جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4835
تحلیل و بررسی دعای صباح بر اساس مبانی ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:زهره شهیدی؛ استاد راهنما:مجید صادقی؛ استاد مشاور :محمدمهدی مشکاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دعای صباح منسوب به امام علی علیه السلام است. بسیاری از علمای بزرگ به این دعا توجه ویژه داشته اند و شرح این دعا را نگارش کرده اند که دو شرح آقانجفی قوچانی و ملاهادی سبزواری، در این تحقیق مقایسه شد. دعای صباح سرشار از مضامین توحیدی است و فرازهایی از دعا اختصاص به مسئله هدایت، نبوت و جایگاه نفس دارد. از آن جا که این موارد مهم ترین اصل از اصول مسمانان است، تحلیل و بررسی آن ها در دعای صباح از نگاه نگارنده مورد توجه قرار گرفته است. این تحلیل و بررسی بر اساس مبانی ملاصدرا صورت گرفته و دلیل آن، اصول بنیادینی از جمله اصالت وجود و حرکت جوهری است که در حکمت متعالیه وجود دارد. فرازهای ابتدایی دعای صباح مؤید اصالت وجود ملاصدرا است که این اصیل بودن وجود، گامی نو و بلند در جهت موحد بودن و موحد شدن است. آمیختن عرفان و فلسفه دیگر ویژگی اصول صدرایی است که کمک شایانی در جهت تحلیل دعای صباح بود. این تحقیق با هدف تبیین مباحث توحیدی، در قالب توحید نظری و توحید عملی، همچنین شناخت هدایت اصلی در دو بخش هدایت عامه و هدایت خاصه در گفتار معصوم علیه السلام و نیز بررسی دلایل تعالی و انحطاط نفس، با اصول صدرایی، شرحی بر دعا ارائه کرده است. ویژگی خاص این تحقیق دسته بندی مباحث مرتبط است که در هیچ شرحی این تقسیم بندی انجام نشده است. این تحقیق با روش تحلیلی- توصیفی و از نوع تحلیل محتوا به سبک مسئله محور به روش کتابخانه ای انجام شده است.
نسبت سنجی تدبیر الهی و افعال انسانی در قرآن و روایات و فلسفه ی ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:حسین تیموریان؛ استاد راهنما:محمدکاظم فرقانی,علی‌اصغر جعفری ولنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس آموزه های دینی، خدای متعال همواره در حال تدبیر همه موجودات هستی، از جمله آدمیان است، و هیچ حادثه ای در زندگی آدمی رخ نمیدهد، مگر آن که اراده ی تکوینی حضرت حق بدان تعلق گرفته است، و این اراده تخلف ناپذیر است. از سوی دیگر، بر اساس آموزه های دینی، افعال آدمی در سرنوشت او مؤثر است، و به او سفارش شده است تا به افعال صالح مانند دعا، نماز، حج، زیارت قبور اولیاء خدا، اطعام مساکین ، نیکی به والدین و صله ارحام مبادرت ورزد تا سرنوشتش به نیکی رقم خورد و گرفتار آفات نگردد. پرسشی که در این میان رخ مینماید نحوه ی سازگاری این دو آموزه دینی است. رسالت پایاننامه ی حاضر، این است که بر اساس مبانی فلسفی ملّاصدرا به تبیین این سازگاری بپردازد. بر اساس یافته های این تحقیق، در اندیشه فلسفی ملّاصدرا دو تبیین برای این سازگاری ارائه شده است: تبیین اول اینکه: در فلسفه ی صدرایی خداوند، به صورت پیوسته وجود منبسط را که از صدر تا ذیل مخلوقات ساری وجاری است، افاضه می کند. این حقیقت مرسله، حقیقتی دارای مراتب است. پس تدبیر، یعنی افاضه ی پیوسته ی وجود به شکل ذومراتب، که نظامی علّی با قوانین تکوینی ایجاد میکند، که مجرای جریان تدبیر خداوند و تأثیر تکوینی افعال انسان است. تبیین دیگر این که: بر اساس مبانی حکمت متعالیه فعل انسان را نمیتوان جدای از فعل پروردگار دانست.همانگونه که در هستی، ذاتی نیست جز ذات او، پس فعلی هم نیست جز فعل او. وقتی حقیقت موجودی، ربط به علت، شأنی از شئونش و رقیقه ی او باشد، فعل و اثر آن موجود نیز غیری، ربطی و شأنی از شئون مبدأ خواهد بود. پس انتساب افعال انسانی به انسان به معنای جدایی آنها از دایره ی فعل پروردگار نیست.
مقایسه مبانی و راهکارهای یالوم و ملاصدرا در مواجهه با اضطراب مرگ
نویسنده:
نویسنده:منوچهر شامی نژاد؛ استاد راهنما:حسین ترک؛ استاد مشاور :محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر در زمینه فلسفه تطبیقی به مقایسه دیدگاه اروین یالوم و ملاصدرا در مسئله اضطراب مرگ می‌پردازد. این تحقیق با بررسی مبانی فلسفی و راهکارهای این دو شخصیت در صدد پاسخ‌گویی به این سؤال است که آنها چه راهکارهایی را برای درمان یا کاهش اضطراب مرگ ارائه کرده‌اند؟ ملاصدرا با نگاهی غایت انگارانه و با تکیه بر مبانی هستی ‌شناسی، با اثبات خدا به عنوان مبدأ المبادی، زندگی انسان را هدفمند و معنادار می‌بیند. در نگاه وی هویت انسان، هویتی عین‌الربط به علت است که در ارتباط با علت، موجودیت می‌یابد. وی با تکیه بر مبانی فلسفی خویش از جمله: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث بودن نفس، انسان را موجودی سیّال و در حال تکامل معرفی می‌کند که با طی مراتب استکمالی خویش، هر لحظه در مرتبه‌ای قرار می‌گیرد. در نظر وی مرگ نیز مرتبه‌ای از مراتب وجودی انسان است که با وقوعش، انسان به مرتبه دیگر انتقال می‌یابد. ملاصدرا با نگاهی وجودی به مرگ و با تفسیری فراطبیعت‌گرایانه از آن، انسان را موجودی فناناپذیر می‌داند که با سیر استکمالیش حتی از مرتبه تجرد فراتر رفته و به مرتبه بی‌ماهیت شدن (فوق تجرد) می‌رسد. در نظر وی مرگ نهایت نیست و بالذات بر انسان عارض نمی‌شود؛ بلکه مرگ، آغاز حیات ثانی است. وی ریشه‌های اضطراب مرگ را به دو منشأ فاعلی و غایی بر می‌گرداند، ولی برای کاهش اضطراب مرگ راهکاری جداگانه ارائه نمی‌دهد؛ اما با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا می‌توان راهکارهایی مبتنی بر قبول واقعیت مرگ را از فلسفه وی استنباط کرد؛ راهکار دینداری، رابطه عین الربطی با وجود مطلق، نگرش تحولی به نفس و نگرش فرایندی به مرگ، می‌توانند از جمله راهکارهای استنباطی از فلسفه ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ باشند. در مقابل، یالوم به عنوان روان درمانگر وجودی معتقد است انسان به صورت تصادفی به جهان فاقد معنا پرتاپ شده است و باید خودش برای زندگی‌اش معنا جعل کند. از نظر وی، انسان در دنیا با چهار دغدغه وجودی مهم مواجه است که عبارتند از: مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی. یالوم مرگ را مهم‌ترین دغدغه وجودی انسان می‌داند. به باور وی، هر چند مادیت مرگ، انسان را نابود می‌کند، ولی اندیشه مرگ، نجات بخش است. وی به عنوان روان‌‌درمان‌گر وجودی با رویکردی طبیعت‌گرایانه و خداناباورانه و با نگاهی نیست‌انگارانه به مرگ، واقعیت مرگ را به عنوان دغدغه وجودی قبول دارد. ریشه‌های اضطراب مرگ را به مرگ آگاهی، تنهایی، شکوفا نشدن استعدادهای بالقوه، آزادی و... برمی‌گرداند و با اتّکاء بر روش‌‌هایی مانند: ارتباط انسانی، خلاقیت، موج آفرینی و... درصدد درمان اضطراب مرگ‌ است. نگارنده با مقایسه مبانی و راهکارهای ملاصدرا و یالوم به این نتیجه رسیده است که هر دو نظریه، کاربردی و مفید هستند؛ ولی هیچ کدام برای کاهش اضطراب مرگ، جامع و مانع نیستند. نظریه ملاصدرا به دلیل داشتن پیش‌فرض‌های فلسفی و انتزاعی شاید برای عموم مردم، به خصوص خداناباوران، قابل درک و استفاده نباشد. در مقابل، نظریه یالوم به دلیل اینکه مبتنی بر رویکرد طبیعت گرایی است و پیش‌فرض‌های مشکل فلسفی را ندارد، علاوه بر خداناباوران، برای خداباوران هم، قابل استفاده است؛ در عین حال، نظریه یالوم نیز در برخی مبانی هستی‌شناختی خود با مناقشه‌هایی مواجه است. در مقایسه دو دیدگاه بر اساس معیارهای مختلف نیز، هر دو نظریه از معیار انسجام درونی و بیرونی، وضوح برخوردار هستند. نظریه یالوم نسبت به نظریه ملاصدرا ساده‌تر است ولی نتوانسته است مسئله تنهایی اگزیستانسیال را حل کند اما نگاه ملاصدرا با پیچیدگی فلسفی توانسته به حل مسئله نائل آید. به لحاظ فراگیری تبیینی، نگاه ملاصدرا فراگیرتر است و به لحاظ توجیه پذیری نگاه ملاصدرا توجیه پذیرتر است زیرا توانسته است نظریه خود را مدلل سازی کند. در نهایت، با وجود نقاط قوت و ضعف هر دو نظریه، به نظر می‌رسد تلفیق راه‌کارهای دو اندیشمند برای خداباوران در کاهش اضطراب مرگ کارآمد است و نویسنده راهکار تلفیقی از دو دیدگاه را راهکار «حیات مبتنی بر تحول اندیشیدن و عمل کردن» می‌داند.
حقیقت وحی و نبوت از دیدگاه ابن سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
نویسنده:محمد صادق امینی؛ استاد راهنما:ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حقیقت وحی، القای سریع و نهانی معارف و احکام دینی توسط مبادی عالیه و حقیقت نبوت دریافت آنها توسط انسان کامل از مبادی عالیه است. وحی با نبوت رابطه تنگاتنگ دارد به گونه‌ای که تبین ماهیت یکی بدون دیگر ناممکن است. از جمله فیلسوفانی که به این مسئله پرداخته اند، ابن‌سینا و صدر‌المتألهین هستند. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات تطبیقی، به بررسی دیدگاه آنان، در باره حقیقت وحی و نبوت پرداخته است. نگارنده فرض را بر این نهاده است که فی‌الجمله وفاق و خلاف، میان هر دو دیدگاه و مبانی آنان وجود دارد. از جمله اشتراکات که میان هر دو دیدگاه وجود دارد، ارتباط نفس نبی با مبادی عالیه و دریافت معارف و دستورات دینی توسط آنها است. نیز هر دو دیدگاه بر این است که کمال قوای عاقله، متخیله، و متصرفه شرط لازم است (نه کافی). کمال قوه عاقله، نفس نبی را اعداد می کند برای در یافت وحی از مبادی عالیه. از مواضع خلاف هر دو دیدگاه، این است که ابن سینا به عالم نفوس فلکی و صدرا به عالم خیال منفصل باور دارند؛ لذا بوعلی، نفس نبی از راه اتصال با عقل فعال مستعد در یافت مدرکات کلی و از راه اتصال با نفوس فلکی مستعد دریافت مدرکات جزئی می داند. اما صدرا، نفس نبی از راه اتحاد با عقل فعال مستعد در یافت معارف کلی و از راه اتحاد با عالم خیال منفصل مستعد دریافت معارف جزئی می داند. ابن-سینا هر مرتبه‌ای از نشأت سه‌گانه نفس انسان کامل را مرتبه ای از نبوت می‌داند. اما صدرا مقام نبوت را جامع نشئات سه‌گانه، و نبی را قابل وحی و حامل آن، حلقه وصل عالم محسوس با نامحسوس می‌داند که نفس نبی، در اثر تکامل جوهری، از مرحله هیولانی به مرحله عقل مستفاد می‌رسد. در این مرحله نفس نبی از راه اتحاد با خیال منفصل یا با عقل فعال یا بدون واسطه (از خداوند)، احکام و حقایق و معارف وحیانی را به صورت شهودی در یافت می‌کند.
بررسی حسن و قبح از دیدگاه ابومنصور ماتریدی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:محمد هاشمی؛ استاد راهنما:عظیم حمزئیان؛ استاد مشاور :قدرت‌الله خیاطیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع مورد بحث، بررسی مساله حسن و قبح از دیدگاه ابومنصور ماتریدی، شارح ماتریدی و ملاصدرا است. یکی از موضوعات اصلی، مهم و قدیمی در کلام اسلامی، که ضرورت شناخت خداوند، حکمت و عدل الهی، قاعده لطف، ملازمه‌ی عقل و شرع، حُسن تکلیف، قبح تکلیف بمالایُطاق و قبح عقاب بلا بیان و ... از نتایج اعتقاد به این قاعده است، مساله حسن و قبح است که ناشی از بحث جبر و اختیار و عدل می‌باشد و در حیطه افعال انسان و افعال خداوند مورد توجه است. اذعان به نیکی یا بدی افعال و اینکه آیا حسن و قبح، ذاتی یا صفتی بیرون از ذات افعال می‌باشد، در علم کلام به عنوان عقلی یا شرعی‌بودن حسن و قبح مطرح است که به عنوان مسئله اختلافی مهم میان دو فرقه کلامیِ اشاعره، معتزله و شیعه مطرح است. معتزله حسن و قبح را ذاتی و عقلی و اشاعره شرعی و اعتباری می‌دانند و امامیه و ماتریدیه نیز حسن و قبح را عقلی و ذاتی می‌دانند. اهمیت و ضرورت بحث حسن و قبح، بمنظور آشنایی با نظر ملاصدرا در مسئله حسن و قبح، به عنوان فیلسوف امامیه و آشنایی با نظرات بزرگان مکتب کلامی ماتریدیه در این مسئله می‌باشد. روش تحقیق در این پایان‌نامه به روش کتابخانه‌ای می‌باشد و هدف ما از این پژوهش ضمن مطالعه مساله حسن و قبح از دیدگاه ابومنصور ماتریدی، شارح ماتریدی و ملاصدرا به بررسی ویژگی‌های آنها به شیوه توصیفی-تحلیلی پرداخته و در نهایت وجوه اشتراک و اختلاف آنها و ارتباطی که بین حکم شرع و حکم عقل وجود دارد را بر می‌شمارد.
بررسی و مقایسه مبانی آموزه ی رجعت از دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی
نویسنده:
نویسنده:سید محمد مجیدی درچه؛ استاد راهنما:محمد جعفر رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
آموزه‌ی رجعت از جمله آموزه های اتفاقی و اختصاصی امامیه می‌باشد که در طول تاریخ مورد بحث و بررسی اندیشمندان امامیه قرار گرفته و هرکدام تلاش نموده تا به گونه ای این آموزه را بنابر مبانی مورد قبول خود تبیین نماید،که در نتیجه منجر به ارائه تبیین های مختلف و متفاوتی از این آموزه شده است. از جمله اندیشمندانی که دارای مبانی مختلفی از هم دیگر می‌باشند دو اندیشمند بزرگ قرن دهم یعنی ملاصدرا و علامه مجلسی هستند. در پژوهش حاضر قصد ما بر آن است که با مقایسه ی مبانی اندیشه ای ایشان در سه حیطه ی هستی شناسی ، جهان شناسی و انسان شناسی بررسی نماییم که کدام یک از این دو اندیشمند، می‌تواند تبیین نزدیک تری به روایات رجعت ارائه نماید. در این پژوهش4 فصل قرار دارد که فصل اول مقدمه و فصل های بعدی بدنه آن را تشکیل می‌دهد در فصل های دوم ، سوم و چهارم به بررسی و بیان مبانی ای که مربوط به آموزه ی رجعت شده پرداخته ایم و در فصل مربوط به نتیجه گیری به این نتیجه رسیده ایم که از دیدگاه صدرا ، رجعت به بیانی که در روایات مطرح شده امری محال می باشد زیرا نه از جهت هستی شناسی و نه از جهت جهان شناسی و نه از جهت انسان شناسی فلسفی امکانی برای آن متصور نیست هرچند که بعضی از تابعین صدرا تلاش کرده اند که امکان آن را نشان بدهند. نتیجه ی دیگری که از این پژوهش به دست آمده آن است که با توجه به مبانی علامه مجلسی مخصوصا در دو حوزه جهان شناسی و انسان شناسی آموزه ی رجعت امری ممکن و بلکه ضروری می باشد و جای انکاری برای آن وجود ندارد. نوع منابعی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته ، منابع کتابخانه ای بوده است.
توزیع عادلانه قدرت و مناصب حکومتی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
مسیب جوزی ، مجید ملایوسفی ، محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترسیم نظام سیاسی که در آن قدرت و مناصب حکومتی به صورت عادلانه توزیع شده باشد از جمله دغدغه‌هایی است که ارسطو و ملاصدرا در آثار خود توجه ویژه‌ای بدان داشته‌اند ارسطو در پی این مسأله به بررسی انواع حکمرانی‌های سیاسی و نقد آن‌ها پرداخته و بیان می‌کند که ایراد اساسی حکومت‌ها در این باره این است که هرکدام شیوه حکومت خود را به طور مطلق عادلانه دانسته و توجهی به هدف از تشکیل جامعه سیاسی و حکومت که رساندن شهروندان به فضیلت و برآوردن منافع مشترک و شکوفندگی (اودایمونیا) آنها است، ندارند. حکومت‌هایی که این اهداف را برآورده کنند صحیح و عادلانه‌اند و در غیر این صورت منحرف‌اند. از نظر ملاصدرا نیز هر چند هدف از تشکیل جامعه و حکومت برآوردن نیازهای مشترک است اما اهداف دیگری نیز دارد که با دیدگاه ارسطو در این زمینه متفاوت است از نظر او هدف اصلی از حکومت و تشکیل جامعه رسیدن انسان به خداوند و سعادت اخروی است چرا که این جهان همانند گذرگاه است. همچنین از دیدگاه او حکومت منصبی الهی است که تنها به کسانی واگذار می‌شود که مأذون از طرف او باشند بنابراین تنها حکومت این افراد عادلانه بوده و صور دیگر حکومت از روی اضطرار قابل قبول می‌باشد. ما در این مقاله با تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف به بررسی و مقایسه آراء آنها درباره نحوه عادلانه توزیع قدرت در نظام سیاسی و معیار شایستگی جهت حکومت و بدست گرفتن مناصب حکومتی خواهیم پرداخت.
تعریف کارکردگرایانه از حکمت متعالیه با نظر به آثار ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبری ، محمد جواد محمود زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مراجعه به آثار ملاصدرا می توان دریافت حکمت در دیدگاه او از منبع الهی و عالم تجرد و عالم ملائکه بر انسان افاضه می‌شود. دریافت حکمت، مشروط به تحقق شروطی در ابعاد عاطفی، کنشی و معرفتی انسان است. شروط عاطفی از جمله شرح صدر، سلامت فطرت و حُسن خلق و شروط معرفتی مانند تیزی ذهن، سرعت فهم و سلامت اندیشه و شروط کنشی نیز مواردی از جمله تبعیت تام از شریعت و زهد و تقوی را دربرمی‌گیرد. رسیدن به حکمت، آثار خاصی را در حوزۀ معرفتی و رفتاری انسان دارد. در حوزۀ معرفتی سبب رسیدن انسان به یقین و خارج شدن از ظرف شک و تردید و... می‌شود. در حوزۀ رفتاری نیز رسیدن به اعتدال و تبعیت تام از شریعت نیز از آثار و غایات مترتب بر آن است. ملاصدرا از چنین حکمتی با اوصافی از قبیل حکمت شرعی، نقی و خالص و حکمت مشرقی و ... نیز یاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 152
دیدگاه صدرالمتألهین دربارۀ تجرد انسان در قوس نزول و آثار آن بر حیات دنیوی
نویسنده:
نجیمه منصوری ، فروغ‌السادات رحیم‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود عوالمی قبل از دنیا و حضور انسان و کیفیت حیات وی در آنجا، محل اختلاف فیلسوفان است. در این مقاله با بررسی نظر ملاصدرا که از معتقدان به حضور انسان در چنین عوالمی است، نحوۀ وجود و تجرد نفس انسان در حیات پیشین و تأثیرات این حضور بر زندگی دنیایی او تبیین می­شود. ملاصدرا با استناد به اصل تناظر قوس نزول و صعود و همچنین نظر به آیات و روایات، دو نوع وجود و تجرد برای انسان در قوس نزول بیان می­کند که یکی، به‌صورت جمعی عقلی در عالم عقول و علم الهی، و دیگری جزئی مثالی است. حضور در عوالم پیشین، آثاری بر حیات دنیوی انسان دارد؛ از جمله اینکه فطرت توحیدی پدیدآمده در عالم عقلی به‌واسطۀ تجرد تام و حضور برتر معلول در علت فاعلی، سرمایه­ای برای وصول به سعادت است. همچنین پیمان اخذشده در حیات پیشین، برای عامۀ مردم از یک‌سو و برای خواص از سوی دیگر، لوازمی دارد که در صورت پایبندی به پیمان، بسترساز هدایت الهی خواهد شد. تفاوت انسان­ها در حیات پیشین که از تفاوت طینت­ها و جایگاه آنها به وجود آمده است، می­تواند به‌عنوان یکی از عوامل تعیین رفتار و اهداف افراد در کنار سایر عوامل محیطی و ارادی مؤثر باشد.
صفحات :
از صفحه 169 تا 187
گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر
نویسنده:
فریبا هادوی ، عزیزاله افشار کرمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
صفحات :
از صفحه 265 تا 288
  • تعداد رکورد ها : 4835