جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
طرح و نقد رویکردهای عرفان ستیز و عرفان گریز معاصر (نقد آراء دشتی، کسروی...)
نویسنده:
شکوفه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تعریفی از عرفان (‌با توجه به اینکه جامع و مانع نیست‌) می توان گفت‌، عرفان جریانی است معرفت بخش که شامل تجربه‌هایی شهودی‌، همراه با کشف و اشراق است‌. این امر ادراکات و دریافت‌هایی را برای عارف در پی دارد که می توان آن را معرفت عرفانی نامید‌. معرفتی که مسیری متفاوت از علم را -که بیشتر با برهان و استدلال سرو کار دارد - طی می کند‌. بیان اینگونه تجربیات و دریافت‌ها و معارف عرفانی نیز از طریق زبانی غیر مستقیم (‌استعاری‌، رمزی‌، تمثیلی‌)‌، اشاری و روایی که از ویژگی‌هایزبان عرفانی است‌،صورت می گیرد‌.این جریان مانند هر جریان فکری دیگری‌، طرفداران و مخالفانی پیدا می کند که هرگونه افراط و تفریط از هردو سو‌، خواسته یا ناخواسته‌، می تواند آن را به بیراهه بکشاند‌. مخالفت و ستیز با عرفان و تصوف در دوران گذشته از جانب قدما (فقها‌، متکلمین و فلاسفه) همواره وجود داشته است و هریک به سهم خود و از دیدگاه فکری خود به مخالفت یا نقد آن پرداخته‌اند. در دوران معاصر و پس از مشروطه نیز با نقد‌ها یی روبه رو می شویم که با برداشتی اجتماعیاز عرفانو مخالفت با زمینه‌ها، شرایط‌، ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌، این جریان را منحصر در نحوه بودن و ماهیت آن در دورانی خاصاز لحاظ تاریخی‌، فرهنگی و... بررسی کرده‌اند، بدون اینکه اصل وجودآن را در نظر بگیرند‌. بنابر این مطابق با آن شرایط خاص تعریفی از عرفان ارائه داده‌اند که این جریان را به نوعی تقلیل گرایی می کشاند‌. علاوه بر این، عده ای بدون آگاهی از منطق و معرفت و زبان ویژه عرفانو عدم آشنایی با نقش و کارکرد آن دچار بدفهمی یا کج فهمی در بعضی از مسائل این پدیده (از جمله بخش‌هایی که با عقل‌، علم‌، تجربه و آزمایش‌، تناسب و هماهنگی ندارد) شده‌اندو عرفان و عبارات عرفانی را بی‌معنا دانسته‌اند‌.بررسی‌های این منتقدان بر پایه رویکرد‌های علمی، ماتریالیستی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و‌... می‌باشد‌. هدف از نوشتن این رساله این است تا با معرفی زبان عرفان و تصوف‌، مانند هر جریاندیگری‌، تا کنون مورد جرح و نقد‌های بسیاری قرار گرفته است‌. عده ای به ویژه طرفداران و پیروان این جریان‌، چه آنهایی که حقیقتا عارف و صوفی بوده‌اند و چه کسانی که کم و بیش با عرفان آشنایی دارند و تعالیمش رامی پسندند‌، با نوعی سرسپردگی مطلق‌، تسلیم محض آن می شوند‌. عده ای نیز به حقیقت عرفان باور دارند اما معتقدند که باید نا خالصی‌هایی را که دامن این پدیدهرا به بعضی‌اندیشه‌های نا صواب آلوده است پاک کرد‌. بسیاری دیگر با تعصب و غرض ورزی‌، تنها به این دلیل که اعتقاد شخصی به این جریانندارند آن را مشربی می دانند که با ادعای حق برای تهذیب و تزکیه انسان‌، به راه باطل رفت‌. بنابراین به یکباره‌، تمامی این جریان را آمیخته از پندار‌های نا صوابی می دانند که به مقصدی جز وادی گمراهی منتهی نمی شود‌. این رساله بر آن است تا با بررسیآثار تعدادی از نویسندگان معاصر‌، که به نقد عرفان و تصوف پرداخته‌اند‌، جنبه‌ها و دیدگاه‌های آنها را که منجر به نوعی رویکرد خاص در نقد یا رد عرفان و تصوف می شود‌، مشخص کند‌. در این رساله‌، به تفاوتی که میان نقد‌های پیشینیان با جریان‌های انتقادی معاصر وجود دارد اشاره شده است‌. همچنین با اشاره به زبان عرفان‌، منطق عرفان و سایر خصوصیاتی که ما را ملزم میکند تا به عرفان از درون سیستم فکری و ساختاری مخصوص به خودش‌، برای فهم و درک آن توجه داشته باشیم‌، به مباحثی در حین نقد آراء پرداخته شده است که از این راه معایب و کاستی‌های این نقد‌ها و بررسی‌ها آشکار می شود‌.عرفان و چارچوب فکری و فرهنگی عرفا‌، نشان دهد که بعضی از منتقدان عرفان به دلیل نا آگاهی و شناخت ناکافی از حوزه عرفان و تصوف‌، نقد‌هایی غیر روشمند داشته‌اند.
نگرش دینی در اشعار قیصر امین‌پور
نویسنده:
مریم محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با فرآیند صنعتی شدن عصر جدید و از خودبیگانگی و وانهادگی انسان و جدال میان مدرنیته و دین، دین‌پژوهان برآن شدند تا برای معنا بخشیدن به هستی و زندگی به دفاع از دین و کارکردهای آن بپردازند. براین اساس فلسفه‌ی دین، جامعه‌شناسی دین و روان‌شناسی دین در غرب شکل گرفت و هر یک کوشیدند تا راه‌کارهایی برای رویکرد به دین و حل مشکلات ناشی از عصر مدرنیته به پرسش‌های برخاسته از حوزه‌های فلسفه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی دین ارائه دهند. در این میان فلاسفه‌ی دین تلاش کردند تا دلایل عقلانی برای حقانیت اعتقادات خویش ارائه دهند و جامعه‌شناسان دین نیز به جای تعریف از دین بیشتر به کارکردهای دین تأکید ورزیدند و روان‌شناسان دینی نیز سعی کردند تا با برشمردن کارکردهای روانی دین، رازهای شگفت دین را مکشوف سازند و تجربه‌ی دینی را ماهیت و گوهر دین قلمداد کنند. اگرچه هریک از این حوزه‌ها نگاه خاصی به دین داشته‌اند اما در بعضی از موضوعات بایک دیگر هم‌پوشانی دارند.علمای اسلامی که معتقدند دین اسلام قابلیت پاسخ‌گویی به نیازهای عالی بشر را دارد با تأثیرپذیری از آثار دانشمندان دینی و عرفای اسلامی گذشته پاسخ‌هایی به سوالات برآمده‌ی عصرجدید داده‌اند. در این میان امین‌پور نیز با رویکرد به ارزش‌های اصیل و غنی اسلامی- عرفانی تلاش کرد تا پیوندی ظریف میان سنت و مدرنیته ایجاد کند و برای رهایی از دردهای گریزپذیر بشر چاره‌اندیشی کند. او علت بیشتر دردهای بشری را دوری از امر قدسی و تهی‌شدگی از معنا، دل‌آزردگی و روزمرگی را ناشی از دوری هویت دینی می‌پندارد. بر همین اساس حل مشکلات برخاسته را در بازگشت به خویشتن اصیل الهی خویش می‌یابد تا با پیدایی خود، خدا را پیدا کند. امین‌پور عبادات عادتی شده را به کناری می‌نهد و در صدد نو به ‌نو کردن سنت‌های دینی برمی‌آید. او با مضمون‌سازی‌های تازه ازطریق بهره‌گیری از آموزه‌های دین و تطبیق تاریخی دفاع مقدس با واقعه‌ی کربلا جلوه‌های نورانی این درخشان‌ترین حماسه‌ی انسانی را به نمایش می‌گذارد. در پایان، در عبارتی کوتاه باید گفت: منبع الهام بسیاری از اشعار امین‌پور، مضامین دینی است.
بازتاب رنج در اشعار ناصرخسرو قبادیانی
نویسنده:
سعید باقری رخشان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رنج، به عنوان یکی از وجوه برجسته‌ی زندگی بشری، از جمله مسائلی است که هر انسانی در زندگی خویش با آن روبرو می‌شود. این مقولۀ بسیار پیچیده در ادبیات، انعکاس ویژه‌ای یافته و به جرأت می‌توان گفت که در کمتر اثری، آن نمود نیافته است. ناصرخسرو، شاعر حکیم و فیلسوف نامی قرن پنجم نیز نه تنها از این امر مستثنی نبوده، بلکه رنج در اشعارش بازتاب ویژه‌ای یافته است، و این شاخصه را می‌توان در محتوا، وزن، واژگان و سایر مشخصات شعری او مشاهده کرد. این رساله نیز بر آن بوده است تا بازتاب رنج را به صورت کلی و همه جانبه در اشعار ناصرخسرو، بررسی نماید. در این رساله نویسنده سعی کرده است، ابتدا مروری کوتاه بر زندگی و آثار و ویژگی‌های شعری ناصرخسرو داشته باشد و بعد از بررسی ابعاد مختلف مسئله رنج و منظرهای گوناگون درباره آن از دید فلسفه، روانشناسی و دین و چیستی آن را در نظام حاکم بر زبان و اندیشه‌ی ناصرخسرو، مجموعه‌ی ایده‌ها و دیدگاه‌های او را در اشعارش در چهار حوزه‌ی معنا شناسی، هستی‌شناسی، غایت‌شناسی و وظیفۀ اخلاقی رنج و هم‌‌چنین تأثیر زیبایی‌شناختیِ رنج در اشعار او، طبقه‌بندی و تحلیل نماید.بررسی و مطالعه این حوزه‌ها نشانگر این مهم است که ناصرخسروبه همه‌ی حوزه‌های ذکر شده، اهتمام ورزیده است؛ هر چند در تفسیر و تشریح و حتی در عمل به این مسئله، به وجود شناسی رنج توجه خاصی داشته است.
فرهنگ توصیفی لغات، ترکیبات و اصطلاحات دیوان مسعود سعد سلمان
نویسنده:
الهام اصلانی نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسعود سعد سلمان از شاعران بزرگ زبان فارسی در نیمه‌ی دوم قرن پنجم وآغاز قرن ششم است. از این شاعر بیش از پانزده هزار بیت برای فرهنگ و تمدن ایران به یادگار مانده است. در این پایان‌نامه، لغات، اصطلاحات، ترکیبات و تعبیرات مشکل اشعار او را شرح کرده‌ایم. مسعود سعد در زبان ادبی خود از تعبیرات غیرمستقیم و ادبی و هنری استفاده کرده است، در کنار اینها ورود لغات و اصطلاحات علمی به شعر او دیوان او را نیازمند شرح کرده است، تا جایی که بدون مراجعه به لغت‌نامه‌ها، فهم اینگونه مفردات برای همگان و خصوصاً دانشجویان دوره کارشناسی که شعر او را در برنامه درسی خود دارند، آسان نیست. بدین جهت نزدیک چهار هزار مدخل از مشکلات اشعار او را به صورت الفبایی نوشته و شرح داده‌ایم. بخش قابل توجهی از لغات، ترکیبات و اصطلاحات حوزه بخارا و نواحی شرقی و شمال شرقی قرن ششم را در دیوان این شاعر می‌توان یافت. لغات و ترکیبات دیوان او به قلمرو تمام شعبه‌های علوم از جمله: طب، نجوم، فلسفه، منطق، جغرافیا، حکمت، دین، اجتماع، دیوان حکومتی، سیاست، اساطیر، تاریخ و امثال اینها تعلق دارد. در این فرهنگ تمامی لغات و اصطلاحات مشکل مربوط به علوم مذکورو همچنین تعبیرات استعاری و به اصطلاح مجازی را شرح داده‌ایم.
حوزه های معنایی مشترک در آثار جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه
نویسنده:
سلیمه سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه، دو ادیب برجسته‌ی مهجری، دارای ایده‌ها و افکار مشترکی هستند. این اشتراک دیدگاه‌ها حاکی از آن است که میخائیل نعیمه در تالیف آثار فکری‌اش، چه مستقیم و چه غیر مستقیم از اندیشه جبران اثر پذیرفته است. اشتراکاتی که این دو نویسنده در حیطه‌های فکری هم‌چون مرگ و زندگی، عشق و محبت، خیال، معرفت نفس، عرفان، تناسخ، اومانیسم، انترناسیونالیسم و ناتورالیسم داشته‌اند، میزان تاثیری‌گذاری جبران خلیل جبران را بر میخائیل نعیمه بیشتر آشکار می‌کند. بیشترین حوزه اشتراکاتی این دو ادیب در باب تناسخ، اومانیسم و مرگ و زندگی می‌باشد. این تاثیر را می‌توان تا اندازه‌ای به شرایط زمانی و مکانی و همچنین مکتب ادبی که این دو ادیب به آن تعلق دارند، نسبت داد. نگارنده در پایان نامه حاضر به مقایسه و تطبیق پاره‌ای از آثار این دو نویسنده پرداخته و از نمونه‌های نثری مختلفی استفاده کرده است.
تطبیق عقل و عشق در حدیقه سنایی و منطق الطیر عطار
نویسنده:
محبوب محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل و عشق همواره دو ابزار اصلی شناخت و معرفت بوده است از این رو گروهی عقل را وسیله شناخت و معرفت میدانند و گروهی عشق را، و بین این دو گروه همیشه تقابل و تعارض بوده استتحقیق این است که علیرغمِ هم‌مکتب بودنِ آن دو عارف (مراد اشراقی بودنِ آنهاست)، سنایی در دوران پختگی (که حدیقه نیز حاصل دوران پختگی اوست)، عقل را که حکمت مشّائی، به‌عنوان بهترین وسیلۀ شناختِ حقایق، مطرح کرده است، زمانی می‌پذیرد که به آن صبغۀ دینی زده باشد.بسیاری از عارفان، از جمله، «عطار» معتقدند: «عقل» حتی عقلِ انبیا و اولیا، برای رسیدن به حقایق و دقایق غیبی کافی و وافی نیست و «عشق» تنها جوهری است که شناخت خدا را برای آدمی میسّر می‌کند. «سنایی»، به‌خصوص، در «حدیقه» نسبت به «عقل»، نظری حکیمانه دارد و بر این باور است که در صورتی که «عقل» و حتی «عشق» منوّر به نور شرع باشند و هر دو از دین نشأت بگیرند، می‌توانند راهنمای آدمی برای شناخت حقایق باشند. عواملی از قبیلِ روشن كردن اين حقیقت كه عارفان، به‌ویژه، «سنایی» و «عطار» چه برداشتي از دو مقولۀ عقل و عشق دارند و به چه دلیلی آن دو را برابر هم قرار می‌دهند و همچنين روشن كردن جايگاه عقل كلّي و اهميّت آن نزد «سنايي» و «عطار»- كه جوهر انسان است و اينكه اهل تصوف خود، از مُحبّان عقل هستند و عدمِ توجه دقيق به اين مسأله باعث می‌شود كه عشق، دشمنِ عقل فرض شود و ... ، از ضرورت‌های اصلی توجه بنده به موضوع این پژوهش بوده است.1. دست‌یابی به تعاریفی مشخص از عقل و عشق.2. شناخت جایگاه عقل و عشق نزد عارفان.3. عقل و عشق و جایگاه آن دو از از دیدگاه سنایی.4. عقل و عشق و جایگاه آن دو از دیدگاه عطار.5. شناخت عقاید و افکار سنایی و عطار در خصوص عقل و عشق.6. ایجاد تحول در نگرش مردم نسبت به عقل و عشق از نظر عارفان.
جریان شناسی عرفان اسلامی - ایرانی براساس متون منثور قبل از قرن هفتم
نویسنده:
سمیه جباپور زرگ‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر منشأ و خاستگاه عرفان و تصوّف اسلامی – ایرانی را با دوران آغازین اسلام مصادف بدانیم، از آن زمان تا قرن های مدیدی، تحوّلات و جریان های مختلفی در آن به منصّه ظهور رسیده است. عرفان و تصوّف درختی است که جریان ها و مکاتب مختلف صوفیانه، چون شاخه های متعدّدی از آن سر برآورده است. افکار و نظریّات گوناگونِ مطرح شده در تصوّف و عرفان را می توان از لحاظ تاریخی ، یا محیط جغرافیایی رایج در آن ، یا به لحاظ دوران رشد و انحطاط و یا به لحاظ مضمون و محتوای غالب بر آثار عرفانی و صوفیانه، تقسیم بندی کرد. آن چه می تواند در ظهور یک جریان جدید در تصوّف موثّر باشد، علاوه بر بینش و عقاید شخصی هر صوفی و عارفی، شرایط محیطی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. هر کدام از صوفیه و عرفا با دیدگاه ها و باورهای خاصّ خود به این مشرب عظیم فکری می نگریستند و با همان افکار و عقاید به تعریف اصول و مبانی تصوّف و عرفان می پرداختند. عدّه ای از صوفیه معتقد بودند که طریقت عارفانه باید در چارچوبی که شریعت تعیین کرده است، تعریف شود و هر گونه تخطّی از آن را بدعت می شمردند. عدّه ای نیز چنان بر مذهب و سنّت پافشاری می کردند که تصوّفی را که بر اساس آن مذهب و سنّت خاص نبود، نمی پذیرفتند. این گروه از صوفیان، مذهب و سنّت را از شریعت هم مهمّ تر می دانستند. گروه دیگری از صوفیان هم از آن جوّ خشک و بی روح و ذوق حاکم بر تصوّف، فاصله گرفتند و با دمیدن روح ایرانی در آن، تصوّف را پرشور و رونق کردند. اینان در مخلوقات زیبا به دنبال جمال الهی بودند و عاشقانه و بی هیچ سدّ و مانعی با خداوند ارتباط برقرار می کردند. عدّه ای فیلسوف هم از تصوّف ایرانی و اسلامی سر برآوردند و بدون توجّه به اصول مدوّن و از پیش تعیین شده صوفیان قبلی، مباحث عرفانی را با نگاهی متفاوت مطرح کردند. ظهور و رواج هر جریانی به معنی کنار رفتن مکتب و جریان دیگر نبود و چه بسا که دو یا چند جریان که اختلاف مشرب و طریقه زیادی با هم داشتند، هم زمان در تصوّف جریان داشتند. این مطلب را از همان دوران آغازین تصوّف می توان مشاهده کرد.
ریاضت در مثنوی معنوی
نویسنده:
احمدرضا شکوهی خانیمنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در9 فصل با هدف بررسی نظرمولوی در مورد ریاضت و نمود آن در مثنوی معنوی تدوین گردیده است.در مقدمه که فصل اول این رساله را تشکیل میدهد روش، اهداف،پیشینه و اهمیت تحقیق به طورمختصر و مفید آمده است.در فصل دوم برای شناخت بیشتر مولوی با فرض صوفی بودن او مکتب تصوف مورد تحقیق قرار گرفته است،در مورد ضرورت ایجاد این مکتب سخن گفته شده و با توجه به اقوال صوفیان ومولوی، صوفیان گروه بندی شده اند ودر آخر این نتیجه حاصل آمده که مولوی صوفی عاشق است.درفصل سوم تعاریف مختلف ریاضت در لغت نامه ها وگفتار صوفیانپیدا شده است ریاضت در کلام الهی وگفتار ائمه جستجو گردیده واین مقوله در مذاهب مختلف خصوصا مسیحیت مورد فحص قرار گرفته و تفاوت آن با رهبانیت بیان شده است.ریاضت در عصر مولوی و از نظرسعدی و نجم رازی بررسی شده است.فصل چهارم از کتابهای مهم عرفانی موارد مشمول ریاضت استخراج شده است.فصل پنجم بانگاهی انتقادی ریاضت دوازده تن از بزرگان تصوف که همگی از صوفیان خائف هستندبررسی شده است.در فصل ششم با روندی منطقی از هفده موردی که مستقیما به ریاضت اشاره شده است «خود» و«تن» تعریف شده اند از اشعار مثنوی این نتیجه به دست آمده که .قیاس،پندارآفرین است وموجب ایجادتصورات واوهام وشخصیت کاذبمی گردد ،هدف اصلی ریاضت زدودن این زنگارهاست. صمت،جوع،سهر،عزلت،ذکر،صبر،ترک تقلید،دوری از اندیشه های وهم آفرین،ترک نفس و هوای نفس،ترک دنیا برای آخرت ودوری از حشمت و جاه از مواردی است که در فصل هفتم مبسوطا به آن پرداخته شده است.از آن جا که مولوی از صوفیان عاشق است در فصل هشتم به عشق پرداخته شده است،صفات عشق بیان شده واین نتیجه حاصل آمده که عاشق از ریاضت بی نیاز است،عاشقی در بر گیرنده تمام ریاضت هاست ولیکن لازمه عاشقی ریاضت کشیدن و تهذیب نفس است.
جلوه‌هایی از زندگی پیامبران در قصاید سنایی غزنوی
نویسنده:
قدرت‌اله فرهمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ادبيّات عرفاني ،مظاهر كمال انساني ،پيامبران و اوليايند كه خداي تعالي آنان را به ملكوت خويش رهنمون گشته و به عزّ قرب خود مباهي فرموده است . پيامبران و اولياءو همۀ مومنان از نورواحدي هستند. هر كدام از پيامبران به منزلۀپیامبري ديگر و همۀ آنان مظهر صفات نيك و اعمال خير هستند .در مقابل،دشمنان آنان كه بنده و بردۀ نفس سركش و دل بستۀ علايق و شهوات مادي وحيواني هستند همه مظهر شرارت و پليدي اند . بنابراينانسانيكهباترك تعلقات وكشتن نفس امّارۀ خويش و با عنايت خداوند ، به كمال رسيده است ، انسان كاملي است كه حق در او و او در حق زندگیمي كند . چنين انساني در شمار انبياءو اولياء و وارث نور الهي است .با توجه به آنچه گفته شد ،داستان پيامبران ديگر واقعۀ تاريخي نيست كه فقطيك بار اتفاق افتاده و تمام شده باشد .اين داستان ها ممكن است در وجود هر انساني تكرار شود .پيامبران و شخصيت ها و حوادث و اشياء مربوط به آنان ، مظاهر نيروها و و استعدادهايموجود در وجود انسانهستند . انسان مي تواند اين نيرو و استعداد ها را در دو جهت متفاوت سوق دهد و بالقوّه بودن آنها را در وجود خود به فعل تبديل كند.نفس مستعد انسان مانند زمين حاصل خيزي است كه هر دانه كه در آن كاشته مي شود همان دانه نيزمي رويد . اين نفس اگر با عنايت الهي و به درستي تربيت شود و خود را دل بستۀ مادّيات وشهوات نكند، آدم (ع) مي شود كه مفتخر به تاج « كَرَّمنا » مي گردد و اگر درست تربيت نشود و خشم وشهوت بر او غلبه كند ابليس لعين مي شود كه مردود درگاه حق مي گردد.گاهي ابراهيم (ع) مي شود كه مظهر حق و خير و نيكي است ويا نمرودي مي شود كه مظهر همۀ صفات بد وشر و شرك و كفر است . محمد (ص) خاتم الانبياء مي شود كه سراسر وجودش رحمت و عطوفت و مهرباني است و يا ابولهبي مي گرددكه با آتش شرارت و جهل خود همه چيز را مي سوزاند .و بالاخره اينكه موسي (ع) مي شودكه نور الهي بر او متجلّي مي شود و عصا در دستش به اژدهامبدّل مي شود ويا فرعوني مي شود كه جز تكبر و شرارت و فساد چيزي از او سر نمي زند . نتيجه اينكه هر كدام از پيامبران و شخصيت ها و چيزهايي كه به آنان وابسته است نماد و رمزي است كه مي تواند در وجود هر يك از افراد بشر تحقق يابد.
سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در آثار منثور عرفانی با تأکید بر اللمع، شرح تعرف، ترجمۀ رسالۀ قشیریه، کشف‌المحجوب، کیمیای سعادت، اسرارالتوحید، مرصادالعباد و مصباح‌الهدایه
نویسنده:
سمیه سلیم‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تحقیقی است در باب سیمای حضرت رسول اکرم (ص) در آثار منثور عرفانی، از قبیل اللمع، شرح تعرف، اسرار التوحید، ترجمۀ رسالۀ قشیریه، مرصاد العباد، کشف المحجوب، کیمیای سعادت و مصباح الهدایه. ما در این پژوهش برآنیم تا جایگاه خاص و شخصیت والا و گرانقدر خواجه و سرور دو عالم را لربذو هم چنین میزان تأثیر پذیری آثار منثور عرفانی را از پیامبر اکرم (ص) تبیین نماییم. هر چند توجه به مقام والای انبیای الهی و جنبه های گوناگون اخلاقی و تربیتی آنان همواره مورد عنایت ویژۀ عرفا و صوفیه قرار داشته و بخش عظیمی از ادبیات منظوم و منثور را به خود اختصـاص داده است ، اما از میان انبیـای الهی پیامبـر اکرم (ص) به عنوان دردانۀ عالم هستی که مظهر انسان کامل است تقریباً بر ذهن و فکر عرفا و صوفیه نقش پررنگ و قابل توجهی داشته است. هدف ما در این پژوهش ، بررسی نحوه و میزان تأثیرپذیری این عرفا و صوفیه از شخصیت حضرت محمد (ص) است. با وجود آن که کلام و گفتار پیامبر اکرم (ص) یکی از موضوعات مهم مورد استناد عرفا در تبیین آرا و عقایدشان است، تقریباً می توان گفت که در بیشتر این آثار ، احادیث و اقوال آن حضرت مطرح شده است و کمتر به دیگر جنبه های زندگی او از قبیل تولد و ازدواج و ... پرداخته شده است. ضرورت آشنایی هر چه بیشتر نسبت به پیامبر اکرم (ص) ، با توجه به این نکته که آن حضرت بهترین الگویی است که همگان به تبعیت از او می توانند به بالاترین قله های صفات و سجایای نیک اخلاقی و در حقیقت به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند ، لزوم اهمیت این پژوهش را بر همگان، آشکار می کند.این پایان نامه دربرگیرندۀ مواردی از سیرت و مکارم اخلاق پیامبر اکرم (ص) و تبیین جایگاه پیامبر (ص) در نظام آفرینش و کمالات وجودی آن حضرت و هم چنین ارتباط معنوی که پیامبر (ص) با خالق هستی برقرار می کرده است، می باشد. علاوه بر این از بعضی یاران و نزدیکان پیامبر (ص) که ارتباط نزدیک با آن حضرت داشته اند، نیز سخن به میان آمده است.
  • تعداد رکورد ها : 192