کمال انسان با معرفت او عجین است و قلمرو عرفان، ساحت متعالی معرفت است که نه تنها گنجایی حضور همگانی ابناء بشر را دارد، که خود، لزوم این عمومیت را مکشوف می سازد.
... . بی اعتنایی به این حقیقت و بی مهری به اندیشه نیاز انسان به عرفان، ریشه در ناآشنایی یا کم آشنایی با آن دارد و عدم موفقیت در معرفی صحیح و عام عرفان اصیل، به طور عمده، برخاسته از بیگانه انگاری زبان ها و نمادهای خارج از فرهنگ اجتماعی و دینی هر گروه از مردم، از سوی صاحب نظران این عرصه است که در جای جای جهان، رسالت معرفی عرفان را به عهده دارند؛ اما در عمل، به آن محدودیت می بخشند. در حالی که توجه همه جانبه به قالب های متنوع عرضه عرفان نظری و عوامل برانگیزاننده احوال عرفانی، مقدمات تجربه عرفان عملی را فراهم می کند و نگاه انسان به هستی را ارتقا می بخشد، همه این ابزارها و امکانات، در افتراقی کاذب فرو گذاشته می شوند و بشر، به دنبال عطش فطری حقیقت جویی و تمنای اضمحلال آلام دنیوی در آرام معنوی، یا راه های فریبنده را تجربه می کند و یا در کثرت پروری آرا و عقاید، همواره از وحدت بیرونی و درونی فاصله می گیرد. این پژوهش، بهانه ای برای جلب توجه صاحبان اندیشه به همه موضوعات ذکر شده است.
بیشتر