جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 467
سادرشیا و میمسیس: بررسی تطبیقی حکمت هنر هندی و فلسفه هنر یونانی با تکیه بر آرای فلوطین
نویسنده:
حسن بلخاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
حکمت شرقی و فلسفه یونانی در برخی از بنیادی ترین مبانی نظری، وجوه مشترکی با هم دارند، همچون ایده و نظریه وحدت وجود که هم شاه بیت معانی در اوپانیشادها (بزرگترین کتاب حکمت هندو) است و هم در اندیشه های فلاسفه بزرگی چون هراکلیت (کاپلستون، 1368، 55)، افلاطون و فلوطین حضوری بارز دارد. سروپالی رادا کریشنان، متفکر بزرگ هندی، برخی از این اشتراکات و تشابهات (همچون «نوس» و «آتمن») را در کتاب تاریخ فلسفه غرب و شرق مورد تامل و تاکید قرار داده است (راداکریشنان، 1382، 7). این اشتراک معانی در حوزه هنر و زیبایی نیز حضور دارد. به عنوان مثال «میمسیس» که بنیاد ایده و نظریه هنر در اندیشه یونانیان (به ویژه با رویکرد معنوی فلوطین) است، در هند با عنوان «سادرشیا» از نوعی سیر و سلوک معنوی در خلق آثار هنری حکایت دارد. این مقاله دو نظریه اصلی «میمسیس» و «سادرشیا» را در حوزه حکمت و فلسفه هنر مورد بحث قرار می دهد و از اشتراک نظری و معنوی هنر در دو تمدن یونانی و هندی با ابتنای بر مبانی حکمی بحث می کند، به ویژه که برخی محققان و متفکران، ارتباط و تاثیر و تاثر این دو تمدن در عرصه هنر را مورد بررسی و نقد قرار داده اند؛ برای نمونه، آناندا کوماراسوآمی در مقاله «نفوذ یونان در هنر هندی».
صفحات :
از صفحه 35 تا 54
غزالی و منشأ اخلاق
نویسنده:
مجید ملایوسفی، محسن جاهد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طبق نظر ارسطو در اخلاق، خیر اخلاقی انسان مطابق بودن با عقل است و شر اخلاقی او نیز عدم مطابقت با عقل. ارسطو در تحلیل خود از خیر و شر اخلاقی به چیزی ماورای عقل تمسک نمی جوید. در عالم اسلام نیز غزالی در برخی از آثار خود در بحث از فضایل اخلاقی به گونه ای سخن گفته که نشان دهنده اثرپذیری او از اخلاق یونانی ارسطویی است و از این سو در پاره ای از آثار خود همچون تهافت الفلاسفه نیز به شدت به فلسفه یونانی تاخته است. حال جای این پرسش است که از نظر غزالی، اخلاق بر چه مبنایی استوار است؟ آیا اخلاق نزد وی همانند ارسطو، تنها مبتنی بر عقل است یا مبتنی بر شریعت و یا مبتنی بر هر دو، یا اینکه شق دیگری در کار است؟ در این پژوهش بدین سؤالات پاسخ خواهیم گفت.
صفحات :
از صفحه 125 تا 139
فرآیند تأثیر حکمت سینوی و اسلامی در اندلس و اسپانیای معاصر
نویسنده:
زهره موسی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مطالعه دقیق فرآیند شکل­ گیری تفکر فلسفی در جهان اسلام و ورود آن به اندلس، و سیر در مکتب مترجمان طلیطله و سپس ترویج آن در دیگر کشورهای جهان غرب و با بررسی و تحلیل نقش هر یک از فلاسفه اسلامی و آثار آن ها در می یابیم که ابن سینا از معماران اصلی بنای تفکر، فلسفه و علم در شرق و غرب بوده است، تا حدی که می­ توان ابن­سینا و حکمت سینوی را سرچشمه رشد و تحول تفکر فلسفی غرب در سده های میانی، تصور کرد. نقش مؤثر و پویای تفکر اسلامی در کشور اسپانیا به دلیل هویت تاریخی800 ساله آن تحت تأثیر حکومت اسلامی اندلس، این کشور را در سده های میانی به­ عنوان ناقل اصلی تفکر اسلامی به جهان غرب مبدل نمود. در عصر حاضر نیز موضع واقع گرای اندیشمندان و محققان اسپانیایی، در شیوه برخورد با نقش متفکران اسلامی در فلسفه و تأثیر آن در فلسفه مدرسی و سپس در رنسانس، بهترین تصویر را از جایگاه و نقش تفکر اسلامی در جهان غرب ارائه می­کند. این مقاله در صدد است به تبیین فرآیند سیر و میزان نقش و تأثیر ابن­ سینا و حکمت سینوی بر اندلس و اسپانیای معاصر به عنوان گذرگاه انتقال فلسفه اسلامی به جهان غرب بپردازد.
صفحات :
از صفحه 96 تا 113
جایگاه نقل در نظام معرفتی ابن‌رشد
نویسنده:
مهدی ابراهیم‌زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‌رشد از فیلسوفان مشهور مغرب اسلامی است که در تاریخ فلسفه بعنوان شارح آثار ارسطو شناخته می‌شود.در این پژوهش در ابتدا به تبیین مختصری از شرایط فرهنگی و تاریخی مغرب اسلامی و زمینه های تکوین نظام فکری ابن‌رشد پرداخته شده‌است.در ادامه تأثر ابن‌رشد از آموزه های ارسطوئی و جایگاه بازگشت به ارسطو در سیر تاریخی فلسفه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل پایانی نیز رویکرد ابن‌رشد به نصوص دینی با تکیه بر دو کتاب کلامی مهم او یعنی فصل المقال فی مابین الشریعه و الحکمه من الاتصال و الکشف عن مناهج الادله فی عقائد المله بررسی شده است.با بررسی آراء ابن‌رشد و تمرکز بر نحوه استفاده از آیات و روایات در این دو کتاب درمی‌یابیم که آنچه ساختار اصلی نظام فکری ابن‌رشد را تشکیل می‌دهد فلسفه به روایت ارسطوست. هرچند ابن‌رشد می‌کوشد تا هرگونه نزاع بین فلسفه و نصوص دینی را با استفاده از نظریه تأویل مرتفع سازد.ابن‌رشد فیسلوفان را بعنوان مصداق راسخان در علم شایسته تأویل متون دینی می‌داند. از دیدگاه او حکمت و فلسفه که محصول عقل برهانی به حساب می‌آید، می‌تواند با ظواهر دینی تعارض داشته باشد، اما با باطن دین تعارضی ندارد.ابن‌رشد مدعی است که اکثر مردم از آموزه های دینی جز معانی ظاهری آن چیزی دریافت نمی‌کنند از این رو نباید آنها را از معانی باطنی و آنچه مربوط به اهل تأویل (فلاسفه) است آگاه کرد چرا که موجب فساد عقیده ایشان و ایجاد اختلاف و تفرقه و ایجاد فرق ضالّه می‌شود.
اصول فلسفه روشن اندیشی (به روایت کاسیرر) و امکان تطبیق آن با مبانی فلسفه مشاء اسلامی
نویسنده:
حسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی رابطه نفس و بدن از نظر ابن رشد و ملاصدرا
نویسنده:
حسین رعیتی بادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری می باشد . گواه بر این مطلب تلاش فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون ارسطو ، قول وحدت نفس وبدن را مطرح نموده ،و برخی چون ابن سینا ، معتقد است نفس رابطه تدبیری با بدن دارد. بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم قابل چشم‌پوشی نیست،در گام اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه چون ارسطو و ابن سینا اختصاص دادیم . در گام بعد ابن رشد معتقد است نفس در جسم است به واسطه‌ی جسم عمل می‌کندو این جسم امری مادی است و با مرگ بدن نفس هم از بین می‌رود .به این معنی که بدن از نفس جدا نیست و نفس از آن جدا نمی‌باشد. لذا به وحدت عضوی بین نفس و بدن قائل است. در گام سوم ،ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد . ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است واحد سیال و پویا که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. هم چنین ملاصدرا، وابستگی نفس و بدن از روی تعلق وجودیمی داند واین که نفس در حدوث محتاج بدن است ولی در تداوم به آن نیازی ندارد و این تعلق صرفاً برای به دست آوردن پاره‌ای کمالات نفسانی است .در گام آخرتطبیق آراء این دو فیلسوف در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند . البته ، گرچهغموض مسئلهتجردو جسمانیت نفس نزد ابن رشد مطرح نیست ،اما ملاصدرا توانست بر اساس مبانی ابتکاری خود تبیین موفقی را در مسئله ارتباط نفس وبدن ارائه نماید.
نگاهی به دیدگاه غزالی درباره «فلسفه و دین» و مقایسه آن با آرای برخی از فیلسوفان غرب
نویسنده:
عبدالله نیک سیرت
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان به اختصار تقریر شود، زیرا بی تردید وی یکی از جدی ترین و سرسخت ترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همه ادوار تاریخ بوده است. البته، در این باره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابی تر شود. اما آنچه در این باره، به اجمال، می توان گفت این است که در واقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصه دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزه دفاع از دین بوده است، زیرا حداقل، پاره ای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت توده مردم می شود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است.
صفحات :
از صفحه 93 تا 110
اپیستمولوژی در دام ایدئولوژی بررسی و نقدی بر دیدگاه محمد عابد الجابری
نویسنده:
محمود جنیدی جعفری، سیدسعید جلالی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جابری، برای ریشه یابی علل عقب ماندگی دنیای عرب، گفتمان های دینی و اجزای معرفتی آن ها را بررسی و نقد و نقطه آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی اسلامی را، در عصر تدوین، جست وجو می کند؛ عصری که اندیشه های اسلامی با محوریت متن قرآنی، در قالب دستگاه های گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظام های معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی)، شکل گرفتند. در نظر جابری، نظام های معرفتی درون زا، که بر بال معقولات دینی نشسته اند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهل سنت اند و تشیع با گرایش های گوناگون خود دیگر نظام های غیر معقول را نمایندگی می کرده است. جابری همچنین، از منظر جغرافیایی، مغرب عربی را از مشرق عربی جدا می پنداشت. از این رو، بنیادهای خرد ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی اسلامی می دانست و ریشه های فلسفه های التقاطی و نظام های نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) درنظر می گرفت. در نظر او راه برون رفت از انحطاط، جدایی از معرفت ها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم، تحت زعامت ابن رشد، است. شاکله این نوشتار نقد اندیشه های فوق و نیز بررسی و نقد مواجهه او با گفتمان های موجود در جهان اسلام، هم سان پنداری امور ناهم سان، تاکید بر روش این همانی در نشان دادن اتحاد تشیع با گرایش های غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام، بیرون نهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونه گفتمان های اسلامی، و چشم پوشی از واقعیت های علمی و معرفتی در جهان اسلام است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 74
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
بررسی مقایسه‌ای دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مورد ماهیت وحی، نیاز به وحی و چگونگی اطمینان از آن
نویسنده:
محمدعلی نظری سرمازه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحي از ديدگاه ابن سينا اكتسابي است، و پيامبر به خاطر اينكه داراي سه خصلت ويژه‌ي نبوت ، يعني قوت قوه‌ي حدس، متخيّله و متصرفه است، مي تواند با اتصال به عقل فعال كه در لسان شرايع، از آن به ملك(جبرييل) تصريح شده است،معارف وحياني را كسب نمايد. اما از ديدگاه ابن رشد، وحي موهبتي الهي است كه به إذن خداوند به برگزيدگان خاص او اعطاء مي‌گردد؛بواسطه‌ي اين اعطا از نظر ابن رشد همان ملك است كه فلاسفه آن را به عقل فعال تاويل برده اند. در باب نياز به وحي، شيخ الرئيس با رهيافتي اجتماعي و با توجه به مدني بالطبع بودن انسان،‌ شريعت برخاسته از وحي را براي بقاء نوع انساني ضروري، و نبوت را مقتضاي عنايت الهي مي‌داند. از كلمات ابن رشد در اين باب چنين استفاده مي‌شود كه گويا شريعت آهنگ تعليم عوام را دارد و براي خواص نوعي استغناي معرفتي از شريعت احساس مي‌شود، چرا كه آنها قادراند معارف را از طريق تعلّم حكمت كسب نمايند.در بحث اطمينان از وحي،‌در فلسفه‌ي ابن سينا معجزه به عنوان ملاك تصديق پيامبران معرفي شده و از ديدگاه او بين معجزه و صدق نبوت رابطه‌ي ضروري منطقي وجود دارد. اما ابن رشد برخلاف ابن سينا، به ضرورت چنين رابطه‌اي معتقد نيست،‌او معجزات را به براني (بيرون از متن شريعت، مثل شكافتن دريا) و مناسب (مناسب و ملائم با غايت رسالت كه همانا وضع شرايع موافق حق است) تقسيم مي‌كند و معتقد است فقط معجزه‌ي مناسب دلالت بر نبوت دارد، چرا كه معجزات براني براي عوام قانع كننده است اما معجزه‌ي مناسب براي خواص قانع كننده است.
  • تعداد رکورد ها : 467