آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1007
بررسی نسبت اخلاق و سیاست در رویکرد تطبیقی دانشمندان غربی و مسلمان (افلاطون و مک اینتایر – فارابی و غزالی)
نویسنده:
عباسعلی رهبر، بیژن کیانی شاهوندی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از دغدغه‌های دانشمندان و فلاسفه‌ی سیاسی از دوران باستان تاکنون موضوع اخلاق و سیاست و چگونگی تعامل این دو مقوله‌ی تعیین کننده در سرنوشت جامعه بوده است. چارچوب مفهومی پژوهش در این مقاله، با تکیه بر نظریه‌ی یگانگی اخلاق و سیاست و بر اساس روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی تعیین شده است. در مقاله‌ی پیش‌رو، نظرات و اندیشه‌های افلاطون و مک اینتایر در سنت غربی و فارابی و غزالی در سنت اسلامی در خصوص اخلاق و سیاست و مفاهیمی چون دولت و نقش آن در تربیت شهروندان جامعه، مدینه‌ی فاضله، انواع مدینه، سعادت، غایت، فضائل اخلاقی و نیز شرایط و صفات حاکم بیان شده است و سپس با تطبیق آراء و نظرات این دانشمندان، وجوه اشتراک و افتراق آن تبیین گردیده است. وجه مشترک و اصلی نظرات دانشمندان مذکور یگانگی اخلاق و سیاست است. این پژوهش با این پرسش آغاز می‌شود که از دیدگاه افلاطون و مک‌اینتایر – فارابی و غزالی چه نسبتی میان اخلاق و سیاست وجود دارد؟ فرضیه پژوهش بر اساس پرسش فوق آن است که از دیدگاه افلاطون و مک اینتایر، فارابی و غزالی میان مقوله‌ی اخلاق و سیاست نسبت یگانگی برقرا است. در پایان بررسی، این نتیجه به دست آمد که با توجه به نقشی که این دانشمندان برای دولت در تربیت و هدایت شهروندان جامعه و نیز رعایت موازین و قواعد اخلاقی برای دولت در نظر می‌گیرند، اخلاق و سیاست رابطه‌‌ای در ‌هم تنیده و یگانه دارند.
نقش قوه خیال در پدیده وحی از دیدگاه فارابی و ملاصدرا با نظر به دیدگاه وحی نفسی
نویسنده:
معصومه رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برخی از فیلسوفان اسلامی، از جمله فارابی و ملاصدرا با اعتقاد به قدسی و الهی بودن وحی، به تبیین فلسفیِ آن پرداخته اند. فارابی در تبیین فلسفی خود در مورد نحوۀ دریافت حقایق وحیانی معتقد است که نبی با طی مراحل عقلانی قادر است به عقل فعال متصل شده و حقایق کلی وحی را با قوۀ ناطقۀ خود و حقایق جزئی وحی را با قوۀ خیال خود از آن دریافت کند. ملاصدرا برخلاف فارابی معتقد است نبی با داشتن عقل قدسی قادر است بدون طی کردن مراحل عقلانی، حقایق کلی وحی را از عقل فعال دریافت کند. اما در مورد حقایق جزئی وحی ملاصدرا معتقد است که نبی آنها را در عالم دیگری به نام عالم خیال، توسط قوۀ خیال خود مشاهده می کند. در مقابل دیدگاه فارابی و ملاصدرا که به وحی قدسی معتقدند، دیدگاه وحی نفسی قرار دارد. معتقدان به وحی نفسی نیزبر نقش مهم قوۀ خیال در وحی تاکید دارند، اما از این نقش قوۀ خیال در جهتانکار وحی قدسی و الهی استفاده کرده اند. بنابراین با نظر به اهمیت قوۀ خیال در پدیدۀ وحی و وجود قرائت های متفاوت از آن نگارنده در پی مقایسۀ دیدگاه دو فیلسوف مسلمان دراین خصوص با نظر به وحی نفسی می باشد.
نقش عقل فعال در دریافت وحی از دیدگاه فارابی، فخر رازی، صدرالمتألهین
نویسنده:
عفت طیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیرزمانی است که مسأله ی وحی و چگونگی ارتباط خداوندگار عالم با اشرف مخلوقاتش ، اذهان وافکار جمع کثیری از اندیشه ورزان را به خود معطوف نموده . صاحبان افکار روشن واذهان پژوهنده ، سعیدر تبیین کیفیت این مسأله نموده اند . جمعی هم فقط درباره ی آن به گفته ها وشنید ه ها ، بسنده نموده اندو اما عده ای بانگرش دنیابین خود ، سعی درپاک کردن صورت مسأله نموده اند و یا با درنظر گرفتن جانب انصاف ، این مسأله را به غلیان احساسات افراد روشن روان نسبت داده اندوجنبه ی ماورا ء طبیعی آنرا انکار کرده اند . دراین پژوهش ، سعی در بررسی ماهیت وحی ، ازدید فیلسوفان ومتکلمین تحت عنوان نقشعقل فعال دردریافت وحی از نظر فارابی ،فخررازی وملاصدرا شده است .هدف نگارنده ازگزینش این موضوع ، برطرف کردن اشکالات و نقص های دانش اندک خود بوده است ، تامبرهن شود که این موضوع دارای چه ابعاد وگستره ای است . دراین پژوهش که نقش معرفتی عقل فعال دردریافت وحی را از دیدگاه دوفیلسوف ، فارابی و صدرالمتألهین ومتکلم زبردست، فخررازی، بررسی می نماییم وتلاش خواهیم کرد تااز جنبه ی فلسفی به این مسأله نظرکنیم وباتوجه به اینکه درفلسفه همیشه به دنبال تحلیل ماهوی مفاهیم هستند،ما مبادی نظرات دوفیلسوف یعنی فارابی وصدرالمتألهینرااز جنبه فلسفی وبا توجه به تحلیل های فلسفی بررسی کرده ایم.اما برای بررسی آراء فخررازی، درباب وحی بعنوان یک متکلم ، بیشتر ذیل صفت تکلم و ضرورت ارسال رسل ، نظرات اورا جستجونموده ایم . وبه ایننتیجه می خواهیم برسیم که دریافت وحی را بعنوان مقام ومنزلتی خاص که حتما غیر از ارتباط با عقل فعال است ، وهم چنین به این مسأله پاسخ خواهیم داد که در میان فلاسفه ی مسلمان وحتی اندیشمند متکلم یعنی فخررازی ، اختلاف نظرات جدی وجودندارد .
اصل ترکیب معنا در اندیشه فارابی
نویسنده:
بهاءالدین موحد ابطحی، لطف الله نبوی، محمدعلی حجتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصل ترکیب در معناشناسی، یکی از اصول مهم و مسئله آفرین است. مطابق این اصل، معنای عبارت های مرکب، براساس معنای اجزا و چگونگی ترکیب آن ها به دست می آید. بنابر ادله پیشینی برای این اصل، هر نظام معناشناختی باید تابع این اصل باشد. اگرچه معمول است پیشینۀ این اصل را به فرگه بازگردانند، جایگاه مهم اندیشمندان مسلمان، فراموش شده است. در این مقاله برآنیم با بررسی چهارچوب مفهومی مناسب برای اصل ترکیب، آن را در آثار فارابی واکاوی کنیم. در میان آثار فارابی اشاراتی ضمنی به ترکیب معنا وجود دارد. براین اساس، با تمایز تقریر معرفت شناختی و معناشناختی از اصل ترکیب و براساس رویکرد عمل گرایانه، سخنان فارابی را بررسی کرده ایم. به نظر می رسد فارابی دستِ کم به برخی تقریرهای اصل ترکیب پایبند است.
مفهوم وجود از دیدگاه فارابی (در نسبت با آراء هستی‌شناسی ارسطو)
نویسنده:
زهرا توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو و فارابی به عنوان دو فیلسوف واقع‌گرا، به بحث درباره «هستی» و «علت موجودیت اشیاء» پرداخته‌اند. هستی از نظر ارسطو همان «هستنده» است که از طریق مکان، وضع، مقدار و اندازه‌ای که خود را در جهان بیرونی نشان می‌دهد، می‌توان آن را توصیف کرد. اما فارابی با تحلیل معرفت‌شناختی و زبانی از مفهوم «موجود» و نیز بر مبنای نگرش تنزیهی و توحیدی خود نسبت به واجب‌الوجود و رابطه‌اش با ممکنات، کوشید تا مفهوم «وجود» را معرفی کند و با دوری جستن از «هستنده» به واقعیت «هستی» و اصالت آن بپردازد. تأثیرپذیری فارابی از متافیزیک ارسطو امری غیرقابل انکار است؛ اما جهان‌بینی متفاوت فارابی، او را به نتایج جدیدی نسبت به مفهوم «وجود» سوق می‌دهد که یکی از آن نتایج مهم، بحث «اصالت وجود» است. از این رو، فارابی تنها یک شارح ارسطویی نیست بلکه به سبب نوآوری‌های فلسفی‌اش، عاملی برای گسست فلسفه اسلامی از سنت ارسطویی به شمار می‌رود.
تاثیر اندیشه یونانی (افلاطون - ارسطو - فلوطین) بر تکوین اصول فلسفه مدینه فاضله فارابی
نویسنده:
فرناز ناظرزاده کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابونصر محمد فارابی (339-259 ه.) موسس فلسفه اسلامی و بنیانگزار اندیشه سیاسی در حوزه تفکر اسلامی که دیگر فلاسفه مسلمان بعد از او، جهان را به مشکوه او نگریسته‌اند، در کشور ما به درستی شناخته شده نیست و به جز چند اثر معدود، به این فیلسوف که مبدع آراء بدیع در متافیزیک ، اپیستمولوژی اخلاق، انتولوژی، علم النفس ، نظریه عقل و سیاست است ، کم پرداخته شده است . به ویژه نظریه مدینه فاضله که مخرج نهایی فلسفه او و عصاره اندیشه‌هایش در ابواب گوناگون منظومه فلسفی و نیز غایت قصوای آراء دیگر او است ، به کلی نامکشوف و مغفول مانده است و تاکنون هیچ کار جامعی که مستقلا" به اصول و فروع تئوری مزبور بپردازد و مصدر و غایت آن را باز شناسد و با دیدی تحلیلی به تفکیک و تفصیل، اصول و عناصر فلسفی آن را نمایان سازد و در سرهای متصاعد و متنازل رابطه علت و معلولی میان مفاهیم آن را روشن کند، نه تنها به زبان فارسی، بلکه تا آنجا که نگارنده تحقیق نموده به هیچ زبان دیگری در جهان انجام نشده است . این فقدان پژوهش و به ویژه اینگه هیچ کرونولوژی از آثار فارابی در دسترس نیست ، موجب گردیده که بسیاری از محققان فلسفه اسلامی به محض مشاهده اندک مشابهت میان ماهیت و اوصاف "رئیس اول" مدینه فاضله فارابی با "فیلسوف - پادشاه" افلاطونی و نیز با ملاحظه شرط حکمت در تحقق مدینه فاضله و نیز "پولیتیای" افلاطون، به سرعت حکم نمایند که : مدینه فاضله فارابی تقلیدی از پولیتیای افلاطون است که رنگ و جلای اسلامی خورده و فارابی با آمیختن مفاهیمی چون "وحی" و "نبوت " و "عقل فعال" و "امامت " عین نظریات افلاطون را مطابق ذائقه و فاهمه فرهنگ اسلامی عصر خویش درآورده است . فرضیه تحقیق حاضر این است که، فارابی در نظریه مدینه فاضله‌اش ، مبتکر و مبدع آراء بی‌سابقه و نوینی بوده اشت و این مدینه اگرچه از بسیاری جهات از آموزههای سلف یونانی ماخوذات و مقتبساتی داشته است ولیکن الگوی مدینه فاضله ماهیتا" یونانی نیست و مصدر و غایت آن اسلامی است و فارابی در واقع "فاعل" "صورتی" نوین از "ماده" یونانی برحسب "غایت " اسلامی بوده است . روش این تحقیق توصیفی، تالیفی و تطبیقی است . به نحوی که یک بار با انتزاع و انفکاک مفاهیم موجود در تئوری مدینه فاضله، ماهیت و تعاریف آنها جستجو شده و سپس یافته‌ها با آثار یونانیان تطبیق داده شده و چنانچه سابقه‌ای دیده نشده، بنا به ضرورت منطقی ابتکار آنها به فارابی مستند و منتسب گردیده است . سپس مفاهیم مزبور دوباره در کلیتی ترکیبی بازسازی شده تا رابطه علی میان آنها دریافت گردد و با ملاحظه و تامل در این هیات موئتلف ، مقصود و غایت فارابی از خلق نظریه مدینه فاضله ادراگ گردد. به این ترتیب ، این تحقیق ضمن اینکه حاوی توضیح خالصی از تئوری مدینه فاضله است ، نشان می‌دهد که عناصر یونانی این نظریه چیست و فارابی با اقتباسات خود از سلف یونانی، چه کرده، چرا کرده و چگونه کرده است . تحقیق مزبور دارای پنج بخش و بیست و یک فصل است . نگارنده کلیه متون و آثار هر چهار فیلسوف را به زبانهای عربی، انگلیسی، یونانی، و فارسی از نظر گذرانیده است . در پایان تحقیق نیز صفحاتی به دیاگرامهایی از نظامهای متصاعد و متنازل فلسفه فارابی و نیز آراء سیاسی او اختصاص یافته که نخستین کار در زمینه تلخیص فلسفه او به شکل نمودار است . در بخش آخر کتاب تحت عنوان "کتابشناسی" کوشش شده است که کلیه مکتوبات و تقریرات موجود در باره فارابی و نیز اصل عنوان تحقیق، ذکر گردد تا از این راه، فعالیت محققین بعدی تسهیل گردد.
فرهنگ پذیری در بستر عقلانیت از منظر فارابی و اسپینوزا
نویسنده:
پدیدآور: یونس لطیفی زاده ؛ استاد راهنما: علی حسینی ؛ استاد مشاور: علیرضا فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
6- بیان مسئله اصلی پژوهش دوران معاصر با افزایش ارتباطات و تعاملات فرهنگی میان جوامع مختلف روبروست. چرا که؛ فرهنگ‌پذیری (توانایی پذیرش و سازگاری با فرهنگ‌های متفاوت) از طریق عقلانیت می‌تواند به گفتگوی سازنده و تفاهم میان فرهنگ‌ها کمک کند. از این رو؛ بررسی نظریه‌های دو فیلسوف مهم، حوزه شرق، فارابی و حوزه غرب، اسپینوزا، درباره عقلانیت و فرهنگ‌پذیری، راهنمای علمی برای هدایت این فرآیند را فراهم می آورند. که با شناخت تفاوت‌ها و اشتراک‌های این دو دیدگاه فلسفی در تدوین مبانی نظری فرهنگ‌پذیری عقلانی بسیار موثر باشد و آنچه که اهمیت موضوع را دوچنذان می کند پذیرش فهم این نکته که فرهنگ‌پذیری عقلانی به توسعه همزیستی مسالمت‌آمیز و کاهش تعارضات فرهنگی کمک می‌کند، و چه بسا بررسی دیدگاه‌های فلسفی فارابی و اسپینوزا به اهداف تمدن‌سازی، توسعه فرهنگ عقلانی و ایجاد جوامع چند فرهنگی کمک ‌کند تا با تعمیق فهم عقلانیت و نقش آن در تنظیم و سازمان‌دهی روابط فرهنگی در جهان پیچیده امروز؛ زمینه‌ساز تحقیقات بین رشته‌ای مرتبط با فلسفه، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و مطالعات فرهنگی را مهیا سازد. در جهان امروز که با روندهای شتابان جهانی‌شدن، مهاجرت‌های گسترده، انقلاب‌های ارتباطی و سیطرهی فرهنگ‌های سیال مواجه است، مفهوم فرهنگ‌پذیری بیش از پیش به موضوعی بنیادین در مطالعات فلسفی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری فرهنگی تبدیل شده است. فرهنگ، دیگر نه واقعیتی ایستا و متصلب در مرزهای جغرافیایی و قومی، بلکه رخدادی پویا، انتخاب‌گرانه و وابسته به فهم فرد از خود، دیگری و نظم اجتماعی تلقی می‌گردد.در شرایطی که جوامع معاصر با چالش‌هایی چون افراط‌گرایی فرهنگی، بحران معنا، ازخودبیگانگی فرهنگی، نسبی‌گرایی افراطی، فروپاشی سنت‌های بومی و تضعیف انسجام اجتماعی مواجه‌اند، بازخوانی فلسفیِ مفاهیم بنیادینی چون فرهنگ‌پذیری و عقلانیت ضرورتی مضاعف یافته است (حسینی و همکاران، 1402: 91-93). به‌ویژه آنکه در بسیاری از سیاست‌های فرهنگی رایج، فقدان چارچوب نظری عقل‌محور موجب شده است که فرهنگ‌پذیری یا در قالب ایدئولوژی‌های تحمیلی و بسته اعمال شود، یا در ورطه ی نسبی‌گرایی فرهنگی و انفعال اجتماعی سقوط کند (اسپینوزا،1376: 287). اگرچه پژوهش‌های پرشماری در حوزهی جامعه‌شناسی فرهنگ یا نظریهی آموزش فرهنگی صورت گرفته‌اند، اما بسیاری از آن‌ها فاقد پیوندهای هستی‌شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی با مفاهیم فلسفی‌اند. این امر، عملاً منجر به تقلیل مفهوم فرهنگ‌پذیری به فرآیندی انفعالی، رفتاری و صرفاً روان‌شناختی شده است، در حالی‌که ریشه‌های حقیقی این مفهوم را باید در سنت‌های فلسفهی اجتماعی، اخلاق، و معرفت‌شناسی جست‌وجو کرد. در این میان، اندیشهی فیلسوفان برجسته‌ای چون فارابی از سنت اسلامی و باروخ اسپینوزا از سنت عقل‌گرای غربی، ظرفیت‌های نظری کم‌نظیری برای بازتعریف مفهوم فرهنگ‌پذیری در بستر عقلانیت فراهم می‌آورند. می توان گفت که هر دو متفکر، عقلانیت را محور و پایه فهم و رفتار انسانی و تأکید بر نقش عقلانیت در ایجاد هماهنگی و نظم در جامعه و رفتارهای انسانی را حائز اهمیت می دانند و اهمیت فهم و پذیرش تفاوت‌ها و ترویج فرهنگ تحمل و مدارا از طریق عقلانی را می پذیرند و.عقلانیت به عنوان مسیر بهبود روابط فردی و اجتماعی .علی‌رغم تفاوت‌های معرفتی، هستی‌شناختی و تاریخی، که فارابی عقلانیت را بیشتر در قالب عقل عملی سیاسی و تدبیر جامعه می‌بیند، اما اسپینوزا آن را عقل نظری و فلسفی برای شناخت طبیعت و انسان می‌داند. در دیدگاه فارابی، فرهنگ‌پذیری در بستر ساماندهی اجتماعی است، ولی در اسپینوزا، عقلانیت به مثابه شناخت طبیعی موجب پذیرش فرهنگی و اخلاقی است. فارابی به نقش پیامبران و حکمای دینی در هدایت عقلانیت اجتماعی توجه دارد، ولی اسپینوزا رویکردی سکولار و فلسفی دارد. از این رو؛ هر دو فیلسوف، فرهنگ را نه به‌مثابه مجموعه‌ای از آداب، رسوم و نمادها، بلکه در نسبت با نظم عقلانی هستی، انسان متفکر، و اخلاق عقل‌محور تعریف می‌کنند. فارابی، با بنیان‌گذاری منظومهی مدینهی فاضله، فرهنگ‌پذیری را نتیجهی تربیت عقلانی در نظم سیاسی حکیمانه دانسته و نقش عقل فعال، رئیس اول، نطق، و ملت را در آن برجسته می‌سازد (فارابی، 1384: 105). اسپینوزا نیز، در منظومهی اخلاق، فرهنگ‌پذیری را حاصل شناخت علّی، آزادی عقلانی، رهایی از انفعالات و عشق عقلانی به نظم طبیعی جهان می‌داند (اسپینوزا، 1376: 125-137 و 287؛ صابری ورزنه و زارع کهنمویی، 1399: 171). اگر چه تفاوت در نحوه نگرش به اهداف عقلانیت؛ فارابی را متمایل به تحقق «شهر فاضله»، و اسپینوزا را مصر به تحقق «زندگی عقلانی» و آزادی معنوی می نماید. با وجود این هم‌سویی بنیادین، مطالعات تطبیقی میان این دو اندیشه عمدتاً حول مسائل نبوت، عقل و دین صورت گرفته‌اند (محمدپور، 1393: 42؛ روحی، 1389: 61، 87، 103) و هنوز بررسی فرآیند فرهنگ‌پذیری در بستر عقلانیت به‌صورت منسجم، لایه‌مند، و تطبیقی در این باره که نقطه عزیمت این تحقیق است انجام نشده است. بنابراین، پژوهش حاضر در تلاش است تا با بازخوانی مفاهیم بنیادین عقلانیت و فرهنگ‌پذیری در اندیشهی فارابی و اسپینوزا، الگویی نظری برای تربیت عقلانی، سیاست‌گذاری فرهنگی عقل‌محور، و گفت‌وگوی بین‌فرهنگی در جهان معاصر ارائه دهد؛ الگویی که فرهنگ را نه ابزار سلطه، بلکه عرصهی فهم، انتخاب، و تعالی انسان تعریف کند. در مسیر بازخوانی فلسفی مفهوم فرهنگ‌پذیری، نخست باید به تبیین مفهومی عقلانیت و فرهنگ‌پذیری پرداخت؛ زیرا این دو، نه صرفاً واژگان علوم اجتماعی، بلکه مفاهیمی چندلایه با ریشه‌های هستی‌شناختی، اخلاقی و تربیتی‌اند که در سنت‌های فلسفی کلاسیک معنا یافته‌اند. در اندیشهی فیلسوفانی چون فارابی و اسپینوزا، هر دو مفهوم مزبور نه‌تنها به‌مثابه ابزار تحلیل اجتماعی، بلکه به‌عنوان ساختار بنیادین فهم انسان از هستی، خویشتن، و دیگری تعریف شده‌اند.
بررسی مبانی معرفتی مدینه فاضله از دیدگاه افلاطون، آگوستین و فارابی
نویسنده:
زینب پیرداده بیرانوند؛ استاد راهنما: مهرداد امیری؛ استاد مشاور: عابدین درویش پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم "مدینه فاضله" به عنوان جامعه ای آرمانی که در آن عدالت، سعادت و فضیلت حاکم است، از دیرباز در کانون توجه فیلسوفان قرار داشته است. این مفهوم نه تنها بازتابی از آرزوهای بشر برای زندگی بهتر است، بلکه نشاندهنده تلاش فیلسوفان برای ترسیم چارچوبی نظری است که در آن انسان بتواند به کمال وجودی خود دست یابد. در این میان، افلاطون، آگوستین و فارابی به عنوان سه تن از برجسته ترین فیلسوفانی که به این موضوع پرداخته اند، هر یک با رویکردی خاص، مبانی معرفتی مدینه فاضله را مورد بررسی قرار داده اند. افلاطون در کتاب "جمهور" مدینه فاضله را بر پایه عدالت و حکومت فیلسوفان بنا می کند. از دیدگاه او، شناخت حقیقی و دستیابی به مُثُل، به ویژه مُثل خیر، شرط اساسی برای تحقق مدینه فاضله است. مبانی معرفت شناختی افلاطون بر این اصل استوار است که تنها از طریق عقل و فلسفه میتوان به حقیقت دست یافت و حکومت فیلسوفان، که به این حقیقت آگاهند، می تواند جامعه را به سوی سعادت هدایت کند. در این نظام، معرفت به عنوان ابزاری برای کشف حقیقت و تحقق عدالت در جامعه عمل می کند. آگوستین، در اثر خود "شهر خدا"، مدینه فاضله را در چارچوبی الهیاتی و مبتنی بر آموزه های مسیحی ترسیم می کند. از نگاه او، سعادت حقیقی انسان تنها در اتحاد با اراده الهی و زندگی در "شهر خدا" محقق می شود. مبانی معرفت شناختی آگوستین بر وحی و ایمان استوار است و او معتقد است که شناخت حقیقت و سعادت انسان، بدون توجه به عنصر الهی و لطف خداوند، ممکن نیست. در این دیدگاه، معرفت به عنوان موهبتی الهی در نظر گرفته می شود که از طریق ایمان و عشق به خداوند به دست میآید. فارابی، به عنوان فیلسوفی که اندیشه های یونانی و اسلامی را تلفیق کرده است، در کتاب "آراء اهل المدینه الفاضله" مدینه فاضله را به عنوان جامعه ای عقلانی و فضیلت محور معرفی می کند. از دیدگاه او، رهبری حکیم و فیلسوف، که به حقایق عقلی و وحیانی آگاه است، نقش محوری در هدایت جامعه به سوی کمال دارد. مبانی معرفت شناختی فارابی بر ترکیب عقل و وحی استوار است و او معتقد است که شناخت حقیقت و تحقق سعادت، نیازمند هماهنگی بین معرفت عقلی و وحیانی است. در این نظام، معرفت به عنوان ابزاری برای کشف حقیقت و هدایت جامعه به سوی فضیلت عمل می کند. با وجود مطالعات گسترده درباره مدینه فاضله، بررسی تطبیقی مبانی معرفتی این مفهوم در اندیشه افلاطون، آگوستین و فارابی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که مبانی معرفت شناختی مدینه فاضله از دیدگاه این سه فیلسوف چیست و چه وجوه اشتراک و افتراقی در نگاه آنها به این مفهوم وجود دارد؟ این پژوهش با تحلیل مبانی معرفتی همچون نقش عقل، وحی، عدالت و سعادت در شکل گیری مدینه فاضله، به دنبال تبیین این مسئله است که چگونه این فیلسوفان با رویکردهای متفاوت فلسفی و الهیاتی، به ترسیم آرمانشهری پرداختهاند که در آن انسان به کمال و سعادت حقیقی دست مییابد. این بررسی نه تنها به درک بهتر اندیشه این فیلسوفان کمک می کند، بلکه می تواند زمینه ساز بازخوانی مفهوم مدینه فاضله در جهان معاصر باشد.
تحلیل و واکاوی جایگاه بعد عملی وجود انسان در دیدگاه فارابی و علامه محمدتقی جعفری تبریزی
نویسنده:
محمد مهدوی ، مریم صمدیه ، سیدحسین علیانسب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بعد عملی وجود انسان مرتبط با اعمال و افعال وی است؛ اعمال و افعالی که شکل‌­دهندۀ شخصیت وی هستند و با هدایت حکمت عملی می­‌توانند به عملی حکیمانه مبدل شوند و سبب سعادت انسان گردند. یافته‌های تحقیق که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه‌ای صورت گرفته نشان می‌­دهد که فارابی توجه خاصی به بعد عملی وجود انسان در دیدگاه خویش در حوزۀ مدینۀ فاضله داشته­ است؛ به طوری که عمل اهالی مدینه در کنار معرفت از جمله مؤلفه­‌هایی است که سبب فاضله شدن مدینه می­‌شوند و در صورتی که اهالی مدینه معرفت داشته باشند؛ اما در عمل آن­ها ضعف وجود داشته باشد، چنین مدینه­ای فاضله نخواهد بود و به تعبیر خود فارابی، مدینۀ فاسقه است؛ یعنی مدینه‌­ای که اهالی آن به خداوند و نیکی­‌ها اعتقاد و شناخت دارند؛ اما در عمل پایبند به شناخت خویش نیستند. همین طور بررسی آثار علامه محمدتقی جعفری نشان می­‌دهد که ایشان عمل را مؤلفۀ اصلی بعد از آگاهی و معرفت برای رسیدن به حیات معقول مطرح می­کند و حتی معتقد است معقول بودن حیات معقول صرفا به وسیله عقل نظری نیست بلکه شامل عقل نظری وعقل عملی تواما است. بررسی دیدگاه دو متفکر نشان می‌­دهد که هر دو به عمل حکیمانه به عنوان مؤلفۀ اصلی توجه دارند و به نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی اذعان می­‌کنند.
صفحات :
از صفحه 751 تا 765
فارابی و پرسش از حقیقت ادراک؛ بازخواني انتقادي ديدگاه ملاصدرا
نویسنده:
قاسم پورحسن درزی ، علی پیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی کرده است. این دیدگاه در ادامه سنت فلسفی اسلامی بر آراء تمامی فیلسوفان، از ابن‌سینا تا علامه طباطبایی، تأثيرگذار بوده است. فارابي ادراک را با ظهور و حضور كه عمدتاً در فلسفۀ سهروردي و ملاصدرا مورد بحث است، پیوند داده و از منظر هستی‌شناسی ادراک دفاع کرده است. خلاقیت نفس در ادراک، مراتبی دانستن ادراک و معرفت، التفات به حیث ظهوری و وجودی معرفت، تفطن به دِهشی بودن معرفت در کنار اهمیت دادن بنیادین به ادراک حسی، نقد معرفتهای غیریقینی و طرح دیدگاهی بنیادین در باب معرفت یقینی، و بالاخره فرایندی تلقی کردن ادراک، از ابتکارات فلسفی فارابی محسوب میشود. در نوشتار حاضر بنحو تطبيقي كوشش خواهیم كرد مسئله ادراک و سرشت آن در انديشه فارابي را با نگاهي به آراء ساير فيلسوفان مسلمان بررسی کرده و اهمیت منظر فارابی در باب ادراک را بتصویر بکشیم.
صفحات :
از صفحه 87 تا 120
  • تعداد رکورد ها : 1007