جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4835
مطالعه تطبیقی سعادت و شقاوت در تفسیر المیزان با آراء تفسیری ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:زهرا ادبی؛ استاد راهنما:محمد کاظم رحمان ستایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله سعادت و شقاوت انسان موضوعی است که هر مکتب باید نسبت به آن پاسخگو باشد. در این میان حکمت متعالیه که برگرفته از مضامین قرآنی و دینی اسلام و مباحث حکمت و فلسفه اسلامی است. خود را متکفل بررسی این موضوع قرار داده است. در صدر این مکتب حکمی و حکمای آن، ملاصدرا مبدع و مؤسس آن قرار دارد که در کلیه آثار فلسفی به طور ویژه در کتب قرآنی و تفسیری‌اش مسئله سعادت و شقاوت انسان را تحلیل نموده است و همچون اسلاف خود رشد علمی و عقلانی انسان را در مسیر تکامل و استکمال، در معنای سعادت دانسته و دوری از آن را شقاوت می‌داند. از سوی دیگر علامه طباطبایی مفسر و حکیم معاصر که خود از پیروان حکمت متعالیه صدرایی محسوب می‌شود؛ در تفسیر المیزان، به مسئله سعادت و شقاوت متعرض شده است؛ اما وی بر اساس نگرش‌های قرآنی و برخی از دیدگاه‌های حکمی خود به نظر می‌آید اختلاف‌نظرهایی با اندیشه‌های جناب صدرای شیرازی داشته باشد. این اختلاف‌نظرها در بسیاری از موارد ناشی از حیثیت نگاه این دو مفسر حکیم بوده و در مواردی ناشی از اختلاف در مبانی؛ روش و مسائلی است که به فراخور موضوع موردتوجه قرار گرفته است: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان وجوه اشتراکی میان آراء ملاصدرا و علامه طباطبایی شمرد. هر دو سعادت را لذت دریافتن مطابق قوه ادراکی می‌داند و به خیر بودن سعادت و ملکه و عدم ملکه آن معتقدند و همچنین سعادت را به دو قسم دنیوی و اخروی تقسیم می‌کنند. هر دو مفسر لذت را حالت نفسانی می‌دانند و همچنین شقاوت را مقابل سعادت می‌دانند و آن را به دودسته روحانی و جسمانی تقسیم می‌کنند. از منظر هر دو حکیم علم و عمل باسعادت رابطه وثیقی دارند و علم را پایه و بطن عمل می‌دانند و برای دین در رابطه با سعادت نقش خاصی قائل هستند. همچنین در اندیشه‌های هر دو حکیم وجوه اختلافی مشاهده گردید؛ ملاصدرا در آثارش به مسائلی از جمله تشکیک در شقاوت، خلود در جهنم، اقسام مردمان از نظر سعادت و شقاوت پرداخته است. در بررسی آثار علامه طباطبایی در این خصوص مطلب صریحی نیست از سوی دیگر علامه طباطبایی نیز در آثارش به مسائلی از جمله آثار ولایت بر سعادت، شقاوت اولیه و فیض الهی بودن سعادت اشاره نموده است، صدرالمتالهین شیرازی به این موضوعات متعرض نشده است. علامه طباطبایی دین را راه رسیدن به سعادت می‌داند اما از نگاه ملاصدرا معرفت، راه رسیدن است. علامه طباطبایی عوامل سعادت را توبه، تقوا، کسب علم و عبودیت می‌داند. ملاصدرا قائل به مختص بودن عامل کسب معرفت در سعادت انسان است. .
بررسی تطبیقی فلسفی عرفانی دیدگاه غزالی و صدرالمتألهین درباره آیه نور
نویسنده:
نویسنده:مریم السادات رضوی؛ استاد راهنما:مهدیه السادات مستقیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیه نور یکی از غرر آیاتی است که از دیرباز مورد تأمّل و تدبر فراوان قرارگرفته است. ملاصدرا و غزالی دراین زمینه رساله های جداگانه ای را تدوین نموده اند و در این پایان نامه سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای به شرح و ارائه نوین دیدگاه های ایشان پرداخته شود؛ که این مهم با هدف تبیین آراء تفسیری این دو اندیشمند با صبغه فلسفی عرفانی، با دو رویکرد تفسیر انفسی و تفسیر آفاقی انجام شده است و با تحلیل سازوارگی این آراء تفسیری با مبانی فلسفی و عرفانی نقاط عطف نظرات آنها را روشن سازد. در این پایان نامه ذات خدا به مثابه سرچشمه انوار معرفی شده و براساس تبیین حقیقت نور و اقسام و مراتب آن نشان داده شده که چگونه تجلیات نوریه در طی فرایند خاصی سبب ظهور عوالم هستی با ترتیب کنونی گردیده و کم و کیف روشن شدن عوالم نفس از این تجلیات نیز بیان گردیده است. از بررسی تطبیقی رساله های نور غزالی و ملاصدرا می توان نتیجه گرفت که هم سوئی های فراوانی در فهم و تفسیر آیه نور بین آنها وجود دارد هرچند که در تقریر و روش ارائه و تبیین تاکیدات فقرات آیه تفاوت هایی جزئی بین آنها مشاهده می گردد. از دیگر نتایج و نقاط عطف این تحقیق این است که توانسته تأویلات این دو اندیشمند را در تطابق دیدگاهی و روشی آنها بیان نموده و بر اساس قاعده وضع الفاظ برای روح معنی تعابیر آیه نور نظیر مشکوه و مصباح و زجاجه و... را درعوالم انفسی و آفاقی تبیین نماید.
بررسی تطور مفهوم وجود در فلسفۀ ملاصدرا با نظر به وجوه اختلاف آن با فارابی
نویسنده:
نویسنده:زهرا سالاری طرزقی؛ استاد راهنما:طاهره کمالی زاده؛ استاد مشاور :فاطمه شهیدی مارنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش درمورد تطور مفهوم وجود درحکمت متعالیۀ ملاصدرا و نیز نسبت به فارابی حاکی از آن است که در فلسفۀ فارابی بدلیل درهم تنیدگی معنای موجود، وجود و ماهیت، «وجود» به عنوان امری یکسان با موجود و یا جزئی از موجود مطرح شد. همچنین تطور مفهوم وجود و موجود در حکمت متعالیۀ ملاصدرا از نظر همراهی ابتدائی با حکمت رسمی و سپس ارائۀ نظریۀ اصالت وجود و نهایتا دستیابی به وجودی اصیل و مشکک مورد بررسی قرار گرفت. در بحث احکام وجود نیز فارابی تحت تاثیر تفکر ارسطویی و درنتیجه در سیطرۀ موجود محوری است و لذا از حیطۀ مفاهیم فراتر نرفته است، اما در فلسفۀ ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود و مبانی و نتایج آن، احکام وجود و ماهیت، لوازم و مسائل و مباحث پیرامون هریک از آنها متحول شد و بدین‌صورت دامنۀ مباحث فلسفی گسترش یافت. همچنین فارابی «موجود بما هو موجود» را به عنوان موضوع فلسفه معرفی می‌کند، ولی ملاصدرا براساس اصالت وجود، گاهی وجود و گاهی «موجود» را به عنوان موضوع فلسفه معرفی می‌کند، اما این دوگانگی مربوط به لفظ است نه معنا؛ چراکه بر طبق مبانی فکری ملاصدرا منظور از موجود، چیزی جز وجود نیست. درمورد اشکالاتی که بر اصالت فلسفی نظریۀ اصالت وجود وارد شده است، باید گفت که این مسائل ناشی از عوامل مختلفی از جمله عدم دانش کافی درمورد زمینۀ تاریخی و فلسفی نظریۀ اصالت وجود ملاصدرا، آثار و کارکردهای آن، عدم درک صحیح معنای وجود، ماهیت و خلط معانی آنها است.
مبانی فلسفی هدایت وضلالت از دیدگاه صدرالمتالهین وفخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید مشتاق حسین حسینی؛ استاد راهنما:سید رشید صمیمی؛ استاد مشاور :علی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان تحقیق "مبانی فلسفی هدایت و ضلالت از دیدگاه صدرالمتالهین و فخررازی" هدایت و ضلالت از مسایل مهم انسان است که تربیت و سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت مبتنی بر آن است. بنابراین لازم است که مبانی هدایت و ضلالت را بدانیم تا راهنمای مسیر انسان به سوی مقصد باشد. فخررازی بر اساس مبانی(هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی) اشعری به این مسئله پرداخته و صدرالمتالهین با همان مبانی خاص سه گانه در حکمت متعالیه اش، رویکرد فخررازی را در ضمن بررسی مسئله هدایت و ضلالت رد کرده است. در این تحقیق برای به دست آوردن مبانی از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یعنی ابتداء دیدگاه‌ها تبیین می‌شود و سپس به تحلیل آن پرداخته شده است از نتایج این پژوهش می‌توان به نقش فطرت انسان در هدایت و ضلالت انسان از دیدگاه ملاصدرا و فخر رازی دانست. سرمایه انسان فطرت اولیه است که بوسیله آن قدرت رسیدن به مدارج عالی و منازل رستگاری و سعادت را دارد و هدایت تنها نردبان صعود به سعادت و نیک بختی عالم آخرت می‌باشد. علاوه از فطرت انسان نیازمند عقل به عنوان هادی است. بدون عقل انسان نمی‌تواند به سعادت برسد. البته برای راهنمایی عقل نیاز به الهام از وحی الهی است تا گرفتار هوا و هوس نشود. اما آنچه می‌توان از بحث توحید افعالی ملاصدرا و فخر رازی نتیجه گرفت، این است که توحید افعالی را هر دو اندیشمند به عنوان یک اصل قبول دارند با این تفاوت که فخر رازی بیشتر به دلایل نقلی استدلال می‌کنند و ملاصدرا علاوه بر دلایل نقلی به دلایل عقلی و در مواردی به کشف عرفانی نیز استدلال می‌کند و هر دو تمام هستی عالم و تمامی‌افعال انسان منحصر در ذات خداست می‌دانند و جبر و تفویض را انکار می‌کنند. در مورد نفس فخر رازی معتقد است که نفس انسان توانایی دریافت معرفت، هدایت و کمال را دارد، اما این توانایی محدود و محصور است و انسان می‌تواند با توجه به اراده، حالات و ملکات رفتاری، خود را از معارف، هدایت و کمال محروم نموده و یا به کمال و هدایت و معارف حقیقی دست یابند. از دیدگاه ملاصدرا انسان تنها موجودی است که ماهیت معین ندارد و حقیقت او فعلیت های او نیست، بلکه بی نهایت امکانهایی که در پیش روی او است، واقعیت او را شکل می‌دهد.
بررسی و تحلیل نقش و جایگاه مجردات امکانی در اندیشه صدرالمتالهین
نویسنده:
نویسنده:نجیمه منصوری؛ استاد راهنما:فروغ السادات رحیم پور؛ استاد مشاور :جعفر شانظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مجردات امکانی به عنوان مخلوقاتی که از ماده بری هستند، بخش بزرگی از موجودات را تشکیل داده‌اند و کارکردهای متعددی در نظام خلقت دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره مصادیق، ویژگی‌ها و نقش و جایگاه مجردات امکانی به روش مطالعات توصیفی- تحلیلی انجام شده است. بدین منظور پس از تعریف انواع تجرد و مجردات امکانی، ویژگی‌های مشترک و جایگاه هرکدام از آنها در هستی و سپس مصادیق مجردات در نظر ملاصدرا بررسی شد. وی به دو مرتبه کلی تجرد تام و تجرد غیرتام معتقد است و جایگاه آنها را در عالم عقل و عالم مثال می‌داند. اعتقاد به عالم مثال در قوس نزول و قوس صعود و مرتبه تجرد غیرتام سبب شده است مسائل تازه‌ای در حکمت متعالیه مطرح شود. عقول به عنوان مجردات تام نقش مهمی در توجیه کثرات موجود در عالم دارند و واسطه‌ انتقال فیض خداوند و تدبیرکنندگان انواع مادی هستند. عقل فعال در عالم مادی و انسان از جمله ایجاد ادراکات، تاثیر جایگزین ناپذیری دارد. گرچه غالب نظرات او در مسئله عقول مشابه فلاسفه مشاء و اشراق است اما در برخی موارد تلاش نموده است نظریه فلسفی عقول را با مباحث نقلی و عرفانی هماهنگ نماید. وی در بحث نفوس نوآوری‌های مهمی داشته است و به وجود نفس و تجرد آن در حیوان، انسان و فلک معتقد است، برای جمادات نفوس مدبری در نظر گرفته و نفس در نباتات را دارای بهره‌ای از تجرد می‌داند. اثبات تجرد نفوس مختلف پیامدهایی برای فلسفه او داشته است، از جمله فراهم شدن امکان اثبات حشر جمیع موجودات. نحوه تجردی که ملاصدرا با استفاده از مبانی خود برای نفس انسان در قوس نزول و صعود اثبات می‌کند، در حیات و سرنوشت انسان تاثیر فراوانی دارد و موجب پدید آمدن امتیازاتی برای او در مقایسه با سایر موجودات می-شود، از جمله ایجاد فطرت توحیدی، ایجاد رویا، امکان سحر، ناطقیت و امکان وصول به مقام ولایت. هم-چنین برای ملاصدرا این امکان را فراهم آورده است که آموزه‌های دینی مرتبط با حیات بعد از مرگ را به صورت فلسفی تبیین نماید. ملاصدرا هم‌چنین فرشتگان و شیاطین را جزو مجردات می‌داند و برخی امور هستی را به آنها منتسب می‌کند.
تلقی علامه طباطبایی از فلسفه و پیامدهای آن در مقایسه با ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:رضیه سادات امیری؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛ استاد مشاور :علی فلاح رفیع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نگرش متفاوت یک فیلسوف به موضوع فلسفه و قلمرو آن، بر گسترهو کارکرد دانش فلسفی اثرگذار است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با محوریت چیستی فلسفه، به این پرسش پاسخ می‌دهد که قلمرو هستی‌شناسی در نگاه علامه‌طباطبایی چه تفاوتی با قلمرو این علم نزد ملاصدرا دارد؟ در این راستا برخی پیامدهای استنباط شده از برداشت متفاوت علامه نیز ذکر می‌گردد. رهیافت به‌دست‌ آمده نشانگر توسعۀ دامنۀ فلسفه نزد علامه به نحوی است که می-توان برای هستی‌شناسی قسمی گسترده‌تر از الهیات بالامعنی الأعم تعریف نمود؛ قسمی که موضوع آن علاوه بر اصل هستی به نحو مطلق، تمام واقعیات اعم از «ظاهری»، «باطنی»، «انتزاعی»، «انضمامی» و «وجودات خاص و جزئی» را شامل ‌شود. روش به‌کارگیری ابزارها و منابع متعدد معرفتی در اثبات فرضیات فلسفۀعامه یا فلسفۀالهی نزد ملاصدرا و علامه‌طباطبایی نیز متفاوت است. ملاصدرا علاوه بر مسئله‌سازی، روشن‌سازی مسئله، کشف حد وسط و تأیید استدلالات، در مقدمات برهان نیز از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره می‌برد، درحالی‌که علامه‌طباطبایی نه ‌فقط در مقدمات، بلکه در تأیید براهین فلسفی نیز از این شیوه استفاده نمی‌کند. هر چند آثار علامه در شاخه‌های دیگر فلسفه نشان می‌دهد نه تنها از مقدمات وحیانی و تجربی و...در براهین خود استفاده می‌کند، بلکه روش وی در این موارد منحصر به برهان نیست. به نظر می‌رسد نگرش متفاوت مذکور، دست‌کم سه ره‌آورد مهم در پی دارد. اولین آن‌ها گسترش میزان نقش‌آفرینی فلسفه در علوم است. برداشت علامه از فلسفه در حوزۀ موضوع، مسائل، هدف و روش، به خلاف برداشت ملاصدرا، امکان هستی‌شناسی پدیده‌های عینی و جزئی را فراهم می‌کند. شکل‌گیری نظریۀ اعتباریات و تبیین فلسفیِ کنش‌های انسانی را می‌توان دومین ره‌آورد قلمداد نمود. به نظر می‌رسد سومین پیامد امتداد علمی-عملی مهم‌ترین اصل حکمت نظری یعنی؛ «توحید» است. واژۀ «واقعیت» علاوه بر اثبات ذات احدیت به نحو مستقیم، قابلیت خلق مفاهیم مرتبط با رفتار و اعمال مرتبط با مخلوق را دارد؛ بنابراین واژۀ مذکور امکان پیوند نظر و عمل را بیش از پیش فراهم می‌کند و ظرفیت تبیین اصول عملی با محوریت مهم‌ترین اصل حکمت نظری؛ یعنی توحید را فراهم می‌سازد.
بررسی تطبیقی حرکت جوهری در اندیشه صدرالمتألهین و حرکت در طبیعت وایتهد
نویسنده:
نویسنده:علی ناییجی؛ استاد راهنما:مهدی منفرد؛ استاد مشاور :سیداحمد فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حرکت، یکی از مهم ترین مسایل فلسفه وفیزیک است که دارای کاربرد فراوانی است. در فلسفه ، مسائلی مانند قوه و فعل،علیت و زمان...،مبتنی به فهم حرکت است. تکامل موجودات طبیعت،به آن بستگی دارد. پیش رفت فلسفه، علوم و تکنولوژی در دنیای مدرن در سایه حرکت اتفاق می افتد.فهم حرکت، زیربنای دگرگونی در طبیعت است. بشر با تحول دردرک طبیعت، توانست بازیگر طبیعت شود. حرکت در ذات موجودات نهادینه شد، به‌طوری‌که حرکت و طبیعت را می‌توان دو مفهوم از یک مصداق دانست.حرکت محور پیش‌رفت،در موجودات است که با آن، موجودات به سوی غایت می‌روند. حرکت در صدرالمتألهین، ذاتی طبیعت محسوب می‌شود. حرکت نه‌تنها در اعراض،بلکه در جوهر نیز جریان دارد.به‌طوری‌که نمی‌توان صیرورت وطبیعت را مجزا دانست که باهم متحد شدند. در وایتهدنیز آن‌چه واقعیت دارد،پویش و روابط میان اجزا طبیعت است. طبیعت از اجزای متحرک بالذات به حرکت خود ادامه می دهدکه دارای شبکه سیستمی زنده که هریک از اجزا در رابطه با کل،حاصل شد.در این رساله در صدد تطبیق فلسفی در اندیشه صدرا با وایتهد در مساله حرکت هستیم .مراد از تطبیق یافتن قرابت و هم سویی ها این دو متفکر در این مساله است .از این رو؛ می توان گفت : هر دو فیلسوف در تقریر حرکت،آن را ذاتی طبیعت دانستند.به طوری که هیچ امر ساکنی را نمی توان در طبیعت فرض کرد .تارو پود عالم ماده در سیلان و پویش است . که در صدرالمتالهین وجود رابط با مستقل ودر وایتهد شبکه سیستمی زنده را به وجود می آورد .حرکت در اندیشه آن‌ها ،جهان‌شمول است که ادراکات را در بر می‌گیرد.در نتیجه،اتحاد علم و عالم و معلوم را به همراه دارد. ربط متغیر به ثابت و عدم تعین از این جا ناشی می شود . در عین‌حال حرکت بدون غایت ممکن نیست،پس سیر حرکت در طبیعت،به سوی کمال می‌رود. این امور دلالت دارد که فعل وانفعالاتی که در طبیعت رخ می‌دهد امری معنادار است.
خلقت جهان از نظر ملاصدرا و استیون هاوکینگ (مطالعه در مبانی و آثار)
نویسنده:
نویسنده:سید حامد البطاط؛ استاد راهنما:سیدياسر قطيش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر در مورد کشف روش معرفتی صحیح و معتبر برای بررسی خلقت عالم هستی , کیفیت و علت به وجود آمدن آن از عدم بحث می کند. این امر مهم از مقایسه بین مبانی و اثار دو روش فکری مختلف که یکی نماینده تفکر عقلی فلسفی و دیگری نماینده تفکر حسی و تجربی است دنبال می شود. هدف از این مقایسه رسیدن به یک شناخت یقینی واقعی است تا بواسطه آن حقیقت ماورائی وجود عالم هستی که در آن زندگی می کنیم ، کشف شود. مسأله ای که در این تحقیق به دنبال آن هستیم اثبات صلاحیت علمی کامل داشتن روش عقلی فلسفی و عدم صلاحیت داشتن روش حسی تجربی در شناخت و بررسی چنین مسائل اعتقادی از حیث اثبات و نفی است. در این تحقیق بر روش تحلیلی عقلی تکیه شده است تا بواسطه آن مسأله مذکور تحلیل و مورد بررسی واقع شود. و همچنین با روش نقلی توصیفی که با مطالعه نوشته های علمی معتبر مربوط به روش حسی تجربی بدست می آید نیز مسأله بررسی می شود. نتیجه ای که در نهایت به آن می رسیم این است که روش برهانی عقلی ملا صدرا در بحث از حقیقت عالم و اثبات یا نفی خالق و مسائل اعتقادی دیگر بر روش حسی تجربی استیفن هوکینگ برتری دارد و این امر بعد از اثبات صلاحیت روش ملاصدرا از جهت منطقی و برهانی بودن و انطباق بر عقل در مقابل روش تجربی استیفن هوکینگ که چنین صلاحیتی ندارد روشن می شود. همچنین روش ملاصدرا از این جهت که عقلی است و مسائل اعتقادی و ما وراءالطبیعه را در برمی گیرد برتری دارد، برخلاف روش حسی تجربی استیفن هوکینگ که به دلیل تجربی بودن و اتکاء به حواس پنج گانه و محدودیت آن ، نمی تواند مسائل ما وراءالطبیعه را شامل شود و آن را درک کند و نهایت چیزی که توسط این روش می توان درک کرد تنها چیز هایی است که حواس پنج گانه می تواند آنها را در برگیرد. همچنین در این تحقیق توانستیم آثار خوب نظریه ملاصدرا و روش او در زمینه تفکر انسانی و روش زندگی بشر و همچنین آثار بد و عواقب وخیم نظریه استیفن هوکینگ در مسأله خلق عالم ، پی ببریم و اینکه چطور نظریه استیفن هوکینگ منجر به انحرافات فکری و گمراهی اعتقادی و در نهایت مصیبتهاى انسانى وعاقبت ناگوارمی شود.
بررسی و تحلیل ملاصدرا از آراء فلاسفه، متکلمان و صوفیه پیرامون آیه نور (با محوریت رساله نور)
نویسنده:
نویسنده:زهرا کاظمی‌فرد؛ استاد راهنما:حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور :سعید انواری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیه نور یکی از آیاتِ پیچیده و بحث‌برانگیز قرآن کریم است که به همین جهت، همه مفسران و غالب متکلمان و فلاسفه و عرفا در این آیه بسیار تدبّر و تأمّل کرده‌اند و کوشیده‌اند تمثیلاتِ مطرح شده در آن را رمزگشایی کنند تا شاید بدین وسیله بتوانند مقصود خدای‌تعالی از این آیه را دریابند. ملاصدرا نیز به عنوان بنیان‌گذار حکمت متعالیه، که نقطۀ تلاقی فلسفه، عرفان، و قرآن است، هنگامی که با این آیه مواجه می‌شود، تفسیری فلسفی-عرفانی بر این آیه می‌نگارد. وی برای ارائه تفسیر خود از این آیه، آن را به چهار بخش تقسیم کرده و در هر بخش، تفاسیر متعددی را از وجوه مختلفی ارائه می‌دهد. از این رو، وی چهار تفسیر از زوایای مختلف برای «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بیان کرده، و ضمن ارائه تأویلاتی جداگانه برای تمثیلاتی نظیر مصباح، مشکات، زجاجه، درخت زیتون و غربی و شرقی نبودنِ آن، با نظر به کلّ تمثیلات مطرح شده در آیه، یک تأویل در ساحتِ بدنِ انسان، سه تأویل آفاقی، و یک تأویل انفسی نیز از مجموعه تمثیلات مطرح شده در آیه ارائه می‌دهد. ملاصدرا پیش از بیان تفسیر خود، به‌عنوان مقدمه و درآمدی تاریخی، به بررسی آراء مفسران، متکلمان و علمای عرب از یکسو، و آراء متقدمان و متأخران صوفیه از سوی دیگر در باب این آیه نیز می‌پردازد. تحلیلی که وی از آراء این اندیشمندان ارائه می‌دهد و همچنین تفسیری که خود بر این آیه می‌نگارد، نمایانگر قرابت دیدگاه وی با دیدگاه دسته آخر، یعنی متأخران صوفیه است. او از میان متأخران صوفیه، بیشترین بهره را در درجه اول از کتاب تمهیدات عین‌القضات همدانی، و سپس از تعالیم شیخ اشراق، و ابن‌عربی و شاگردانش می‌برد. لیکن وی به هنگام استفاده از این منابع، تنها در کسوت یک روایتگر صرف ظاهر نمی‌گردد، بلکه با استفاده از ذهن مولّد و خلّاق خویش، این مطالب را در قالب حکمت متعالیه ریخته، در این دستگاه هضم و جذب نموده و محصول فکری نوینی را ارائه می‌نماید.
بررسی تطبیقی اقسام توحید در چشم انداز شیخ طوسی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:مهسا وحید؛ استاد راهنما:نفیسه اهل سرمدی؛ استاد مشاور :مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اساس همه ی مباحث اعتقادی، توحید است. هر کس خواستار استوارسازی بنای معرفتی دینی خود باشد باید از توحید بهره بجوید. توحید نظری در فلسفه و کلام اسلامی سه شاخه دارد: توحید ذاتی، توحید صفاتی،توحید افعالی. در این پژوهش به روش کتابخانه ای به بررسی و مقایسه دیدگاه شیخ الطائفه_ از شخصیت های برجسته مکتب کلامی بغداد_ و صدر المتألهین_ از شخصیت های برجسته مکتب فلسفی اصفهان_ در خصوص اثبات وجود خداوند، توحید و اقسام آن(ذاتی، صفاتی، افعالی) پرداخته شده است. توحید ذاتی به معنای یگانگی ذات خداوند است و این تعریف مورد قبول همه مسلمانان است. توحید صفاتی به معنای عینیت ذات و صفات خداوند است و اختلافاتی در این زمینه بین گروه های مختلف مسلمانان وجود دارد لیکن شیخ طوسی و ملاصدرا تعریف یکسانی از توحید صفاتی ارائه داده اند. توحید افعالی به این معنا است که تنها مؤثر حقیقی در عالم، ذات خداوند است. لازم به ذکر است این دو متفکر در بحث خداشناسی در مبانی و روش با یکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت در مبانی و روش آن ها موجبات اختلافات دیگری را در مباحث خداشناسی فراهم کرده است.شیخ طوسی هویت انسان را جسم مادی او می داند .این در حالی است که ملاصدرا هویت انسان را نفس مجردی می داند که امکان سیر تا بی نهایت را دارد . هردو شخصیت عقل گرا هستند لیکن شیخ طوسی مرتبه ای بالاتر از استدلال برای عقل قائل نیست و این در حالی است که ملاصدرا برای هر یک از اقسام عقل مراتبی قائل است و پایین ترین مرتبه عقل را عقل استدلالی دانسته است. شهود در فلسفه صدرا از مراتب بالای عقل است . شیخ طوسی از طریق افعال به اثبات خداوند پرداخته است و ملاک نیازمندی معلول به علت از منظر شیخ طوسی حدوث است. لیکن ملاصدرا_در برهان صدیقین که آن را برترین برهان می داند_بدون واسطه مخلوقات به اثبات واجب الوجود پرداخته است و ملاک نیازمندی معلول به علت از منظر او امکان فقری است. براهین ملاصدرا هم ازجهت استحکام عقلی و هم ازحیث توجه به ساحتهای زیبایی شناسی نسبت به براهین شیخ الطائفه برتری دارد. اختلاف دو متفکّر در اثبات خداوند به عنوان مبدأ وجود_در فلسفه صدر المتألهین_و محدِث_در نظام فکری شیخ طوسی_ منجر به تفاوت در مقوله ی خداشناسی، ایمان، نحوه دینداری و نحوه زندگی انسان شده است .زیرا خداشناسی صدر المتألهین بر خلاف خداشناسی شیخ طوسی با زیبایی ‌شناسی عجین شده است. حد توحید از منظر شیخ طوسی نفی ‌شریک از خداوند و از منظر ملاصدرا نفی شریک از وجود (وحدت وجود)است. شیخ طوسی بر خلاف ملاصدرا تنها یک قسم از اقسام ترکیب را از خداوند نفی کرده است و دلایل عقلی برای احدیت خداوند ارائه نداده است. برهان صدیقین ملاصدرا بر خلاف براهین شیخ طوسی، علاوه بر اثبات خدا، اقسام توحید و وحدت حقه حقیقیه را نیز به اثبات رسانده است. هر دو متفکر قائل به عینیت ذات و صفات هستند و برای این موضوع دلیل اقامه کرده اند لیکن تعریف آن دو از صفات کمالی خداوند(قدرت، علم، اراده) و اثبات آن صفات توسط آن دو به دلیل اختلاف مبانی شان، متفاوت است. در بحث توحید افعالی شیخ طوسی با اقامه برهان تمانع تنها توحید ربوبیت را که یک قسم از اقسام توحید افعالی است به اثبات رسانده لیکن ملاصدرا برای هر یک از اقسام توحید به صورت مستقل دلایلی اقامه کرده است.
  • تعداد رکورد ها : 4835