جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
ساختار تربیت فطری در کلام امیرالمومنین (علیه‌السلام)
نویسنده:
لیلا علی‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تربیت، ابزار تعالی و کمال انسان و جامعه بشری است و تربیت فطری منشأیی برای دیگر تربیت‌هاست چرا که سعادت و یا شقاوت حاصل از نوع پرورش فطرت، سعادت یا شقاوت جاودان است. میل به کمال، جزء فطرت انسان است پس لازم است برای رسیدن به آن، که هدف آفرینش انسان است، برنامه‌ای بر اساس فطریات او طراحی گردد. با توجه به این مشکل که انسان در تشخیص مصداق صحیح کمال حقیقی و شکوفایی فطرت خویش به خطا می‌رود؛ هدف کاوش این پایان‌نامه ارائۀ برنامه‌ای هر چند مختصر بر اساس آموزه‌های امیرالمؤمنین علی(عليه‌السلام)، برای شکوفایی فطرت و ایجاد تربیتی صحیح و در نتیجه ایجاد جامعه انسانی است که در نهایت قرب الهی به ارمغان می‌آورد. هر چند انسان تجزیه ناپذیر است اما برای فهم و درک رفتارهای انسانی و یافتن شیوه‌های تربیتی مناسب لازم است از منظرهای گوناگون به انسان توجه نمود و جایگاه فطرت را در ساختار وجودی او یافت. انسان ترکیبی از روح و جسم است و فطرت ویژگی‌های مشترک بین همۀ انسان‌هاست. ویژگی‌هایی از قبیل: 1ـ بین همۀ انسان‌ها در هر زمان و مکان مشترک است. 2ـ بر اساس توحید است. 3ـ دین الهی بر آن منطبق است. 4ـ حجت و دلیل خداوندی است. 5ـ دارای بینش و گرایش است. 6ـ زوال ناپذیر و در نتیجه حجاب گیرنده و شکوفا شونده است. 7ـ انسان را به غایت و هدف اصلی آفرینش می‌رساند.فطرت انسان کمال طلب است و بر اساس این میل که خداوند عطا نموده، وی همۀ ابعاد زندگی خود را تنظیم می‌کند و به دلیل ابعاد وجودی دیگری که در ساختار انسان وجود دارد؛ مانند غریزه و نفس، انسان در به ثمر رساندن فطرت کمال طلب خویش به انحراف رفته و با مصادیق اشتباه مسیر زندگی خویش را طی می‌کند. اما روش‌های تربیت فطری می‌تواند با عنایت به داشته‌های فطری انسان مانند حب کمال، حب بقا، حب اتکا، حب علم، حب خوف، حب رجا، حب رضا و تسلیم، حب پرستش و توجه به موانع و عوامل شکوفایی آن‌ها، انسان را به سوی کمال حقیقی سوق دهد. در این پژوهش، هرکدام از فطریات انسان را مورد بررسی قرار داده و در خصوص هر بعد از فطرت به عوامل، موانع و روش‌های ویژه آن دست یافتیم و در خصوص هر بُعد از ابعاد فطرت، اثرهای تربیتی آن نیز بررسی شده است.از آنجا که اصل فطرت بر توحید است ـ زیرا کمال مطلق یکی است و آن خدای یگانه است که منشاء همۀ کمالات است ـ در پایان هر گفتار نگاهی توحید گرایانه نیز صورت گرفته است. در نهایت اینکه در این پژوهش ساختاری مبتنی بر ویژگی‌های خدادادی و فطری انسان برای تربیت وی ارائه شده است.
بررسی مبانی و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با آموزه های قرآنی (با تأکید بر آراء اندیشه‌وران معاصر شیعی)
نویسنده:
محسن منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آن چه در اعلامیه های حقوق بشر آمده ، کاملاً مربوط به جنبه های مادّی حیات بشر بودهو در قلمرو حقوق اخلاقی و معنوی بشر دچار نقصان مشهودی است ؛ در حالی که مکتب اسلام هویت اجتماعی بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است که اگر قواعد اخلاقی و معنوی به عنوان حقوق حیات روحی در انسان تثبیت شود ، حقوق مادی او را نیز به نحو مطلوبی حفظ خواهد کرد .مبدأ حقوق برای انسان نمی تواند خواستگاهی انسانی داشته باشد . برای بررسی بیشتر موضوع باید انسان را که موضوع این حقوق است ، با دقت مورد پژوهش قرار داد . آیا می توان درباره حقوق انسان ها سخن گفت ، ولی شناخت دقیقی از انسان در اختیار نداشت ؟ تعیین حدود برای انسان ها برای دستیابی به هدفی است آیا تعیین هدف برای انسان ها در یک عصر ، با قدرت محدود ، علم محدود و محدودیت های بسیار دیگری امکان پذیر است ؟بشر امروز از منظر مادی نمی تواند به شمارش کامل نیازمندی های بشر اقدام کند ؛ جهت مداری مادی در غرب در تمام ابعاد زیست انسانی است که به توسعه سامانه مادی یا نفس پرستی منجر می شود . بشر مطلوبِ تمدنِ مذکور در انسان محوری و هم عرض با خدا و حق مدار در برابر اللّه تعریف شده و از آن تعبیر به آزادی می شود . در این بستر ، حق و نظریه های مرتبط با آن تغییرات بنیادینی در بستر دینی پیدا کرده است .از این دریچه ، « اومانیسم ( انسان مداری )، هویت فرهنگی عصر جدید غرب است . بر اساس این اصل ، انسانمدار و محور همه اشیا و خالق ارزش ها و ملاک تشخیص خیر و شر است . در واقع انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون در نظر گرفتن دین و ارتباط با ماورای طبیعت ، مشکلات زندگی خود را حل و فصل کند . دیگر انسان با دو اهرم عقل و علم نیازی به دین ندارد ... آن چه اصالت دارد ، انسان است و خداوند صرفاً در جهت رفع آلام روحی می تواند مورد توجه قرار گیرد و از اصالت برخوردار نیست » .در این منظر، انسان تعریف شده با انسان معنامندِ فرمانبردار رب در جوامع اسلامی کاملاً متفاوت است . در این میان حتی الفاظ و عبارات دارای معانی متفاوتی در مقایسه با آن چه در دیگر فرهنگ ها مطرح می شود ، هستند . عقل انسانی در این نگاه قادر است همه مسائل را درک کند و به حل آن ها بپردازد . داوری نهایی در حل منازعات به عهده عقل است و عقل ، مستقل از وحی و آموزش های الهی ، توان اداره زندگی بشر را دارد و این مفهوم ریشه در اندیشه دکارت دارد . در جهان کنونی ، بنیان اومانیستی بر اندیشه حقوقی حاکمیت دارد و با شعار ارج نهادن به بشر ، خود را مبدأ حقوقی ـ انسانی و تنها مرجع آن می داند . در این خصوص از کرامت انسانی مطرح در حقوق بشر رایحه مذکور استشمام می شود .در جهان بینی اسلامی ، منابع قانون جهانی بشر و حتی واضع آن و مبدائیت آن کاملاً تعیین شده است . بر اساس این جهان بینی ، مبدائیت انسان هم عرض ربوبی قابل پذیرش نیست ؛ زیرا انسان برای اثبات علوم امروز نیز محدود در عصر و زمان و قدرت و علم است و بسیاری از راه های درمانی او برای جوامع بشری در مسیر روحانی انسانی کار آیی ندارد .
مبانی انسان‌شناسی در دعای عرفه با تکیه بر حکمت متعالیه
نویسنده:
مهدی افشاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دعای عرفه یادگار علمی امامحسین (ع) دارای مفاهیم بلندی است که اگر از زاویهحکمت متعالیه بدان نگریسته شود عمق بیشتری از ژرفای محتوای آن نصیب انسان می شود. درمورد دعای عرفه شروح و مباحث فراوانی وجود دارد ولی تأکید بر ارتباط مفاهیم این دعا با حکمت متعالیه از نو آوری های این پژوهش است. با احصاء مسائل انسان شناسی در دعای عرفه به روش کتابخانه ای و مطالعه مبانی انسان شناسی در حکمت متعالیه در جمع آوری مسائل و ثبت فهم و ادراک خود از فرازهای دعا کمک گرفته ایم. دعای عرفه در مکان و زمان مقدسی ازنفس شریف امام حسین(ع) انشاء شده است. این دعا دارای محتوایی بسیار غنی است و معارف عمیقی ازخداشناسی، معاد شناسی، پیامبر شناسی، جهان شناسی و انسان شناسیدر جوهره ی آن مندرج است. مباحث خلقت انسان به نحوی جامع و با ابعاد جسمانی و روحانی در پیکره ی این دعا نقش یافته و مباحث مربوط به فطرت در آن به منزله یچراغی است که در نفس انسان تعبیه شده تا در مسیر تکاملی خود راه را از بیراهه تشخیص دهد. در دعای عرفه معرفت انسان به خدای عالم جایگاه ویژه ای دارد به طوری که همه ی مسیر نیل اوبه کمال حقیقی اش را در بر می گیرد. استعانت از طهارت به منزله ی شایستگی ظرف نفس برای در یافت معارف الهی، عبور از موقف استدلال به استظهار، رویت جمال حق و درک حضور و قرب الهی که منجر به وصال و توحید حق متعال است سیری است که در انسان شناسی دعای عرفه موجود است. در روح کلی دعا رابطه عاشقانه انسانی خداباور به مبدأهستی ادراک می شود. حکمت متعالیهبا اثبات وحدت وجود که از مبانی انسان شناسی و هستی شناسی تجرد نفس، حدوث جسمانی و بقای روحانی آن وحرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول و تطابق نفس ناطقهانسان با عوالم سه گانه نتیجه شده است و علامه حسن زاده آملیتوحید صمدی را از آن استخراج نموده در فهم این روش کمک شایانی نموده است. تبیین ارتباط مفاهیم مرتبط با انسان شناسی در دعای عرفه و حکمت متعالیه و اینکه این دعا از مبانی وحیانی نشأت گرفتهو اینکه حکمت متعالیه جیره خوار این سفره می باشد، رابطه عاشقانه انسان با خدا و آثارش برخیاز نتایج این پژوهش است.
بررسی اندیشه‌های کلامی فیاض لاهیجی
نویسنده:
حمید عطایی نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ملاّعبدالرزّاق لاهیجی (م 1072 ق) متخلّص به فیّاض، یکی از بزرگترین متکلّمان در طول تاریخ کلام اسلامی و برجسته ترین متکلّم شیعی در دوران متأخّر بوده است. او با نگارش آثار ارزشمند کلامی، نقش بسیار مهمّی در دفاع از عقاید تشیّع و تقویت ایمان دینی مردم ایفا نمود.بررسی های انجام شده در آثار کلامی وی نشان می دهد که اگر چه نظرها و دیدگاه های لاهیجی در بسیاری از موضوعات کلامی مطابق و موافق دیدگاه های عرف متکلّمان شیعه است؛ لکن با وجود این او در برخی از مسائل مانند: فاعلیّت الهی، حسن و قبح عقلی و معجزات پیامبر(ص) دارای آراء و اندیشه هایی خاصّ و متفاوت با دیگر متکلّمان بوده است. فیّاض از جمله متکلّمانی بود که پس از تأسیس مکتب کلام فلسفی به دست خواجه نصیر الدین طوسی(م 672 ق) از وی پیروی نمود و آثار خود را به شیوه مرسوم در سنّت کلام فلسفی به نگارش درآورد. لاهیجی در نگاشته های خودش در صدد بر آمد که همانند خواجه و حتّی بیش از او، با استفاده از اصول، قواعد و اصطلاحات فلسفه مشّاء، به تقریر و تبیین مباحث کلامی بپردازد و از این حیث تأثیر فراوانی بر فرایند فلسفی شدن علم کلام در تشیّع داشت. در واقع جریان فلسفی شدن کلام شیعه که از زمان خواجه نصیر آغاز شده بود، بار دیگر توسّط فیّاض و با نگارش آثار کلامی متعدّد با رویکرد و صبغه فلسفی نه تنها احیا شد، بلکه به اوج شکوفایی و اعتلای خود دست یافت.پایبندی و تقیّد شدید نسبت به حکمت مشّاء و به ویژه آراء و اندیشه های ابن سینا، استقلال فکری، آگاهى عمیق به افکار و عقاید فِرَق و مذاهب کلامی، ‏آشنایی کامل با عرفان و تصوّف و برخورداری از گرایش ها و تفکّرات عرفانی را می توان از ویژگی ها و مشخّصات فکری لاهیجی بر شمرد که به طور مشخّص بر نحوه تقریر و نگارش وی از مباحث کلامی تأثیر گذار بوده است.
امر الوهی و دوگانۀ «تعالی/حضور»؛ تأملی در دشواری‌های یک پارادوکس
نویسنده:
مقصود فراستخواه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الهیات ادیان خدامرکز، الهیات حضور است. تعالی و حضور امر الوهی در تاریخیت ما به هم آمیخته است و متفکران و عارفان هریک کوشیده‌اند این دوتایی درهم ‌رفته را از هم واکنند. مطالعۀ حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، دالّ مرکزی در متن ارکون را دوگانۀ تعالی و حضور در تاریخیت اسلام می‌بیند. دوگانه‌های دیگر از این دوگانۀ مرکزی سرچشمه گرفته‌اند: 1. دو‌گانۀ «خدا و خدا»؛ 2.دوگانۀ «قرآن و قرآن» (تفکیک میان کلام شفاهی و نص قرآنی)؛ 3. دوگانۀ «قرآن و اسلام»؛ 4. دوگانۀ «اسلام و اسلام» یا اسلام بدون اسلام که مدل ارکون در این خصوص اسلام یک و دو و سه است؛ 5. دوتایی تاریخ رستگاری و تاریخ پیروزی. حقیقتی که معنادهنده به زندگی بود، مشروعیت‌بخش مناسبات سیاسی و مرجع اقتدار می­شود. حقیقت با هویت و ایمان با ایدئولوژی در هم می‌آمیزد. در پایان بحث، پرسش مطالعه این است که طرحی از نوع پروژۀ ارکون تا چه حد می‌تواند امکان‌پذیر و کارآمد باشد. در مقیاس زمانی کوچک پاسخ رضایت‌بخشی به این سؤال نمی‌یابیم. اما در چشم‌انداز بزرگ‌تر، راهی جز یک مدل درون‌ماندگار نیست. صرف نقد اثبات‌گرایانه از بیرون کارساز نخواهد بود. طومار این دین با انواع قرائت‌های متکثر، لایه به لایه گشوده می‌شود. ما بخشی از تاریخی دینی هستیم که درصدد تحلیل اوییم. بهتر است خود را از وسوسۀ اثبات جزم‌اندیشانۀ یک نقد برهانیم. درکی فضایی و گردشی تاریخی با ابزارهای تحلیل نشانه‌شناسی، به کثرتی از آرا می‌رسد که اسلامی بیرون از آن‌ها در کار نبود و نیست. آن‌ها همه و همچنین ما اکنون، همه بخش‌های مختلف یک داستان هستیم
صفحات :
از صفحه 141 تا 155
سازگاری علم پیشین الهی با اختیار آدمی
نویسنده:
ابوالفضل آخوندزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش حاضر درصدد آن است که بعد از تبیین دو موضوع «علم الهی» و «اختیار آدمی» در دو حوزه فکری «الله‌شناسی» و «انسان‌شناسی»، به بیان شبهه عدم سازگاری این دوگزاره پرداخته و جواب‌های لازم را ارائه دهد و بیان کند که تنها راه برون رفت از این شبهه، تصور صحیح مشخصه‌های علم الهی و اختیار آدمی است. همانا خلط زمان و مکان در «الله‌شناسی» و «انسان‌شناسی»، از همین مشخصه‌ها است.
خداوند انسان را با چه هدفی خلق کرد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
ین مسئله ثابت شده است که هر یک از اسما و صفات الاهی، چه آنها که به ذات بر می گردند و به مقتضای بساطت وجود واجب تعالی عین ذات او هستند، مانند صفاتی چون: علم، قدرت ، قیومیت، مالکیت و حاکمیت خداوند و چه آنها که به فعل منسوب اند و اصطلاحاً به صفات فعل اش بیشتر ...
تبیین آموزه فدیه در مسیحیت و شفاعت در تشیع
نویسنده:
احمد رضا مفتاح، محسن ربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
آموزه فدیه از اصول اساسی الهیات مسیحی در مورد نجات است. مسیحیان بر این باورند که به خاطر گناه آدم نسل بشر نیز گناهکار شد و خدا برای رهانیدن بشر از گناه، عیسی (ع) را فرستاد تا بر صلیب رود و کفاره گناه آدم شود. هر کسی که به مرگ و رستاخیز عیسی (ع) ایمان ‌آورد، نجات به او اعطا خواهد شد؛ اما از نظر شیعه سرشت انسان پاک است و انسان با ایمان و عمل صالح می‌تواند خودش نجات را به دست آورد. البته، رحمت خدا و شفاعت ائمه اطهار (ع) نیز برای رسیدن به رستگاری به انسان کمک خواهد کرد. گرچه آموزه فدیه مسیحیان با شفاعت مورد نظر شیعیان وجوه اشتراکی دارد، اما جایگاه اعتقادی و نیز کارکرد آنها با هم تفاوت ماهوی دارند. آموزه کفاره از ارکان اساسی الهیات مسیحی؛ به ویژه مسأله نجات محسوب می‌شود و در صورتی که این آموزه دچار خدشه شود، تمام ساختار الاهیات مسیحی فرو می‌ریزد؛ در حالی‌ که مسأله شفاعت در آموزه‌های شیعی نقش مکمل را ایفا می‌کند و نقش انسان نادیده گرفته نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 160