قرن سيزدهم و چهاردهم هجرى عصر شكوفايى اشعار فقها مىباشد ، هم از نظر تعدادفقهايى كه ديوان اشعار عربى دارند و هم از جهت روانى و زيبايى اشعارشان . مؤسس ايننهضت م
... مرحوم سيد مهدى بحرالعلوم (م 1212) مىباشد . پس از وى گروه زيادى از فقهاىحوزه علميه نجف اشرف به سرودن شعر و نظم قصايد در موضوعات مختلف روى آوردندو آثار ادبى فراوانى از خود باقى گذاشتند . جزء آثار بسيارى از فقهاى شيعه دو قرن اخير ديوان اشعار عربى ديده مىشود . اكنوناين سؤال مطرح مىشود : اين اشعار از نظر لفظى و معنوى چه جايگاهى در ادبيات عربىدارد ؟ پيرامون چه موضوعاتى مىباشد ؟ آيا نوآورى در آن ديده مىشود ؟ اهميت وضرورت تحقيق در اين مسأله را مىشود از اينجا فهميد كه برخى از ناآگاهان و يا مغرضانهرگاه مىخواهند كم ارزش بودن شعرى را بيان كنند مىگويند مانند اشعار فقها مىباشد . دراين پژوهش اولاً عدم مطابقت اين قضاوت نادرست با بسيارى از اشعار عربى فقهاى شيعهدو قرن اخير ثابت شده است . ثانيا گنجينه پنهان اين ميراث ادبى كه به عللى تاكنون موردتحقيق قرار نگرفته بود ، آشكار مىشود . در اين خصوص كارهاى زيادى انجام نشده است ؛تنها درباره اشعار سيد محمدحسين فضل اللّه ، دو پژوهش در لبنان به زبان عربى انجام گرفتهاست . بنابراين ضرورت نگارش اين رساله يكى رفع مجهوليت و ابهام از اشعار فقهايى استكه خود تمايل زيادى به ابراز اشعارشان نداشتند و ديگرى بيان موضوعات و ارزش ادبى اين اشعار مىباشد . اين رساله پژوهشى است در بررسى اشعار اين فقها . در اين راه دو مشكل اساسى وجودداشت . يكى احراز فقيه بودن شاعر و ديگرى دسترسى به اشعار وى . امّا موضوع اوّل ، فقاهت شاعر از چند راه قابل تشخيص است : 1 ـ مرجع تقليد بودن وى و شهرتش در اين جايگاه . 2 ـ تأليف كتابهاى فقهى استدلالى كه نشان از فقيه بودن نويسنده آن داشته باشد . 3 ـ داشتن اجازه اجتهاد از مجتهدانى كه نزد آنان علم فقه را آموخته است . 4 ـ شهادت سيره نويسان بر اجتهاد و فقاهت شاعر ، اين امر مستلزم بررسى كتابهايىاست كه شرح حال اين شاعر را نوشتهاند . در اين زمينه تعابير آنان غالبا بر فقيه بودن شاعرصراحت ندارد . مثلاً خاقانى درباره سيد باقر موسوى هندى مىگويد : «شاعر شهير واديبكبير وعالم مرموق» (خاقانى ، 1408 : 1/376) وى از صاحب الحصون المنيعه نقل مىكند كهدرباره اين شاعر گفته است : «كان عالما فاضلاً» و السماوى در الطليعه مىگويد : «كان هذا السيدفاضلاً في جملةٍ من العلوم» (سماوى ، 1422 : 1/162) و سيد محسن أمين در اعيان الشيعهمىگويد : «عالم فاضل» . فقيه بودن شاعر از اين تعابير احراز نمىشود . ولى مرحوم آخوندخراسانى ، در نامهاى او را چنين توصيف كرده است : «سيد العلماء المجتهدين» (مقدمه ديوانسيد باقر موسوى هندى ، 1414 : 6) . 5 ـ اگر شاعر نزد فقهاى برجسته و مشهور زمان خود مانند صاحب جواهر يا شيخ اعظمانصارى ، علم فقه را فراگرفته باشد ، مىتواند دلالت كند بر فقاهت وى . مانند شيخ عباسملاعلى بغدادى نجفى . وى بنا به نقل شيخ آقا بزرگ تهرانى در الكرام البرره : «انّه كان من أبرزتلامذة الشيخ صاحب الجواهر» و همچنين قريب به اين مضمون را در الذريعه (ج9 ، ق1/248و ق2/679) ذكر كرده است . امّا موضوع دشوارى دسترسى به اشعار فقها عوامل متعددى دارد : 1 ـ بعضى از فقها اشعار خود را از ديد پژوهشگران مخفى مىكردند و حاضر نبودند آنها را منتشر كنند ، مانند مرحوم شيخ محمدتقى جواهرى . نويسنده شعراء الغرى در شرح حالوى مىنويسد : «پس از اطلاع از شاعر بودن اين فقيه ، از وى خواستم مجموعه اشعارش رابه من نشان دهد ، ولى او نپذيرفت . از وى سؤال كردم آيا به جز رثا در موضوعات ديگرىنيز اشعارى دارد ؟ پاسخ داد : آرى ، در غزل ، نسيب و وصف قصايدى دارد . بار ديگر از اوخواستم كه اجازه دهد برخى آنها را بنويسم ، باز هم نپذيرفت» (خاقانى ، 1408 : 7/338) 2 ـ گروهى از فقها ، سعى مىكردند كه اشعار و منظومههايشان را پيش از مرگشان از بينببرند مانند داستانى كه خاقانى در شرح حال شيخ جعفر كاشف الغطاء نقل مىكند . وىمىگويد : «يكى از فضلايى كه مورد وثوق مىباشد از بعضى از علمايى كه از شاگردان وياران شيخ جعفر بودند نقل مىكند : دو روز پيش از فوت كاشف الغطاء نزد وى بودم ، ديدمشيخ به يكى از غلامانش گفت : آن سبدى كه در اتاق است بياور . سبد بزرگى بود پر از اوراقو نوشتههاى خود كاشف الغطاء . به غلامش دستور داد كه اين اوراق را در بحر نجف بيافكنو در راهت به كسى اين موضوع را خبر نده . پس از رفتن غلام از شيخ جعفر پرسيدم دردرون سبد چه بود ؟ پاسخ داد منظومهها و قصايدى بود كه به نظم درآورده بودم . خواستمدر زمان حياتم آنها را نابود كنم تا پس از من چيزى از آنها باقى نماند !!» (همان : 2/42) 3 ـ جمله معروفى در ميان فقها شهرت داشت كه به مضمون آن عمل مىكردند . عبارت«الشعر ينقص الكامل ويكمل الناقص» . هرگاه زمينه فقاهت و مرجعيت آنان فراهم مىشد ، نظماشعار را رها مىكردند و به قصايد و منظومههاى سابق خود و نشر آنها اهتمام نمىورزيدند . 4 ـ بسيارى از فقها هزينه چاپ و انتشار ديوان خود را نداشتند و يا احتياط مىكردند كهوجوهات شرعيه را در اين راه مصرف كنند . به اين جهت مىبينيم كه ديوان مرحوم سيدمهدى بحرالعلوم ، پس از حدود دويست سال ، توسط ناشرى چاپ و منتشر مىشود و ياديوان اشعار فرطوسى را يكى از ثروتمندان نجف ، به هزينه شخصى خود چاپ مىكند . اين رساله در سه فصل تنظيم شده است : فصل اول : نخست شرح حال و ديوان اشعار ده تن از برجستهترين فقهاى شاعر در اين دو قرن مورد بررسى قرار گرفته است آنگاه به بررسى چهل و دو تن ديگر از فقهايى كه اشعارآنان در يك موضوع خاص مانند مدح و رثا بوده و يا اين كه داراى منظومهاى در يكى ازعلوم فقه ، اصول ، كلام ، امامت و غيره بوده است ، پرداخته شده است . و در پايان اين فصلـبه خاطر اختصارـ فقط به ذكر اسامى حدود يكصد و هفتاد فقيه شاعر كه در اين دو قرنمىزيستهاند ، اكتفا شده است . فصل دوم : درون مايهها و موضوعات اشعار فقهاى دو قرن أخير مانند مدح ، رثا ،وصف ، غزل و غيره با ذكر نمونههايى مورد تحقيق قرار گرفته است . فصل سوم : بيان ويژگيهاى فنى و هنرى و نقد برخى از اشعار فقهاى شيعه در اين دو قرنمىباشد .
بیشتر