جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 68
حقانیت و نجات از نظر علامه طباطبایی (ره) و شاگردان او
نویسنده:
رحیمه حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انکار ناپذیری وجود ادیان متعدد از طرفی و بطلان حقانیت ادیان در عرض یکدیگر(پلورالیزم دینی از جنبه‏ی نظری) که به واسطه‏ی ادله‏ی برون دینی و درون دینی اثبات می‏شود ، انحصارگرایی در باب حقانیت را نتیجه می‏دهد که با توجه به ملاکهایی چون بنیاد الهی،تحریف ناپذیری، نسخ ناشدگی و خردپذیری می‏توان دین حق را از غیر حق بازشناخت . بنابراین هر دین در دوره‏ی خود حق است و با آمدن دین مبین اسلام ،ادیان پیشین منسوخ شده و ملزم به پیروی از این دین هستیم.نجات اخروی امری ذومراتب است که بالاترین درجه‏ی آن وصول به مقام مقربین و پایین ترین درجه اش رهایی از دوزخ می‏باشد. پیروان دین حق (اسلام)بسته به مرتبه‏ی ایمان و میزان اعمال صالحشان به مرتبه ای از نجات نائل می‏شوند و پیروان دیگر ادیان ، اگرچهاز نظر فقهی در اسلام کافر محسوب می‏شوند، اما به لحاظ کلامی به کافر قاصر و کافر مقصر تقسیم گشته و سرنوشت اخروی گروه اول که کفر آن‏ها نه از روی عمد بلکه در اثر عذر و قصور است با گروه دوم که در عین شناخت حق و حقیت، با آن عناد می‏ورزند، متفاوت است به طوریکه گروه اول ، مشمول رحمت واسعه‏ی خداوند واقع شده و از مرتبه ای از نجات برخوردار می‏شوند اما گروه دوم سرنوشتی جز عذاب الهی ندارند. بنابراین از نظر اسلام حقانیت غیر از نجات بوده و رابطه‏ی لزومی بین آن‏ها برقرار نیست به این معنا که اسلام در باب حقانیت انحصارگرااما در باب نجات شمول گرا می‏باشد و حداقل چیزی که از اصولی چون رحمت واسعه‏ی خداوند، اصل عذر و قصور و ... می‏توان برداشت نمود، امکان نجات اکثریت است.
بررسی گوهر و صدف دین از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) و امام خمینی(ره)
نویسنده:
حسین رضوی‌مظاهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
اصول دین , فروع دین , توحید ذاتی(کلام) , فلسفه اسلامی , توحید ذاتی , توحید ذاتی (اخلاق) , آموزه دینی , دین اسلام (دامنه ادیان پیشرفته) , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , طباطبایی، سیدمحمدحسین , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , هنر و علوم انسانی , طباطبایی، سیدمحمدحسین , مکتب‌های فلسفی غرب , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , طباطبایی، سیدمحمدحسین , مکتب‌های فلسفی غرب , هنر و علوم انسانی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مکتب‌های فلسفی غرب , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , هنر و علوم انسانی , مکتب‌های فلسفی غرب , درباره علامه طباطبایی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله گوهر و صدف دین یکی از مسائل مهم و مطرح فلسفه دین، در زمان معاصر است. سوال اصلی در این مقاله این است که آیا علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) به عنوان دو فیلسوف برجسته و معاصر اسلامی مطالبی درباره این مسئله مطرح کرده‌اند و آیا می‌توان از دیدگاه آنان تفسیری برای گوهر و صدف دین ارائه نمود؟ بسیاری از فیلسوفان دین غربی معتقدند دین دارای گوهر و صدف می‌باشد. از نظر برخی گوهر دین، تجربه دینی است و از نظر برخی دیگر اخلاق گوهر دین است و سایر آموزه‌ها صدف دین به شمار می‌رود. بر این اساس، دین چیزی جز همان تجربه دینی – که امری شخصی است – نمی‌باشد. در حالی که علامه طباطبایی و امام خمینی حقیقت دین را تجربه دینی نمی‌دانند، لذا چنین دیدگاهی را در مورد گوهر و صدف دین قابل پذیرش نمی‌دانند.برخی از نویسندگان برای تبیین گوهر و صدف دین تلاش کرده‌اند گوهر و صدف دین را بر پایه ذاتی و عرضی دین تفسیر نمایند. در میان عارفان نیز برخی کوشیده‌اند گوهر و صدف دین را بر اساس تمایز میان شریعت، طریقت و حقیقت توجیه نمایند. در این میان عدّه‌ای نیز گوهر و صدف دین را قابل تطبیق بر اصول و فروع دین دانسته‌اند. عده‌ای نیز معتقدند می‌توان از اهداف عالی و میانی دین، تعبیر به گوهر و صدف نمود. مراد از صدف در این اصطلاح عبارت است از یک امر بی‌ارزش و وسیله‌ای برای دست‌رسی به گوهر که پس از دست‌رسی به گوهر، ارزش خود را از دست خواهد داد.با بررسی آثار علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)، می‌توان گفت که از نظر آنان تعبیر از آموزه‌های دینی به گوهر و صدف قابل قبول نیست، زیرا سراسر دین اسلام، گوهر است و در آموزه‌های دینی چیزی به نام صدف وجود ندارد. بنابراین از آن چه به عرضی دین، شریعت و طریقت دین، فروع دین و اهداف میانی دین تعبیر شده، نمی‌توان به منزله صدف دین یاد کرد. زیرا این موارد دارای ارزش ذاتی هستند، نه آن که صرفا وسیله‌ای برای رسیدن به حقیقت دین باشند. اما آن چه از دیدگاه این دو بزرگوار قابل قبول می‌باشد این است که همه آموزه‌های دینی دارای ارزش ذاتی بوده و تنها از نظر اهمیت در مراتب مختلفی قرار دارند، که در رأس همه آموزه‌های دینی مربوط به توحید قرار دارد.
حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
سیما ترابی دشت بیاض
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حسن وقبح اخلاقی که به فعالیتّهای ارادی انسان اختصاص دارد، منشاء صدور امر و نهی اخلاقی است. فلاسفه‌ی اخلاق بحثهایی بسیار طولانی در خصوص منشاء و واقعیّت آن داشته‌اند. خواجه نصیر الدّین طوسی(رحمه اللّه علیه) به عنوان یک فیلسوف بزرگ معتقد است که حسن و قبح اخلاقی یک امر قراردادی می‌باشد و در نزد او ملاک تشخیص حسن و قبح اخلاقی «توافق عقلا»‌ است. علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبایی(رحمه اللّه علیه) در «حسن و قبح اخلاقی» نظریّه‌ی بدیعی دارند. در نظر ایشان «حسن و قبح اخلاقی» از اعتبارات ذهنی است. بر طبق نظر ایشان ملاک تشخیص «حسن و قبح اخلاقی» «ملائمت و منافرت با طبع است.» دین با بالا بردن توان فطرت برای تشخیص اخلاقیّات به انسان کمک می‌کند و نیز از طریق ترمیم ناتوانی‌های او به یاریش می‌شتابد و این دو دیدگاه می‌توانند به اشتراکاتی برسند.
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه گلستانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا ایمان را از سنخ علم می‌داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می‌شود. وی از این حقیقت با نام «بصیرت» یاد می‌کند. علامه طباطبایی ایمان را از سنخ «گرایش» می‌داند و بر این عقیده است که حقیقت ایمان گونه و مرتبه‌ای خاص از گرایش است که از آن با عنوان «محبت» یاد می‌کند. محبت در گرو معرفت است. لذا علامه در عین این که ایمان را از سنخ گرایش می‌داند، اما آن را ملازم با علم می‌داند و در نهایت، ایمان را علم به همراه التزام عملی معرفی می‌کند.
روش و مبانی تفسیری و فقه الحدیثی علامه طباطبایی در تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن
نویسنده:
سعید جلیلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر چه علامه طباطبائی P بیش‌تر با اثر گرانقدر المیزان فی تفسیر القرآن شناخته شده است، امّاایشان قبل از آن، در دهه‌ی سوم حیاتشان، تفسیری بنام البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن نگاشته‌اند. این اثر، تفسیری ترتیبی، با رویکرد روایی است و تا آیه‌ی 57 سوره‌ی یوسف را در بر می‌گیرد. پرداختن بهاین تفسیر از دو جهت حائز اهمیت است: اول این که نخستین تلاش علامه Pبرای ورود به تفسیر کلام خداست و نشانه نخستین تأمل‌های جدی علامه Pدر قرآن است و می‌توان از طریق این تفسیر به مبانی علامه P در تفسیر قرآن دست یافت، دوم این که تفسیری برگرفته از سخنان معصومین : همراه با توضیحات فقه الحدیثی علامه Pاست. این پایان نامه در جهت دستیابی به روش و مبانی تفسیری و فقه‌الحدیثی علامه طباطبایی Pدر تفسیر البیان، با روش کتابخانه‌ای، توصیفی و تحلیلی این اثر را کاویده است. این پژوهش نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبنای صدوری که علامه Pدر البیان بدان پرداخته اعجاز قرآن است. در حوزه مبانی صدوری نیز به مباحثی چون حجیت ظواهر آیات، معناداری زبان قرآن و انسجام و پیوستگی آیات پرداخته‌اند. اما مهمترین مبانی فقه الحدیثی علامه Pدر این اثر اعتقاد به حجیتسنت معصومین : و عدم حجیت سنت صحابه و تابعان در تفسیر، اعتقاد به لزوم موافقت روایات با آیات، اعتقاد به عدم اختلاف اقوال تفسیری معصومین:، اعتقاد به وجود معنای مشترک در روایات اختلافی و توجه به تغییرات متن حدیث وغیره است. علامه P از روش‌های گوناگون مانند روش تفسیر روایی،روش تفسیر قرآن به قرآن،روش تفسیر عقلی و روش تفسیر ادبی در البیان بهره برده است.علامه Pاز قرآن، ادبیات عرب، قول شارحان، تاریخ، عقل و تمثیل برای فهم روایات استفاده کرده‌اند. ذکر چگونگی تبیین ارتباط روایات با آیات از دیگر مباحث جدی است که علامه در این اثر بدان اهتمام داشته است. علامه R به ملاک‌های مختلف مانند تعدد منبع، طرق مختلف، اشتراک میان فریقین و غیره در گزینش روایات توجه داشته است.سرانجام باید گفت علامه R در این تفسیر ضمن بهره‌گیری از روایات برای فهم آیات، در موارد بی‌شمار به تبیین مبانی قرآنی تفسیر ائمه پرداخته است.
بررسی رویکرد کلامی- فلسفی علامه طباطبایی(ره) در تعلیقات بر بحارالانوار
نویسنده:
علیرضا عربی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار ائمه الاطهار (علیهم السلام)» بزرگترین مجموعه‌ی روایی اسلامی است که دایره‌المعارف نقلی شیعه‌ی اثنی عشری محسوب می‌شود. این اثر بزرگترین اثر «علامه مجلسی(ره)» از علمای پر کار و خدوم تشیع است که از معروفترین علمای شیعه در عهد صفوی به حساب می‌آید . از جمله کسانی که بر کتاب با عظمت بحار تعلیقه دارند «علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره)» است که در زمره‌ی بزرگترین علمای معاصر است.ایشان مجموعاً بر95موضع از هفت جلد بحار (تا صفحه‌ی 45 جلد هفتم) تعلیقه دارد که شامل سه کتاب می‌شود: 1- عقل و علم وجهل 2- توحید 3-عدل و معاد.روش علامه طباطبایی(ره) در نگارش تعلیقات موجز‌نویسی است. موضوع تحقیق حاضر بررسی آرای دو عالم بزرگ، علامه مجلسی(ره) و علامه طباطبایی(ره)، در متن و حاشیه‌ی بحارالانوار است.و تلاش شده رویکرد فلسفی و کلامی علامه طباطبایی(ره) در مواجهه با روایات و برداشت‌های علامه مجلسی(ره)، مورد بررسی تحلیلی - انتقادی قرار بگیرد.طبیعی است که برای بررسی دقیق‌تر و قضاوت جامع‌تر درباره‌ی آرای آن دو بزرگوار به سایر کتب مطرح و مرتبطشان با این مسائل و موضوعات نیز مراجعه خواهد شد تا منظومه‌ی فکری آن ها و نقاط اشتراک و افتراقشان وضوح بیشتری بیابد.این پژوهش در 4 فصل تنظیم شده است.پس از طرح مساله در فصل نخست،درفصل دوم مباحثی جهت آشنایی اجمالی بامجلسی(ره) ، طباطبایی(ره)، بحارالانوار و تعلیقات بر آن مطرح گردیده است.بخش عمده ی رساله را فصل سوم به خود اختصاص می دهد که در آن به نقد و بررسی تک تک تعلیقه ها و سنجش و ارزیابی مدعیات و دلایل مطروحه ،پرداخته شده است.در فصل پایانی پس ازتاکید بر ضرورت گسترش عقلانیت و خردورزی و فرهنگ نقادی،نتیجه گیری پژوهش و پیشنهادهای نگارنده ارایه شده است.
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
خدیجه صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لزوم امامت از سنّت‌های تغییر‌ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می‌آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم‌ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگي آن به لحاظ اينكه با مسئله «امامت» رابطه‌اي عميق و ناگسستني دارد، بيش‌تر در بستر امام‌شناسي كلامي شيعه، رشد و توسعه پيدا كرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این‌رو بررسی آراء و اندیشه‌های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می‌رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می‌شود. وی در کتاب‌های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می‌پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می‌نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار‌نظر کرده‌اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
بررسی فلسفه علوم انسانی اسلامی از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فرزانه ملک راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق به دنبال آن هستیم که بیان کنیم علوم انسانی اسلامی امروزه به عنوان یک ضرورت مطرح است. لذا این سوال ایجاد می‌شود که آیا علوم انسانی اسلامی می‌توانیم داشته باشیم یا نه؟ با بررسی در آثار علامه طباطبایی باید بگوییم که ایشان قائل هستند که همانطور که می‌توانیم علوم انسانی داشته باشیم، با تحول در این علوم می‌توانیم علوم انسانی اسلامی هم داشته باشیم. با ایجاد تحول در این علوم به معنای تبدیل مبانی، روشها، ساختارها، نظریه ها و متون علمی و کاربردی سازی این علوم تحقق هر چه بیشتر آرمانهای انقلاب اسلامی را که برخاسته از دین الهی و تضمین کننده سعادت بشری است به عنوان یک هدف دنبال می کنیم.
بررسی مسئله فطرت و ابعاد معرفتی آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
الهام پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فطرت یکی از مباحث مهم و بنیادی در فلسفه وکلام است. از این رو این نظریه را ام المسائل یا به تعبیردیگر اصل مادر خوانده‌اند. بر اساس این نظریه انسان در متن آفرینش قبل از آنکه عوامل اجتماعی و روانی در او تاثیر بگذارد، یک سلسله اقتضاهای انسانی به حسب اصل فطرت در او هست که مشترک بین همه انسانهاست مانند: خداشناسی و حقیقت‌جویی و... و در اصطلاح، توان معرفتى انسان است که از جانب خدا در سرشت او نهاده شده‏ است. در چند قرن اخیر به دلیل پیدایش مکتب های الحادی از یک سو و پیشرفت علم روانشناسی از سوی دیگر بحث فطرت وابعاد آن مورد توجه اندیشمندان و متألهین واقع شده است. مرحوم علامه طباطبایی، از جمله اندیشمندان اسلامی، نظریه فطرت را ساده ترین و روشنترین راه برای اثبات و موجه ساختن بسیاری از مسائل مهم و مبنایی مانند؛ مباحث خداشناسی، اخلاق، تربیت، دین شناسی، انسانشناسی و ... می داند. و بر این عقیده است: همه این مباحث در خاصیت و تاثیرگذاری خود وام دار مسأله فطرت است. از این رو این تحقیق با جهت گیری توصیفی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتی نظریه فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد و برآیند آن ابتناء خداشناسی، دین‌شناسی، انسان‌شناسی، اخلاق‌ورزی انسان یه فطرت است و این مهمترین یافته این پژوهش است.
  • تعداد رکورد ها : 68