان است. بنابراین تنها معاد مقبول ابن سینا، معاد روحانی است. بر اساس مبانی فقهی، ابن‌سینا به عنوان یک اندیشمند و محقق که خصومتی با اسلام ندارد با عدم پذیرش معاد جسمانی، کافر محسوب نمی‌گردد.
صفحات :
از صفحه 87 تا 100
حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
سیما ترابی دشت بیاض
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حسن وقبح اخلاقی که به فعالیتّهای ارادی انسان اختصاص دارد، منشاء صدور امر و نهی اخلاقی است. فلاسفه‌ی اخلاق بحثهایی بسیار طولانی در خصوص منشاء و واقعیّت آن داشته‌اند. خواجه نصیر الدّین طوسی(رحمه اللّه علیه) به عنوان یک فیلسوف بزرگ معتقد است که حسن و قبح اخلاقی یک امر قراردادی می‌باشد و در نزد او ملاک تشخیص حسن و قبح اخلاقی «توافق عقلا»‌ است. علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبایی(رحمه اللّه علیه) در «حسن و قبح اخلاقی» نظریّه‌ی بدیعی دارند. در نظر ایشان «حسن و قبح اخلاقی» از اعتبارات ذهنی است. بر طبق نظر ایشان ملاک تشخیص «حسن و قبح اخلاقی» «ملائمت و منافرت با طبع است.» دین با بالا بردن توان فطرت برای تشخیص اخلاقیّات به انسان کمک می‌کند و نیز از طریق ترمیم ناتوانی‌های او به یاریش می‌شتابد و این دو دیدگاه می‌توانند به اشتراکاتی برسند.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
انسان‌شناسی فلسفی ابن‌سینا، عرفانی مولانا، علمی داروین.
نویسنده:
کبری مشایخی قلاطوییه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار، در قالب تحلیلی مستقل اندیشه‌های ابن سینا، مولانا و داروین در زمینۀ انسان شناسی به توصیف و مقایسه انسان شناسی فلسفی، عرفانی و نیز علمی پرداخته‌ایم. فلاسفه‌ به حقیقت کلی انسان می‌پردازند. به تعبیری به انسان در مقام چیستی و هستی انسان سروکار دارند. ابن سینا، معتقد است: نوع انسان قدیم است و پیوسته‌ انسان‌های‌ دیگری‌ بعد از آن‌ انسان‌ بوده‌اند.بنابراین ‌‌ایشان‌ قائل ‌به ‌‌دگرگونی ‌نفس‌ انسان نمی‌باشد. و نوع ‌انسان را از اول تا آخر موجودی ثابت و بدون تغییر می‌داند. وی‌ معتقد است مابه‌ الامتیاز انسان از سایر موجودات به نفس ناطقه اوست‌ از دید عرفا، انسان از جنبۀ باطنی و روحانی‌ موجودی‌ است توانمند و قابل. انسان مولانا، حامل ودیعۀ الهی بسیار گرانبهایی است. اگر او نبود، هیچ مخلوقی هستی نمی‌یافت. او هم چنین انسان را عالم صغیر می‌داند مبتنی بر عالم کبیر. وی ‌معتقد است همین امر مابه الامتیاز او از سایر موجودات می‌باشد و انسان‌ می‌تواند به مرحله‌ انسان کامل برسد. در انسان شناسی‌ علمی، به انسان‌ چنان که ‌هست‌، پرداخته ‌می‌شود یعنی‌ انسان در مقام تحقق. انسان شناسی‌زیستی ‌یا علمی، تصویر انسان بالفعل را بدست‌ می‌دهد. داروین‌ نیز پیدایش ‌آدمی ‌را صرفانتیجۀ‌انتخاب طبیعی‌ می‌داند. بر اساس‌ دیدگاه‌ داروین، تفاوت‌ انسان ‌با سایر موجوداتماهوی یا نوعی نیست. بلکه تفاوت به‌درجه است
هرمنوتیک به مثابه روش تحقیق در علوم دینی
نویسنده:
جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف از نگارش این مقاله طرح صحیح یک سؤال و ارائه‌ی پاسخی درخور و ممکن به آن ‌است. سؤال این است: آیا هرمنوتیک می‌تواند به عنوان روش در علوم دینی در نظر گرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد یا خیر؟ از نظر نگارنده، این سؤال در بادی نظر سؤال روشنی نیست. به همین دلیل در مرتبه‌ی نخست باید به روشن نمودن خود سؤال پرداخت. این کار با تشریح مفردات اصلی سؤال و تنظیم و تشریح مجدد آن پی گرفته شده است. در مرتبه بعد مؤلف به طبقه‌بندی دیدگاه‌ها و رویکردهای گوناگونی که در پاسخ به این سؤال در میان اصحاب هرمنیوتیک وجود دارد پرداخته و نهایتاً به تشریح نظریه‌ی مختار خود. آن چه در نظریه‌ی مختار حایز اهمیت است و مورد توجه و تأکید قرار گرفته امکانِ چنین تلقی و استفاده‌ای است، نه لزوماً فعلیت و تحقق تمام عیار آن.به طور مشخص این نوشته مدعی است که:«نظریات هرمنوتیکی استعداد این را دارند که به عنوان قواعد روشی در علوم دینی، آن هم در مقام داوری و قضاوت (Context of Justitfication ) مورد استفاده و بهره‌برداری قرار گیرند نه فقط در مقام شکار و گردآوری اطلاعات (Context of Discovery). و البته این استعداد هنوز به فعلیت کامل تبدیل نشده است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 58
  • تعداد رکورد ها : 130