جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 636
تحلیل و بررسی ابعاد گوناگون معنای زندگی
نویسنده:
محمدرضا رحمانی اصل
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله ابعاد و اضلاع گوناگون معنای زندگی «شخص» را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. این تحلیل با نگاه «سوم شخص» صورت گرفته تا بتواند دیدی شمولی داشته باشد؛ زیرا یافتن معنای زندگی انسان جز از طریق آشنایی با جنبه های روحی و روانی و موقعیتی که در آن زندگی میکند و حتی جز از طریق معرفت به اجزای هستی امکان پذیر نیست. با تأمّل در خدا، انسان و هستی، بصیرت ما نسبت به موقعیت انسان در عالم هستی عمیق تر خواهد شد و به تفسیر صحیحی درباره معنای زندگی شخص دست مییابیم.این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری نگارش یافته و هدف از آن، سعی در تبیین معنای زندگی است تا خواننده را به عنوان یک تحلیلگر در یافتن معنای زندگی خود یاری دهد. تأثیر فهم موقعیت و جایگاه انسان در معناداری زندگی، همچنین میزان تأثیر دین و اخلاق در معناداری زندگی از دیگر اهداف این پژوهش است.
رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان
نویسنده:
حسن عیوض زاده , تورج عقدایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان ,
چکیده :
این مقاله که گوشه ای از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید.بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند».او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد.بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را«رسمی همایون» دانسته است.در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد.او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید.بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و «از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گل» می نشیند.
صفحات :
از صفحه 95 تا 121
تصوير خدا در نگاه ابن‎‌سينا و ابن‌عربي
نویسنده:
زهرا بهرامی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک اساسي ترين و کليدي ترين مباحثي که در نظام هاي معرفتي مطرح مي گردد، در ارتباط با مبدأ هستي و تبيين معرفت و تصويري صحيح از اوست. در اين خصوص ديدگاه هاي زيادي از سوي متفکران ارائه گشته و هر فرقه و مشرب با نظر به مبادي و مباني عقلي خاص خود، به طرح نظريه پرداخته است. به ديگر سخن، در يک برآيند کلي، طيف وسيعي از ديدگاه هاي عقل گرايانه تا شهود گرايانه وجود داشته است که نماينده ي عقل گرايي، فلاسفه و نماينده نگاه شهود گرايانه، عرفا محسوب مي شوند. در اين پژوهش، کوشش شده است تا خدا در دو نظام معرفتي مهم، يعني مکتب فلسفي عقلاني ابن سينا و مشرب عرفاني ابن عربي بررسي گردد. به عبارتي، بحث ميان رئيس فلسفه استدلالي مشاء - ابن سينا- و مدون عرفان نظري - شيخ اکبر محي الدين بن عربي- است. خدايي كه از طريق روش مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، تفاوت جوهري با خدايي كه از طريق مشرب شهودي ابن عربي شناخته مي‌شود، دارد و اين اختلاف ريشه در مباني اعتقادي آنان دارد. خدا در نگاه ابن سينا در مقام اثبات و مباحث معرفت‌شناختي يکي از مصاديق مطلق وجود مي‌باشد، براي او وجود خدا بديهي نيست و نيازمند به اثبات آن است و در نظام وي شک در مورد خدا، امري معقول مي‌باشد، اما خدا نزد ابن عربي با توجه به نگاه وحدت وجودي‌اش، يكي از مصاديق وجود نيست، بلكه تنها مصداق وجود است ووجود مطلق لابشرط است که مقيد به هيچ قيدي، حتي قيد اطلاق نيست و خداي او عين وجود است، نه اينکه وجود، مقسمي باشد براي خدا و مخلوقات، و در نظام عرفاني ابن عربي، شک در وجود خدا، شک در اصل وجود است که امري محال است و قطعاً به سفسطه مي انجامد. خداي كه از طريق مشرب مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، از آن جهت كه خدايي است مفهومي، نمي‌تواند رابطه‌ي وجودي با انسان برقرار كند، لذا پيوندي با موجودات عالم از جمله انسان ندارد، بنابر اين، خداي ابن سينا بيگانه با موجودات از جمله انسان است. در حاليکه، خداي ابن عربي آشنا ترين آشناي انسان و بلکه خود حقيقي انسان است. ديدگاه‌هاي فوق، هر يک ناشي شده از مباني و مبادي عقلي خاص خويش است، به عبارتي، ديدگاه ابن سينا ناشي از مباني عقل گرايانه و مشرب استدلالي صرف اوست و ديدگاه ابن عربي ناشي از مباني اصلي شهود گرايانه است که ريشه در اعتقاد او به وحدت وجود دارد. لذا، مي توان گفت، اختلاف اساسي و جوهري ميان خداي فلسفي ابن سينا و خداي عرفاني ابن عربي دارد و تصوير خدا نزد ابن سينا غير از تصوير او نزد ابن عربي است.
خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
علت ترس از مرگ از نظر ابن سینا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
روش فلسفی ابن سینا، الگویی برای تحول در علوم انسانی
نویسنده:
حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ما در این مقاله این است که با ارائه یک الگوی تاریخی اولاً نشان دهیم تحول در علوم انسانی به گونه ای که با ارزش های اسلامی سازگار باشد، امکان پذیر است؛ ثانیاً نشان دهیم برای نیل به چنین هدفی چه روشی باید اتخاذ شود و چه مراحلی باید طی شود. یکی از الگوهایی که می توان در تحول علوم انسانی از آن استفاده کرد، روش ابن سینا در مواجهه با فلسفه یونان و به طور خاص فلسفه ارسطویی است. ابن سینا در مواجهه با فلسفه یونان ضمن پرهیز از هر گونه برخورد حذفی، طی چند مرحله و به صورت کاملاً روشمند، مباحث فلسفه یونان را چنان متحول ساخت که تا حدود زیادی به مبانی تفکر توحیدی اسلام نزدیک شد. روش او دارای سه گام عمده است: فهم دقیق؛ نقد مبنایی؛ تحول ساختاری. وی این گام ها را به صورتی کاملاً روشمند پیش برد. اضلاع روش وی در هر گام عبارت است از: تحلیل معنایی، توجه به وجوه مختلف موضوع و تحلیل و ترکیب. این روش ابن سینا را به اعتبار نتیجه آن می توان تحول ساختاری نامید.
صفحات :
از صفحه 83 تا 99
مبانی الهیّات در تفکّر دنس اسکوتوس با نگاهی اجمالی به آرای ابن سینا
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقالة حاضر درصدد است مبانی الهیات را از دیدگاه فیلسوف و متألّه مَدرسی دنس اسکوتوس بررسی کند. این مبانی عبارتند از: تعریف و موضوع الهیات، اقسام الهیات، امکان الهیات به مثابه یک علم، و نسبت عقل و وحی. هم چنین سعی خواهد شد با توجّه به تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن سینا در بسیاری از موارد، مقایسه ای اجمالی میان دیدگاه های آن دو انجام شود. هر دو متفکّر موضوع الهیات را خدا و مسائل مربوط به آن می دانند و بر همین اساس الهیات را تعریف می کنند. دربارة امکان الهیات به مثابه یک علم، در حالی که اسکوتوس معتقد است که نمی توان آن را دقیقا یک علم نظری نامید بلکه آن نهایتا یک علم عملی است، ابن سینا الهیات بالمعنی الاخص را دقیقاً یک علم نظریِ یقینی می داند. دربارة نسبت عقل و وحی نیز اسکوتوس ضمن تأیید کارکرد عقل در الهیات، نهایتاً به برتری وحی معتقد است، امّا ابن سینا ضمن قبول اعتبار تامّ وحی، کاملاً اصالت عقلی است.
تبیین ایمان به خدا و دلالت‌های آن برای تربیت دینی از منظر پلانتینگا و نقد آن بر اساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین قدیری اناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش برآن است به کمک روش توصیفی- تبیینی، ابتدا دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را تبیین کند. سپس نشان دهد که ایمان بر مبنای چنین تبیینی چه پیامدها و دلالتهایی برای تربیت دینی دارد، ودرنهایت از منظر اندیشه های علامه طباطبایی چه نقدهایی بر معرفت شناسی اصلاح شده و دلالتهای تربیت دینی آن می توان وارد کرد.معرفت شناسی اصلاح شده، یک دیدگاه مشخص در معرفت شناسی دینی است که با نقد مبانی معرفت شناسی الهیات طبیعی، تحول جدیدی در عرصه معرفت شناسی ایجاد کرد. پلانتینگا با نقد مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی، بر این باور است که الهیات عقلانی بیجا و بی مورداست. در این نوشتار ابتدا به تبیین جنبه سلبی معرفت شناسی اصلاح شده و سپس به جنبه ایجابی آن پرداخته ایم. نتایج این پژوهش نشان داده است که ایمان به خدا جزء گزاره های پایه می باشد و از سنخ معرفت و کارکرد صحیح قوای ادراکی انسان خصوصا حس الوهی است. نقش اراده در تشکیل باور و ایمانبه خدا، ضعیف است، بلکه تابع موقعیت ویژه ای است؛ متعلق ایمان، تعالیم کلی مسیحیت است که در انجیل آمده است و گناه، آفت ایمان به خدا و بطورکلی معرفت و شناخت می باشد.مهمترین پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی عبارتند از:اعتقاد به با معنا بودن و امکان تربیت دینی، رویکرد عقلانی به تربیت دینی با مبانی معرفت شناسی اصلاح شده، فراهم آوردن محیط سالم و دور از گناه برای متربیان است. و مهمترین نقدهایی که از منظر علامه طباطبایی برپلانتینگا در حوزه معرفت شناسی وارد است عبارتند از:تناقضات اعتقادی درون مسیحیت، توجه بیش از حد به روش استقراءتا قیاس، احتمال دور در استدلال و افتادن در دام نسبیت. در پایان براساس چهار مولفه تربیت دینی یعنی مولفه هایاعتقادی و فکری، تجربه درونی، التزام درونی و عمل، پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی مورد نقادی قرار گرفته است.
گزاره «خدا وجود دارد» از دیدگاه علامه طباطبایی و پلانتینگا
نویسنده:
سمیرا فرزین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به وجود خدا به عنوان اساس هر نوع باور دینی، همواره در معرض حملات نظری از سوی مخالفین بوده که به نوبه خود پاسخ‌های دین‌داران را نیز به همراه داشته است. یکی از این موارد، چالش قرینه‌گرایی است که طبق آن فقط گزاره‌هایی پذیرفتنی، مجاز یا موجه است که شاهد، دلیل، یا قرینه عقلانی داشته باشد. اما مدعای خداناباور این است که باور به وجود خدا شاهد یا دلیل عقلانی ندارد. نتیجه این دو گزاره در کنار هم، عدم جواز یا توجیه باور دینی است. در پایان نامه حاضر، نظرات دو متأله شاخص شرق و غرب در قرن گذشته یعنی علامه سید محمد حسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و مقایسه شده است. بر این اساس، پلانتینگا پس از ارزیابی براهین مشهور تاریخ فلسفه غرب بر اثبات وجود خدا، یعنی برهان‌های جهان شناختی، وجود شناختی (آنسلم) و غایت شناختی (نظم)، هیچ کدام را منتج به مقصود و تمام نمی‌داند. البته به طریق اولی، استدلال‌های مخالفین را بر اثبات عدم وجود خدا نیز نمی‌پذیرد. در مقابل، او که به سنت معرفت‌شناسی اصلاح‌شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره کبرای قیاس قرینه گرا را به چالش می‌کشد: این که « فقط گزاره‌هایی موجه است که قرینه عقلانی داشته باشد» خود به کدام دلیل متکی است؟ وی و هم‌فکرانش با رد انحصار باور‌های پایه در بدیهیات اولی و گزاره‌های بطلان‌ناپذیر، گزاره «خدا وجود دارد» را نیز برای یک دین‌دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می‌کنند.از سوی دیگر با بررسی نظریات علامه طباطبایی در این گزارش نشان داده شده است که وی آوردن برهان بر اثبات وجود واجب یا هستی مطلق را نه تنها ممکن می‌داند بلکه در آثار خود نیز به آن اقدام کرده است که مشهورترین آن، تقریر ایشان از برهان صدیقین است. این، به معنی رد ادعای صغرای قیاس قرینه‌گراست. با این حال، نظرات علامه طباطبایی از جنبه معرفت‌شناسی قضیه نیز جالب توجه است. با این که وی هم‌چون سایر فلاسفه مسلمان، به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، اما همه مقدمات برهان (باورهای پایه) را در اصل عدم اجتماع نقیضین خلاصه می‌کند. بر این اساس، خود این اصل اولی به نحوی به پذیرش واقعیت به معنای مطلق آن که در این دیدگاه با وجود مطلق یا واجب یکی است، محتاج است. چرا که ابتدا باید واقعیت را درک کرد تا پس از آن عدم واقعیت را فهمید و در مرحله بعد نتیجه گرفت که واقعیت با لاواقعیت جمع نخواهد شد.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
  • تعداد رکورد ها : 636