جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1081
روشن کردن معنای «هستی» در هایدگر متاخر از طریق جنبه‌هایی از الهیات شبه دیونیسیوس و مایستر اکهارت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mario Garitta
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه تلاشی برای روشن کردن معنای وجود در هایدگر از طریق دیالکتیک نفی، رابطه پیچیده و ظریف بین تصدیق و نفی است که در الهیات «منفی» شبه دیونیسیوس و میستر اکهارت وجود دارد. اگرچه تمرکز بر هایدگر متأخر است، فصول اولیه برای ایجاد یک زمینه فروخته شده در هر دو پرسش در مورد معنای هستی، و اینکه درک در مورد هستی در هایدگر اولیه وجود دارد، کار می کند. «قانون اساسی متافیزیک بر تئولوژیکال» به عنوان متن اصلی به نمایندگی از هایدگر متاخر انتخاب شده است. ما ابتدا از دیونیسیوس و اکهارت برای روشن کردن نقد هایدگر از هستی‌شناسی و سپس در نهایت در تلاش برای روشن ساختن پروژه اندیشیدن هایدگر به عنوان «تفاوت به خودی» (differenz as solche) استفاده می‌کنیم.
تحلیلی بر دیالوگ اندیشه هایدگر والهیات مسیحی
نویسنده:
محمد تقی قهرمانی فرد ، جهانگیر مسعودی ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در صدد پاسخ‌گویی به پرسشی تعیین‌کننده دربارۀ اندیشه هایدگر یعنی نسبت اندیشۀ فلسفی او با دیدگاه‌های الهیاتی است. اندیشۀ هایدگر محل تنازعات بسیاری از متکلمان مسیحی است. از یک‌سو ترمینولوژی و دستگاه مفهومی فلسفۀ هایدگر پیوند نزدیکی با الهیات دارد و از سوی دیگر، وی درگیر یک نقد بنیان‌افکن از متافیزیک غربی و پیامد آن، الهیات مسیحی است. به همین دلیل نمی‌توان به سادگی از اندیشۀ وی یک کلام مسیحی یا هر دین دیگری را انتظار داشت. او در نهایت می‌تواند با نوعی الهیات همراهی کند، به شرطی که این الهیات، تخریب متافیزیک یا انتوتئولوژی را پشت سر خود داشته باشد. چنین الهیاتی در حال حاضر موجود نیست و می‌توان گفت خدا و دین هایدگر در آینده به سر می‌برد، نه گذشته. نکته‌ای که مقاله پیش‌رو می‌کوشد گوشزد کند این است که شاید تمرکز بر زندگی‌نامۀ هایدگر یا برخی جستارها در اندیشۀ وی در باب الهیات، سرنخ‌هایی برای بررسی نسبت فلسفۀ هایدگر و مضامین دینی با الهیات به دست دهد، لیکن اندیشیدن به دین یا الهیات آینده از طریق تفکر هایدگری نیازمند تأمل و پژوهش‌های عمیق‌تر در متون وی است و چه‌بسا تمرکز بر زندگی‌نامۀ هایدگر و اصرار بر اصطلاحات نام آشنای الهیاتی در برخی از آثار وی، راهزن فهم درست غایت فکری او شود.
صفحات :
از صفحه 171 تا 183
فرهنگ تاریخی فلسفه هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Frank Schalow, Alfred Denker
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
The Scarecrow Press,
یادداشت‌های سیاه هایدگر و آینده الهیات
نویسنده:
Mårten Björk,Jayne Svenungsson
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan ,
چکیده :
چکیده ماشینی : این کتاب رابطه بین مارتین هایدگر و الهیات را در پرتو کشف دفترچه‌های سیاه او بررسی می‌کند، که نشان می‌دهد یهودی‌ستیزی خصوصی و احساسات ضد مسیحی او عمیقاً با ایده‌های فلسفی او در هم تنیده شده است. هایدگر خود عمیقاً تحت تأثیر الهیات کاتولیک و پروتستان بود. این امر این پرسش را برمی‌انگیزد که در وهله اول، نقش‌های مسیحی ضد یهودی تا چه اندازه به تفکر خود هایدگر شکل می‌داد. سوال دوم مربوط به وامداری فکری الهیات مدرن به هایدگر است. در این مجلد، مجموعه‌ای از دانشمندان مشهور هایدگر - اعم از فیلسوفان و متکلمان - به بررسی خصومت هایدگر با میراث کتاب مقدس در هر دو تفسیر یهودی و مسیحی آن و معنای آن برای وظیفه و هویت آینده الهیات می‌پردازند.
بازخوانی تفسیر هایدگر از تفکر شاعرانۀ هولدرلین در پرتو روی‌آورندگی به غیر
نویسنده:
سید جمال سامع ، محمد جواد صافیان ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقالۀ حاضر تأملات هایدگر را دربارۀ تفکر شاعرانۀ هولدرلین از منظر مسئلۀ اساسی روی‌آورندگی به غیر در نظر می‌آورد. پس از خارج‌شدن فلسفه‌های غربی از اطلاق اولیه‌شان، این مسئله پیش روی متفکران غربی قرار گرفت که اگر دیگر امکان دفاع از اطلاق فلسفه و تمدن غربی میسر نیست، چگونه می‌توان به دیگری و غیر نظر کرد؟ متفکران غربی، از جمله هایدگر، پرسش مذکور را چنان جدی مطرح کردند که از پی طرح آن، در جست‌وجوی راه‌های تازه‌ای در تفکر به قصد پی‌جویی سرآغازهای اصیل‌تر برآمدند. در این مقاله کوشش‌های هایدگر در پیمودن این راه را با نظر به آنچه خود او «تفکر شاعرانۀ هولدرلین» نامیده است، دنبال می‌کنیم. بدون تردید، از نظر هایدگر شعر برخلاف تصور اندیشۀ متافیزیکی که آن‌ را در مرتبه‌ای فروتر از مفهوم‌پردازی فلسفی قرار می‌دهد، جایگاه اصیلی است که در آن امکان آشکارگی اصیل عالم فراهم می‌شود. هایدگر در این آشکارگی اصیل، امکان فراروی از ضابطۀ غالب فرادهش غربی، یعنی ضابطۀ سوژه-ابژه را دنبال می‌کند. مادام که غیر (دیگری) به‌مثابۀ ابژه‌ای بی‌روح و خالی از هر نوع تمایز پیشاروی ما قرار گیرد، آنچه از مواجهه با دیگری برجا می‌ماند، فقط شبحی رنگ‌پریده از دگربودگی است که به‌سختی نشانی از حقیقتِ دیگری دارد؛ بنابراین، پرسش‌های راهنمای مقالۀ حاضر این است که چگونه می‌توان در پرتو تفکر شاعرانۀ هولدرلین در جوار دیگری سکنی گزید؟ تفکر شاعرانه چه امکاناتی برای روی‌آورندگی اصیل به غیر فراهم می‌آورد؟
صفحات :
از صفحه 55 تا 75
گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر
نویسنده:
فریبا هادوی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
صفحات :
از صفحه 265 تا 288
جدال بر سر ریاضیات: مناظرۀ هستی‌شناختی میان بدیو و هایدگر
نویسنده:
علی فتح طاهری ، زهرا ( سارا ) نمایندگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­شناسی برای هایدگر با ایراد نقد بر تاریخ متافیزیک ِپس از افلاطون آغاز و با ذکر تمایز هستی­شناختی، خطرات علم مدرن و تفکر ریاضیاتی در شکل­گیری نیست­انگاری انسان مدرن تبیین می­شود و در نهایت با تفوق نگاه شاعرانه بر ریاضیات در انکشاف جهان برای دازاین ادامه می­یابد. هستی برای هایدگر آن غنای محض است که خود را به انحاء مختلف بر دازاین می­نمایاند و تفکر ریاضیاتی نه راهبر به وجود که عامل اصلی غفلت از آن ونیز غفلتِ از این غفلت، در سراسر تاریخ متافیزیک است. در مقابل آلن بدیو در اساسی­ترین دعوی فلسفی­اش ریاضیات را هستی­شناسی دانسته و از نسخه­ای تفریقی پرده برمی­دارد که مدعی­است منتقدی سرسخت برای نگاه ریاضی ستیز و در عوض، شاعرانة هایدگر است. در این مقاله سعی برآن است تا ضمن ارائۀ نقدهای بدیو به رویکرد هایدگر در قبال ریاضیات، به ذکر دلایل او برای تفوق نگاه ریاضیاتی بر آنچه هستی­شناسی شاعرانه نام نهاده است، بپردازیم و درنهایت نشان دهیم بدیو فارغ از اینکه تا چه اندازه در ایراد انتقادات خود به هایدگر محقّ است یا خیر، لیکن به جهت تحقق اهداف مدنظر خود در هستی­شناسی ناچار از طرح و ارائۀ آنها است.
صفحات :
از صفحه 139 تا 166
اخلاق در تبعید: مطالعه تطبیقی شینران و ابن میمون
نویسنده:
Ilana Maymind
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در حالی که علاقه به اندیشه و نفوذ میمونیدس (1136-1204) در میان محققان همچنان بالاست، او هرگز در گفتگوی فرضی با هیچ متفکر آسیای شرقی قرار نگرفته است. به همین ترتیب، شینران (1173-1262) با برخی از متفکران مسیحی (یعنی کالوین و اخیرا هایدگر) مقایسه شده است، اما اندیشه او هرگز با اندیشه هیچ متفکر یهودی مقایسه نشده است. این پایان نامه بر روی این دو متفکر قرون وسطایی متمرکز است: شینران، بنیانگذار بودیسم سرزمین خالص ژاپنی (جودو شینشو) و میمونیدس، فیلسوف، خاخام، رهبر جامعه و پزشک یهودی. این مقایسه شرایط تبعید مربوط به شینران و میمونیدس را در نظر می‌گیرد و نشان می‌دهد که این تجربه در توسعه برخی از دیدگاه‌های آنها مؤثر بوده است. هنگامی که دیدگاه‌های میمونید، که از امتیاز ارسطویی از امر عقلانی برخوردار است، با دیدگاه‌های شینران، که از سنت شرقی نهفته در اندیشه‌های قرون وسطایی هند، چین و ژاپن در کنار هم قرار می‌گیرد، مجبور می‌شویم برخی از مقدمات را که اغلب فرض می‌شوند، دوباره بررسی کنیم. جهانی بودن این کنار هم قرار گرفتن، جهانی بودن میل انسان برای دستیابی به سعادت را تقویت می کند، اگرچه این دو متفکر به گونه ای متفاوت درک می کنند. ثانیاً، این تحلیل به این واقعیت اشاره دارد که دیدگاه های مربوط به آنها در مورد شادی در مکانیسم هایی نهفته است که شخصیت انسان را شکل داده است. این امر نه تنها در افکار آنها بلکه در رفتار آنها نیز مصداق دارد. و روشی که محیط‌های جابه‌جایی مربوطه آن‌ها بر ساختار اخلاقی آن‌ها بر حسب «دیگری» تأکید، هماهنگ و حساس می‌کرد. این پایان نامه از رویکردی بین رشته ای استفاده می کند و به جای نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن نقاط قوت یک مدل رشته ای، که امکان ادغام دانش از فلسفه، مطالعات دینی و الهیات را فراهم می کند، استفاده می کند. توجه ویژه، بر اساس تحلیل دقیق متن، به مضامین زیر معطوف شده است: دیدگاه شینران درباره آمیدا بودا، نظریه‌های شین‌جین، نن‌بوتسو و هاکارای و مفهوم‌سازی او از اخلاق. دیدگاه میمونید در مورد خدا، طبیعت انسان، عقلانیت انسان و نقش احکام. مقایسه این مضامین به ما امکان می دهد استدلال کنیم که ساختار اخلاقی آنها به شدت تحت تأثیر دیدگاه آنها در مورد طبیعت انسان است. این مقایسه بیشتر نشان می‌دهد که رویکرد آن‌ها به «دیگری»، بر اساس دیدگاه آن‌ها درباره ماهیت انسانی، تکیه آن‌ها به الزامات هنجاری را نشان می‌دهد که منعکس‌کننده مدارا و پذیرش است. در نهایت، اشاره می‌کند که دیدگاه‌های آن‌ها درباره ماهیت انسان و بیان متعاقب آن‌ها از تعدادی از مفاهیم به طور ضمنی با تجارب مربوطه آن‌ها از شرایط تبعیدشان رنگ می‌شود. این کنار هم قرار دادن موضوعی اندیشه آنها درک ظریف تری از موضوعاتی مانند شمول و طرد را ارائه می دهد و نشان می دهد که افکار شینران و میمونیدس با توجه به مسائل مدارا و کثرت گرایی ارتباط معاصر دارند.
عظمت و فقر مابعدالطبیعه: سفر از معنای هستی به عرفان در زندگی و فلسفه ژاک ماریتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Richard Haynes
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به انگیزه معنوی و بعد زیسته فلسفه تومیست فرانسوی ژاک ماریتن در پرتو نقد هایدگری جان کاپوتو از متافیزیک تومیست می پردازد. کاپوتو در کتاب هایدگر و آکویناس: مقاله ای درباره غلبه بر متافیزیک استدلال می کند که اندیشه توماس آکویناس، احتمالاً مهم ترین و نماینده ترین شخصیت تفکر ارتدکس کاتولیک، نمونه ای پارادایم از آنچه مارتین هایدگر «هستی خداشناسی» می نامد است. این گرایش غالب فلسفه و الهیات غرب است که هستی را نه به عنوان یک راز، بلکه از نظر متافیزیکی به عنوان مجموعه ای صرف از چیزهایی که صرفاً بیرون از انسان حضور دارند و ارزش آن استفاده است، تلقی می کند. از نظر آکویناس، طبق نظر کاپوتو، خدا بالاترین «موجودی» است که «موجودات» دیگر را می‌آفریند، و به واسطه همین رابطه است که انسان‌ها که گفته می‌شود به شکل خدا ساخته شده‌اند، جهان را صرفاً مجموعه‌ای از چیزها می‌بینند. دستکاری شده است. پس اولین سؤالی که نقطه عزیمت این مطالعه را تشکیل می دهد این است: اگر آکویناس واقعاً نمونه ای از تفکر هستی شناسی است، آیا در مورد ژاک ماریتن، شاید تأثیرگذارترین پیرو و مفسر توماس آکویناس در قرن بیستم، همین امر صادق است؟ با این حال در همان اثر کاپوتو همچنین اعلام می کند که آنچه گفته شد تمام حقیقت در مورد آکویناس نیست، و این استدلال که اندیشه او نمونه ای از هستی شناسی است در واقع همان چیزی است که کاپوتو برای بازیابی یک آکویناس تصمیم می گیرد به آن پاسخ دهد. که یک «عقل‌گرای سرد» نبود، بلکه یک متفکر با استعداد معنوی، یک قدیس کاتولیک بود. کاپوتو می گوید که ما می توانیم با به کارگیری روشی از «بازیابی» یا «واسازی» - الهام گرفته از هایدگر و ژاک دریدا - آنچه را در آکویناس پنهان یا «نااندیشیده» باقی مانده است، اما با این وجود کل زندگی فلسفی و دینی او را تعیین می کند. . کاپوتو استدلال می کند که این یک گرایش ماقبل متافیزیکی و عرفانی است که معطوف به راز هستی است که بر متافیزیک غلبه می کند و از هستی شناسی می گریزد.
لوگوس هراکلیتوس از منظر پدیدارشناسیِ آغازِ دیگرِ مارتین هایدگر
نویسنده:
محمدجواد صافیان ، سیدجمال سامع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بی‌تردید هراکلیتوس و پارمنیدس از منابع فکری دایمی اندیشه هایدگر هستند. آنچه به این دو جایگاهی ویژه در اندیشه هایدگر بخشیده است، تلقی خاص هایدگر از حکمت سپیده‌دمانی این دو و نقش تفکر ایشان در گشودن راهی دیگر در تفکر است. به زعم هایدگر تلاش برای جست‌وجوی سرآغازهای دیگر برای تفکر، سرآغازهایی که برخلاف سرآغاز متداول تاریخ متافیزیک به صورت‌بندی سوژه-ابژه نمی‌انجامد، عاجل‌ترین وظیفه پیشاروی تفکر اصیل است. از وجهه نظر او، ماهیت دسترس ناپذیر تفکر این حکما، برخلاف رای مختار ارسطو ناشی از لکنت زبان (اشاره به متافیزیک، 993a15-17 که ارسطو پیشاسقراطیان را به کودکانی ناتوان از سخن گفتن صحیح تشبیه می‌کند و در متافیزیک 988a22-23 آن‌ها را متهم به ابهام در سخن می‌کند ) μέν ἀμυδρως() و ناآزمودگی ایشان (اشاره به متافیزیک، 985a13-14 که ارسطو پیشاسقراطیان را به مردان ناآزموده جنگی تشبیه می‌کند) نیست. بلکه بدان جهت است که سرآغاز در اصالت خاستگاهیش بیش از هر جای دیگر در اندیشه این حکما به آشکارگی رسیده است. در این میان لوگوس هراکلیتوس، از نظر هایدگر جایگاهی ممتاز دارد؛ به‌طوری‌که تفسیر صحیح لوگوس نزد هراکلیتوس وجوهی از سرآغاز اصیل اندیشه را برای ما آشکار می‌کند. در این مقاله با تفسیر هایدگر از این مفهوم بنیادین تفکر هراکلیتوس همراه می‌شویم تا به این پرسش بنیادین تحقیق نزدیک‌تر شویم: جایگاه لوگوس در اندیشه هراکلیتوس چیست و آن چگونه می‌تواند مطلع سرآغازی دیگر شود؟
صفحات :
از صفحه 509 تا 527
  • تعداد رکورد ها : 1081