آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1007
ارتباط سعادت و سیاست در نظام فلسفی فارابی و تاثیر آن بر ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه جاویدان ؛ استاد راهنما: علی حسینی ؛ استاد مشاور: علیرضا فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، با هدف تبیین ارتباط سیاست و سعادت در نظام فلسفی فارابی و تأثیر آن بر ملاصدرا تدوین و تنظیم شده است. به این منظور که؛ دو مولفه‌ی سعادت و سیاست و ارتباط بین آن دو، از جمله مفاهیمی هستند که در طول تاریخ، همواره مورد توجه بشر و فیلسوفان قرار گرفته‌اند، سیاست که بستری مناسب برای وصول به سعادت و کمال، ارزیابی می شود، بیشتر مورد توجه فیلسوفان سیاسی بوده است تا فیلسوفان غیر سیاسی. سعادت و سیاست در نظام فلسفی فارابی و ملاصدرا ، مبتنی بر هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و فلسفه‌ی سیاسی این دو فیلسوف بزرگ اسلامی، است، که راه را برای فهم بهتر حقیقت سعادت و سیاست در سرنوشت بشر، هموار خواهد کرد. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که لقب فیلسوف سیاست را یافته است. بنیان فلسفه فارابی، به کارگرفتن راه‌های صحیح رسیدن به سعادت و برداشتن موانع وصول به آن بوده است. وی با طرح مدینه فاضله و جامعه آرمانی خود، سیاست را مهم‌ترین عامل برای تدبیر امور و نیل به کمالات مطلق می‌دانست زیرا؛ هدف از سیاست، درواقع، رسیدن به سعادت می‌باشد. در حوزه فلسفه‌ی فارابی، عوامل نیل به سعادت و ارکان اصلی سیاست ، تعقل، قوه ناطقه و عقل فعّال، است که به سعادت منتهی می‌شود. از این رو؛ فضایل اعم از نظری، فکری، اخلاقی و عملی، ابزار و وسیله‌ای برای نیل انسان به سعادت شمرده می‌شوند. فارابی دین ، فلسفه و سیاست را ماهیتاً یکی می داند؛ چراکه، منبع معرفت، فیض عقل فعّال، یعنی "فرشته‌ی وحی" و غایت، شناخت خداوند است. در ملاصدرا، معرفت عقلانی بر نظام سیاسی او سایه‌افکن بوده، و نقش محوری ایفا می‌کند و در پرتو عقل و وحی هدایت می‌شود. ملاصدرا سعادت را کمال واقعی بشر می‌دانست، که انسان به منظور رسیدن به آن آفریده شده است. وی جامعه‌ای را تکامل یافته می‌داند که در سایه‌ی احکام و شریعت الهی رشد کرده و به بالاترین درجه‌ی فضایل اخلاقی نایل شده باشد. ملاصدرا و فارابی، سعادت و سیاست، را کمال علی‌الاطلاق، ذات اقدس الهی می‌دانند و مهم‌ترین و اساسی‌ترین رکن اندیشه‌ی این دو فیلسوف، تفکر توحیدی آن‌هاست. زیرا؛ حاکمیت مطلق را از آن خداوند می‌دانند و هرگونه ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن او تحقق می‌یابد؛ بنابراین، آن‌ها یگانه قانون-گذار در عالم وجود را، خداوند می دانند و بر این باورند که در سایه‌ی رهبری انسان کامل و حاکمیت حکیمانه، نه‌ تنها امر معاش انسان‌ها سامان می‌یابد، و عدالت در حکومت برپا می‌شود بلکه، جامعه در پرتو رهبری معنوی از شرور و کثرت‌ها فاصله گرفته، و به سمت غایت و خیر حقیقی نزدیک‌تر می‌شود. خلاصه این-که، ملاصدرا بر نظریات فارابی در سعادت و سیاست، نکته جدیدی نیفزودند، بلکه، بیشتر به بسط و تفصیل مباحث مجمل فارابی همت گماشتند.
حقیقت انسان‌ از دیدگاه ابونصرفارابی و شهید مطهری
نویسنده:
پدیدآور: الهام توکلی اله‌آبادی ؛ استاد راهنما: دادخدا خدایار ؛ استاد مشاور: مرتضی عرفانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان‌شناسی چه از جهت هستی‌‌شناختی و چه از بُعد معرفت‌شناختی از دیرباز مورد توجه دانشمندان علوم-انسانی بوده و هست. علاوه بر آن انبیاء الهی و علوم وحیانی بر شناخت انسان به عنوان یکی از اهداف مبنایی خویش تأکید داشته‌اند. در این میان ابونصرفارابی به عنوان فیلسوفی مشائی از متقدمان و شهید مرتضی‌مطهری به عنوان فیلسوفی صدرایی از معاصران در خصوص انسان و قوای مادی و معنوی او نظریاتی ارائه کرده‌اند که قابل تأمل است. لذا این سوال به ذهن متبادر می‌شود که با عنایت به تفاوت مکانی، زمانی و مشرب فکری این دو حکیم، اشتراکات و افتراقات دیدگاهی آنان درباره انسان چیست؟ در این پایان‌نامه سعی شده است تا با ابزار مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی به گردآوری مطالب اقدام و با روش توصیفی و تحلیلی به سؤال مذکور پاسخ داده شود. به نظر می‌رسد به رغم اشتراکاتی که هر دو فیلسوف درباره‌ دو بعدی بودن انسان و قوای مادی و روحانی و هدفمندی، عقل، نفس و فطرت او دارند؛ فارابی در انسان‌شناسی خویش ضمن بهره‌گیری از دین اسلام، بیشتر تحت تاثیر فلسفه یونان و ارسطو بوده است و شهید مطهری در شناخت انسان با دیدگاهی عقلانی از معارف قرآنی تأثیری وافر پذیرفته و نوآوری‌هایی در عصر انسان‌شناسی ارائه کرده است که در زمان فارابی مذکور نبوده است از جمله ابعاد فطرت انسانی و عوامل کمال انسان، با استفاده از قرآن، برهان و عرفان در سایه اطاعت از سیره و سلوک معصومان (علیهم السلام) از نوآوری‌های ایشان می‌باشد.
واکاوی مفاهیم “مله” و “فلسفه” در تفکر فارابی
سخنران:
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چکیده :
بعد از آنکه فلسفه وارد جهان اسلام شد متفکران مسلمان در ارتباط بین فلسفه و دین مواضع مختلفی اتخاد کردند. برخی فلسفه را ترک کرده و به تحقیر آن پرداختند و برخی نیز فلسفه ر بر دین ترجیح دادند. اما فیلسوفی مانند فارابی نظام فلسفی نوینی را بنیان نهاد که در آن، بین فلسفه و دین جمع شده و تعارض میان آنها مورد انکار قرار گرفت. او برای تبیین هرچه بهتر نسبت بین فلسفه و دین و هماهنگ سازی و جمع این دو به واکاوی و تحلیل دو مفهوم مله و فلسفه و تقدم و تأخر آنها پرداخت. از نظر فارابی مله و دین دو اسم مترادف اند و تفاوتی با هم ندارند. امّا او تنها ملتی را بر حق و فاضله می داند که رئیس آن و هرکس که تحت ریاست اوست به دنبال سعادت قصوی بوده و حقیقت دینی و حقیقت فلسفی با وجود اختلاف صوری، از لحاظ عینی، حقیقت واحدی هستند.. این عقیده او وفاق و هماهنگی میان فلسفه و اصول و مبانی اسلامی را میسر ساخت. او بدون شک نخستین اندیشمندی بود که براساس این هماهنگی، فلسفه جدیدی را بنیاد نهاد و فلاسفه بعد از او خطوطی را که وی رسم کرده بود پی گیری کرده و طرح او را تکمیل کردند.
مبادی عمل از دیدگاه فارابی و ملاصدرا
نویسنده:
احمد شه‌گلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث مبادی عمل، یکی از اصلی‌ترین مسائل حوزه نظر و عمل است. فارابی و ملاصدرا در ضمن برخی از مباحث فلسفی به این موضوع پرداخته‌اند. فارابی و ملاصدرا در تبیین فرایند عمل معتقدند که افعال انسان به لحاظ مراحل و فرایند پیدایش، دارای یک‌سری مبادی است. این مبادی در یک نگاه کلی از بعید به قریب عبارت‌اند از: قوای مدرکه، قوه شوقیه، اراده و قوه عامله. قوای مدرکه، مبادی بعید و قوه شوقیه و اراده، مبدأ متوسط، و قوه عامله، مبدأ قریب فعالیت عملی انسان هستند. رابطه این سه قوا با یکدیگر به صورت ترتیبی و طولی است؛ به این صورت که قوه مدرکه سبب تحریک قوه شوقیه، و قوه شوقیه سبب اراده، و اراده عامل قوه عامله است. عمل نیز به عنوان یکی از افعال انسان، از مرحله نظر و معرفت تا مرحله عمل و عینیت، مراحل مذکور را می‌گذراند. با این حال، این دو حکیم در برخی از آراء در این زمینه تفاوت دارند. در این پژوهش ضمن تبیین دیدگاه هر یک از این دو حکیم، به تحلیل و مقایسه آراء آن‌ها پرداخته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 237 تا 256
معنای ماهیت در آثار فارابی
نویسنده:
حکمت نصراله, شهیدی فاطمه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 39 تا 57
بررسی تطور تاریخی صدق قضایای شرطی نزد منطق دانان مسلمان از فارابی تا قرن ششم
نویسنده:
زهرا محرمی شاه بکندی؛ استاد راهنما:احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
وجود و ماهیت در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
نویسنده:
طاهره کمالی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
چکیده :
ارسطو در بررسی مفهوم«وجود»پرسش از«هستی»را به پرسش از«جوهر»(اوسیا) ارجاع می‌دهد و«جوهر»را عبارت از چیستی و ماهیت می‌داند.هرچند در حوزه مباحث‌ منطقی«هستی»و«چیستی»را منفک و متمایز از یکدیگر مطرح می‌کند اما این تمایز را به‌ حوزه مباحث متافیزیکی گسترش نمی‌دهد. اما در نظام فلسفه مشائی اسلامی،تبیین و تفکیک«وجود»از«ماهیت»بدون تردید یکی‌ از بنیادی‌ترین آرا و عقاید فلسفی محسوب می‌شود.در تاریخ فلسفه اسلامی نظریه تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت را به ابن سینا نسبت می‌دهند،اما فارابی نخستین‌بار تقسیم دو بخشی«وجود»و«ماهیت»را به نحو قطعی و صریح مطرح نموده است و زمینه را برای‌ ابن سینا و حکمت سینوی فراهم نموده است.وی علاوه بر تمایز منطقی بین«هستی» و«چیستی»اشیا قائل به تمایز متافیزیکی بین آنها شده و این تمایز متافیزیکی را مبنای‌ نظام مابعد الطبیعی خویش قرارداده است.از نظر فارابی وجود عرض لازم ماهیت است. این مقاله مفهوم«هستی»و«چیستی»اشیا و رابطه بین آنها را به عنوان یکی از مباحث‌ بنیادی«هستی‌شناسی»فلسفه مشاء در اندیشه فلسفی دو حکیم بزرگ مشائی ارسطو و فارابی تطبیق و بررسی می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
نگاه عدالت محور فارابی به نظام تکوین و تشریع، مدینه و اخلاق
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
فارابی از جمله فیلسوفانی است که از قابلیت های چندگانه یک مفهوم در توجیه بعضی از نظریه های متافیزیکی، دینی، سیاسی و اخلاقی استفاده شایانی نموده است. عدالت آن مفهوم کلیدی است که فارابی توانسته است به وسیله آن مبنای نظام تکوینی عالم را تشریح نماید، ضمناً با همین مفهوم و به تأسی از دو حکیم بزرگ تاریخ، یعنی افلاطون و ارسطو، آن را در ساختار مدینه آرمانی وارد ساخته و نظام اخلاق فردی را بر اساس آن، توجیه می نماید . تنها در انطباق نظام تشریع با تکوین و مدلسازی آن در روابط فردی و اجتماعی است که انسان می تواند به سعادت، که غایت قصوای اوست، دست یابد.
صفحات :
از صفحه 71 تا 86
رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی
نویسنده:
علی صبری، محمد کاظم علوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به‌عنوان معلم اول و فارابی به‌عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم‌ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله‌ی اساسی این نوشتار بیان رابطه‌ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به‌کارگیری طرح مدینه‌ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می‌کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به‌صورت کامل به‌کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می‌دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله‌ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی‌شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می‌داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی‌شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین‌حال مهم‌ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه‌ی فاضله توجه بیش‌تری نموده‌ است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 114
مفهوم وجود نزد ارسطو و فارابی
نویسنده:
محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 1007