جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 175
تحلیلی بر شناخت و اصول تربیت اشراقی از دیدگاه سهروردی
نویسنده:
رضاعلی نوروزی، حسن هاشمی اردکانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
چکیده :
این مقاله به بررسی اندیشه سهروردی با هدف تبیین دیدگاه فلسفی وی درباره شناخت، تحلیل و استنباط اصول تربیتی از آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. فلسفه وی، که به عنوان فلسفه التقاطی (عقل و شهود) می توان از آن نام برد در شناخت با ترکیب دو نگرش فلسفی و عرفانی یعنی برهان ارسطویی و عرفان افلاطونی با نگرش اشراقی به شکل قاعده مندی نظام متفاوتی از فلسفه پیش گفته را مطرح می سازد. بیشتر، سهروردی در زمینه کسب دانش این باور را القا کرده است که کسب دانش از جانب انسان به تجربه سه سطح شناختی، یعنی شناخت شهودی (استفاده از حواس)، شناخت از طریق مشاهده (شهود عرفانی) و شناخت اشراقی منوط است که این سطح از شناخت می تواند انسان را به حقیقت دانش رهنمون سازد؛ لذا این نوع نگرش از شناخت و فرایند کسب دانش توسط انسان، پیامدهایی را برای اصول تربیت در پی دارد که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 93
روی‌کرد دو نظام سینوی و صدرایی در چالش مطابقت
نویسنده:
محمد نجاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در این مقاله، به بررسی مسأله‌ی مطابقت بین ذهن و عین در دو حوزه‌ی سینوی و صدرایی پرداخته شده است. این بررسی در حوزه‌ی سینوی نشان می‌دهد اگر چه ابن سینا بر اساس مبانی فلسفه‌ی مشاء، به صحت فرآیند تجرید و انطباق ماهوی معتقد شده است، وی در نمط پایانی اشارات، با توسعه‌ی ادراکات در قسم غیر حصولی و شهودی، نفس را مؤلفه‌ای پویا و اشتدادپذیر لحاظ می‌کند. شیخ اذعان می‌نماید که تجرید فرآیندی ناکارآمد در تحصیل ادراکات شهودی است و نفس می‌تواند به واسطه‌ی اشتداد وجودی و معرفتی، از ابهام و عدم وضوح ادراکات خود کاسته، ادراکاتی مطابق با واقع را تحصیل نماید. در روی‌کرد صدرایی، مسأله‌ی مطابقت انتظام بهتری یافته است. ملاصدرا صراحتاً به ناکارآمدی فرآیند تجرید اذعان می‌نماید. وی بر اساس نظریه‌ی حدوث جسمانی، ابهام و عدم انطباق احتمالی ادراکات را ناشی از خساست وجودی نفس می‌داند. ملاصدرا به واسطه‌ی نگرش متفاوتی که به علم و ماهیت آن دارد، اشتداد جوهری نفس را به‌سان نردبان تعالی معرفتی نفس لحاظ کرده، معتقد است به هر میزان نفس در فرآیند حرکت جوهری اشتداد بیشتری یابد، ادراکاتی واضح‌تر را تحصیل خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 155 تا 168
«اسلامی سازی دانش» از دیدگاه عطاس و فاروقی (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
سعید زاهد، احمد کلاته ساداتی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: هدف تحقیق حاضر ارزیابی آراء دو تن از اندیشمندان جریان فکری «اسلامی سازی دانش» است. در نیمه دوم قرن بیستم، عطاس در مالزی و فاروقی در آمریکا، طرح کلی اسلامی سازی دانش را مطرح کردند. با وجود تمایز جدی میان آرای این دو، فصل مشترک اندیشه آنها این بود که دانش غرب به خصوص در حوزه علوم انسانی، باید اسلامی شود. بر این اساس، آنها به ارائه الگو هایی از اسلامی سازی این دانش سکولار پرداختند تا بتوانند چالشهای پیش روی تفکر در جهان اسلام را پاسخ دهند. در این مقاله، ابعاد فکری این دو اندیشمند، از چشم انداز هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی، ارزیابی شده است.روش: روش مطالعه، اسنادی است که با رجوع به آثار این دو اندیشمند، آرای آنها ارزیابی می گردد.یافته ها: اگر تولید علم و دانش را در مجموعه ای از سلسله مراتب معرفتی درنظر بگیریم، می توان گفت که فاروقی بیشتر بر ابعاد هستی شناسی و عطاس، بیشتر به ابعاد روش شناختی توجه داشته است. هر چند به لحاظ روش شناختی، فاروقی مراحل 12گانه ای را برای رسیدن به علم اسلامی معرفی کرده و عطاس بیشتر بر دانشگاه اسلامی تاکید می کند که در آن ادب، جای تربیت در دانشگاه را بگیرد؛ اما عدم شفافیت در سلسله مراتب معرفت و نیز ضعف روش شناختی دقیق، در آرای هر دو آشکار است. به عبارتی؛ مراحل 12 گانه فاروقی و دانشگاه اسلامی عطاس، فرایندی روش شناختی نیست که بتوان با آن علم اسلامی تولید کرد.نتیجه گیری: توجه به مبانی بنیادین هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی علم اسلامی و نیز سلسله مراتب معرفت، از مبانی اساسی جهت نیل به علم اسلامی است. توجه به این نیازهای اساسی در دیدگاه عطاس و فاروقی ابهام دارد و به درستی پرداخته نشده است؛ هر چند مبانی فکری آن ها کمکی جدی به شکل گیری گفتمان اسلامی سازی دانش در جهان اسلام کرده است.
بررسی تطبیقی حدود و اعتبار عقل نزد ملاصدرا و کانت
نویسنده:
عیسی نجم آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهمترین گرایش فلسفه معرفت شناسی است چرا که لازم است. ابتدا حدود معرفت بشری مشخص شود آنگاه بر اساس نتایج آن به تحقیقات خود ادامه داد. عقل یکی از مباحث معرفت شناسی در حکمت متعالیه و فلسفه کانت است. از نظر ملاصدرا، بر مبنای حرکت جوهری، غایت نفس ما، اتحاد عقل انسانی با عقل استعلایی و فرا تجربی و وصول به مرتبه ای از وجود عقل فعال است. بنابراین تمام مراحل شناخت عقلی در جهت نیل به اتحاد نفس ناطقه انسانی با عقل فعال سیر می کند. در نظر کانت نیز، نقد عقل محض در واقع پژوهشی است درباره توانایی ذاتی عقل برای بسط تعینات موجود از درون خودش، یعنی به نحوی ناب و مستقل از احساس و تجربه. از این حیث کانت درصدد توجیه و تبیین جدیدی از چگونگی شناخت و معرفت آدمی است. از جمله اهداف این تحقیق، بررسی ماهیت، توانایی ها و حدود عقل بشری در اندیشه کانت و ملاصدرا و نیز بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو اندیشمند در مسأله فوق می باشد. در مورد نتایج بدست آمده، به طور کلی می توان گفت که اگر چه کانت و ملاصدرا هر دو در اذعان به محدودیت عقل دارای نقاط اشتراکی هستند اما آنچه راه ملاصدرا را از کانت متمایز می گرداند و گستره ی فلسفه او را به ساحاتی متعالی تر می کشاند این است که او با اعتقاد به سلسله مراتب خاص عقل، سطوحی عالی را در این عرصه قائل شده است که در آن سطوح دریافت های عالیتر امکان پذیر است و علاوه بر این، با اعتقاد تام و تمام به وحی و الهام و شهود، سیطره ادراک انسانی بر قلمروی گستره هستی فراتر از ساحت عقل را امکان پذیر می داند.کانت نیز با تفکیک قلمرو پدیدارها از اشیاء فی نفسه، قائل به توانایی ما در اشراف بر پدیدارها و عدم توان قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه گردید.
بررسی تطبیقی اختیار انسان در فلسفه اسپینوزا و استاد مطهری
نویسنده:
زهرا رسولی، محمد کاظم علمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار به مقایسه نظریات دو فیلسوف اسلامی و غربی استاد مطهری و اسپینوزا دربارة اختیار انسان می پردازد. هر یک از این دو فیلسوف نظریات عمیقی درباره اراده آزاد و اختیار انسان عرضه کرده اند که بررسی تطبیقی این نظریات می تواند در فهم عمیق تر دیدگاه های هر یک از دو منشأ اثر قرار گیرد. هدف این جستار روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این پرسش ها می باشد که آیا انسان واقعاً آزاد است؟ آیا اختیار و آزادی او صرفاً به معنی قدرت انتخاب است؟ آیا حس اختیار در او بدیهی است، یا نتیجه جهل و غفلت او از علل و عوامل مؤثر بر اعمالش می باشد؟ دامنه و حدود اختیار انسان چه اندازه است؟ این دو فیلسوف در مباحث مهمی نظیر عقل، آزادی انسان، انسان، اراده، نسبت عقل و اراده، تعریف جبر و اختیار، و ملاک اختیار دارای دیدگاه های عمیقی هستند که در این جستار به روش تطبیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 68
بررسی تطبیقی درآراء مبناگرایانه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
عباس شیخ شعاعی، حسین خدادادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیخ اشراق و علامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی، مبناگرا بوده اند. هرچند هیچ کدام، واژه ای دراین باره نداشته اند، اما استنباط کلام ایشان این ذهنیت رابه وجود می آوردکه مبناگرایی برای آنها به عنوان مساله ای فلسفی مطرح بوده است. دراین مقاله به مبناگرایی و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، دراین زمینه می پردازیم. هدف مهم ازتحقیق پیش رو، تبیین فرآیند رشد و توسعه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی می باشد. این دوفیلسوف بعنوان دوشاخص برگزیده شده اند؛ شیخ به عنوان نمونه پس از مشائیان و کسی که نظرات بدیعی را پس از مکتب مشاء ارائه داد و علامه به عنوان اولین فیلسوف مسلمان معاصر که مبحث معرفت شناسی را در فصل جداگانه ای مطرح کرد. لذا بدیهی است تطبیق آراء آن دو در یکی از مسائل مطروحه در معرفت شناسی، نوع عقلانی سازی و پیشرفت درحوزه معرفت شناسی را در میان فلاسفه اسلامی آشکار خواهدساخت.در این تحقیق فقط به بررسی یکی از مسائل مهم در این حوزه، یعنی بیان دیدگاه مبناگرایانه شیخ و علامه و سپس تطبیق نظرات آن دو پرداخته ایم. ازمسائل مهمی که در بحث مبناگرائی مطرح می شود بدیهیات و علم حضوری است، لذا این دو مولفه و نقشی که درمبناگرایی شیخ اشراق و علامه طباطبایی ایفا می کنند مورد توجه قرار گرفته است.
اتحاد عاقل و معقول از نظرگاه علامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (ره)
نویسنده:
منیژه عاملی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
بحث از اتحاد عاقل و معقول یکی از مطالب مهم فلسفه است که در میان نخستین قائلان به اتحاد عاقل و معقول می‌توان از فرفوریوس و ارسطو نام برد که میان مشائین رواج یافته است. اما در میان فیلسوفان مسلمان نخستین کسانی که مساله اتحاد عاقل و معقول را مطرح نمودند کندی و فارابی را می‌توان نام برد، اما ابن سینا در این بحث دیدگاه خاصی دارد. پس از شیخ الرئیس که در مسأله اتحاد عاقل و معقول همه جز صدرالمتألهین با او هم عقیده بوده‌اند و حکمت متعالیه دوره جدیدی برای این بحث است. صدرالمتالهین در اثبات عاقل و معقول به تقریر برهان تضایف می‌پردازد. علامه رفیعی برهان را به گونه‌ای تحلیل کرده که به ادعای ایشان مراد صدرالمتألهین نیز چیزی جز تحلیل علامه نبوده است اما تفسیر علامه از برهان صدرالمتألهین خود شکلی دارد که کمتر در آثار دیگر شارحان حکمت متعالیه دیده می‌شود که باید گفت که این نظرگاه خاص علامه رفیعی است.
صفحات :
از صفحه 83 تا 99
باورهای پایه و چگونگی تحصیل معرفت عینی و ضروری از دید فیلسوفان مسلمان و تحلیلی نوین و وجود شناختی از آنها
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
در فلسفه کلاسیک به مجموعه ای از قضایا که آدمی به کشف آن‌ها همت می‌گمارد و صدق آن‌ها را بر اساس معیار مطابقت توضیح می‌دهد معرفت اطلاق می‌شود و معرفتِ مطلوب معرفتی است که واجد دو وصف عینیت و ضرورت باشد. چنین معرفتی، بدون شک باید در فرایندی شکل گیرد که هم انعکاس حقایق امور را تضمین کند و هم از توان مقاومتی بالا در برابر حملات شکاکانه برخوردار باشد. در این صورت معرفت حاصل واجد کمالات مطلوب معرفت یعنی عینیت و ضرورت خواهد بود. فیلسوفان مسلمان برای دسترسی به چنین معرفتی بحث تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن‌ها را پیش کشیده و ضمن اعتقاد به عینیت و ضرورت بدیهی‌ها، ارجاع نظری‌ها به بدیهی‌ها را شرط عینیت و ضرورت نظری‌ها قلمداد کرده‌اند. بیان و بررسی انتقادی نظر فیلسوفان مسلمان در مورد تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن‌ها و نیز بیان و بررسی انتقادی رویکردهای مکمل در دوران معاصر و بحث در مورد میزان توفیق هر یک در تبیین چگونگی صدق تصدیقات بدیهی و تضمین معرفت عینی و ضروری، هدف اصلی این مقاله است که با پیشنهاد رویکرد وجودشناختی به عنوان رویکردی نوین که با تکیه بر مفهوم وجود و تحلیل وجود شناختی از تصدیقات پایه و اصول بدیهی اولیه به حل مسئله مبادرت می‌ورزد خاتمه می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 47 تا 73
انقلاب صدرایی در ذهن شناسی و طرح نوینی در معرفت شناسی
نویسنده:
زهره قربانی، مهدی امام جمعه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
مسأله وجود ذهنی تا زمان ملاصدرا یکی از پیچیده‌ترین مباحث فسلفه اسلامی بوده است که اکثر فلاسفه و متکلمان اسلامی درباره آن اظهار نظر کرده‌اند؛ اما نتوانستند بر این مشکل فائق آیند. صدرالمتألهین با طرح حمل اولی و شایع و تمایز آن دو، توانست این مسأله را حل کند. وی با خروج علم از سنخ ماهیت و ورود آن به سنخ وجود، توانست رویکردی ابتکاری نسبت به این مسأله داشته باشد و دقیق‌ترین اشکالات آن را برطرف کند. ملاصدرا بر خلاف حکمای پیشین، علم را از تحت مقولات خارج می‌کند و آن را از سنخ وجود می‌شمارد. در نتیجه، این توانایی را پیدا می‌کند که بین علم و وجود ذهنی تمایز قائل شود و وجود ذهنی را ظل علم قلمداد کند. وی با طبقه‌بندی هستی در نظام تشکیکی وجود و با طرح حمل حقیقه و رقیقه، در تطابق ماهوی ذهن و عین، انطباق آن دو را ناشی از انطباق عینی وجود برتر ماهیت معلوم بر وجود خاص دانست.
صفحات :
از صفحه 73 تا 96
بررسی و تبیین واقع‌نمایی ادراکات از نظر ملاصدرا
نویسنده:
محمد نجاتی، احمد بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
عموما گمان می‌شود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئله مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفه صدرایی در باب انتزاعی‌بودن ماهیت، به صورت جدی نظریه تطابق ماهوی را به چالش می‌کشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئله علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوه‌ای متفاوت مطرح می‌شود. وی معتقد است، دستکاری نفس ناشی از ابهام و واضح‌نبودن ادراکات است که به علت خساست و نقصان وجودی آن بروز می‌یابد. ملاصدرا برای حل مشکل مطابقت در ادراکات نفس از نظریه وحدت عاقل و معقول استفاده می‌کند. از دیدگاه صدرا چون علم حقیقتی وجودی داشته و وجود در عینیت با کمالات قرار دارد، در نتیجه نفس در فرایند ادراک و وحدت آن با ادراکات وجودی و کمالی می‌تواند از مرحله وجودی و معرفتی اشتداد یافته و ادراکاتی واضح و مطابق با واقع را تحصیل کند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 137
  • تعداد رکورد ها : 175