آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 108
نقد و تحلیل تطبیقی دیدگاه های توجیهی مفسران معاصر پیرامون آیات جهاد ابتدایی
نویسنده:
کاظم قاضی زاده ، زهرا کفایی جلیلی فرد ، شادی نفیسی ، نصرت نیل ساز
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
جهاد یکی از ارکان مهم اسلام مورد توجه مفسران و فقها قرار گرفته است. مشهور فقها و بسیاری از مفسران متقدم قائل به جواز یا حتی وجوب دو نوعِ جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی بودند. در یکی دو قرن اخیر به جهت مناسبات گوناگون اجتماعی مانند آزادی عقیده،گروهی از مفسران منکر جهاد ابتدایی هستند زیرا آزادی عقیده و جهاد ابتدایی را در تهافتی آشکار می دانند.گروه دیگر در تبیین خود از جهاد ابتدایی توجیهات و تأویلاتی را ارائه می کنند تا بتوانند از این طریق جهاد ابتدایی را به تأویل جهاد دفاعی برند و در ظاهر تضاد مذکور را حل نمایند. نظرات گروه دوم را می توان در 4 عنوان ذیل قرار داد: 1. جهاد ابتدایی به منزلۀ دفاع از فطرت انسانی 2. جهاد ابتدایی به منزلۀ جنگ پیش دستانه3. جهاد ابتدایی به منزلۀ دفاع برای رفع موانع تبلیغ دین حق 4. جهاد ابتدایی به منزله نفی خرافه و باطل. پژوهش حاضر به این دیدگاه های تأویلی به روش توصیفی _تحلیلی و انتقادی می پردازد و در انتها هیچ یک از آنها را تمام نمی داند؛ زیرا هیچ کدام با مفهوم مشهور جهاد ابتدایی انطباق کامل ندارد و هم چنین نمی تواند آن تهافت یادشده را به خوبی حل نمایند.
نقش قرآن در تحول فرهنگ عصر نزول با تأکید بر نقد نظر خاورشناسان
نویسنده:
حسن زرنوشه فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم در جامعه ای نازل شد که گرچه فرهنگ هایی مطابق با ارزش های انسانی در آن یافتمی شد، امّا بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ های حاکم بر آن جامعه، منحط و بی ارزش و یا تحریف شده از اصل خود بودند. لذا از آن جا که قرآن کریم در اندیشه تصحیح زندگی انسان و رساندن او به کمال بود، به طور طبیعی به فرهنگ های حاکم بر جامعه نیز نظر داشت و به چهار طریق فرهنگ ستیزی، اصلاح فرهنگی، فرهنگ پذیری و جایگزینی فرهنگی به مواجهه با آن ها پرداخت.امّا همین توجه قرآن به فرهنگ های زمانه نزول، باعث شد تا گروهی از خاورشناسان و نیز برخی پژوهشگران مسلمان، قرآن را متأثّر از فرهنگ عصر جاهلیت و تورات و انجیل بدانند تا از این طریق الهی بودن قرآن را مخدوش کنند و قرآن کریم را ساخته دست پیامبر(ص) معرفی نمایند. مهم ترین دلیل آن ها بر این مدّعا وجود تشابهات و همخوانی هایی میان قرآن و کتاب مقدّس است؛ غافل از این که اگر هم تشابهی میان قرآن و کتاب مقدّس باشد، به دلیل وجود منشأیی واحد برای هر دوی آن هاست. به علاوه این که قرآن کریم در بسیاری از مسائل عقیدتی و تاریخی با کتاب مقدّس تفاوت دارد و این تفاوت، خود دلیلی است بر عدم تأثیرپذیری قرآن از کتاب مقدّس.دلیل این پندار خاورشناسان نیز اتّکا بر پیش فرض هایی اثبات نشده است. پیش فرض های آن ها عبارتند از: با سواد بودن پیامبر اسلام(ص)، وجود ترجمه عربی کتاب مقدّس در زمان بعثت، آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق سماع و آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق معلّم که در این تحقیق، به نقد تفصیلی این چهار پیش فرض پرداخته و به نادرستی آن ها پی بردیم.
امتناع معرفت کنه ذات و صفات الهی در نهج البلاغه
نویسنده:
نصرت نیل ساز، مجید معارف، زهره بابا احمدی میلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش از امکان معرفت کنه ذات و صفات الهی همواره یکی از مهم‌ترین مسائل در تاریخ اندیشۀ بشر است. در فرازهای متعددی از سخنان حضرت علی (ع) به این مسأله تصریح شده که معرفت کنه ذات و صفات الهی به وسیلۀ هیچ‌کدام از ابزارهای شناخت برای بشر امکان‌پذیر نیست. اگرچه این نوع شناخت برای احدی مقدور نیست، ولی نمی‌توان به بهانۀ امتناعِ شناخت کنه ذات و صفات الهی، از اصل خداشناسی محروم ماند. شناخت خدا از طریق صفات و آثار صنع الهی در عالم تکوین امکان‌پذیر است. در این پژوهش برآنیم، به بررسی و تبیین معرفت کنه ذات و صفات الهی بپردازیم و با استناد به فرازهایی از کلام حضرت علی (ع) نشان دهیم که چنین شناختی نه تنها امکان‌پذیر نیست، بلکه اساساً ممتنع است. ولیکن خدا را از روی صفات و آثارش می‌توان شناخت.
صفحات :
از صفحه 130 تا 156
بررسی مباحث توحیدی نهج البلاغه و تطبیق آن با قرآن کریم
نویسنده:
زهره بابااحمدی میلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید و خداشناسی اصل اساسی در بعثت تمام انبیاء، و محور تمام تعالیم قرآن است، معارف الهی، عبادات، معاملات، روابط سیاسی، اجتماعی و به طور کلیهر اصلی در قرآن به مسیله توحیدبرمی‌گردد، و چون توحید را تحلیل کنیم همه این تفاصیل حاصل می‌شود. معارف توحیدی در نهج البلاغه نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در واقع به خاطر عجین بودن و آمیختگی قرآن با روح و جان حضرت علی(ع)، آیات بسیاری از قرآن‌کریم در سخنان ایشان تجلی یافته است. این تجلی، هم به لحاظ ظاهری هم به لحاظ محتوایی صورت گرفته‌ است.بر اساس قرآن و نهج البلاغه راههای شناخت خدا با توجه امکانات شناختی که خدا در اختیار بشر قرار داده، متعدد است، یکی از این راهها، راه فطرت است. در بسیاری از آیات قرآن‌ مانند آیات فطرت، میثاق، تذکره و نسیان و در فرازهای متعدد نهج البلاغه مانند«لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یذَکِّرُوهُمْ مَنْسِی نِعْمَتِهِ» به فطری بودن خداشناسی تصریح شده است.راه دیگر، راه عقلی-حسی، یا راه توجه به خلقت و آثار است، آیات فراوانی از قرآن کریم و فرازهایی از سخنان حضرت علی(ع) با اشاره به آثار صنع الهی، در عالم تکوین، از جمله آسمان، زمین، گیاهان، خلقت انسان و.. به اثبات خدای متعال پرداخته شده است. راه دیگر، راه عقلی- فلسفی است. آیات متعددی از قرآن کریم و فرازهایی از نهج البلاغه از طریق یک سری استدلالات عقلی، مانند حدوث، وابستگی و تغییرات عالم، و نفی این صفات از خدا، به اثبات واجب الوجود می‌پردازد. اگر چه در قرآن و نهج البلاغه بر امکان شناخت خدای متعال تأکید شده است، امّا شناخت کنه ذات و صفات خدا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع است. در نهج البلاغه و قرآن دلیل عدم ادراک کنه ذات و صفات الهی با اشاره به ویژ‌گی‌ها و صفات خداوند، و محدودیت انسان بیان شده است.
معناشناسی اتهام جنون به پیامبر(ص) با تکیه بر پاسخ های قرآن به این اتهام
نویسنده:
خلیل پروینی,هادی زینی ملک آباد,نصرت نیل ساز,ولی الله حسومی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیات قرآن به روشنی بیانگر آن هستند که مشرکان صدر اسلام، هنگام نزول قرآن کریم و به تناسب زمان، مکان و شرایط، در برابر قرآن و پیامبر(ص)، عکس العمل های مختلفی از خود نشان می دادند که بخشی مهمی از آن ها اتهامات وارده به به حضرت بود؛ که شایع ترین آن ها، اتهام جنون به پیامبر(ص) است که قرآن بیش از سایر اتهام ها بدان پرداخته است. در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و مراجعه به تفاسیر متقدم و معاصر، با استقرای تام آیاتی که اتهام جنون نسبت به پیامبر(ص) در آن ها بیان شده، با تأکید بر سیر نزول آیات و تکیه بر دو رویکرد درون متنی و جامعه شناختی(معناشناسی توصیفی و تاریخی)، اتهام مذکور مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ های قرآن به آن به صورت تفصیلی بیان شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بر اساس رویکرد جامعه شناختی، مجنون در باور جاهلی به معنای بی عقل نیست، بلکه به معنای جن زده است و قرآن برای دفاع از پیامبر(ص) در مقابل این اتهام، نخست به تأکید با عناصر لفظی از قبیل قسم، روی آورده و سپس مشرکان را به تفکر در زندگی پیامبر(ص) که هم نشین آنان بوده است و تفکر درباره خالق آسمان و زمین دعوت می کند، باشد که به خالق و مدبر عالم هستی پی ببرند، و به توحید ایمان بیاورند؛ زیرا عامل اصلی این اتهامات، عدم باور به توحید است.
تحلیل و نقد آراء مفسران فریقین در تبیین آیه شانزدهم سوره اسراء
نویسنده:
مهدی کامران کوهانستانی ، کاظم قاضی زاده ، کاوس روحی برندق ، نصرت نیل ساز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آیات مربوط به اراده و مشیت الهی، ازجمله آیات تأمل‌برانگیز قرآن کریم به شمار می‌آید که همواره محل بحث مفسران بوده است. آیه شانزدهم سوره اسراء: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً امرنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً» ازجمله این آیات است که به سبب شبهه اراده عذاب از سوی خداوند قبل از استحقاق بندگان و متعلق "امرنا "، در زمره آیات مشکل قرار گرفته است. مفسران برای رفع تعارض آن با آیات و ادله دیگر، تلاش زیادی نموده‌اند که به آراء مختلفی منتهی شده است اما فقدان نتیجه واحد، نشان از حل نشدن مسأله دارد. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی در دامنه تفاسیر شیعه و سنی، به این پرسش‌ها درباره آیه فوق پاسخ داده شود: بر اساس ظاهر آیه، اراده عذاب قبل از ارتکاب معصیت چگونه قابل توجیه است؟ آیا متعلق "امرنا " در جمله "امرنا مترفیها ففسقوا "، فسق است یا طاعت؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد که اراده عذاب در آیه به سبب گناهان متقدم آنان است نه گناهی که در آیه ذکر شده و منظور از " امرنا "، امر تکوینی است و لذا امر در معنای حقیقی به‌کاررفته و متعلق آن فسق است.
مخاطب‌شناسی و نقش آن در فهم روایات اهل بیت (علیهم‌السلام)
نویسنده:
پدیدآور: محمدمجید شیخ‌بهائی ؛ استاد راهنما: نصرت نیل‌ساز ؛ استاد مشاور: محمدکاظم رحمان ستایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هر آنچه که در فهم متن حدیث اثر گذار باشد, می‌تواند از موضوعات علم فقه الحدیث قلمداد شود. یکی از این موضوعات, شناخت مخاطب سخن و احوال او است. سؤال اصلی در این باره آن است که شناخت مخاطب حدیث معصوم (علیه السّلام)، چرا و چگونه به فهم بهتر حدیث کمک می‌کند. در پاسخ به این سؤال باید گفت از قواعد مهم فقه الحدیثی, توجه به مقام ایراد سخن از سوی معصوم (علیه السّلام) است. چرا که حدیث با بستر صدور آن, ارتباطی ناگسستنی دارد و شناخت فضای صدور, قرینه‌ای مهم در فهم حدیث است. مخاطب معصوم (علیه السّلام) مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده فضای صدور حدیث است؛ زیرا معصومان (علیهم السّلام) بلیغ‌ترین انسان‌ها بودند که جز به اقتضای حال سخن نمی‌راندند. ایشان به علم الهی از ویژگی‌های مخاطب خود آگاه بودند و سخنی را روا می‌داشتند که در محدوده عقل و درک مخاطب بگنجد, مطابق نیاز او باشد و زمینه رشد و تعالی ایمانی او را فراهم آورد. بنا بر این خطاب معصوم (علیه السّلام) ناظر به صفات مخاطب سخن است. شناخت برخی از ویژگی‌های مخاطب در فهم صحیح روایت، اهمّیّت بیشتری دارد که مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان عمدتاً در ویژگی‌های اعتقادی (دین, مذهب, درجه ایمان و ...)، علمی (میزان دانش, قدرت فهم و ...) و طبعی جستجو کرد. از نظر موضوعی، شناخت مخاطب در موضوعات کلامی، تفسیری، فقهی و طبّی اهمّیّت بیشتری را داراست، اما در برخی ابواب روایی همچون روایات اخلاقی نیاز کمتری به آن وجود دارد. نکته دیگر در پاسخ به این پرسش، شناخت عمومیت خطاب معصوم (علیه السّلام) است؛ بدین معنا که خطاب حدیث در اصل اوّلی عام (حقیقی) و مشتمل بر همه مخاطبان مستقیم و غیر مستقیم است مگر این‌که به دلیلی، خاص (شخصی) بودن آن ثابت شود. از این رو خطاب‌های شخصی، به رغم وجود, حجم بسیار اندکی از میراث روایی ما را تشکیل می‌دهند؛ اما در اکثر قریب به اتفاق روایات, خطاب, به شکل قضیه حقیقیه و متوجّه سایر مخاطبان است. برای تشخیص خطاب‌های حقیقی و شخصی, ملاک قطعی و مسلّمی وجود ندارد؛ اما وجود قرائنی می‌تواند احتمال عام یا خاص بودن خطاب را افزایش دهد. نظر برگزیده در این زمینه آن است که خطاب معصوم (علیه السّلام) می‌تواند خاص باشد, اما نه به معنای خاص مکانی و زمانی؛ بلکه با نظر به ویژگی‌ها و صفات مخاطب؛ یعنی خطاب معصوم (علیه السّلام) در طول زمان جاری است و هر مخاطبی را که هم وصف با مخاطب نخستین باشد, در بر می‌گیرد.
رویکردهای خاورشناسان به مسئلۀ انسجام قرآن: سیر تحوّل تاریخی؛ ویژگی ها؛ زمینه ها
نویسنده:
معصومه شیرازی؛ نصرت نیل ساز؛ محمد علی لسانی فشارکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مطالعۀ قرآن به­عنوان یک متن مقدس، خصوصاً به­دلیل اشتراکات موضوعی با محتوای کتاب­های مقدس پیشین، همواره مورد توجه خاورشناسان بوده است. از آن­جا که نحوۀ چینش آیات قرآن و ترکیب محتوایی آن­ها برخلاف الگوی عهدین است، بارزترین خصیصۀ سبکی قرآن که در مواجهه ابتدائی غیرمتعارف می­نماید، ناپیوستگی و فقدان انسجام ظاهری است. در این جستار، روند تاریخی رویکردهای غربیان به انسجام قرآن، ویژگی­های رویکردها و عوامل و زمینه­های پیدایش و تحول آن­ها واکاوی شده است. سیر تطوّر تاریخی روندی سه­ مرحله­ای را نشان می­دهد: نفی کلّی انسجام قرآن؛ اذعان به انسجام سوره­های مکی و تردید در وجود پیوستگی در سور مدنی؛ تأکید بر لزوم بررسی سوره­های مدنی با فرض وجود انسجام در آن­ها. هم­چنین ویژگی­های این رویکردها دستخوش تغییراتی شده است، از جمله: تغییر رویکرد جدلی به رویکرد علمی؛ تحول از فهم انسجام قرآن در فرآیند تکوین تاریخی به فهم انسجام متن در نسخۀ نهائی؛ تغییر تصور ترکیب تصادفی به انگارۀ وحدت ادبی سوره­. عوامل پیدایش و دگرگونی رویکردها متعدد است که می­توان به مأنوس بودن ذهن غربی به نظم کتاب مقدس و نظم موضوعی، مراجعه به متن عربی به جای ترجمۀ قرآن، مطالعۀ قرآن به مثابۀ کلامی شفاهی و تفاوت دیدگاه­ها درباره نحوۀ تدوین قرآن اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 167 تا 197
جواز فهم و تفسیر غیرمعصومین از قرآن کریم در آینه قرآن و روایات شیعه
نویسنده:
محدثه مقیمی نژاد داورانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فهم قرآن کریم از مسائلی است که همواره مورد توجه جامعه مسلمانان بوده است. درباره میزان اعتبار فهم افراد مختلف از قرآن کریم نظرات گوناگونی وجود دارد. در بین شیعیان، گروهی از اخباریون عقیده داشته‌اند که تنها فهم معصومین (ع) از قرآن کریم معتبر است. گروهی از آنان این اختصاص را در مورد فهم ظواهر و گروهی در مورد تفسیر مشکلات قرآن مطرح کرده‌اند. در مقابل، اصولیون معتقد به اعتبار فهم غیر معصومین از قرآن کریم بوده‌اند. قائلین به تفسیر اجتهادی نیز معتقد بوده‌اند برای غیرمعصومین جایز است فراتر از فهم ظواهر ساده آیات، در صورت احراز شایستگی‌های لازم به تفسیر قرآن کریم بپردازند. در مورد فهم معانی باطنی قرآن کریم نیز، برخی قائل به اختصاص فهم این معانی به معصومین(ع) بوده‌اند و برخی قائل به این اختصاص نبوده اند. هر گروهی برای اثبات عقیده خود، به آیات و روایات متعدّدی استناد کرده‌اند. برخی از اخباریون، با توجه به روایات، آیاتی از قرآن کریم را دالّ بر عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم دانسته اند. اما این آیات دلالتی بر مقصود آنان ندارند. به عنوان مثال، شیخ حر عاملی، آیه 49 سوره عنکبوت، آیه 32 سوره فاطر، آیه 43 سوره رعد، آیه 7 آل عمران، و آیه 7 انبیاء را دالّ بر این مقصود می داند. همچنین به آیات دیگری نیز مستقل از روایات، استناد کرده است، اما این آیات دلالتی بر مقصود وی ندارند. وی به آیات 65 و 80 نساء، که دلالت بر لزوم اطاعت از پیامبر و حکم قرار دادن ایشان در اختلافات می کنند، آیات 59 و 61 نساء،که دلالت بر لزوم رجوع به خدا و پیامبر (ص) دارند، آیات 151 بقره، و 164 آل عمران که دلالت بر لزوم تعلیم پیامبر از قرآن دارند، آیات 36 اسراء و 66 یونس و برخی دیگر از آیاتی که دلالت بر نهی از پیروی از گمان و قول بدون علممی کنند، استناد کرده است. اخباریون و به ویژه شیخ حر عاملی، در این راستا به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایات نهی از تفسیر به رأی و روایاتی که معصومین (ع) را مخاطبین واقعی قرآن دانسته اند. برخی از روایاتی که شیخ حر عاملی برای اثبات عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم بدان ها استناد می کند، دلالت بر این دارند که فهم قرآن به طور کلّی مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این می کنند که فهم باطن قرآن مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این دارند که تفسیر قرآن مختصّ به معصومین (ع) است. قائلین به اعتبار فهم غیرمعصومین از قرآن کریم نیز به آیاتی استناد کرده اند. از جملهآیاتی که امر به تدبّر و تعقّل در قرآن کریم می نمایند، آیات تحدّی، آیات مربوط به خطاب های قرآن، آیات مربوط به هم زبانی قرآن با قوم پیامبر، آیات دالّ بر آسان بودن قرآن برای پندگیری، آیه ای که قرآن را مرجع فصل خصومت می شمرد و آیات بیانگر صفات هدایتگرانه قرآن. این آیاتدلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از نصوص و ظواهر بسیط قرآن کریم می کنند گر چه فهم بخش های نیازمند به تفسیر از این آیات به دست نمی آید. اما آیاتی که قرآن کریم را با صفات نور، مبین و صفات مشابه توصیف می کنند، فراتر از آن، دلالت بر جواز تفسیر قرآن به قرآن توسط غیرمعصومین می کنند.همچنین آنان به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایاتی که دلالت بر لزوم تدبّر در قرآن کریم می کنند، روایاتی که دلالت بر لزوم تمسّک به قرآن کریم می کنند، روایت دالّ بر این که شرط نافذ بودن شروط، عدم مخالفت آن با قرآن کریم است، روایتی دالّ بر قابل فهم بودن آیات توحیدی، روایات دالّ برحکمیت قرآن، روایاتی که در آنها معصومین (ع) برای توبیخ افراد به آیات قرآن استناد کرده اند. این روایات، دلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از قرآن کریم در سطح نصوص و ظواهر بسیط آندارند. اما دلالتی بر جواز تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر ندارند. اما روایات دیگر مورد استناد آنها یعنی روایات دالّ بر آموزش چگونگی فهم قرآن و استنباط احکام به اصحاب، روایتی که از امکان تشخیص بهترین وجه معنای قرآن برای غیرمعصومین سخن می گوید، روایتی که از ناطق بودن و شاهد بودن قسمتی از قرآن نسبت به قسمتهای دیگر، سخن می گوید، دلالت بر جواز تفسیر غیر معصومین از قرآن کریم می نمایند. همچنین روایاتی که با بیان صفاتی چون عمیق بودن باطن قرآن کریم و ناتمامی عجایب آن، افراد را به تمسّک به قرآن کریم فرا می خوانند، و روایت دالّ بر امکان تشخیص بهترین وجه معانی قرآن برای غیرمعصومین، دلالت بر امکان و حجّیت فهم غیرمعصومین از معانی باطنی قرآن کریم می کنند، یا احتمال دلالت داشتن آنها بر این معنا می رود. در مورد دلالت روایاتی که فهم قرآن را مختصّ به معصومین (ع) می دانند باید اذعان داشت دلالت این روایات با توجه به مخالفت صریح با برخی از آیات، یا باید محدود به فهم بواطن به معصومین (ع) شود، یا باید محدود به تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر شود، یا باید محدود به اختصاص علم کامل تفسیر قرآن به معصومین (ع) شودو در صورت عدم امکان ، باید به کلی کنار گذاشته شونددر جمع ادلّه جواز و عدم جواز تفسیر برای غیرمعصومین می توان گفت که بر مبنای برخی از روایات، غیرمعصومین در صورتی که شرایط خاصّی داشته باشند، در برخی از فضائلی که به معصومین (ع) نسبت داده می شود، با آنان شریکند و روایاتی که دالّ بر جواز تفسیر غیرمعصومین هستند، قرینه ای هستند که غیر معصومین با داشتن شرایط خاصّی می توانند در این فضیلت که در برخی از روایات خاصّ معصومین (ع) دانسته شده است، با آنان شریک باشند. در جمع روایاتی که دلالت بر اختصاص فهم باطن قرآن کریم به معصومین (ع) می کنند، با روایاتی که دلالت بر امکان فهم باطن قرآن برای غیرمعصومین می نمایند، باید گفت قرآن کریم معانی باطنی متعددی دارد که روایات اختصاص، ناظر به اختصاص فهم مرتبه اعلای باطن قرآن به معصومین (ع) هستند.
انصاف در قرآن و حدیث
نویسنده:
مونا امانی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدم شناخت دقیق و درست انصاف به خودمحوری می انجامد. رفتار خودمحورانه نیز ـ به ویژه از جانب متصدیان امور مهم ـ آستان? خروج از حق و ورود به ستم و بی عدالتی است و سبب دوری جامعه از امنیت، آسایش و آرامش است. انصاف در لغت و اصطلاح به معنای دادن حقِ برابر از جانب خویش و مخالف ظلم و حمیت است. در نگاه ماهوی یک فضیلت اخلاقی نفسانی برخاسته از عقل و در نگاه کارکردی، خصلتی حق محور و ضامن ادای حقوق به صورت کامل و برابر است. از این رو در اسلام دینِ حقِ حق‌مدار و نیکوی فضیلت محور از بالاترین جایگاه‌ها برخوردار است. عقل (خاستگاه انصاف) برای تطبیق بر امور جزئی نیازمند معیار وجدان است. وجدانِ اخلاقی سبب می‌شود انسان در برخورد با دیگران خود را جایگزین آن‌ها کرده، بر اساس سه عنصر تخیل، معرفت و آگاهی، هر چه برای خود می‌پسندد برای آنان نیز بپسندد. این جایگزینی انسان را از خودبرتربینی رها کرده، او را به رعایت انصاف وا می‌دارد. انصاف تحث تاثیر برخی عوامل مانند: ایمان, جوانمردی؛ حیا؛ جهل؛ شهوت؛ خشم؛ حسد و ... شدت و ضعف می‌یابد که این عوامل خود نیز تحت تاثیر دو عامل انگیزشی عقل و شرعند. انصاف بر اساس کاربرد در حوزه‌های مختلف به دو دست?‌ انصاف در گفتار و انصاف در رفتار قابل تقسیم است وبر اساس صاحبان حقوق به سه دست? انصاف با خویش؛ با خدا و با خلق تقسیم می‌شود. مراتب انصاف به ترتیب از سخت‌ترین به آسان‌ترین، بر اساس عظمت حقوق و صاحبان آن‌ها عبارتند از: انصاف با خدا؛‌ انصاف با خلق و انصاف با خویش. بر اساس علاقه به گیرند? حق عبارتند از: انصاف با خلق؛ انصاف با خدا و انصاف با خود. بر اساس علاقه به دهند? حق عبارتند از: انصاف از خویش؛ انصاف از نزدیکان؛ انصاف از دشمنان. مهمترین نتایج انصاف بر اساس روایات عبارتند از: حقیقت ایمان و کمال آن؛ استواری دین؛ بهشت؛ الفت و دوستی؛ آسایش و آرامش؛ رحمت و خشنودی الهی و ... . گزینش حاکم؛ قاضی؛ شریک و دوست؛ پذیرش گواهی و نقد و ... از اموری است که نیاز به شناسایی منصفین دارد که این مهم با شناخت ویژگی‌های منصفین حاصل می‌شود. مهمترین ویژگی‌های منصفین حقیقی و برتر، کمال عقل و کمال ایمان است.مهمترین نمود درونی انصاف، پذیرش حق و مهمترین نمودهای بیرونی آن عبارتند از: اعتراف به حق؛ راستگویی؛ سازگاری میان گفتار و کردار و محکوم کردن خود است.عدالت و انصاف رابط? عموم و خصوص مطلق دارند و هر دو فضیلتی حق مدار و در پی ادای حق و حقوق هستند. با این تفاوت که عدالت،‌ کیفی و کَمّی ولی انصاف تنها کمی است. همچنین انصاف با وجود نمودهای بیرونی، خصلتی درونی ولی عدالت برونی است. انصاف ادای حقوق برابر است بنابراین هر جا حقی باشد، انصاف نیز کاربرد دارد. هر چه این حق بزرگتر، صاحب حق عظیم‌تر و شرایط ادای این حق سخت‌تر باشد، انصاف کاربرد بیشتری خواهد داشت. بر این اساس مهمترین قلمروی انصاف بر اساس متون دینی، قلمروی سیاست است چرا که حق والی بر مردم و حق مردم بر والی از بزرگترین حقوق است. افزون بر این که قدرت، مهمترین زمین? ستم و بی‌انصافی است. بنابراین ادای این حقوق سخت،‌ در شرایطی که انسان را به سوی ستم می‌کشاند، بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است.
  • تعداد رکورد ها : 108