جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 998
تفسیر هایدگر از رأی کانت درباب «وجود» به‌عنوان «وضع»
نویسنده:
محمد غریب زاده ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، سیر پدیدارشناختیِ هایدگر دربارۀ رأی کانت درباب «وجود» مورد مداقه قرار می‌گیرد. هایدگر معتقد است Realität و Dasein در کانت، ریشه در تمایز مشهور ماهیت و وجود (reality and existence) در سنّت فلسفی دارد؛ اما کانت براساس مبنای فلسفی خود و برخلاف خاستگاهشان درنهایت این دو را به‌عنوان مقولات قوۀ شناخت بازتعریف می‌کند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، فروکاست «وجود» به مقوله در کانت به‌تفسیر هایدگر دنبال خواهد شد. وجود از مقولات جهت (modality) است. ضمن بررسی این دسته از مقولات در ادامه اهمیت perception به‌عنوان سازونهاد دریافتِ کثرات شهودِ مکانی و زمانی (مادۀ معرفت) روشن می‌شود. بدین‌ترتیب، در نظرگاه کانت، منِ ادراک نفسانی به‌همراه مقولاتش تألیف‌بخش این کثرات شهود است که حاصل آن وضع (position) شیء خواهد بود. برای کانت مقولات محمولات هستی‌‌شناسانه‌ای هستند که در نسبت با مُتعلَق قرار می‌گیرند و با وحدت‌بخشی به داده‌های اولیه موجب پدیدارشدن هستندگان می‌شوند. درنهایت، این نتیجه حاصل می‌شود که وجود برای کانت ابژ‌گی یا برابرایستایی است. به‌عبارت‌دیگر، هر آن چیزی که اکنون پیش روی ما است، به‌عنوان حاصل وحدت کثرات، یعنی به‌عنوان نتیجۀ تألیف سوژه ثابت می‌شود و موجب می‌شود که شیء یا به‌معنای عام آن یعنی ابژه در مقابل ما بایستد و این همان معنای وضع ابژه توسط سوژه است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
پیش فرض های متافیزیکی بودن در جهان: رویارویی بین توماس آکویناس و مارتین هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Caitlin Smith Gilson (کیتلین اسمیت گیلسون)
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Continuum,
چکیده :
ترجمه ماشینی: «پیش‌فرض‌های متافیزیکی بودن در جهان» سنت توماس آکویناس و مارتین هایدگر را وارد گفت‌وگو می‌کند و برای ضرورت فلسفه مسیحی استدلال می‌کند. از طریق تقابل اندیشه هایدگری و تومیست، بازاندیشی اصیل و جامعی درباره ماهیت موقتی و خاستگاه های تحقیق متافیزیکی ارائه می دهد. کتاب بررسی دقیق آغاز و زوال پیش‌فرض‌های چهارگانه متافیزیک تومیستی است: غرض‌ورزی، علیت، پایان‌پذیری، آنانکه استنای. تحلیل چهارگانه قبلا هرگز انجام نشده بود و سهم اصلی و اصلی کتاب گیلسون است. چهار ضلعی به مسائل بین رویکرد پدیدارشناختی و بینش متافیزیکی نفوذ می کند تا به تفاوت اصلی و آشتی ناپذیر آنها برسد. تلاش هایدگر برای استفاده از چهارچوب برای بیرون راندن الهیات از هستی‌شناسی، انگیزه تفسیری لازم را برای بازبینی متافیزیک رادیکال و غالباً نادرست سنت توماس، از طریق مسائلی مانند ابدیت، نیستی و تراژدی فراهم می‌کند.
فاش کردن جهان های جدید؟ : مدیریت استراتژیک، سبک ها و معنا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew A Hancocks
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فیلسوف مارتین هایدگر استدلال کرد که زندگی صادقانه در معرض خطر گم شدن در فرهنگ تکنولوژیک غرب به نام افزایش کنترل، کارایی و چابکی است. همانطور که خطر بالفعل می شود، جوهر انسانی به عنوان حقیقت ساز پنهان می شود و خود زندگی فقیرتر احساس می شود. این پایان نامه از فلسفه هایدگری برای نشان دادن ضرر در دو سبک غالب مدیریت استراتژیک معاصر استفاده می کند: سبک تصویرسازی جهان و جدیدتر، سبک چابک. برای پرداختن به این ضرر، نظریه‌ای درباره عملکرد استراتژیک پس از چابکی ایجاد می‌کند که من آن را تطبیقی ​​می‌نامم. منطبق با فلسفه هایدگری، من از روش شناسی افشای تحول آفرین و روش مطالعه موردی ادبی و پارادایمیک برای پاسخ به این سؤالات استفاده می کنم: چرا مدیریت استراتژیک چابک اینقدر رضایت بخش نیست؟ محققان هایدگری چگونه این نارضایتی را روشن می کنند؟ هایدگری ها چگونه سبک نوظهور را درک می کنند و چه شیوه های مدیریت استراتژیک را می توانم برای آینده پیشنهاد کنم؟ پس از معرفی مدیریت استراتژیک چابک و فقر زندگی که آن را تقویت می کند، بیان کردم که چگونه فلسفه هایدگر در مورد حقیقت، تفکر و امر قدسی، مشکل را روشن می کند و راه حلی برای آن پیشنهاد می کند. من از نزدیک متون پارادایماتیک سبک های مدیریت استراتژیک تصویرگر جهان و چابک را خواندم تا نشان دهم که چگونه نظریه پردازی استراتژی کسب و کار با ارزیابی فلسفی هایدگر نزدیک است. سپس سه نمونه اولیه هایدگری را برای یک سبک تطبیقی ​​از عملکرد استراتژی تحلیل می‌کنم، و بر یک متن پارادایماتیک تمرکز می‌کنم تا ضعف اصلی آنها را شناسایی کنم: حذف امر مقدس. من موارد پارادایماتیک هر دو سبک چابک و تطبیقی ​​را که از صنعت آبجو استخراج شده است را نشان می‌دهم و با هم مقایسه می‌کنم و از مورد تطبیقی ​​برای ساختن نظریه‌ای از عملکرد استراتژی تطبیقی ​​استفاده می‌کنم که به مشکل از دست دادن حقیقت می‌پردازد و شیوه‌های مدیریت آموزشی و استراتژیک را پیشنهاد می‌کند. من با خلاصه کردن یافته‌ها و مشارکت‌های آن، اشاره به برخی محدودیت‌ها و ارتباطات با مطالعات دیگر و پیشنهاد خطوط تحقیقاتی بیشتر به پایان می‌رسم.
دیدگاه سکونت: هایدگر، باستان شناسی، و ریشه های پارینه سنگی مرگ و میر انسان [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Philip Tonner
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز بین رشته ای در مورد سکونت است، هم به عنوان روشی در باستان شناسی و هم به عنوان شیوه وجود. پایان نامه من دو هدف اصلی دارد. اولاً، کاوش "چشم انداز مسکن" همانطور که در نظریه باستان شناسی اخیر بیان شده است. این شامل بحث در مورد فلسفه پدیدارشناسی و شخصیت مارتین هایدگر خواهد بود. اصطلاح «سکونت» یک اصطلاح فنی است که ریشه در فلسفه وجودی هایدگر دارد. پدیدارشناسی در نتیجه چرخش تفسیری دهه 1980 به نظریه باستان شناسی نفوذ کرده است. تعهد نظری این پایان نامه این است که پژوهش پدیدارشناسی یک پروژه مفید در تحقیقات باستان شناسی است. تحقیقات باستان شناسی انعکاسی در زمان حال ممکن است ابعاد پدیدارشناختی خاصی از تجربه کنونی را بیان و تأیید کند تا درک ما از گذشته را افزایش دهد. ثانیاً، من مفهوم سکونت به معنای وجودی را به عنوان یک شیوه وجود با عباراتی مورد بحث قرار می دهم که ممکن است به ما اجازه دهد این مفهوم را در باستان شناسی پارینه سنگی، با ارجاع خاص به عمل مرده و «هنر» به کار ببریم. من دو مطالعه موردی را برای بررسی این موضوع پیشنهاد می کنم. در مرحله اول، تمرین مرده و آگاهی وجودی از مرگ با ارجاع به سایت سیما د لوس هوئسوس بررسی خواهد شد. ثانیاً، مفهوم هایدگر از تولید هنری به عنوان یک رویداد جهانگشایی در رابطه با هنر پارینه سنگی فوقانی در غارها بررسی خواهد شد. تمرکز بر تمرین و هنر مرده زنی دلبخواه نیست: هر دو تخته های مرکزی روایت هایدگر از سکونت هستند و هر دو با فضای «هتروتوپیک» به هم مرتبط هستند. هایدگر روایتی بدیع از وجود انسان را با عنوان «دازاین» ارائه کرد. دازاین در جهان بودن است و بودن در جهان توسط چیزی که هایدگر آن را «مراقبت» (Sorge) می نامید متحد می شود. روایت هایدگر از دازاین انسان‌محور باقی می‌ماند: من استدلال می‌کنم که ما باید از دیدگاه انسان‌محور خود هایدگر در مورد بودن در جهان، سکونت یا مراقبت به سمت باستان‌شناسی پدیدارشناختی که «فراتر از انسان» است، فاصله بگیریم. من استدلال می‌کنم که مراقبت یا سکونت توسط سوابق باستان‌شناسی شکل‌گیری انسان و اینکه اجداد ما از مردگان خود مراقبت می‌کردند یا با آنها زندگی می‌کردند، اثبات می‌شود. مراقبت با تصاحب جهان و مراقبت از هموطنان درون جهان نشان داده می شود، و من استدلال می کنم که چنین وضعیت وجودی قبل از ظهور پارینه سنگی بالایی حاصل شده است.
فلسفه افسون‌کننده: ویتگنشتاین، آستین و توسل به زبان عادی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David William Egan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه جذابیت زبان معمولی را به عنوان یک ویژگی متمایز روش شناختی در فلسفه متاخر لودویگ ویتگنشتاین و کار جی.ال. آستین بررسی می کند. این جذابیت، زبان و مفاهیم ما را در قالب‌های وسیع‌تری از زندگی که در آن استفاده می‌کنیم، قرار می‌دهد، و به دنبال «محروم کردن» ایده‌آل‌سازی‌هایی است که زبان و مفاهیم ما را از این بافت وسیع‌تر استخراج می‌کنند. یک فلسفه افسون‌زده اشکال زندگی ما را به‌عنوان مظاهر همسویی می‌شناسد: یک زمینه مشترک درک و رفتار که خود نمی‌تواند بیشتر توضیح داده یا توجیه شود. این تز با بررسی پیامدهای این که اشکال زندگی خود را در نهایت بی‌اساس بدانیم، اهمیت اساسی بازی را برای تمرین‌های مشترک مانند زبان روشن می‌کند. دو فصل اول جذابیت زبان معمولی را در آثار آستین و ویتگنشتاین در نظر می‌گیرند. با قرار دادن هر نویسنده به نوبه خود در گفتگو با ژاک دریدا، این پایان نامه اهمیت بی اساس بودن هماهنگی ما و دشواری انجام این کار را آشکار می کند. توسل آستین به یک «زمینه کلی» به نوعی آرمان‌سازی خیانت می‌کند که خود آستین با آن مخالفت می‌کند، در حالی که ویتگنشتاین و دریدا برای اجتناب از همان دام باید مراقب خود-انعکاسی باشند. فصل سوم به بررسی ارتباط بین توسل به زبان معمولی و تحلیل مارتین هایدگر از «روزمرگی متوسط» در هستی و زمان می‌پردازد. هایدگر روزمرگی متوسط ​​را نشانه عدم اصالت می داند. با این حال، با اعتراف به بی‌اساس بودن هماهنگی، توسل به زبان عادی چرخشی شبیه به توسل هایدگر به اصالت را نشان می‌دهد. علاوه بر این، استفاده ویتگنشتاین از «تصاویر» مفهومی به او اجازه می‌دهد تا از برخی سردرگمی‌ها در آثار هایدگر اجتناب کند. فصل چهارم ماهیت همسویی بی‌پایه ما را در نظر می‌گیرد و استدلال می‌کند که ما این هماهنگی را هم از طریق بازی کشف می‌کنیم و هم ایجاد می‌کنیم، که فعالیتی غیرقانونی است که خود نظم را به وجود می‌آورد.
واپسین خدای مِه آلود هیدگر در افق فکری تاریک ما
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به سبب شرایط و اوضاع و مقتضیات خاص جامعهٔ فکری و فلسفی ما و زمینه و تاریخ نسبتاً بلند کج اندیشی و کج فهمی در تفسیر اندیشه های فیلسوف بزرگ آلمانی، مارتین هیدگر، ابراز هر گونه قول و نظری دربارهٔ نسبت تفکر هیدگر با خدا و دیانت و آموزه‌های وحیانی، در اینجا و اکنون، به ناگزیر به بیراهه‌ها و کژراهه هایی عجیب و غریب منتهی خواهد شد. طرح آراء و اندیشه‌های او در موضوعات و مباحث مذکور در بسیاری از جوامع توسعه نیافته کنونی که از مشکلات روح فرسای اعتقادی، احساسی، اجتماعی و سیاسی رنج می‌برند می‌تواند فریبنده و گمراه کننده و گاه بسیار زیانمند باشد. زیرا نظرگاه و موضع اصلی هیدگر درباره خدا و وحی و دین به غایت مبهم است و سخنان و عبارات او در باب مفاهیم و باورها و ارزش‌های دینی فاقد وضوح و صراحت کافی‌اند. در آن جاها که او از الوهیت، خدایان، خداشناسی / الاهیات (تئولوژی)، «مرگ خدا»ی نیچه و نیهیلیسم و عقاید الهی‌دانان قرون وسطا بحث می‌کند مباحث‌اش بسیار مجمل و موجز و دشوار است. بی تردید، هیدگر جزو اگزیستانسیالیست‌های ملحد نمی‌توانست به شمار آید آنگونه که برخی همچون سارتر انگاشته‌اند اما دیندار نیز نمی‌تواند در نظر گرفته شود بدان سان که اگزیستانسیالیست‌هایی متدین نظیر کی یرکه گور و گابریل مارسل و یاسپرس بودند.
پدیدارشناسی دین هایدگر: واقع گرایی و نقد فرهنگی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Benjamin D. Crowe
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Indiana University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: مارتین هایدگر در طول کار طولانی و بحث برانگیز خود، سهم قابل توجهی در پدیدارشناسی دین داشت. در پدیدارشناسی دین هایدگر، بنجامین دی. کرو مفاهیم کلیدی و مراحل رشدی را که مشخصه کار هایدگر بودند بررسی می کند. کرو نشان می دهد که گزارش هایدگر از معنا و ساختار زندگی دینی به پروژه بزرگتر او در افشای و نقد مفروضات بنیادی فرهنگ مدرن متاخر تعلق دارد. او با خوانش دقیق دیدگاه‌های او درباره نگرش‌ها و فعالیت‌های دینی، هایدگر را به‌عنوان یک رئالیست آشکار می‌کند. کرو تفاسیر تلاش های اولیه هایدگر در پدیدارشناسی دین و نوشته های بعدی در مورد دین، از جمله بحث در مورد دین یونانی و شعر هولدرلین را به چالش می کشد. این کتاب مطمئناً جرقه بحث و مناظره خواهد شد زیرا کار هایدگر در دین و فلسفه دین برای محققان و فراتر از آن اهمیت فزاینده ای پیدا می کند.
هایدگر درباره مرگ و هستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Johannes Achill Niederhauser
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بررسی نقش پدیده مرگ در فلسفه هایدگر است. بحث اصلی دوگانه است. اول اینکه مرگ نقطه اتکای فلسفه هایدگر است. به این ترتیب، ثانیاً، مرگ کلیدی حیاتی برای کلیت اندیشه هایدگر است. بنابراین من ادعا می کنم که اگر مرگ را در نظر بگیریم، می توان به پرسش هستی پاسخ داد. بنابراین، این تز به بررسی چهار بلوک اصلی فلسفه هایدگر و نقش مرگ در آنها می پردازد. من چهار بلوک اصلی فلسفه هایدگر را به شرح زیر می شناسم. نخست، تحلیل استعلایی اولیه هایدگر از وجود دازاین. دوم، اندیشیدن به بودن به عنوان رویداد. سوم، نقد هایدگر از تکنولوژی. چهارم، درگیری هایدگر با زبان. این پایان نامه با توجه به این بلوک ها به چهار بخش موضوعی تقسیم می شود. در بخش اول استدلال می‌کنم که مرگ به‌عنوان حد نهایی دازاین عمل می‌کند و به این ترتیب مرگ تشکیل‌دهنده امکانات وجودی دازاین است. تحلیل افق های فهم دازاین همان چیزی است که هایدگر را به سمت خود بودن سوق می دهد. در بخش دوم جایگاه مرگ را در اندیشیدن رویداد و در نظریه تاریخ هایدگر تاریخ هستی می شناسم. من استدلال می کنم که مرگ به عنوان یک علاقه به وجود تبدیل می شود و شاهدی بر دوران آن است. سوم، من استدلال می کنم که مرگ همچنان نقش مهمی در فلسفه تکنولوژی هایدگر ایفا می کند. این به این دلیل است که ماهیت فناوری نوعی حالت از خود است به این معنا که هستی امکان درک معینی از عصر تکنولوژیک کنونی را فراهم می‌کند. بنابراین، فن‌آوری علاقه‌ی خود به وجود است، و ماهیت فناوری در دسترس بودن محض است. هایدگر شروع می کند به نام مرگ پناهگاه وجود در این زمان، که نشان می دهد مرگ به مثابه امری کاملاً غیرقابل دسترس، محل استراحت وجود است. به این ترتیب، من در بخش‌های سوم و چهارم استدلال می‌کنم که مرگ چهارگانه را قادر می‌سازد، که پاسخ هایدگر به دنیای تکنولوژیک است. در چهارچوب، چیزها دستکاری نمی شوند، بلکه بستر یک دنیای اشتراکی را تشکیل می دهند. در بخش چهارم، ادعای هایدگر را توسعه می‌دهم که میان مرگ و زبان رابطه‌ای اساسی وجود دارد. در عصر اطلاعات، زبان به یک انتقال دهنده اطلاعات کاهش می یابد. به لطف رابطه آن با مرگ، زیرا زبان کاملاً در دسترس، ابعاد دیگری را حفظ می کند که از خواسته های فناوری فرار می کند.
در مرزهای متافیزیک. تلاشی برای تفسیر فلسفه افلاطون گرایی منفی پاتوچکا
نویسنده:
Pavel Sladký
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه تفسیر فلسفه افلاطون گرایی منفی است که یان پاتوچکا در دهه 1950 توسعه داد. در بخش اول، افلاطون گرایی منفی، که مفهوم مقدماتی آن از تفسیر مقاله همنام برنامه نشأت می گیرد، در چارچوب بحث فلسفی معاصر و برداشت انسان گرایانه سوبژکتیویستی پاتوچکا که در نیمه دوم دهه 1940 توسعه داد و همچنین سخنرانی هایش مورد بررسی قرار می گیرد. در مورد فلسفه کلاسیک بخش دوم شامل تفسیر سیستماتیک خود نویسنده از افلاطونیسم منفی است، از جمله بازسازی مجموعه متنی برنامه پاتوچکا. در نهایت، بخش سوم که ابتدا منابع الهام بخش پروژه مشاهده شده را در نظر می گیرد، افلاطون گرایی منفی را مرور می کند و مفهومی را ترسیم می کند که با آن پاتوچکا در اواخر دهه 1950 جایگزین افلاطونیسم منفی شد. هدف این پایان نامه ترسیم فلسفه افلاطونی منفی به عنوان مرحله مهمی در رشد فلسفی پاتوچکا و همچنین بخش مهمی از تاریخ مدرن تفکر اروپایی است.
"به سوی مرگ بودن": هایدگر و الهیات ارتدوکس شرق [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Sylvie Avakian
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
De Gruyter,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب سهم فلسفی مارتین هایدگر را همراه با بینش های الهیات-روحانی شرق، به ویژه نیکلای بردیایف، ترسیم می کند. بنابراین، غرب را با شرق و فلسفه را با الهیات به گفت و گو می آورد. با این کار، الاهیات مسیحی زبانی وجودی- معنوی را ارائه می دهد که برای خواننده معاصر مرتبط و معنادار است. این اثر به‌ویژه «بودن به سوی مرگ» (Sein zum Tode) هایدگر را به‌عنوان پایه‌ای برای تفکر کلامی-فلسفی بررسی می‌کند. تنها کسی که «به سوی مرگ بودن» را در آغوش می‌گیرد، شهامت اندیشیدن و شاعری را دارد. این تفکر به نوبه خود «بودن به سوی مرگ» را ممکن می‌سازد و در این حرکت دایره‌ای تفکر و هستی، راز هستی خود را آشکار می‌کند و در عین حال پنهان می‌ماند. از آنجایی که هدف این اثر نشان دادن «موفقیت به سوی مرگ» از طریق زبان است، از فرمول‌بندی‌های رایج و شیوه‌های پذیرفته‌شده سنتی نگارش الهیات (دگماتیک) به سمت تأملی اصیل و فلسفی در مورد ایمان و معنویت گذر می‌کند. با این حال، این اثر در نقاط مختلف، افکار و الهیات عمیق گذشته را نیز بازیابی می‌کند که خلاقیت ژرف‌انگیز آن‌ها را نمی‌توان انکار کرد.
  • تعداد رکورد ها : 998