جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4867
بررسی تطبیقی حدوث و قدم نفس از دیدگاه سه فیلسوف مسلمان(ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا)
نویسنده:
مریم سرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مسأله که نفس انسانی حادث است یا قدیم، یکی از بنیادی‌ترین مسائل فلسفی است. در مورد این مسأله دو پاسخ عمده مطرح بوده است: 1) افلاطون معتقد است که نفس انسانی قدیم است. 2) فیلسوفان مسلمان بر این باورند که آن حادث است. ابن‌سینا و سهروردی می‌گویند نفس به عنوان موجودی روحانی حادث است و همچنین به عنوان موجودی روحانی باقی است(روحانیه الحدوث و البقا). اما ملاصدرا مبنی بر اصول ابتکاری فلسفی‌اش ازجمله ، تشکیک وجود، اصالت وجود و حرکت جوهری، معتقد است که نفس انسانی به عنوان موجودی جسمانی حادث است و به عنوان موجودی روحانی باقی است(جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا)در این پایان نامه از شیوه‌ی توصیفی- تطبیقی برای بررسی دیدگاه سه فیلسوف مسلمان مذکور، در این مسأله در پنج فصل استفاده می‌کنیم. در فصل اول به کلیات می‌پردازیم. در سه فصل بعد، دیدگاه هر یک از این سه فیلسوف را به طور مجزا بحث می‌کنیم و در فصل پنجم دیدگاه‌شان را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم. و در پایان نشان می‌دهیم که نظر ملاصدرا منسجم‌ترین و مستدل‌ترین نظریه است و می‌تواند یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی به نام معاد جسمانی را حل کند.
بررسی تطبیقی شر از منظر افلاطون و ملاصدرا با  رویکردی به آراء شهید مطهری
نویسنده:
سمیه تشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همیشه هرانسانی به نوبه ی خودبا ناملایمات وسختی ها ورنج هایی درزندگی روزمره روبرواست؛ سونامی،زلزله،مرگ ناشی ازقحطی، سرطان و...از جمله رنج هایی است که انسان ها باآن مواجه می شوند.تمام این رنج هارا انسان ها به واسطه ی فهم خود به" شر"تعبیر می کنند.حتی اگر هریک از مابه اطرافمان نگاه کنیم می بینیم و می شنویم که در فلان نقطه ی دنیا تعداد زیادی در اثر زلزله ، سیل، یابیماری ناعلاجی از بینرفته اند یا ممکن است حتی درنزدیکی خودمان ازاین گونه حوادث ناگوارپیش آید؛ در هر حال همه به این مسأله واقف هستیم که" شر" وجود دارد و بی شک جهان ما پیچیده از شرور اخلاقی وطبیعی است اما مواجهه ی انسان با شر مواجهه ای است که او با خداوند وجهان دارد لذا تلاش او در این مسأله باید گسترده باشد تا به حل این مسأله ی پیچیده بپردازد. از طرفی این مسأله باعث شده تا متفکران و فیلسوفان مسلمان ومغرب زمین هر یک به نوعی به بررسی موضوع شر و ارتباط آن با مباحث الهیات بپردازند. تاریخچه ی این مسأله در مغرب زمین به یونانیان بر می گردد . مسأله شر یکی از مهمترین مسائلی است که از دیر باز ملحدان همواره در انکار خداوند بدان متوسل شده اند و مومنان هم در پی فهم چیستی وچرایی آن خود را متحمل رنجهایی نموده اند؛ اصل ادعای منتقدان این است که اگر خداوند قدرت نامحدود دارد باید بتواند همه ی شرور را از میان بردارد، اما شرور وجود دارد ، بنابراین یا او خیر خواه محض نیست ویا دارای قدرت نامتناهی نیست . این مسأله، قرنها به عنوان دلیلی قوی علیه اعتقاد توحیدی مطرح شده است . به همین دلیل فیلسوفان ومتکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیدند تا بر اساس مبانی عقلانی ، فلسفی ووحیانی خود تبیین وتوجیهی برای آن فراهم آورند. در دوران معاصر ودر میان فیلسوفان مسلمان شهید مطهری به طور خاص کوشیده اند تا از موضع یک فیلسوف و از موضع یک مسلمان و با توجه به آراء فیلسوفان گذشته ی خود به بررسی این مسأله به طور گسترده بپردازند. دراین رساله ما برآنیم تا به بررسی آراء افلاطون وصدرالمتألهین بارویکردی برآراء شهید مطهری بپردازیم، اگرچه افلاطون فیلسوف یونانی آراءوعقاید چندانی به طور مستقیمدررابطه ی با مسئله شر نداشته اما ما بابررسی بسیار،عقاید اورااز دل آثاروکتب اوبیرون کشیده وبه بیان آن پرداخته ایم؛این نکته لازم به ذکراست که حتی بسیاری ازآثار افلاطون مکالمه های استاد وی « سقراط» است وباتوجه به بررسی های ما دراین رساله به این نتیجه می رسیم که هم افلاطون وهم ملاصدرا به وجود شردر عالم معترف هستند وشرور راجزءلاینفک عالم می دانندو تأکید می کنند که اقتضای عالم ماده این است که باشرورآمیخته باشداگرچه این شرورازجنبه هائی برای این عالم خیراست اماماانسان هاوموجودات عالم خاکی ازآن جایی که به مصلحت وحکمت باری تعالی آگاه نیستیم به همین دلیل فقط جنبه ی شریت آن هاراموردلحاظ قرارمی دهیم وآن رابد می شمریم.درحالی که هم ملاصدرا وهم افلاطون این نظام رابه همین صورت که هست بهترین نظام ممکن که می توانسته آفریده شود می دانند؛شهید مطهری که یک متفکرمعاصر است وبحث وسیع وگسترده ای دراین زمینه درچندین اثرخود دارد درتکمیل سخنان این دوفیلسوف معتقداست وجود شرور دراین عالم بدیهی است و شروررامبداءخیرات میداندومی گویدکه شرور جزءعالم ماده است ووسیله ایی برای آزمایش ؛او می گوید اگرقله ی کوه نبود ،درّه معنی نداشت ،اگرزشتی وزشت ها نبودندزیبائی معنی نداشت؛ شهید مطهری هم نظام کنونی جهان رابهترین نظام ممکن می داندوآن رانظام احسن معرفی میکندومعتقداست که شرور علاوه برجنبه ی شریت خودازجنبه هائی هم خیرهستند.
بررسی تطبیقی نظریه‌ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان رابه صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی،انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
بررسی تطبیقی رابطه میان عقل و وحی از دیدگاه ملاصدرا و مکتب تفکیک
نویسنده:
سمیرا گلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث ارتباط عقل و وحی یکی از دیرینه‌ترین مسائل در زمینه معرفت شناسی محسوب می‌شود و همواره نزاع و مناقشه در بین عقل‌باوران و عقل‌گریزان از مهم‌ترین مسائل حوزه دینی بوده است. صدرالمتألهین بر ارتباط و توافق وحی و عقل اصرار داشته و معتقد است نه تنها عقل روشن‌کننده مبادی وحی است بلکه وحی نیز در بسیاری از مسائل روشن کننده براهین عقلی می‌باشد. در مقابل این دیدگاه علمای مکتب تفکیک راه عقل را از آموزه‌های وحیانی جدا کرده و قائل به محدودیت شناخت عقلی در برابر معارف و داده‌های وحیانی‌اند.هدف از این تحقیق شناسایی دیدگاه صدرالمتألهین در مورد وحی و عقل و تبیین رابطه آن‌ها و هم‌چنین بررسی دیدگاه مکتب تفکیک در خصوص عقل و وحی و بررسی رابطه این دو مقوله می-باشد. صدرالمتألهین حقیقت عقل را مرتبه چهارم از عقل نظری دانسته که در سایه سیر و اتصال به عقل فعال واجد دریافت معارف حق می‌گردد.وی معتقد به رابطه دوسویه و درهم تنیده عقل و وحی در کنار هم است.در حالی که مکتب تفکیک منظور از عقل را همان عقل مطرح شده در کتاب و سنت می‌داند که دارای حوزه محدود روشنگری بوده و تنها در تصدیق و اثبات وحی نقش دارد و در مراحل بعدی شناخت خود محتاج و دست به دامان معرفت است.این تحقیق از نوع بنیادی بوده و در تدوین آن از روش کتاب‌خانه‌ای استفاده شده است. این تحقیق در چهار فصل تدوین شده است، در فصل اول کلیات موضوع تحقیق اعم از سوالات و فرضیه‌ها و اهداف مورد نظر بیان شده، در فصل دوم نظریات ملاصدرا پیرامون عقل و انواع آن ووحی و نحوه اتصال روح نبی به آن و نیز ارتباط عقل و وحی مورد بررسی قرار گیرد. درفصل سوم آراء و نظریات مکتب تفکیک پیرامون این مبحث بیان گشته و در فصل چهارم نظریات هر دو دیدگاه مورد تطبیق با هم قرار گرفته و شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها بیان گشته است.
بررسی تطبیقی اوصاف الهی از دیدگاه «التوحید» شیخ صدوق (ره)و صدرالمتألهین
نویسنده:
سکینه دشتکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از اوصاف الهی از مسائل مهمی است که همواره در طول تاریخ، اندیشمندان اسلامی به شیوه‌های مختلفی آن را مطرح و بررسی نموده‌اند. شیخ صدوق و ملاصدرا از جمله متفکرانی هستند که با رویکردهای مختلفی به بحث اوصاف الهی به صورت گسترده، پرداخته‌اند. شیخ صدوق، روایاتی را که در مورد اوصاف الهی از معصومین علیهم السلام، مطرح شده است را در کتاب «التوحید» خویش، گردآوری و متناسب با نظام فکری خود، گزینش نموده است؛ و به این ترتیب، ایشان در تبیین اوصاف الهی به ظاهر روایات، اکتفا می‌نماید. اما ملاصدرا به شیوه‌ای استدلالی، اوصاف الهی را اثبات و تبیین نموده است. اساس بحث اوصاف الهی در روایات، نظریات شیخ صدوق و حکمت صدرایی، بر پایه‌ی توحید، مبتنی شده است. به این ترتیب، تمامی این دیدگاه ها، اوصاف کمالی مانند: علم، اراده، قدرت و... را عین ذات الهی دانسته‌اند و هر آن چه با ذات حق تعالی، ناسازگار است را از ساحت مقدّسش، مبرّا نمودند. بنابراین بررسی تطبیقی میان روایات معصومین علیهم السلام و دیدگاه‌های متفکر حکمت متعالیه که در اصل، تشریح سخنان معصومین در قالب نظام فلسفی خود است، می‌تواند راه گشای بسیار خوبی برای درک و شناخت جامع اوصاف حق تعالی باشد.
بررسی تطبیقی امکان و چگونگی شناخت خداوند از دیدگاه ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مصطفی سخنگو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهانسان در طول تاریخ ناگزیر از پرسش‌های هستی‌شناسانه از خود و جهان بوده است. در رأس این سوالات پرسش از خالق خویش می‌باشد که هیچگاه از انسان جدایی ندارد و انسان را در ساحت تذکر، به تفکر در خویش و خالق خویشتن دعوت می‌کند. پرسش از وجود خداوند و چگونگی شناخت او، کانون مسائل فلسفی در عالم اسلام است و در این میان بنیان‌گذاران سه مکتب فلسفی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در نسبت با نظام معرفتی خویش نظریات مختلفی درباره شناخت خداوند ارائه داده‌اند. ابن‌سینا فیلسوفی است که بین فلسفه، عرفان، مقام کشف یک شئ و مقام داوری یک شئ تمایز قائل می‌شود و آنها را با یکدیگر خلط نمی‌کند لذا در حوزه علم حصولی و در نسبت با تعریف علم، شناخت خداوند را محدود به شناخت آثار و لوازم واجب تعالی می‌داند و از نظر وی شناخت حقیقت واجب‌تعالی ممکن نیست. ابن‌سینا در مقام عرفان و کشف، شهود و معرفت خداوند را ممکن می‌داند و سرّ و باطن عارف را محل اشراقات حق بیان می‌کند. شیخ اشراق حقیقت علم را از سنخ مشاهده می‌داند و در نسبت با این تعریف و نظام نوری خویش، قائل به شهود قلبی خداوند و شناخت او است. از نظر وی، اگر چه شهود خداوند دارای مراتب است اما شهود اکتناهی خداوند ممکن نیست. در این میان ملاصدرا معتقد است که خداوند را تمام موجودات به نحو بسیط درک می‌کنند اما انسان علاوه بر علم بسیط، دارای علم مرکب به خداوند نیز می‌باشد. از نظر صدرالمتالهین علم مرکب به خداوند از طریق شهود یا تعقل به دست می‌آید و تنها علم مرکب به خداوند ملاک تکلیف است. ملاصدرا هم‌چنین شهود اکتناهی واجب تعالی را برای انسان ممکن نمی‌داند. روش این پژوهش به صورت کتابخانه‌ای و از نوع تحلیلی و توصیفی است.
نفوس جمادات در نظر ملاصدرا
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
خداوند متعال در آيه 44 سوره اسراء مي فرمايد: « آسمانهاي هفتگانه و زمين و کساني که در آنها هستند تسبيح او مي گويند و هيچ چيزي نيست مگر اينکه تسبيح و حمد او مي گويد؛ لکن شما تسبيح آنها را نمي فهميد. او بردبار و آمرزنده است.»
علامه طباطبايي(رضوان الل بیشتر ...
کلیدواژه‌های اصلی :
کلیدواژه‌های فرعی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تفکر یونان و نخستین فیلسوفان مسلمان در بوته نقد
نویسنده:
علی فلاح رفیع
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
كلمه «نقد» در لغت، به معناى «بهترين را برگزيدن» يا «اصل را از غير اصل تمييز دادن» است؛ چنانچه در لسان العرب آمده است: «نقد: تمييزُ الدّراهمِ و اِخراجُ الزّيفِ منها»؛ نقد، نظر كردن در دراهم و برگزيدن سره از ناسره را گويند. بر همين اساس، در اصطلاح، نيز «نقد» به بررسى سخنان و انديشه ها و محك زدن آن ها اطلاق مى شود. بنابراين، آنچه در عرف به نقد و نقادى شهرت يافته مبنى بر لزوم همراه بودن نوعى تعييب و تضعيف با نقد، معناى اوليه نقد نيست، بلكه اين كلمه از ديرباز در فارسى و عربى، بر وجه مجاز در مورد شناخت محاسن و معايب كلام به كار مى رفته است؛ چنان كه امروزه در زبان اروپايى لفظى كه براى همين منظور به كار مى رود، در اصل، به معناى راى زدن و داورى كردن است: در زبان فرانسوى، لفظ Critique و همچنين در انگليسى، Critic و در آلمانى، Kritik همه از ريشه يونانى Krinein به معناى قضاوت و داورى گرفته شده است. بنابراين، بدون شك، اين كار مستلزم معرفت درست و دقيق است تا نقاد بتواند نيك و بد و سره و ناسره را از هم بازشناسد. سقراط پيش تر از همه صاحب نظران متوجه اين نكته مهم شده است. وى در ضمن دفاعيه خويش، آن جا كه براى تأييد قول خدايان در باب خردمندى خويش سخن مى راند، چنين مى گويد: «از آثار شاعران، آنچه را بيش تر از روى انديشه و رويه مى نمود برايشان خواندم و معناى آن سخنان را پرسيدم، ليكن شرم دارم واقع را بگويم. اما چه چاره است، مى گويم كه همه كسانى كه آن جا بودند بهتر از خود شاعران سخنان آنان را تفسير مى كردند و در آن سخنان تحقيق مى نمودند. به زودى دانستم كه مايه كلام شاعران دانش نيست، سخنانشان از شور و ذوق برمى آيد.» در این مقاله پیرامون این موضوعات بحث می شود: بايسته هاى منتقد؛ نقد فلسفى در جهان اسلام؛ نخستين رويارويى فرهنگى در اسلام؛ مترجمان اوليه در جهان اسلام؛ فلسفه اسلامی و... .
فلسفه تربیت بدنی با رویکرد اسلامی
نویسنده:
عبدالحسین خسروپناه ،باقر گرگین
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جایگاهی که در معارف اسلامی اعم از قرآن و سنت و تحلیل های اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان، برای تربیت بدنی در نظر گرفته می شود، فلسفه تربیت بدنی در مبانی اسلامی را سامان می بخشد. هر کدام از مکتب های فکری غرب برای تربیت بدنی هدف و فلسفه ای خاص در نظر گرفته اند و با توجه به رکن های فلسفه خود به تبیین جایگاه این مساله پرداخته اند. مهم ترین مقوم این نظریه پردازی ها این است که نقش تربیت بدنی در زندگی انسان، با تکیه بر نظریه ای فلسفی شکل می گیرد و از نظم و پیوستگی قابل توجهی برخوردار است.اما در مکتب فکری اسلام تا به امروز چنین اقدامی صورت نپذیرفته است. تاکنون جز پژوهش هایی پراکنده در دست نداریم که به بیان برخی کارکردهای ورزش می پردازد که در تامین هدف زندگی انسان نقش آفرینی می کند. بنابراین ضروری می نماید در این حوزه نظریه پردازی پرداخته شود و بنیانی پدید آید که بتوان با تکیه بر آن به تشریح کارکردهای تربیت بدنی در زندگی الاهی انسان پرداخت. محور تشکیل دهنده نظریه این پژوهش را این مطلب تشکیل می دهد که با توجه به منابع اسلامی، در تربیت بدنی لازم است فرایندی آموزشی، تربیتی صورت پذیرد که به واسطه کسب و پردازش مهارت های حرکتی و دانش علمی، ذهن و جسم انسان را درگیر فعالیت کند و موجبات تسلط روح بر نفس را فراهم آورد و منجر به پرورش و رشد استعدادهای جسمانی و نفسانی او شود و فرد را در راه رسیدن به کمال مطلوب خود یاری کند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 189
بررسی تطبیقی فوق تجرد عقلانی نفس، درآراء ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتالهین
نویسنده:
علی رضی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فوق تجرد عقلانی، در واقع تجرد نفس است از ماهیت و هویّت، علاوه از تجرد آن از ماده و لواحقش. نفس با فراتر رفتن از عقول (با تمام مراتب و ابعاد آن) حائز مقام لایقفی بوده و نیز گسترش سِعیی ظرفیت وجودی نفس و نداشتن حدّ توقف (و مقام معلوم) سبب بی اسمی و رسمی آن در قوس صعود خواهد بود. در این مرتبه نفس حتی قابل اشاره عقلیّه هم نیست. نخستین بار فلوطین و بعد سهروردی و سپس صدرالمتالهین، از آن سخن گفته اند. عامل اول برعدم اعتقاد شیخ به فوق تجرد از بررسی و واکاوی تأثیر ارسطو بر ابن سینا، و آگاهی از اعتقاد او به جوهریت نفس همانند ارسطو، موهم آنست که وی بشدت در اتخاذ آراء خود، متأثر از ارسطو بود. این اعتقاد (جوهریت نفس شیخ)، سبب ماهیت مندی (جنس و فصل، حد و ترکّب داشتن) نهایتاً سبب تقیّد نفس تحت مقوله جوهر است، این عقیده با فوق مقولگی نفسدر فوق تجرد ناسازگار است. عامل دیگر بر عدم اعتقاد شیخ آنست که وی به محدود بودن نفس (در عقل، عقل مستفاد) باور دارد. اما گرچه نمی توان ادله قطعی و یقینی برای اعتقاد شیخ به نظریه فوق تجرد ارائه داد، اما شاید بتوان شواهد و قرائن محدودی به نفی نظریه فوق تجرد، بر مبنای اصلی از استاد حسن زاده آملی مبنی بر عدم توقف نفس در حدی ثابت، در آثار شیخ صیادی کرد. سهروردی نفس را فوق جوهریّت و عرضیّت معرفی می نمود. اعتقاد وی بر تشکیک در وجود، با اعتقاد بر اعتباریت وجود ناسازگار است. اگرچه از دیدگاه ملاصدرا و پیروان او مکتب سهروردی بر مبنای اصالت ماهیت شکل گرفته بود، اما وی، چون نفس را انّیت و وجود صرف به شمار می آورد، و بر تجرد نفس از ماهیت اصرار دارد، پس این سخن، با اعتقاد بر اصالت ماهیت که به قول علامه طباطبایی به او منسوب است، ناسازگار می باشد. چون نظام فکری صدرالمتالهین بر اصولی بنیادینی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک در وجود و جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس، استوار گشته و تأسیس یافته است، این اصول و اقمار منظومه فکری او، در اثبات فوق تجرد عقلانی نفس نقش بسزایی دارند. ابن عربی نیز بر مبانی فوق تجرد عقلی و اصالت وجود وی تاثیر بسیاری داشت. ملاصدرا این بحث را به اوج و نیز از متاخرین استاد حسن زاده آملی آن را بطور مدون و در فصلی خاص، در تطبیق با قرآن احادیث و روایات، به کمال رساند.
  • تعداد رکورد ها : 4867