مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1825
معرفت نفس از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی
نویسنده:
مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در گستره عرفان عملی «معرفت شهودی نفس» می باشد. منظور از «معرفت» در عنوان مذکور شناختِ حضوری نفس به خود و مراتب مثالی و عقلی و فرا عقلی خود می‌باشد. این معرفت حضوری و شهودی در مرتبه کامل‌تری از سنخ «علمِ به علم» و التفات و توجه حضوری به حضور مراتب نفس نزد خویش می‌باشد.در این رساله نخست دیدگاه صدر المتألّهین پیرامون «معرفت نفس» و مراتب آن بازپژوهی و بررسی شده است؛ سپس دیدگاه عرفان اسلامی مطرح شده و میان آن دو مقایسه و تطبیقی صورت گرفته است. ملاصدرا در پرتو مبانی و بنیان‌های حکمت متعالیه همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس، تجرد مثالی و عقلی و فراعقلی نفس، اتحاد عاقل به معقول، حرکت جوهری نفس، به تبیین نظری معرفت نفس می‌پردازد و تصریح می‌نماید که معرفت حضوری به نفس و مراتب آن جز در پرتو سلوک و مجاهدت و مراقبت و ذکر و فکر امکان‌پذیر نیست. او انسان را نمونه کاملی از جهان تکوین دانسته و معتقد به تطابق انسان به عنوان جهان صغیر و عالم هستی به عنوان جهان کبیر می‌باشد؛ همه عوالم و مراتب هستی اعم از مادی و مثالی و عقلی و فراعقلی در انسان گنجانده شده است، برخی از آنها در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده و برخی از آن مراتب به صورت بالقوه و استعداد است و بایستی در پرتو حرکت جوهری نفس و مجاهدت و سلوک عملی و علمی به فعلیت برسد.صدر المتالّهین یک تبیین نظری دیگری از معرفت حضوری نفس ارائه می‌دهد؛ وی بر این باور است که: الف- از یک سو «علم» در همه اقسام حضوری و حصولی از سنخ وجود بلکه عین وجود است.ب- چنان که جهل به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌شود؛ «علم» نیز به دو قسم «بسیط» و «مرکب» منقسم می‌گردد. منظور از علم مرکب همان «علمِ به علم» می‌باشد.ج- موجودات امکانی عین ربط و فقر و وابستگی به خداوند هستند بلکه آنها حیثیّتی جز ربط و فقر به واجب تعالی ندارند. بر این اساس نگاه به موجودات بدون نظر و توجه به مقوّم و هستی بخش آنها نگاهی باطل و غیر واقع بینانه است.بنابراین: از آنجایی که حقیقت و هویت نفس از سنخ علم و آگاهی است و از سوی دیگری چنین نفسی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ سالک می‌تواند در پرتو مجاهدت علمی و عملی، فقر وجودی خود را شهود کرده و در پرتو آن مقوّم و هستی بخش خود را نیز به شهود بنشیند و این معرفت حضوری از سنخ «علمِ به علم» می‌باشد؛ نه علم بسیط.عرفان اسلامی نیز با تکیه بر مبانی خاص خود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «تجلّی»، «فناء فی الله» به تبیین نظری «معرفت شهودی نفس» می‌پردازد. در این نوشتار پس از برجسته نمودن و ایضاح مبانی عرفانی «معرفت نفس» به ذکر دیدگاه‌ها و نظریات برخی از اهل معرفت همچون «عزّ الدین نسفی»،«أفضل الدین کاشانی»، «ملکی تبریزی»، «علامه طباطبایی» پرداخته شده است. علّت اصلی در مطرح نمودن دیدگاه‌های این چهار اندیشمند عارف این است که اوّلاً آنها در کتاب‌های خود موضوع «معرفت شهودی نفس» را به طور ویژه و مبسوط بیان نموده و ابعاد و زوایای دقیق بحث را برجسته و تبیین کرده‌اند؛ و ثانیاً این بزرگان راه‌کارهای عملی و سلوکی دستیابی به معرفت نفس و موانع و مراحل موجود در آن را به طور آشکار در اختیار رهپویان آن قرار می‌دهد.عرفان اسلامی با تکیه بر دو مفهوم کلیدی «مطلق» و «مقیّد» معرفت نفس را تبیین می‌کند. نفس انسانی تعیّن و مظهر حقیقه الحقایق یا آن وجود مطلق الهی است. معرفت حضوری به نفس در گرو تابش انوار تجلّی حضرت حق بر دل و ضمیر سالک است. تجلّی حقیقت مطلق در نفس سالک مستلزم فنای از قیود و تعیّنات است. سالک در پرتو دریافت نور تجلی بر حسب استعدادش، به مقام فناء فی الله- اعم از فناء فعلی، صفاتی و ذاتی- رسیده و به «بقاء بعد الفناء» دست می‌یابد.در پایان درسه زمینه؛ «مبانی و مفروضات»، «اصل نظریه»، «پیامدها و آثار»، میان دو دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مقایسه و سنجشی صورت گرفته است. در این رساله نیز به تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت ربّ پرداخته شده و به پنج تقریر از این ملازمه اشاره گردیده است: تقریر«مظهریّت»، «عینیّت»، «مشابهت»، «افتقار»، «اوصاف و خصلت‌ها».همچنین در ادامه پیامدها و آثار علمی و عملی معرفت نفس و عوامل و موانع دستیابی به آن ذکر گردیده است.
تاریخ تفکر فلسفی در دوره قاجار
نویسنده:
علی زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تاریخ تفکر فلسفی،یکی از مقوله های مهم مطالعات تاریخ فرهنگی محسوب می شود.فلسفه در ایران سابقه ای طولانی دارد و ریشه های تفکر فلسفی را می توان در ایران باستان و در افکار زرتشت،جستجو کرد.در دوره ی اسلامی نیز مکتب های فلسفی ای چون مکتب مشاء،اشراق و حکمت متعالیه شکل گرفتند و هر یک از این مکاتب چهره های خاص و مبتکر در بعد ارایه ی مباحث جدید فلسفی دارا بودند.بررسی اندیشه ی فلسفی در عصر قاجاریه به دلیل شاخصه های فرهنگی،سیاسی و اجتماعی این دوره دارای ویژگی های خاصی است.در این دوره،فلاسفه ای چون سبزواری،حکیم مدرس،جلوه و ... ظهور کردند.سبزواری،یکی از فلاسفه ی مهم این دوره بود که با نوشتن شروحی بر کتاب های ملاصدرا و حکیم مدرس نیز با نوشتن تعلیقات بر اسفار ملاصدرا گامی بزرگ در تفهیم حکمت متعالیه برداشتند.بررسی آثار فلسفی فیلسوفان این عصر،نشان گر تاثیر پذیری شدید آنها از حکمت صدرایی،فقدان مباحث فلسفه ی سیاسی و نوآوری اندک آنها در بسط حکمت متعالیه است.نکته ی دیگری که در بحث تفکر فلسفی در این پایان نامه مورد بررسی قرار گرفت،آرای فلسفی روشنفکران این دوره است.روشنفکران این دوره،به دلیل آشنایی با زبان های خارجی و رفت و آمد در کشور های اروپایی،با برخی از آرای فلاسفه ی اروپایی آشنا شدند و به ویژه در بعد فلسفه ی سیاسی در آثار این روشنفکران می توان تاثیر پذیری از فلاسفه ای چون ولتر،روسو و ... را مشاهده نمود.یکی از عوامل مهم دیگر در روند فلسفه ی عصر قاجار،ترجمه های فلسفی است.در کنار این عوامل می توان به تاثیر پیروزی مکتب اصولیون عقل گرا بر اخباریون نقل گرا،در ایجاد فضایی آرام برای شکل گیری مکتب های فلسفی تهران و سبزوار اشاره نمود.شیوه ی نگارش پایان نامه به روش توصیفی_تحلیلی است.مطالعات انجام شده نشان داد فلاسفه ی این عصر به شدت متاثر از حکمت صدرایی و با مسامحه می توان گفت همگی شارح فلسفه ی صدرایی بودند.از جهتی دیگر،از آن روی که حکمت متعالیه در باب فلسفه ی سیاسی سخن چندانی نداشت،فلاسفه ی قاجار نیز در باب فلسفه ی سیاسی هیچ نظریه ای ارایه نکردند.از سویی بررسی آثار ترجمه شده در دوره ی قاجار بیانگر ضعف ترجمه ی کتب فلسفی اروپایی به فارسی است.مطالعات نشان داد پیروزی اصولیون عقل گرا بر اخباریون نقل گرا،در ایجاد یک فضای آرام برای فلاسفه ی قاجار موثر بود و فلاسفه ی این دوره به نسبت ملاصدرا و سهروردی که مدام مورد آزار و اذیت فقها قرار می گرفتند،ووضعیت بهتری داشتند.در پایان،بررسی وضعیت زیر ساختی جامعه ی عصر قاجار نشان داد که برای ظهور فلاسفه ی خلاق،شرایطی نیاز است و آن ویژگی های بهداشتی،تعلیم و تربیت و رفاهی یک جامعه است و تا زمانی که افراد یک جامعه نیاز های اولیه ی خود را تامین نکنند،مجالی برای پرداختن به امور تعقلی را نخواهند داشت.
بررسی تطبیقی وجود محمولی در حکمت متعالیه و فلسفه‌ی کانت و تحلیلی
نویسنده:
مسعود صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فلسفه‌ی اسلامی سوال در مورد محمول واقع شدن وجود، قبل از فارابی مطرح بوده است. بعدها این سوال به صورت جدی‌تری مطرح شد. فیلسوفان مسلمان از طریق قاعده‌ی فرعیه محمول واقع شدن وجود را به چالش کشیده‌، معتقدند اگر در یک هلیه‌ی بسیطه وجود محمول واقع شود دور یا تسلسل پیش می‌آید. در فلسفه غرب نیز محمول واقع شدن وجود مورد تردید و انکار واقع شده است. آغازگر داستان انکار وجود محمولی، هیوم است اما این انکار بیشتر یاد آور نام کانت است. وی می‌گوید وجود محمول واقعی نیست. محمول واقعی آن است که باعث افزایشی در مفهوم موضوع شود اما وجود چون چنین نیست، صرفا نقش رابط را ایفا می‌کند. کانت پس از انکار وجود محمولی برهان‌های وجودی در اثبات وجود خدا را، به دلیل اینکه در این برهان‌ها وجود یک محمول واقعی قلمداد شده است، مخدوش می‌داند. همچنین گزاره‌های وجودی را ترکیبی می‌داند. فیلسوفان تحلیلی نیز ویژگی بودن وجود را انکار کرده‌اند. ایشان وجود را یک محمول درجه دوم می‌دانند. محمول درجه دوم محمولی است که فقط بر مفاهیم حمل می‌شود نه بر اشخاص. در تحلیل فیلسوفان تحلیلی از گزاره‌های وجودی، وجود در جایگاه سور قرار می‌گیرد، لذا معتقدند وجود چیزی بیش از سور قضیه نیست. استدلال ایشان این است که اگر وجود بر اشخاص حمل شود، گزاره‌های وجودیِ موجبه، همان‌گو و سالبه‌ی آنها خودشکن خواهند شد. در دیدگاه ایشان بحث وجود محمولی به مثابه یک بحث منطقی بلکه یک بحث زبانی مطرح شده است.با معیار قرار دادن هستی‌شناسی صدرا خصوصا بحث‌هایش در مورد اصالت وجود، ثبوت الشیء بودن و عکس الحمل بودن گزاره‌های وجودی، نتیجه می‌شود که دیدگاه کانت و فیلسوفان تحلیلی صائب نیست. سه اشکال اصلی بر کانت وارد است. اول اینکه معیار وی در مورد محمول واقعی و غیر واقعی معیاری اعتباری است که می‌توان در مقابل آن به معیارهای دیگری دست یازید؛ دوم اینکه گزاره‌های وجودی ترکیبی انتزاعی‌اند نه ترکیبی محض؛ سوم اینکه بر اساس اصالت وجود و حرکت جوهری آن، وجود است که می‌تواند به عنوان یک ویژگی فزاینده ابراز هویت کند. استدلال اصلی فیلسوفان تحلیلی نیز به دلیل اینکه گزاره‌های وجودی دلالت بر ثبوت‌الشیء می‌کنند مخدوش است. همچنین نظریه صدرا درمورد تخصص وجودروشن می‌کند که وجود حقیقتا باید بر اشخاص حمل شود. تعریف وجود محمولی نیز نشان می‌دهد که بحث وجود محمولی یک بحث فلسفی-منطقی است. اما برهان وجودی نه به خاطر محمول واقع نشدن وجود بلکه به دلیل خلط بین مفهوم و مصداق واجب‌الوجود مخدوش است.
روش‌شناسی نظریه‌پردازی در تربیت اسلامی بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
علی لطیفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به هدف ارائه‌ی چارچوب روش‌شناختیِ نظریه‌پردازی در دانش تربیت اسلامی با تکیه بر مبانی فلسفی حکمت متعالیه، سامان یافته است. پس از بیان کلیات پژوهش در فصل نخست، در فصل دوم مهم‌ترین دیدگاه‌ها درباره‌ نظریه‌ تربیتی و روش‌شناسی آن در رویکردهای غربی، و همچنین مهم‌ترین دیدگاه‌های اندیشمندان مسلمان درباره‌ روش‌شناسی نظریه و دانش تربیت اسلامی مرور و مهم‌ترین مؤلفه‌ها و ویژگی‌های روش‌شناسی هر یک تحلیل شده است. سپس در فصل سوم و چهارم -که به یافته‌ها اختصاص دارد- ابتدا مهم‌ترین مبانی فلسفی حکمت متعالیه که می‌توانند در طراحی چارچوب روش‌شناختی نظریه‌پردازی در تربیت اسلامی سهیم و مؤثر باشند، ارائه گشته است. سپس در فصل چهارم، چیستی نظریه / دانش تربیت اسلامی و روش‌شناسی آن، در ضمن محورهایی همچون چیستیِ علم تربیتی اسلامی و مبادی و مراتب، منابع، هدف و روش پژوهش و نظریه‌پردازی در آن و معنای مقصود از اسلامی بودن این دانش به تصویر کشیده شده است. در این بخش، با اشاره به این‌که در نزد حکیمان متعالیه، علم اخلاق عهده‌دار بررسی تربیت بوده و علم تربیتی به شمار می‌آید، به بازسازی نظریه / علم تربیت اسلامی به عنوان شناختی عملی که میراث‌دار علم اخلاق، برخوردار از مبادی فلسفی و طبیعی، دارای سطوح و مراتب متعدّد (از جمله دو سطح حقیقی و اعتباری) و دارای ظرفیّت ارتقا به ساحت عرفان عملی است، پرداخته شده است و دیگر مؤلّفه‌ها از قبیل منابع، هدف و روش این علم و ملاک اسلامی دانستن آن بر اساس مطالب ذکر شده در بخش مبانی تحلیل شده اند.
چگونگی پیدایش کثیر از واحد در فلسفه اسلامی
نویسنده:
مریم بلالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنا به قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» از علت واحد جز واحد صادر نمی‏شود. و از آن جایی که علت العلل اشیاء یعنی واجب‏الوجود از هر جهت واحد است و هیچ کثرتی در او راه ندارد، یعنی وحدت اواز قسم وحدت ‏حقیقی حقه است پس از او جز واحد صادر نمی‏شود. حال در این جا این سوال مطرح است که پس چگونه از واحد من جمیع‏الجهات، جهان جسمانی متکثر صادر شده است. فلاسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هر کدام برای حل این مشکل راه‏حلی نشان داده اند و نظام خلقت و چگونگی خلق را به گونه‏ای توجیه نموده اند. در این رساله به شرح آراء و نظرات این سه مکتب فلسفی پیرامون چگونگی خلق می‏پردازیم.
ادله توحید ذاتی
نویسنده:
مصطفی ابوطالب‌ دخت‌شورکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید دارای اقسام و مراتبی می‌باشد که مهم‌ترین آنها توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی می‌باشند. در این میان توحید ذاتی، اولین و شاید عالی‌ترین مرتبه از مراتب توحید، و نیز زیربنای تمام مراتب توحید می‌باشد که مراتب دیگر همگی به نوعی از آن مشتق می‌شوند. خود توحید ذات شامل دو مقام می‌باشد: یکی واحدیت ذات یعنی اینکه خدا یکی است و مانند و شبیه و همتا و جایگزین ندارد و در اصطلاح خداوند واحد است، البته وحدت خداوند از سنخ وحدت عددی نیست بلکه او دارای وحدت حقه حقیقیه می‌باشد یعنی خدای تعالی به این معنا واحد است که از جهت وجود طوری است که محدود به حدی نمی‏شود تا بتوان برون از آن حد فرد دومی برایش تصور کرد؛ و دیگری احدیت ذات یعنی اینکه ذات خدا بسیط است و در آن کثرت و ترکیب نیست و در اصطلاح خداوند علاوه بر واحد، احد نیز می‌باشد. هدف این رساله اثبات توحید ذات در هر دو مقام آن و از دیدگاه فلاسفه و متکلمین می‌باشد و البته قبل از پرداختن به این مهم، ظرفیت و کشش ادله اثبات وجود واجب نسبت به اثبات توحید ذات را بررسی می‌کند تا جایگاه بحث و نیز اهمیت و ضرورت آن بیشتر مشخص شود. و بعد از آن به بررسی ادله هر دو مقام توحید ذات از منظر فلاسفه حکمت مشاء و حکمت متعالیه می‌پردازد، تا عقلانیت و حقانیت توحید ذاتی را مبرهن سازد و در ضمن از مقایسه ادله مشائین با ادله حکمت متعالیه، سیر تکاملی فلسفه اسلامی بخصوص در مسئله توحید ذات و نیز تطورات معنای توحید حتی المقدور نشان داده شود. و در پایان نمونه‌هایی از ادله توحید در آیات و روایات بیان می‌شود تا غنای دین مبین اسلام و نیز میزان تأثیرگذاری آن بر فلاسفه مسلمان مشخص شود.
تبیین رابطه وجود ذهنی در شکل گیری حیات اخروی انسان در مکتب صدرائی
نویسنده:
علی اصغر طالبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود ذهنی در فلسف? صدرائی جایگاه ویژه‌ای دارد و چنان‌چه خود صدرالمتألهین اعتقاد دارد، فهم درست و صحیح از این مسأله سهم به‌سزایی در تحقیق معاد جسمانی و روحانی دارد. مسأله وجود ذهنی در فلسفه و حکمت متعالیه فارق از ارتباط آن با معاد دارای اهمیت است؛ زیرا مربوط می‌شود به علم ما به ماهیات اشیاء و هم‌چنین تطبیق عین و ذهن، که این موضوع خود بسیار مهم است. امّا آن‌چه که این موضوع را دارای جایگاه ویژه و حساسی می‌کند، ارتباط آن با معاد و حیات أخروی نفس ناطقه انسانی است؛ زیرا معاد در اسلام و دیگر ادیان الهی دارای اهمیت بسیاری است و جزء اصول ادیان ابراهیمی حساب می‌شود و این مسأله می‌تواند در فهم معاد و حیات أخروی کارگشا باشد. امّا هدف از این تحقیق، تبیین و توضیح و چگونگی ارتباط وجود ذهنی با حیات أخروی انسان است و پی بردن به این که چگونه می‌تواند امور ذهنی‌ای که ما در عالم خیال خود ایجاد و خلق می‌کنیم، می‌تواند زندگی ابدی ما را تحت تأثیر قرار دهد، و حق و الهی بودن یا باطل و شیطانی بودن امور ذهنی، چه به عمل خارجی منجر شود و چه نشود، می‌تواند در بهشتییا دوزخی بودن انسان اثر گذار باشد . برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجود ذهنی و مقصود و منظور از آن در دیدگاه حکمای صدارئی توضیح داده شده و بعد از آن عوالم و مراتب نفس و جایگاه وجود ذهنی در این مراتب بیان شده و هم‌چنین نوع نگاه حکمای متأله به معاد و زندگی پس از مرگ تبیین شده و در آخر با تطبیق بین آن‌ها این نتیجه حاصل شد که، همان‌طور که جناب صدرالمتألهین قائل است، بین وجود ذهنی و حیات أخروی رابط? ناگسستنی وجود دارد و درک این رابطه می‌تواند کمک شایانی به تعالی انسان در فهم حقایق دینی و موضوعات فلسفه اسلامی و کاربرد آن در جامعه داشته باشد و این تعالی در نهایت منجر به رشد و تعالی جامعه اسلامی و پیشرفت روزافزون معنوی آن بشود.
بررسی آیات «هدایت» از منظر حکمت متعالیه (فیلسوفان معاصر)
نویسنده:
محمدامین اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق با نقل آراء متعدد پیرامون مسئله ی« هدایت» در طول تاریخ اندیشه فلسفه و کلام اسلامی خصوصاً حکیمان صدرایی دوره ی معاصر درصدد تبیین و تشریح معانی و تفاسیر مختلف هدایت و جایگاه هر کدام با توجه به آیات قرآن کریم در این موضوع می باشد. با روشن شدن این موضوع مسائل متعددی همچون چگونگی حرکت و هدایت جهان هستی که با قوانین حاکم بر آن که توسط خداوند وضع و به اجرا در می آید و فلسفه ی هدایت انسان که لاجرم در مسیر هدایت الهی و ربوبیت او قرار دارد، فلسفه ی گمراهی و چگونگی قانون گمراهی یا ضلالت و عوامل مؤثر و دخیل در حرکت صعودی ِجهان هستی همچون عشق و شوق و در هدایت انسان مثل اشتیاق و پاسخ الهی؛روشن و تبیین می شود.رابطه ای وثیق و ناگسستنی میان هدایت تکوینی و هدایت تشریعی وجود دارد که میتوانآن را از نوع رابطه میان ظاهر و باطن یک امر واحد دانست.در حقیقت هدایت تشریعی ظهور و تجلی هدایت تکوینی محسوب میشود.دو معنای مختلف هدایت یعنی ارائه طریق و ایصال به مطلوب نیزبا نظر دقیق و ظریف چنین رابطه ای دارد.ربوبیت تامه و کامل و مطلق حق متعال در جهان هستی باعثایجاد همه هدایت ها و حرکت ها است که همه آنها از فیض منبسط او صادر شده و به سوی او انتها مییابد.که این نزول، (رحمانیت) و صعود آنها (رحیمیت) ظهور و تحققِ این دو صفتِخداوند متعال است که هر دو آنها در همه لحظات، همه هستی را فرا گرفته اند.
بررسی علیت یا فاعلیت خداوند در هستی از منظر آیات و روایات
نویسنده:
مهدی نصرتیان اهور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علت عبارت است از آنچه که وجودش، سبب پیدایش و نبودش، موجب نیستی چیزی می‌گردد. فاعل به معنای تأثیرگذار در شی دیگر است. هر یک از این دو واژه، دارای تقسیمات مختلفی هستند. در این پایان نامه به دو نظریه اشاره می‌شود: نظریه علیت و نظریه فاعلیت. نظریه علیت، علم الهی را سبب تام در تحقق موجودات می‌داند. مطابق این نظریه قدرت، اراده و مشیت الهی تابع علم و از جمله صفات ذاتی خواهند شد. علم پیشین الهی در این مکتب، با اختلافاتی رو به روست؛ به طوری که مکتب مشاء، علم حصولی پیشین خداوند را سبب تحقق عالم هستی می‌داند؛ در حالی که مکتب اشراق، وجود چنین علمی را انکار کرده، علم اجمالی خداوند به ذات فعّالش را سبب این امر معرفی می‌کند. مکتب حکمت متعالیه نیز رأی هر دو گروه را اشتباه دانسته، وجود مرتبه موجودات به وحدت جمعی و علم خداوند به آن را سبب تحقق اشیاء قلمداد می‌کند. اختلاف در تلقی از علم خداوند به دیدگاه آنها از فاعلیت خداوند نیز سرایت نمود؛ به نحوی که مشائیون، خداوند را فاعل بالعنایه، اشراقیون وی را فاعل بالرضا و پیروان مکتب حکمت متعالیه او را فاعل بالتجلی شمرده اند. نظریه علیت لوازم و آثاری همچون: نظام احسن بودن این جهان، وجود رابطه سنخیت میان تمام علت ها و معلول ها، فراگیر بودن تلقی صدور معلول از علت، پذیرش قاعده الواحد و وجود داشتن رابطه ضرورت علّی میان تمام علت ها و معلول ها را در پی دارد. این لوازم ذکر شده با اشکالات عدیده ایرو به رو هستند، به همین جهت نمی‌توان به نظریه مذکور پایبند گشت.نظریه فاعلیت نیز علاوه بر علم، بر دخیل بودن اموری همچون: مشیت و اراده الهی پافشاری می‌کند. مطابق این نظریه، اراده و مشیت از جمله صفات فعل هستند. انکار قاعده الواحد، عمومیت نداشتن تلقی صدور معلول از علت و کلیت نداشتن رابطه سنخیت میان علت و معلول از جمله لوازم نظریه فاعلیت است. مهمترین اشکال رو به روی این نظریه، راه یابی امکان به ذات خداوند است که می‌توان به آن پاسخ گفت.بهترین نظریه ای که بتواند چگونگی رابطه خداوند و موجودات دیگر را توجیه کند، همین نظریه فاعلیت است؛ زیرا با آیات و روایات هماهنگی و تناسب بیشتری دارد.
علم خداوند به جزئیات از دیدگاه حکمت متعالیه و بررسی آن در آیات و روایات
نویسنده:
زهرا رسولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مهمی که در بحث خداشناسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است مسأله علم خداوند به جزئيات عالم هستي (ماديات) قبل از آفرینش و در مقام ذات و همینطور بعد از خلقت و در مقام فعل می باشد. در این پژوهش به بررسي علم خداوند به جزئيات از ديدگاه حكمت متعاليه و آیات و روایات پرداخته شده است.در ابتدا،مبادی تصوري و تصديقي مسأله علم مانند ماهيت و اقسام علم بیان شد و معلوم گردید که ماهیت و حقیقت علم از نگاه فیلسوفان حكمت متعاليه،از سنخ وجود است و از مقولات ماهوی نیست و از آنجا كه نظريه حكمت متعاليه تكامل يافته و مبتنی بر حكمت مشاء و اشراق است، لذا در ادامه به تبيين ديدگاه ابن‌سينا و شيخ اشراق پرداخته شد.از نگاه ابن سینا،علم الهی به جزئیات به وسیله صور مرتسمه و به نحو کلی است و از نظر شيخ اشراق، علم خداوند به موجودات مادی به وجود عینی آنها تعلق می گیرد. پس از بررسي و ارزيابي اين دو ديدگاه توسط صدرالمتألهين، ديدگاه وي كه علم اجمالي خداوند در عين كشف تفصيلي در مقام ذات است مطرح گرديد، ايشان اين نظريه را به دو طريق تبيين و اثبات مي‌كند: يكي شيوه‌ي فلاسفه است كه در آن از قاعده‌ي «بسيط الحقيقه كل الاشياء» استفاده كرده است و ديگري طريقه عرفاست، كه علم پيشين الهي را در مقام ذات به نحو تفصيلي تبيين و مبرهن مي‌سازد.سپس رأي نهايي صدرالمتألهين در ارتباط با علم خداوند به موجودات در مقام فعل بيان گردید.در محتوای آیات قرآن و روایات ائمه علیهم السلام تصریح به علم خداوند به جزئيات قبل و بعد از آفرینش شده ولی تبیینی که مبتنی بر اصولی مانند اصول فلاسفه باشد،دیده نشد اما در ارتباط با ویژگیهای علم الهی،وجوه مشترک زیادی همچون ذاتی بودن،حضوری بودن، اکتسابی نبودن،مطلق و نامتناهی بودن،عدم شباهت میان علم خدا و موجودات و... میان نظرات فیلسوفان حكمت متعاليه و محتوای آیات و روایات وجود دارد. کلید واژه ها:علم خداوند، جزئيات، علم حضوری، قاعده «بسيط الحقيقه كل الاشياء»، حکمت متعالیه، علم الهی در آیات، علم الهی در روایات.
  • تعداد رکورد ها : 1825