آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 146
نقش تشکیک وجود در نظام معرفتی صدرا
نویسنده:
پدیدآور: زهره قربانی ؛ استاد راهنما: محمدمهدی مشکاتی ؛ استاد مشاور: سیدمهدی امامی‌جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حکمت صدرایی بر چند اصل بنا شده است، یکی از مهمترین آنها، تشکیک در وجود است . صدرالمتالهین بواسطه این اصل، به توجیه کثرات موجود در جهان می پردازد، این نگاه تشکیکی صدرا به حقایق وجودی بر دیدگاه های معرفت شناسانه وی نیز تاثیر بسزایی داشته، به گونه ای که صدرا بسیاری از ابتکارات خویش را در این حوزه، مدیون نگاه هستی شناسانه اش به وجود است. صدرالمتالهین در حوزه شناخت، در مباحث معرفت شناسی ادراک و همچنین هستی شناسی ادراک، صاحب ابتکارات فراوانی است وی گام های بلندتری نسبت به فلاسفه قبل از خود برداشته است و به جرات می توان گفت؛ یکی از مهمترین اصولی که نقش برجسته ای در این میان داشته، مبحث تشکیک در وجود است، این مساله در مباحثی همچون اتحاد عاقل ومعقول، وجود ذهنی وحل معضلات آن و به تبع آن تطابق ذهن وعین که از مباحث مهم معرفت شناسی است و مساله وجود کلی ونحوه حصول آن، تاثیر بسزایی داشته و به ملاصدرا کمک کرده است تا بتواند ابتکارات شایانی در این حوزه داشته باشد.
ذوق تاله یا تعارضی در نظام وجودشناسی دوانی
نویسنده:
مرتضی طباطبائیان نیم آورد، مهدی امامی جمعه، نفیسه اهل سرمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آثار دوانی می‌توان دو نظریه در باره وحدت و کثرت استنباط کرد. یکی وحدت وجود و کثرت موجود و دیگری، وحدت وجود و وحدت موجود. این فیلسوف مکتب شیراز، در طرحواره فلسفی- عرفانی خویش، نظریه ذوق‌التاله را تبیین می‌کند و معنای موجود بودن ممکنات را انتساب آنها به حقیقت وجود می‌داند. بدین ترتیب است که انتساب، به عنوان اصطلاحی کلیدی در این باب مطرح می‌شود؛ اصطلاحی که در هر کدام از این الگوها چهره متفاوتی پیدا می‌کند. آیا مراد از انتساب، همان وجود رابط صدرائی یا تجلّی مطرح در نظام عرفانی است؟ آیا آنچه دوانی از انتساب اراده می­کند امری غیر از اضافه اشراقی است؟ در این نگاشته خواهیم دانست که در الگوی نخست، انتساب، غیر از وجود رابط صدرایی و یا نظر عرفاء در باب تجلّی و همچنین، غیر از اضافه اشراقی است. این در حالی است که در دومین الگو، انتساب، دقیقاً همان تجلّی و ظهور عرفاست. در تبیین نظریه ذوق‌التاله دوانی، دیدگاههای مختلفی شکل می‌گیرد. نگارنده ضمن دسته‌بندی این نظرات با تفکیک میان دستگاه فلسفی و عرفانی جلال‌الدین دوانی، اولا تحلیلی از این اختلاف در عبارات ارائه می‌کند و ثانیاً با ریشه‌یابی این گوناگونی در تعابیر، مشکل اساسی را ضعف دستگاه فلسفی دوانی می‌داند و معتقد است نظام فلسفی او این قدرت و قابلیت را نداشته است که اندیشه عرفانی او را به طور کامل و بدون نقص، مبرهن سازد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 75
بررسی روش های عقل گرایی و نص گرایی و تاثیر آن در شناخت صفات خداوند(در 5 قرن نخست کلام اسلامی
نویسنده:
لیلا جعفری بهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمکاتب و فرقه های مختلف کلامی مسلمان در بررسی متون دینی از جمله شناخت صفات خداوند از روش های متفاوتی از قبیل: پایبندی به دلالت ظاهری الفاظ و عدم تاویل عقلانی یا جواز تفسیر عقلی حتی بر خلاف دلالت ظاهری و ... استفاده کرده اند.در این پژوهش از میان تمامی روش هایی که در هندسه معرفت دینی مطرح می شود، تنها دو روش عقلی و نقلی را مورد بررسی قرار می دهیم. هر یک از متکلمان مسلمان یک روش(عقلی یا نقلی) را انتخاب کرده است و ما در صدد آن هستیم که دریابیم آنان از هر روش تا چه حد در شناخت دین بهره گرفته اند؛ همچنین بنا بر آن روش انتخابی چه تصوری درباره صفات خداوند دارند تا آشکار شود هر روش تا چه اندازه در تصور آنان درباره صفات خداوند تاثیر گذار بوده است.فرقه های اهل حدیث اشاعره و معتزله در استفاده از این دو روش به افراط و تفریط کشیده شدند. اهل حدیث و اشاعره به روش نقلی (ظاهر گرایی) روی آورده و آن را تنها روش معرفتی در شناخت صفات خداوند می دانند که نتیجه چنین دیدگاهی نفی توحید صفاتی و ذاتی خداوند است. در مقابل فرقه معتزله روش عقلی را پذیرفتند و در بهره جویی از آن، مسیر درست عقلانی را طی نکردند که به موجب آن در شناخت صفات خداوند، تاویلات نادرستی را بیان کرد ند‌.اما بر خلاف این دو گروه فرقه امامیه روش های عقلیو نقلی در کنار هم و با یک برنامه دقیق در شناخت صفات خداوند مورد استفاده قرار داده است. که بنابر آن توحید صفات ذاتی و صفاتی خداوند محفوظ مانده است.واژگان کلیدی: عقل گرایی، نص گرایی، معتزله، اهل حدیث، اشاعره، امامیه.
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر: اقبال لاهوری، شهید مطهری و دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان‌که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه‌های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزهدانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمدادمی‌کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می‌شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می‌داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می‌یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می‌داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می‌کند و دین را جامع می-داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره‌ای را در باب سرشت وحی می‌پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل‌هایی می‌داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می‌تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می‌داندو ختم نبوت رابه این معنی می‌داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می‌گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی‌شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آنهماهنگی با فطرت است و دین را جامع می‌داند و دیدگاه اعتدالی را می‌پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می‌پذیرد. رهیافت‌های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می‌کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می‌بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوتو می‌گوید؛در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد.پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دینمخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد.کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
بررسی مبانی عرفانی وجود رابط و مستقل در حکمت متعالیه
نویسنده:
هاجر درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده تقسیم حقیقت وجود به رابط و مستقل از ابتکارات مهم صدر المتالهین است. وی پس از تحلیل رابطة علیت به این نتیجه میرسد که معلول عین ربط ، تعلق و وابستگی به علت است و چون همة ممکنات، معلول خدای متعال هستند و خداوند علت حقیقی آنهاست، بنابراین ممکنات وجود رابط و خداوند تنها وجود مستقل است . به این ترتیب صدر المتالهین با تحلیل رابطة علیت ، تجلی را به جای علیت قرار میدهد و وحدت شخصی وجود را اثبات میکند. هدف ما در این بررسی این است که نشان دهیم که عکس این مطلب هم امکان پذیر است. یعنی وحدت شخصی وجود و تجلی میتواند مبنای تقسیم وجود به رابط و مستقل قرار گیرد. در این تحقیق ، چگونگی تقسیم وجود به رابط و مستقل، نظریة وحدت وجود و تجلی مورد بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که صدر المتالهین در تقسیم وجود به رابط و مستقل از این اصول اساسی عرفان اسلامی تأثیر پذیرفته است و وحدت شخصی وجود و تجلی میتواند مبنای وجود رابط بودن معلول قرار گیرد، زیرا بر اساس وحدت شخصی وجود تنها مصداق بالذات وجود خدای متعال است و اسناد وجود به ممکنات, بالعرض و مجاز است . در عالم یک وجود و یک موجود حقیقی هست و ممکنات ، تجلیات وشئون اسماء و صفات اویند و بر اساس نظریة تجلی، وجود مطلق حق درآینة ممکنات ظاهر شده است. ممکنات، ظهور، تجلی و نمود آن وجود واحد مطلق‌اند. بنابراین بر اساس وحدت شخصی وجود و به تبع آن، نظریة تجلی، وجود حقیقت واحدی است که سراسر عالم را فراگرفته است و دوگانگی و غیریتی در وجود نیست. بر اساس نظریة وجود رابط و مستقل ، معلول چیزی نیست جز شأن و جلوة علت. معلول، همان تعلق و وابستگی به علت است نه ذاتی که مرتبط و وابسته به علت باشد. علت و معلول دو وجود مغایر یکدیگر نیستند بلکه معلول، افاضه و نمود علت است. این تلقی از رابطة علت و معلول بر اساس وحدت شخصی وجود امکان پذیر است نه وحدت تشکیکی. زیرا بر اساس وحدت تشکیکی وجود، هستی مراتب گوناگونی دارد که هر مرتبه وجودش جدا و متمایز از مرتبة دیگر است. بنابراین، علت و معلول، دو مرتبه از وجود خواهند بود که وجودشان مغایر و مباین با یکدیگر است. واژگان کلیدی: وجود رابط و مستقل، تجلی، وحدت وجود، علت، معلول , عرفان، حکمت متعالیه
تحلیلی تطبیقی از تجربه‌های نزدیک مرگ در کلام جدید و عرفان اسلامی با توجه به آیات و روایات
نویسنده:
کمیل فرحناکیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده موضوع تجربه¬های نزدیک به مرگ، از مسائل نوینی است که توجه بسیاری از پژوهشگران و مرگ¬پژوهانِ حوزۀ الهیات و مباحث کلامی جدید را به خود جلب نموده است. با این وجود، جای این مباحث در مجامع علمی ما خصوصاً در حوزه¬های دین‌پژوهی و الهیات اسلامی خالی است اما وجود غنای محتوایی در میراث اسلامی ما، می¬تواند خلأهای معرفتی موجود در این زمینه را پر نماید. در همین راستا ما در این نوشتار با بهره¬گیری از روش کتابخانه¬ای و با رویکردِ الهیاتی، میزان تطابقِ این مباحث را با آموزه‌های اسلامی سنجیده¬ایم. سازگاری¬ها و ناسازگاری¬های این تجربیات را با مباحث قرآنی و روایی مشخص ساخته و تطابق یا عدم تطابق آنها را با مکاشفات و مشاهدات عرفای مسلمان بیان نموده¬ایم. در طی پژوهش به این نتایج رسیده¬ایم که درک جامع از تجربیات نزدیک به مرگ و ویژگی¬های آن به عنوان یک تجربه دینی و هم¬چنین بررسی مقایسه¬ای آن با آموزه¬های آخرت¬شناسانۀ قرآنی و روایی، ما را به این امر رهنمون می¬کند که اولاً محتوای این تجربه¬های اصیل و معتبر، به طور کامل با آموزه¬های قرآنی و روایی متباین نیستند و ثانیاً مشاهدات و مکاشفاتی که عرفای مسلمان از مرگ، مراحل و ویژگی¬های آن داشته¬اند، با تجربه¬های مذکور تنها در روش و اهداف، متفاوت و غیر قابل انطباق¬اند اما در بحث مفاهیم و محتوایات، قابل مقایسه¬اند. بنابر این به طور کلی می¬توان رابطۀ «عموم و خصوص من وجه» را بین این تجربیات و آموزه¬های آخرت¬شناسانۀ اسلامی - به خصوص در مباحث احتضار، برزخ و مکاشفات عرفانی مرگ ارادی عارفان مسلمان - در نظر گرفت و در قسمت¬های اشتراکی¬ای که نصوص اسلامی بر آنها صحه می¬گذارند، می¬توان از نتایج این تجربیات به عنوانِ ابزاری کمکی برای شناخت ملموس¬تر عالم آخرت استفاده نمود. لازم به ذکر است که این تجربیات به جهت تفاوت و حتی تقابلشان با برخی از آموزه¬های اسلامی، چالش¬هایی را پیش روی پژوهشگران علوم و معارف اسلامی قرار می¬دهند که پاسخ به آنها افق¬های نوینی را برای متکلمان اسلامی می¬گشاید. اما باید توجه داشت که این چالش¬ها به هیچ وجه از اعتبار این تجربه¬ها نمی¬کاهد و نقاط مشترک میان این تجربه¬ها و آموزه¬های اسلامی می¬تواند به عنوان نقطۀ ثقل این حوزۀ مطالعاتی در کلام اسلامی باشد که با تکیه بر آن می¬توان بر تک تک این چالش¬ها فائق آمد و پاسخی مناسب و شایسته به هر یک از آنها داد که مطمئناً این امر بر تلاش متکلمان مسلمان مبتنی است. کلید واژه‌ها موت(اصطلاح فلسفی و عرفانی)، تجربه ترک بدن، تجربه‌های(ادراکات) نزدیک به مرگ، احتضار، مرگ ارادی یا اختیاری، خلع و لبس.
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر اقبال لاهوری، شهید مطهری، دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان¬که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه¬های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزه دانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمداد می¬کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می¬شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می¬داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می¬یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می¬داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می¬کند و دین را جامع می¬داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره¬ای را در باب سرشت وحی می¬پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل¬هایی می¬داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می¬تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می¬داند و ختم نبوت را به این معنی می¬داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می¬گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی¬شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آن هماهنگی با فطرت است و دین را جامع می¬داند و دیدگاه اعتدالی را می¬پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می¬پذیرد. رهیافت¬های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می¬کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می¬بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوت و می¬گوید؛ در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد. پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دین مخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد. کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
حدوث و بقاء نفس بر اساس حرکت جوهری
نویسنده:
معصومه محرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا بر اساس حرکت جوهری و تشکیک مراتب وجود، نظریه ای را پی ریزی ‌می‌نماید که بر اساس آن، نفس، جسمانی الحدوث و روحانیه البقاء است. او با تبیین اصل فوق الذکر، سعی در حل مشکلاتی همچون بیان چگونگی رابطه‌ی نفس و بدن دارد و در نظریه ی خود از آیات،روایات و منابع عرفانی بهره‌های بسیاری برده استفلسفه‌ی ملاصدرا بر سه محور برهان، عرفان و قرآن بنا گشته است. آثار او مشحون از نوشته‌های ابن عربی ‌می‌باشد که آنها را در راستای عقاید خود و تطبیق آن با فلسفه اش مورد تعبیر و تفسیر قرار داده و در جای جای تألیفاتش به عقاید و افکار این عارف بزرگ استناد نموده است. ملاصدرا، خود یکی از مفسرین صاحب نام قرآن ‌می‌باشد که با رویکردی فلسفی آیات این کتاب مقدس را تأویل و تفسیر کرده است. علاوه بر این تمام آثار این فیلسوف گرانقدر، مزین به آیات و روایات اسلا‌می‌‌ می‌باشد و این نشانگر عمق ایمان و دلبستگی او به اسلام و مذهب تشیع است.ملاصدرا را باید نخستین فیلسوفی دانست که معاد جسمانی را به شکلی نظام مند وارد فلسفه کرده و بر آن اقامه ی برهان نموده است. اگرچه بسیاری از اندیشمندان مسلمان معاد مثالی او را مغایر با معاد جسمانی مورد نظر قرآن و احادیث و روایات ‌می‌دانند، ولی باید گفتهمین اندازه که او باب بحث از معاد جسمانی را در فلسفه باز کرده، تحولی در معاد شناسی بوجود آورده است.
موعودشناسی تطبیقی درادیان یهود، مسیحیت و اسلام
نویسنده:
آزاده جهان احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نام و نام خانوادگی :آزاده جهان احمدی
ملاک های زیبایی‌شناسی در فرم و محتوا، از نگاه صدرا
نویسنده:
مهدی امامی جمعه، جمال احمدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا در جای جای متون فلسفی خود به بحث در مورد زیبایی پرداخته است. او برای شناخت زیبایی در اشیاء ملاک های متنوعی ارائه می کند. مسئله اصلی این پژوهش یافتن ملاک های زیبایی شناسی صدرایی است و بررسی اینکه این ملاک ها فرمی و ظاهری بوده و یا ناظر به محتوا و باطن اشیاء هستند. برای این منظور با استناد به متون مختلف ملاصدرا ملاک های زیبایی در دو دسته‌ی فرمی و محتوایی دسته بندی شده و ارتباطات این زیبایی های فرمی و محتوایی با یکدیگر و نسبت آن ها با ارکان اصلی حکمت صدرایی تحلیل و بررسی شده است. نتایج این تحلیل نشان می دهد که از نظر صدرا مطابق با سلسله‌ی وجود، زیبایی همه‌ی موجودات نیز به جمال مطلق الهی ختم شده و اسماءالحسنی الهی علت همه‌ی زیبایی های عالم است. شناخت اسماءالحسنی موجب شناخت زیبایی اشیاء است و در نتیجه همه‌ی ملاک های زیبایی شناسی صدرایی در فرم و محتوا نیز به اسماءالحسنی الهی بازمیگردد. در حقیقت زیبایی از اسماءالحسنی آغاز شده و با طی مراتب تشکیکی وجود نازل می شود و ابتدا به محتوا و باطن و سپس از طریق باطن، به فرم و ظاهر اشیاء سریان پیدا می کند.
صفحات :
از صفحه 25 تا 40
  • تعداد رکورد ها : 146