مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1496
زمان در فلسفه ارسطو، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
مرضیه سپهوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زمان از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی است به‌گونه‌ای که فیلسوفان، هرکدام تعریفی متفاوت از آن ارائه کرده‌اند. در این نوشتار سعی شده است «زمان» از دیدگاه سه فیلسوف بزرگ مشاء ارسطو، ابن‌سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسی تبیین و بین نظریه‌های ایشان مقایسه شود. به رغم این‌که گروهی از معاصران ارسطو منکر وجود زمان بوده‌اند، وی زمان را به‌عنوان یک امر حقیقی، عینی، دارای ارتباط ناگسستنی با حرکت و درعین‌حال متمایز از حرکت پذیرفته است. معلم اول زمان را مربوط به امور طبیعی و مادی می‌داند؛ و امور نامتحرک را خارج از زمان تلقی می‌کند. وی زمان را «مقدار حرکت از حیث تقدّم و تأخر» تعریف کرده است. زمان از نظر وی یک امر عرضی غیر قار است که به‌تدریج موجود می‌شود. ارسطو «آن» را مرز مشترک و مای? وحدت هر دو قسم زمان یعنی گذشته و آینده می‌داند و «آن» را از بخش‌های زمان به‌حساب نمی‌آورد. شیخ‌الرئیس، به پیروی از معلم اول، زمان را مقدار حرکت به لحاظ تقدّم و تأخر می‌داند که اجزای آن در وجود قابل اجتماع نیست. وی براهین متعددی برای اثبات وجود زمان اقامه کرده است. ابن سینا در کتاب شفاء بحث زمان را در قسمت طبیعیات و مبتنی بر «حرکت» و «تقدم و تأخر» بیان کرده، اما در اشارات این بحث را در قسمت الهیات و از راه «حدوث و قدم» اثبات می‌کند. ابن‌سینا دلایل منکرین زمان را بیان کرده و به آن‌ها پاسخ داده و وجود زمان را از طریق ماهیت آن مستدل ساخته است. شیخ، مانند ارسطو، زمان را عین تجددمی‌داند که بدون حرکت موجود نبوده و قائم به آن است. خواجه نصیر، در شرح بر اشارات، مانند شیخ، وجود زمان را از راه «حدوث» اثبات کرده، زمان از نظر وی مقدار حرکت به لحاظ تقدّم و تأخری است که ذاتی زمان بوده و به‌صورت متصل و به تدریج حادث می‌شود. پس دیدگاه طوسی در بحث زمان به‌طور کامل شبیه نظریه شیخ است. آرای هر سه فیلسوف موردتحقیق دربحث زمان نزدیک به هم و در بسیاری موارد مشابه است، اختلاف بین آن‌ها بیشتر در نحو? استدلال و استفاده از تقریرهای متفاوت است. هر سه فیلسوف زمان را در طبیعیات و در رابطه با حرکت تعریف کرده‌اند. گردآوری مطالب این تحقیق به روش کتابخانه‌ای و روش پژوهش آن توصیفی تحلیلی است.
بررسی اختلافات ابن رشد و ابن سینا در حوزه فلسفه اولی
نویسنده:
علی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در امور عامه، ابن سینا معتقد به امکان وجود بالفعل نامتناهی در موجودات فاقد وضع است. ابن رشد معتقد است ابن سینا علاوه بر خروج از شیوه فلاسفه ی متقدم دچار تناقض گویی هم شده است،در حالی که ابن سینا خود متعرض اشکالات ابن رشد شده و آنها را دفع کرده است. ابن سینا معتقد به عروض تحلیلی وجود برماهیت است. ابن رشد هم اصل عروض وجود بر ماهیت را نقد کرده و هم آنرا مستلزم تسلسل دانسته است، در حالی که چون عروض خارجی مراد نیست اشکالات ابن رشد هم وارد نیست. از نظر ابن رشد دو نوع ممکن داریم: حقیقی و ضروری، لذا او تقسیم موجودات به ممکن و واجب توسط ابن سینا را دچار مغالطه اشتراک لفظ در مورد واژه ممکن می داند در حالی که مراد ابن سینا امکان ذاتی است و شامل هر دو نوع امکان مورد نظر ابن رشد می شود. ابن رشد وجوب غیری ممکن بالذات را مستلزم انقلاب ماهیت می داند در حالی که وجوب غیری مربوط به وجود ممکن است نه ماهیت آن. ابن رشد در بحث حدوث اولا تعلق فعل را به وجود بالقوه می داند نه بالفعل و ثانیا معتقد است جهان از سنخ اضافه نیست بلکه جوهر است پس سخن ابن سینادر مورد احتیاج جهان به فاعل، پس از احداث تام نیست . در حالی که مراد ابن سینا تعلق فعل به وجود بالفعل نیست ضمن اینکه ابن سینا معتقد است چون جهان از امکان ذاتی خود منفک نمی شود لذا همواره محتاج علت است.ابن رشد در قاعده الواحد ضمن پذیرش اصل قاعده، معتقد است ابن سینا فاعل محسوس را قیاس به فاعل غیر محسوس کرده است و همچنین تبیین نحوه صدور کثرت از واحد قابل نقد است. در حالی که ابن سینا سخن خود را معلق بر فهم درست معنای وحدت کرده و دچار قیاس فاعل نامحسوس با محسوس نشده است. در الهیات بالمعنی الاخص ابن رشد در مسأله فیض یا صدور معتقد است نظریه فیضی که ابن سینا روایت می کند اصلا معنی ندارد زیرا علت ایجادی اگر موجود را موجود کند تحصیل حاصل است و اگر معدوم را موجود کند اجتماع نقیضین است، در حالی که ابن سینا هیچکدام از این اقوال را نمی گوید او معتقد است فاعلیت در عرصه وجود است و مبدأ فیاض وجود را ایجاد می کند. در برهان صدیقین ابن رشد معتقد است که محور برهان صدیقین بر استحاله تسلسل است و طبق تعریف ابن سینا از ممکن امکان اثبات تسلسل وجود ندارد در حالی که ابن سینا به هیچ وجه برهان خود را مبتنی بر تسلسل نکرده و حتی تصریح می کند اگر قائل به تسلسل هم شدیم از پذیرش موجودٌ ما می توان وجود واجب را اثبات کرد و همین برهان صدیقین است. در مورد علم خداوند به جزئیات ابن سینا معتقد است خداوند به جزئیات علم دارد اما به نحو کلی نه به نحو جزئی. برداشت ابن رشد این است که ابن سینا منکر علم خداوند به جزئیات است در حالی که اینگونه نیست. در مسأله عدم جسمانیت خداوند خلاصه سخن ابن سینا آن است که اجزای امور جسمانی بر آنها تقدم دارند و این با مبدئیت خداوند برای ماسوی الله سازگار نیست. ابن رشد تذکر می دهد که در صورتی که ما معتقد به بساطت جسم شدیم برهان ابن سینا درباره عدم جسمانیت خداوند هم از کار می افتد، اما این سخن با مبانی ارسطویی ابن رشد سازگاری ندارد. در تحلیل معجزه انبیاء ابن سینا تحقق معجزه را ناشی از قدرت نفس نبی می داند و ابن رشد بدون تعرض به محتوای سخن ابن سینااصل ورود به حوزه مباحث اختصاصی شرع توسط یک فیلسوف را تخطئه می کند..
بررسی مقایسه‌ای دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مورد ماهیت وحی، نیاز به وحی و چگونگی اطمینان از آن
نویسنده:
محمدعلی نظری سرمازه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحي از ديدگاه ابن سينا اكتسابي است، و پيامبر به خاطر اينكه داراي سه خصلت ويژه‌ي نبوت ، يعني قوت قوه‌ي حدس، متخيّله و متصرفه است، مي تواند با اتصال به عقل فعال كه در لسان شرايع، از آن به ملك(جبرييل) تصريح شده است،معارف وحياني را كسب نمايد. اما از ديدگاه ابن رشد، وحي موهبتي الهي است كه به إذن خداوند به برگزيدگان خاص او اعطاء مي‌گردد؛بواسطه‌ي اين اعطا از نظر ابن رشد همان ملك است كه فلاسفه آن را به عقل فعال تاويل برده اند. در باب نياز به وحي، شيخ الرئيس با رهيافتي اجتماعي و با توجه به مدني بالطبع بودن انسان،‌ شريعت برخاسته از وحي را براي بقاء نوع انساني ضروري، و نبوت را مقتضاي عنايت الهي مي‌داند. از كلمات ابن رشد در اين باب چنين استفاده مي‌شود كه گويا شريعت آهنگ تعليم عوام را دارد و براي خواص نوعي استغناي معرفتي از شريعت احساس مي‌شود، چرا كه آنها قادراند معارف را از طريق تعلّم حكمت كسب نمايند.در بحث اطمينان از وحي،‌در فلسفه‌ي ابن سينا معجزه به عنوان ملاك تصديق پيامبران معرفي شده و از ديدگاه او بين معجزه و صدق نبوت رابطه‌ي ضروري منطقي وجود دارد. اما ابن رشد برخلاف ابن سينا، به ضرورت چنين رابطه‌اي معتقد نيست،‌او معجزات را به براني (بيرون از متن شريعت، مثل شكافتن دريا) و مناسب (مناسب و ملائم با غايت رسالت كه همانا وضع شرايع موافق حق است) تقسيم مي‌كند و معتقد است فقط معجزه‌ي مناسب دلالت بر نبوت دارد، چرا كه معجزات براني براي عوام قانع كننده است اما معجزه‌ي مناسب براي خواص قانع كننده است.
ترجمه و تطبیق کتاب القطاس المستقیم ابوحامد غزالی با منطق‌اشارات ابن سینا
نویسنده:
محمدمسعود ابوطالبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در ده فصل تنظیم گردیده است . عناوین فصول آن عبارت است از مقدمه در موازین شناسایی - میزان اکبر از موازین تعادل - میزان اوسط - میزان اصغر - میزان تلازم - میزان تعاند - میزان شیطان - درباره بی‌نیازی از پیشوای دیگری غیر از پیامبر اسلام - درباره راه رهایی مردم از تاریکی اختلافات - درباره تصویر قیاس و رای و بیان بطلان آن دو .
فهرست موضوعی آثار ابن سینا اشارات و تنبیهات
نویسنده:
محبوبه چراغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فهرست نویسی موضوعی ، بررسی تحلیلی یک اثر یا مجموعه آثار یک نویسنده یا یک علم است که اطلاعات سازماندهی شده ای را از آن اثر ارائه می کند و در دست یابی سریع به اطلاعات مطلوب از یک اثر را برای پژوهشگران آسان می سازد. ارزش این فعالیت علمی برای پژوهشگران عرصه های مختلف علمی بسیار روشن است چه این گونه آثار علمی همیشه جزء مراجع مهم پژوهشگران هر علم به شمار می آید. اثر حاضر با توفیقات الهی کوشیده است که فهرست نویسی کتاب ارزشمند اشارات و تنبیهات مرحوم ابن سینا را به جامعه علمی به خصوص پژوهشگران علوم عقلی ارائه نماید . در راستای اجرای این طرح اولین مرحله این بود که جهت درک مطالب وجزئیات ، خود کتاب بطور کامل مطالعه شود که البته این مرحله از کار بیشترین مقدار از زمان اجرای طرح را به خود اختصاص داد. اما با توفیق الهیکتاب نفیس اشارات و تنبیهات مرحوم ابن سینا که شامل ده نهج در علم منطق و ده نمط در علم فلسفه است در حد توان مطالعه و فهم گردید. قدم بعدی پس از درک محتوا اینست که موضوعات و مطالب این کتاب ارزشمند در قالب عناوینی گویا و واژگانی رسا دسته بندی گردد. در مرحله بعد برای نظم بخشیدن به اطلاعات موجود، عناوین و موضوعات استخراج شده در تحت عناوین و موضوعاتی کلی تر دسته بندی شوند. ودر مرحله آخر اصلاح وتکمیل موضوع ها ونظم بخشیدن به موضوعات موجود و یکپارچه سازی موضوعات با در نظر گرفتن این امر مهم که از حرف اول الفبای فارسی یعنی حرف «آ»آغاز وتا حرف «ی»ادامه یابد .
تحلیل و بررسی اعتبار معرفت‌شناختی کشف و شهود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
سهیلا رنجبر نقدعلی علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تاریخ فلسفه نشان می‌دهد که معرفت شناسی همواره ذهن فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. افلاطون معرفت را باور صادق موجه می‌دانست تعریفی که هنوز از اقبال برخوردار است. یکی ازراه‌های شناخت بنابر عرفان‌اسلامی، کشف وشهود است. مکاتب مهم مشائی و حکمت متعالیه هم دارای گرایشات و آراء‌ عرفانی هستند که مکتب مشاء سهم کمتری را نسبت به حکمت متعالیه دارا می‌باشد. از این رو تلاش و باز خوانی آراء ونظرات آنها به ویژه به لحاظ اعتبار معرفتی اهمیت ویژه‌ای دارد. در این راستا، ملاصدرا عمده‌ی اصول مهم فلسفی خود راحاصل مکاشفات عرفانی و فیوضات اشراقی می‌داند. تجربه‌ی عرفانی از دیدگاه وی نوعی ادراک حضوری است که متعلق این ادراک علاوه بر مظاهر ملکوتی و مثالی نهایتاً به نحوی مشاهده حق تعالی است که با فنای انّیت محقق می‌شود.در همین زمینه دیدگاه ابن سینا مبتنی بر اتصال به مبادی بالاست که در آن سالک بر اثر استکمال عملی و علمی از طریق ریاضت به آن می‌رسد. در مورد اینکهتا چه میزان می‌توان کشف و شهود عارفانه را وسیله معرفت برای غیر عارف دانست و تا چه حد چنین معرفتی حجّیت خواهد داشت. شواهد حاکی از آن است که فیلسوفان اسلامی مبناگرا می باشد. در این راستا ملاصدرا تلاش کرده تا با ارتقاء علیت به تشأن وبر اساس قاعده بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود را مبرهن سازد و بدین ترتیب ما را به وحدت وجود نزدیک می‌کندو ابن سینا نیز بر اساس قاعده مشهور الواحد در پی اثبات وحدت وجود بر آمده است. در این راستا دیدگاه‌های ملاصدرا وابن سینا بر اساس نظریات توجیه در مباحث معرفت شناسی منطبق بر دیدگاه مبنا گروی است.
تحلیل و بررسی خیال از نظر ابن‌ سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
زهره برقعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خیال از جمله مفاهیم عام و گسترده‌ای است که در سه حوزه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. علاوه بر تفاوت معنای خیال در هریک از این حوزه‌ها، مواضع فیلسوفان، به‌ویژه ابن‌سینا و صدرالمتألهین، در مورد آن نیز متفاوت است.در معرفت شناسی، خیال هم مرحله‌ای از مراحل ادراک هم یکی از قوای مدرک که وظیفه آن حفظ و تمثل محسوسات در زمان غیبت آنهاست، به شمار می‌رود. در فلسفه‌های معاصر، نقش معرفتی خیال به‌عنوان واسطه‌ای بین احساس و عقل مغفول مانده است و تنها تخیلات واهی و غیر واقعی به آن نسبت داده می‌شود.ابن‌سینا در بیشتر مکتوبات خود بر مادی بودن خیال و صورخیالی استدلال کرده است؛ اما از بعضی عبارات وی تجرد مطلق ادراک، حتی ادراک حسی و خیالی استفاده می‌شود. در المباحثات، دلیلی را در قالب یک شبهه بر تجرد صور خیالی ارائه نموده است. به نظر می‌رسد در جمع بین آنها، می‌توان گفت قول به مادی بودن خیال یا بیان دیدگاه ارسطو است، یا قول نخست وی بوده که به‌تدریج از آن عدول کرده است.صدرالمتألهین با اعتقاد به این که شکل و مقدار از عوارض جسم و قابل جمع با تجرد مثالی است، براهین متعددی بر تجرد مثالی خیال اقامه کرده است؛ وی هم‌چنین فعل و انفعالات مادی را معدات ادراک ـ نه خود ادراک ـ دانسته است.در مباحث هستی شناسی، با این‌که ابن‌سینا به‌طور مستقیم درباره عالم خیال سخن نگفته است، اما دلایل وی بر انکار مثل افلاطونی عالم مثال را نیز شامل می‌شود. در مقابل، صدرالمتألهین وجود عالم خیال را برای حفظ پیوستگی فیض از عالم عقل تا عالم طبیعت، لازم می‌داند.در مباحث انسان‌شناسی، صدرالمتألهین با استفاده از تجرد قوه خیال، مرتبه مثالی نفس و بدن مثالی را اثبات کرده است. این دیدگاه منجر به بروز انقلابی در مباحث معرفت نفس گردیده‌ است. اثبات مرتبه مثالی نفس در تبیین بعضی از آموزه‌های دینی و حل بسیاری از مشکلات فلسفی موثر افتاده است.
نقش  ادراک حسی و عقلی در منطق و معرفت از دیدگاه ابن سینا و علامه طباطبایی
نویسنده:
سمیه محمدی شیخ‌شبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جایگاه حس و عقل در معرفت شناسی، از مهمترین مسائل این علم بشمار می رود. فلاسفه از دیر باز به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به این بحثها اشاره کرده اند. از کهن ترین آثار فلسفی تا تلاش های فیلسوفان معاصر، شاهد اهتمام ایشان به بحث حس و عقل و معرفت شناسی هستیم.در این پژوهش از میان فلاسفه مسلمان، ابن سینا از قدمای مشائی و طباطبایی از متاخرین صدرایی برگزیده شده اند تا آراء آنها درباره جایگاه حس و عقل در منطق و معرفت بررسی شود. ابن سینا و طباطبایی در اموری چون مراتب ادراک (حسی، خیالی،عقلی) نقش عقل فعال، اصل وجود تصدیق های پیشین، ارزش و مبدئیت شناخت حسی با همدیگر اشتراک دارند. اختلافات آنها به شرح زیر است: الف) در ادراک حسی و خیالی شیخ به نظریه حلول و علامه به پیروی از ملاصدرا به نظریه صدور قائل شده است.ب) در ادراک عقلی شیخ به نظریه تجرید و علامه به پیروی از ملاصدرا به نظریه تعالی و مشاهده قائل شده است.ج) در علم حضوری شیخ جایگاه آن را در حد علم به ذات می پذیرد ولی علامه مبنای اعتبار علم حصولی را نیز علم حضوری می داند.د) در بحث علم و فلسفه، شیخ به تمایز قاطع بین طبیعیات و مابعد الطبیعه قائل نیست ولی علامه به تفاوت جوهری بین علم و فلسفه باور دارد.
بررسی تطبیقی مسأله تناهی ابعاد اجسام در منظر علامه حسن زاده آملی و فلاسفه مسلمان (ملاصدرا، سهروردی و ابن سینا)
نویسنده:
مسعود میشکار مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار، پس از تعریف بُعد و تناهی در اصطلاح‌های گوناگون، به تقریر نظریه‌ی تناهی ابعاد در فلسفه‌ی اسلامی ـ در موضع طبیعیات و در بحث از احوال جسم ـ از منظر ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا و به بررسی استدلال‌های مربوط می‌پردازد؛ و با اشاره به کاربرد نظریه در اثبات بعضِ مسائل طبیعی و مابعدالطبیعی، کتابشناسی نظریه در آثار ایشان هم ترسیم می‌گردد.پژوهش با پرسش علامه حسن‌زاده‌ی آملی از قائلان تناهى ابعاد پی گرفته می‌شود که اگر هر اثر، نمودار دارائى مؤثر خود است، و كلمات وجودى ـ كه اطوار و شئون اسمائى او هستند ـ را نهايت نباشد، پس چه چيزى موجب نیل این بزرگان به اين حرف شد که مجموع عالم جسم و جسمانى نفاد یابد؟ فرجام این سلوك علمى، پژوهشگر را از طریق استدلال عقلانی و با استمداد از آیات الهی به این نکته انتقال می‌دهد که كلمات عالم جسمانى غيرمتناهى است، و تناهى‏ ابعاد به تباهى است.
رابطه سعادت و لذت از منظر جان استوارت میل و ابن سینا
نویسنده:
مریم قاسمی اوزان علیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه اخلاق که ذهن اندیشمندان اخلاق را به خود مشغول داشته است، مفهوم سعادت و رابطه آن با لذت است و با توجه به جایگاه این موضوع در فلسفه اخلاق در این نوشتار سعی شده است "رابطه سعادت و لذت از منظر جان استوارت میل و ابن سینا" مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا به کلیاتی از بحث همچون سعادت و لذت و جایگاه آن در دوره یونان باستان و مدرن و فلسفه اسلامی اشاره شده است. در فصل دوم به طور مجزا به نظریه جان استوارت میل پرداخته شده است. وی که صاحب مکتب سودگرایی یا منفعت عمومی است از مدافعان مکتب لذت گرایی هستند و لذت را یگانه مطلوب آدمیان معرفی می کند، و معتقد است معیار لذت سعادت بخش، سود و منفعت عمومی است، و این سود و نفعی که به جامعه می رسد در نهایت منجر به سعادت افراد آن جامعه خواهد شد. جان میل برخی از لذتها، یعنی لذت های مربوط به روح، برتر و گرامی تر از لذت های دیگر یعنی جسمانی می داند. در فصل بعدی به دیدگاه ابن سینا به طور مبسوط پرداخته شده است. او سعادت را به خیر مطلوب لذاته، غایت مطلوب و مفارقت از ماده و رسیدن به عقل فعال می داند و سعادت را مفهومی می داند که به فضیلت های مختلف عقلی و اخلاقی منحل می شود. شیخ الرئیس بحث سعادت را از بهجت و لذت شروع مینماید و لذت را در حقیقت دریافتن و رسیدن به چیزی از آن جهت که پیش دریافت کننده کمال و خیر سعادت است، می داند و با تقسیم لذت به عقلی و حسی، برتری لذات باطنی و عقلی را بر لذات حسی ثابت می نماید و معتقد است انسان به بهجت و سعادتی می رسد که برای نفس کامل انسا نبعد از فنای بدن ثابت می شود. و در پایان قصل به تطبیق موضوع مورد بحث ـرابطه سعادت و لذت- از منظر این دو فیلسوف بزرگ پرداخته شده است. در این فصل به امور مشترک و اختافات این دو نظریهاشاره شده است.هر دو اندیشمند معتقدند سعادت غایت مطلوب و عین لذت است و لذات عقلانی برتر از لذات حسی هستند. ولی جان میل لذت را در سود تعریف می کند و ابن سینا لذت را امری ملائم با ادراک می داند و اینکه جان میل خوشبختی و سعادت غایی را در این جهان امکان پذیر ولی ابن سینا او را در عالمی دیگر م یداند.
  • تعداد رکورد ها : 1496