آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1009
رویکرد نقادانه در چگونگی شناخت خدای متعال
نویسنده:
محمدرسول آهنگران
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم بر دو قسم حصولی و حضوری است . قوام علم حصولی به حضور مفاهیم است و علم حضوری به وجود معلوم. شناختی که انسان میتواند به خدای متعال پیدا کند تنها از نوع اول است و معرفت به خدا از نوع دوم غیرممکن است . علم هرچند از جهت سبب و چگونگی به وجود آمدن،به دو دسته اکتسابی و شهودی انقسام پیدا می کند و اشخاص مهذب با پالایش روح از غبار معصیت می توانند به نحو شهودی به باور در مورد خدا برسند ، اما این بدان معنا نیست که علم آنها در این قالب از نوع حضوری است بلکه شناخت شهودی از جهت حصولی بودن فرقی با شناخت اکتسابی ندارد اگرچه از جهات دیگر میان این دو دسته علم اختلافات و تمایزاتی وجود دارد . تنها در صورتی میتوان باور داشت به این که خدای متعال را می توان با علم حضوری شناخت که معتقد به وحدت شخصی میان خالق و مخلوق شویم . اگر کسی منکر این مبنا باشد ، چنان که عقل و شرع وحدت شخصی را منکر بوده و هرکسی به معلومات فطری و باورهای اولیه عقلی خود نیز رجوع کند سستی و بی اساسی این مبنا را درمی یابد ، در این صورت نمی تواند بپذیرد که به خدای متعال به نحو علم حضوری می توان شناخت پیدا کرد . بنابراین چون مبنای وحدت شخصی میان خدا و مخلوقات با موازین عقلی و شرعی سازگاری ندارد لذا تنها از طریق علم حصولی خداوند قابل معرفت می باشد .
صفحات :
از صفحه 121 تا 138
اصول فلسفه روشن اندیشی (به روایت کاسیرر) و امکان تطبیق آن با مبانی فلسفه مشاء اسلامی
نویسنده:
حسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی آراء ابوالحسن اشعری، قاضی عبدالجبار معتزلی و خواجه نصیرالدین طوسی پیرامون مساله تکلیف
نویسنده:
مهدی اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار با بررسی دید گاههای سه مکتب عمده ی کلامی ( اشعری،معتزلی، شیعی)درباره ی تکلیف ،به بررسی مبانی و اطوار گوناگون این بحث می پردازد وکوشش می کند با مطالعه وکنکاش در آراء سه متکلم بزرگ –ابوالحسن اشعری، قاضی عبد الجبار معتزلی وخواجه نصیر الدین طوسی –به تبیین ومقایسه ی نظریاتآنها پیرامون تکلیف بپردازد. در بحث تکلیف میان متکلمین عدلیه( قاضی عبد الجبار و محقق طوسی) با اشعری اختلاف هست؛ ودلیل این اختلاف هم ،متفاوت بودن روش معرفت شناسانه ی متکلمانیاد شده می باشد. امامیه با تاکید بر روش عقل گرایانه وبرون متنی واشاعره با در پیش گرفتن روش نص گرایانه ودرون متنی وتعبدبه متون دینی به بحث ونظر در این خصوص پرداخته اند.لغت تکلیف از " کلف " اخذ شده است وبه فعلی اطلاق می شود که، در انجام آن سختی ومشقت داشته باشد.در هر فعل تکلیفی سه موضوع مشهود است:1- تکلیف کننده یا مکلـ?ف 2- تکلیف پذیر یا مکلـَف 3- فعل تکلیفی . مصداق واقعی مکلـ?ف پروردگار متعال می باشد و تکلیف در واقع" امر واراده ی" او می باشد. این امر واراده ناظر به مصالح مکلـَف است و مکلـَف با وجود سختی انجام فعل ، آن را انجام داده ومستحق ثواب می گردد ؛ تعبیر متکلمین از این مساله "تعریض به ثواب" می باشد. رسیدن به ثواب ، منفعت بزرگی است که مکلـَف بواسطه ی آن مورد مدح وستایش واقع می شود.البته این مساله ( تعریض به ثواب واستحقاق ) مورد توجه اشعری نمی باشد.در مورد ضرورت وجود تکلیف این مساله مطرح شده که، خداوند به جهت عادل بودن وحکیم بودن، لازم است انسان را به اموری که تکلیف نام دارد، مکلـَف نماید؛ چون در غیر این حالت خداوند مرتکب قبیح شده است.در مساله ی حاضر خواجه وقاضی اتفاق نظر دارند اما اشعری بایسته بودن تکلیف را قبول ندارد.در مورد محاسن تکلیف کار کرد های مختلف فردی واجتماعی ذکر شده است.حسن تکلیف بی ارتباط با بحث حسن وقبح نیست ؛ خواجه وقاضی علاقه مند حسن وقیح عقلی هستد ، یعنی حسن وقبح افعال ذاتی است ودر نهاد پدیده ها موجود است ،اما اشعری بر خلاف این معتقد به حسن وقبح شرعی هست، یعنی شرع حسن وقبح افعال را تعیین می کند.اعتقاد به حسن وقبح شرعی باعث یک نظریه ی متفاوت در بین اشاعره شده است ،این مساله جایز بودن تکلیف کافر و تکلیف فوق توان مکلـَف ( ما لا یطاق) است ،اما قاضی وخواجه مخالف این نظر می باشند.در واقع یکی از شروط تکلیف که، توانمند بودن مکلف است با این شرط نقض شده است.
فراگیری و انتقال آموز ه های دینی
نویسنده:
فاطمه صادق زاده قمصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحصيل عقايد دينی از چه راهي امكان پذير است؟ آيا مي شود برخی از مردم به نحو تقليدی به خدا، معاد و پيامبر باورهايی داشته باشند؟ آيا تقليد از بزرگان می تواند انسان را به مراتبی از شناخت مبدأ و معاد نايل كند؟ بعبارت ديگر، آيا تنها برخی از مردم موظفند درباره اصول و معارف دينی تحقيق نمايند و گروهی ديگر به نام عوام چنين تكليفی برعهده ندارند؟ از سوی ديگر، تعاليم دينی چگونه و در چه سطحی بايد بر مردم ارائه شود؟ آيا اساساً می توان دين را به نحو يكسانی برای همه اقشار جامعه آموزش داد؟ با توجه به ضرورت مخاطب شناسی، عالمان دين و تمامی صاحبان قلم، هنرمندان و فرهنگ سازان هنگام تبليغ دين و بيان آموزه های دينی فعاليت خود را با كدام يك از سطوح مخاطبان خود تنظيم نمايند؟ این مقاله در قالب بررسی مساله تحقیق و تقلید سعی می کند پاسخی درخور به پرسش های مطرح شده بدهد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 12
تفسیر آیه «نور» از منظر ابن سینا و داراشکوه
نویسنده:
هادی وکیلی، پریسا گودرزی، محبوبه امانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مراتب قوای نظری نفس، بنابر تقریر ابن سینا، قوه ای است که استعداد کسب معقولات را دارد و عقل هیولانی نامیده می شود و با «مشکاة» در آیه نور مطابقت می کند؛ در مسیری که نفس به یک قوه خاص استکمال می یابد و به کمال خاصی می رسد، که همانا حصول شهودی و حضوری معقولات بالفعل در ذهن است و مصداق «نور علی نور» در آیه است؛ از این کمال و قوه به ترتیب به عقل مستفاد و عقل بالفعل یاد می شود. سرانجام، عقل فعال است که عامل خروج از هیولانی بودن به بالملکه شدن و از بالملکه بودن به فعلیت تام است و مصداق «نار» در این آیه است. داراشکوه نور ذات را نوری می داند که به هیچ یک از حواس درنمی آید و در واقع، در ادراک نور ذات باصره، سامعه، ذائقه، شامه، و لامسه عین یک دیگر و یک ذات شوند و آن نور خداست. «درخت زیتون» اشاره ای به روح اعظم است.
صفحات :
از صفحه 141 تا 152
انسان شناسی واحد در فلسفه و عرفان ابن سینا
نویسنده:
یوسف حیدری چناری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
«انسان»، محور اصلی بسیاری از مسایل فلسفی، کلامی و عرفانی است. وجود نظریات مختلف و حتی ضد و نقیض راجع به انسان، پرداختن و بازشناسی انسان شناسی اندیشمندان عالم اسلام مثل ابن سینا را جهت پاسخ به سوالات و ابهامات این مساله ضرورت می بخشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین و بررسی اندیشه های ابن سینا در باب انسان می پردازد. انسان شناسی ابن سینا در دو مرتبه و مرحله قابل طبقه بندی است؛ مرحله اول، فلسفی و نظری محض است که در آن به انسان و ابعاد وجودی او با نگاه و کنکاشی عقلی و فلسفی نگریسته شده است. عمده مباحث او در علم النفس کتب فلسفی اش همچون شفا و نجات و اشارات در این مرتبه انسان شناسی است. مرحله دوم که نقطه اوج انسان شناسی او هم محسوب می شود، مرحله اشراقی و شهودی است. ابن سینا در رسائل عرفانی خود همچون رساله حی ابن یقظان، رسالة الطیر و رساله سلامان و ابسال و در نمط های آخر اشارات و تنبیهات و جاهائی از کتاب مباحثات و کتاب شفا با نگرشی اشراقی و عرفانی به بحث از انسان پرداخته است. مساله عمده این تحقیق این است که آیا این دو مرحله انسان شناسی ابن سینا با هم سازگاری و پیوند دارند یا نه بلکه با هم اختلاف و تضاد دارند؟ که اثبات و مشخص گردید میان این دو مرتبه انسان شناسی ابن سینا ارتباط و پیوند وجود دارد. صرف نظر از اختلاف در نحوه و روش بیان و ساختار کلمات و اصطلاحات در این دو مرحله، یک سخن و پیام درباره انسان ارائه داده است؛ هم در علم النفس آثار او و هم در آثار و رسائل عرفانی او انسان شناسی واحدی را شاهدیم که در آن اشراق و معرفت و کمال نفس آدمی با اتصال به عقل فعال میسر می شود.
صفحات :
از صفحه 53 تا 75
شعر از نگاه ابن سینا و نقش آن در فرهنگ سازی
نویسنده:
فاطمه سلیمانی دره باغی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پرديس خواهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا شعر را به عنوان یکی از صناعات پنجگانه منطقی دارای ویژگی های اساسی می داند که می تواند در انتقال فرهنگ و تربیت و تعالی افراد جامعه مؤثر باشد.از نظر ابن سینا شعر به جهت داشتن ویژگی محاکات و تألیف موزون می تواند خیال انگیز و لذت بخش باشد. او دلیل اشتیاق مردم به شعر را دو چیز می داند:1 لذت بردن از محاکات یا بازنمایی2 لذت بردن از تألیف و ترکیب سازگار کلام موزون و آهنگین متناسب با طبع.مهم ترین اثر شعر آن است که می تواند قوه خیال مخاطب را تحریک و تهیج کرده و او را از مرحله تصویرگری که بسیار لذت بخش و خوشایند است به درک مفاهیم و معانی عمیق و بلند به شکل پایدار برساند. به همین جهت در معارف اعتباری که برهان، خطابه و جدل کارایی کمتری دارند، شیوه شعر ارجحیت دارد و فهم عمومی نسبت به شعر از پذیرش و انفعال بیشتری برخوردار است. بنابراین شعر راهکار مناسبی است که می تواند درحفظ و تعالی فرهنگ مؤثر باشد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 78
دشواره تعریف جنس و نوع اضافی و دیگر مفاهیم متضایف: ارسطو، فرفوریوس، فارابی، ابن سینا
نویسنده:
مهدی عظیمی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دور و تعریف به مساوی ازجمله مغالطه های منطق تعریف در دستگاه ارسطویی اند. با وجود این، شگفتی آور است که اینن هنر دو مغالطنه را در تعرینف هنای سننیتی جنس و نوع اضافی می توان دیند و تتینی برخنی از عتنار هنای ارسنطو آشکارا بیان گر آن هستند که وی تعریف دوری را نهتنها بنرای جنس و نوع اضافیکه برای همه متضایفان روا منی شنمارد. فرفورینوس در اینن زمیننه هنا یک سره پیرو ارسطو است و ایساگوگ هاو چیزی جز بازگفت این نکته ها را نندارد. فارابی در تعریف های پیشنهادی خویش این مغالطه ها را می پیراید و از این رهگذر زمینه را برای ابن سینا فراهم می کند. ابن سینا بنا اشنار هن ای فنارابی همنه اینن دشواره ها و مغالطه ها را بازمی شناسند و بنرای گشنودن و زدودن آن هنا، چنه در تعریف جنس و نوع اضافی، به سان ویژه، و چه در تعریف متضایفان، به سان کلینی، راه کارهایی نوپدید و هوشمندانه پیش می نهد. برپاینه راه کنار او بنرای رهاسنازی تعریف متضایفان از مغالطه های دور و تعریف به مساوی باید ) 2( متضنایفان را از اضافه برهنه کرد، ) 1( علیت تضایف را ذکر کرد، ) 9( با افزودن قید (از روی آن چنین است) تعریف را به متضایف مطمحنظر مخنت کنرد. جسنتار پنیش رو باروشن داشت و تتیین این نکته ها بخشی از روند دگردیسی مدخل فرفورینوس در منطق اسلامی و، از این رهگذر، گوشه ای از تاریخ منطق اسلامی را روشن می کند.
صفحات :
از صفحه 123 تا 148
مقایسه ای میان استنتاج بهترین تبیین و حدس
نویسنده:
فرشته نباتی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
از زمان ارسطو سه نوع استدلال شناسایی شده است؛ قیاس، استقرا و تمثیل . از این میان تنها قیاس می تواند نتیجه یقینی به بار آورد و به همین دلیل از سوی ارسطو به عنوان شیوه استدلالی قابل اتکا معرفی شده است . منطقیون پس از ارسطو این نظر او را پذیرفتند و بنابراین در باب استدلال ( حجت ) بیش از همه به قیاس پرداختند. از سده هفدهم به بعد به دنبال انقلاب علمی و رشد خیره کننده علوم تجربی، استقرا ( و در کنار آن تمثیل ) مورد توجه بیشتری قرار گرفت و شایسته بحث و فحص افزونتری شناخته شد و از اواسط سده بیستم، شیوهای استدلالی تحت عنوان «استنتاج بهترین تبیین» شناسایی شد. در این شیوه با مفروض گرفتن مجموعه ای از اطلاعات، بهترین نظریهای که بتواند آن را تبیین کند، نتیجه گرفته می شود . این شیوه شباهت های بسیاری با آنچه منطقیون قدیم آن را «حدس» نامیده اند، . دارد مهمترین تفاوت میان این دو آن است که «قضایای حدسی» در نگاه متقدمان در زمره «یقینیات» قرار می گیرد ولی در نظر متأخران این قضایا که حاصل است دلالهای ناهمگن یا نسخ پذیر هستند، قضایایی محتمل می باشند که ممکن است با افزایش معلومات، کذب آنها آشکار شود. مقایسه این دو منظر، بصیرت هایی در مورد سیر ذهنی انسانها هنگام حدس و نتایج حاصله از این سیر به ما می دهد.
صفحات :
از صفحه 8 تا 30
نيم نگاهى به مباحث فلسفه ذهن
نویسنده:
مرتضى رضائى
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امروزه مباحث فلسفه ذهن، به طور جدى در محافل فلسفى غرب مطرح است، و آثار خود را در دانش هايى همچون انسان شناسى، روان شناسى، فلسفه اخلاق و فلسفه دين بر جا مى گذارد. چنان كه خود تحت تأثير پيشرفت هاى برخى علوم ديگر است. با اين حال، فلسفه ذهن، چندان در كشور ما شناخته شده نيست. از اين رو، به نظر مى رسد آشنايى با اين دانش، تطبيق مسائل آن با يافته هاى علم النفس فلسفى و بررسى انتقادى آن، يكى از ضرورت هاست. مقاله حاضر، گامى است كوچك در جهت معرفى مهم ترين مباحثى كه امروزه در فلسفه ذهن به بحث گذاشته مى شود.
صفحات :
از صفحه 31 تا 43
  • تعداد رکورد ها : 1009