جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1081
پدیدارشناسی الهیات هایدگر جوان. خاستگاه ها، معانی، بسط [پایان نامه فرانسه]
نویسنده:
Sylvain Camilleri
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع پایان نامه اندیشه هایدگر جوان به ویژه فلسفه دین است که از یک سو در رابطه با فلسفه های بزرگ عصر خود و از سوی دیگر با تاریخ الهیات و تفسیر بازسازی می شود. پس از دوره سخنرانی 1920/1921 "درآمدی بر پدیدارشناسی دین"، پایان نامه دارای دو بخش اصلی است. در بخش اول، اولویت و همچنین مازاد زندگی را بر هر نظریه نشان می‌دهیم: (1) بازتعریف خود عمل فلسفه‌ورزی به‌عنوان تجربه‌ای خاص، (ب) بررسی مجدد بحث مبهم هایدگر با ارنست ترولتس، (iii) جستجو. برای مفهوم رادیکال تاریخیت، و (IV) ابداع ابزار روش شناختی معروف به "رسمی نشان دادن" در بحث با هوسرل. در بخش دوم، هایدگر را از نزدیک در تبیین پدیدارشناختی-هرمنوتیکی او از رسائل پولس مقدس، تفسیر او از سنت بزرگ مسیحی، و گفتگوی خاموش او با نمایندگان اصلی الهیات قرن نوزدهم آلمان دنبال می کنیم.
کدام خدا ما را نجات خواهد داد؟ مواجه های یهودیان با فلسفه مارتین هایدگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Daniel Herskowitz
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تا به امروز، محققانی که به موضوع مارتین هایدگر و مذهب می پردازند، اغلب او را بررسی کرده اند ریشه در مسیحیت و تأثیر آن بر آن است. با توجه به هایدگر و یهودیت، ادبیات انتقادی دارد تقریباً به طور انحصاری از یک دیدگاه مشترک برخوردار است: دیدگاه هایدگر در مورد یهودیان و این مسئله را مورد بحث قرار می دهد از یهودستیزی و نازیسم او. رساله دکتری حاضر به بررسی استقبال یهودیان از فلسفه هایدگر با این ادعا که بلافاصله پس از انتشار Sein und Zeit و در طول قرن بیستم، یک منشور مرکزی که متفکران یهودی از طریق آن آثار او را می‌خواندند، الف دینی، و اینکه آنها با آن به عنوان تحریک و چالشی برای یهودیت درگیر شدند ساخته شده است. این تز نشان می دهد که هایدگر یک نقطه مرجع کلیدی در مذاکره است مرزهای یهودیت، مسیحیت و سکولاریسم در اندیشه یهودی قرن بیستم و پاسخ یهودیان به فلسفه او باعث سرخوردگی از مقدمات سیاسی-الهیاتی می شود.
هایدگر و دلوز: مبانی هستی شناسی رویدادی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James Scott Bahoh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مفهوم رویداد می پردازد، همانطور که در هستی شناسی های توسعه یافته توسط مارتین هایدگر (1889-1976) و ژیل دلوز (1925-1995) یافت می شود. متن‌هایی که من روی آنها تمرکز می‌کنم عبارتند از Sein und Zeit (1927) هایدگر، "Vom Wesen des Grundes" (1928)، "Vom Wesen der Wahrheit" (سخنرانی 1930، چاپ 1943)، Beiträge zur Philosopie (vom Ereignis) (نوشته شده). -38، اما تا سال 1989 منتشر نشد)، و تفاوت دلوز و رنس (1968). تمرکز من بر روشی است که هر فیلسوفی گزارشی از رویداد را در رابطه با مجموعه ای از موضوعات اساسی کلیدی ارائه می دهد. از نظر هایدگر اینها حقیقت، تفاوت، زمین و زمان-مکان هستند. برای دلوز من همچنین در مورد زمین و زمان بحث می کنم، اما به ویژه بر تفاوت تمرکز می کنم. توضیح دلوز از تفاوت مستلزم تمایز بین یک ثبت مجازی ایده های دیالکتیکی و یک ثبت واقعی از سیستم های شبیه ساز است. و روشن ساختن مفهوم رویداد او در رابطه با اینها نقش غالبی در تحلیل من دارد. گزارش دلوز از ایده های دیالکتیکی عمیقاً تحت تأثیر روایت ریاضی دان و فیلسوف اوایل قرن بیستم، آلبرت لوتمن (1908-1944) است. لوتمن، به نوبه خود، حساب خود را از طریق تعامل با آثار اولیه هایدگر توسعه داد. در فصل پنجم، خط نفوذ هایدگری بر دلوز را از طریق لوتمن بازسازی می کنم. از اواسط دهه 1930، هایدگر درک می‌کند که ماهیت رویدادی است، در حالی که تفاوت یک بعد اساسی رویداد را تشکیل می‌دهد، اگرچه نکته اخیر اغلب در پژوهش نادیده گرفته می‌شود. حقیقت، زمین و زمان-مکان ساختار و پویایی هستی را به عنوان رویداد بیان می کنند. از نظر دلوز، بودن تفاوت است، اما تفاوت از طریق رویدادها متمایز می شود. زمین، زمان، سیستم‌های شبیه‌سازی‌ها و ایده‌های دیالکتیکی ساختار تمایز نهایی موجودات و پیدایش جهان‌های موجوداتی را بیان می‌کنند که هویت‌های شبه پایداری دارند که توسط روابط پیچیده آنها تعدیل شده است.
اتوکتونی، سرزمین موعود، و تبعید: آتن و اورشلیم مورد بازبینی قرار گرفتند [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Stephen l'Argent Hood
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به بررسی سه اسطوره بومی فرهنگ غربی، خودکامگی (بومی بودن)، سرزمین موعود، و تبعید می پردازد، و آتن را برای خودمختاری و اورشلیم را به عنوان سرزمین موعود در نظر می گیرد. اسطوره اتوکتونی در ادبیات یونان باستان و اسطوره سرزمین موعود در کتاب مقدس عبری یافت می شود. نشان داده شده است که مفهوم تبعید نتیجه سرزمین موعود و در تقابل با خودکامگی است. نشان داده شده است که فلسفه مارتین هایدگر تعهدی اساسی به اتوکتونی را بیان می کند، که صراحتاً با بی ریشه ای و بی خانمانی در تضاد است (آنچه هایدگر جوهر خود مدرنیته است). نشان داده شده است که فلسفه فرانتس روزنزوایگ تبعید یهودیان را برای رستگاری جهانی در اولویت قرار می دهد، مفهومی از تبعید که صراحتاً در تضاد با خودکامگی است. آلمان نازی نمونه ای از مخالفت خودکامگی آلمان و تبعید یهودیان است
جستجوی پدیدارشناختی بین ابن سینا و هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Nader El-Bizri (نادر البزری)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: ملاحظات پدیدارشناختی ابن سینا در مورد مسئله هستی را بررسی می کند.
جهت گیری مجدد روش پدیدارشناختی برای مطالعه انتقادی دین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Emma Abigail Gibson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : روش پدیدارشناسی ارائه شده توسط ادموند هوسرل در تحقیقات منطقی (1900) به چندین رشته دانشگاهی در قرن گذشته راه یافت. چیزی که به عنوان یک روش فلسفی برای پاسخ به سؤالات متافیزیکی و هستی‌شناختی آغاز شد، به زودی توسط جراردوس ون در لیو در کتاب دین در ذات و تجلی (1938)، که در پی پاسخگویی به سؤالات الهیاتی بود، پذیرفته شد. روش‌های پدیدارشناختی در حوزه‌ی فلسفه ادامه می‌یابد، برای مثال آن‌هایی که تحت تأثیر کتاب «هستی و زمان» مارتین هایدگر (1927) هستند، اما عمدتاً توسط محققان علوم دینی به دلیل خط سیر الهیاتی که ون در لیو و سایرین تعیین کرده است، کنار گذاشته شده‌اند. با این حال، اگر روش پدیدارشناختی دین از رویکردهای فلسفی الگوبرداری کند، ممکن است امروزه ابزاری برای محققان منتقد دین شود. من با بخشی آغاز می کنم که تفاوت های بین پدیدارشناسی فلسفی و پدیدارشناسی دین را برجسته می کند تا عناصر الهیاتی را که در روش پدیدارشناختی دین ظاهر می شوند، شناسایی کنم. با مقایسه آثار مارتین هایدگر و جراردوس ون در لیو، این بخش نشان می دهد که چگونه رویکرد هایدگر نسبت به ون در لیو انتقادی است. انجام این کار نشان می دهد که روش پدیدارشناختی فلسفی چگونه می تواند به مسائل الهیات موجود در روش پدیدارشناختی دین بپردازد. سپس، من روش پدیدارشناختی را همانطور که در پدیدارشناسی فمینیستی و دگرباش نشان می‌دهد ارجاع می‌دهم تا راه‌هایی را که روش پدیدارشناختی ممکن است نسبت به رویکردهای قبلی به «دین» انتقاد کند، بیشتر بررسی کنم.
رونمایی از هستی الهیات: هایدگر و ماریون در تلاقی فلسفه و الهیات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Wayne Brian Rogers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هایدگر هستی‌شناسی را به‌عنوان شکلی محاسبه‌گر از تفکر تعریف می‌کند که همه چیز را بر اساس یک اصطلاح پایه‌ای مطلق به یک شی یا موجود تقلیل می‌دهد. در هستی‌شناسی از خدا خواسته می‌شود تا این عالی‌ترین واژه باشد که همه موجودات دیگر به‌عنوان یک کل بر آن مبتنی بر «هستی» جهانی خود هستند. از نظر تاریخی، هستی‌شناسی رابطه بین فلسفه و الهیات را بر این نظام هستی‌شناسی جهانی استوار می‌کند که تنها یکسانی را تحت شرایط علیت و دلیل کافی می‌پذیرد. هایدگر خواستار یک «گام به عقب» از هستی‌شناسی به سوی شیوه‌ای از تفکر فلسفی است که به موجودات اجازه می‌دهد بر اساس شرایط خودشان ظاهر شوند و به الهیات درجاتی از خودمختاری نسبی برای درمان رابطه وجودی مؤمن با دیگری می‌دهد. از سوی دیگر، ژان لوک ماریون راه‌حل «فلسفی» هایدگر برای هستی‌شناسی را رد می‌کند و راه‌حلی رادیکال «الهیاتی» است. ماریون مدعی است که مفهوم هستی‌شناختی خود منشأ هستی‌شناسی است و به این ترتیب، باید در رابطه‌ای عرفانی با دیگری کاملاً غلبه کرد که وارونگی بنیادی تفکر فلسفی را انجام می‌دهد. ماریون پروژه الهیات خود را با پدیدارشناسی «دادگی» تقویت می‌کند که پارادوکس رسیدن متعالی را به عنوان بالاترین امکان فلسفه در نظر می‌گیرد.

در این پروژه من خطوط گام‌های مربوط به هایدگر و ماریون را از به خداشناسی دنبال می‌کنم. و استدلال می‌کنند که اولین گزارش‌های هایدگر از «حیات واقعی» منابع پرباری را برای افشای یک هستی‌شناسی باقی‌مانده در اندیشه ماریون ارائه می‌دهد. من عمیق‌ترین منبع هستی‌شناسی را هرگونه تعهد به استقلال مطلق اندیشه نظری در مقابل تعهدات بنیادی یا جهان‌بینی می‌دانم. علاوه بر این، من استدلال می‌کنم که عقب‌نشینی ماریون از هستی‌شناسی نه تنها ناقص است، بلکه این دیدگاه فلسفی را که هستی‌شناسی لزوماً یا از نظر ساختاری خشونت‌بار است، تداوم می‌بخشد. من با ترسیم برنامه ای برای یک فلسفه مسیحی که به استقلال نسبی فلسفه و الهیات به عنوان رشته های نظری که به طور متقابل وجودی در جهان بینی ریشه دارند، به پایان می رسم. این بازیابی به شرایط اساسی هرمنوتیکی فلسفه‌ورزی احترام می‌گذارد، حتی در حالی که فضایی را برای فلسفه مسیحی باز می‌کند تا مفروضات هستی‌شناختی خود را درباره رابطه سوژه با دیگری کاملاً بیان کند.

رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…
عناصر اصلی تفکر معنوی در اندیشه هیدگر و مولانا
نویسنده:
یوسف سیف زاد آبکنار ، بهمن پازوکی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر هیدگر تفکر را نمی‌توان فقط به مابعدالطبیعه، علم و تکنولوژی، سوژه‌مداری، تمثل و منطق‌گرایی منحصر کرد. بلکه تفکر معنوی لوازمی دارد که مهم‌ترین آن پرسش‌گری و به‌راه افتادن در مسیر اندیشه است. از نظر وی تفکر و تشکر هم‌ریشه بوده و با لوگوس یا گفتار پیوند دارد. هرچند ویژگی اصلی تفکر این است که در طلب وجودی باشد که او را به‌سوی تفکر فرا‌‌‌می‌خواند. از نظر مولانا نیز از طریق دانش‌های نظری یا حصولی نمی‌توان به معرفت حقیقی دست یافت. بلکه تفکر ذیل ادراک عارفانه یا حضوری قرار گرفته و بر یاد، شهود، ذوق و عشق دلالت می‌کند. از نظر وی لازمه اصلی تفکر، سلوک است که در مرتبه عالی آن، انسانِ کامل با اتصال به حق، به یقین و معرفت خواهد رسید. بنابراین علی‌رغم تفاوت‌های آشکار آنها از نظر خاستگاه فکری و مبانی اندیشه، اما عناصر مشترکی نیز در اندیشه آنها به چشم می‌خورد. چنان‌که هیدگر و مولانا معتقدند دلیل‌باوری و تعقل‌گرایی به‌تنهایی نمی‌تواند به تفکر منجر شود. بلکه تفکر، شهودی یا معنوی بوده که از طریق انکشاف و گشودگی رخ خواهد داد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 92
سرمایه گذاری در الهیات وجودی: چهارضلعی وسلی و عدسی هایدگری جان مک کواری، رودولف بولتمان، پل تیلیش و کارل رهنر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hubert Woodson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سرمایه گذاری ها؟ که مک کواری، بولتمن، تیلیش و رهنر در الاهیات اگزیستانسیال اتخاذ می کنند، از رهگذرهای هایدگری به سمت ازلی بودن در راه پنهان ماندن پیروی می کند، یا ???????. از طریق هر سرمایه گذاری،؟ هر متکلم وجودی موضع الهیاتی خاصی را اتخاذ می کند؟ که از یک لنز وجودی استفاده می کند؟ در حالی که اولی مطمئناً آنها را اساساً پایه گذاری می کند، دومی از طریق تأثیرات هایدگری به آنها اجازه می دهد که سرمایه گذاری کنند؟ فراتر از چارچوب کلامی سنتی با استفاده از گزاره های فلسفی. در تلاش برای تبیین رابطه انسانیت و خدا، هر یک از متکلمان وجودی به بررسی معنای انسان بودن می پردازد، نه به لحاظ الهیات، بلکه به گونه ای که به طور جدایی ناپذیری با درکی از فلسفه هستی گره خورده است: مفهوم چیستی وجود. است
  • تعداد رکورد ها : 1081