جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 18143
بررسی و تحلیل وظایف والدین در دوران کودکی فرزند از منظر قرآن و روایات
نویسنده:
فاطمه باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تربیت کودک یکی از مباحث مهم تربیتی است و دوران کودکی از نظر پی‌ریزی اساس زندگی اهمیت فوق العاده‌ای دارد. در قرآن و کلام پیشوایان معصوم، مسئولیت پدر و مادر نسبت به تربیت فرزند ، پیش از تولد آغاز می‌شود؛ وراثت، حالات روحی والدین در حین انعقاد نطفه و غذای پدر و مادر از جمله عوامل مؤثر بر تربیت فرزند در مرحله قبل از تولد است. بررسی رهنمودهای پیشوایان اسلام درباره حقوق نوزاد ، نشان می‌دهد که کودک ، در آغاز تولد نیز حقوقی بر والدین خود دارد که این حقوق عبارتند از: غسل دادن نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش او، کام برداشتن، پوشش نوزاد، نام نیک گذاشتن، عقیقه، ختنه، تراشیدن سر نوزاد و صدقه دادن برای او. عمل به این آداب توسط والدین، زمینه‌های مساعد تربیت را در فرزند به وجود می‌آورد.در دو سال آغازین زندگی کودک هم ، بهترین غذا برای وی ، شیرمادر است وهیچ چیز برای کودک ، جای شیرمادر را نمی‌گیرد، بنابراین کودک حق دارد که در صورت امکان ، از شیرمادر استفاده کند. و بنا به فرموده پیامبر عزیز اسلام که می‌فرمایند: « کودک تا هفت سال حاکم است و در هفت سال دوم ، مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوم، وزیر و مسئول است.» می‌توان گفت از جمله نیازهای اساسی و مهم کودک در هفت سال اول زندگی(دوران سیادت)، نیاز به محبت، بازی، آزادی وتکریم و احتراماست. در هفت سال دوم (دوران اطاعت ) نیز نظارت و مراقبت بر رفتار فرزند، عدالت و مساوات بین فرزندان، راستی و صداقت با آنان ،تشویق به موقع، پرهیز از تنبیه بدنی و اهتمام به آموزش علمی ، دینی و تربیت جنسی فرزندانتوسط والدین از عوامل مؤثر و زمینه ساز بر تربیت نیکوی فرزنداندر دوران کودکی است.
علم در قرآن کریم
نویسنده:
محمود شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع علم وآگاهى در میان انسانهااز اهمیت والایی برخوردار است، و کثرت و فراوانى آیات قرآن درباره ی علم ومشتقات ومترادفات آن که افزون بر هزار آیه، یعنى یک ششم قرآن مى باشد، دلیل براهمیت ودرخشندگى این موضوع است. این پایان نامه باتوضیح وتعریف واژه علم وبررسى مشتق ها ومترادف هاى آن، آغاز شده سپس به بررسى آیات قرآن و نظرات علما و پژوهشگران پرداخته است که از این ره، معلوم مى شود که، علم در قرآن بمعناى شناخت ومعرفت ودرک اشیا ویا حکم به وجود چیزى ویا نفى حکمى از چیزى است واینکه علم موهبتى الهى است، که به انسان- نادان وجاهل وبی خبر از همه چیز- عطا شده است، زیرا، حق تعالى مى فرماید: (وعلمادم الاسمآء کلها)، ونیز (علم الانسن ما لم یعلم")وبالاخره (فألهمها فجورها وتقویها). با نگاه به آیات علمى در قرآن به نظر مى رسد که در وراى ذکر مطالب علمى، هدفى متعالى نهفته است، وآن هدف چیزى جز هدایت گرى بشر به سوى الله نیست. نیز ازآیات مربوط به علم الهى، معلوم مى شود که علوم خاص حق تعالى، مانند، علم لدنى وعلم کتاب وغیره. همه به علم غیب الهى بر مى گردد، وعلم غیب در اختیار حق تعالى وکسانى است که او انتخاب مى کند. علمى که جنبه ى روحانیت ومعنویت بشررا تکمیل نماید واورا از تاریکى برهاند وبه جاده فضیلت وتکامل رهبرى کند، علممورد ستایش قرآن است، ومهمترین این علوم عبارتند از: علم به کتاب الله، علم به احادیث، علم کلام وعلم به احکام شرعى واخلاقى، هرچند نمیتوان منکر علومى، همچون علوم تجربى شد. وسرانجام تعلیم وتعلم از اصول جانبى ومهم علم بشمار مى آید، ومعلوم مى شود که علم مایه حیات ونور است ومعلم پس از انبیا وباذن خدا حیات بخش حقیقى آدمیان است، والسلام.
تحلیل و تبیین معانی و مقاصد مفردات قرآن در میراث تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) و تطبیق آن با آراء واژه‌پژوهان کهن عربی
نویسنده:
حسن اصغرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اهل بیت (علیهم السلام) به شهادت قرائن عقلی و نقلی فراوان، وارثان حقیقی علوم و معارف قرآن و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به‌شمار می‌روند. در پاره‌ای روایات شیعی، اهل بیت (علیهم السلام) با وصف «أمراءُ الکلام» ستوده شده‌اند. از آنجا که فهم معانی کلام به فهم کلمه یا کلمات وابسته است، دقت‌نظر و کاوش در دیدگاههای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین معنا یا معانی مفردات (تک‌واژگان) قرآنی از اهمیت بسزایی در تفسیر قرآن برخوردار است. نگاهی به تفاسیر روایی و دیگر مصادر حدیثی شیعه، به خوبی، از گستردگی و تنوّع دیدگاههای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن کریم پرده برمی‌دارد. اهل بیت (علیهم السلام)، در تفسیر و تبیین واژگان قرآن به برخی اصول تفسیری توجه داشته و از روشهای گوناگونی بهره برده‌اند؛ برخی اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین مفردات قرآنی عبارتند از: 1ـ توجه به قرآن به عنوان مصدری مهم در فهم معنای واژگان قرآن 2ـ پایه‌گذاری اصل سیاق در تفسیر 3ـ در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب 4ـ توجه به مفاهیم و کاربردهای عرفی و مسائل زبانی لغت عرب... برخی روشهای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآنی نیز عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش مصداقی 3ـ روش تفسیر (بیان) ظاهری 4ـ روش توسعه یا تضییق معنا و.... نسبت‌سنجی و مقایس? اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت نشان‌دهند? آن است که پاره‌ای اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت مشترک بوده، اما در برخی اصول تفسیری، اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت اختلاف دارند. در روشهای تفسیری نیز اهل بیت (علیهم السلام) افزون بر روشهای عالمان لغت، 4 روش تفسیری اختصاصی و منحصر به‌ فرد دارند که عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش توسعه یا تضییق معنا 3ـ روش غایی (بیان کارکرد) 4ـ روش تصویری (تجسیمی). این پژوهش در صدد آن است که ضمن بررسی و تبیین معانی و مقاصد مفردات قرآن در میراث تفسیری اهل بیت (علیهم السلام)، اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن را با اصول و روشهای واژه‌پژوهان کهن عرب (همچون: عبدالله بن ‌عباس، مجاهد بن جبر مکّی، زید بن علی (ع)، مقاتل بن سلیمان، خلیل بن احمد فراهیدی، فرّاء، ابوعبیده و...) بررسی و تحلیل نماید. بر پای? نتایج این پژوهش، پشتوان? الهی و غیبی دانش اهل بیت (علیهم السلام) و گذر از مرزهای معنایی واژگان و انتقال آموزه‌های معرفتی، اخلاقی، تربیتی و سیاسی و در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب از آشکارترین شاخصه‌های برتری اهل بیت (علیهم السلام) بر عالمان لغت در تفسیر مفردات قرآن به‌شمار می‌رود.کلیدواژه‌ها: مفردات قرآن، اهل بیت (علیهم السلام)، اصول تفسیری، روشهای تفسیری، لغت عرب، واژه‌پژوهان عرب
بررسی ماهیت و عملکرد شیطان در قرآن و احادیث
نویسنده:
اصغر مهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کاربرد دو واژه شیطان و ابلیس در قرآن و روایات نشان می دهد که ابلیس نام خاصی برای موجودی شریر است که از سجده بر آدم امتناع ورزید در حالی‌که شیطان عنوانی عام برای همه موجودات شریر و فریبکار از جن و انس می شود که پیوسته در صدد خارج کردن مردم از صراط مستقیم یعنی قرآن و عترت می باشند.در اینکه ابلیس از جنیان بود یا از ملائکه؛ سه دیدگاه جنّی بودن، فرشته بودن، و فرشته ممسوخ شده وجود دارد که قائلین هردیدگاه به روایاتی استناد جسته اند.ماهیت ابلیس و جنیان از آتش است و آنها در نهایت لطافت بوده و بالطبع از حواس ما پنهانند و مانند خود ما شعور و اراده دارند و دارای کارهای عجیب و غریب و حرکات سریع می‌باشند و فقط برای کسانی که دارای درجات عالی ایمان باشند قابل رویت هستند.در تعبیر از جنود و نیروهای شیطان، دو گروه شیاطین انسییعنی انسان‌هایی که به دلیل پیروی از شیطان دارای چهره آدمی و قلب های شیطانی می باشند و شیاطین جنی، یعنی جنیان کافری که از نسل ابلیس هستند، منظور می باشد.داستان فریب آدم از شیطانبیانگر شدت دشمنی او با بنی آدم است؛ و برای او درقرآن اوصافی چون دشمنی دیرینه با انسان، قدرت دید بالا و در عین حال ضعف نقشه هایش برای مومنین، بیان شده است.شیطان بر اساس اهداف پلید خود و با درک روحیات انسان ها در حمله خود اصولی چون نفوذ تدریجی، هجوم از چهار طرف و به صورت جمعی و بابهره گیری از پیروان خود را به کار می برد .شیطان هم در حوزه اندیشه و هم در حوزه عمل وارد می شود و تمامی فعالیت شیطان و پیروانش به نوعی به عمل وسوسه کردن بر می‌گردد و البته عامل قریب نفوذ شیطان نفس امّارهانسان است که اگر انسان بتواند با مبارز پیوسته با نفس آن را رام کند راه نفوذ شیطان بسته خواهد شد.ایجاد زمینه هایی چون تکبر ، حسادت، خشم و غضب، عُجب،دل بستن به دنیا، یأس و ناامیدی از رحمت الهی، فضای بیمار جامعه و خانه های خالی از نور قرآناز جمله مواردی هستند که سریعتر راه را برای نفوذشیطان در قلب فراهم می کنند.
جواز فهم و تفسیر غیرمعصومین از قرآن کریم در آینه قرآن و روایات شیعه
نویسنده:
محدثه مقیمی نژاد داورانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فهم قرآن کریم از مسائلی است که همواره مورد توجه جامعه مسلمانان بوده است. درباره میزان اعتبار فهم افراد مختلف از قرآن کریم نظرات گوناگونی وجود دارد. در بین شیعیان، گروهی از اخباریون عقیده داشته‌اند که تنها فهم معصومین (ع) از قرآن کریم معتبر است. گروهی از آنان این اختصاص را در مورد فهم ظواهر و گروهی در مورد تفسیر مشکلات قرآن مطرح کرده‌اند. در مقابل، اصولیون معتقد به اعتبار فهم غیر معصومین از قرآن کریم بوده‌اند. قائلین به تفسیر اجتهادی نیز معتقد بوده‌اند برای غیرمعصومین جایز است فراتر از فهم ظواهر ساده آیات، در صورت احراز شایستگی‌های لازم به تفسیر قرآن کریم بپردازند. در مورد فهم معانی باطنی قرآن کریم نیز، برخی قائل به اختصاص فهم این معانی به معصومین(ع) بوده‌اند و برخی قائل به این اختصاص نبوده اند. هر گروهی برای اثبات عقیده خود، به آیات و روایات متعدّدی استناد کرده‌اند. برخی از اخباریون، با توجه به روایات، آیاتی از قرآن کریم را دالّ بر عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم دانسته اند. اما این آیات دلالتی بر مقصود آنان ندارند. به عنوان مثال، شیخ حر عاملی، آیه 49 سوره عنکبوت، آیه 32 سوره فاطر، آیه 43 سوره رعد، آیه 7 آل عمران، و آیه 7 انبیاء را دالّ بر این مقصود می داند. همچنین به آیات دیگری نیز مستقل از روایات، استناد کرده است، اما این آیات دلالتی بر مقصود وی ندارند. وی به آیات 65 و 80 نساء، که دلالت بر لزوم اطاعت از پیامبر و حکم قرار دادن ایشان در اختلافات می کنند، آیات 59 و 61 نساء،که دلالت بر لزوم رجوع به خدا و پیامبر (ص) دارند، آیات 151 بقره، و 164 آل عمران که دلالت بر لزوم تعلیم پیامبر از قرآن دارند، آیات 36 اسراء و 66 یونس و برخی دیگر از آیاتی که دلالت بر نهی از پیروی از گمان و قول بدون علممی کنند، استناد کرده است. اخباریون و به ویژه شیخ حر عاملی، در این راستا به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایات نهی از تفسیر به رأی و روایاتی که معصومین (ع) را مخاطبین واقعی قرآن دانسته اند. برخی از روایاتی که شیخ حر عاملی برای اثبات عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم بدان ها استناد می کند، دلالت بر این دارند که فهم قرآن به طور کلّی مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این می کنند که فهم باطن قرآن مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این دارند که تفسیر قرآن مختصّ به معصومین (ع) است. قائلین به اعتبار فهم غیرمعصومین از قرآن کریم نیز به آیاتی استناد کرده اند. از جملهآیاتی که امر به تدبّر و تعقّل در قرآن کریم می نمایند، آیات تحدّی، آیات مربوط به خطاب های قرآن، آیات مربوط به هم زبانی قرآن با قوم پیامبر، آیات دالّ بر آسان بودن قرآن برای پندگیری، آیه ای که قرآن را مرجع فصل خصومت می شمرد و آیات بیانگر صفات هدایتگرانه قرآن. این آیاتدلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از نصوص و ظواهر بسیط قرآن کریم می کنند گر چه فهم بخش های نیازمند به تفسیر از این آیات به دست نمی آید. اما آیاتی که قرآن کریم را با صفات نور، مبین و صفات مشابه توصیف می کنند، فراتر از آن، دلالت بر جواز تفسیر قرآن به قرآن توسط غیرمعصومین می کنند.همچنین آنان به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایاتی که دلالت بر لزوم تدبّر در قرآن کریم می کنند، روایاتی که دلالت بر لزوم تمسّک به قرآن کریم می کنند، روایت دالّ بر این که شرط نافذ بودن شروط، عدم مخالفت آن با قرآن کریم است، روایتی دالّ بر قابل فهم بودن آیات توحیدی، روایات دالّ برحکمیت قرآن، روایاتی که در آنها معصومین (ع) برای توبیخ افراد به آیات قرآن استناد کرده اند. این روایات، دلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از قرآن کریم در سطح نصوص و ظواهر بسیط آندارند. اما دلالتی بر جواز تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر ندارند. اما روایات دیگر مورد استناد آنها یعنی روایات دالّ بر آموزش چگونگی فهم قرآن و استنباط احکام به اصحاب، روایتی که از امکان تشخیص بهترین وجه معنای قرآن برای غیرمعصومین سخن می گوید، روایتی که از ناطق بودن و شاهد بودن قسمتی از قرآن نسبت به قسمتهای دیگر، سخن می گوید، دلالت بر جواز تفسیر غیر معصومین از قرآن کریم می نمایند. همچنین روایاتی که با بیان صفاتی چون عمیق بودن باطن قرآن کریم و ناتمامی عجایب آن، افراد را به تمسّک به قرآن کریم فرا می خوانند، و روایت دالّ بر امکان تشخیص بهترین وجه معانی قرآن برای غیرمعصومین، دلالت بر امکان و حجّیت فهم غیرمعصومین از معانی باطنی قرآن کریم می کنند، یا احتمال دلالت داشتن آنها بر این معنا می رود. در مورد دلالت روایاتی که فهم قرآن را مختصّ به معصومین (ع) می دانند باید اذعان داشت دلالت این روایات با توجه به مخالفت صریح با برخی از آیات، یا باید محدود به فهم بواطن به معصومین (ع) شود، یا باید محدود به تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر شود، یا باید محدود به اختصاص علم کامل تفسیر قرآن به معصومین (ع) شودو در صورت عدم امکان ، باید به کلی کنار گذاشته شونددر جمع ادلّه جواز و عدم جواز تفسیر برای غیرمعصومین می توان گفت که بر مبنای برخی از روایات، غیرمعصومین در صورتی که شرایط خاصّی داشته باشند، در برخی از فضائلی که به معصومین (ع) نسبت داده می شود، با آنان شریکند و روایاتی که دالّ بر جواز تفسیر غیرمعصومین هستند، قرینه ای هستند که غیر معصومین با داشتن شرایط خاصّی می توانند در این فضیلت که در برخی از روایات خاصّ معصومین (ع) دانسته شده است، با آنان شریک باشند. در جمع روایاتی که دلالت بر اختصاص فهم باطن قرآن کریم به معصومین (ع) می کنند، با روایاتی که دلالت بر امکان فهم باطن قرآن برای غیرمعصومین می نمایند، باید گفت قرآن کریم معانی باطنی متعددی دارد که روایات اختصاص، ناظر به اختصاص فهم مرتبه اعلای باطن قرآن به معصومین (ع) هستند.
انصاف در قرآن و حدیث
نویسنده:
مونا امانی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدم شناخت دقیق و درست انصاف به خودمحوری می انجامد. رفتار خودمحورانه نیز ـ به ویژه از جانب متصدیان امور مهم ـ آستان? خروج از حق و ورود به ستم و بی عدالتی است و سبب دوری جامعه از امنیت، آسایش و آرامش است. انصاف در لغت و اصطلاح به معنای دادن حقِ برابر از جانب خویش و مخالف ظلم و حمیت است. در نگاه ماهوی یک فضیلت اخلاقی نفسانی برخاسته از عقل و در نگاه کارکردی، خصلتی حق محور و ضامن ادای حقوق به صورت کامل و برابر است. از این رو در اسلام دینِ حقِ حق‌مدار و نیکوی فضیلت محور از بالاترین جایگاه‌ها برخوردار است. عقل (خاستگاه انصاف) برای تطبیق بر امور جزئی نیازمند معیار وجدان است. وجدانِ اخلاقی سبب می‌شود انسان در برخورد با دیگران خود را جایگزین آن‌ها کرده، بر اساس سه عنصر تخیل، معرفت و آگاهی، هر چه برای خود می‌پسندد برای آنان نیز بپسندد. این جایگزینی انسان را از خودبرتربینی رها کرده، او را به رعایت انصاف وا می‌دارد. انصاف تحث تاثیر برخی عوامل مانند: ایمان, جوانمردی؛ حیا؛ جهل؛ شهوت؛ خشم؛ حسد و ... شدت و ضعف می‌یابد که این عوامل خود نیز تحت تاثیر دو عامل انگیزشی عقل و شرعند. انصاف بر اساس کاربرد در حوزه‌های مختلف به دو دست?‌ انصاف در گفتار و انصاف در رفتار قابل تقسیم است وبر اساس صاحبان حقوق به سه دست? انصاف با خویش؛ با خدا و با خلق تقسیم می‌شود. مراتب انصاف به ترتیب از سخت‌ترین به آسان‌ترین، بر اساس عظمت حقوق و صاحبان آن‌ها عبارتند از: انصاف با خدا؛‌ انصاف با خلق و انصاف با خویش. بر اساس علاقه به گیرند? حق عبارتند از: انصاف با خلق؛ انصاف با خدا و انصاف با خود. بر اساس علاقه به دهند? حق عبارتند از: انصاف از خویش؛ انصاف از نزدیکان؛ انصاف از دشمنان. مهمترین نتایج انصاف بر اساس روایات عبارتند از: حقیقت ایمان و کمال آن؛ استواری دین؛ بهشت؛ الفت و دوستی؛ آسایش و آرامش؛ رحمت و خشنودی الهی و ... . گزینش حاکم؛ قاضی؛ شریک و دوست؛ پذیرش گواهی و نقد و ... از اموری است که نیاز به شناسایی منصفین دارد که این مهم با شناخت ویژگی‌های منصفین حاصل می‌شود. مهمترین ویژگی‌های منصفین حقیقی و برتر، کمال عقل و کمال ایمان است.مهمترین نمود درونی انصاف، پذیرش حق و مهمترین نمودهای بیرونی آن عبارتند از: اعتراف به حق؛ راستگویی؛ سازگاری میان گفتار و کردار و محکوم کردن خود است.عدالت و انصاف رابط? عموم و خصوص مطلق دارند و هر دو فضیلتی حق مدار و در پی ادای حق و حقوق هستند. با این تفاوت که عدالت،‌ کیفی و کَمّی ولی انصاف تنها کمی است. همچنین انصاف با وجود نمودهای بیرونی، خصلتی درونی ولی عدالت برونی است. انصاف ادای حقوق برابر است بنابراین هر جا حقی باشد، انصاف نیز کاربرد دارد. هر چه این حق بزرگتر، صاحب حق عظیم‌تر و شرایط ادای این حق سخت‌تر باشد، انصاف کاربرد بیشتری خواهد داشت. بر این اساس مهمترین قلمروی انصاف بر اساس متون دینی، قلمروی سیاست است چرا که حق والی بر مردم و حق مردم بر والی از بزرگترین حقوق است. افزون بر این که قدرت، مهمترین زمین? ستم و بی‌انصافی است. بنابراین ادای این حقوق سخت،‌ در شرایطی که انسان را به سوی ستم می‌کشاند، بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است.
بررسی مفهوم نعمت در قرآن و حدیث
نویسنده:
مریم میرزائی قلم‌خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نعمت خوشگواریِ زندگی و نیکو بودنِ حال و مرحمت و به معنی، احسان و نیکی است که خداوند بر بندگانش عطا فرموده است: «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّه» (نحل/53) و غیر قابل شمارش است «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهیم/3). هیچ کسی نمی‌تواند به تنهایی آن را به بنده دهد. نعمت، تنها شامل جنس انسان، موجودات ناطق (جن و انس و ملک) و موجودات با شعور می‌شود؛ زیراکه موجود متنعم با شعور قدرت تشخیص امور سودمند از زیانبار را دارد و غیر او، فاقد چنین تمییز و تشخیصى است. نعمت‌ها دو نوع دنیوی و اخروی هستند که به دو نوع معنوی و مادی تقسیم می‌شود. نعمت‌های مادی دنیا مانند آفرینش، خانواده، تملکات مادی، آسمان‌ها و زمین و هرآن‌چه در آن‌هاست و موارد فراوان دیگر، کم یا زیاد در اختیار هم? بندگان قرار می‌گیرد. از نعمت‌های معنوی دنیا مانند هدایت، نصرت و الطاف الهی و موارد فراوان دیگر، انسان‌ها با توجه به اعمال خود می‌توانند بهره‌مند شوند. البته اهل ایمان و عمل صالح تنها بهره‌مندان از نعمت‌های اخروی هستند. به دلیل این‌که خداوند حکیم است از اعطای این نعمت‌ها به انسان نیز اهداف فراوانی مانند معرفی خود، هدایت و بیداری انسان، آزمایش و یا سنت استدراج را دارد. انسان‌ها در قبال این نعمت‌ها موظف می‌شوند که اصول دین را بپذیرند و سپاس نعمت‌ها را به جا آورند و به دیگران نیز کمک کرده، از ناسپاسی، نافرمانی و حسدورزی خودداری نمایند. برخی از بهره‌مندان وظایف خود را به خوبی انجام داده و سپاس نعمت را به جا می‌آورند، لیکن برخی دیگر ناسپاسی نموده و بر خلاف وظیفه عمل می‌کنند. خداوند نیز با توجه به عملکرد هریک از این دو گروه آنان را به جزای اعمالشان می‌رساند. علاوه بر این انسان‌ها با عملکرد خود می‌توانند نقش مهمی در بقا و زوال نعمت‌های الهی داشته باشند. یکی از مهم‌ترین نعمت‌های الهی بر انسان‌ها که وسیل? هدایت آنان و زمینه بهره‌مندی هرچه بیشتر از نعمت‌های مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را ایجاد می‌کند، بر اساس روایات نعمت وجود معصومان (ع) به ویژه نعمت ولایت آنان است که کامل‌ترین مصداق نعمت در قرآن است.
تحلیل گفتمان مالی قرآن در سوره‌های مکی و مدنی
نویسنده:
راضیه میرزائی قلم‌خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسائل مالی از جمله مهمترین مسائل در هر جامعه و حکومت است که رشد فردی و اجتماعی افراد در گرو نظام مند بودن آن است. از این رو اسلام، به تعیین حدود و تبیین مقررات این حوزه، در سایه وحی الهی پرداخته است. بررسی این مبحث بر اساس ترتیب نزول آیات، بیانگر روند تشریع احکام، تأثیر باورها و عقاید بر رفتارهای مالی و التزام به احکام مالی شریعت، تبیین مفاهیم اخلاقی، چگونگی برخورد قرآن با مخاطبان مختلف، و ... می باشد. در حدود 700 آیه از سوره های مکی و مدنی قرآن کریم، مباحث مالی مطرح شده است. طرح این مبحث در سوره های مکی و مدنی دارای نقاط اشتراکی مانند اشاره به نگرش انسانها نسبت به اموال و اولاد و دنیادوستی؛ اصلاح این نگرشها با یادآوری جنبه های منفی و مثبت مال، سرانجام نمونه های دنیا طلبی، مالکیت و رازقیت خداوند، و اشاراتی به مسائل ربا، اموال یتیم، انفاق و زکات، است. اما در این میان به دلیل تفاوت بافت جمعیتی مکه و مدینه و استقرار حکومت اسلامی در مدینه تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد. در سوره های مکی به دلیل غلبه ی شرک و خفقان، بیشترین توجه به طرح اندیشه های مالی در ارتباط با ارزشهای معنوی مانند ایمان به خدا، پیامبران، آیات الهی و قیامت؛ نگرشهایی در ارتباط با اموال و دنیا، و اصلاح این نگرش ها با یاد آوری ابعاد مختلف معاد، موقتی بودن بهره مندی از مال و ثروت و ... و اشاراتی به برخی عملکردهای جاهلی معطوف شده است؛ اما در برهه نزول مدنی با استقرار حکومت و امکان پیگیری حدود و مقررات، بیشتر به بیان حوزه های مختلف عملی در اجتماع مانند انفاق، زکات، ربا، مباحث مالی مربوط به جنگ و جهاد، مجازات های مالی، ... و مسائل مالی خانوادگی مانند ارث، مهریه، نفقه و ... توجه شده است. از آنجا که هر انسانی بر مبنای باورها و جهانبینی خود، ایدئولوژی و عملکرد خاصّی در حوزه های مختلف از جمله امور مالی دارد، قرآن در کنار اشاره به مسائل مالی، به شیوه های گوناگون به توحید و معاد به عنوان دو رکن اساسی جهان بینی اسلامی پرداخته است.
بررسی اخلاق اجتماعی پیامبر (ص) و روش الگوسازی آن در قرآن
نویسنده:
طاهره مرتضوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قطعاً خُلق حضرت ختمی‌ مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم که پروردگار عالم در دومین سور? نازل‌شده آن را به‌طور مطلق به عظمت وصف کرده است از مهم‌ترین عوامل گسترش اسلام بوده است. قرآن در بیش از هشتاد آیه، مستقیم یا غیرمستقیم، به اخلاق اجتماعی پیامبر (ص)، از دو بُعد ایجابی و سلبی اشاره‌کرده است. حُسن‌خُلق، رحمت بودن برای عالمیان، عفو، صبر، اشتیاق زائدالوصف بر هدایت مردم، اخلاص و عدالت از مهم‌ترین صفات ایجابی رسول خدا (ص) است. خلق بد و روحی? خشن، خیانت و ظلم از صفاتی است که آیات قرآن از آن حضرت نفی کرده است. حضرت محمد (ص) به‌رغم ویژگی‌های والای اخلاقی که خداوند آن را ستوده است، هنگام اجرای احکام و حدود الهی با قاطعیت برخورد و با مخالفان به-شدت مقابله می‌کرد. جامع? کنونی بیش از هر زمان دیگر به اخلاق والای پیامبر(ص) نیازمند است. یکی از راه‌های مهم برای الگوسازی اخلاق و رفتار پیامبر(ص) شناخت و معرفی سیر? ایشان است که به‌وسیل? افرادی که بیشترین تأثیر را در میان اقشار جامعه دارند مانند والدین، معلمان، مبلغان، مدیران و هنرمندان صورت می‌گیرد. این افراد در مسیر اسوه‌سازی باید چند نکته را مورد توجه ویژه قرار دهند: نخست این که خود باید پیش از هرچیز عامل به سیر? پیامبر(ص) باشند، همچنین از ابزارهای مختلف و متناسب با ویژگی‌های مخاطبان بهره گیرند. نکت? دیگر آن است که از آسیب‌هایی که در اسوه‌سازی پیامبر (ص) ممکن است پیش آید مانند تاریخی جلوه دادن اسوه‌های دینی،‌ فراانسانی‌جلوه دادن الگوهای دینی، تعمیم الگوهای نادرست، تقدس‌زدایی از الگوهای دینی و غیره اجتناب کنند.
پدیده‌های طبیعی در سور مکی و مدنی و اسالیب بیان آن در قرآن کریم
نویسنده:
سیده‌کلثوم حسینی کاشیدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن در بیش از 750 آیه حدود 2131 بار به پدیده‌های طبیعی اشاره کرده و آن‌ها را آیات الهی شمرده است. از این تعداد حدود 1572 بار در سور مکی و حدود 677 بار در سور مدنی قرار دارد. علت کثرت ذکر پدیده‌های طبیعی در آیات و سور مکی را باید در فزونی تعداد آیات مکی نسبت به مدنی جستجو کرد زیرا بر اساس آمار، 71/6% آیات مکی و 28/4% آن مدنی است. طبیعت و مظاهر طبیعی در طول تاریخ بویژه در عصر جاهلیت در جایگاه خویش قرار نداشته؛ گاه در حد معبود مطرح گشته و گاه طبیعت دستگاه معارض با خداوند متعال فرض شده است. از نظر قرآن طبیعت دستگاه مخالف و معارض با خدا نیست و به هیچ‌وجه نمی‌تواند به جای خداوند تلقی و شریک وی پنداشته شود بلکه معرّف عظمت و قدرت و مظهر علم الهی به شمار می‌آید. بر این اساس، طبیعت بویژه در سور مکی به زیبایی تمجید می‌شود و پیوند طبیعت با خداوند و نیز ارتباط معقول انسان با طبیعت و همچنین نقش طبیعت در حیات بشر به خوبی تبیین می‌گردد. از آنجا ‌که انسان به طبیعت مأنوس است، فکر و اندیشه او نیز به طبیعت خو کرده است، قرآن غالب تمثیل‌ها و توضیح‌های خود را با ذکر پدیده‌های طبیعی بیان کرده و از انسان‌ها خواسته است تا در نشانه‌های الهی بیندیشند. هدف اصلی طبيعت‌شناسى از ديد قرآن، افزودن معرفت انسان‌ها نسبت به خداوند متعال است. در کنار این هدف غایی، مى‏توان اهداف دیگری را ذكر كرد كه پى بردن به آن‌ها مقدمه رسيدن به آن هدف نهايى است؛ این اهداف عبارت از «اثبات معاد»، «اثبات نبوت»، «اثبات حقانیت وحی قرآن بر محمد (ص)»، «تربیت جوامع و گروه‌ها»، «بزرگداشت دین اسلام»، «دلداری دادن به پیامبران»، «بیان افکار خرافی در بهره‌وری از طبیعت» و «بیان مسائل فقهی» است، که درک هر یک از آن‌ها انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند. برای تأثیرگذاری بهتر، پدیده‌های طبیعی واهداف آن‌ها، در قالب اسالیب بلاغی علم معانی، بیان و بدیع ذکر شده‌اند. بنابراین، این نوشتار بر آن است نگاهی جامع به پدیده‌های طبیعی در زمینۀ برهۀ نزول، اهداف و اسالیب بیان آن‌ها در قرآن کریم داشته باشد.
  • تعداد رکورد ها : 18143