جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
باورهای پایه و چگونگی تحصیل معرفت عینی و ضروری از دید فیلسوفان مسلمان و تحلیلی نوین و وجود شناختی از آنها
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
در فلسفه کلاسیک به مجموعه ای از قضایا که آدمی به کشف آن‌ها همت می‌گمارد و صدق آن‌ها را بر اساس معیار مطابقت توضیح می‌دهد معرفت اطلاق می‌شود و معرفتِ مطلوب معرفتی است که واجد دو وصف عینیت و ضرورت باشد. چنین معرفتی، بدون شک باید در فرایندی شکل گیرد که هم انعکاس حقایق امور را تضمین کند و هم از توان مقاومتی بالا در برابر حملات شکاکانه برخوردار باشد. در این صورت معرفت حاصل واجد کمالات مطلوب معرفت یعنی عینیت و ضرورت خواهد بود. فیلسوفان مسلمان برای دسترسی به چنین معرفتی بحث تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن‌ها را پیش کشیده و ضمن اعتقاد به عینیت و ضرورت بدیهی‌ها، ارجاع نظری‌ها به بدیهی‌ها را شرط عینیت و ضرورت نظری‌ها قلمداد کرده‌اند. بیان و بررسی انتقادی نظر فیلسوفان مسلمان در مورد تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن‌ها و نیز بیان و بررسی انتقادی رویکردهای مکمل در دوران معاصر و بحث در مورد میزان توفیق هر یک در تبیین چگونگی صدق تصدیقات بدیهی و تضمین معرفت عینی و ضروری، هدف اصلی این مقاله است که با پیشنهاد رویکرد وجودشناختی به عنوان رویکردی نوین که با تکیه بر مفهوم وجود و تحلیل وجود شناختی از تصدیقات پایه و اصول بدیهی اولیه به حل مسئله مبادرت می‌ورزد خاتمه می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 47 تا 73
مبانی معرفت شناسی حکمت اشراق سهروردی
نویسنده:
سیماسادات نوربخش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی نظام معرفت شناسی شهاب الدین سهروردی (549-587ق) به عنوان موسس دومین حوزه اندیشه فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی، اهمیت ویژه ای دارد. معرفت شناسی او با بررسی تعارض های منطقی در نظام فلسفی مشاء صورت می گیرد. نظریه سهروردی در باب علم شامل دو جزء است: نخست، جزء سنت زدایی است که سهروردی در آن، به نظریه های مختلف علم، مخصوصا علم به واسطه تعریف، ادراک حسی، مفاهیم اولی یا مقدم بر تجربه انتقاد می کند. او ابتدا ساختار «تعریف» ارسطویی را نقد کرده که این نقد، نخستین تلاش مهم برای نشان دادن تعارض ساختار ارسطویی و گام نخست در تدوین حکمت اشراق است. سهروردی محدودیت ها و نارسایی تعریف را در رسیدن به یقین نشان داده است. به نظر او نظریه های مطرح شده درباره علم، اگر چه ما را به جنبه ای از حقیقت رهنمون کرده و کاملا نامعتبر نیستند، اما هیچ یک منتهی به یقین نشده و از امکان وقوع علم سخن نگفته اند. سهروردی نه تنها می کوشد ضابطه صوری متفاوت حاکم بر تعریف را نسبت به مشائیان ابداع کند، بلکه تلقی او از تعریف، جزء اساسی نظریه اشراقی وی از ساختار عقلانی علم است. این اختلاف اساسی مبین دیدگاه کاملا متفاوت اصول منطقی و معرفت شناسانه در فلسفه است که بر اساس آن جزء دوم نظریه سهروردی شکل می گیرد، به طوری که در حکمت اشراق، برتری از آن شهود و بر مبنای نظریه مشاهده - اشراق است. و بر اساس«علم حضوری» تدوین می‌شود.
صفحات :
از صفحه 31 تا 47
انسجام «معرفت تصوّری» و «معرفت تصدیقی» به باری تعالی، در پرتو تحلیل گزاره «کمال معرفته التصدیق به» از خطبة اول نهج البلاغه
نویسنده:
محمد حسین وفاییان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بخش اول از نخستین خطبۀ نهج البلاغه، بیانی برهانی در توصیف و تبیین مراتب دین، معرفت، اخلاص و توحید باری تعالی است. امیر‌المومنین علیه السلام در عبارت «کمال معرفته التصدیق به» از این خطبه، به بیان رابطۀ معرفت باری تعالی با تصدیق او می پردازد. پژوهش جاری در صدد است تا با روی آورد تحلیلی - منطقی و ابزارهای مخلتف آن، چگونگی ارتباط و انسجام «معرفت باری تعالی» با «تصدیق او» در گزارۀ مذکور از نهج البلاغه را توصیف و تبیین نماید. ره‌آورد تحلیل این گزاره، نشان از تشکیک‌پذیری معرفت، و عینیت - و نه صرفاً استلزام - «کمال معرفت تصوری» با «معرفت تصدیقی» باری تعالی دارد. امکان عینیت دو نوع معرفت تصوری و تصدیقی، تنها در بستر مبانی معرفت شناختی حکمت متعالیه قابل ارائه و تقریری صحیح است. گزاره مذکور از نهج البلاغه، همچنین قابلیت تبدیل به گونه‌ای از برهان وجودی بر اثبات باری تعالی را دارا است. نقد «خلط مفهوم و مصداق» و «عدم امکان راهیابی از معرفت تصوری به معرفت تصدیقی» بر این گزاره و دیگر براهین وجودی نیز، مردود بوده و سعی می‌گردد تا پاسخی صحیح برای آن ارائه گردد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 44
مقسم تصور و تصدیق از منظر معرفت شناسی نوصدرایی
نویسنده:
عبدالحسین خسروپناه، مهدی عاشوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
تفکیک «تصور» و «تصدیق» از تمایزهای اصلی است که متقدمین در منطق و متأخرین در معرفت­شناسی از آن بهره برده­اند، هر دو گروه مقسم این دو را «علم حصولی» می‌دانند، این تقسیم در «معرفت­شناسی نوصدرایی» برای اقسام معرفت به کار رفته است، اما نمی­توان «تصدیق» را در اصطلاح معرفت­شناسی بنا بر تعریف فلسفه اسلامی «علم­ حصولی» دانست. این تحقیق با مرور ادبیات فیلسوفان مسلمان به ویژه نوصدراییان، مدعی است که تفکیک تصور و تصدیقْ هستی­شناختی، و «علم حصولی» به عنوان مقسمْ «هستی علمی» است. اما استعمال «تصدیق» در منطق و معرفت­شناسی مساوق با «قضیه» می­باشد، نه یک «هستی علمی»­ که در عین بساطت خارجی در تحلیل عقلی دو مفهوم «حکایت» و «حکم» از آن انتزاع می­شود. «تصدیق» در منطق به معنای «اذعان به صدق قضیه» و در معرفت­شناسی به معنای «معرفت به تحقق یا عدم تحقق یک امر» است. پیشنهاد می­شود برای امور متناظر با «تصور» و «تصدیق» در معرفت­شناسی از «معرفت تصوری» و «معرفت تصدیقی» استفاده ­شود.
صفحات :
از صفحه 55 تا 77
ارزش معرفت‏ شناختى علم حضورى
نویسنده:
محمد سربخشى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‌سره,
چکیده :
در قلمرو معرفت‏ شناسى، حقیقت داشتن و مطابقت با واقع را ملاک ارزش معرفت ‏شناختى معرفى مى ‏کنند. گرچه دیدگاه‏ هاى دیگرى نیز در این‏ باره مطرح ‏اند، آنچه بین فیلسوفان مسلمان به منزله ملاک پذیرفته شده، همین است. دقت در این معنا نشان مى‏دهد این ملاک را تنها درباره علوم حصولى مى‏ توان به کار گرفت. از سوى دیگر، علم در معرفت ‏شناسى اسلامى به معناى عامى به کار مى ‏رود؛ به گونه ‏اى که علم حضورى را نیز در بر مى ‏گیرد. پرسشى که پدید مى‏ آید این است: آیا علم حضورى نیز ارزش معرفت ‏شناختى دارد، یا خیر؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، چگونه مى ‏توان ملاک مزبور را بر علم حضورى تطبیق کرد؟ در این مقاله کوشیده‏ ایم با ارائه معنایى جدید از ارزش معرفت‏ شناختى، علم حضورى را نیز در دایره ارزش‏ گذارى‏ هاى معرفت ‏شناختى وارد کنیم. بر پایه این معنا واقع‏ نمایى به طور عام و خودنمایى به طور خاص، ملاک ارزش معرفت‏ شناختى معرفى شده و علم حضورى به دلیل خودنما بودن، از نظر معرفتى ارزشمند تلقّى شده است. بر پایه این معنا، لوازمى جدید براى ارزش معرفتى مطرح مى ‏شود که در متن مقاله بدانها مى ‏پردازیم.
صفحات :
از صفحه 11 تا 32
  • تعداد رکورد ها : 6