جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 231
علم اجمالى در عین کشف تفصیلى (تحلیل و نقد سه نظریه در مسئله علم خدا به اشیا)
نویسنده:
رضا اکبریان، محمدمهدى کمالى
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کیفیت علم خداوند به اشیا (پیش و پس از ایجاد)، همواره، یکى از مسائل مهمّ فلسفه اسلامى بوده که دو نظریه ابن سینا و ملّاصدرا درباره آن از اهمیت بیشترى برخوردار است. ابن سینا با توجه به نظام فلسفى خود، علم بارى تعالى را از طریق صور ارتسامى طرح ریزى مىکند؛ ولى ملّاصدرا با استفاده از قاعده «بسیط الحقیقه»، و بنابر مبانى بدیع حکمت متعالیه (به ویژه اصالت وجود)، نظریه «علم اجمالى در عین کشف تفصیلى» را مطرح مى سازد.نگارش مقاله حاضر، نخست با هدف تبیین و تحلیل معناشناختى نظریه ملّاصدرا انجام مى گیرد. سپس، به بررسى مبانى و اصولى خواهیم پرداخت که ملّاصدرا را به نظریه خاص خود رهنمون ساخته است. در نهایت، بررسى خواهیم کرد که: آیا سخن ملّاصدرا آخرین نظریه در این مسئله است یا اینکه مى توان با نقد و تحلیل آن به نظریه دیگرى رسید؟ به همین مناسبت، نظریه علّامه طباطبائى را مطرح کرده و مقایسه اى اجمالى بین آن و نظریه ملّاصدرا ارائه داده ایم.
صفحات :
از صفحه 101 تا 136
نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر
نویسنده:
حسین زمانی ها، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى نفسه مى شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش برانگیز تبدیل مى شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى نفسه غیرممکن مى نماید. از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى ء آن گونه که هست خویشتن را ظاهر مى سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمىکند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى دهد که اشیا آن گونه که هستند خویشتن را بنمایانند.
صفحات :
از صفحه 13 تا 40
مقایسه آموزه «جوهر» در دو کتاب مقولات و متافیزیک ارسطو
نویسنده:
رضا اکبریان، احمد حسینی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو آموزه جوهر را عمدتا در دو کتاب مقولات و متافیزیک مطرح کرده است. مطالعه این دو کتاب، ممکن است این مطلب را به ذهن متبادر سازد که گویا ملاک های مطرح شده برای جوهر، در این دو کتاب، کاملا بر هم منطبق نیستند، بلکه ملاک های پیشنهاد شده برای جوهر و در نتیجه، مصادیق جوهر، در این دو اثر، با هم تفاوت دارند. گذشته از تاثیری که ممکن است گذر زمان و تحول فکری ارسطو به جا گذاشته باشد، اختلاف موجود در میان این دو کتاب را می توان به اختلاف در رویکردهای اتخاذ شده در هر یک از دو کتاب بازگرداند. در کتاب مقولات، که به واقع اثری منطقی- فلسفی شمرده می شود، به جنبه های ذهنی و ارتباط میان مفاهیم نیز پرداخته شده است، از این رو، در کتاب یاد شده، برخی از مفاهیم کلی ذهنی هم به نوعی «جوهر» - البته در معنای ثانوی آن – دانسته شده اند. اما در کتاب متافیزیک، رویکردی کاملا مابعدالطبیعی اتخاذ شده است؛ بنابراین، در این کتاب، از جواهر ثانوی سخنی به میان نمی آید. ارسطو در متافیزیک جواهر را به عنوان مصادیق واقعی موجود معرفی می کند، بر این اساس، از نظر ارسطو، مطالعه واقعیت به مطالعه جواهر خلاصه می شود، و موضوع فلسفه «جوهر» است. گفتنی است که تنها با نوآوری های فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا بود که فلسفه وجود، جایگزین فلسفه جوهر گردید.
نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
سیما محمدپوردهکردی، رضا اکبریان، شهین اعوانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد. یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
هانری کربن: از هایدگر تا ملاصدرا: هرمنوتیک و پیوستگی در طلب هستی (Henry Corbin: from Heidegger to Mulla Sadra Hermeniutics and the Unique Quest of Being)
نویسنده:
رضا اکبریان، املی نووا گلیز
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این واقعیت که هانری کربن عرصه فلسفه غرب را رها کرد تا خود را کاملا وقف فلسفه اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولا به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی می شود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشا واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت می شود. بنابراین، کربن که به طرزی ژرف از مساله اصلی فلسفه هایدگر، یعنی وجود بما هو وجود، و نیز از روش هرمنوتیکی او متاثر بود، با کشف حکمت متعالیه ملاصدرا به درجه و درک دیگری از هستی رسید. این نگرش تطبیقی، منجر به تبدیل «بودن برای مرگ» در فلسفه هایدگر به «بودن برای ماورای مرگ» در حکمت ملاصدرا شد. همچنین به یمن همین نگرش تطبیقی، ارتباط وثیق بین اشکال وجود و ادراک، و نیز نقش مکمل فلسفه و عرفان برای یکدیگر، آشکار و هویدا گشت. قلمرو اخیر، البته، میدان اصلی و حقیقی ای است که با معرفت حضوری می توان در آن به اصالت بنیادین وجود دست یافت.
صفحات :
از صفحه 5 تا 30
ملازمه عقلی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
فائزه زراعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده«ملازمه‌‌ی عقلی وجود و ماهیت»، خودِ آن عبارتی است که ملاصدرا برای تبیین نحوه‌ی رابطه‌ی وجود و ماهیت ایراد کرده است. منظور از ملازمه، ارتباط ضروری و تنگاتنگی است که نه بر اساس اتفاق و نه امکان، میان وجود و ماهیت برقرار است. آن‌چنان‌که خود ملاصدرا به‌تصریح بیان می‌کند، این ملازمه‌ی عقلی با اتحاد وجود و ماهیت تأمین می‌گردد که طی آن وجود، بالذات موجود است و ماهیت، بالعرض وجود متحقق می‌شود.درک این معنا از ملازمه و اتحاد، در درجه‌ی اول منوط به فهم معنای موردنظر ملاصدرا از وجود و ماهیت است. چنان‌که او به همین منظور در فلسفه‌اش به‌طور مفصل به تمایز معنای مصدری وجود و حقیقت عینی وجود می‌پردازد. او همچنین ماهیت را اعتبار و ظهور وجود در ذهن معرفی‌ می‌کند که از جهاتی با اعتبار "من حیث هی هی" ماهیت که در نظریه‌ی عارضیت منظور می‌شود، متفاوت است. در وهله‌ی بعد، در مقام تبیین این ملازمه، نظریات متمایز و متعارضی در تفسیر رابطه‌ی وجود و ماهیت در دیدگاه ملاصدرا، مطرح ‌شده است که بعضاً در مقابل هم قرار می‌گیرند و علاوه بر این هرکدام نیز به نحوی خدشه‌پذیر است. درحالی‌که به نظر می‌رسد، در هرکدام از این نظریات، فقط یک دسته از عبارات ملاصدرا در این موضوع، مستشهد قرارگرفته است و صاحبان این نظریات، در تبیین این رابطه دچار یک‌جانبه نگری و تحویلی نگری شده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که دلالت اتحاد وجودات خاصه با ماهیت، به‌صورت گمشده‌ای در میان این آراء باقی‌مانده است و درنتیجه‌ی این تعارضات، معلوم نمی-شود که بالأخره جایگاه حقیقی ماهیت کجاست؟ از نظر نگارنده اگر فراتر از این تمایزات، به همه‌ی ابعاد و وجوه سخنان ملاصدرا که ناظر به وجود و ماهیت است، نظر کنیم، می‌توان به نظری واحد منتهی ‌شد که درنتیجه‌ی هندسه‌ای هماهنگ از بیانات مختلف ملاصدرا بالضروره بر ما هویدا می‌شود؛ طرحی یکپارچه از مقدمات که دارای ارتباط منطقی و ساختاری هستند و بر محور ثبوت بالوجود ماهیت و صدق حقیقی ماهیت بر وجود، معنای اتحاد حقیقت وجود در مراتب و شئوناتش را قوام می‌بخشند
تحلیل و بررسی رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی و قاضی عضدالدین ایجی به برهان صدیقین ابن سینا
نویسنده:
فرزانه چیلکی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با بیان شرایط و مختصات برهان صدیقین، با بررسی تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و بیان نظر ابن سینا در مورد علیت و قائل بودن به وصف امکان ذاتی ماهیت نسبت به وجود و عدم بحث را پیش برده و تقریرهای برهان صدیقین در آثار مختلف ابن سینا ذکر شده است. با بررسی نظریه خواجه نصیرالدین طوسی که برخلاف ابن سینا ایجاد الشی من شی را نپذیرفته و قائل به ایجاد الشی لا من شی شده است، چون مابعدالطبیعه ی خواجه نصیر متفاوت از مابعدالطبیعه ی ابن سیناست، برهان صدیقین خواجه متفاوت از ابن سیناست. با بررسی برهان هایی که عضدالدین ایجی در باب اثبات وجود خدا به این مساله می پردازد چون ایجی قائل به هیچ سنخیتی میان واجب تعالی و ممکنات نیست، بنابراین نمی تواند برهانی از جنس صدیقین که برهان مورد قبول حکما است را بپذیرد و برهان مورد قبول وی همان برهان وجوب و امکان است.
عقلانیت ازنظر آگوستین و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا محمود کلایه ، رضا اکبریان ، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قدیس آگوستین(354-430 م) از بزرگان الهیات مسیحی در غرب و ملاصدرا(1571-1641 م) از متفکران فلسفه‌ی اسلامی در شرق، گرچه در دو زمینه‌ی فکری مختلف اندیشیده و به تعاریف مختلفی از عقلانیت دست یافته‌اند، اما هر دو درمقام تعیین مصداق،عقلانیت را اصطلاحی جامع با کاربردی تشکیکی دانسته‌اند که در سطوح مختلفی از یقین، تأمین‌کننده‌ی اعتبار علوم کاربردی، نظری و مکاشفه‌ای است. طی این مقاله به بررسی تعاریف مختلف آگوستین و ملاصدرا از عقلانیت پرداخته و ضمناً نشان خواهیم داد سه محور مشترک در تبیین این دو اندیشمند از عقلانیت بشری عبارت‌اند از: «دوسویه‌دانستن فرآیند ادراک»، «تبیین فرآیند ادراک بر مبنای مشاهده» و «تشکیکی‌بودن معنای تعقل». البته برخلاف آگوستین که نقشی بنیادین و جهت‌دهنده برای اراده و عشق در فرآیند تعقل قائل می‌شود، ملاصدرا اولاً حرفی از عشق به‌میان نمی‌آورد، ثانیاً اراده را نیز تابعی از تعقل و فرع بر آن می‌داند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 152
ارتباط نفس با مجردات و مادیات در فلسفه افلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
رضا اکبریان، طیبه کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله ارتباط مجرد و مادی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. نفس به دلیل هویت دوگانه ای که دارد، می تواند نقشی واسطه ای را میان عالم عقل و طبیعت را ایفا کند. نقش واسطه گری نفس، در فلسفه افلوطین و ملاصدرا به دو شکل متفاوت ترسیم شده است. از دیدگاه افلوطین، نفس دارای جنبه ای فرودین و جنبه ای عالی است. جنبه عالی نفس متصل به عقل است و هرگز تنزل نمی کند. اما نفس دارای جنبه فروتری نیز هست که با ماده در ارتباط است، به نظر او، نفس حتی در مرتبه فروتر نیز کاملا مجرد و انفعال ناپذیر است. ارتباط نفس مجرد با ماده از طریق طبیعت انجام می شود که خود پرتوی از وجود نفس کل است. اما نزد ملاصدرا، نفس امری است که با حدوث بدن حادث می شود و سپس به تدریج مجرد می شود. در این دیدگاه، نفس در ابتدا تنها از نوعی تجرد مثالی یا ناقص برخوردار است، اما امکان ترقی به مقام تجرد عقلانی یا تام برای او وجود دارد. ملاصدرا از طریق ترسیم رابطه اتحادی میان نفس و بدن و اصل حرکت جوهری سعی در حل مشکل ارتباط مجرد و مادی کرده است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 32
تفاوت رویکرد ارسطو و ابن سینا در اثبات وجود خدا
نویسنده:
محمد صالح طیب نیا، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقایسه رویکرد ارسطو و ابن سینا در مساله اثبات وجود خدا، تا اندازه زیادی روشنگر تفاوت مبنایی اندیشه مشایی ارسطویی و سینوی و همچنین، راه متفاوتی است که در جهان اسلام نسبت به مغرب زمین، در مساله اثبات وجود خدا طی شده است. ارسطو در کتاب فیلوسوفیاس، به دو برهان «درجات کمال» و «غایت شناختی» اشاره کرده است، ولی استدلال اصلی او بر اثبات وجود خداوند، برهان حرکت است که در کتاب لاندای مابعدالطبیعه و همچنین، کتاب طبیعیات به تفصیل به آن پرداخته است. هر سه برهان فوق، رویکرد جهان شناختی داشته، در دسته براهین پسینی قرار می گیرند. برای ابن سینا پذیرش این که ارسطو می خواسته از امور طبیعی، مانند حرکت عالم، وجود خدا را اثبات کند، بسیار سخت است. بر اساس همین تفکر، همه تلاش ابن سینا در اثبات وجود خدا بر این امر متمرکز شده است که از برهان های جهان شناختی در اثبات خدا استفاده ننماید. ابن سینا از برهان وسط و طرف و امکان و وجوب در چندین کتاب خود استفاده کرده، آخرین تقریر خود از برهان امکان و وجوب را «صدیقین» می داند. برهان او وجودشناختی و در عین حال پیشینی است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
  • تعداد رکورد ها : 231