جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1645
بررسی و تحلیل جایگاه خیال در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با فلسفه کانت
نویسنده:
حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد.نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدِّه می باشند.در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارجو در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
خدا و دین از نظر هگل جوان
نویسنده:
علی آراسته، علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
هگل جوان که وارث دین کانتی و روشن گری است دیدگاه نوینی را در خصوص دین ارایه می کند که از جهات مختلفی نقد دین کانتی است؛ از نظر هگل، دین کانتی برخاسته از کل وجود انسان نیست. هگل دین مورد نظر خود را دین ذهنی می خواند که برخاسته از صمیم روح و قلب است، در حالی که نقطه مقابل آن، دین عینی است که دست ساخته مفاهیم عقلی است. دین ذهنی هگل، توجهی به جاودانگی شخصی نفس ندارد؛ و کمال نفس در همین دنیا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل می شود. به باور هگل، ما در بیان حقایق دینی با فقر زبانی مواجه ایم؛ زیرا اولا: وجود خدا از سنخ سایر موجودات نیست و ثانیا: روح را فقط روح درک می کند و کسی که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهیت و از بیان آن عاجز خواهد ماند. برای این که کسی بتواند حقیقت الوهیت را درک کند، باید روحش تعالی یابد و از کرانمندی به سوی بی کرانگی حرکت کند.در بعد سیاسی- اجتماعی نیز باید گفت کارکرد دین، متاثر از دین داری بیشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثریت مومن باشند، افراد دین دار در عشق و وحدت با یکدیگر زندگی می کنند، اما اگر اکثریت بی ایمان باشند، دین داران به انزوا روی می آورند. عیسی نیز به همین دلیل انزوا گزید. در نهایت، برای این که وحدت جامعه مومنان که به وسیله عنصر عشق با یکدیگر متحد شده اند به وحدتی کامل تبدیل شود و با عینیت نیز یگانه شود، به عنصری نیاز است که حلقه واصل این یگانگی شود و آن عبارت است از خیال. خیال که از یک سو با روح در پیوند است و از سوی دیگر، مصداق تام الوهیت را در شخص عیسی مشاهد می کند، می تواند پیوند میان عشق و عین را درک کند و این وحدت را تکمیل کند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 93
کرامت انسان در اخلاق اسلامی و اخلاق کانت
نویسنده:
زهرا رئیسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق باورهای دینیمانند مسیحیت و دین اسلام و اندیشه‌های غیر دینی از جمله لاک وکانت،انسان در نظام هستی دارای ارزشو ارجمندی منحصر به فردی است که از آن به "کرامت انسانی" یاد می‌شود .کانت از اصلاح"کرامت انسانی استفاده کرده و منشأ آن را در استعدادهای انسانی می‌داند، از جمله این که انسان با قو‌ه‌ی عقلانی خود به وضع قوانین اخلاقی می‌پردازد و با اراده‌ی خودبنیاد خویش،خود را مکلف به آن قوانین می‌کند.قانون اخلاقی که او نام می‌برد به"امر مطلق" مشهور است و از تقریرات آن"غایت فی نفسه" است که بیان می‌کند" با انسان به عنوان غایت فی‌نفسه رفتار کن نه وسیله‌ی صرف".انسان به عنوان هدف آفرینش محسوب می‌شود و همین نشانه‌ی کرامت اوست.از نظر کانت ارزش انسان ذاتی است و درونیو انسان به طور تکوینی از آن بهره‌مند است و همین امر باید مبنای رفتار ما قرار گیرد،این‌که به انسانیت و کرامت انسانی هر فرد احترام بگذاریم و با آن‌ها صرف نظر از موقعیت‌های اجتماعی و اعتقادی ،برابر رفتار کنیم. از نگاه ادیان آسمانی،ریشه‌یکرامت انسان به خداوند بازمی‌گردد.به تعبیر مسیحیان "خداوند انسان را به شکل و صورت خویش آفرید و به تعبیر قرآن کریم "خداوند از روح خویش در انسان دمید" و همین امر منشأ ارزش و جایگاه خاص انسان نسبت به سایر موجودات گردید. کرامت از نگاه دینی محصور به کرامت ذاتی نمی شود و آدمی می تواند با تقرب به خدا و پرهیزکاری بر آن بیفزاید و ارزش متعالی تری کسب کند و این ارزش، ارزش اکتسابی است. اما طبق سیره ی بزرگان دین ، آنچه که مبنای رفتاری ما با انسان ها باید قرار گیرد، همان کرامت ذاتی است که طبق آیه ی 70 سوره ی اسراء خداوند از بدو خلقت ، همه ی انسانها را مشمول آن نمود. با توجه به این مهم در صددیم به بررسی کرامت و اقسام آن از نگاه کانت و باور دینی اسلامی بپردازیم.
ترجمه و مقدمه فلسفه نقادی کانت رابطه قوا ژیل دولوز
نویسنده:
واعظی، اصغر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
حقیقت عقل و نفس از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
طوبی لعل صاخبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی نفس (خود) از جمله مسائل اساسی و آغازین ذهن بشر بوده است. در این میان برخی مکاتب رواشناسی و فلسفی به نحو ویژه به این مسأله پرداخته‌ند.این نوشتار در صدد بررسی نفس این محور بنیادی از دیدگاه ملاصدرا و کانت می‌باشد و در این راستا موضوعات پیرامون نفس و ارتباط آن با عقل، مبانی و نتایج هر یک را بدین ترتیب مورد تبیین و بررسی قرار می‌دهد: در گام نخست عقل و نفس از دیدگاه ملاصدرابررسی می‌شود. سپس دیدگاه کانت درباره‌ی عقل و نفس تبیین می‌گردد و در خاتمه به بیان و مقایسه‌ی دو دیدگاه پرداخته می‌ شود.
بررسی اصل غایت فی‌نفسه بودن انسان در فلسفه وظیفه‌گرایانه کانت
نویسنده:
ژاله رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دیدگاه متداول این است که نظریه اخلاقی کانت یکی از نظریات وظیفه‌گرایانه در اخلاق هنجاری است. یعنی درستی و نادرستی فعل اخلاقی را بر دو مفهوم خوبی و بدی و نتایج فعل استوار نمی‌کند و بدین‌ترتیب در تقابل با دیدگاه غایت‌گرایی است. کسانی که دیدگاه کانت را وظیفه‌گرایانه می‌دانند مدعی‌اند در نگرش کانت درستی و نادرستی فعل مقدم بر خوبی و بدی آن است. بر اساس تقریر متداول از اندیشه کانت، درستی مبتنی بر ارزش خود فاعل یا نتایج فعل او نیست. کانت با توجه به مفهوم امر مطلق و اراده نیک از الزامات اخلاقی سخن می‌گوید و با تأکید بر خودمختاری و خودآیینی انسان و اهمیت قانون اخلاقی پنج صورت‌بندی مختلف از امر مطلق ارائه می‌کند تا کلیت و ضرورت قوانین اخلاقی را در عرصه اخلاق و با ابتنای بر عقلانیت تضمین کند. یکی از صورت‌بندی‌های امر مطلق صورت‌بندی اصل غایت فی‌نفسه است که بر اساس آن انسان باید به عنوان غایت فی‌نفسه لحاظ شود. هر انسانی یک شخص است نه شیء؛ از این‌رو کرامت ذاتی دارد و باید مورد احترام قرار گیرد. برخی اندیشمندان، از جمله دیوید کامیسکی، پل گویر، آلن وود، باربارا هرمن و ری لانگتون، تقریر وظیفه‌گرایانه از اندیشه کانتی را نمی‌پذیرند و یا دست‌کم معتقدند می‌توان تقریرهای غایت‌گرایانه، پیامدگرایانه و حتی ناپیامدگرایانه از اندیشه کانت داشت. به اعتقاد این مفسران، در نظریه اخلاقی کانت صورت‌بندی غایت فی‌نفسه و برخی مفاهیم و مضامین دیگر این امکان را فراهم می‌کند که بتوانیم نشان دهیم نظریه اخلاقی کانت نیز می‌تواند در زمره نظریه‌های ارزش‌محور و غایت‌گرا طبقه‌بندی شود. این رساله عهده‌دار بررسی این مسئله است. لذا نخست نظریه اخلاقی کانت را بر اساس مولفه‌های ارزش‌محور و الزام‌محور تبیین می‌کنیم. سپس مروری بر انسان‌شناسی اخلاقی کانت خواهیم داشت. درنهایت صورت‌بندی‌های امر مطلق را بیان می‌کنیم و ضمن تحلیل صورت‌بندی غایت فی‌نفسه نشان می‌دهیم که تقریر غایت‌گرایانه از اندیشه اخلاقی کانت امری است ممکن. البته راه‌حل نهایی این مسئله را باید در فرااخلاق جست‌وجو کرد.
مبانی معرفت شناختی نظریه کثرت گروی جان هیک
نویسنده:
رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
جان هیک با وام گرفتن از مفهوم «دیدن به عنوان ...» ویتگنشتاین و تعمیم آن به کل تجربه های ادراکی و نیز وام گیری از تمایز کانتی میان نومن و فنومن میان «حقیقت فی نفسه» و «حقیقت عند المدرک» تمایز می نهد. حقیقت فی نفسه همان خداوند در عالم واقع است و حقیقت عند المدرک همان تصوری است که در هر دین از خداوند ارایه شده است. دو تمایز ذکر شده مهم ترین مبنای معرفت شناختی نظریه کثرت گرایانه هیک را در باب ادیان تشکیل می دهند. به نظر می رسد نظریه ادراک و نظریه توجیه در نظریه کثرت گرایانه هیک در باب ادیان از نوعی ابهام برخوردار هستند.
صفحات :
از صفحه 35 تا 54
ارزش معرفت شناسی عقل عملی در فلسفه کانت
نویسنده:
مجید علی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از تاثیر گذارترین فیلسوفانی که در تاریخ فلسفه حضور پیدا کرده است فیلسوف شهیر آلمانی ایمانوئل کانت است.کانت فلسفه را متوجه خویش کرد و به آن هویتی نقدی داد. و از حدود و توانایی ذهن بشر پرسش نمود. وبدین وسیله مباحث معرفتشناسی را در صدر نشاند. پاسخ کانت به امکان ترکیبی ای پیشین منجر به نفی مابعدالطبیعه شد. این نتیجه منفی فلسفه کانت مهمترین دلمشغولی انسان ها را بیهوده قلمداد می کرد اما کانت مدعی شد که هر جند از طریق عقل نظری نمی توان راهی به موضوعات مهم مابعدالطبیه گشود اما در عقل عملی این مسیر گشوده است.او با خودآیین دانستن اخلاق و با این نگره که عقل عملی موجود است و منشاِ ایجاب اراده، این مسیر را نشان داد. ما با بررسی فلسفه نظری و عملی کانت به این نتیجه رسیدیم که کانت مدعی نیست که موضوعات مابعالطبیعه را از طریق عقل عملی اثبات کرده است. به این معنی که استدلالهایی قطعی و یقینی ارائه نموده است بلکه اومدعی است که ماهیت اخلاق دلایل خوبی برای اعتقاد به این موضوعات فراهم می کند. هر چند که این موضوعات همواره به عنوان موضوعاتی ناشناختنی باقی خواهند ماند. و ما از چگونگی وجودشان هیچ نخواهیم دانست.کلید واژه‌ها: عقل نظری، عقل عملی، انقلاب کپرنیکی، حسیات استعلائی، جدل استعلائی، شهود، شاکله مندی، تصورات عقل
شوپنهاور و گذار از روش استعلایی کانت
نویسنده:
سیدحمید طالب زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
«کانت» با آگاهی از دشواری هایی که معرفت شناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازه ای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش به دست آوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهه همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفت شناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تاسیس بنیانی برای معرفت شناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که به طور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستی های معرفت شناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بی درنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمان شکنی کنند و در عین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت می پردازد و نشان می دهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را می پذیرد ولی با استدلال های استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آورده است- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش می کشد و نهایتا شیوه مستقیم بارکلی را در ایده ئالیسم تجربی برمی گزیند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 26
  • تعداد رکورد ها : 1645