جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 353
مقایسه آرای ارسطو و غزالی در باب رابطه میان فضیلت و سعادت
نویسنده:
لیلا شیرخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش مهم فیلسوفان باستان علاوه بر پرسش از ماهیت فضیلت وچگونگی حصول آن ، این بود که آیا فضایل برای انسان سودمندند؟یعنی آیا فضایل سعادت انسان را به دنبال دارند یا خیر؟پرسش آنها در واقع پرسش از ارتباط میان سعادت وفضیلت بود ، بدین معنی که آیا برای سعادت کسب فضایل امری واجب و گریز ناپذیراست یا خیر؟ ارسطو برای حصول سعادت کسب فضایل را تنها شرط لازم می دانست. وی به دو نوع فضیلت قائل بود : فضایل عقلانی و فضایل اخلاقی . فضایل عقلانی شامل حکمت نظری وحکمت عملی است وفضایل اخلاقی مشتمل بر فضایل اصلی چهارگانه حکمت ، شجاعت ، عفت وعدالت است که نیاز به هدایت عقل عملی دارد. ارسطو خیرنهایی و سعادت برای آدمی را به نوعی فعالیت نفس در انطباق با فضیلت می‌داند ، البته درانطباق با بهترین وکامل‌ترین فضیلت . به دیگر سخن ارسطو خیرکامل و اعلی را نوعی فعالیت نظری می‌داندکه درآن نفس در باب حقیقت به تامل می‌پردازد و این فعالیت بازنمودی از فعل الهی است . سعادت از دیدگاه ارسطو جز از راه کسب فضایل میسر نمی‌گردد . در واقع فضایل ارسطویی ریشه در عقل صرف‌دارند ، و ابزاری جهت دستیابی به یک زندگی خوش و شکوفندگی انسانی در این عالم هستند . غزالی علی رغم تاثیر پذیری اش از ارسطو ، در بحث از ماهیت فضیلت وسعادت و نیز ارتباط میان این دو از ارسطو فاصله گرفته است . تبیین غزالی در این خصوص برخلاف ارسطو مبتنی برعقل صرف نبوده و اساس آن را وحی و شریعت شکل می‌دهد . از این رو فضایل اخلاقی نزد غزالی منحصر به فضایل فلسفی نبوده و شامل فضایل دینی و صوفیانه نیز می‌شود . غزالی به نحوی متفاوت از ارسطو از فضایلی به نام فضایل توفیقی نام می برد . فضایل توفیقی متناظر با فضایل فلسفی به چهار فضیلت هدایت ، رشد ، تسدید وتایید الهی تقسیم می شوند . فضایل فلسفی و فضایل توفیقی ابزاری جهت دستیابی به سعادت هستند ، البته فضایل فلسفی مشروط به فضایل توفیقی می‌باشند . مفهوم سعادت در نظر غزالی مشتمل بر دو وجه سلبی و ایجابی است . وجه ایجابی به ماهیت واقعی سعادت مربوط می شود . مشخصه اصلی و اختلاف دیدگاه غزالی با ارسطودر ماهیت سعادت "خیراعلی" می باشد . سعادت از نظر ارسطو صرفاً دنیوی است حال آنکه از نظر غزالی سعادت اخروی عالیترین سطح سعادت می‌باشد ، حتی اگر غزالی برخی فضایل دنیوی را هم سعادت نام می‌نهد تنها از حیث نقشی است که در تحصیل سعادت اخروی ایفا می‌کنند . نوشتار حاضر به بررسی تشابهات وتمایزات موجود در تبیین ارسطو و غزالی از ماهیتفضیلت و سعادت و ارتباط این دو با یکدیگر می پردازد.
بررسی لوگوس در مسیحیت و مقایسه آن با کلمه در اسلام
نویسنده:
ولی عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برای بررسی لوگوس در مسیحیت باید به ریشه‌های آن در پیش از مسیحیت پرداخت. در این رساله ریشه‌های لوگوس در فلسفه‌ی یونان باستان، یهودیت(عهدعتیق) و فیلون اسکندرانی مورد کاوش قرار گرفته است. به طور خلاصه می‌توان گفت لوگوس هر چند قبل از مسیحیت به معانی مختلفی به‌کار رفته و دارای اهمیت زیادی است اما در کل مفهومی ذهنی است و با کسی یا چیزی هم-هویت قلمداد نشده است. اما در مسیحیت لوگوس هم با عیسای تاریخی یکی گرفته شده و همبه مفهوم واسطه‌ی انکشاف به‌کار رفته است. در فصل مسیحیت علت این امر را به طور مبسوطی نشان داده‌ایم.در اسلام(قرآن) نیز عیسی با«کلمه‌الله» یکی گرفته شده است. در فصل مربوط به اسلام نظرات مفسران درباره‌ی«کلمه» و همچنین نقش آن در مجادلات کلامی بین مسلمانان و مسیحیان در سه قرن نخست هجری به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، در عرفان اسلامی (در نزد ابن‌عربی) مفهوم انسان کامل شباهت بسیاری با لوگوس در نگاه مسیحیت و به‌ویژه آباء کلیسا دارد. در این بخش نیز تشابهات و تفاوت‌های دو مفهوم را مورد توجه قرار داده‌ایم.
اخلاق زیست محیطی از منظر روایات ائمه معصومین (ع)
نویسنده:
سمانه عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق زیست محیطی یکی از زیر مجموعه های اخلاق کاربردی در علم فلسفه به شمار می رود که در دهه های اخیر اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است؛ چرا که زندگی و سلامت جانداران در معرض خطر بحران زیست محیطی کنونی قرار گرفته است. با گذشت زمان ابعاد این فاجعه از انسان ها فراتر رفته و حیوانات و گیاهان و عناصر زیست بوم را هم تحت تاثیر خود قرار داده است. اندیشمندان و بزرگان علم راهکارهای بسیاری برای برون رفت از این بحران پیشنهاد داده اند که یکی از آن راهکارها اخلاق می باشد. در این رساله به بررسی نقش اخلاق در حل بحران محیط زیست پرداخته ایم. اما اینکه اخلاق بر چه مبنایی باید باشد ؟ معیار فعل اخلاقی و کانون ارزش ذاتی از منظر یک نهضت اخلاقی چیست؟ سوالاتی است که همواره در علم اخلاق مطرح بوده است . ما در این رساله، دین را بهترین پیام آور اخلاق معرفی کرده و به تبیین ارتباط بین دین و اخلاق می پردازیم و به طور خاص نظرات دین اسلام را از جهت پاسخگویی به اهمّ مسائل اخلاقی بررسی خواهیم کرد. و در گام بعدی محورهای اخلاق زیست محیطی را بر پایه اولاً قرآن کریم و ثانیاً روایات ائمه معصومین علیهم السلام شرح می دهیم که شامل معرفی نظر اسلام در مورد ارتباط انسانها با انسانها در درجه اول ـ زیرا که مهمترین عنصر محیط زیست یک جاندار هم نوعان او هستند ـ و در ثانی ارتباط انسانها با حیوانات و سپس ارتباط انسانها با گیاهان و در آخر هم ارتباط انسانها با عناصر زیست بوم را از دو منظر قرآن و روایات مفصلاً بررسی و موشکافی نموده ایم. که در نتیجه آن نظرات اسلام را به عنوان کاملترین و جامع ترین مکتب اخلاقی، خصوصاً برای حل بحران محیط زیست معرفی نموده ایم.
قاعده الواحد
نویسنده:
محمدحسن سمواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قاعده الواحد که نوعاً با عباراتی شبیه «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» از آن یاد می‌شود، از قواعد مهم فلسفی است.در فصل اوّل این نوشتار به بحث‌هایی مانند تعابیر قاعده، سیر تاریخی قاعده، نگاه عالمان مسلمان به قاعده و کاربردهای قاعده پرداخته‌شده است.فصل دوّم این نوشته به مبادی قاعده اعم از تصوری و تصدیقی می‌پردازد و اصل سنخیّت را به عنوان مهمترین مبدأ تصدیقی توضیح می‌دهد، آنگاه به تقریرات گوناگون قاعده پرداخته و ریشه اختلاف تقریرات را بررسی می‌کند و در پایان، تقریر ملاصدرا از قاعده را تبیین و بر اتکاء تقریر قاعده بر دلیل آن تأکید می‌کند.در فصل سوّم بعد از بیان عدم اثبات بداهت قاعده، ادله قاعده تقسیم‌بندی شده و بعد از ذکر هر دسته از ادله، آن دسته مورد بررسی واقع شده است. نتیجه‌ای که از مجموع ادله به دست می‌آید این است که اگر کسی اصل سنخیّت را بپذیرد، با توجه به تقریری که از اصل سنخیّت مورد پذیرش او واقع شده قطعاً قاعده الواحد هم با همان تقریر در نزد او ثابت خواهد بود به طوری که اگر سنخیت را فقط بین علت هستی‌بخش و معلول آن بداند، قاعده الواحد هم به همان کیفیّت است یعنی «از علّت واحد هستی‌بخش، فقط معلول واحد صادر می‌شود» و اگر دامنه سنخیّت را از علت هستی‌بخش و معلول آن به سایر علل و معالیل آنها و حتی به شرط و مشروط گسترش دهد، در قاعده الواحد هم همانطور خواهد شد. فصل چهارم این نوشتار به شبهاتی که پیرامون قاعده مطرح شده می‌پردازد و ضمن تقسیم‌بندی آنها به چهار قسم، پاسخ آنها را بیان می‌دارد.و در پایان، نتایج به دست آمده از این نوشتار تحت عنوان خاتمه بیان گردیده است.
فلسفه هنر  اسلامی (از دیدگاه سهروردی ، ابن عربی ، ملاصدرا)
نویسنده:
مینا عبادی آسایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه هنر وزیبایی شناسی که امروزه شاخه مهمی از فلسفه های مضاف به حساب می آید، در بردارنده مسائل فراوانی است که می توان بسیاری از آنها را با مدد گرفتن از مبانی اساسی(وجود شناسی(ابن عربی و ملاصدرا)، ماهیت شناسی (سهروردی)، نفس شناسی و معرفت شناسی)، بازشناسی و بازخوانی کرد، دیدگاه این سه حکیم درباره قوه خیال نیز یکی از مسائل نفس شناسی است که نقش آن در آفرینش آثار هنری بررسی خواهد شد. بنابر مبانی نفس شناسی ملاصدرا، نفس از قوا و مراتب گوناگونی که بخشی از آنها ناظر به ادراکات انسان اند. از جمله مهم ترین آنها قوه خیال است که همواره نقش بسزایی در شکل گیری یک اثر هنری دارد. عالم مثال یا همان عالم خیال همواره مورد توجه فلاسفه بوده , این موضوع را حتی در فلسفه افلاطون نیز می توان سراغ گرفت .کمال و تعالی هنر در تعبیر این سه حکیم، قوه خیال درمخاطب اثر هنری متجلی می شود. هنگامی که مخاطب با یک اثر هنری رو به رو می شود، در همه این حالات، نخست صورت حسی از آن در نفس وی منعکس می شود. در مرحله بعد، این صورت حسی ارتقا می یابد و در خیال او جای می گیرد و سپس با تعالی این صورت خیالی در نفس مخاطب، حقیقتی معقول که در واقع، معنا و محتوای آن اثر را تشکیل می داده است، ظهور می یابد. بر اساس نظریه اتحاد عاقل و معقول، این صورت ها و حقایق در هر مرحله با قوه متناظر خود و در واقع با نفس مخاطب متحد می شود و از آن جا که صورت های خیالی از صورت های حسی و کلیات معقول از صورت های خیالی واقعی تر هستند، مخاطب در رویارویی با اثر هنری، مرحله به مرحله تعالی می یابد. البته، ناگفته نماند که میزان این تعالی کاملاً به توانایی ادراکی مخاطب و تعالی اثر هنری بستگی دارد. هرچه مخاطب رشد یافته تر باشد، در رویارویی با اثر هنری متعالی بیشتر رشد کرده و سریع تر به حقایق والای آن منتقل می شود. بر پایه هر دو بعد از تحلیل نقش تربیتی مهم قوه خیال در نگاه حکمای مسلمان ،بسیار پراهمیت است. خیال که واسطه ای است میان عالم محسوسات و معقولات، هم وظیفه ابلاغ حقایق عالیه جهان هستی را برعهده دارد و هم انسان های کمال جو را از مسیر محسوسات به حقایق معقول می رساند.پژوهش پیش رو اسنادی _ کتابخانه ای است و از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است.واژگان کلیدی:فلسفه هنر _ سهروردی_ابن عربی_ ملاصدرا_عالم خیال.
بررسی تطبیقی "عصمت" از منظر فخر رازی و علامه مجلسی
نویسنده:
مصطفی روح الامینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: یکی از مسائل مهم و بنیادی در حوزه ی تفکر کلامی مسأله ی عصمت انبیاء و ائمه (ع) بوده که علمای اسلامی هر یک به نوبه ی خود، به این امر مهم پرداخته اند، و با رفع شبهات وارده بر عصمت انبیاء وتبیینآیاتی که مبین صدور سهو و گناه از پیامبر است، وحی و گفتار و سیره ی این پیشوایان الهی را استوارترین راه هدایت، برای جامعه ی بشری معرفی نموده اند.این نوشتار با روشی توصیفی – تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای درچهار فصل به بررسی مباحث مختلف در حوزه "عصمت" پرداخته است.درفصل اول به بیان مسأله تحقیق پرداخته شده وپس ازبیان اهداف وسوالات تحقیق، عصمت ازنظرلغت واصطلاحموردبررسی قرارگرفته،سپس مباحثِ مراحل وابعادعصمت،بحث عصمت واختیار،شبهات پیرامون عصمت انبیاء وتاریخچه پیدایش بحث عصمت مطرح گردیده است.درفصل دوم وسومآراء امام فخر رازی و علامه مجلسیمورد واکاوی قرار داده است. این دو دانشمند اشعری و شیعی، به تحلیل معنا و مفهوم عصمت و ابعاد و مراحل آن پرداخته و حیطه ی اعتقادات، تبلیغ رسالت، احکام و فتوا و افعال و سیره را از جمله مواضع اختلافی، میان متکلمان در باب عصمت انبیاء، معرفی نموده اند. ایشان ضمن اینکه عصمت را با اختیار هم آهنگ می دانند، دلایلی بر ضرورت عصمت انبیاء اقامه نموده اند. امام فخر رازی، عصمت را، پس از نبوت ضروری دانسته، اما علامه مجلسی، معصومین (ع) را در تمام طول عمر، از گناه، اشتباه، سهو و نسیان، مصون و معصوم، می داند. اختلاف ایشان، در بحث عصمت امام، سهم ویژه ای از این تحقیق را به خود اختصاص داده ونگارنده به نقدوپاسخگویی به شبهات امام فخررازی برعصمت امام پرداخته وبیان می کند که چگونه علمای شیعه ازجمله علامه مجلسی با دلایلی عقلی ونقلی به دفاع ازحریم عصمت ائمه اطهارعلیهم السلام پرداخته وایشان رابرخلاف دیدگاه رازی مصداق حقیقی اولی الامردانسته اند..سپس دیدگاه این دو دانشمند درباره ایات موهم صدورگناه ازپیامبرمورد بررسی قرار گرفته داست.درفصل اخر، بابررسی تطبیقی به تحلیل دیدگاههای رازی ومجلسی وبیان نقاط تشابه وتفاوت اراء این دو دانشمنددر چهار محور مبانی فکری ومفاهیم ،براهین ارائه شده وتبیین ایات موهم صدور گناه پرداخته شده است.کلید واژه ها:1- عصمت 2- انبیاء 3- معاصی 4- علامه مجلسی 5- فخر رازی 6- دلایل عقلی و نقلی 7- عصمت و اختیار 8- عصمت و لطف.
تبیین فلسفی حشر در حکمت متعالیه
نویسنده:
محبوبه فهندژسعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حشر جمیع موجودات که از ابتکارات ملاصدرا است پرسش اصلی در این تحقیق است. تصریح قرآن به حشر انسان و تأکید فلاسفه به آن در حکمت مشائی مطرح‌شده بود ولی تبیین فلسفی حشر برای تمامی موجودات و ارائه برهان برای حشر عقول عالیه و حشر نفوسی انسانی و حشر نفوسی حیوانی و حتی حشر قوای نباتی و حشر جماد و عناصر مسئله اصلی در این تحقیق است. اصلاح نگرشی در مورد عالم قیامت و به‌عبارت‌دیگر حقیقت حشر هدف مهمی است که در این تحقیق تعقیب می‌شود که متأسفانه دچار عوام‌زدگی شده و در محافل علمی دچار افراط‌وتفریط می‌شود و لذا بهترین و دقیق‌ترین پاسخ از این سوال که همه انسان‌ها با آن درگیرند که قیامت چیست و کجاست به عهده فلسفه است. گرچه در روایات اسلامی پاسخ‌های عمیقی از جانب امامان معصوم (ع) متناسب با درک مخاطب آمده است اما برقرار کرد ارتباط بین آن‌ها و اقامه برهان بر مبنای حکمت متعالیه کمک بزرگی به این نگرش نموده که در این تحقیق بررسی تفصیلی این موضوع هدف محقق است که گامی در مبحث قیامت شناسی، آن‌گونه که منطبق با قرآن و مطابق با عقلانیت است برداشته باشد. روش تحقیق توصیفی و جمع‌آوری مطالب از طریق کتابخانه‌ای انجام‌شده است. نتایج حاصله نشان می‌دهد که حکمت متعالیه با استفاده از ظرفیت‌های فلسفی کلامی و عرفانی خود توانسته مسئله حشر را به‌خوبی تبیین نموده و در اختیار محققان قرار دهد.
هانری کربن و ایزوتسو و « امکان گفت و گوی ادیان»، بویژه اسلام با سایر ادیان
نویسنده:
یاسمین عرفت پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پروفسور هانری کربن و پروفسور توشیهیکو ایزوتسو، دو متفکر اسلام‌شناس و ایران‌شناس شهیر معاصرند، کهعلاوه‌بر تمام تلاش‌هایِ ارزشمندی که در راستای شناساندن اسلام و ایران به دنیای معاصر انجام داده‌اند، می‌توان در اندیشه آنان با دو طرح بسیار مهم آشنا شد که آدمی را قادر خواهند ساخت تا به گفت‌وگویی حقیقی میان صاحبان ادیان، سنت‌ها و تمدن‌ها نائل گردد. در حقیقت، این دو طرح، دو وجه امکانی هستند که پیش از هر اقدامی می‌باید در پیوندی همدلانه میان صاحبان ادیان، سنت‌ها و تمدن‌ها از نو احیاء گردند تا گفت‌وگویی حقیقی، تحقق پذیرد. حال، یکی از این امکانات ضروری برای آغاز گفت‌وگو، ساحت «فراتاریخی» است که کربن آن را به‌واسطه فلسفه تطبیقی مورد نظر خود که جمعِ خلّاقانه لطیفی ما بین «پدیدارشناسی هوسرل و هرمنوتیک هایدگری» و «حکمت و عرفان فلاسفه مسلمان به‌خصوص فلاسفه ایرانی که همچنان باور به ملکوت در اندیشه‌شان سخت پا برجاست» و با توجه به سیر و سلوکی روحانی در عالمی خیالی(عالم مثالی)، طرح می‌نماید. و دیگری «فراسوی گفت‌وگویی» است که ایزوتسو با تأکیدبر «فراتاریخ» و همچنین روش هانری کربنو باز هم با تمرکز بر ساحت‌های معنوی و عرفانی موجود در تفکر اسلامی و سایر اندیشه-های درون‌گرا(باطنی)آنرا مطرح می‌سازد.در واقع، «فراتاریخ» و «فراسوی گفت‌وگو» دو جزء از پیکره‌ای واحدند که اگر در عرصه‌ای فرا زمینی و فرا زمانی در کنار یگدیگر قرار گیرند، خواهند توانست برای اهل معنا در سراسر عالم، گفت‌وگویِ فراتاریخیِ ادیان و حتی سنت‌ها و تمدن‌ها را امکان‌پذیر سازند و بقای ابدی آنان را در عالمی ملکوتی و به دور از هر تفکر زمینیِ‌ بیمارگونه ( همچون : لاأدری‌گری، نیست-انگاری و تاریخ‌انگاری ) که زندگی آدمی را به قهقرا می‌کشاند، حتمیّت بخشند.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
بررسی اصل سنخیت علت و معلول از دیدگاه مشاء اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
جواد کوشککی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل علیت که بر ‌این اساس شاهد وابستگی و ارتباط علت و معلول می‌باشیم بیانگر رابطه خاصی بین علت و معلول است که بر اساس آن هر علتی معلولی، و هر معلولی علتی ‌دارد ‌ولی یکی از فروعات اصل علیت سنخیت ‌علت ‌و معلول است که بر اساس آن از علت معین فقط معلول معین صادرمی‌شود و معلول معین فقط از علت معین صحت صدور دارد. سنخیت به این معنا در هر سه مکتب پذیرفته شده ولی سنخیت به معنای خاص، که بر پایه نسبت بین علت هستی بخش با معلول و هم چنین بر مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود مطرح شده، در حکمت متعالیه از توجیه بهتری برخوردار است به طوری که مناسبت وجودی بین علت و معلول (سنخیت علت و معلول)، بدین صورت توجیه می شود که علت مرتبه کامله وجود معلول و معلول مرتبه نازله وجود علت محسوب می‌شود. در این نوشتار سعی بر بررسی اصل سنخیت علت و معلول از دیدگاه حکمت متعالیه، اشراقو مشاء می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 353