آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
 عدالت جهانی در اندیشه امام خمینی
نویسنده:
علیرضا دانشیار، حسین اترک
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موانع تحقق عدالت جهانی از دیدگاه امام خمینی (ره)، در سه بخش موانع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش فردی- فرهنگی، عدم تحقق عدالت فردی- نفسانی، جهل و ناآگاهی، جداسازی رابطه عدالت و معنویت و روحیه ظلم پذیری ملت ها در برابر ظالمان جهانی؛ در بخش سیاسی، توزیع نابرابر قدرت و جدایی اخلاق و سیاست؛ در بخش اقتصادی، حاکمیت معیارهای سرمایه داری، از موانع ایجاد عدالت جهانی هستند. به تناسب، راهکارهای رسیدن به عدالت مطلوب جهانی از دیدگاه امام خمینی (ره)، در سه بخش راهکارهای فردی- فرهنگی (تحول فردی و اجتماعی)، راهکارهای سیاسی (تعدیل قدرت) و راهکارهای اقتصادی (اعتلای معنوی انسان ها در کنار ترقی مادی، توزیع عادلانه ثروت و استقلال اقتصادی)، دسته بندی شده است.
صفحات :
از صفحه 227 تا 253
دروغگوئی از نظر کانت
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی دیدگاه کانت دربارة حکم اخلاقی دروغگویی می‌پردازد. دروغگویی از نظر کانت رذیلتی بزرگ و کلید تمام شرور در عالم است. وی دروغ را چنین تعریف می‌کند: «به زبان چیزی گفتن و در دل چیزی داشتن». اغلب تصور می‌شود که دروغگویی به‌خاطر ضرر زدن به غیر نادرست است؛ ولی کانت معتقد است دروغ حتی اگر زیانی به کسی نداشته باشد و با نیت خیر نیز گفته شود، باز عملی نارواست. وی دروغ‌گویی را به خاطر نابود کردن ارزش انسانی خویش، نادرست می‌شمارد. او دروغ نگفتن را یک وظیفة کامل انسانی هم نسبت به دیگران و هم نسبت به خویشتن برمی‌شمارد. سئوال اصلی پژوهش این است که آیا دروغگویی از منظر کانت به‌طور مطلق ممنوع است یا وی آن را در برخی شرایط تجویز می کند؟ نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که دیدگاه کانت در مورد مطلق یا نسبی بودن ممنوعیت دروغگویی در آثار مختلفش متفاوت است. کانت در آثار ابتدایی خود، مانند: درس‌های فلسفه اخلاق، دیدگاه سهل‌گیرانه‌تر و انعطاف‌پذیرتری نسبت به دروغگویی دارد و دروغگویی را به‌طور مطلق ممنوع نمی‌شمارد؛ بلکه دروغگویی برای نجات خود از سوء استفادة دیگران را تجویز می‌کند و به‌طور کلی، دروغگویی و فریب را از باب مقابله به مثل جایز می‌شمارد؛ اما در آثار متأخرش، مانند: مابعدالطبیعه اخلاق و مقالة «حق فرضی دروغگویی با انگیزة خیرخواهانه» معتقد به ممنوعیت مطلق دروغگویی شده است. وی در بنیاد مابعدالطبیعة اخلاق، دروغگویی را بر اساس اصل تعمیم پذیری و اصل غایات ممنوع می‌شمارد.
صفحات :
از صفحه 46 تا 62
تبیین و تحلیل مفهوم وظیفه در اخلاق کانت
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بررسی جایگاه فضیلت در اخلاق کانت
نویسنده:
سیدمسعود آریادوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وظیفه‌گرایی، فضیلت‌گرایی و نتیجه‌گرایی از جمله شاخه‌های فلسفه اخلاق هستند. این سه قسم از فلسفه اخلاق به جهت نوع نگرش و مدخلی که در فلسفه اخلاق دارند از همدیگر جدا می‌شوند؛ و گویا آنها را باید به عنوان رقیب محسوب کرد. اصولا گفته می‌شود نحله‌های سه گانه فلسفه اخلاق، به جهت تمایز در منشهای منتخب، یارای این را ندارند که با هم جمع شوند. اگر وظیفه‌گرا با این پرسش شروع می‌کند که عمل درست چیست و در پاسخ به اعمالی اشاره دارد که فی حد نفسه معتبرند، نتیجه‌گرا هم همین سوال را با اشاره به سنجش نتایج اعمال پیگری می‌کند. در مقابل، فضیلت‌گرایان با طرح سوالی مبنی بر چگونه زیستن، و دعوت کردن به سوی مجموعه‌ای از فضایل، فلسفه اخلاق را به سرانجام می‌رساند. با چنین نگاهی باید گفت که این سه تفکر نه تنها با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه در تقابلی همیشگی در ترد رقیبانشان به سر می‌برند.حتما به یاد داریم که این گفتمان اخیر را پذیرا نشدیم و با ارائه تاریخچه‌ای مستند، در راستای شناخت ماهیت حرکت تاریخی فضیلت‌گرایی، دیدیم که چنین ایده‌ای – یعنی در تقابل به سر بردن شاخه‌های فلسفه اخلاق – حداقل در مورد فضیلت‌گرایی و وظیفه‌گرایی محلی از اعراب ندارد. روشنگریهای جیمز ریچلز در این مورد را شاهد بودیم. با توجه به تفکرات این فیلسوف آنچنانکه دیدیم بر خلاف تفکر فضیلت‌گرایان رادیکال، می‌توان با تدبیر اندیشی خاصی، و با نگرشی به دور از غرض‌ورزی، حداقل برای وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی، میدانی را حاضر نمود که در آن دوشادوشِ هم، در جهت هدایت کنشگر اخلاقی برای فتح قله‌های اخلاق، در تحرکی شایسته و سامان‌مند، در تعامل – و نه تقابل – به سر ببرند.قصه فضیلت‌گرایی در نوع رادیکالش به این مساله ختم نمی‌شود. هجمه به کانت و گلایه از اصول وظیفه-گرایی او، از اصول جدا ناپذیرِ این تفکر بنیادگرای انحرافی است. الیزابت آنسکوم بذر این جریان انحرافی را پاشید. به خاطر داریم که این جریان رادیکال عامل اساسی از یادبرده شدن فضیلت‌گرایی را تفکر اخلاقی کانتی می‌دانست. تفلسف اخلاقی کانت به دو سبب ویران‌کننده اخلاق فضیلت‌گرا دانسته شده است: یکی اعتبار فی حد نفسه وظایف اخلاقی در مقابل فضایل اخلاقی، و دیگری عدم گرایش به غایات.این تفسیر از اخلاق کانت، کذب محض است. هر چند که در وظیفه گرایی‌اش برای قواعد اخلاقی فی حد نفسه اعتبار قائل است، اما این تمام فلسفه اخلاق کانت نیست. چنین تفکری فقط از خواندن کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق ناشی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این کتاب تنها کتاب کانت در زمینه اخلاق نیست. علاوه بر بنیاد، نوشته دیگری تحت عنوان مابعدالطبیعه اخلاق باب فلسفه فضیلت، وجود دارد که به شدت گرایشهای نتیجه‌گرایانه دارد. در مابعدالطبیعه است که کانت از غایات سخن به میان می‌آورد و غایات مورد طلب را فضیلت می‌نامد. از دیدگاه کانت محال است که اَعمال فاقد غایت باشند. غایات مد نظر کانت بر آمده از همان امر مطلقی هستند که اصول و قواعد اخلاقی را تشکیل می‌دهند. بنابراین نزد کانت صحبت از غایاتی نیست که ذیل انگیزه حسی و عاطفی هستند؛ بلکه سخن از تمایلات تکلیف مآبی است که انسان، با اراده‌ی خود آنها را انتخاب می‌کند. در همین مابعدالطبیعه است که بزرگ‌ترین وظیفه آدمی کسب فضیلت ذکر شده. آری؛ درست است که کانت با وظیفه‌گرایی سخت و خشن خود آغاز می-کند، اما در ادامه بحث که در دو کتاب نقد عقل عملی و مابعدالطبیعه اخلاق، به آن پرداخته شده، این سوال را می‌پرسد که هدف از انجام عملِ مبتنی بر امر مطلق چیست؟ پاسخ هم این است: غایت عالی و نامشروطی که همواره تکلیف است فضیلت می‌باشد. حقیقتا کانت نظریه اخلاقی خود را با مبحث فضیلت به پایان می‌برد. او غایت نظریه اخلاق‌اش را در همین فضیلت ذکر کرده است. نگریستن بدون اغماض به تفکر اخلاقی کانت حاکی از این خواهد بود که کانت اصول اخلاقی را با غایات اخلاقی که همان فضایل باشند، به نحوی کاملا انحصاری ترکیب کرده است؛ آنچنانکه می‌توان کانت را یک فیلسوف فضیلت‌گرای کثرت‌گرا، در مقابل فضیلتگرای رادیکال دانست. تفاوت اصلی کانت با دیگر فضیلت‌گرایان و نتیجه‌گرایان در این است که او از غایات و از فضایل شروع نمی‌کند. بلکه از ساخت و ساز وظیفه‌گرایی مبتنی بر امر مطلق آغاز کرده و در نهایت به فضیلت ختم می-کند. منکر این نیستم که کانت وظیفه‌گراست، به یک معنا کانت وظیفه‌گرا هست؛ آنهم زمانیکه خواهان نگارش قواعد اخلاقی مبتنی بر امر مطلق است. در این قسم از ایده اخلاقی‌اش، هر چند که در پی دسترسی به قواعد و اصول اخلاقی است، اما در اوایل کتاب مابعدالطبیعه اخلاق، آب پاکی را دست خواننده می‌ریزد که هدفش از درج مباحث وظیفه‌گرایی، ادراک فضیلت است و نه چیز دیگر. حال در اینجا باید گفت که او یک فضیلت گرا می‌شود. آنچنانکه جان استوارت میل بنابه گفته‌های موثق او، در اصول اخلاقی به سودگرایی نظر دارد؛ و در نهایت سودهایی را که آنها را هم نوع با فضیلت می‌داند، برای غایت اخلاق، فرا می‌خواند؛ یا ارسطو که در قواعد اخلاقی به حدوسط می‌پردازد، اما در مبحث غایات، فضایل را هدف رسیدن به اصول اخلاقی قید می‌کند. کانت هم مانند عموم فلاسفه اخلاق؛ یک بخش نظریه اخلاقی‌اش به بررسی قواعدی اختصاص دارد که آدمی را در موقعیتهای اخلاقی راهنما باشد. در این بخش به مساله چه باید انجام دهم پرداخته شده، بخش دیگر چرا باید انجام دهم مد نظر است؛ و کانت می‌گوید چونکه باید فضیلتمند شویم. این پایان کار تفلسف اخلاقی ایمانوئل کانت فیلسوف نخبه آلمانی قرن هیجده است
نگاهی انتقادی به اخلاق کانت
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه اخلاقی کانت یکی از نظریات مهم در فلسفه اخلاق است که همیشه مورد توجه شارحان و منتقدان بوده است. این نظریه گرچه دارای نکات مثبت زیادی است، ولی همانند هر نظریه بشری دیگری دارای اشکال هایی نیز هست. در این مقاله سعی شده است انتقادهایی که به نظر می رسد بر اخلاق کانت وارد است ذکر شود. برخی از این اشکال ها عبارتند از: تعمیم پذیری ویژگی قانون است نه معیار اخلاقی بودن عمل، تجویز اعمال نادرست و ممنوعیت اعمال درست به وسیله ملاک تعمیم پذیری، امکان اختلاف افراد در تعمیم پذیر دانستن یک قاعده، عدم کارآمدی اصل غایات، اشکال بر ارزش ذاتی عقل، اشکال بر تنها خیر ذاتی بودن اراده نیک، اشکال اطلاق اوامر اخلاقی، مشکل تعارض وظایف، عدم توجه به شخصیت، انگیزه ها و عواطف درونی فاعل و عدم پوشش کل حیات اخلاقی به وسیله مفهوم وظیفه.
صفحات :
از صفحه 9 تا 36
رابطه عقل و ایمان از دیدگاه سویین برن
نویسنده:
فاطمه اکبرپور، حسین ترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رابطه عقل و ایمان یکی از مسائل مهم فلسفه دین و کلام جدید است که متکلمان و فیلسوفان بسیاری درباره اش نظریه پردازی کرده اند. ریچارد سویین برن، فیلسوف تحلیلی معاصر، یکی از نظریه پردازانی است که از موضع دلیل گرایانه مدعی است باورهای دینی از دلایل عقلانی برخوردارند. او می کوشد با بهره گیری از روش استقرایی که اساساً روش متداول در علوم تجربی است به توجیه عقلانیِ ایمان بپردازد. او قوت باورهای عقلانی را در گرو قوت شواهد می داند؛ بنابراین، ایمان عقلانی از نظر او ایمانی است که بر قراین و دلایلی ویژه استوار باشد که بالاترین درجه احتمال را دارند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 112
بررسی و نقد نظریه اعتدال از دیدگاه علامه مهدی نراقی
نویسنده:
مهین حدادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر در صدد بررسی و نقد نظریه اعتدال از دیدگاه علامه نراقی است. نظریه اعتدال که خاستگاه آن از یونان باستان و نظریه پرداز آن ارسطو بوده است، از قرن سوم و چهارم هجری وارد حوزه اسلامی شد وبسیاری از حکیمان مسلمان آن را اقتباس کردند. طبق نظریه اعتدال، فضیلت و قاعده درست در هرفعلی، میانه روی و رعایت اعتدال است و افراط و تفریط همواره رذیلت و نادرست است. انسان باید به کمک عقل و دانش خود سعی کند تا حدوسط را در همه موارد بیابد و آن را حفظ کند تا به فضیلت برسد. نظریه اعتدال ارسطو تأثیر زیادی بر متفکران و حکیمان اسلامی مانند فارابی، ابن مسکویه، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن سینا و علامه نراقی داشته است. یکی از طرفداران نظریه اعتدال، علامه مهدی نراقی است.نراقیحدوسط و اعتدال را معیار و میزان فضیلت یک عمل معرفی می کند، او در تبیین حدوسط می گوید هر فضیلتی حد معینی دارد که اگر از آن بگذرد و به افراط یا تفریط برسد، رذیلت محقق می شود. بنابراین حدوسط همیشه فضیلت است و رذائل دو طرف آن حدوسط قرار دارند. اجناس عالی فضایل چهارتا است: 1- حکمت: شناخت حقایق موجودات 2- شجاعت: فرمانبرداری و اطاعت قوه غضبیه از قوه عاقله 3-عفت: اطاعت قوه شهویه از اوامر و نواهی قوه عاقله 4-عدالت: اطاعت عقل عملی از قوه عاقله است و این انقیاد مستلزم مهار دو قوه خشم و شهوت توسط عقل است. بر نظریه اعتدال اشکالات و ایراداتی وارد شده است مانند:دوری بودن تعیین فضایل نفس، عدم تعمیم پذیری قاعده حدوسط، زیادت فرع بر اصل و . . .
وظیفه گروی اخلاقی قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
درستی و نادرستی اعمال به نظر قاضی عبدالجبار ناشی از ذات اعمال است، یا به تعبیر خودش ناشی از وجوه و عللی است که اعمال بر آن واقع می شود. مثلاً ظلم به دلیل ظلم بودن، نادرست است و عدالت به دلیل عدالت بودن، درست. عبدالجبار وجوه و علل درست ساز و نادرست ساز عمل را به دو بخش تقسیم می کند: وجوهی که اصول محسنات و مقبحات هستند و علم به آنها ضرورتاً موجب علم به درستی و نادرستی اعمال است (مانند عدل و ظلم) و وجوهی که با علم به آنها تنها علم به درستی و نادرستی در نگاه نخستِ عمل حاصل می شود که ممکن است در شرایط عمل، به خلاف آنها حکم شود؛ مانند ضرر که در نگاه نخست، وجه نادرست ساز عمل است، ولی اگر از روی استحقاق و جزا باشد، وجه درست ساز عمل است. عبدالجبار وظیفه گرایی قاعده نگر و شهودگرایی مبناگراست.
صفحات :
از صفحه 143 تا 174
تبیین آموزه لاجبر و لاتفویض بل امرُبین الامرین از دیدگاه چهارمتکلم معاصر شیعه علامه محمدحسین طباطبایی،شهید مرتضی مطهری،علامه محمدتقی جعفری،علامه محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
پدیدآور: بهروز قربانی استاد راهنما: حسین اترک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث درباره محدوده قدرت انسان همواره یکی از دغدغه های اندیشمندان ادیان الهی بوده است. در سنت اسلامی نیز بحث بر سر میزان قدرت انسان نظریات مختلفی را در بین عالمان مطرح ساخت. چنانکه برخی با استناد به نصوص دینی الهی به ویژه قرآن جانب اختیار، برخی جبر و عده ای نظریه دیگری با عنوان «کسب» را بیان نمودند. ائمه شیعه به عنوان مفسران متن قرآن و مرجع دیگر اندیشه های شیعیان پس از قرآن، آموزه «لاجبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» را به عنوان مرامنامه شیعه در تنازع بین جبر و اختیار معرفی نمودند که به ویژه در کلام امام ششم شیعیان امام جعفر صادق آمده است. آموزه «لاجبر و لاتفویض» می کوشد تا موضع میانه جبر و اختیاررا برگزیند. به گونه ای که آدمی در عین اینکه در اعمالش مختار است در عین حال و در هر آن و لحظه وابسته به خداوند است و خداوند هر زمان که بخواهد می توان قدرت و اختیار را از او بگیرد و به موجودی بدون هرگونه قدرت و اختیار بدل کند. این پایان نامه می کوشد تا دیدگاه ها ی چهار تن از عالمان معاصر و ایرانی شیعه را دراین آموزه بررسی نماید. این دانشمندان شامل علامه محمدحسین طباطبایی(1281- 1360ش)، شهید مرتضی مطهری(1298- 1358ش)، علامه محمدتقی جعفری(1302- 1377ش) و استاد محمدتقی مصباح یزدی(1313- 1399ش) می شود. آنها دارای تألیفات متعدد در علوم مختلف اسلامی از جمله، تفسیر قرآن، فلسفه، کلام و عرفان اسلامی هستند. از طرفی دیگر، شاید در سده اخیر بیشترین تلاش را در جهت تبیین و دفاع از اندیشه های شیعه داشته اند. به طور خلاصه می توان گفت این اندیشمندان بنا به رویکردهای معرفتی شان به جستجو و بحث در این باره پرداخته اند. چنانکه برای نمونه علامه مصباح و علامه طباطبایی رویکرد فلسفی به این مسأله داشته اند و شهید مطهری و علامه جعفری به ترتیب رویکرد کلامی و عرفانی در این باره اتخاذ کرده اند. این پایان نامه پنج فصل دارد. در فصل نخست مباحث واژگانی حوزه جبر و اختیار آمده است. افزون بر این، اندیشه های معارض هم معرفی و بررسی شده اند. در فصل های دوم تا چهارم به ترتیب و با توجه به تقدم و تأخر تاریخی این چهار دانشمند بزرگ شیعی، اندیشه های آنها درباره جبر و اختیار تبیین و بررسی شده است. در بخش نتیجه گیری نیز خلاصه ای از دیدگاه های این بزرگان و رویکرد آنها در جبرو اختیار آمده است.
فضیلت گرایی اخلاقی ابن سینا
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه اخلاقی ابن سینا در زمره نظریه های فضیلت گرایی قرار می گیرد. وی نظریه اخلاقی خود را با بحث از سعادت به عنوان غایت نهایی زندگی انسان آغاز می کند و سعادت نهایی انسان را در «قُرب به خداوند متعال» و راه رسیدن به مقام قرب را کمال در عمل و نظر می داند. بنابراین سعادت حقیقی انسان در کمال قوه نظری و عملی اوست. کمال قوه عملی در این است که انسان به ملکه عدالت برسد و قوای شهوی و غضبی را تحت کنترل قوه عاقله درآورد و فضائل حکمت، شجاعت و عفت را کسب کند. همچنین کمال قوه نظری در آن است که انسان به حقایق همه اشیا علم پیدا کند و عالَم عقلی مضاهی با عالَم عینی باشد. ابن سینا فضائل را به فضائل نُطقی (یا عقلی) و خُلقی تقسیم می کند که فضائل نطقی، فضائل نفس هستند و فضائل خُلقی، فضائل بدن اراده کننده در نگاه او، راه رسیدن به فضائل اخلاقی، رعایت قاعده اعتدال است و نکته مهم در نظریه وی، اکثری دانستن این قاعده است. در این مقاله سعی شده است جهات ابتکاری نظریه اخلاقی ابن سینا در مقایسه با دیگر حکمای اسلامی نیز بیان شود.
صفحات :
از صفحه 25 تا 44
  • تعداد رکورد ها : 101