آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 73
تبیین فلسفی و عرفانی علامه حسن زاده آملی از بهشت و جهنم و لوازم آن
نویسنده:
رقیه امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه حسن‌ زاده آملی به عنوان فیلسوف و عارف مسلمان مباحث عمیقی درباره‌ی مسأله ی بهشت و جهنم مطرح کرده است. علامه حسن زاده بر پایه‌ی مبانی فلسفی ای همچون اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود، بهشت و جهنم را وجودات متشخص مشکک دانسته، و بر اساس مبانی عرفانیدای همانند: وحدت شخصی وجود، نَفَس رحمانی و تجلی اسما و صفات الهی، بهشت و جهنم را تجلی جمال و جلال الهی می‌داند که در هر مرتبه وجودی متناسب با آن مرتبه تجلّی خاصّی دارند.و از طرفی معتقدند که سه عالم تکوین و تدوین و انفس از هم جدایی ندارند و طبق اصل تطابق کونین بهشت و دوزخ راامری مستقل از انسان ندانسته؛ بلکه تجلّی علم و عمل و باطن انسان خواهد بودو پیروی از انسان کامل راه دستیابی به مراتب عالی بهشت است. و در نهایت مقصد نهایی انسان خدای بهشت آفرین است و نه خود بهشت.واژگان کلیدی: بهشت، جهنم، وحدت تشکیکی وجود، وحدت شخصی وجود، جمال و جلال، حسن زاده آملی.
نور در حکمت سهروردی و قرآن
نویسنده:
زهره طیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله نور در حکمت سهروردی و قرآن مورد بررسی قرار می گیرد. قرآن به عنوان کتاب آسمانی، همواره مورد توجّه و الهام بخش متفکّران مسلمان بوده است. در قرآن، آیات متعددی اشاره به نور کرده اند. نور در این آیات علاوه بر نور پروردگار، شامل مراتب نوری در انسان و کتب آسمانی و حتّی نور محسوس، که اعلی درجه ی آن نور خورشید است، می شود. نور ایمان، نور علم و معرفت، نور طاعت و بندگی و نور ذکر خدا، از جمله نورهایی اند که انسان بنابر میزان خلوص از آن ها بهره مند می گردد. از نظر قرآن، تنها نور حقیقی خود خداوند است. سهروردی نیز، به عنوان فیلسوفی مسلمان در بسیاری از آثارش پس از طرح نظرات خود، به آیات قرآن استناد کرده است. وی زمانی که از مفهوم نور و اقسام آن در سلسله ی مراتب انوار سخن می گوید، از خداوند تعبیر به نورالانوار کرده و در نظام نوری اش او را در رأس سلسله ی انوار قرار می دهد. به نظر او نور، یکی از اسماء الهی است که تجلّی آن در آسمان ها و زمین به مراتب مختلف ظهور کرده است. جهان بینی سهروردی به گونه ای است که، جایگاه موجودات بنابر میزان نورپذیری و مرتبه ی نوری هریک، مشخص می شود. یعنی هرچقدر به نورالانوار نزدیک تر باشند، در درجه یبالاتری از نظام طولی انوار قرار می گیرند، و هرچقدر از منبع نور دور تر باشند در درجه ی پایین تری از انوار قرار می گیرند. با بررسی نور در حکمت سهروردی و قرآن می توان گفت که «نور» واژه ای است که در قرآن مصادیق متعددی برای آن ذکر شده است، درحالی که در فلسفه ی سهروردی نور معادل با موجود است و والاترین موجود همان نورالانوار است که در رأس سلسله ی وجود قرار می گیرد.
مقایسه آراء علامه جعفری و جان هیک درباره‌ی معنای زندگی
نویسنده:
راضیه فلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در پاسخ به این پرسش که زندگی انسان چگونه معنادار می گردد. رساله ی حاضر پاسخ این پرسش را از دیدگاه علامه جعفری و هیک مورد ارزیابی و مقایسه قرار داده است. علامه و هیک هر دو دین را عامل معنا دار شدن زندگی بشر معرفی می نمایند. لیکن چگونگی این معنا دار شدن از طریق دین در نظریات آنان متفاوت است. علامه «حیات معقول» را به عنوان زندگی دینی مطرح می کند که بر پایه ی آموزه های اعتقادی- عملی دین اسلام پایه گذاری شده است وانسان را به سوی «هدف اعلای حیات» هدایت می کند. با توجه به نگرش غایت انگارانه ی علامه به هدف، هدف زندگی از دیدگاه وی قابل کشف است. از نظر هیک آنچه باعث معنادار شدن زندگی انسان می شود نگاه دینی انسان به جهان است و تفسیر خوش بینانه ی نگاه دینی از ماهیت، سرانجام و خالق جهان باعث تغییر نگرش انسان مومن به طبیعت و اتفاقات می گردد. از نظر هیک همه ی ادیان می توانند چنین تفسیری را برای انسان ایجاد کنند. با توجه به تعریف هیک از معنای عملی، معنای زندگی از دیدگاه وی قابل جعل است.
خودشناسی از نظر شیخ اشراق و افلوطین
نویسنده:
نوشین نظیری خامنه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هرچند نخستین واقعیتی که آدمی با آن روبه رو می شود، "خود" اوست و چیزی نزدیکتر از "خود" آدمی به او نیست، اما به همان میزان که این واقعیت به او نزدیک است به همان میزان هم مغفول واقع می شود و گاهی برای برخی افراد تا آخر عمر، بررسی نشده باقی می ماند و فراموش می شود؛ درحالیکه "خودشناسی" به یکی از ارزشمندترین موضوعاتی می پردازد که بررسی آن می تواند، حیات هر انسانی را در جهت مثبت آن دگرگون سازد. با مراجعه به تاریخ فلسفه می توان به این امر پی برد که هر یک از فیلسوفان به نحوی به "خودشناسی" پرداخته اند. اما دو فیلسوفی که به نحو چند جانبه و دقیق، این امر را بررسی کرده اند، افلوطین و شیخ اشراق هستند. تحقیق حاضر به بررسی دیدگاههای این دو فیلسوف در رابطه با "خودشناسی" می پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را بررسی می کند. تحقیق حاضر نشان می دهد که این دو متفکر علاوه بر بهره گیری از عناصر فلسفی، مولّفه های عرفانی را نیز به کاربرده اند و به بحث "خودشناسی" از دو جنبه ی نظری و عملی پرداخته اند، حتی می توان گفت که پرداختن به جنبه ی عملی موضوع مورد بحث در آثار این دو فیلسوف، برجسته تر است؛ درصورتی که فیلسوفان دیگر بیشتر، جنبه ی نظری آن را مطرح کرده اند. همچنین این تحقیق درصدد برجسته کردن موضوع"خودشناسی" نیز هست تا به میزان بیشتر و به نحو جدی تر و چند جانبه، مورد توجه واقع شود. در این پژوهش از نفس با عنوان خود واقعی و از بدن با عنوان خود ظاهری، یاد شده است.
انسان شناسی ملاصدرا و یاسپرس
نویسنده:
فاطمه کارگرابرقویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
انسان شناسی از دیدگاه باباافضل کاشانی و سورن کی یرکگور
نویسنده:
فریده حکیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر برای بررسی آراء و عقاید دو فیلسوف انسان شناس،یعنی باباافضل کاشانی متفکر قرن هفتم هجری و سورن کی یرکگور متکلم عارف پیشه قرن نوزدهم میلادی تدوین گردیده است.فلسفه باباافضل اساساً خودشناسی است.چنان که او معتقد است که خودشناسی واقعیتی جاودانه است که همان آگاهی است و شناختن آن همان شدن آن است.او بر این باور است که انسان از راه علم به کلیّات به هستی واقعی می رسد و بر عالم مسلّط می شود و عالم را جزو خود می کند چرا که همه چیز در عالم مسخّرِ انسان است. هرچند که او عقل را روشنگر راه آدمی می خواند ولیکن کمال را در زندگی عقلانی و روحانی می داند چرا که زندگی حسی و جسمانی که انسان ها و حیوانات در آن مشترکند،هیچ است.او در نهایت اشاره می کند که آدمی با خود شناسی به خداشناسی که غایت و سعادت آدمی در آن است، می رسد.باباافضل در روش استدلالی خویش به حکمت مشاء نظر دارد ولی در فلسفه خود به تلفیق فلسفه و عرفان قائل است و روش عقلانی محض را نمی پذیرد.کی یرکگور نیز دغدغه و فلسفه زندگیش انسان و انسانیت است.او معتقد است که فرد خود به تنهایی یک حقیقت است و آدمی همواره در حال شدن(تکامل)است.او بر این باور بود که اندیشه و زندگانی انسان اصیل یکی است و آن همان شعار سقراط یعنی خودت را بشناس است که آدمی با گزینش هایی که بر اساس سه مرحله زندگی خود(جمال پرستی،اخلاقی،دینی) می کند هرچه بیش تر در این مسیر قدم بر میدارد تا در نهایت به شناخت گوهر وجود یعنی خداوند نائل آید.کی یرکگور پایه گذار فلسفه ای است که با انسان آغاز می گردد و در نهایت نیز به انسان ختم می گردد.او در روش فکری خویش بیش تر تحت تأثیر سقراط و افلاطون قرار دارد.کی یرکگور همچنین اهمیت عقل را جز اینکه موجب تمایز انسان از حیوان می گردد چیز دیگری نمی داند و معتقد است که آدمی از طریق عقل خویش به نهایت سعادت نائل نخواهد آمد بلکه آنچه شخص را در این راه به پیش می خواند،ایمان است.
حکمت زندگی از نگاه غزالی و شوپنهاور
نویسنده:
الهه رستمی ، فروزان راسخی ، نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مقاله حاضر، به یکی از کاربردی‌ترین موضوعات فلسفه، یعنی زیست خردمندانه، که سعادت­مندی را نوید می‌دهد، پرداخته شده است. این موضوع، به شیوه مقایسه­ای، مشخصاً در اندیشه غزالی و شوپنهاور، ردیابی و بررسی شده است. بشر همواره دغدغه خوب زندگی کردن را داشته است. این امر را می‌توان در متون کهن در قالب پندها و نصیحت‌هایی که از نیاکان رسیده، شاهد بود. آنچه انسان را در این مسیر راهنمایی می‌کند تا زیست شاد و آرامی را برای خود رقم بزند، حکمت است. غزالی و شوپنهاور، هر دو، شناختن خود را مقدم بر همه شناخت‌ها و لازمه خوشبختی می‌دانند و معتقدند خرد انسانی می‌تواند راهبر او در جهت سعادت باشد. با این تفاوت که غزالی بر عناصر دینی تاکید بیشتری کرده و به ارائه راهکارهای عملی هم­چون اجرای شریعت و طلب علم پرداخته، حال آن­که شوپنهاور امور دیگری همچون انسان­شناسی و شناخت سرشت زندگی بشری را مورد توجه قرار داده است، و به سلامتی و برنامه­ریزی به­عنوان راهکارهای عملی اشاره کرده است.
صفحات :
از صفحه 223 تا 251
در ب‍اب‌ ه‍س‍ت‍ی‌ و ذات‌
نویسنده:
ن‍وش‍ت‍ه‌ ت‍وم‍اس‌ آک‍وئ‍ی‍ن‍ی‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ ف‍روزان‌ راس‍خ‍ی‌؛ وی‍راس‍ت‍ه‌ م‍ص‍طف‍ی‌ م‍ل‍ک‍ی‍ان‌
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ت‍ه‍ران‌: ن‍گ‍اه‌ م‍ع‍اص‍ر,
مقایسه دیدگاه استاد مطهری و پلنتینگا در باب منشأ اعتقاد به خدا
نویسنده:
سیده‌ منصوره کاظمینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین، میحث منشأ اعتقاد به خدا است. درباره منشأاعتقاد به خدا دیدگاه های گوناگونی وجود دارد که مهمترین این دیدگاه ها، دیدگاهی است که منشآ اعتقاد به خدا را "فطری" می داند. در این پژوهش تلاش کرده ایم "فطری" بودن منشأ اعتقاد به خدا را از دیدگاه پلنتینگاو استاد مطهری -دو متفکر جهان غرب و اسلام- بررسی نماییم. این دو متفکر هر دو منشأ اعتقاد به خدا را غیربرهانی و "فطری" می دانند؛ با این تفاوت که پلنتینگا از فطری بودن منشأ اعتقاد به خدا، عقلانیت این اعتقاد و استاد مطهری حقانیت آن را نتیجه می گیرند.
انسان شناسی در فلسفه ی مشاء و اشراق (ابن سینا و سهروردی)
نویسنده:
لیلا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبحث از انسان در مباحث فلسفی از دیرباز دارای اهمیّت و جایگاه ویژه ای بوده تا حدّی که شناخت انسان پایه و اساس معرفت حق تعالی به شمار آمده است. از این رو در این تحقیق ما به ارائه و تبیین و مقایسه ی انسان شناسی فلسفی ابن سینا و سهروردی می پردازیم که هر یک نماینده و موسس یک نحله ی فلسفی در جهان اسلامند. ابن سینا در مباحث علم النفس خود از اموری مانند تعریف، مراتب و قوای مختلف نفس و نیز رابطه ی متقابل نفس و بدن سخن گفته است. سهروردی نیز در فلسفه ی خود توجه ویژه ای به علم النفس کرده است. هر دو فیلسوف، انسان را مرکّب از نفس و بدن دانسته و حقیقتِ وجودی او را همان نفس می دانند و معتقدند انسان به عنوان آخرین مخلوق خداوند در قوس صعود هستی پا به عرصه ی وجود نهاده است. به همین جهت در انسان شناسیِ خود بر معرفت نفس اصرار ورزیده اند. به طوری که در وهله ی اوّل به تعریف نفس و قوای مختلف آن پرداخته و در وهله ی دیگر احکام و صفات نفس را مطرح کرده اند. در این مباحث ابن سینا را فیلسوفی می یابیم که انسان شناسی فلسفی خود را به روش عقلی دنبال کرده است و کمال قوّه ی عقلانی را مقصد انسان می داند. اما سهروردی با ملاحظه ی انسان به صورت تجلّی نوری خدا، انسان شناسی خود را به قصد خداشناسی مطرح می کند و کمال مطلوب برای انسان را وصول به عالم نور و تقرّب به نورالانوار می داند و علاوه بر روش عقلی، روش شهودی را نیز به کار می گیرد.کلید واژه ها: انسان شناسی، ابن سینا، سهروردی، نفس، جسم
  • تعداد رکورد ها : 73