آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 146
ابتکارات سهروردی در نظریه صدور ‏
نویسنده:
سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی تطبیقی نظریه ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که میتوان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او میتوان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمیآید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد میکند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه میداند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علیصوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم میکند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخابکنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که میتوان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه میشود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب میکند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست میزند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است. واژه‌های کلیدی: فطرت،‌ فطرت ثانیه، عقل هیولانی، عقل مستفاد، از خود بیگانگی،‌ فطرت گرایش،‌ انسان کامل.
بررسی تطبیقی نظریه فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
پدیدآور: هدیه شیراوند؛ استاد راهنما: سیدمهدی امامی‌جمعه ؛ استاد مشاور: جعفر شانظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
تکامل نفس در حکمت سهروردی
نویسنده:
شکوفه عنایتی خرزوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اینکه نفس موجودی روحانی از عالم اعلی است و استعدادهایی در او نهاده شده که با بالفعل شدن آن با ابزار مادی، کمال او حاصل می شود و آنگاه از این دنیا رخت بربسته، با مبادی عالیمتصل گشتهو به وطن اصلی خود باز می گردد، مورد اتفاق اکثر فلاسفه اسلامی است و هر کس به طریقی آن را تبیین می کند. سهروردیکه موسس حکمت اشراقی است ونور را اساس و پایه فلسفه خود قرار داده است َسیر تکامل نفس را بر اساس این حکمت به نحوه خاصی مبتنی بر اصالت نور تبیین می کند. نگارنده در این رساله خواهان آن است که نحوه ی تکامل نفس انسانی را به عنوان نوری از انوار الهی در آثار این حکیم بررسی کند و چشم انداز کلی او را در این زمینه به نمایش بگذارد. به این منظور آراء وی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که از نظر وی نفس نوری مجرد است که تعلق به دنیا باعث جدایی او از عالم نور که موطن اصلی اوست، شده است. از نظراو علم و عمل سالک از یک طرف و اتصال با عقل فعال و جذبه ربانی حق تعالی از طرف دیگر، در دنیا عامل تکامل اوست.سالک با طی مراحل سلوک درونی،قادر خواهد بود از ماده قطع علاقه کرده و با موت ارادی عالم نور را مشاهده کند و هر چقدر تجرد او از ماده بیشتر باشد، به مبادی عالی تر که همان انوار قاهر اند،مشابهت یافته و نوعی اتحاد روحانی و استغراق علمی با آنها یافته و در نتیجه به کمال شایسته خود نائل خواهد شد و در آخرت به لذت ناشی از آن دست مییابد و در مراحل بالاتر کمال، با فناء در ذات مقدس الهی به بقاء خواهد رسید.
بررسی تطبیقی نظریه‌ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان رابه صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی،انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
مبانی عقل و عقلانیت از دیدگاه امام کاظم (ع) در حکمت متعالیه
نویسنده:
فاطمه ترکان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده: عقل و عقلانیت یکی از مهمترین مفاهیمی است که همواره مورد توجه بشر از جمله پیروان ادیان الهی بوده است. نسبت عقل و وحی ، قلمرو ادراکات و اعتبار حکم عقل در منظر دین، از چالش های جدی مورد بحث در بین اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ بوده است. در بین شیعیان و براساس آموزه های ائمه (ع) عقل از جایگاه ارزشمندی برخوردار بوده و کاوش های عقلی و فلسفی در کسب معارف دینی مورد تاکید بوده است. در این پژوهش به محضر امام موسی بن جعفر (ع) رفته و تلاش نموده ایم با استفاده از مفاهیم فلسفی حکمت متعالیه مباحث پیرامون عقل در روایات حضرت را مورد کنکاش قرار دهیم. در ابتدا مبتنی بر روایت معروف امام خطاب به هشام، معانی عقل را استخراج و با آموزه های حکمت متعالیه انطباق دادیم و فضائل عقل و ویژگی های عاقلان را از نظر امام بحث نمودیم. سپس قلمرو ادراکات عقل در روایات حضرت را مورد بحث قرار دادیم و با تبیین مبادی مادی و صوری عقلی در این احادیث، به بررسی مبانی عقل از دیدگاه امام هفتم (ع) پرداختیم، تا مشخص نماییم که حکم عقلانی از چه اعتباری در نزد حضرت برخوردار است. در این رساله بر اساس روایات معتبر امام، می توان نتیجه گرفت که در دیدگاه حضرت، عقل از مراتب مختلفی برخوردار بوده و در هر مرتبه به سطحی از ادراکات و معارف دست می یابد. استکمال عقل و شکوفایی آن از طریق به کارگیری مراتب اولیه عقل، انجام طاعات و دوری از معاصی و پیروی کامل از اهل بیت (ع) میسر است و در مرتبه عقل استدلالی و برهانی، انسان می تواند با بهره از اصول اولیه و صورت های استدلالی به نتایجی معتبر در معارف دینی و از جمله مقوله توحید دست یابد و اعتبار این امورِ عقلی و برهانی، اعتباری ذاتی است. کلید واژه: امام موسی کاظم(ع)، عقل، عقلانیت، عقل بالملکه، حکمت متعالیه
بررسی تطبیقی مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
اکرم قاسمی فلاورجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار پیش رو،مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا را مورد بررسی قرار می دهد.سهروردی و ملاصدرا ارائه دهنده مستقیمویا غیر مستقیم مبانی نظری آراء سیاسی هستند.گردآوری این مبانی در یک مجموعه و مدون کردن آنها، تاکنون به طور مستقل صورت نگرفته است.از این رو در این رساله برای کشف زوایای مختلف آراء سیاسی این دو فیلسوف،به مبانی معرفت شناسی،خداشناسی،هستی شناسی و انسان شناسی آنها پرداخته می شود، تا مشخص گردد آراء سیاسی این دو اندیشمند بر چه مبانی ای استوار است.به این منظور آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا با توجه به مبانی مذکور ریشه یابی وتحلیل شده است واین نتیجه مهم به دست آمده است،که تحلیل اندیشه سیاسی هر دو فیلسوف،بدون توجه به مبانی نظری آنها،ناقص و فاقد اعتبار علمی است.در این رساله در مقام مقایسه تطبیقی مبانی نظری این دو فیلسوف پیرامون آراء سیاسی، نتایج ذیل حاصل شده است:ا-هر دو فیلسوف از منابع معرفتی عقل،وحی و شهود در فلسفه سیاسی خود بهره می برند،با این تفاوت که سهروردی بر اساس محوریت معرفت شهودی و با طرح حکومت حکیم متأله یا انسان کامل،نظریه ای عرفانی در مورد اندیشه سیاسی عرضه می دارد،ولی معرفت عقلانی در فلسفه سیاسی ملاصدرا سایه افکن است وشهود را در پرتو عقل و وحی هدایت می کند.2-هر دو فیلسوف خداوند را حاکم مطلق و یگانه قانونگذار عالم وجود می دانند وبنابراین بر پیوند سیاست با شریعت(که قانون تدبیر زندگی انسانها از طرف خداونداست)،تأکید می ورزند.البته با این تفاوت که سهروردی تصریحی بر انتصابی بودن رهبری سیاسی ندارد،ولی ملاصدرا بر مبنای تفکر شیعی خود آن را انتصابی می داند.3-هر دو فیلسوف هستی را جلوه ظهور حق تعالی و بنابراین دارای هدف ، قانون ،مبدأ ومعاد واحد ونظام اکمل دانسته، بر اساس این باور، تعالی سیاست را در هماهنگی و حرکت در مسیر قوانین،نظام اکمل و عادلانه هستی می دانند.4-هر دو فیلسوف،سیاست را لازمه وجود انسان دانسته، انسانها را به علت واجد بودن صفاتی چون قوه شناخت، تعقل، قدرت اختیار وانتخاب راه سعادت ویا شقاوت،درتشکیل جوامعی عقلانی و شرعی، در سایه رهبری انسان کامل قادر می‌دانند. بنابراین انسانها خود مسبب تمامی کنش های اجتماعی و سیاسی خود هستند.در پایان به این نتیجه می رسیم که آراءسیاسی سهروردی و ملاصدرا تقریبا منطبق بر هم اند،جز اینکه ملاصدرا با بهره گیری از عقاید شیعی در بسط فلسفه سیاسیش،به فلسفه سیاست اسلامی غنا بخشیده است.
نبوت و فلسفه ی نبوت و تحلیل مبانی آن از دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: زهراسادات نژادتبریزی فرد ؛ استاد راهنما: نفیسه اهل سرمدی ؛ استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نبوت پس از اصل توحید، جایگاه ویژه و نقش تعیین کننده ای در نظام فکری و اندیشه دینی دارد. به همین سبب جزو اعتقادات اصلی شمرده شده و از دیرباز کانون توجه و پژوهش متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است. در این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل و مقایسه ی دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا در فلسفه نبوت، همچنین مسائل مربوط به نبوت عامه از جمله حقیقت نبی، راه شناخت نبی و ویژگی های برجسته او بر اساس مبانی هر یک از آنها توجه شده است و در نهایت تاثیر انسان شناسی آنها بر نبوت پژوهی مورد ارزیابی قرار گرفته است. از دستاوردهای این پژوهش مقایسه دیدگاه صدرا و شیخ طوسی و به دست آوردن موارد اشتراک در عین افتراق و برتری فکر فلسفی در تبیین نبوت است زیرا هر دو به تبعیت از عقل، ضرورت نبی را اثبات می کنند و علاوه بر آن که معجزه و وحی را مختص نبی می دانند، از علم و عصمت به عنوان ویژگی های بارز نبی سخن می گویند. اما صدرا علاوه با نگاه ژرف به عقل، از عرفان نیز مدد گرفته و توانسته است تبیین دقیق و شفاف تری از حقیقت نبوت ارائه دهد. همین امر باعث تفاوت دیدگاه صدرا با شیخ طوسی می شود. نوع نگاه آنها به انسان از عوامل مهم اختلاف این دو متفکر در این زمینه است. لازم بذکر است که این دو متفکر در بحث نبوت،در مبانی و روش با یکدیگر متفاوت هستند و این تفکر در مبانی و روش شناسی است که موجبات تفاوت های دیگری را بین این دو فراهم می کند. به عبارت واضح تر عقل در نگاه شیخ، در حیطه ی عقل عملی است. البته عقل نظری را هم در حد برهان و استدلال می پذیرد اما در نظر صدرا غایت انسان در رسیدن به کمال عقل نظری و عقل عملی است. هم چنین صدرا به نفس انسان توجه ویژه دارد لذا حقیقت نفس نبی را فعلیت یافتن همه کمالات و رسیدن به مقام خلیفه اللهی می داند. از نگاه او چنین انسانی، صاحب ولایتی است که علاوه بر تصرف در سرتاسر عالم، شایستگی آن را دارد که واسطه فیض برای سایر ممکنات قرار گیرد و وجود او را اول مخلوق عالم معرفی می کند. او رسیدن به چنین مقامی را در سایه اطاعت از انسان کامل(نبی)، برای همه انسانها امکان پذیر می داند. همه ی این حقایق بیان شده از نظر شیخ یا مغفول مانده است و یا بر طبق مبانی خویش به انکار آنها پرداخته است زیرا او حقیقت وجودی انسان را در جسم مادی خلاصه می کند و همین رویکرد باعث اختلاف نظر او با صدرا در این باب شده است.
بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن‌عربی و مولوی
نویسنده:
زهره داردان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش یک مکتب عرفانی، نظیر مکتب عرفانی محی الدین بن عربی و جلال الدین محمد بلخی، شاید مهم‌ترین مسئله – و یا یکی از مهم‌ترین مسائل- مبحث استدلال باشد؛ چرا که برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که آن دو عارف در آثار خود با عقل و استدلال به مبارزه برخاسته‌اند و این در حالی است که قرآن کریم و همچنین سنت نبوی(ص) جایگاه رفیعی را برای استدلال قائل‌اند و در موارد فراوانی، انسان را به تفکر، تعقل و تدبر فرا خوانده‌اند. در این تحقیق در جهت رفع این تناقض ظاهری، به بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن عربی و مولوی، پرداخته می‌شود و به سه مسئله اساسی در ارتباط با استدلال اشاره خواهد شد: اول اینکه عقل در نگاه هر دو عارف دارای حیثیت و رویکردهای گوناگونی است. ابن عربی از عقلی سخن به میان می‌آورد که برای پذیرفتن حقایق هیچ گونه محدودیتی ندارد و آن را عقل قابل نام می‌نهد. وی همچنین از عقلی با عنوان عقل فاعل بحث می‌کند و معتقد است این نوع عقل در تولید و تفکر با نوعی محدودیت روبروست. مولوی نیز عقل را به دو دسته عقل ممدوح و عقل مذموم تقسیم می‌کند. عقل ممدوح دارای دو معنا است: یکی عقل کامل انبیاء و اولیاء و خواصّ درگاه حق می‌باشد که آگاه به حقایق و اسرار است و دیگری عقل مجرد علوی و نخستین جلوه‌ی ذات حق تعالی است. عقل مذموم از نظر مولوی عقلی است که پا را فراتر تر حدّ خود بگذارد و داعیه‌ی پرواز در ماورای طبیعت را داشته باشد. در این صورت، قطعاً کارش به حیرت و گمراهی می‌کشد. بعد از آن اهمیت و ترجیح معرفت حاصل از کشف و شهود نسبت به معارف حاصل از استدلال در نگاه آن دو عارف عنوان خواهد شد و در نهایت به این مسئله اشاره می‌شود که بخش عمده‌ای از مباحث ابن عربی در ارتباط با الهیات بالمعنی الاخص می‌باشدو ابن عربی این گونه مباحث را بدیهی می‌داند و به همین دلیل در آثار او شاهد استدلال به صورت حرفه‌ای نیستیم. اما مولوی در مسائل ماوراءطبیعی استدلال‌های عقلانی را ناکارآمد عنوان می‌کند و در بسیاری از مباحث دیگر از اقسام گوناگون استدلال مانند برهان، خطابه، استقراء و جدل بهره می‌برد. اهمّ نتایج این تحقیق به قرار زیر می‌باشد:اولاً عقل از منظر آن دو عارف دارای اهمیت تقریباً یکسانی است؛ با این تفاوت که مولوی بر خلاف ابن عربی تعریف روشن و مشخصی از عقل ارائه داده و همچنین در خلق تعابیر و اصطلاحات و ذکر اقسام و مراتب عقل نیز، گسترده تر از ابن عربی عمل کرده؛ ثانیاً هر دو عارف معرفت شهودی را بر معرفت حاصل از عقل و استدلال ترجیح داده‌اند؛ هر چند ابن عربی در این بحث نظام مندتر و منسجم‌تر از مولوی عمل کرده است. و در نهایت آنکه نکوهش استدلال در نگاه هر دو عارف، به منزله‌ی مخالفت با منطق نمی‌باشد؛ زیرا اصل منطق جزو بدیهیات ذاتی و از غرایز بشر است و قواعد برهانی آن از مقتضیات غریزی انسان استخراج شده است؛ بدین جهت می‌توان گفت نقد و نکوهش استدلال در نگاه آنان، به منزله‌ی نقد استدلالیون و فلاسفه‌ای است که با تکیه بر مقدمات حسی می‌کوشند حقایق مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت را کشف و اثبات کنند.
کثرت‌گرایی دینی از منظر نواندیشان مسلمان معاصر (مطالعه موردی: محمد اقبال لاهوری، علی شریعتی، عبدالکریم سروش و نصر حامد ابوزید)
نویسنده:
ابوذر نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به تنوع اعتقادات در حوزه‌های گوناگون وتسری آن به حوزه ی دین لازم است در زمینه ی حق بودن ونجات بخشی ادیانداوری کرد.جان هیک( -1922م) نماینده ی برجسته ی فرضیه ی کثرت گرایی دینی بر این باور است که حقیقیت و رستگاری منحصر به دین خاصی نیست وپیروی ازهمه ی ادیان باعث رستگاری دینداران خواهد شد.عوامل دینی، فکری واجتماعی نقش مهمی در شکل گیری این فرضیه داشته‌اند.این پژوهش به روش توصیفی _تحلیـلی برآن است که دیـدگاه محمد اقبال لاهوری( 1938-1877م) ، علی شریعتی(1356-1312 ه.ش)،عبدالکریم سروش( -1324 ه.ش) و نصرحامد ابوزید(-1943م) را درباره ی کثرت گرایی دینی با عنایت به نوع رویکرد آن ها به وحی وخاتمیت ومیزان تاثر آن ها از روشنفکران مسیحی مغرب زمین مطرح نماید.یافته‌های این پژوهش به شرح زیر است:اقبال به پیروی از شلایر ماخر(1834-1765م)_ پدر هرمنوتیک مدرن _ و ویلیام جیمز(1910-1842 م )_ موسس روان شناسی جدید _به طور ضمنی وحی را تجربه دینی و هم داستان با هانری برکسون(1859-1941م) آن را غریزه می داند.به این دلیل که تجربه دینی از مبانی کثرت گرایی دینی است می توان اقبال را تکثر گرا خواند هرچندبه صراحت به این موضوع نپرداخته است.شریعتی هم پای اقبال وحی را غریزه می خواند و مساله‌ی فهم‌های متعدد از دین را _ که از مبانی کثرت گرایی دینی است- به صورت کلی مطرح کرده است.بنابراین وی را نیز می توان تکثر گرا به شمار آورد گرچه این موضوع را به صورت مستقیم بیان ننموده است.سروش به پیروی از اقبال معتقد به تجربه ی دینی و با الگوپذیری از گادامر_ از مهمترین نظریه پردازان هرمنوتیک فلسفی_ و شریعتی قائل به تکثر فهم متون دینی است. وی با این دو مبنا و مبانی دیگردرصدد اثبات کثرت گرایی دینی است.ابوزید قائل به غیر وحیانی بودن الفاظ قرآن ومتاثر از گادامر مدعی امکان فهم‌های متعدد از دین و در نتیجه معتقد به کثرت‌گرایی دینی است.از نگاه این تحقیق کثرت گرایی دینی دارای زمینه‌های مخصوص به خودو مبانی آن مردود است.از جنبه ی حقانیت، سایر ادیان منسوخ وآمیزه ای از حق وباطل‌اند و تنها اسلام حق مطلق است.از جهت رستگاری کسانی که آگاهانه از اسلام پیروی نکنندعذاب خواهند شد ومسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان توحیدی و کفار غیر معارض، با مدارا، احترام و سعه ی صدر رفتار خواهندکرد و رعایت حقوق آن ها را وظیفه خود می دانند.
  • تعداد رکورد ها : 146