مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

ترجمه ماشینی : چکیده مفهوم خلقت یکی از مفاهیم کلیدی در شناخت سایر صفات خداوند و ارتباط بین خدا و جهان است. زیرا این موضوع شامل بسیاری از مشکلات مهم دیگر مانند علم خداوند، اراده، عدم تشابه به مخلوقات او، امکان، علیت، رابطه وجود و ماهیت، خلقت ازلی، خلقت از هیچ و نشأت است. دو مبنا در سنت فلسفه و اندیشه کلامی درباره خلقت وجود دارد. یکی از آنها «آفرینش زمانی (پسا)» است که عموماً توسط متکلمان ارائه می شود، در حالی که دیگری رویکرد «آفرینش ابدی» است که عموماً توسط فیلسوفان ارائه می شود. گرچه غزالی در برخی از آثار خود می کوشد از دیدگاه خود در باب خلقت از طریق فلسفه و منطق دفاع کند، اما نکته ای که به آن رسیده است همان متکلمان اشعری است. به گفته وی، خداوند که مختار است هر چه بخواهد انجام دهد (مختار)، جهان را هر زمان که بخواهد از هیچ (پس از آن) با علم بی پایان و اراده مطلق خود آفرید. به گفته ابن رشد، وی در مورد ایجاد متون دینی، دلایل قابل تفسیری اقامه کرده است. بنابراین، در چنین امر متافیزیکی، هیچکس نباید با حقیقت مطلق دانستن افکار خود، ادعای بی دینی عقاید دیگران کند. ابن رشد مانند سایر فیلسوفان جهان را جاودانه می پندارد. اما او دو نوع وجود ابدی دارد. یکی موجود جاویدان بی زمان و بی علت است که همان الله است. دیگری موجود ابدی بی زمان اما مستدل است که ملکوت است. چکیده مفهوم خلقت یکی از مفاهیم کلیدی در شناخت صفات الهی و ارتباط خداوند با هستی است. از آنجایی که این موضوع با مسائلی چون علم الهی، اراده الهی، یگانگی الهی، امکان، علیت، رابطه ذات و وجود، خلقت ازلی، خلقت از هیچ نیز مرتبط است، در فلسفه دین از اهمیت بالایی برخوردار است. در سنت فلسفه و کلام دو خط اصلی درباره خلقت وجود دارد. یکی از آنها «خلق موقت» است که عموم متکلمان اسلامی به آن معتقدند و دومی «خلق ازلی» است که مورد قبول فلاسفه است. غزالی هر چه بخواهد در آثارش با فلسفه و منطق از عقاید خود در باب آفرینش دفاع کند، در مورد متکلمان اسلامی اشعری (اشعری) نیز به همین نکته رسیده است. به عقیده وی، خداوندی که مختار است آنچه را که می‌خواهد انجام دهد، جهان را با علم بی‌پایان و اراده مطلق خود در هر زمان و در هر مکان آفریده است. به نقل از ابن رشد منابع دینی (آیه قرآن و حدیث) دلایلی را بیان کرده اند که قابل بحث است. در نتیجه، در چنین موضوع متافیزیکی، هیچ کس نباید عقاید آن را حقیقت مطلق بداند و دیگران را خارج از دین بداند. ابن رشد مانند سایر فیلسوفان جهان را ازلی می‌پندارد. اما او دو نوع درک وجود ابدی دارد. یکی از آنها وجود جاودانه بی زمان و بی دلیل است، این الله است. دیگری وجود جاودانه بی زمان اما معقول است، این جهان هستی است.

ترجمه ماشینی : این پایان نامه تلاش می کند تا ارتباطات حیاتی بین موضوعاتی که به طور کلی به هم مرتبط نیستند را نشان دهد. از یک سو مفهوم عشق و رابطه را در ارتباط با خدا و اندیشه تثلیث مورد توجه قرار می دهد. از سوی دیگر، تلاش می کند نشان دهد که چگونه می توان از مفهوم یک خدای سه گانه عشق برای محافظت از ایده ای از انسان ها استفاده کرد که در آن وابستگی آنها به عشق و رابطه تأکید می شود. اساس این خواسته آزادی از نظر انتخاب است. نشان داده شده است که این پیامد مستقیم ماهیت عشق است و بازنگری قابل توجهی در آموزه های مرسوم فیض و مشیت را ضروری می کند. در سراسر پایان نامه، تاکید زیادی بر استفاده التقاطی از منابع برای نشان دادن استدلال شده است. این پایان نامه شامل دو فصل هستی شناسی و سه فصل مربوط به دغدغه انسان است. در دو مورد اول، ماهیت تثلیث و خلقت از منظر فلسفه رابطه محبت بررسی شده است. سه نیروی منفی در قالب سولیپسیسم دکارتی، فلسفه عشق افلاطونی، با فقدان رابطه و نگاه انتزاعی آن به خیر، و سوم الاهیات نیگرن در مورد آگاپ، که معتقد است یکپارچگی انسان را از بین می برد، شناسایی می شود. همراه با عدم استفاده او از تثلیث، خدا را به یک موناد انتزاعی نیز تقلیل می دهد. تفکر مثبت از وانستون's Love's Endeavour's Expense گرفته شده است که آموزه ای از خدا را از الهیات عشق توسعه می دهد، و این در فصل سوم آورده شده است که پیامدهای فیض و مشیت را در نظر می گیرد. تصویری اصلاح شده از مشیت همراه با خدایی که نه غیرممکن است و نه دانای کل ارائه شده است. دو فصل باقی مانده پیامدهای چنین الهیاتی را برای انتظارات خود انسان در مورد خودشکوفایی و تعهداتش در قبال دیگران بررسی می کند.

ترجمه ماشینی : گفتمان چند رشته ای معاصر که شامل علم، فلسفه و الهیات می شود، مضامین خلقت و هویت انسانی را بررسی کرده است. نقدهای معاصر انسان محوری از چنین گفتمانی سرچشمه می گیرد. درک انسان ها به عنوان «بدن روحی» به جای ارواح تجسم یافته، از دیدگاه فیزیکالیستی غیر تقلیل گرا ناشی می شود. این نقطه عزیمت برای این پایان نامه است. این مطالعه تلاش می‌کند تا درک انسان‌ها به‌عنوان «جسم‌های روح‌انگیز» را از دیدگاه فیزیکی غیر تقلیل‌گرا و به‌عنوان استعاره‌ای برای دیدگاه‌ها و بینش‌های «تازه» بررسی کند که به طور بالقوه می‌تواند یک روحیه زمین‌پرستانه مبتنی بر الهیات را بر مبنای فرضی متفاوت از دیدگاه سلسله مراتبی دوگانه سنتی. از نظر روش شناسی، این مطالعه تلاش می کند رویکردی واحد به دانش را منعکس کند. این مطالعه موضوع را از طریق سه منشور بررسی می کند. ابتدا نگاهی گذشته‌نگر دارد تا دیدگاه‌هایی را در نظر بگیریم که دیدگاه‌های سلسله مراتبی از خلقت را بر اساس یک اصل دوگانه شکل داده‌اند که به نوبه خود رابطه قدرت-سلطه انسان را با بقیه مخلوقات شکل داده است که به نظر می‌رسد منجر به بحران زیست محیطی ویرانگر شده است. جهان با امروز مواجه است. ثانیاً، دیدگاه فیزیکالیستی غیر تقلیل‌گرایانه را در نظر می‌گیرد که دیدگاه‌های انسان‌شناختی دوگانه‌گرایانه را به نفع تصور انسان به‌عنوان «جسم‌های روحی» به چالش کشیده است و انسان‌ها را در تداومی با بقیه خلقت قرار می‌دهد. ثالثاً، دیدگاه‌های تثلیثی و پنوماتولوژیک مولتمن از آفرینش را مورد بررسی قرار می‌دهد که چارچوب الهیاتی را که بر اجتماع و اشتراک درون رابطه سه‌گانه تثبیت شده است، جهت می‌دهد. سپس همبستگی انسان با بقیه خلقت به عنوان پیوندی مطرح می شود که رشته های این دیدگاه های مختلف را به هم می پیوندد. کنار هم قرار دادن داستان خلقت پیدایش 1 با کیهان‌شناسی زامبیا، «مطالعات موردی» را تشکیل می‌دهد که نشان می‌دهد چگونه دیدگاه‌های تازه در آفرینش و هویت انسانی، «فضای تفسیری» را باز می‌کند که می‌تواند انسان‌ها را در تداومی با بقیه آفرینش قرار دهد و بینش ارائه دهد. برای یک اخلاق جایگزین برای حفظ زمین. از این رو، همبستگی انسان با بقیه آفرینش، مفاهیم دوگانه و سلسله مراتبی سنتی غربی از آفرینش را از یک سو نقد می کند و از سوی دیگر به عنوان یک مفهوم جهت دهنده برای اخلاق «تازه» زمین داری که این مطالعه پیشنهاد می کند، عمل می کند.

نوشتار حاضر باتوجه به نیاز علمی جامعه امروزی به الگوی بررسی تطبیقی آیات هدف خلقت در تفاسیر فریقین در صدد استنباط وارایه معیارهای تطبیقی تفاسیر در آمده است .این تحقیق به سبک مساله محور وباروش تحقیق کتابخانه ای ومراجعه به منابع معتبر ومرتبط با حل مساله به تبیین مولفه های الگوی مدارا با بررسی تطبیقی هدف خلقت در تفاسیر شیعه وسنی می پردازد بدین منظور ابتدا به طرح دقیق مساله پرداخته تصویری از بررسی تطبیقی هدف خلقت در تفاسیر فریقین ارایه می دهد . درادامه شناخت خلقت هدف آفرینش یکی از دغدغه های دیرین بشر است که از یک سو باسر نوشت انسان گره میخورد واز سویی دیگر با خدا وند جهان پیوند دارد هر چیزی چهار علت فاعلی مادی صوری غایی دارد مقصود از هدف خلقت همان علت غایی یا نهایت هر چیز در مسیر حرکت خویش است که پیش از انجام فعل تصور می شود ودر آخرین مرحله نیز ظاهر میگردد در بررسی وشناخت اهداف خلقت در مجموع می توان از سه روش بهره مند شود روش عقلی روش تجربی روش وحیانی (از راه های معرفت بشری استفاده از روش نقلی وشهودی است که قرآن کریم مصداق هردواست ) در این تحقیق بصورت تطبیقی ازدیدگاه تفاسیر شیعه وسنی انجام می پذیرد.

ترجمه ماشینی: نورمن کرتزمن به توضیح و انتقاد می پردازد الاهیات طبیعی خلقت توماس آکویناس، که «طبیعی» (یا فلسفی) است، زیرا آکویناس آن را بدون وابستگی به داده های کتاب مقدس توسعه داده است. متافیزیک آفرینش ادامه پروژه ای است که کرتزمن در متافیزیک خداباوری آغاز کرد و تمرکز را از کتاب اول به دوم کتاب جمع مخالفان آکویناس منتقل کرد.

چگونگی پیدایش انسان یکی از مسائل مهم در بحث رابطه علم و دین است. امروزه از منظر علمی نظریه تکامل در تبیین پیدایش انسان موردتوجه دانشمندان است. بر اساس این نظریه شروع تکامل انسان مانند سایر جانداران به زمان پیدایش حیات بر روی کره زمین بازمی‌گردد و انسان با تمام موجودات زنده دارای نیاکان مشترک است و به‌وسیله شواهد علمی سیر فرگشت انسان در طول تاریخ مورد تبیین و واکاوی قرار می‌گیرد. از منظر دینی شروع خلقت انسان تحت عنوان خلقت حضرت آدم و حواء مطرح شده است و این موضوع به نحوی بیان شده که امروزه به‌عنوان یک نمونه از تعارض علم و دین شناخته می‌شود. برخی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه آثاری نوشته‌اند؛ اما محور مباحث آنها آیات قران است و به روایات در این زمینه اهمیت لازم داده نشده است. در حالیکه در روایات اهل‌بیت علاوه بر تفسیر آیات موردبحث، به مطالب دیگری نیز اشاره شده است و ابعاد جدیدی را روشن می‌سازد که در انتخاب موضع صحیح راهگشا است. قبل از بررسی نسبت علم و دین در این موضوع، لازم است در ابتدا مسئله پیدایش انسان از منظر علم و دین به‌طور دقیق تبیین شود. درنهایت با بررسی آموزه‌های روایی و نظریه تکامل روشن می‌شود علم و دین در این مسئله نه تعارض کامل دارد و نه تطابق کامل؛ بلکه میان این دو از جهاتی اشتراک و از جهاتی دیگر اختلاف دیده می‌شود. در برخی موارد ابهاماتی دیده می‌شود که نمی‌توان اظهارنظر قطعی کرد.

چکیده ماشینی : پوشش دادن؛ نیم عنوان؛ صفحه عنوان؛ صفحه حق چاپ فهرست مطالب؛ سپاسگزاریها؛ مقدمه؛ بخش اول: معنا و خلقت. فصل اول: معنا، تصدیق و قیاس; بخش 1: ارتباطات معنادار، زندگی معنادار و نظریه های معنا. بخش 2: چالش راستی آزمایی؛ بخش 3: برخی از دلالت های راستی آزمایی برای زبان دینی. بخش 4: موضع گیری های بعدی آیر. بخش 5: برخی ایرادات به راستی آزمایی; بخش 6: ایجاد و قیاس; فصل دوم: واقع گرایی، ضد واقع گرایی و دین; بخش اول: واقع‌گرایی و ریشه‌های ضد واقع‌گرایی؛ این کتاب در عین رد آفرینش‌گرایی، دلیل اعتقاد به خلقت و تکامل را ارائه می‌کند. مسائل معنا، زمینه تحقیق را فراهم می کند. این کتاب از معنی دار بودن زبان در مورد خدا دفاع می کند و همچنین اعتقاد به خلقت و تکامل را به معنای زندگی مرتبط می کند. این ادعا می‌کند که معنا را می‌توان در پذیرش آگاهانه نقش مباشر بیوسفر سیاره‌ای و در نتیجه ثمرات خلقت یافت. ویژگی های متمایز عبارتند از یک مورد پایدار برای درک واقع گرایانه از زبان در مورد خدا. دفاع معاصر از برخی از دلایل اعتقاد به خدا و خلقت; غربال کردن نسخه‌های مختلف داروینیسم و ​​پیامدهای آنها برای باورهای دینی. روایت داروینی از رابطه شکار و دیگر شرارت های ظاهری با خلقت. ارائه جدیدی از استدلال از ارزش جهان تا هدفمندی تکامل. و بحث در مورد اینکه آیا خود معنا تکامل می یابد یا نه، و مبانی دینی و سکولار برای اعتقاد به مباشرت.

چکیده ماشینی : میراث توماس آکویناس و کارل بارت برای متکلمان معاصر که به طور فزاینده ای آنها را در مورد مسائل بحث برانگیز در مورد قیاس و معرفت خدا به گفتگو می پردازند، تأثیرگذار است. با این حال، گفتگوی صریح کمی بین الاهیات آنها درباره خدا رخ داده است. این کتاب یکی از اولین تحلیل‌های مبسوط این موضوع اساسی را ارائه می‌کند و می‌پرسد که چگونه هر متکلم به دنبال اعتراف به تمایز کیفی خداوند در رابطه با خلقت است. ویتمن ابتدا بررسی می کند که آنها چگونه مطابقت و تمایز بین وجود خدا و اعمال بیرونی را در یک نگرانی فراگیر برای اجتناب از بت پرستی درک می کنند. ثانیاً، او نوع رابطه ای که خداوند با خلقت دارد را تحلیل می کند که از این برداشت های مربوطه ناشی می شود. علیرغم بسیاری از اهداف مشترک، آکویناس و بارت در نهایت در موضوع عقل الهیات با پیامدهایی برای توانایی آنها در حمایت مداوم از متمایز بودن خدا اختلاف دارند. این موضوعات آموزنده متقابل، درس های مهمی را برای الهیات معاصر ارائه می دهد